سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

فرشتگان برای جویای دانش آمرزش می طلبند و هرکس در آسمان و زمیناست، برای وی دعا می کند . [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
پول در بانک 3 + پنج شنبه 96 تیر 1 - 5:24 صبح

[پرسش حذف شد]  

خیر
سپرده‌گذار موظف نیست که بداند بانک چه می‌کند
خصوصاً این‌که بانک در بلد اسلامی تأسیس شده
این فتوای مقام معظم رهبری‌ست:

اگر سپرده‌گذاری در بانک به این صورت باشد که سپرده‌گذار همه اختیارات را به بانک داده باشد، حتّی انتخاب نوع فعالیت و تعیین سهم سپرده‌گذار از سود هم به عنوان وکالت در اختیار بانک باشد، این سپرده‌گذاری و سود حاصل از به کارگیری پول در معامله حلال شرعی، اشکال ندارد و جهل صاحب مال به سهم خود در زمان سپرده‌گذاری ضرری به صحت آن نمی‌زند (اجوبة الاستفتائات، سؤال 1925)


و این هم فتوای آقای مکارم:

چنانچه آیین‌نامه بانکی مربوط به عقود شرعیه، عمل بشود، حلال است و اگر مسئولان بگویند عمل می‌کنیم و دلیلی بر خلاف آن نباشد، کافی است (استفتائات، ج 1، سؤال 1379)

پس قول مسئولین نظام یا مسئولین بانک کفایت می‌کند
و نیازی به تحقیق بیشتر نیست

اصلاً موضوعات تخصصی این‌طور است
مثالی عرض می‌کنم
دکتر می‌گوید:
روزی یک عدد قرص کلسیم بخور
به شرط این‌که حاوی منیزیم نباشد
منظور دکتر از این عبارت چیست؟
آیا منظورش این است که شما بروید و قرص کلسیم را وارسی کنید
آزمایش
و شخصاً یقین کنید در آن منیزیم وجود ندارد؟
یا وقتی به داروخانه مراجعه می‌کنید
می‌پرسید از متصدّی
راه دیگری هم ندارید
و او می‌گوید این یکی ندارد
و شما چاره‌ای جز اعتماد دارید؟
که البته می‌دانید معمولاً مسئول داروخانه دروغ نمی‌گوید
و ما در جامه اسلامی مأمور به حُسن‌ظن در امور عرفی هستیم
و زندگی اصلاً به بن‌بست می‌رسد اگر مردم را دعوت به بی‌اعتمادی نماییم
که همه‌ چیز را شخصاً تحقیق کنند
گوشت را که ذبح شرعی باشد
مرغ را که هورمونی نباشد
پنیر را که مایه آن از معده خوک نباشد
آدامس را که روغن آن از خارج نیامده باشد
روغن مایع را که پالم نداشته باشد
شیر و ماست را که فلان ماده مصنوعی شیرخشک در آن داخل نشده باشد
چه و چه
آیا مردم عادی
در این شرایط می‌توانند زندگی نمایند؟
یا تمام این بررسی‌ها بر عهده نظام اسلامی‌ست
و اگر نظام اعلام کرد بررسی کرده
و مسائل شرعی رعایت شده
مردم اعتماد می‌کنند
بانک هم در همین مقوله است
نظام اسلامی همچنان اعلام می‌نماید که عقود بانک‌ها شرعی‌ست
و از مجتهدین در شورای پول و اعتبار حضور دارند
و این برای مردم کافیست
که تکلیف شرعی آن‌ها درست شود

اما نسبت به خواص
البته که آنان باید طراحی نمایند
بانکی که در عمق آن ربا نباشد
تا مردم را از وضعیت «اکل میته» خارج نمایند!

مراقب باشیم بحث‌ها با هم مخلوط نشوند
حضرت امیر (ع) بحث اموال عمومی و بیت‌المال را طرح کردند
جایی که اختلاس بوده
و از بیت‌المال به صورت عدوانی دزدی شده
بر اساس قومیّت و نسبت خانوادگی با خلیفه تقسیم شده
ضمن این‌که باید فهم روایات را
و استخراج حکم از آن‌ها را
به مجتهد واگذاریم
زیرا اوست که عام و خاص را
مطلق و مقید را
ناسخ و منسوخ را
اصول تعادل و تراجیح را
می‌داند و در کشف حکم به کار می‌گیرد
او حتماً این روایت را هم دیده
که به چنان فتوایی رسیده

مراجع اگر می‌گویند «ظاهر این است»
قبلاً خودشان به حجیّت ظواهر معتقد شده‌اند
همین ظاهر را حجّت می‌دانند
و حکم شرعی را همین حکم ظاهری
نه واقعی

حالا ببینید کدامیک «من عِندی» مطلب اضافه کرده است
بنده که عرض می‌کنم مراجع می‌گویند مانعی ندارد
پس ندارد
یا شما
که می‌فرمایید اگر چه مراجع می‌گویند بلامانع
چون خودم شبهه دارم
پس حکم می‌کنم به احتیاط!

