سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

مصاحبت با شریران، شرّ نصیب [انسان] می کند، همان گونه که باد، بر اثر گذر از جای متعفّن، بد بو می شود . [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
اتحادیه مستقل خبرنگاران + شنبه 102 آبان 20 - 4:0 صبح

نظرم را درباره خبرنگاری
یکی از خبرنگاران پرسید
در روز خبرنگار
نوشتم:


در جامعه‌ای که خط‌کش «پول» است
سرمایه یعنی
ارزش همه چیز با پول سنجیده می‌شود
وقتی می‌پرسیم: کدام شغل ارزشمندتر؟
دستمزد معلوم می‌کند
هر چه بیشتر
آن شغل مفیدتر و با ارزش‌تر

وقتی بپرسی: کدام خانه بهتر؟
می‌گویند: همان‌که گران‌تر
کدام گوشی موبایل؟
همان که قیمت بیشتر

همه چیز وقتی با خط‌کش پول سنجیده می‌شود
خبرنگار هم ارزشش با پول مشخص می‌شود

در چنین جامعه‌ای
پول و سرمایه تعیین‌کننده است
تعیین می‌کند تا چه چیزی اتفاق بیافتد

اگر پژوهشگر است
دستمزد می‌خواهد
دستمزد ِ بیشتر یعنی کار ارزشمندتر
پس سرمایه تعیین می‌کند که چه پژوهش‌هایی انجام شود
پژوهشگر ِ بدون دستمزد که می‌شود هیچ
بی‌ارزش یعنی

معلم ناراضی
می‌گوید: چرا دستمزد من با رفتگر مساوی
یعنی من ارزشم در حدّ رفتگر شهرداری؟



خبر هم می‌شود محصول سرمایه
خبرگزاری «باید» درآمد داشته باشد
سرمایه‌گذار دارد
سرمایه سود می‌خواهد
هر چه سود بیشتر یعنی کار بهتر
بهتر بودن با سود بیشتر فهمیده می‌شود

در چنین جامعه‌ای
خبرنگار در مسیر سود قلم می‌زند
چاره دیگری ندارد
سفارش از سوی سرمایه می‌آید
خبرگزاری‌ها برای خبری پول می‌دهند که سود بیشتری داشته باشد
دیگر خبر نمی‌تواند «منصفانه» باشد
چرا؟
زیرا برای «هر خبری» پول نمی‌دهند
و برای خبری اگر پول بدهند
باید در مسیر سود خودشان باشد
خبرنگار می‌شود عمله سرمایه‌دار

هزاران خبر هست
ولی کدام اخبار منتشر می‌شود؟
کدام اخبار جمع‌آوری می‌شود؟
کدام اخبار تولید می‌شود؟
کدام خبر کار می‌شود؟
چه منابعی برای اخبار تأیید می‌شود؟
اخباری که سرمایه تأیید کند

واقعیت این است
واقعیت می‌شود هر چیزی که سود داشته باشد

فرض:
دو موضوع پیدا می‌شود
خبرنگار قصد تهیه خبر
سؤال می‌کند از خبرگزاری
می‌گویند: فلان را گزارش کن
یا خودش اصلاً
هر دو خبر را تهیه
کدام را می‌پسندند و پول می‌دهند؟
همان «مسیر» می‌شود
مسیری برای تمام خبرنگاران جامعه

اگر دولت پول‌دهنده باشد
اخباری که تأیید آن باشد
اگر شرکت‌ها
هر چه آن‌ها را بزرگ‌تر نشان دهد
رپرتاژ اصلاً می‌شود یک نوع تبلیغ
خبر را سفارش می‌دهند
رپرتاژآگهی درست می‌شود
شرکت‌های بزرگی که دقیقاً کارشان می‌شود همین
برای معرفی سرمایه‌گذاران خبر تولید می‌کنند
طوری هم که مخاطب نفهمد
نفهمد که این دیگر خبر نیست
بلکه صرفاً تبلیغ است
تبلیغ کالا یا خدمات

خبرنگار لای چرخ‌دنده‌های نظام سرمایه‌داری خُرد می‌شود
تجزیه می‌شود
تبدیل می‌شود به ابزاری برای سرمایه
برای خدمت
خدمت به پول
تولید پول بیشتر
«خبرنگاری مستقل» دیگر معنا ندارد
خبرنگار مستقل فقیر می‌شود
چون کسی برای خبر ِ درست پول نمی‌دهد
و اگر پول نباشد
خبرنگار زنده نمی‌ماند
تا به تولید خبر ادامه دهد

