سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

با خرد است که آدمیان به ستیغ دانش [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - فقه هوش مصنوعی - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - فهرست فصوص و فتوحات - ما چند روح داریم؟ - 
دبیرستان سرای ایرانی + شنبه 102 بهمن 28 - 10:40 صبح

رفته بودیم اندیشه اسم بنویسیم
متوسطه دوم
من و سیداحمد
همان اواسط تابستان
گفت: نمی‌شود
مدیر گفت
از اداره اجازه نداده بودند امسال دهم ثبت نام کند
ولی مدیر موافق بود
علاقه داشت امسال دهم ریاضی بگیرد
پیشنهاد داد تا از اداره بخواهیم

رفتیم اداره
من و سیداحمد
با معاون متوسطه دوم صحبت کردیم
اصلاً قبول نکرد
دلیل هم داشت:
یک مدرسه جدید در حال ساخت است
تا یک ماه دیگر تمام می‌شود
همه دهم‌ها را می‌خواهیم آن‌جا بفرستیم

رفتیم ثبت نام
اسم مدرسه ناراحتم کرد:
سرای ایرانی!
کم تبلیغش را دیده‌ایم؟
حالا مدرسه‌اش هم!
آن هم مایی که اساساً با این مظاهر نظام سرمایه‌داری مخالف
من سر خیابان بروم گران‌تر جنس بخرم
حاضر نمی‌شوم از این شرکت‌های زنجیره‌ای
این‌هایی که ذات ِ تورّم‌زا دارند
اقتصاد را می‌بلعند
مونوپولی و انحصارگرایی

مدرسه‌ها که شروع شد
پیام فرستادند که فلان مبلغ بیاورید
من کمتر فرستادم
نامه‌ای هم در کنارش
تند و محکم
انگار که مخاطبم خود آن برادرانی باشد که سرای ایرانی را تأسیس کرده‌اند

امروز برای گرفتن کارنامه نوبت اول رفتم
مدیر اصرار داشت با من صحبت کند
سر آن نامه‌ای که نوشته بودم:
- باور می‌کنید ما 20 میلیون تومان از جیب دادیم
برای ماژیک و اقلام مصرفی
هنوز حتی اداره هم یک ریال به ما پول نداده

من اما دوباره با توپ پُر
خب مگر سرای ایرانی بانی این مدرسه نیست؟!
اسم خودش را هم که گذاشته
نگفته اسم پدرش را بگذارد
حداقل به اسم آزمون
یا اسم شهیدی
مثل مدارس شهید هندوئیان
قشگ اسم مغازه و دکّانش را گذاشته که چه؟!
که تبلیغ کند دیگر
غیر از این که نیست!

مدیر اما این‌طور گفت:
- آموزش و پرورش یک قانونی دارد
اگر یک نفر نصف هزینه‌های ساخت مدرسه را بدهد
می‌تواند اسم آن را انتخاب کند
سرای ایرانی تمام هزینه‌های این مدرسه را نداده
فقط در همان حدّ نصف
باقی را خود آموزش و پرورش هزینه کرده است!



نظام سرمایه‌داری این‌طور است
کاپیتالیسم
مبتنی بر انحصار
مونوپولی
همان بازی که در ایران به اسم ایروپولی ترجمه شد
بعد هم روپولی
و بعد هم هزار اسم دیگر
اسم واقعی آن مونوپولی است
یعنی انحصار
یعنی چرا دیگران تجارت کنند، وقتی من تجارت می‌کنم؟!
وقتی من هستم در بازار، دیگران چرا باشند؟!
من تمام نیاز بازار را تأمین می‌کنم، خب دیگران بیایند کارگر من بشوند!

اگر هزار خُرده‌فروش لوازم خانگی در کشور هست
من یک شرکت بزرگ می‌زنم
با حمایت بانک
با وام‌های هنگفت
وقتی خُرده‌فروش‌ها به مرحله فروپاشی و ورشکستگی رسیدند
مغازه را ببندند
بیایند در فروشگاه من
من همه‌شان را استخدام می‌کنم
تجربه هم که دارند
بشوند فروشنده من
این یعنی مونوپولی
از رکن‌های مهم نظام اقتصاد غربی!

با مدیر همدردی کردم
عذرخواهی هم
به خاطر بی‌اطلاعی‌ام
گفتم نام سرای ایرانی مرا برآشفت
وگرنه با شما که دشمنی ندارم
سیصد هزار تومان را پرداخت کردم
کارنامه را گرفتم و زدم بیرون
در فکر آینده
در فکر این‌که چطور دُم این‌ها را بچینیم
تازه همین امسال که چند هکتار هم در تهران دکان زده‌اند
یک سرای بی‌نظیر هم در قم راه افتاده
شهر لوازم خانگی هم
عین سه هیولا
سه هیولا که آمده‌اند تمام بازار را ببلعند
مثل والمارت آمریکا!

قال امام القَوم (ع): «لِکُلِّ مُقْبِلٍ إِدْبَارٌ، وَ مَا أَدْبَرَ کَأَنْ لَمْ یَکُنْ‏» (نهج‌البلاغه، ح152)
هر بخت‌یارى را بخت‌برگشتنى است، و آنچه برگشت، پندارى نبوده و نیست. (ترجمه شهیدی)
توضیح: هر جا که دنیا به کسی روی کند، قطعاً یک روز هم از او روی بر می‌گرداند. وقتی روی برگرداند، طوری آن بخت و اقبال محو می‌شود که گویا اصلاً از اول هیچ نبوده است!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - مدرسه 36 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - فقه هوش مصنوعی - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - فهرست فصوص و فتوحات - ما چند روح داریم؟ - 
ایده پرتقالی + جمعه 102 بهمن 20 - 9:28 صبح

تازه پرتقال خریده
روی کابینت آشپزخانه
و سیدمرتضی ناراحت:
«معلم گفته با عکس گرفتن یک داستان درست کنید»
- خب درست کن!
«نمیشه، چند تا بازیگر لازم داره»
- بازیگر چرا؟
«حرکت کنن و عکس بگیرم»

اصلاً نیاز نبود فکر کنم
حتی بگردم
تا چشمم به پرتقال‌ها خورد:
- با همین پرتقال‌ها درس کن
براشون چشم و ابرو بکش
یکیشون رو ببر
بقیه گریه کنن
خیلی راحته که!



و همین کار را کرد
خیلی خوشحال
عکس‌ها را کنار هم پرینت
و برد مدرسه!

حرف جالبی هم در این میانه زد:
«وقتی چشم و ابرو کشیدم دلم نمی‌اومد ببرمش!»

نیازها عوض می‌شود
کودک که بزرگ می‌شود
نیازهای جسمی کمرنگ‌تر
خورد و خوراک و مراقبت‌های پزشکی و بهداشتی
نیازهای ذهنی پررنگ‌تر
هدایت نیاز دارند
امثال همین ایده‌ها

فرزندان وقتی تغییر می‌کنند
نقش والدین هم تغییر می‌کند!

قال اَشْجَعُ المَتین (ع): «فَطُوبَى لِذِی قَلْبٍ سَلِیمٍ أَطَاعَ مَنْ یَهْدِیهِ وَ تَجَنَّبَ مَنْ یُرْدِیهِ» (نهج‌البلاغه، خ214)
خوشا به حال آن کس که قلب سلیم دارد، از کسى که به هدایتش مى پردازد اطاعت مى کند و از آن کس که او را به پستى و هلاکت مى کشاند دورى مى جوید (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

   1   2   3   4   5   >>   >

سه شنبه 102 اسفند 29

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
فرزند - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

X