البته احتیاط خوب است
احتیاط برای که کسی که بتواند
چنین فردی اصلاً نیازی به تقلید هم ندارد
مرجع هم نمی‌خواهد
می‌دانید که ما سراغ تقلید رفته‌ایم که از احتیاط خلاص شویم
و گرنه تکلیف شرعی هر انسانی از سه وضعیت خارج نیست:
اجتهاد، احتیاط، تقلید
کسی که احتیاط بتواند، تقلید نمی‌کند
اما احتیاط دشوار است
و محال عادی‌ست
مردم نمی‌توانند یعنی
عموم آن‌ها
مردم سراغ تقلید رفته‌اند که احتیاط نکنند
وقتی مرجع می‌گوید حلال
مردم حلال فرض می‌کنند
و این درست است

با خبر کردن مردم جریان‌سازی کردن آیا خوب است؟
این را باید بیشتر بررسی کرد
آیا ایجاد هول و ولا در بین افرادی
که تأثیری در اتفاق بعدی ندارند
یعنی آن‌ها نیستند که قرار است بانک را اصلاح نمایند
نمی‌دانم
شاید از این بابت که ایجاد مطالبه کند خوب باشد
فشار بیاورد به مسئولین امر
اما اگر فشار بیاورد به زندگی آحاد افراد
و مردم را نسبت به دین سرخورده نماید
این را نمی‌دانم صحیح باشد یا خیر
طوری شود که طرف
از حداقل‌های زیست شرعی باز بماند
که بعدش دست بردارد
بگوید اگر دین با اساس نفس کشیدن من هم مشکل دارد
اصلاً نخواستم
بی‌دینی که منطقی‌تر و عاقلانه‌تر است
آن‌هم جایی که متوّلیان دینش می‌گویند مشکلی ندارد
ولی مبلّغانش می‌گویند: ما می‌فهمیم که دارد!

نیاز به بررسی بیشتر دارد به گمانم
در حقیقت یک نقشه راه است
که برای رسیدن به بانکداری اسلامی
آیا باید مردم را به خیابان بکشیم و راهپیمایی راه بیاندازیم
یا می‌شود دوستانه ماجرا را حل کرد
به طریقی علمی‌تر و وزین‌تر
نهادهای پژوهشی را درگیر کرد، نه مردم را

اما همه این گفت‌وگوها
نافی وظیفه نخبگان و خواصّ عرض کردم که نیست
و بانک‌داری ِ تماماً اسلامی باید طراحی شود
و اگر در این مسأله کوتاهی نمایند
بزرگان ما
مسئول هستند و باید جواب بدهند!

محتاج دعای خیر حضرتعالی هستم
در پناه خدا

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 141 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
پول در بانک 2 + چهارشنبه 96 خرداد 31 - 4:37 صبح

[پرسش حذف شد]

از این که حقیر را شایسته دانستید
تا دیدگاه ارزشمند خود را بیان
و او را از دستاوردهای خویش بهره‌مند فرمایید
جداً سپاسگزارم

بنده نیز با شما موافق هستم
در این‌که
عقودی که در بانک‌ها صورت می‌گیرد
«در حقیقت» رباست
سه اتفاق جالب نیز در زندگی‌ام افتاده
که در حاشیه مطلب عرض می‌نمایم

نخست آن‌چه از دانشمندی شنیدم؛
استاد حسینی (ره) می‌فرمود
دکتر عضدی که از شهدای حزب بود
پیش‌نویس بانکداری اسلامی را به ایشان ارائه کرد
استاد نگرفت و پرسید:
اگر مدل آن کینز است غیر اسلامی‌ست
نیاز به بررسی هم ندارد
دکتر عضدی ناراحت می‌شود و می‌گوید:
چند ماه وقت صرف کردم و با تحریرالوسیله امام (ره) تطبیق نمودم
استاد پاسخ داد:
مدل گزینش شما از تحریرالوسیله مدل کینز بوده است
یعنی با یک مدل نادرست سراغ گزینش احکام رفته‌اید!

[لینک فیلم]

...

خودم هم یک‌بار که با پدرم برای خواستگاری رفته بودم
دختر یکی از اساتید خارج
از اساتید به نام
پرسیدند: چه می‌کنی؟
گفتم: در فلان مؤسسه هستم
پرسیدند: استاد حسینی (ره) هنوز همان حرف‌های سابق را می‌زنند؟!
در جواب ایشان
شمّه‌ای از ربا بودن معاملات در بانک گفتم
این‌که وام را تبدیل به دو عقد مستقل می‌کنند
جعاله و بیع
که ربای آن را توجیه نمایند
ایشان مخالفت کرد
و بحث به درازا کشید
و درگیری بالا گرفت
ایشان می‌فرمود: حلّل بکلمة حرّم بکلمة
به یک کلمه حلال می‌شود و به یک کلمه حرام
شما درست فقه نخوانده‌ای که این‌طور می‌گویی
پدرم هم مدام برای رفع درگیری
می‌گفت: آقازاده منظورش این نیست، منظورش آن نیست...
در نهایت صاحب‌خانه عصبانی
گفت: هندوانه بخورید!
خوردیم و رفتیم و دختر هم ندادند!

خاطره سوم این‌که یکی از دوستان معروف
امروز مؤسسه‌ای برای خود دارد و آمد و شدی و گاهی در تلویزیون
تماس گرفت و گفت از دفتر آیت‌الله نوری همدانی وقت گرفته
گفت: بیا برویم و با ایشان درباره بانک بحث کنیم
دو نفری رفتیم
مستقیم هم خدمت خود آقای نوری همدانی رسیدیم
درباره ربا در بانک‌ها انتقادهایی مطرح کردیم
و حضرت ایشان
بدتر از آن‌چه که ما گفته بودیم
محکم و راسخ فرمودند:
من چند سال پیش آقای نوربخش را خواستم
با ایشان صحبت کردم و از وضع بانک‌ها شکایت کردم
ایشان هم یکی از کارشناسان را فرستاد و ما صندلی گذاشتیم
مدتی در درس فقه ما شرکت می‌کرد و پاسخ سؤالات ما را جلوی طلاب می‌داد
که نتوانست پاسخ قانع‌کننده بدهد
آیت‌الله نوری همدانی هم به شدّت اعتقاد به ربوی بودن معاملات داشت
ولی در مقام فتوا
ایشان اگر چه یک کتابچه کوچک نوشته بود و به ما هدیه کرد
در موضوع ربا
ولی فتوایی که به مکلفین می‌داد این‌طور محکم نبود
به قول شما مشروط بود به نوع عقد شرعی
و قراردادی که منعقد می‌گردد