شریان زندگی انسان‌ها به پول وابسته شده
چون تمام نیازهای بشر شهری با پول تأمین می‌شود
نیازها وقتی به پول وابسته است
رفع نیازها
خبرنگار هم محتاج پول می‌شود
و پول
یعنی همان سرمایه
دنبال سود بیشتر
خیلی سخت است در این زمانه بشود خبر برای واقعیت باشد
برای رساندن حقیقت
خبر تابع سفارش است
سفارش را چه کسی می‌دهد؟

کسی وبلاگ خبرنگار را که نمی‌خواند
خبر را باید در سایت ببینند
سایت مال چه کسی است؟
مال خبرنگار؟!
خبرنگار که رسانه در اختیار ندارد
صاحب رسانه است که مالک خبرنگار شده
مالک خبر
خبر مثل یک کالاست
خرید و فروش می‌شود
تولید آن تابع سرمایه است

می‌خواهی یک کالا تولید کنی
نیاز به سرمایه دارد
مواد اولیه می‌خواهد
دسترسی می‌خواهد
این‌ها در اختیار تولیدکننده نیست
در اختیار سرمایه‌گذار است
پس خبرنگار به مسیری می‌رود که تعیین شده است
و این مسیر
قطعاً آخرت نیست
دنیاست
زیرا سرمایه علاقه‌ای به آخرت ندارد
چون در آخرت وجود ندارد
دنیا همه‌چیز اوست!

خبرنگار تولیدکننده کالا یا خدمت است
و هر دوی این‌ها
صاحب دارد
مالک دارد
مثل یک بنا که خانه می‌سازد
خانه را سرمایه‌دار سفارش می‌دهد
هر چه او بخواهد ساخته خواهد شد
حتی اگر بنا خیلی آدم خوبی هم باشد!

چه کنیم؟
خبرنگار بایستی لیز بخورد
سُر بخورد
لای چرخ‌دنده‌های سرمایه لایی بکشد
خبر را چاره‌ای ندارد مثل سفارش بسازد
ولی با هنرمندی
لای این سفارش
حرف خود را بزند
مخفیانه
رمزگونه
فقط مشتری حقیقی بتواند بفهمد
بعضی افراد
فقط بعضی مخاطبین
نیاز به ترفندهای ادبی دارد
راست و درست نمی‌تواند حرف خود را بیان کند
زیرا چنین حرفی خریدار ندارد
و برای آن پول نمی‌دهند

حتی اگر خبرنگاری منتقد باشد
یقین سرمایه‌گذارش این را خواسته است
منافعی در انتقاد داشته است
برای انتقاد پول داده است
اگر یک روز برای تأیید پول بدهد
خبرنگار تأیید می‌کند
یک روز هم برای تخریب پول می‌دهد
خبرنگار تخریب می‌کند آدم‌ها را

متأسفانه واقعیت خبرنگاری امروز این است
یک چاره هست
ایجاد اتحادیه خبرنگاران
خبرنگاران یک صنف بشوند
یک «خانه» تأسیس کنند
باشگاه مستقل داشته باشند
خودشان مبلغی را به عنوان حق عضویت بپردازند
برای تأمین هزینه‌ها
تا اتحادیه‌شان مستقل بشود
برای دیگران کار کنند
پول در بیاورند
ولی
در اتحادیه
فقط برای نشر حقایق به هم کمک کنند
سؤالاتی طرح کنند
که مشتری ِ سرمایه‌دار ندارد
ولی مردم می‌خواهند
نیاز واقعی جامعه باشد

تا چنین اتحادیه مستقلی نداشته باشند
وابسته‌اند
و وابسته
نمی‌تواند واقعیت را بگوید
آن‌چیزی را می‌گوید که از او خواسته باشند!

خبرنگاران یک روز بایستی همه دور هم جمع شوند
اتحادیه بسازند
اتحادیه‌ای مستقل از تمام وابستگی‌ها
آن روز را می‌شود روز خبرنگار نامید
وگرنه امروز
فقط روز خبرگزاری‌هاست!

