سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

[ و او را گفتند اگر در خانه مردى را به رویش بندند روزى او از کجا سوى او آید ؟ فرمود : ] از آنجا که مرگش بر وى در آید . [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
نقش سازی + دوشنبه 93 آبان 19 - 9:58 صبح

«چرا به اینا میگن شلغم؟»
زیاد سؤال می‌پرسد
حداقل نسبت به دو تای دیگر
شاید چون از همه کوچک‌تر است
این‌طور بیشتر می‌خواهد به چشم بیاید

اندکی مکث می‌کنم
دارم فکر می‌کنم انگار
و بعد:
«من روز نامگذاری آن‌ها نبودم که بدانم دلیلش چیست، تو چی؟»
پاسخ می‌دهد: «خب منم نبودم»

شاید از روی شیطنت
شاید هم برای این‌که مانند خودش زیاد بپرسم
می‌گویم: «چرا نبودی؟!»
پاسخ عجیبی می‌دهد
خیلی عجیب
حداقل برای من
پاسخی که دیگر از هر پرسیدنی پشیمان شوم:
«خب اگه تو نبودی منم نبودم، آخه تو شکم تو بودم»
زبانم بند می‌آید
هیچ نمی‌توانم بگویم
نمی‌دانم اصلاً چه بگویم
فقط می‌خندم
بدون اراده
خنده‌ام می‌گیرد و او به خندیدنم می‌نگرد
شاید متحیّر شده باشد
دلیل خنده‌ام را نمی‌داند
من هم دلیل خنده خود را نمی‌دانم
این‌بار سکوت می‌کنم فقط
و فکر
و به خوردن شلغم‌پخته‌ها با فرزندانم ادامه می‌دهم

بچه‌ها گویا «نقش‌سازی» هم می‌کنند
و در یک قیاس اصولی
همان تمثیل منطقی
همه نقش‌ها را به فردی نسبت می‌دهند که تنها بعضی از نقش‌ها را برعهده دارد!

حالا P4Cها باید پاسخ دهند
آن دسته‌شان که معتقدند اصلاً مبانی فلسفه را باید از ذهن خام و شکل‌نیافته کودکان دریافت
و خرد ناب و عقل محض را با شیوه ادراکی خُردسالان سنجید
اگر ذهن کودکان مبتنی بر فلسفه ناب است
چرا تمثیل را این‌طور ناشیانه قابل اتکا می‌داند؟!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - فلسفه 73 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
فداکاری + شنبه 93 آبان 3 - 11:54 صبح

باقالی‌پلو با گوشت
امروز برای نهار پخته‌ام
چند دقیقه پیش
چند لقمه که از غذایش خورد
گوشت‌ها را جمع کرد و در بشقاب من گذاشت
تعجب کردم
شاید دوست نداشته
ولی او که همیشه خیلی گوشت دوست داشت!

پرسیدم: گوشت نمی‌خوری دخترم؟!
با لبخند جواب داد:
«آخه برا خودت گوشت نذاشتی، همه رو دادی به ما»

لبخند زدم
کوچک‌ترها هم بلافاصله دست به کار شدند
و نتیجه
انتقال بخش زیادی از گوشت‌ها به بشقاب من!

وقتی با فرزندان به عدالت رفتار شود
اجحاف و ظلم و ستم نشود
وقتی طریق انصاف در پیش گرفتی
حق‌شان ادا نمودی و ضایع نساختی
صدایت را بلند نکردی و برای هر تنبیهی توضیح داشتی
آن‌ها نیز انسان هستند
حتی اگر اندازه‌شان کوچک باشد
و به نظر نیایند
می‌فهمند و این عمق فهم‌شان
بزرگ‌ترها را گاهی به شگفت می‌آورد!

خدای را چگونه باید شکر گزارد
از رحمتی که بر بنده‌اش داشته
و چنین گوهرهایی عطا نموده؟!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
کاربازی + سه شنبه 93 مهر 8 - 9:27 صبح

کاردرمانی را احتمالاً شنیده‌اید
پس
نباید خیلی از واژه‌ای که به کار بردم متعجب شوید
بله: کاربازی!