خلاصه فرمایش شما درست است
صحیح و مورد قبول
این بحث‌ها وقتی‌ست که در قلمرو پژوهش
با بزرگان به سخن درآییم
اما وقتی مکلف تلفن می‌کند به دفتر مرجع
که همین تلفن کردن در دسترس‌ترین نوع استفتاء است
که تکلیف خود را بپرسد
وقتی شما رادیو معارف را روشن می‌کنید
نزدیک به ظهر
که احکام شرعی را بیان می‌نماید
سؤالات را که می‌شنوید
و پاسخ‌ها را
آن‌جا مردم به چه پاسخی می‌رسند؟!

این را ببینید، استفتاء از مقام معظم رهبری‌ست:

- آیا بهره ای که بانکهای جمهوری اسلامی از مردم در برابر وامهایی که به آنان برای اموری مانند خرید مسکن و دامداری و کشاورزی و غیره می دهند، مطالبه می کنند، حلال است؟

اگر این مطلب صحیح باشد که آنچه که بانکها برای ساخت یا خرید مسکن و امور دیگر به مردم می دهند به عنوان قرض است، شکی نیست که گرفتن بهره در برابر آن شرعا ً حرام است و بانک حق مطالبه آن را ندارد، ولی ظاهر این است که بانکها آن را به عنوان قرض نمی دهند بلکه عملیات بانکی از باب معامله تحت عنوان یکی از عقود معاملی حلال مثل مضاربه یا شرکت یا جعاله یا اجاره و مانند آن است. بطور مثال بانک با پرداخت قسمتی از هزینه ساخت خانه در ملک آن شریک می شود و سپس سهم خود را با اقساط مثلا ً 20 ماهه به شریک خود می فروشد و یا آن را برای مدت معینی و به مبلغ خاصی به او اجاره می دهد در نتیجه این کار و سودی که بانک از این قبیل معاملات بدست می آورد، اشکال ندارد و این نوع معاملات ارتباطی با قرض و بهره آن ندارند.

- بانک مسکن جمهوری اسلامی وامهایی را برای خرید یا ساخت و یا تعمیر خانه به مردم می دهد و بعد از پایان خرید یا ساخت یا تعمیر خانه، وام را به صورت اقساط پس می گیرد، ولی مجموع قسطهای دریافتی بیشتر از مبلغی است که به وام گیرنده داده شده است، آیا این مبلغ اضافی وجه شرعی دارد یا خیر؟ 

پولهایی که بانک مسکن به منظور خرید یا ساخت خانه می دهد، عنوان قرض ندارد بلکه آن را طبق یکی از عقود صحیح شرعی مانند شرکت یا جعاله یا اجاره و امثال آن پرداخت می کنند که اگر شرایط شرعی آن عقود را رعایت نمایند، اشکالی در صحت آن نیست.

- سپرده های دراز مدت که درصدی سود به آنها تعلق می گیرد چه حکمی دارند؟ 

سپرده گذاری نزد بانکها به قصد بکارگیری آن در یکی از معاملات حلال و همچنین سود حاصل از آن اشکال ندارد.

 [مطالعه استفتائات در سایت مقام معظّم رهبری]

دقت بفرمایید که گفته شده: «ظاهر این است»
واقعاً هم همین‌طور است
بنده شخصاً تا کنون هر بار قراردادی بانکی را دیده‌ام
این ظهور در آن بوده
یعنی طوری قرارداد را می‌نویسند
که با قوانین مصوّب مجلس سازگار باشد
بانک با آن همه حقوقدانی که در اختیار دارد
می‌داند چطور قرارداد را بنویسد که خلاف قانون در نیاید

ضمن این‌که
شناختن این موضوع آیا آن‌قدر ساده هست
که به مکلّف واگذار شود؟!
یعنی با توجه به تخصصی بودن موضوع
مردم عادی چطور می‌توانند خودشان تشخیص دهند
که مثلاً فلان بانک آیا قرادادش سازگار با قوانین مجلس هست یا خیر
در سوق مسلمین
در کشور اسلامی
فرض اولیه این است که تمامی نهادهای دارای مجوّز
که بانک هم جزئی از آن‌هاست
طبق قوانین عمل می‌نمایند
و این را نمی‌شود بر عهده مکلّف گذاشت
که برود و این را در تک‌تک معاملات خود بررسی نماید
بله
باید نهادی برای بازرسی وجود داشته باشد
که اگر بانکی قرارداد بر خلاف قوانین نوشت
متوقّف و رسوا گردد
که البته چنین نهادهایی هم وجود دارد
و اگر چه ممکن است من و شما معتقد باشیم صوری هستند
و درست عمل نمی‌کنند
ولی وجاهت قانونی دارند
و تکلیف ظاهری مکلّف را مشخص می‌نمایند

حقیر قطعاً مجتهد نمی‌باشم
و هر چه می‌دانم از اساتید فرا گرفته
شخصاً حق دادن فتوا ندارم
در میانه تحصیل بودم که متوقف شده
و به نتیجه نرسیده
این‌که فرمودید در فتوا دقّت شود
متوجّه مجتهدین است
و آن‌چه عرض کردم مطالبی بوده
که اساتید ما بیان فرموده‌اند

