سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

نیکویی پرسش، نیمی از دانش است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
خانواده؛ دشمن کاپیتالیسم 4 + سه شنبه 98 شهریور 5 - 8:0 صبح

نقش ربا
ربا نقش مهمی در ایجاد فاصله طبقاتی دارد. اصلاً اگر ربا نبود بخش خدمات نمی‌توانست خودش را بالا بکشد. کسی که محصولی را تولید نمی‌کند، چطور می‌تواند سهم بیشتری در مصرف داشته باشد؟
با پول. اسکناس که جایگزین فلزات با ارزش در مبادله می‌گردد، ابزاری می‌شود تا هر بار که می‌چرخد، به پایین‌دست که می‌رسد، سمت نیروی کار مولّد، هر چه دارد را بمکد و به خود جذب کرده، بالا بکشد. دست نیروهای غیرمولّد. اگر سهم مدیران بیشتر است و سهم سرمایه‌داران از همه بیشتر، زیرا ابزار بانکداری ربوی، ثروت تولیدکننده را هورت بالا می‌کشد.

کشاورز مستقل
یک روز آزاد بود و مستقل. این اتفاقی‌ست که به کرّات در غرب افتاده و می‌افتد هنوز هم. ویزیتور بانک سراغ کشاورز می‌رود: چرا روزی یک هویج؟ اگر این کود را بخری و این سمپاشی را انجام دهی، روزی ده هویج برداشت می‌کنی! کشاورز می‌گوید: من پس‌اندازی برای این کار ندارم و بازاریاب که منتظر همین حرف است: این قرارداد را امضا کن، ما کل هزینه کود و سم را می‌دهیم. با فروش ده هویج ده برابر به دست می‌آوری و وام بانکی را پس می‌دهی.
امروز کشاورز وابسته است. قسط می‌دهد و مدام ربای مرکّب پرداخت می‌کند. دیگر با سه ساعت در روز به محصول نمی‌رسد. باید ده دوازده ساعت کار کند تا محصولی را به دست آورد، تأمین‌کننده سود بانکی! اگر هم یک روز نتواند، باران کم ببارد یا خودش ناتوان شود، تمام مزرعه را بانک از او می‌گیرد! ناگزیر به حومه شهر می‌گریزد و مشغول کارهای خدماتی بی‌ارزش می‌شود و در بیغوله‌ها و حلبی‌آبادها می‌خوابد.

تقسیم کار جهانی
این‌که ادعا می‌کنند، کشورهای توسعه‌یافته، این‌که بیشترین درآمد آن‌ها از بخش خدمات است، زیرا بخش کارگری تولید آن را واگذار کرده‌اند.
کارگر بنگلادشی لباس را تولید می‌کند، چینی کالاهای مصرفی، آفریقایی محصولات معدنی، عرب نیز نفت و گاز. کشورهای فقیر را اجیر کرده‌اند برای پرورش نیروهای مولّد و توسعه‌یافته‌ها از خدمات درآمد کسب می‌کنند، یعنی از بستن مالیات و عوارض و مجبور کردن این کشورها به هزینه‌های بیهوده. بانک جهانی و دیگر سازمان‌های بین‌المللی را هم به این منظور ساخته‌اند. نام آن را هم گذاشته‌اند تقسیم کار جهانی!
امروزه هزینه زندگی تمام کشورهای توسعه‌یافته را کشورهای مستضعف پرداخت می‌کنند. با بازی‌های مالی و اقتصادی، قیمت کالاهای آن‌ها را پایین نگه می‌دارند، تا بخش اعظم درآمد تولید برود در بخش خدمات. بعد همان درآمد اندک را هم با ایجاد ترس از آن‌ها می‌گیرند. اسلحه می‌فروشند و ناامنی ایجاد می‌کنند، بعد پول می‌گیرند و بیمه می‌کنند! از دیگری پول می‌گیرند و با حمایت از او، قدرت را به او می‌سپارند. «خدمات» در حال چاپیدن درآمدهای لحظه‌به‌لحظه نیروهای مولّد دنیاست. زیرا نیروهای انسانی کشورهای توسعه‌یافته به دلیل تحصیلات و آگاهی‌های اجتماعی، کمتر قابل استثمارند!