بچه‌ها کار را خیلی دوست دارند
زیرا جدّی‌گرفته‌شدن را دوست دارند
و کار
جدّی‌ترین فعالیت بشری‌ست

کودک که بودم دوست داشتم جاروبرقی بکشم
دوست داشتم پیچ‌گشتی دست بگیرم
دوست داشتم با انبردست و دم‌باریک کار کنم
دوست داشتم فازمتر را داخل پریزهای برق قرار دهم و نور لامپ آن را ببینم!

امروز هم کودکانم دوست دارند
با این تفاوت
من به آن‌ها فرصت کار کردن می‌دهم
فرصت تجربه کردن
فرصت جدی‌گرفته‌شدن

چند روز قبل خواستم بالش‌ها را مرتب کنم
محتوایشان را یعنی
پنبه‌ها را بیرون آوردم
پنبه که نه
همین الیاف نایلونی که امروزه به جای پنبه کاربرد دارد
بچه‌ها دور هم نشستند
با تفریح و خنده
با بازی و شادی
همه الیاف را با دست باز کردند
پنبه‌زدند یعنی
همه پنبه‌های بالش‌ها را

و هنگام جارو کردن
جاروبرقی را یک نفر می‌آورد
دیگری سیم را خارج ساخته
نفر بعد به برق می‌زند
بخش‌هایی از خانه را اجازه دارند جارو کنند
آن‌قدری که خسته نشوند
و نه دلزده

خُردکردن قارچ و گوجه فرنگی
اگر چاقو خیلی تیز نباشد
هم‌زدن سس در سالاد
...

خیلی کارها هست که بچه‌ها می‌توانند انجام دهند
کار برای بچه‌ها بهترین بازی‌ست
مگر نه این‌که بازی برای یادگیری کار است
پس با یک اصطلاح جدید باید آشنای‌شان کنیم
کودکان‌مان را برای تربیت صحیح: «کاربازی»!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - کار 38 - بازی 21 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
و بچه مدرسه ای + چهارشنبه 93 شهریور 12 - 12:22 عصر

انگار همین دیروز بود
اولین فرزندم را راهی مدرسه کردم
امسال دومی آماده درس می‌شود

و مرا به این فکر مشغول می‌دارد
چقدر «سواد» یاد خواهد گرفت و چقدر «علم»؟!

هر که مدرسه رود قهراً «باسواد» می‌شود
چه کنم که «عالم» شود؟!

از آن علم‌ها که «یقذفه الله فی قلب من یشاء»!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - مدرسه 36 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
بازی به جای اسباب بازی + پنج شنبه 93 شهریور 6 - 1:22 عصر

خیلی‌ها بر عکس فکر می‌کنند
و شاید من بر عکس خیلی‌ها فکر می‌کنم
اما تجربه نشانم داده
بچه‌ها بازی می‌خواهند، نه اسباب‌بازی
پس چرا خانواده‌ها اسباب‌بازی را ترجیح می‌دهند؟!
شاید تا خود را از دست بچه‌ها خلاص کنند
تا با آن‌ها بازی نکنند

مدتی‌ست اسباب‌بازی‌ها را با هم می‌سازیم
این خودش یک‌جور بازی‌ست
که بازی‌ساز هم هست
نمونه‌اش همین ماکت‌ها

ابتدا خرید ماکت را تجربه کردم
همان دو تای تصویر بالا
یک لودر چوبی و یک هواپیمای جنگنده
خریدم و با هم ساختیم
اما بعدتر...
هزینه را پایین آوردم
تا تعداد را بالا ببرم
حجم بازی را بیشتر کنم

سراغ اینترنت رفتم و طرح ماکت‌های مقوایی را دانلود کردم
چند تا فایل pdf
تنوع بسیاری در این زمینه هست
طرح‌های بسیار زیبا
بردم سر خیابان و پرینت گرفتم
بعد از این‌که کمی در فتوشاپ ادیت نمودم
نمونه‌اش نوشتن اسم بچه‌ها بر روی ماکت‌ها

چقدر بچه‌ها خوشحال می‌شوند وقتی ماکت آن‌ها کاستومایز شده است!