این را فراموش نکنیم
اگر قرار است بانک اصلاح شود
بر عهده بزرگان حوزه است که راه حل دهند
و بر عهده مسئولین تا اصلاح نمایند
نمی‌شود مردم را در هول و ولا انداخت
زندگی‌شان را بی‌ثبات نمود
اولیات امنیت و آرامش را از آن‌ها گرفت
که چه؟!
که حکم واقعی عقود بانکی در حال حاضر چیست
مردم مکلّف به احکام ظاهریه هستند
و در جامعه اسلامی
تا زمانی‌که بانک مورد تأیید نهادهای نظام است
اسلامی محسوب می‌گردد ظاهراً

همین مناط در اقلام خوراکی هم مطرح می‌شود
«این» گوشتی که الآن من و شما از «این» قصابی می‌خریم
محکوم به حلیّت است
اگر چه به صورت قطعی نمی‌دانیم ذبح شرعی داشته یا خیر
زیرا سوق مسلمین است
و نهادهایی متولّی نظارت بر کشتارگاه‌ها هستند!

اگر ایرادی در عرایض بنده هست
لطفاً مثل گذشته با صراحت بفرمایید
سپاسگزار شما خواهم بود
بیش از پیش.

در پناه حق

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 141 - آقامنیر 117 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
پول در بانک + دوشنبه 96 خرداد 22 - 5:41 عصر

«من الآن چقدر پول تو حسابم دارم؟»
- دقیقشو نمی‌دونم.
«خب اگه اونا از پولام بردارند چطوری متوجه بشیم؟»
- باشه، می‌رم ببینم چقدر تو حسابت هست، روی کاغذ می‌نویسیم از این به بعد، تا بدونیم چقدر داری.
«نه، من همه پولامو همین فردا از بانک برمی‌دارم»
- چرا؟
«آخه اگه دزد بزنه پولامو می‌بره»
- مگه ندیدی چقدر دوربین مداربسته توی بانک بود؟ فوری دزد رو پیدا می‌کنن و پولارو پس می‌گیرن.
«نه دیگه، دزده فوری پولارو می‌بره طلا و این‌جور چیزا می‌خره»
- خب، طلاها رو می‌فروشن و پول تو رو پس می‌دن.
«نمیشه، چون طلاها رو موقع فروش ارزون‌تر می‌خرن، پس همه پولمو پس نمی‌دن»



من دیگه کم آوردم
گفتم: باشه، حالا تا فردا صبر کن یه فکری می‌کنیم!
به این امید که تا فردا فراموش کند
این‌که چقدر به بانک بی‌اعتماد است!

کیف پول دیواری بچه‌ها را یادتان هست
این‌جا درباره‌اش نوشته بودم قبلاً
تمام عیدی‌هایشان را در آن می‌گذاشتند
جمع می‌کردند و کم‌کم خرج
امسال هم دوباره برایشان جاپولی سه‌تایی درست کردم
این‌بار با باقی‌مانده جعبه شکلات
نمای بسیار زیبایی پیدا کرد



ولی پول کمی را برایشان در آن قرار دادم
باقی پول‌هایشان را
که مقداری جمع شده بود و ارزش پس‌انداز داشت
با رضایت خودشان به بانک سپردم
و سه تا کارت اعتباری برایشان گرفتم



از داشتن کارت‌ها خیلی خوشحال شدند
احساس بزرگی دست‌شان داد
اما گفتم اجازه ندارید پول برداشت کنید
فقط هر چه عیدی و هدیه و جایزه گرفتید
می‌توانید به موجودی این کارت‌ها اضافه کنید!

سیدمرتضی تنها فردی بود که نسبت به بانک ابراز بی‌اعتمادی کرد
و فرض اختلاس و دزدی را طرح نمود
این توجّه برایم جالب بود!

راستی، واقعاً اگر بانک از پول‌هایمان بردارد
متوجه خواهیم شد؟!
با توجه به این‌که دیگر دفترچه حسابی هم نداریم تا هر تراکنشی در آن ثبت شود و ما امضایش کنیم
بانک بدون امضای ما می‌تواند از حسابمان بردارد
ما هم فقط اعداد را می‌بینیم
آیا همیشه به خاطرمان می‌ماند که مثلاً فلان 15 هزار تومان را کجا خرج کرده‌ایم
و در کدام فروشگاه کارت کشیده‌ایم؟!
من که هر بار صورت‌حساب می‌گیرم با فوجی از تراکنش‌هایی مواجه می‌شوم که اصلاً خاطرم نیست انجام‌شان داده باشم
نکند حرف سیدمرتضی درست در بیاید و واقعاً بانک یک روزی... الله أعلم! :)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - اقتصاد 141 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
خرید بعد عید + یکشنبه 96 فروردین 27 - 5:56 عصر

زود قد می‌کشند
سریع بزرگ می‌شوند
کودکان در سنین پایین رشد شگفت‌آوری دارند
طبیعی‌ست که لباس‌ها زودتر از این‌که فرسوده شوند
از کار افتاده گردند
کوچک‌شان می‌شوند و تنگ و کوتاه

قبل از عید گفتم لباس نخریم
کفش هم نخریم
با هم صحبت کردیم و توضیح دادم
از موج عظیم خرید گفتم
و از نسبت عرضه و تقاضا
وقتی این حجم تقاضا می‌رود به عرصه بازار
گفتم که چه بلایی سر قیمت‌ها می‌آید

عید تمام شد
عیددیدنی‌ها هم
گفتم با همان لباس مهمانی‌های سال گذشته سر کنیم
و کردیم

چند روز قبل رفتیم خرید
صبح پنجشنبه‌ای بود و مدرسه‌ها تعطیل
رفتیم کوچه آهنی
جایی که بیشتر ِ تولیدی‌ها نمایندگی فعال دارند
شنیده‌ام بهترین جای قم است برای خرید پوشاک



کفش‌ها را از کفش ملّی
شرط کردم با فروشنده که فقط تولید داخل بدهد
و همین شرط را با فروشنده لباس
گفتم راحت:
ما بعد از عید آمده‌ایم تا زیر قیمت بازار از شما خرید کنیم!