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خانواده 56 - اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
خانواده؛ دشمن کاپیتالیسم 3 + یکشنبه 98 شهریور 3 - 3:0 عصر

استثمار کارگر مولّد
اصلاً سؤال اصلی این‌جاست: چرا مولّد باید این‌همه هزینه برای خدمات پرداخت کند؟ در حالی که آن‌چه نیاز دارد را خود تولید می‌کند؟
نظام سرمایه‌داری روی بخش «خدمات» استوار شد. این را اسمیت پیش‌بینی نمی‌کرد. از مسیر تولید منحرف شد. بانکداری با تمام کارمندان حسابدارش! دولت و تمام کارمندانش. قاضی‌ها و وکلا و پلیس و نیروهای انتظامی و … در حقیقت شهرها که آمدند، کوله‌باری از خدمات را گذاشتند روی دوش کشاورز.
کشاورزی که دیروز نیازی به ادارات نداشت، امروز برای خریدن بذر باید مجوّز بگیرد، عوارض بدهد، هزینه کارشناسی بدهد، تأییدیه بگیرد، به آبخیزداری برود و حق آب خود را تمدید کند. هزاران کاری را که اصلاً ربطی به تولید محصول نداشت، سرمایه‌داری به گردن تولیدکننده انداخت. تا چه شود؟ تا بتواند هزینه‌های بخش خدمات را که محصول تولید نمی‌کند تأمین نماید.

عائله بزرگ
کشاورز و دامدار و معدنچی و صنعتگری که قبلاً چهار پنج سر عائله داشت، با درآمد اندک کارش راست می‌آمد. اما امروز با این‌همه ثروتی که تولید می‌کند، به مدد ابزار و فن‌آوری و دانشی فراوان، کم می‌آورد. چرا؟ زیرا عائله او زیاد شده است.
نظام سرمایه‌داری حواسش هست. او مراقب است تا تمام آن‌چه را برای تأمین بخش خدمات نیاز دارد از درآمد کارگر بیرون بکشد. همین است که هر چه درآمد او بیشتر می‌شود، بدون این‌که بفهمد چرا، ثروتش افزایش نمی‌یابد.

تولید نیاز
اقتصاد سرمایه‌داری، آن‏چه امروز در دنیا می‌بینیم، کارش با نیازسازی پیش می‌رود. مراکز تفریحی بزرگ می‌سازد، دیزنی‌لند مثلاً. که چه شود؟ تا کارگر مولّد احساس کند چیزی لازم دارد که ندارد؛ تفریح مثلاً. بخشی از درآمد تولید خود را هزینه کند تا دستمزد خدمات آن‌ها را بدهد. دولت هم سریع مالیات می‌گیرد از مرکز تفریحی. تا دستمزد بخش دیگری از نیروهای غیرمولّد را در‌آورد.
این نیاز چگونه تولید می‌شود؟ این سیستم چطور به نیروهای مولّد می‌باوراند که باید ثروت خود را برای چیزی که تا آن روز به آن نیاز نداشتند هزینه کنند؟

فاصله طبقاتی
نظام سرمایه‌داری به ثروت نیاز دارد و ثروت را اسمیت گفت که فقط کارگر مولّد تأمین می‌کند. وقتی بیشتر شغل‌ها بر اساس آمارهای رسمی کشورهای توسعه‌یافته، به بخش خدمات اختصاص دارد، چطور پس این ثروت را بیرون می‌کشند از حلقوم کارگر مولّد؟
انسان فطرتاً از تحقیر شدن فراری‌ست. زیر بار آن نمی‌رود. اگر به دو مهمان نان و پنیر بدهی راضی بیرون می‌روند، اما اگر به یکی نان و پنیر بدهی و به دیگری جوجه‌کباب، قطعاً نان و پنیر را پرت می‌کند توی صورتت!
نظام سرمایه‌داری با ایجاد تفاوت در الگوی مصرف، نیروی کار مولّد را تحقیر می‌کند. کالاهای لوکس و لاکچری می‌سازد، چیزهایی که فقط برای تفاخر ساخته می‌شوند حتی. با تبذیر و اسراف، حرص ایجاد می‌کند و طمع. حالا کارگر تمام تلاش خود را می‌کند تا چیزی را به دست آورد که سرمایه‌دار دارد، رئیس دارد، مدیر. نوع مسکن، محل قرارگیری آن در شهر حتی. خودرو، لباس، رستورانی برود که او غذا می‌خورد. هر چه که او مصرف کند را می‌خواهد.
بله، نیاز ساخته می‌شود. فاصله طبقاتی در الگوی مصرف، نیاز ایجاد می‌کند تا اقشار پایین‌دست جامعه بیشتر کار کنند. دقیقاً همان قشری که تنها نیروی مولّد در جامعه است. ثروت را این‏ها باید تأمین کنند و با بالادستی‌ها به اشتراک بگذارند، اما نه اشتراکی مساوی و برابر!

