سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

هر که ما را دوست بدارد، در روز قیامت همراه ماخواهد بود. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  به بهانه غزّه - خانه داری یا نداری - اتحادیه مستقل خبرنگاران - فقر ِ عمومی و عمومیّت ِ فقر - رأی ِ مخفی - دستاورد تحصیلی - 
اتحادیه مستقل خبرنگاران + شنبه 102 آبان 20 - 4:0 صبح

نظرم را درباره خبرنگاری
یکی از خبرنگاران پرسید
در روز خبرنگار
نوشتم:


در جامعه‌ای که خط‌کش «پول» است
سرمایه یعنی
ارزش همه چیز با پول سنجیده می‌شود
وقتی می‌پرسیم: کدام شغل ارزشمندتر؟
دستمزد معلوم می‌کند
هر چه بیشتر
آن شغل مفیدتر و با ارزش‌تر

وقتی بپرسی: کدام خانه بهتر؟
می‌گویند: همان‌که گران‌تر
کدام گوشی موبایل؟
همان که قیمت بیشتر

همه چیز وقتی با خط‌کش پول سنجیده می‌شود
خبرنگار هم ارزشش با پول مشخص می‌شود

در چنین جامعه‌ای
پول و سرمایه تعیین‌کننده است
تعیین می‌کند تا چه چیزی اتفاق بیافتد

اگر پژوهشگر است
دستمزد می‌خواهد
دستمزد ِ بیشتر یعنی کار ارزشمندتر
پس سرمایه تعیین می‌کند که چه پژوهش‌هایی انجام شود
پژوهشگر ِ بدون دستمزد که می‌شود هیچ
بی‌ارزش یعنی

معلم ناراضی
می‌گوید: چرا دستمزد من با رفتگر مساوی
یعنی من ارزشم در حدّ رفتگر شهرداری؟



خبر هم می‌شود محصول سرمایه
خبرگزاری «باید» درآمد داشته باشد
سرمایه‌گذار دارد
سرمایه سود می‌خواهد
هر چه سود بیشتر یعنی کار بهتر
بهتر بودن با سود بیشتر فهمیده می‌شود

در چنین جامعه‌ای
خبرنگار در مسیر سود قلم می‌زند
چاره دیگری ندارد
سفارش از سوی سرمایه می‌آید
خبرگزاری‌ها برای خبری پول می‌دهند که سود بیشتری داشته باشد
دیگر خبر نمی‌تواند «منصفانه» باشد
چرا؟
زیرا برای «هر خبری» پول نمی‌دهند
و برای خبری اگر پول بدهند
باید در مسیر سود خودشان باشد
خبرنگار می‌شود عمله سرمایه‌دار

هزاران خبر هست
ولی کدام اخبار منتشر می‌شود؟
کدام اخبار جمع‌آوری می‌شود؟
کدام اخبار تولید می‌شود؟
کدام خبر کار می‌شود؟
چه منابعی برای اخبار تأیید می‌شود؟
اخباری که سرمایه تأیید کند

واقعیت این است
واقعیت می‌شود هر چیزی که سود داشته باشد

فرض:
دو موضوع پیدا می‌شود
خبرنگار قصد تهیه خبر
سؤال می‌کند از خبرگزاری
می‌گویند: فلان را گزارش کن
یا خودش اصلاً
هر دو خبر را تهیه
کدام را می‌پسندند و پول می‌دهند؟
همان «مسیر» می‌شود
مسیری برای تمام خبرنگاران جامعه

اگر دولت پول‌دهنده باشد
اخباری که تأیید آن باشد
اگر شرکت‌ها
هر چه آن‌ها را بزرگ‌تر نشان دهد
رپرتاژ اصلاً می‌شود یک نوع تبلیغ
خبر را سفارش می‌دهند
رپرتاژآگهی درست می‌شود
شرکت‌های بزرگی که دقیقاً کارشان می‌شود همین
برای معرفی سرمایه‌گذاران خبر تولید می‌کنند
طوری هم که مخاطب نفهمد
نفهمد که این دیگر خبر نیست
بلکه صرفاً تبلیغ است
تبلیغ کالا یا خدمات