تقاضا کاهش یافته
اما کالاهای قبل از عید هنوز دست فروشندگان مانده
گفتم الآن است که باید حداکثر تخفیف را بگیریم
وقتی عرضه بیشتر از تقاضاست
و گرفتیم
و خدا را شکر با قیمت‌هایی مناسب...
و خندیدیم
همه با هم
به ریش چه کسانی؟!
آنانی‌که به خاطر فخرفروشی‌هایشان
یا به خاطر تنسّک به سنّت‌های غیرمنطقی بلادشان
یا به جهت عدم قدرت بر مخالفت با رسم و رسوماتشان
ناگزیر شده‌اند در بدترین فصل خرید
بدترین در تمام طول سال
به خرید بروند!
و ما
در حقیقت
از سود ِ خرید آنان بهره‌مند شده‌ایم
فروشنده‌ها
با سودی که از آن‌ها کسب کرده‌اند
ضرر ناشی از زیرقیمت فروختن کالاها به ما را جبران می‌نمایند! :)

با بچه‌ها صحبت می‌کنم
تلاشم بر این‌که اقتصاد را یادشان بدهم
حداقل در مقیاس کوچکی چون اقتصاد خانواده!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - خانواده 57 - اقتصاد 141 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
اعتیاد ِ مصرف + یکشنبه 95 اسفند 15 - 8:36 صبح

«بابا دلار بیشتره یا تریلیارد؟»
وسط صبحانه پرسید
گویا چیزی ناگهان به خاطرش آمده باشد
- متوجه منظورت نمی‌شم پسرم!
«منظورم اینه که دلار بیشتره یا تریلیارد؟»
- سؤالت اشتباه است
این دو تا شبیه هم نیستند که بگوییم کدام بیشتر است
تریلیارد جایگاه عدد است
مثل هزار، میلیون، میلیارد، بعدش هم تریلیارد
اما دلار
واحد پول آمریکاست



نمی‌دانم چرا این‌قدر روی دلار حساس شده بود
واقعاً اصرار داشت تا دلار را بفهمد
از همین رو، دوباره پرسید
«حالا دلار بیشتره؟»
احتمالاً در مدرسه چیزی درباره دلار شنیده
در حالی‌ که مشغول کارهای آشپزخانه بودم برایش توضیح دادم
- هر کشوری یک واحد پولی داره
همان‌طوری که ما ریال داریم
انگلیس پوند داره
آلمان مارک داره
آمریکا هم دلار داره
اما اگر منظورت قیمت دلار به پول ماست
ما باید سه هزار و پانصد تومان بدهیم تا آن‌ها یک دلار به ما بدهند!

گویی که برآشفته باشد
با نگرانی
چهره در هم کشید و پرسید: «چرا؟»
حق داشت ناراحت شود
انگار به هویّت و میهن و شرافت او خدشه وارد شده باشد
- چون ما مصرف‌مان زیاد است، ولی تولیدمان کم
هر کشوری که زیاد مصرف کند پولش بی‌ارزش می‌شود
ما باید مصرف خود را کم کنیم
به اندازه تولید خودمان
یا کمتر از آن
تا ارزش پول‌مان بالا بیاید!

اقتصاد مقاومتی را باید به کودکان‌مان بیاموزیم
تا قبل از این‌که «معتاد ِ مصرف» شوند
مثل خود ما...


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - اقتصاد 141 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
چه کنیم 1 + چهارشنبه 95 مرداد 27 - 5:58 عصر

دوستی طلبه
از شهری غیر قم
ایمیلی و گفتگویی
حرف‌هایی که شاید مفید باشد برای‌مان، شاید!

دو سئوال داشتم:
1. در موردوضعیت امروز حوزه، دانشگاه، نهادهای اجرائی و فضای عمومی جامعه؛
به نظر شما در زمانی که ما نتوانسته ایم راه کارهای اداره ی مطلوب هر کدام از این بخش ها را بریزیم، باید چه کنیم؟
در نوشته های قبلی شما با استفاده از تمثیل استاد، در مورد ساختن پی سه شهرک علمی و نه حتی کف آن فرمودید: نباید مردم را از خانه هاشان بیرون برد.
یادم هست که فرمودید باید بر آن تولیدات استاد اضافه کنیم.
اما تا آن زمان چه؟
2. در مورد سازمان مدیریت و برنامه و توسعه ی غربی شما تحقیقات و یا ....دارید؟


وقتی که جنگ آغاز شد
جنگ تحمیلی
دفاع مقدس
خب یک عده باید می‌‌‌‌رفتند خط مقدم
باید دست به اسلحه می‌‌‌‌بردند
ولی کدام اسلحه؟
اسلحه‌‌‌‌های سبکی که در اختیار داشتند
پس موشک و تانک و توپ چه؟
قطعاً یک عده‌‌‌‌ای در وزارت دفاع مشغول تولید باید می‌‌‌‌شدند

چند سال گذشت؟
ده سال؟
بیست سال؟
امروز ما موشک‌‌‌‌های شهاب را داریم
موشک‌‌‌‌های بالستیک
که تا اسرائیل هم می‌‌‌‌رسد
خودمان تانک هم تولید کردیم
و حالا دیگر مجبور نیستیم از روسیه اس سیصد بخریم مثلاً

آیا درست بود که در این بیست یا سی سال
دوستان‌‌‌‌مان را در نظام اجرا
توبیخ کنیم که چرا از روسیه و کشورهای دیگر سلاح خریداری می‌‌‌‌کنید؟
اما امروز می‌‌‌‌توانیم توبیخ کنیم
اگر بار دیگر بودجه مملکت را خرج خرید سلاح کنند!