خلاص


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - اقتصاد 134 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
فقر ِ عمومی و عمومیّت ِ فقر + دوشنبه 102 آبان 15 - 2:59 عصر

درباره فقر پرسید
گله می‌کرد
این‌طور پاسخش را دادم:


در گذشته فقر ناشی از ظلم یک فرد نسبت به یک فرد دیگر بود
زمین او را می‌گرفت
اموال او را می‌دزدید
یا در اثر حادثه‌ای توان کار را از دست می‌داد

امروزه اما فقر به عنوان یک امر رایج اجتماعی در آمده
علت آن هم «افزایش حجم پایه پولی»
یعنی بانک‌ها دزدی می‌کنند
از طریق قرض دادن ثروتی که «تولید نشده است» هنوز
اعتبار و پول رایج در جامعه را افزایش می‌دهند
اثر آن هم این:
میزان پول ِ در جریان جامعه بالا می‌رود
ارزش پول پایین می‌آید
چون با کار انجام شده در جامعه مساوی نیست
یعنی هزار تومانی که در جیب من است
فردا دیگر قدرت خرید هزار تومان را ندارد
تبدیل به پانصد تومان می‌شود

در این میان
افرادی که کالا دارند
خصوصاً کالاهای سرمایه‌ای؛
زمین، خانه، خودرو، طلا، ارز، سکه
این‌ها چیزی از ارزش کالایشان کم نمی‌شود

ولی کسانی که پول دارند
این پول دچار کاهش ارزش می‌شود
ولی درآمدها و حقوق‌ها چه؟!
به این میزان که افزایش نمی‌یابد

سال 1384 صداوسیما کار می‌کردم
ماهی 100 هزار تومان حقوق
سکه حدود 100 هزار تومان
یعنی
ماهی یک سکه طلا درآمد
به سادگی تمام نیازهای زندگی تأمین
به مغازه که می‌رفتم
هر چه نیاز داشتیم می‌خریدم
از همین سوپری محل خودمان هم

اما پایه پولی 30 برابر در این سال‌ها افزایش یافت
الآن دو سه میلیون حقوق
سکه به 25 میلیون تومان رسیده

دقت کنید
قیمت طلا بالا نرفته
طلا خود ابزار و خط‌کش محاسبه ارزش است
قیمت آن «مبنا»ست
تغییر در مبنا معنا ندارد
واحد اندازه‌گیری که تغییر نمی‌کند
بلکه ارزش پول پایین آمده

امروز اگر ماهی 25 میلیون تومان حقوق
تازه به اندازه آن سال درآمد
سال 1384
ولی درآمد یک دهم شده است
پس توان خرید هم یک دهم
نتیجه؟!

دیگر نمی‌توان از سوپری محل خرید کرد
باید برویم در صف بایستیم
همه‌مان
از فروشگاه‌های ارزان‌فروشی
مثل فروشگاه جانبازان



اما در عوض
آن‌هایی که کالاهای سرمایه‌ای داشتند
زمین، خانه، خودرو، طلا، ارز، سکه
تمام این ثروت را به جیب خود می‌ریزند
ثروتی که ما از آن محروم شده‌ایم
من و امثال من
بدون این‌که متوجه باشند
بدون این‌که خودشان هم بدانند
ثروت‌های هنگفت به دست می‌آورند
در حقیقت همان اعتباری است که از ما دزدیده شده
به همّت بانک‌هایی که وام می‌دهند
ربا می‌گیرند و ربا می‌دهند
بر حجم پول جامعه می‌افزایند

این سبب فقرهای بزرگ اجتماعی می‌شود
همه ما این فقر را می‌چشیم
همه ما که توان تهیه کالاهای سرمایه‌ای را نداشته‌ایم
به همین خاطر دچار فقر می‌‌شویم

در نظامی که مبتنی بر اقتصاد سرمایه‌محور است
ارزش هر چیزی با پول سنجیده می‌شود
معلم وقتی می‌بیند درآمد او مساوی با یک رفتگر است
احساس می‌کند ارزش اجتماعی پایینی پیدا کرده
وقتی خواستگاری برود
ارزش اجتماعی او را با چه می‌سنجند؟!
واقعاً با همین درآمد
به او دختر دلخواهش را نمی‌دهند

مدارس هم وقتی طبقه‌بندی می‌شوند
دولتی، نمونه دولتی، شاهد، سمپا، غیرانتفاعی
فقط ثروتمندان می‌توانند از آموزش‌های پیشرفته استفاده کنند
از بهترین معلم‌ها
طبیعتاً همین‌ها هم مدارک دانشگاهی مهم را کسب کرده
در آینده همین قشر می‌توانند مناصب را به دست بگیرند
همین قشر ثروتمند
همین قشر دارای کالاهای سرمایه‌ای
مناصب سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نظام را
جامعه تبدیل می‌شود به الیگارشی ثروت
بر فقرا حکومت می‌کنند!