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خانواده 56 - اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
خانواده؛ دشمن کاپیتالیسم 2 + جمعه 98 شهریور 1 - 9:0 عصر

زمین؛ منشأ تولید
پدر سرمایه‌داری نوین، منشأ تولید را «زمین» می‌دانست. تمام کارهای مولّد به زمین ختم می‌شود. نجاری که میز می‌سازد، چوب را از درخت‌بری خریده است که او از درختی بریده است که از زمین برآمده. خیاط پارچه را از بافنده می‌خَرد و او نخ را از ریسنده و او از دامداری که پشم می‌فروشد و یا کشاورزی که پنبه. اگر هم مصنوعی باشد از پتروشیمی که نفت خام را از زمین بیرون آورده.
زمین در نظر اسمیت مبدأ ثروت است و هر چه تولید باشد، ته آن به زمین بند است؛ کشاورزی، دامداری، معدن و صنعت.

گدایان خدمتگزار
پس مشاغل دیگر چه؟ آن‌هایی که کارشان مولّد نیست چطور زندگی می‌کنند؟ ماجرا از همین‌جا کم‌کم آغاز می‌گردد. از جایی‌که عده‌ای محصول تولید نمی‌کنند، بلکه فقط خدمت.
کشاورز مثلاً، روزی یک هویج اگر برداشت کند، خُب خودش می‌خورد. اگر دو تا برداشت کند چه؟ یکی را به همسایه‌اش می‌تواند بدهد، کسی که تولید نکرده است. اما چرا باید این کار را انجام دهد؟
شغل‌های خدماتی از همین‌جا درست شده‌اند. کارهایی که کشاورز به آن‌ها نیاز دارد. فرصت برای نظافت منزل ندارد، یک هویج به همسایه غیرمولّد می‌دهد تا منزل او را تمیز کند. وقت یا توان آموزش فرزند خود را ندارد، هویج اضافه را می‌دهد تا آن‌که توان تولید محصول ندارد، فرزند او را آموزش دهد.
به این ترتیب فرد مولّد هزینه زندگی افراد غیرمولّد را تأمین می‌کند.

پیدایش شهرهای غیرمولّد
اما این روند تا کجا می‌تواند ادامه پیدا کند؟ روند تأمین غیرمولّدها توسط مولّدها؟ این را آدام اسمیت متوجه نبود. این‌که سنگ‌بنای اقتصاد آزادش تا کجا پیش خواهد رفت.
شهرها که بزرگ شدند، شدند مأمن افراد غیرمولّد. به قول امروزی‌ها شغل‌های خدماتی. اگر چه امروز ارائه خدمت را نیز «تولید» می‌نامند، ولی، از نظر اسمیت، پدر کاپیتالیسم، هیچ کار خدماتی به تولید ثروت نمی‌انجامد.
نیازهای اصلی مردم شهر را چه کسی تأمین می‌کند؟ کشاورز چند هویج اضافه داشت که قرار بود بدهد برای تأمین خدمات خودش. اما این همه شهروند، آیا خوراک همه این‌ها را هم باید تأمین کند؟

مصرف بیش از تولید
خدمات افزایش یافت. کارهای خدماتی یعنی. در دنیای امروز نیروی انسانی غیرمولّد بیش از مولّد شده و نیازهای اصلی تمام این نیروها به محصول را باید همان اندک نیروی مولّد تأمین کنند. این چطور می‌شود؟
البته که ابزار آمده. فن‌آوری ایجاد شده. کشاورز دیگر تراکتور دارد و کمباین. ابزارهایی که راندمان تولید را بالا می‌برد. کشاورز امروز هزار برابر گذشته محصول تولید می‌کند. با همان میزان ساعت کار گذشته. اما چرا ثروت او از گذشته بیشتر نشده است؟

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خانواده 56 - اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
خانواده؛ دشمن کاپیتالیسم 1 + پنج شنبه 98 مرداد 31 - 12:0 عصر

«دشمن بشریت یعنی جریان سرمایه‌داری بین‌المللی و صهیونیسم تقریباً از حدود صد سال پیش تصمیم گرفتند که خانواده را در بین بشر از بین ببرند»
آیةالله العظمی خامنه‌ای، 7/12/1397