سخن آقای احمد توکلی بسیار جالب بود به نظر بنده
ایشان در مصاحبه‌‌‌‌ای چند وقت پیش
فرمودند که: من به دنبال مدل اقتصاد اسلامی هستم
ولی فعلاً هیچ مدلی ندارم که ارائه کنم
اما یک راه حل موقت دارم
مدل‌‌‌‌های غربی را بررسی کرده‌‌‌‌ام
یکی از مدل‌‌‌‌هایی که کمترین مخالفت و ضدیت را با اسلام دارد
و نزدیک‌‌‌‌تر به عدالت به نظر می‌‌‌‌رسد انتخاب کرده‌‌‌‌ام
معتقدم فعلاً باید از آن مدل استفاده کنیم!

جامعه متشکل از آحاد است
افراد زیاد و بسیار
تفاوت جامعه با فرد در همین است
فقه فردی هم از همین رو با فقه حکومتی متفاوت شده
در فقه فردی تکلیف متوجه فردی‌‌‌‌ست
که در هر زمان تنها قادر به انجام یک فعل واحد است
یا صلاة
یا انقاذ غریق
اما در فقه حکومتی مکلف جامعه است
فقه حکومتی درصدد بیان احکام افعال متعدد برای افراد متکثّر است
در حکومت می‌‌‌‌توانند عده‌‌‌‌ای اصلاً مستقلاً به انقاذ غریق مشغول باشند
و عده‌‌‌‌ای نیز در مسجد مشغول عبادت
در چنین فضایی لازم نیست همه در نظام اجرا قرار بگیرند
گروهی باید مدیریت اجرایی را بر عهده داشته باشند
گروهی در نظامات غربی و شرقی به دنبال نزدیک‌‌‌‌ترین نظریات به اسلام
مانند روشی که امام(ره) در انتخاب گزینه «جمهوری» داشت
و گروهی هم البته
در سطوح بنیادین
مشغول تولید تئوری و نظریه برای صد سال بعد
شاید هم دویست سال
مگر اقتصاد امروز ِ غرب محصول دست نامرئی آدام اسمیت قرن 18 میلادی نیست؟!
300 سال پیش
غرب مگر بیش از صد سال است که دنیا را گرفته این‌‌‌‌طور؟
مگر لیبرالیسم سیاسی غرب محصول امثال جان استوارت میل نیست
با آن رساله آزادی شگفتش
که برای من عجیب بود وقتی کلمه قرآن را (Koran) در متن اصلی انگلیسی آن مشاهده کردم!
میل مربوط به قرن 19 است
دویست سال پیش

غرض این‌‌‌‌که امور بنیادین زمان‌‌‌‌بر است
چیزی که نیاز دارد نیروی انسانی‌‌‌‌ست
آدم‌‌‌‌هایی که همه عمر خود را صرف نمایند
و محصولات پژوهش و مطالعات خود را با دقت ثبت و ضبط کنند
تا به نسل بعد تحویل دهند
چند نسل باید روی هم سوار شوند
تا به دستاوردی قابل اتکا برسند
چند سال طول کشید تا سایه اخباری‌‌‌‌گری از ساحت تشیّع کنار رود
و علم اصول به جایگاه خود باز گردد؟!

اما درباره سازمان مدیریت
البته که غربی‌‌‌‌ست
به قولی، همان اصل چهار ترومن است
آقای روغنی زنجانی بیشترین اقامت را در این سازمان داشته
در نقش مدیریت
شما اگر یک نگاهی به ابتدای انقلاب بیافکنید
هر سال یک مدیر عوض کرده است
و جالب این‌‌‌‌که
همه مدیران آن تحصیل کرده خارج از کشور بوده‌‌‌‌اند
هر کدام یک دکترا از یک کشور خارجی
وقتی به روغنی زنجانی رسید
ایشان با سه رئیس جمهور کار کرد
خیلی زیاد ماند بر سر این سازمان
این مطلب نمی‌‌‌‌تواند اتفاقی باشد
بعد از تعویض پشت به پشت هر چند ساله و چند ماهه مدیر
یک‌‌‌‌هو این سازمان به چنین ثباتی برسد
در هر صورت
ایشان بعد از تبدیل شدن سازمان به معاونت
یک  مصاحبه‌‌‌‌ای کرد
در آن مصاحبه به همین غربی بودن سازمان اشاره کرد
به ادعای غربی بودن آن
همان مصاحبه‌‌‌‌ای که انتقادهای تندی علیه احمدی‌‌‌‌نژاد در آن هست
می‌‌‌‌گوید همیشه با کسانی مواجه بوده که سازمان را غربی پنداشته‌‌‌‌اند
و ایشان می‌‌‌‌گفت با آغوش باز با این افراد برخورد کرده
و گفته: گر تو بهتر می‌‌‌‌زنی، بستان بزن!
اما هیچ کسی راهی نشانش نداده
که بهتر از روش‌‌‌‌های بین‌‌‌‌المللی،‌‌‌‌ یا همان غربی باشد