تنها دو راه برای کاهش فقر ممکن است
در این میان؛
یکی این‌که مانند سرمایه‌داران شروع کند به چاپیدن
وام گرفتن
سرمایه جمع کردن
سرمایه را با بی‌انصافی و بی‌رحمی به کار انداختن
این سهام و آن سهام را خریدن
آن سهام و این‌یکی را به موقع فروختن
سود روی سود جمع کردن
یعنی قرار گرفتن در ساختار ظلم اجتماعی

راه دیگر چه؟!
این‌که نظام اجتماعی دوباره انقلاب کند
یک انقلاب فرهنگی
ساختارهای توزیع اختیارات را عوض کند
اختیارات قدرت و ثروت را
مثل سال 1357

در این صورت دوباره فقر کاهش یافته
سرمایه‌ها در طبقات پایین پخش می‌شود

در غیر این دو صورت
بایستی با فقر کنار آمد
به آن راضی شد
با کاهش مصرف
افزایش تولید
بلکه بتوان صرفاً در حداقل زندگی و حیات باقی ماند

استاد حسینی(ره) می‌گفت:
ظلم بر دو نوع است؛ ظلم فردی و ظلم اجتماعی
ما امروز گرفتار دومی هستیم
سبب فقر اجتماعی

یاعلی


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - اقتصاد 134 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 - آقامنیر 105 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
رابطه فاصله طبقاتی با استبداد + دوشنبه 102 مرداد 23 - 2:36 عصر

شرح چرخه تزایدی فاصله طبقاتی

فاصله طبقاتی که ایجاد شود، زیاد شود، ثروتمندان پیوسته تجلیل و تمجید می‌شوند، از سوی مردم، رسانه‌ها و خواصّ. خدمات مهم و اصلی در اختیار آن‌ها قرار می‌گیرد و از همه مواهب اجتماعی برخوردار. در سوی دیگر، مستضعفین مدام تحقیر می‌شوند، از سوی خانواده، خویش و قوم، اطرافیان، رسانه‌ها و حتی دولت. همین که یارانه و سوبسید می‌دهند، تحقیر از همین‌جا شروع می‌شود؛ خدمات اجتماعی مانند: بهزیستی و کمیته امداد. این‌ها برای رهایی از تحقیر دنبال کسب ثروت می‌دوند و حرص‌شان به دنیا پیوسته زیاد می‌شود. آن‌ها نیز وقتی با مراجعه بیش از پیش فقرا و نیازمندان مواجه می‌شوند، دست‌هایی که سمت‌شان دراز است، نگاه آرزومندانه‌شان را که می‌بینند، خود را عقب می‌کشند و خصلت خساست و بُخل در آن‌ها بیشتر و بیشتر می‌شود. بدین‌ترتیب فاصله فرهنگی هم به تبع فاصله طبقاتی افزایش یافته و دزدی و تجاوز را آسان‌تر می‌کند. احساس همبستگی عاطفی و اجتماعی میان طبقات از دست رفته و برای فقیر دزدی از غنی ساده‌تر به نظر می‌رسد. افزایش جرم ایجاد ناامنی می‌کند و برای جلوگیری از درگیری‌ها، اغتشاشات و جرم‌ها و جنایت‌ها از طرفی باید پلیس تقویت شود و از سوی دیگر فرهنگ و اخلاق تقویت شود. اخلاقی که در این زمینه ترویج داده شده و توصیه می‌گردد حفظ آرامش و پذیرش حقارت و ظلم است. بهترین نمونه برای آن مذاهب ساختگی هندوستان است که ظلم استثماری انگلیس را توجیه می‌کرد. نیروی پلیس و نیروی رسانه‌ای دست به دست هم فضایی را فراهم می‌آورند که حاکمیت به سمت استبداد پیش رود و با عدم پاسخگویی و کاهش شفافیّت، رانت‌خواری را برای ثروتمندان ساده‌تر و فراوان‌تر سازد. این رانت مدام بر ثروت آن‌ها می‌افزاید؛ ثروتی که از کام فقرا بیرون کشیده می‌شود و آن‌ها را هر روز بی‌چیزتر می‌کند. پس فاصله طبقاتی بیشتر شده و در حلقه‌ای فزاینده در می‌غلتد.