بعدتر اما روش‌های دیگری هم امتحان کردم
اصلاً بچه‌ها به طرح‌های زیبای فتوشاپی نیاز ندارند
بچه‌ها همین‌که با بزرگ‌ترها همنشین باشند غرق کیف‌ند
کافیست یک تکه مقوا بردارید
چند طرح سریع بکشید
من حتی از خط‌کش هم استفاده نکردم
کاملاً بی‌قواره و کج و کوله

ولی بچه‌ها  استقبال می‌کنند
وقتی به خودشان بگویی: رنگش کن!
وقتی بر چهره‌شان نقاب و عینکی را نصب می‌کنند که خودشان رنگ کرده‌اند
وقتی در ساخت اسباب‌بازی‌ای که در دست دارند مشارکت داشته‌اند

بچه‌ها بازی می‌خواهند
نه اسباب‌بازی

ما هستیم که با خریدن اسباب‌بازی دست به سرشان می‌کنیم
می‌پیچانیم‌شان یعنی!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - بازی 21 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
نور، صدا، حرکت + دوشنبه 93 مرداد 20 - 6:25 عصر

در جایی همین‌طرف‌ها عرض کرده بودم قبل‌تر
بچه‌ها به شدّت مشتاق اسباب‌بازی‌های فعّال هستند
اسباب‌بازی‌‌هایی که فعل داشته باشند و فاعلیّت
نه منفعل
ساکن و ثابت و بی‌تحرّک نباشند
نور بدهند
یا صدا
یا حرکت کنند
و البته اگر هر سه با هم، بهتر
و برای‌شان ساختم
به جای آن‌که بخرم

در نظری اخیر
خوشحال شدم
این‌که ایده به کار آمده
و دیگران نیز ساختند
و خوشحال شدند و شاد

در این مدت اما
از ساخت بمب ساعتی به بعد
کارهای دیگری انجام دادیم
من و بچه‌ها
با چند LED و کیت‌های چشمک‌زن
با همراهی آژیر و افکت‌های صوتی

ماشین‌هایی که مدت‌ها کنار افتاده
بچه‌ها از بازی با آن‌ها خسته شده
رها کرده بودند
تعدادی برگزیدم و مجهّز کردم
الکترونیکی‌شان نمودم

هیچکدام از این اسباب‌‌بازی‌ها نور و صدا نداشتند
اکنون که دارند
استقبال بیشتری از آن‌ها می‌شود
و از همه مهم‌تر:

این‌که کودک ببیند چگونه سکون به حرکت بدل می‌گردد
و تاریکی به نور
و سکوت به صدا
و لحظاتی با والدین مشغول است و همکار
وقتی جدّی گرفته می‌‌شود...

ارتباط کلید تکامل بشر است!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - بازی 21 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
اولین آموزش آشپزی + یکشنبه 93 تیر 29 - 11:31 صبح

عجیب شده
دم بختی می‌شوند
هنوز اما
نه خانه‌داری یاد گرفته‌اند
نه آشپزی
زیاد دیده می‌شود
این روزها که آمار طلاق از ازدواج بیشتر شده
آیا ممکن است این نیز از عوامل آن باشد؟!

سعی دارم او این‌طور نشود
پس باید علاقه‌هایش را سمت و سو دهم
علاقه‌هایی که باید متناسب با کارویژه‌ها و عملکردهای بزرگسالی باشد

برای نهار درخواست پیتزا کرد
خمیر را که با روغن و شیر درست کردم
دفتر مشقش را آورد
مقداری برگه سفید از سال گذشته باقی مانده
اول دبستان
همین‌طور که کار می‌کردم توضیح دادم
او نیز نوشت:

غلط املایی دارد، بله
کلاس دستور زبان فارسی که نبود
سیده مریم هر چه شنیده نوشته
در این اولین کلاس آشپزی!

پ.ن. قارچ‌ها را دادم خودش با چاقو خُرد کرد!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - آشپزی 93 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
اولین مقاله اش + چهارشنبه 93 خرداد 21 - 7:26 عصر

دو سه هفته نشده است هنوز
که مدرسه تمام شده و در خانه است
معمول بچه‌ها از رایانه برای بازی استفاده می‌کنند
ولی او
وقتی تایپ کردن مرا در رایانه می‌دید
تقاضایی کرد
خواهش که: «می‌خوام در رایانه بنویسم»

نوت‌پد را برایش گشودم
رایانه را در اختیارش گذاشتم
نیم‌ساعت بیشتر نشد به نظرم
وقتی رفتم بالای سرش
تصویر عجیبی دیدم:

شما هم دیدید؟!
بله
همه را خودش نوشته است
بدون یاری
و البته با غلط‌های تایپی و نگارشی
مثلاً «ثبت نام» را آن‌طور که شنیده نوشته است (ستناب)

ده سال بیشتر است
عجیب معتاد تایپ شده‌ام
کوچک‌ترین مطالب را هم حتی
سخت است اصلاً روی کاغذ با قلم نوشتن
نمی‌دانم آیا هنوز هم باید در دبستان کتابت را با قلم آموزش داد
وقتی یک کودک اول دبستانی این‌قدر راحت بر رایانه می‌نویسد؟!