خبرنگار لای چرخ‌دنده‌های نظام سرمایه‌داری خُرد می‌شود
تجزیه می‌شود
تبدیل می‌شود به ابزاری برای سرمایه
برای خدمت
خدمت به پول
تولید پول بیشتر
«خبرنگاری مستقل» دیگر معنا ندارد
خبرنگار مستقل فقیر می‌شود
چون کسی برای خبر ِ درست پول نمی‌دهد
و اگر پول نباشد
خبرنگار زنده نمی‌ماند
تا به تولید خبر ادامه دهد

شریان زندگی انسان‌ها به پول وابسته شده
چون تمام نیازهای بشر شهری با پول تأمین می‌شود
نیازها وقتی به پول وابسته است
رفع نیازها
خبرنگار هم محتاج پول می‌شود
و پول
یعنی همان سرمایه
دنبال سود بیشتر
خیلی سخت است در این زمانه بشود خبر برای واقعیت باشد
برای رساندن حقیقت
خبر تابع سفارش است
سفارش را چه کسی می‌دهد؟

کسی وبلاگ خبرنگار را که نمی‌خواند
خبر را باید در سایت ببینند
سایت مال چه کسی است؟
مال خبرنگار؟!
خبرنگار که رسانه در اختیار ندارد
صاحب رسانه است که مالک خبرنگار شده
مالک خبر
خبر مثل یک کالاست
خرید و فروش می‌شود
تولید آن تابع سرمایه است

می‌خواهی یک کالا تولید کنی
نیاز به سرمایه دارد
مواد اولیه می‌خواهد
دسترسی می‌خواهد
این‌ها در اختیار تولیدکننده نیست
در اختیار سرمایه‌گذار است
پس خبرنگار به مسیری می‌رود که تعیین شده است
و این مسیر
قطعاً آخرت نیست
دنیاست
زیرا سرمایه علاقه‌ای به آخرت ندارد
چون در آخرت وجود ندارد
دنیا همه‌چیز اوست!

خبرنگار تولیدکننده کالا یا خدمت است
و هر دوی این‌ها
صاحب دارد
مالک دارد
مثل یک بنا که خانه می‌سازد
خانه را سرمایه‌دار سفارش می‌دهد
هر چه او بخواهد ساخته خواهد شد
حتی اگر بنا خیلی آدم خوبی هم باشد!

چه کنیم؟
خبرنگار بایستی لیز بخورد
سُر بخورد
لای چرخ‌دنده‌های سرمایه لایی بکشد
خبر را چاره‌ای ندارد مثل سفارش بسازد
ولی با هنرمندی
لای این سفارش
حرف خود را بزند
مخفیانه
رمزگونه
فقط مشتری حقیقی بتواند بفهمد
بعضی افراد
فقط بعضی مخاطبین
نیاز به ترفندهای ادبی دارد
راست و درست نمی‌تواند حرف خود را بیان کند
زیرا چنین حرفی خریدار ندارد
و برای آن پول نمی‌دهند

حتی اگر خبرنگاری منتقد باشد
یقین سرمایه‌گذارش این را خواسته است
منافعی در انتقاد داشته است
برای انتقاد پول داده است
اگر یک روز برای تأیید پول بدهد
خبرنگار تأیید می‌کند
یک روز هم برای تخریب پول می‌دهد
خبرنگار تخریب می‌کند آدم‌ها را