[تصویر در اندازه بزرگ]

روش جلوگیری از فرایند تزایدی چرخه

هنگامی که با یک چرخه بی‌پایان مواجه باشیم، تأثیر و تأثّری که همواره خود را تقویت می‌کند و افزایش تصاعدی می‌یابد، باید ابتدا موانعی برای تأثیرات زنجیره‌ای ایجاد کرد، مانند رآکتورهای هسته‌ایی که با غلاف‌هایی ارتباط میله‌های سوخت را قطع می‌کنند، غلاف‌هایی که مانع حرکت نوترون‌ها هستند. اولین گام این است که تا می‌شود مانع تجلیل و تشویق ثروتمندان شویم، چون مانع تحقیر فقرا که نمی‌توان شد. آن‌ها را هر طور که حمایت کنی خود نوعی تحقیر است. از قوی‌تر شدن پلیس باید جلوگیری کرد. قوانین نباید به سمتی رود که دست پلیس را بازتر کند. افزایش نظارت بر پلیس و کاهش اقتدار آن اگر چه امنیت را کاهش می‌دهد، ولی تأثیر این کاهش امنیت بر مستکبرین بیشتر است تا مستضعفین. این نکته اگر چه دلیلی بر فرار سرمایه از کشور دانسته می‌شود، ولی مانع بزرگی برای افزایش فاصله طبقاتی‌ست. به جای رواج فرهنگ مدارا با ظلم، رسانه‌ها و خواصّ باید تأکید بر مطالبه‌گری کنند. قوه قضائیه بایستی شکایت از حاکمیت را ساده کند. هر فردی به راحتی بتواند علیه هر ارگان دولتی و حاکمیتی شکایت تنظیم کند و پیگیری شود. مدیران تحت تعقیب قانونی قرار بگیرند. با تأکید رسانه‌ها بر شفافیت و افزایش پرسشگری از مسئولین، استفاده از رانت برای ثروتمندان سخت‌تر خواهد شد و همه این امور مانند ترمز از سرعت افزایش فاصله طبقاتی خواهد کاست، اگر چه آن را کاهش نخواهد داد. بیشتر بار این مسئولیت‌ها هم بر عهده خواص؛ نخبگان حوزوی و دانشگاهی، سلبریتی‌ها، خبرنگارها و خبرگزاری‌هاست، یعنی رسانه.


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
شدّت ِ عدالت + چهارشنبه 102 مرداد 4 - 2:45 صبح

این را امروز گفت
تا به حال نمی‌دانستم
نگفته بود یعنی

- این‌قدر از عدالت برای ما گفته بودی
وقتی دست راستم را می‌خاراندم
حس می‌کردم عدالت نیست
ظلم شده
دست چپم را هم می‌خاراندم تا به عدالت رفتار کرده باشم!



از خاطرات کودکی‌اش
تأثیرات اصرار بر عدالت
در ادامه اضافه کرد:

- هر دو با هم نیاز به خاراندن پیدا می‌کردند
بعد از مدتی که به عدالت رفتار کردم!

این را جدّی می‌گفت
این‌قدر جدّی گرفته بود
عدالت را
این‌قدر اثر گذاشته بود
تأکیدی که داشتم
در تمام طول زندگی
از کودکی‌شان
عدالت این‌قدر مهم است
درونی شدن و ارتکازش

عدالت آرامش می‌آورد
امنیت
حسّ امنیت
وقتی مطمئن باشد حقّش ضایع نمی‌شود
انسان دیگر چه اضطرابی خواهد داشت؟!
جامعه به آرامش می‌رسد.

وَ سُئِلَ (ع) أَیُّهُمَا أَفْضَلُ، الْعَدْلُ أَوِ الْجُودُ؟ فَقَالَ (ع): الْعَدْلُ یَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا، وَ الْجُودُ یُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا؛ وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ، وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ؛ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا. (نهج‌البلاغه، ح437)
(از امام پرسیدند عدل یا بخشش، کدام یک برتر است، فرمود:) عدالت: هر چیزى را در جاى خود مى نهد، در حالى که بخشش آن را از جاى خود خارج مى سازد. عدالت تدبیر عمومى مردم است، در حالى که بخشش گروه خاصّى را شامل است، پس عدالت شریف تر و برتر است. (ترجمه دشتی)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - اقتصاد 134 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
فراموشی + پنج شنبه 102 تیر 22 - 8:47 صبح

خیلی کار شده است
یادمان رفته
اطلاعات مانده
خاطرات نه
نمی‌دانیم امروز که اصلاً چنین بحث‌هایی شده
باز از اول
دوباره آغاز می‌کنیم
مایی که بی‌خبریم