تحقیقات مشخصی نکردم
که به محصولی منتهی شود
ولی برای اطلاع خودم پی‌‌‌‌گیری کردم
مدتی نیز فیلم‌‌‌‌هایی را از هاروارد اکستنشن (http://www.extension.harvard.edu) گرفتم
واحدی در تاپ‌‌‌‌ترین دانشگاه دنیا
که در سایت‌‌‌‌های رتبه‌‌‌‌بندی جهانی دانشگاه‌‌‌‌ها
چند سال است رتبه یک را دارد
این دانشگاه یک بخش مجازی دارد
به نام اکستنشن
که کلاس‌‌‌‌های رسمی دانشگاه را فیلم گرفته و روی اینترنت می‌‌‌‌گذارند
بخشی از این فیلم‌‌‌‌ها رایگان است
من هم بخش رایگان آن را که درباره اقتصاد کلان بود گرفتم و دیدم
چند وقتی هم هست که با http://www.coursera.org آشنا هستم
این‌‌‌‌جا هم محلی است
که درس‌‌‌‌های مجازی دانشگاه‌‌‌‌های دنیا را ارائه می‌‌‌‌کند
بخشی از درس‌‌‌‌های اقتصاد را گرفتم
بعضی را مشاهده کرده
و البته مقداری هم مانده که در فرصت مقتضی ببینم

اقتصاد در غرب بارها و بارها متحول شده است
اقتصاد کلاسیک اسمیتی به بن‌‌‌‌بست خورد
نئوکلاسیک‌‌‌‌ها آمدند
و اصلاً پول را از «ابزار مبادله» تبدیل کردند به «کالا»
امروز پول یک کالا محسوب می‌‌‌‌شود در غرب
نئوکلاسیک‌‌‌‌ها هم چندین فرقه شده‌‌‌‌اند
تا همین چند وقت پیش کینزین‌‌‌‌ها بودند
امروز مانیتارین‌‌‌‌ها (Monetary)
شاید فردا هم یک گروه دیگر قدرت را بگیرند
سازمان مدیریت ما چه می‌‌‌‌کند؟!
در به کار گیری همین روش‌‌‌‌های نوظهور غربی هم درمانده است
وضع امروز کشور ما از نظر اقتصاد غربی دچار یک بحران استگفلیشن (Stagflation) است
بحرانی عجیب
که برخلاف منحنی فیلیپس
که حاکی از نسبت عکس میان «بی‌‌‌‌کاری» و «توّرم» است
در اثر شوک ناشی از تحریم
و افزایش ناگهانی نرخ‌‌‌‌ها
هر دو عنصر «بی‌‌‌‌کاری» ناشی از «رکود» را با «تورم» جمع کرده است
این اتفاق در دهه‌‌‌‌های پیش در آمریکا روی داد
و سبب کنار گذاشته‌‌‌‌شدن کینزین‌‌‌‌ها شد
سازمان مدیریت ما چه می‌‌‌‌کند؟!
بنده گمان می‌‌‌‌کنم حتی اگر همین سازمان، غربی بود
بهتر بود از وضعی که الآن داریم
یعنی حتی غربی هم نیست!
غرب رفت
و این سازمان همچنان در گذشته باقی مانده
در گذشته غرب

ما به اقتصاد اسلامی نیازمندیم
چیزی که نداریم
و کسی هم مدعی نیست که داریم
ولی در ارائه راهکارهای موقت هم دچار مشکل هستیم
زیرا اشکال اصلی در سازوکار مدیریت کشور است
مشکلی در سازماندهی نیروهای انسانی
که اجازه نمی‌‌‌‌دهد نیروهای «قادر» بالا بروند
این تصوّر یا شاید توهّم حقیر است

موفق باشید

فهرست مطالب:
چه کنیم 1
چه کنیم 2
چه کنیم 3
چه کنیم 4
چه کنیم 5
چه کنیم 6
چه کنیم 7
چه کنیم 8
چه کنیم 9
چه کنیم 10
چه کنیم 11
چه کنیم 12
چه کنیم 13
چه کنیم 14
چه کنیم 15
چه کنیم 16
چه کنیم 17
چه کنیم 18
چه کنیم 19
چه کنیم 20
چه کنیم 21
چه کنیم 22
چه کنیم 23
چه کنیم 24
چه کنیم 25
چه کنیم 26
چه کنیم 27
چه کنیم 28
چه کنیم 29
چه کنیم 30


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 141 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
تولیدمحور + شنبه 94 آبان 9 - 6:48 صبح

قبل‌ترها
قریب به دو سه دهه پیش
بیشتر کالاهای مورد نیاز را
مردم اگر می‌توانستند
در خانه می‌ساختند
از ماست و پنیر گرفته
تا پاره‌ای لوازم زندگی
حتی در شهرها هم

امروز تغییر روی داده
همه‌چیز در کارخانه تولید می‌شود
و کودکان‌مان
وقتی «تولید» را نمی‌بینند
یاد می‌گیرند همیشه با «خرید» به آن‌چه نیاز دارند دست یابند!