ممکن است وقت آن رسیده باشد
وقت آن‌که مداد و خودکار و خودنویس و...
یک روز باید همه را در موزه‌ها دید
در کنار میخ و چکشی که بشر با آن‌ها بر سنگ می‌نوشت
جایی در موزه نگارش!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - مدرسه 36 - انشا 12 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
صرفه جویی در عید + سه شنبه 93 اردیبهشت 23 - 12:34 عصر

می‌گوید:
«بابا از پول‌های من برای خودت جوراب بخر»
- چرا پسرم؟
«آخه امروز روز پدره می‌خوام بهت هدیه بدم»
من در حالی که بغلش کردم
می‌بوسمش
و سفت فشارش می‌دم: دستت درد نکنه پسر گلم، خیلی ممنونم ازت!
بلافاصله می‌گوید:
«اما جوراب ِ گرون نخر بابا، پولام تموم نشه!» :)

عیدی‌هایشان را از نوروز
در پاکت‌هایی گذاشته‌ام به دیوار
هر کدام به اسم خودش
هر از چند گاهی برگه‌ای بر می‌دارند و با هم می‌رویم بیرون و هر چه بخواهند می‌خرند
حس «مال‌داری»شان گرفته!

و عجیب که حس «حرص» و «طمع» از طفولیت با انسان است
و چه مسیر دشواری
و چه زحمات و تلاش‌هایی
تا اخلاق رذیله از بشر دور شود و با اخلاق حسنه جایگزین گردد!
جایگزینی‌ای که بر عهده والدین است.

حق فرمود که: «إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا» (معارج:19)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - اقتصاد 141 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
همزادپنداری ِ نام + چهارشنبه 93 فروردین 20 - 10:6 صبح

سیده مریم را گذاشتم مدرسه
صبحانه پسرها را دادم
ماکارونی را بار گذاشتم
گزارش جلسه اخیر جامعه مدرسین را تحلیل و طبقه‌بندی نمودم
رمز گذاشتم و برای مسئول مربوطه که ایمیل کردم
تأیید دریافت را که پیامک کرد
رفتم و غربال‌ها را در هم کردم و مشغول پف‌فیل‌سازی شدم
همان پاپ‌کورن آن‌طرفی‌ها
و چیزفیل قدیمی خودمان
که...

ناگهان سیدمرتضی به آشپزخانه آمد
و در میان سروصدای زیاد ترکیدن ذرت‌ها
لحظه‌ای که صدا به صدا نمی‌رسید
حرف عجیبی زد:
«فکر کنم من که بزرگ بشم
سیدمرتضی آبینی بشم
وقتی که با خدا رفیق شدم
وقتی مُردم»

چشمانم گرد شد
تعجب کردم شدید
نه آن‌قدر البته که پف‌فیل‌هایم بسوزد
سری گرداندم و به تلویزیون نگاه انداختم
معرفی «شهید آوینی»*
برنامه‌ای در حال پخش!

وقتی همنام بودن این قدر اثر دارد
وقتی کودکان این‌طور همزادپنداری می‌کنند
خود را در نقش همنام‌های خود فرو می‌برند
و در تخیّل ِ «آن‌هاشدن» سیر می‌نمایند
چطور بعضی، نام‌های غیرهمنام‌مناسب‌دار برای فرزند خود برمی‌گزینند؟!

دارند پف فیل می‌خورند
دیدم نمی‌توانم این تجربت خود به اشتراک نگذارم
این شد که تا گاز را خاموش کردم
صفحه کلید در دست گرفتم!

خدایا این کودکان را در شبیه همنام‌هایشان شدن یاری فرما!

* من البته به نیّت فقیه عالی‌قدر شیعه
سیدمرتضی معروف به علم‌الهدی
برادر سیدرضی مؤلف نهج‌البلاغه بود
که این نام را برای فرزندم برگزیدم!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

<      1   2      

جمعه 103 آذر 2

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
فرزندانم 3 - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X