دهه 60
سال 1368
یک‌دور اقتصاد را بحث کرده
این استاد گرامی
و چقدر هم جالب
و چقدر هم اسلامی
و چقدر هم تلاش کرده برای نوآوری:

http://www.shiadars.ir/fa/%D9%81%D8%A7%DB%8C%D9%84-%D8%B5%D9%88%D8%AA%DB%8C-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D8%A7%D8%AA-%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%D9%87%D8%B1-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF

از نشانی فوق دریافت کردم
لذّت بردم
خیلی استفاده
و چقدر جذّاب

ولی توجه نشد
فرصتش شاید نبود
دوران سازندگی آن آقا
به دنبال اقتصاد غربی
این روش را پی نگرفتند
این افراد هم به سراغ علوم دیگر رفتند:

https://www.aparat.com/search/%D8%AF%D9%83%D8%AA%D8%B1%20%D8%AD%D8%B3%D9%8A%D9%86%20%D8%A8%D8%A7%D9%87%D8%B1

یک نمودار هم از بحث‌های روانشناسی در آوردم



چقدر مباحث جالبی در این سایت یافتم
در میان نوارهای کاست قدیمی
که امروز فایل آن رایگان برای شنیدن هست
این‌جا

http://www.shiadars.ir

اگر این تلاش‌ها را ندیده نگیریم
لازم نیست دوباره خیلی بحث‌ها را تکرار کنیم!

قال اصَلُ القَدیُم (ع): «وَ مِنَ التَّوْفِیقِ حِفْظُ التَّجْرِبَةِ» (نهج‌البلاغه، ح211)
حفظ تجربه ها بخشى از موفقیت است.


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
روش محاسبه سود وام بانکی 10 + یکشنبه 102 اردیبهشت 10 - 4:0 صبح

ربا اصلاً قسط ندارد
قسط در وام ربوی مفهوم ندارد
از قدیم هم نداشته
وام ربوی یعنی گرفتن در «حال» و پس دادن در «آینده»
با اضافه «سود ِ زمان»

مثلاً می‌گوید یک میلیون می‌دهم امروز
یک ماه دیگر پس بیاور
با اسکونتش
اسکونتش می‌شود 30 هت
چرا؟
چون ماهی 3% سود دارد
ربا را سود پول در زمان معنا می‌کنند
این قسطش کجاست؟

قسط را بانک‌ها درست کرده‌اند
چطور آن را بر ربای مرسوم و متعارف باید تطبیق کنیم؟

تبدیل
یک وام را باید تبدیل کنیم به چند وام
اگر قرار است 12 قسط بدهد
وام یکساله است یعنی
این دیگر یک وام نیست
مثال:
12 مت وام می‌گیریم از بانک
برای یکسال
این در حقیقت منحل می‌شود به 12 عدد وام
12 عدد وام یک میلیون تومانی
که هر کدام بازپرداخت مختصّ به خود را دارد
اگر چه همگی در یک روز دریافت می‌شوند

این منطقی‌ست
این معنا دارد:

یک میلیون وام یک ماهه
یک میلیون وام دو ماهه
یک میلیون وام سه ماهه
...
یک میلیون وام 12ماهه

این را می‌فهمیم
این قابل درک است

حالا سود چطور؟
در وام ربوی سود چه زمانی پرداخت می‌شود؟
همراه با مبلغ وام
یعنی اصل و فرع را با هم باید پرداخت کرد
درست است؟!

این هم نمودار زمانش:



حالا سوء تفاهم را می‌بینید؟

ماه اول وقتی وام نخست را بازپرداخت می‌کنم
فقط سود و اسکونت همان را باید پرداخت کنم
یعنی: یک میلیون تومان + سود یک میلیون تومان * یک ماه
ماه بعد چه؟
ماه دوم هم فقط سود همان وام را می‌دهم
یعنی: یک میلیون تومان + سود یک میلیون تومان * دو ماه

پس در هر ماه سود همان قسط
ولی البته ضرب در زمان
پس بر عکس است
بر عکس آن‌چه بانکی‌ها می‌گویند؛
اولین قسط همیشه کمترین است
و آخرین بیشترین
دقت فرمودید؟! :)

پس وقتی اقساط را تبدیل به میانگین کنیم
سمت چه کسی را گرفته‌ایم؟
کفّه کدام سنگین‌تر شده است؟
بانک یا مشتری؟
البته که بانک
در حقیقت پول مشتری است که نزد بانک بیشتر مانده است
مشتری است که دارد ضرر می‌دهد
به خاطر پرداخت سود پیش از سر رسید آن!
قبل از سر رسید!
سود وام بعدی را باید امروز پرداخت کند
سودی که هنوز سر رسید «اصل» آن نرسیده است
حالا چرا باید «فرع» آن را پیش‌پرداخت کند؟!