ادعای پدر
«آدام اسمیت»  پدر کاپیتالیسم است. تا قبل از او نبود. نظریه اصلی نظام سرمایه‌داری را او طرح کرد: «دست نامرئی بازار» را.
ادعای او این بود: مکانیزم بازار خودبه‌خود به تعادل می‌رسد. اگر اجازه دهیم سرمایه‌ها «انباشته» شود، متمرکز، دست یک یا چند نفر، افراد کمی دارای ثروت فراوان، این ثروت انباشته، به بازار می‌آید و تقاضا برای کارگر افزایش پیدا می‌کند. کارگر هم که تعدادش زیاد نشده، پس دستمزد بالا رفته و وضع مالی کارگران خوب می‏شود. همه‌شان سر کار می‌روند و به «اشتغال کامل» می‌رسیم. یعنی وضعیتی که هیچ بیکاری وجود نخواهد داشت.
همان تعادل «عرضه و تقاضا» که امروز همه به آن باور داریم. پسته که گران می‌شود، می‌گوییم: تقاضای جهانی بالا رفته، پس تولیدکننده صادر می‌کند. اگر هم بخواهد در داخل بفروشد، به همان نرخ صادرات. کدام آدم عاقلی وقتی مشتری گران هست، ارزان می‌دهد؟!

اقتصاد آزاد
این همان اقتصاد «لیبرال» است. اقتصاد بازار آزاد که می‌گویند همین است. آدام اسمیت یعنی این را می‌گفت. کار به کار کسی نداشته باشید، دولت در اقتصاد دخالت نکند، مردم عاقل هستند، خودشان سرمایه را در جای درست خرج می‌کنند!
در اقتصاد لیبرال، در اقتصاد مبتنی بر بازار آزاد، سرمایه و ثروت خودش تصمیم‌گیرنده نهایی‌ست. هر جا به نفعش باشد می‌رود و هر جا نباشد، فرار می‌کند. این‌که در بورس می‌گویند: سرمایه ترسوست، منظورشان همین است. هر جا ریسک و خطر زیاد شود، سرمایه‌گریز می‌شود.
مثالی واضح: دو بانک اگر یکی سود ده درصد روی سپرده‌ها بدهد و دیگری بیست درصد، با ریسک برابر، اگر کسی در اولی سپرده بگذارد، نمی‌گویند احمق و سفیه است؟!

ثروت ملّی
آدام اسمیت این را ثروت ملّت‌ها می‌داند. این‌که اگر جامعه به اشتغال کامل برسد، همه کار کنند، تولید در آن کشور زیاد می‌شود. کالا یعنی ثروت. کشوری ثروتمندتر است که بیشترین بازده در تولید را داشته باشد و با تمام توان خود کار کند. این از چه راهی به دست می‌آید؟ از راه باز گذاشتن دست ثروت‌اندوزان در تجمیع سرمایه و رها کردن بازار و آزاد گذاشتن قیمت کالاها و نرخ دستمزد کارگر.
از نظر او همه چیز اتوماتیک است در اقتصاد. اگر هم گاهی به هم می‌ریزد، چون دولت‌ها دستکاری کرده‌اند!

مولّد و غیرمولّد
اسمیت کارگران را به دو قسمت تقسیم کرد. اصلاً کار را. کارهایی که مولّد هستند و ثروت تولید می‌کنند و کارهای غیرمولّد.
او فقط تولید «کالا» را تولید ثروت می‌دانست. از نظر او تمامی کارهای خدماتی «مصرفی» هستند و چیزی تولید نمی‌کنند. مثل معلّمی، پزشکی، رفتگر شهرداری، مدیر، حسابدار، بانکدار و هر کاری که ته آن یک کالا به دست نیاید.
او ثروت را محصول تولید کالا می‌دانست و تمامی کسانی که کار خدماتی انجام می‌دهند ریزه‌خوار کسانی هستند که کالا تولید می‌کنند.

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خانواده 56 - اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
هویّت ِ بورس 44 + پنج شنبه 98 اردیبهشت 26 - 5:0 صبح

چندتا سوال پیش می اید
مشکل کسری تراز تجاری ایالات متحده با دیگر کشور ها که با سرعت شتابانی در حال وقوع و فاصله هست چگونه می خواهند حل کنند؟
این بدهی انباشه شده را چگونه قصد به صفر رساندن دارند؟
 یاچگونه بخشی از ان را می خواهند پرداخت کنند؟
 یا  حداقل از سرعت افزایش ان بکاهند؟
و دوم این که ایا کشورهای همچون چین که صادرات عمده به این کشور دارند قصد نقد کردن طلب خود را ندارند؟
چه زمانی میخواهند این بدهی خود را بستانند؟
با این سرعت رشد بدهی وافزایش کسری تجاری و مشکلاتی که این کشور دارد ایا اصلا زمانی وجود دارد که بتواند بدهی  های خود را پرداخت کند؟
تایک جایی سلطه دلار بر بازار بود اما الان که ارام ارام کشورها در حال بستن پیمان های چند جانبه هستند چطور میخواهند قدرت  و اقایی خود را حفظ کنند؟
و یک سوال درباره اقتصاد دیگر کشور ها
چطور می شود که ژاپن و کره از تورم جهانی محفوظ می مانند؟
حتی در ژاپن برای رشد اقتصادشان اقدام به ایجاد تورم مصنوعی با ضریب پایین درحد یک درصد می کنند و بانک ها نیز برای نگهداری پول نه تنها سود نمی دهد بلکه سالیانه درصدی را برای نگهداری از پول و کارمزد خود می گیرد.
خب چطور این کشور از تورم جهانی که کشور قدرتمندی همچون ایالات متحده ایجاد میکند در امان می ماند؟
اما کشور ما نمی تواند چرا؟
و در اخر پیش بینی اقتصادیتون از سال 98 رو بیان نه کردید