متأسفانه واقعیت خبرنگاری امروز این است
یک چاره هست
ایجاد اتحادیه خبرنگاران
خبرنگاران یک صنف بشوند
یک «خانه» تأسیس کنند
باشگاه مستقل داشته باشند
خودشان مبلغی را به عنوان حق عضویت بپردازند
برای تأمین هزینه‌ها
تا اتحادیه‌شان مستقل بشود
برای دیگران کار کنند
پول در بیاورند
ولی
در اتحادیه
فقط برای نشر حقایق به هم کمک کنند
سؤالاتی طرح کنند
که مشتری ِ سرمایه‌دار ندارد
ولی مردم می‌خواهند
نیاز واقعی جامعه باشد

تا چنین اتحادیه مستقلی نداشته باشند
وابسته‌اند
و وابسته
نمی‌تواند واقعیت را بگوید
آن‌چیزی را می‌گوید که از او خواسته باشند!

خبرنگاران یک روز بایستی همه دور هم جمع شوند
اتحادیه بسازند
اتحادیه‌ای مستقل از تمام وابستگی‌ها
آن روز را می‌شود روز خبرنگار نامید
وگرنه امروز
فقط روز خبرگزاری‌هاست!

خلاص


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 360 - اقتصاد 134 - سید احمد 272 - سید مرتضی 269 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  به بهانه غزّه - خانه داری یا نداری - اتحادیه مستقل خبرنگاران - فقر ِ عمومی و عمومیّت ِ فقر - رأی ِ مخفی - دستاورد تحصیلی - 
فقر ِ عمومی و عمومیّت ِ فقر + دوشنبه 102 آبان 15 - 2:59 عصر

درباره فقر پرسید
گله می‌کرد
این‌طور پاسخش را دادم:


در گذشته فقر ناشی از ظلم یک فرد نسبت به یک فرد دیگر بود
زمین او را می‌گرفت
اموال او را می‌دزدید
یا در اثر حادثه‌ای توان کار را از دست می‌داد

امروزه اما فقر به عنوان یک امر رایج اجتماعی در آمده
علت آن هم «افزایش حجم پایه پولی»
یعنی بانک‌ها دزدی می‌کنند
از طریق قرض دادن ثروتی که «تولید نشده است» هنوز
اعتبار و پول رایج در جامعه را افزایش می‌دهند
اثر آن هم این:
میزان پول ِ در جریان جامعه بالا می‌رود
ارزش پول پایین می‌آید
چون با کار انجام شده در جامعه مساوی نیست
یعنی هزار تومانی که در جیب من است
فردا دیگر قدرت خرید هزار تومان را ندارد
تبدیل به پانصد تومان می‌شود

در این میان
افرادی که کالا دارند
خصوصاً کالاهای سرمایه‌ای؛
زمین، خانه، خودرو، طلا، ارز، سکه
این‌ها چیزی از ارزش کالایشان کم نمی‌شود

ولی کسانی که پول دارند
این پول دچار کاهش ارزش می‌شود
ولی درآمدها و حقوق‌ها چه؟!
به این میزان که افزایش نمی‌یابد

سال 1384 صداوسیما کار می‌کردم
ماهی 100 هزار تومان حقوق
سکه حدود 100 هزار تومان
یعنی
ماهی یک سکه طلا درآمد
به سادگی تمام نیازهای زندگی تأمین
به مغازه که می‌رفتم
هر چه نیاز داشتیم می‌خریدم
از همین سوپری محل خودمان هم

اما پایه پولی 30 برابر در این سال‌ها افزایش یافت
الآن دو سه میلیون حقوق
سکه به 25 میلیون تومان رسیده

دقت کنید
قیمت طلا بالا نرفته
طلا خود ابزار و خط‌کش محاسبه ارزش است
قیمت آن «مبنا»ست
تغییر در مبنا معنا ندارد
واحد اندازه‌گیری که تغییر نمی‌کند
بلکه ارزش پول پایین آمده

امروز اگر ماهی 25 میلیون تومان حقوق
تازه به اندازه آن سال درآمد
سال 1384
ولی درآمد یک دهم شده است
پس توان خرید هم یک دهم
نتیجه؟!