من در یک نمونه ساده از وام
تمامی اقساط شناور را محاسبه کرده
این جدول را ساخته‌ام:



[تصویر بزرگ]

بانک‌ها کلاً کلاهبردارند
این را که از قبل می‌دانستیم
اکنون بهتر متوجه می‌شویم
نظام بانکداری دست آن‌هاست
چند متخصص و کارشناس اقتصادی
ریاضی هم خوب بلد
فرمول‌ها را هم هرگز برایتان توضیح نمی‌دهند
قطعاً همیشه طرف بانک را می‌گیرند
کارفرمای خودشان را
شرکتی که از آن حقوق می‌گیرند!

اگر صداقت دارند
اگر راست می‌گویند که ضرر می‌دهند
اگر از فرمول قدیم استفاده کنند
پس چرا مدام سود سپرده را افزایش می‌دهند؟
تا بیشتر و بیشتر ضرر کنند؟!



خب این‌که دوباره با همان فرمول جدید هم حتی تعارض می‌کند
فرمول جدید هم ناکارآمد می‌شود
جوابگوی مشکل آربیتراژ نمی‌شود

نه برادرم!
سود اصلی بانک‌ها اصلاً از مابه‌التفاوت سود سپرده و تسهیلات نیست
آن‌چه به ما خورانده‌اند
باورانده‌اند یعنی
فکر کن
اگر درآمد بانک از این بود فقط
سپرده‌های مردم را جمع می‌کرد
تسهیلات می‌داد
همان وام
آن‌وقت تسهیلات با سودهای سالانه کم
18% معمولاً
در بالاترینش 24%
بعد همین را بدهد سود سپرده‌گذاری
حتی اگر کمتر
با آن فرمول‌ها که دیدیم:



یعنی حتی اگر 12% درصد بخواهد سود سپرده بدهد
باز هم سود زیادی نصیبش نشده

بعد نگاه کنید به این ساختمان‌ها
این همه کارکنان
با حقوق و دستمزدی بالاتر از حدّ متعارف سایر مشاغل

خیر
سود اصلی این نیست
سود بانک‌ها از ارائه تسهیلات به همان مقدار سپرده‌ها نیست
سود اصلی در ارائه چندبرابری تسهیلات نسبت به سپرده‌هاست
چیزی که آن را «خلق پول» می‌نامند

بله
بانک یک پول را چند بار وام می‌دهد
سپرده هر کدام از ما را
چندین بار
یعنی اگر به سپرده 24% سود بدهد
آن را ده بار به عنوان تسهیلات ارائه می‌کند
و از هر تسهیلات 24% سود می‌گیرد
یعنی 240% سود



Money creation

خلق پول چیست؟

فرایند خلق پول بانکی

پدیده خلق پول بانک‌ها

پول چگونه خلق می‌شود؟

ساز و کار خلق پول

فیلم: خلق پول

فیلم: بانک و خلق پول از عدم

سود اصلی بانک‌ها در این‌جاست
آن‌وقت سر آن داستان کذایی فرمول جدید را جایگزین فرمول قدیم کرده‌اند
از آن یک ذرّه سود ِ سود هم نگذشته‌اند
ربای مرکّب از مشتری می‌ستانند!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
روش محاسبه سود وام بانکی 9 + دوشنبه 102 اردیبهشت 4 - 4:0 صبح

در روش قدیم اگر کل سود پرداختی 45،750،000 ت می‌شد
برای 150،000،000 ت وام



در روش جدید 49،800،000 ت می‌شود



چهار میلیون تومان بیشتر
فقط به خاطر «بهره مرکّب»
آن هم به خاطر یک سوء تفاهم ساده
مطلبی که انگار به نظر بانکی‌ها نرسیده است!





[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
روش محاسبه سود وام بانکی 8 + جمعه 102 اردیبهشت 1 - 4:0 صبح

استدلالشان چیست؟
این استدلال خیلی جالب است
استدلال بر این‌که باید از فرمول جدید استفاده کرد

این‌طور می‌گویند:

آقا ببین!
مشتری عزیز
روز اولی که می‌خواهی قسط بدهی
پس از یک ماه که وام گرفتی
چند تا قسط هنوز مانده؟
آفرین؛ تم عدد
یعنی به تعداد ماه‌هایی که باید قسط بدهی
خب
حالا تو تم عدد قسط بدهکاری
برای هر کدام هم «سم» درصد سود حساب کن
پس اولین ماه باید خیلی سود بدهی
به اندازه تم قسط



ولی عزیز دل برادر!
چقدر قسط می‌دهی با فرمول قدیم؟
میانگین
که کمتر است
مازاد پولی که باید می‌دادی و نمی‌دهی چه می‌شود؟



پول ماست دیگر
پول بانک
دست کیست؟
دست تو
پس پول بانک دست تو مانده است
در روش محاسبه فرمول قدیم
وای!
پول بانک دست مشتری؟!
پس سود آن چه می‌شود؟!