 
این چالشی‌ست که آمریکا با آن روبه‌روست
هر روز هم
مقالات و بحث‌های فراوان
در همین باره
در نشریات‌شان
اقتصاددانان آمریکا درگیر این مسأله هستند
این
مشکلی‌ست که باید راه حلی برای آن بیابند
و گرنه
همان‌طور که متوجه شدید
به سختی آسیب می‌بینند

من درباره اقتصاد این کشورهایی که فرمودید مطالعه نداشته‌ام
اطلاع کافی ندارم
ولی
اجمالاً
این را می‌دانم
تورّم منفی یعنی رکود
یعنی بازار بی‌حرکت شده
یعنی خرید و فروش کم شده
یعنی مردم مصرف نمی‌کنند
یا خیلی کم
یعنی پول را بیشتر دوست دارند تا کالا
ارزشمندتر شده
یعنی هر کسی
ترجیح می‌دهد پولش را نگه دارد
هیچی نخورد
ولی پولش باقی بماند
حتی
اگر مجبور شود
برای نگهداری پولش
به بانک هزینه هم بدهد!

این بی‌اعتمادی به بازار است
این در اقتصاد
نشانه خوبی نیست
این علامت یک اقتصاد موفّق نیست
این یعنی مردم خیلی کار می‌کنند
ولی نمی‌خواهند مصرف کنند
کنز می‌کنند
گنجینه مالی درست می‌کنند
این عجیب است
نیست؟!

إن‌شاءالله در این خصوص بیشتر مطالعه خواهم کرد

اما برای پیش‌بینی
بنده دانش آن را ندارم
نمی‌توانم درباره آینده نظری بدهم

در پناه خدا


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
هویّت ِ بورس 43 + سه شنبه 98 اردیبهشت 24 - 5:0 صبح

البته که هست
ظلم است
وقتی همه کالاها با هم گران می‌شوند
یعنی پول ارزان شده
یعنی اسکناس بی‌ارزش شده
پس باید حقوق همه هم افزایش یابد
اما نمی‌شود
با همان نسبت
این نکته ریز در تورّم است
چون اگر دستمزد‌ها هم با تورّم افزایش یابد
سرمایه‌داران انتفاعی نخواهند داشت
چون نیروی کار افزایش کار نخواهد داشت

پس:
اولاً اگر بخواهیم عدالت را رعایت کنیم
باید وقتی تورّم می‌شود
قیمت همه چیز را با همان بالا ببریم
حتی کالایی که قیمت خرید آن کمتر بوده
کاری که درباره مهریه انجام می‌شود
دادگاه هنگام طلاق
اگر مهریه وجه نقد بوده باشد
بر اساس لیست تورّم سالانه بانک مرکزی
مهریه را به نرخ روز حساب می‌کند

ثانیاً چون دستمزدها طبق تورّم بالا نمی‌رود
اگر بخواهیم انصاف را رعایت کنیم
نباید قیمت را بالا ببریم
باید ضرری را که بانکداری به همه ما زده است
بین خود مساوی تقسیم کنیم
طوری که هم فروشنده خرده‌پا متضرّر نشود
هم من ِ خریدار
چون می‌دانیم وقتی قیمت مربّا دو برابر می‌شود
این ارزش افزوده رفته در جیب بانکدارها
سهام‌داران عمده بورس
سرمایه‌داران بزرگ

من و شما
همه‌مان
در حال ضرر کردن در تورّم هستیم
پس حداقل خودمان به هم زور نگوییم
و برای این‌که ضررمان کم شود
همه آن را گردن دیگری نیاندازیم

موفق باشید

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
هویّت ِ بورس 42 + یکشنبه 98 اردیبهشت 22 - 5:0 صبح

درباره دزدی از کفار
اسلام به ما اجازه نمی‌دهد حتی به کافر «فحش» بدهیم
باور می‌فرمایید؟!
در قرآن:
«خداوند به صراحت در آیه 108 سوره انعام سب و دشنام به دشمنان را جایز ندانسته و فرموده است: ولا تسبوا الذین یدعون من دون‌الله؛ و کسانی که غیرخدا را می‌خوانند، دشنام مدهید.»
حالا همین اسلام
اسلامی که اجازه نمی‌دهد به کافر فحش بدهند
مؤمنانش
چطور اجازه دهد که اموال کافر را بدزدند؟
قباحت و شنائت فحش بیشتر است یا دزدی؟!