خب عجیب نیست که مصرف‌گرا شوند!؟

مثلاً یک ساعت آموزشی
معلم گفته هر دانش‌آموزی همراه داشته باشد
خرید آن ساده‌تر
برای هر پدر و مادری
اصلاً قیمت و هزینه آن هم کمتر
ولی برای تربیت «اقتصاد مقاومتی»
برای این‌که کودکان‌مان ارزش «تولید» را فرا بگیرند
خوب است وقت بگذاریم
چیزهایی را بسازیم
به جای این‌که بخریم

با یک تکه تخته سه‌لا
کمی وقت گرفت
ولی به تماشای کودکانی که ساخت و سازم را تماشا می‌کردند می‌ارزید
به چیزی که در این مسیر فرا می‌گیرند:
«تولیدمحوری»

پ.ن.
چندی پیش
نیازم به قفسه‌ای برای نگهداری دیسک‌های فشرده افتاد
چند تکه چوب خریدم
اتصال‌شان با خودم
ولی روغن‌جلا زدنش را دادم بچه‌ها انجام دهند
با قلمو!
بچه‌ها از کار واقعی بیشتر لذت می‌برند انگار تا بازی!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - اقتصاد 141 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
شامپوی ممنوع! + سه شنبه 94 اردیبهشت 29 - 3:33 عصر

«از این نباید بخری، از این نباید بخری!»
امروز گفتند
صبح که رفته بودیم سه‌شنبه‌بازار

قبلاً این‌جا نوشته بودم روشم را
برای انجام نقش خود
نقشی که در مقابل تبلیغات مصرف‌گرایانه دارم
گویا به خوبی ایفایش نموده‌ام
نشانه‌اش امروز صبح

داشتیم در سه‌شنبه‌بازار قدم می‌زدیم
بیشتر میوه و سبزیجات
اما کسی مواد شوینده و بهداشتی آورده بود
عمده و زیاد
تا پرسیدم: «شامپو سیر پرژک چنده؟»
بچه‌ها همه با هم فریاد زدند:
«از این نباید بخری، از این نباید بخری!»
قبل از این‌که بپرسم چرا
خودشان گفتند:
«اینو تلویزیون تبلیغ کرده! می‌خواستن فریبمون بدن که بخریم!»

کم نیاوردم
گفتم: «احسنت، راست گفتید»
و ادامه دادم:
«البته نمی‌خواستم بخرم، فقط خواستم قیمت کنم»

واقعاً هم اصلاً دوست ندارم از این کالاها
از این‌که مواد خوراکی برای بهداشت و مثلاً تقویت ریشه‌های مو به کار رود
یک جوّ افراطی مدرن تصوّر می‌کنم
این‌که
همه هجوم می‌برند به استعمال خوراکی‌ها بر روی بدن
آن‌چه خوردنش سزاوارتر
شامپوی انار و سبوس و سیر و پرتقال و خیار و ...
به نظرم هوس بعضی به این ترکیبات
ناشی از شکم‌سیری‌ست
رفاه زیاد
وقتی انسان از خوردن طعام سیر می‌شود
حرصش به خوراکی‌ها طور دیگر خودنمایی می‌کند
و صنعت
بازار تولید کالا
البته که به دنبال سوار شدن بر این نیاز کاذب!

در هر صورت
خوشحال شدم :)
از این‌که یاد گرفته‌اند چگونه در برابر «فریب تبلیغات مصرف‌گرایانه» مقاومت کنند!
امید که بر همین سبیل پایدار مانند و کم نیاورند!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - اقتصاد 141 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
نسبیــّـت ِ بهشتی + چهارشنبه 93 خرداد 14 - 10:58 عصر

چند روزی‌ست این کتاب در دست است
اقتصاد شهید بهشتی
چند ساعت پیش که در پارک نشسته بودم
و به مطالعه اجباری روزانه مشغول
در هوای خنک شبانه بهاری قم
به این صفحات رسیدم
برایم جالب بود
شاید برای شما هم باشد:

دنبال جامعه مطلقاً خوب بودن
به دنبال مدینه فاضله اسلامی گشتن
امروز را
با فردایی که با ظهور محقق خواهد شد سنجیدن
و بدی‌ها و خطاها
و حتی پاره‌ای معصیت‌ها را
از بعضی افراد مسئول
بر سر نظام اسلامی کوفتن و غیراسلامی‌ش خواندن...

شهید بهشتی ره به راستی یک امّت بود!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: روحانیت 20 - اقتصاد 141 - خواص 17 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
صرفه جویی در عید + سه شنبه 93 اردیبهشت 23 - 12:34 عصر

می‌گوید:
«بابا از پول‌های من برای خودت جوراب بخر»
- چرا پسرم؟
«آخه امروز روز پدره می‌خوام بهت هدیه بدم»
من در حالی که بغلش کردم
می‌بوسمش
و سفت فشارش می‌دم: دستت درد نکنه پسر گلم، خیلی ممنونم ازت!
بلافاصله می‌گوید:
«اما جوراب ِ گرون نخر بابا، پولام تموم نشه!» :)

عیدی‌هایشان را از نوروز
در پاکت‌هایی گذاشته‌ام به دیوار
هر کدام به اسم خودش
هر از چند گاهی برگه‌ای بر می‌دارند و با هم می‌رویم بیرون و هر چه بخواهند می‌خرند
حس «مال‌داری»شان گرفته!

و عجیب که حس «حرص» و «طمع» از طفولیت با انسان است
و چه مسیر دشواری
و چه زحمات و تلاش‌هایی
تا اخلاق رذیله از بشر دور شود و با اخلاق حسنه جایگزین گردد!
جایگزینی‌ای که بر عهده والدین است.

حق فرمود که: «إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا» (معارج:19)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - اقتصاد 141 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

<   <<   11   12   13   14   15      

شنبه 103 آذر 3

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
اقتصاد - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X