پس فرمول را عوض می‌کنیم
تا سود آن را هم بدهی
نمی‌شود چند ماه پول بانک دست تو باشد
و سود آن را هپلی‌هپو کنی که!
پس ما این‌جا برگ چغندریم؟!

فرمول جدید می‌شود این:



حالا چرا این فرمول؟!
چون بانک‌های خارجی از آن استفاده می‌کنند
به یک روش خارق‌العاده ریاضی هم به آن رسیده
طوری که چیزی از سود بانک را کم نگذاری
حالا که اقساط را «مساوی» کرده‌ای

اما یک نکته
این پولی که به قول بانکی‌ها نزد مشتری مانده
از «اصل» که نیست
بخشی از قسط که مربوط به «اصل» وام بوده که پرداخته
این مربوط به «فرع» است
یعنی سود وام نزد مشتری مانده
این‌ها می‌خواهند سود آن سود را دریافت کنند
این را «بهره مرکّب» می‌گویند
ربا گرفتن از ربا!
گرفتن سود از سودی که دیر پرداخت شده است
ولی مگر مشتری مقصّر بوده است؟
خود شما اقساط را میانگین کردید
خب نکنید!



[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
روش محاسبه سود وام بانکی 7 + یکشنبه 102 فروردین 27 - 6:0 صبح

چه کردند؟
همان‌کاری که غربی‌ها کردند
از فرمول دوم استفاده:



حالا همان تسهیلات را با فرمول جدید محاسبه کنیم
فرمولی که «تم» به عنوان «توان» استفاده شده است



مبلغ قسط بیشتر می‌شود
هر ماه 3،330،000 ت باید پرداخت کنیم
می‌گویند دیگر فرصت کلاه‌برداری (آربیتراژ) از مشتریان گرفته می‌شود!

البته سود بانک هم افزایش پیدا می‌کند :)

در یک نگاه کلی
چه زمانی سودها با هم برابر می‌شود؟
من سه فرمول را مقایسه کردم
فرمول قدیم، جدید و فرمول سپرده‌گذاری
وقتی که مبلغ وام 150 مت باشد
چه درصدی در هر فرمولی اگر باشد تقریباً برابر می‌شود
سود محاسبه شده:



البته فقط سود
نه اقساط که مشتمل است بر هم اصل و هم فرع (سود)



[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
روش محاسبه سود وام بانکی 6 + پنج شنبه 102 فروردین 24 - 5:0 صبح

بعدتر گفتند این ایراد دارد
بانک‌های خصوصی
گفتند سبب سوء استفاده شده
چطور؟

طرف از بانک وام می‌گیرد
همان را در بانک دیگر سپرده می‌گذارد
بلندمدت
چقدر سود می‌کند؟
بیش از قسطی که باید بپردازد
چون سود با این معادله حساب می‌شود:



وقتی 150 مت را سپرده‌گذاری کند
12% اگر باشد
ماهی 1،500،000 ت سود می‌گیرد
ولی چقدر قسط می‌دهد؟
با فرمول قدیم؟
حساب کردیم که 3،262،500 ت قسط هر ماه بود
خب این‌جا که «آربیتراژ»‌ نشد
(بهره گرفتن از تفاوت قیمت بین دو یا چند بازار برای کسب سود)



اما در سپرده‌گذاری‌های بلندمدت
جایی که بانک وعده سود زیاد می‌دهد
مثلاً اگر آمدیم و سود 26% داد (فرض)
سود ماهانه چقدر می‌شود؟
(1200 / سس) * مو = سم
3،250،000 = (1200 / 26) * 150،000،000

حالا تقریباً برابر شد
سود سپرده‌گذاری با سود تسهیلات بانکی
حالا می‌شود حقه‌بازی کرد
از یک بانک بروی وام 12% پنج‌ساله بگیری
همان را سپرده بلندمدت 26% در بانک دیگر بگذاری (اگر داشته باشیم)



[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

   1   2   3   4   5   >>   >

جمعه 103 فروردین 10

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
اقتصاد - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X