مراجع ما چنین فتوای روشن و واضحی دارند:
مقام معظّم رهبری: «در وجوب مراعات احترام مال دیگری و حرمت تصرّف در آن بدون اذن او، فرقی بین املاک اشخاص و اموال دولت نیست چه مسلمان باشد و چه غیر مسلمان و همچنین فرقی بین اینکه در سرزمین کفر باشند و یا در سرزمین اسلامی و مالک آن مسلمان باشد یا کافر، وجود ندارد و به‌طور کلی استفاده و تصرّف در اموال و املاک دیگران که شرعاً جایز نیست، غصب و حرام و موجب ضمان است.»

آیت‌الله سیستانی: «از اموال عمومی و خصوصی کافر و یا مسلمان نمی توان دزدید و یا آنها را تلف نمود بویژه اگر به حیثیت و آبروی اسلام و مسلمین به طور کلی، لطمه وارد سازد. مسلمان نمی تواند به هنگام ورود به یک کشور غیر اسلامی اموال و دارایی غیر مسلمانان را بدزدد.»

به عنوان آخرین بخش
وقتی من دیروز به شما ده هزار تومان دادم
هدفم خود ِ کاغذهای اسکناس که نبود
قدرت خرید بود
یعنی کار انباشته در این اعتبار را
که با آن می‌توانستم بیست عدد نان بخرم
ده ساعت کار کرده بودم
ارزش این کار را به شما امانت دادم
قرض
امروز شما به من ده هزار تومان پس می‌دهید
یعنی چقدر؟
پولی که با آن فقط می‌توانم ده عدد نان بخرم!
چطور شد؟!

من بیست عدد نان نخریدم
نخوردم
تا شما بخورید
حالا امروز که نان می‌خواهم
فقط ده عدد نان به من بر می‌گردانید؟!

این ماهیت تورّم است
که بر قرض‌ها هم اثر می‌گذارد
این را همه ما می‌فهمیم
مغازه‌دار هم
دیروز مربا را خریده ده هزار تومان
امروز شده بیست هزار تومان
اگر بگوید من ده هزار تومان به شما می‌فروشم
که قیمت قبل باشد
چون خرید قبل است
حالا امروز چطور بروم از بازار مربا بخرم
تا فردا به شما بفروشم؟
با کدام پول؟
من که دیگر سرمایه‌ای برای خرید کالا ندارم؟
یا از طرف دیگر
اگر من بخواهم با پولی که بابت این مربا از شما می‌گیرم
نان بخرم
دیگر نمی‌توانم به اندازه دیروز بخرم
دیروزی که مربا ده هزار تومان بود
به شما ده هزار تومان می‌فروختم
نان پانصد تومان بود
بیست تا نان می‌خریدم
حالا که نان شده هزار تومان
من با فروش این مربا
فقط ده عدد نان بخرم؟
این ظلم نیست؟!

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
هویّت ِ بورس 41 + جمعه 98 اردیبهشت 20 - 5:0 صبح

حالا فارکس چیست؟
بازار ارز
نوعی از بورس
منتهای مراتب
به جای سهام
ارز را وجه مبادله قرار داده‌اند
نتیجه هر چه که باشد
از پیش معلوم است
یک ابزار جدید برای بازی
بازی سرمایه‌داری
تا پول‌های خرده‌سرمایه‌گذاران را جمع کنند
آن‌هایی که سرمایه‌های عمده دارند

شرع گفته است حلال
پس چرا شما انجام نمی‌دهید؟!
زیرا
همه‌مان می‌دانیم
دیگر خیلی‌ها متوجه شده‌اند
این‌که حوزه ما
عقب مانده است
از سرعت تحوّلات اجتماعی
حوزه‌ها کند پیش می‌روند
و این مشکل‌زا شده
من مجتهد نیستم
من اجازه فتوا ندارم
من فقط یک پژوهشگر حوزوی
ولی بزرگان حوزه
مراجع ما
هنوز فرصت نکرده‌اند به این موضوعات توجه کنند
درک درستی هم از پیچیدگی موضوع ندارند هنوز
ظاهراً
و نیاز به کار بیشتر است