دیگر نمی‌توان از سوپری محل خرید کرد
باید برویم در صف بایستیم
همه‌مان
از فروشگاه‌های ارزان‌فروشی
مثل فروشگاه جانبازان



اما در عوض
آن‌هایی که کالاهای سرمایه‌ای داشتند
زمین، خانه، خودرو، طلا، ارز، سکه
تمام این ثروت را به جیب خود می‌ریزند
ثروتی که ما از آن محروم شده‌ایم
من و امثال من
بدون این‌که متوجه باشند
بدون این‌که خودشان هم بدانند
ثروت‌های هنگفت به دست می‌آورند
در حقیقت همان اعتباری است که از ما دزدیده شده
به همّت بانک‌هایی که وام می‌دهند
ربا می‌گیرند و ربا می‌دهند
بر حجم پول جامعه می‌افزایند

این سبب فقرهای بزرگ اجتماعی می‌شود
همه ما این فقر را می‌چشیم
همه ما که توان تهیه کالاهای سرمایه‌ای را نداشته‌ایم
به همین خاطر دچار فقر می‌‌شویم

در نظامی که مبتنی بر اقتصاد سرمایه‌محور است
ارزش هر چیزی با پول سنجیده می‌شود
معلم وقتی می‌بیند درآمد او مساوی با یک رفتگر است
احساس می‌کند ارزش اجتماعی پایینی پیدا کرده
وقتی خواستگاری برود
ارزش اجتماعی او را با چه می‌سنجند؟!
واقعاً با همین درآمد
به او دختر دلخواهش را نمی‌دهند

مدارس هم وقتی طبقه‌بندی می‌شوند
دولتی، نمونه دولتی، شاهد، سمپا، غیرانتفاعی
فقط ثروتمندان می‌توانند از آموزش‌های پیشرفته استفاده کنند
از بهترین معلم‌ها
طبیعتاً همین‌ها هم مدارک دانشگاهی مهم را کسب کرده
در آینده همین قشر می‌توانند مناصب را به دست بگیرند
همین قشر ثروتمند
همین قشر دارای کالاهای سرمایه‌ای
مناصب سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نظام را
جامعه تبدیل می‌شود به الیگارشی ثروت
بر فقرا حکومت می‌کنند!

تنها دو راه برای کاهش فقر ممکن است
در این میان؛
یکی این‌که مانند سرمایه‌داران شروع کند به چاپیدن
وام گرفتن
سرمایه جمع کردن
سرمایه را با بی‌انصافی و بی‌رحمی به کار انداختن
این سهام و آن سهام را خریدن
آن سهام و این‌یکی را به موقع فروختن
سود روی سود جمع کردن
یعنی قرار گرفتن در ساختار ظلم اجتماعی

راه دیگر چه؟!
این‌که نظام اجتماعی دوباره انقلاب کند
یک انقلاب فرهنگی
ساختارهای توزیع اختیارات را عوض کند
اختیارات قدرت و ثروت را
مثل سال 1357

در این صورت دوباره فقر کاهش یافته
سرمایه‌ها در طبقات پایین پخش می‌شود

در غیر این دو صورت
بایستی با فقر کنار آمد
به آن راضی شد
با کاهش مصرف
افزایش تولید
بلکه بتوان صرفاً در حداقل زندگی و حیات باقی ماند

استاد حسینی(ره) می‌گفت:
ظلم بر دو نوع است؛ ظلم فردی و ظلم اجتماعی
ما امروز گرفتار دومی هستیم
سبب فقر اجتماعی

یاعلی


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 360 - اقتصاد 134 - سیده مریم 280 - سید احمد 272 - سید مرتضی 269 - آقامنیر 104 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

   1   2   3   4   5   >>   >

چهارشنبه 102 آذر 15

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت فیلم فاصله طبقاتی خواص ساخت انشا دشمن خودم خیاطی جوجه کتاب نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
اقتصاد - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

X