مقام معظّم رهبری مثال جالبی دارند:
«این فنّاوری‌های جدید در آمریکا، الان حدود 130 یا 140 سال است که شروع شده؛ از بعد از جنگهای داخلی آمریکا که سال 1860 تا 64 یا 65 بوده؛ تا آن‌وقت، آمریکایی‌ها از اروپا وارد میکردند؛ از آنجا به بعد، آمریکایی‌ها روی پای خودشان ایستادند و شروع کردند به فنّاوری‌های جدید. خیلی خب، پس 150 سال از ما جلو هستند؛ 130 یا 140 سال از ما جلو هستند! و علم هم این‌جوری است؛ وقتی انسان یک قدم جلو رفت، قدم دوّم سرعت مضاعف میشود. من بارها مثال زده‌ام؛ گفتم شما دو نفر دارید با همدیگر راه میروید، یک نفر اتّفاقاً یک دوچرخه پیدا میکند؛ خب، طبعاً از شما جلو میزند و با یک فاصله‌ای جلو می‌افتد؛ بعد او با دوچرخه که جلو افتاد، میرسد به یک اتومبیل و شما میرسید به دوچرخه؛ آن‌وقتی که شما به دوچرخه رسیدید، او به اتومبیل رسیده؛ خب سرعت اتومبیل چندین برابر دوچرخه است. به همین ترتیب او جلو می‌افتد؛ مرتّب سرعت، روزبه‌روز افزایش پیدا میکند و این فاصله روزبه‌روز زیاد میشود.»

اسلام دنبال عدالت است
شرع اسلام
احکام اسلامی
و این بازارهای سرمایه‌داری عادلانه نیستند
مردم را به استضعاف می‌کشانند
این را ما می‌دانیم
اما اگر هنوز هم برخی مراجع ما فتوای به حلیّت می‌دهند
این یعنی هنوز خیلی نیاز به کار داریم
مطالعه و بررسی و شناخت
این یعنی فقه ما از سرعت تحوّلات عقب مانده است
و باید برسد
نیاز به تلاش داریم

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
هویّت ِ بورس 40 + چهارشنبه 98 اردیبهشت 18 - 5:0 صبح

ولی وقتی نیکسون بازی را به هم زد
شوک نیکسون اتفاق افتاد
دیگر دلار متکی به طلا نبود
پس ارزهای دیگر هم نبود
ارز شناور شد
بدون پشتوانه (فیات)
ارز هم تبدیل شد به ابزار بازی
برای بورس‌بازان
برای صرّافان
برای کسانی که نگاه سرمایه‌ای به پول داشتند

حالا دیگر ارز یک کالاست
مثل زمین و خانه و ماشین
اگر می‌شود حمله کرد و مثلاً زمین‌های فلان منطقه را خرید
قیمت را بالا برد
با افزایش تقاضا
موج ایجاد کرد
وقتی گران شد فروخت
همین کار را می‌شود با ارز کرد
همین کاری که در بورس هم می‌کردند و می‌کنند

قبلاً قیمت ارز هر کشوری را
میزان اسکناسی که چاپ می‌کرد تعیین می‌کرد
بعد هم که شناور شد
بدهی‌های بانکی که با سندسازی شد ثروت
نرخ سپرده قانونی بود که تورّم را تعیین می‌کرد
کنترل یعنی
اما وقتی ارز بدون پشتوانه شد
دیگر نرخ تبادل ارزها با هم
حتی به تراز بازرگانی کشورها هم ربطی ندارد
که مثلاً اگر واردات از صادرات بیشتر شود
پولش ارزان شود
و اگر صادرات از واردات
پولش گران شود و ارزشمند
چین الآن بیشترین تراز مثبت بازرگانی در جهان را دارد
ولی پولش را بسیار ارزان و بی‌ارزش نگه داشته
آمریکا تراز بازرگانی و تجاری منفی دارد
شدیداً:

«به گزارش راشاتودی، آمار رسمی ارائه شده از سوی وزارت بازرگانی آمریکا نشان می دهد کسر تراز تجاری این کشور در ماه فوریه با 1.6 درصد افزایش به 57.6 میلیارد دلار رسیده است. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از فارس، بر همین اساس این حجم کسری تراز تجاری ماهانه در آمریکا از سال 2008 تاکنون (2018) بی‌سابقه بوده است. افزایش کسری تراز تجاری برای آمریکا از دو جهت زیان‌آور خواهد بود؛ نخست آنکه نشان می‌دهد که بخش قابل توجهی از رشد اقتصادی آ‌مریکا از محل افزایش شدید بدهی این کشور است و دیر یا زود کشورهای طلب‌کار از آمریکا می‌خواهند تا بدهی‌ها را تسویه کنند. دوم اینکه وقتی یک کشور به جای تولید به سمت خرید و واردات روی می‌آورد شرکت‌های آمریکایی وجهه خود را به عنوان یک تولیدکننده از دست داده و به طور کلی به از دست رفتن رقابت‌پذیری اقتصاد آمریکا به عنوان یک تولیدکننده کالا منجر خواهد شد. در سال گذشته میلادی بیشترین کسری تراز تجاری آمریکا با کشورهای چین، مکزیک، ژاپن، آلمان، ویتنام، ایرلند و ایتالیا بوده است.»

«مازاد تراز تجاری چین با آمریکا در ماه سپتامبر (2018) نشان از رشد قابل ملاحظه و 16.6 درصدی صادرات به آمریکا بوده است که با وجود جنگ تجاری این دو کشور رقم قابل ملاحظه ای است. کسری تراز تجاری واشنگتن با پکن در ماه ژوئن به 29 میلیارد دلار رسید که طی سال‌های گذشته بی‌سابقه بوده است.»

دقت فرمودید؟!
تراز تجاری چین نسبت به آمریکا دست برتر را دارد
پس باید آمریکا به چین بدهکار باشد
پس باید ارز چین از آمریکا بالاتر باشد
در حالی که هر دلار آمریکا حدود هفت یوآن چین است
یعنی دلار هفت برابر یوآن
یعنی انگار صادرات آمریکا به چین هفت برابر وارداتش از آن است!

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
هویّت ِ بورس 39 + دوشنبه 98 اردیبهشت 16 - 5:0 صبح

درباره فارکس هم مسأله تفاوتی نمی‌کند
ده دوازده سال پیش
یک آقایی احسان‌نام
مرا پرزنت کرده بود
ادعایش بود که به سادگی ثروت به دست می‌آید
ثروتی فراوان
حتی بیشتر
تلاش می‌کرد مرا متقاعد سازد
که اگر تمام مردم ایران را بیاوریم در این بازار
پول خارجی را وارد کشور می‌کنیم
کشور را ثروتمند

ببین برادرم
وقتی پول تبدیل به ابزار سرمایه‌گذاری شود
ابزاری برای ذخیره ثروت
یعنی «کنز»
به قول قرآن
این دیگر پول نیست
این تغییر کارکرد داده
پول قرار بود ابزاری برای معامله باشد
خرید و فروش
وقتی طلا را در انبار خانه‌ات پنهان کنی
گنج بسازی
این را از چرخه خارج کردی
معاملات را دشوار
تولید کم می‌شود

حالا امروزه
باز هم پول تبدیل به سرمایه شده
ارز
راهی که بشود از آن پول در آورد
یعنی پول پول بسازد
دقت بفرمایید
قبلاً ارزش پول هر کشوری با طلا سنجیده می‌شد
ارزش آن هم اول قرار بود تغییر نکند
بعد که بانک‌ها فساد کردند
خلف وعده
پول را زیاد کردند و ارزش آن پایین آمد
در هر کشوری متفاوت
متناسب با مقداری که بانک‌ها در آن کشور دزدی می‌کردند
ولی باز هم
این پول با طلا سنجیده می‌شد

اما
بعد از جنگ جهانی دوم که ترومن دنیا را گرفت
با اقتصاد دلاری
با کمک‌های جهانی
وقتی کنوانسیونی ترتیب دادند
و دلار را به عنوان پول جهانی پذیرفتند
که حتی صدای کینز انگلیسی را هم در آورد
او می‌خواست یک پول جدید به نام «بانکور» اختراع شود
تا هیچ کشوری این وسط دست برتر را نداشته باشد
تا قدرت میان برندگان جنگ جهانی تقسیم شود
ولی آمریکا
بانکور را نپذیرفت
دلار را حاکم کرد
چون تنها کشوری بود که از جنگ جان سالم به در برده
حرف آخر را می‌زد
چون همه محتاج وام‌های بانک‌های آمریکایی بودند
همان برتون وودز شد گات
و بعد همان
تبدیل شد به سازمان تجارت جهانی WTO

دلار قرار بود معادل طلا باشد
ارزهای دیگر معادل دلار
به واسطه دلار به طلا وصل شوند
تا بتوانند استوار و پایدار گردند

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

<      1   2   3   4   5   >>   >

پنج شنبه 103 اردیبهشت 6

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
اقتصاد - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X