سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

تفکرت برایت بینش می آورد و مایه عبرت گرفتن تو می گردد . [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
کافی شاپ + دوشنبه 97 آبان 14 - 5:0 صبح

آموزش است دیگر
ظرافت‌هایی هم دارد

بردمشان کافی‌شاپ
جایی در همین شهر قم
جایی که تا به حال ندیده بودند

- بچه‌ها این‌جا شده محل فساد
در کشور ما
قبل‌تر قهوه‌خانه بود
فساد نبود
مردمی که تلویزیون برای دیدن نداشتند
و شبکه‌های اجتماعی برای وقت هدر دادن
در قهوه‌خانه جمع می‌شدند
با هم گب می‌زدند و اختلاط می‌کردند
از اوضاع و احوال زمانه آگاه می‌شدند
سیدجمال که اصلاً درس غروب خود را در قهوه‌خانه دایر می‌کرد

اما امروز
کافی‌شاپ‌ها مصرف دیگری دارند
داخل اسمشان قهوه است
ولی برای دوستی دختر و پسرند
اگر دوست‌تان شما را دعوت کرد
اسم کافی‌شاپ را که شنیدید
«نه» بگویید
بدانید این‌جا محلی نیست که از آن به آسمان بروید

در آمریکا مشروب‌فروشی هست
دخترها و پسرهای فاسد هم را می‌یابند
محلّی تا قرار فساد بگذارند
ما نابود کردیم
تمام مشروب‌فروشی‌هایی را که شاه ساخته بود
حالا این‌جا شده پاتوق‌شان
چرا؟!
چون خانواده‌ها که تحمّل فساد را نمی‌کنند
دختر و پسری که فاسدند
محلّی برای ملاقات نیاز دارند
کافی‌شاپ فقط در اسمش قهوه دارد
رسمش جور دیگر است
این‌جا کانون رفت و آمد این قبیل است
این‌جا خطرناک است!



اردوی آموزشی کافی‌شاپ
چرا؟!
این‌ها را گفتم تا یاد بگیرند
جامعه‌شان را بشناسند
دوره آموزش جامعه‌شناسی‌ست
مدتی‌ست که آغاز کرده‌ام

فروشنده تعجب کرده
هول شده بود یک جورایی
آخوندی دیده بود با سه کودکش
ناگهان وسط کافی‌شاپش
شاید همین‌طور دیگرانی که گرد آمده بودند
قطعاً نه فقط برای خوردن قهوه
چیزهایی که دست به دست می‌کردند و مخفی می‌ساختند
شاید از ترس این‌که نکند مأمور باشد!

- بچه‌ها این تابلو را ببینید
نوشته‌های یادگاری دخترها و پسرها را
آن‌هایی که دور از چشم خانواده به این‌جا آمده‌اند
این‌ها عاقبت ندارند
دوستی‌شان مفید نیست
از آن‌ها انسان نمی‌سازد
انسان موجودی جاودان است
تمام‌شدنی نیست
این‌ها تمام می‌شوند!

امیرالمؤمنین (ع): «فَمَا احْلَوْلَتْ لَکُمُ الدُّنْیا فى لَذَّتِها، وَلا تَمَکَّنْتُمْ مِنْ رَضاعِ اَخْلافِها، اِلاّ مِنْ بَعْدِ ماصادَفْتُمُوها جائِلاً خِطامُها، قَلِقاً وَضینُها. قَدْ صارَ حَرامُها عِنْدَ اَقْوام بِمَنْزِلَةِ السِّدْرِ الْمَخْضُودِ، وَ حَلالُها بَعیداً غَیْرَ مَوْجُود. وَ صادَفْتُمُوها وَاللّهِ ظِلاًّ مَمْدُوداً اِلى اَجَل مَعْدُود.» (نهج‌البلاغه، خ104)
پس شما از شیرینى دنیا لذت نبردید، و براى نوشیدن شیر از پستان آن توانمند نشدید، مگر بعد از آنکه مهارش را رها، و تَنگ پالانش را نبسته یافتید. حرامش نزد اقوامى به منزله درخت سدر بى خار (آسان و در دسترس) و حلالش دور از دسترس و غیرموجود بود. به خدا قسم به آن دنیایى دست یافتید که چون سایه اى گسترده ، [اما] تا زمانى معین است. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - آموزش 28 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
آسان خواندن + دوشنبه 97 مهر 30 - 5:0 صبح

درباره بهشت و جهنم صحبت کردم
گاهی پیش می‌آید
وقتی داریم تلویزیون نگاه می‌کنیم
من زیاد حرف می‌زنم
ولی سعی می‌کنم
حرف ِ زیادی نزنم
حرف‌های مفید و خوب
چیزهایی که به درد بچه‌ها بخورد

سیداحمد حسّاس شد
سؤال بیشتری پرسید
می‌خواست مطمئن شود
با دست به آن سوی اتاق اشاره کردم:
«قرآن آن‌جاست، ترجمه دارد، فارسی هم که بلدی، خودت برو بخوان، ببین خدا چه گفته!»

گفتم که من بهشت و جهنم را ندیده‌ام
هر چه می‌دانم از قرآن است
آن‌چه که خالق بهشت و جهنم درباره آن فرموده
و در قالب یک پیام مهم
برای ما ارسال کرده

آورد
دو سه کلمه خواند
ترجمه آیت‌الله مکارم
اگر چه قرار است بهتر از سایر ترجمه‌ها باشد
اما
بالاخره به واژه‌ها وفادار مانده
ترتیب کلمات را رعایت کرده
و در معادل‌سازی
معمولاً مترجمین تلاش می‌کنند دقیق‌ترین معنا را افاده کنند
نه ضرورتاً قابل فهم‌ترین

نتوانست بفهمد
گفت: «نمی‌فهمم»
راست می‌گفت
خودم را جایش تصوّر کردم
من هم اگر عربی‌اش را متوجه نمی‌شدم
شاید چیز زیادی از فارسی آن دستم را نمی‌گرفت

به فکر افتادم
آیا ترجمه‌ای از قرآن برای کودکان هست؟!
ترجمه‌ای که روان باشد
مانند کتاب درسی و مدرسه‌ای خودشان
راحت بخوانند و بفهمند
این شد که جستجو کردم...



چند وقتی می‌شود این نسخه را خریده‌ام
جالب این‌که رنگ‌بندی هم دارد
سبزش را سیداحمد انتخاب کرد :)
گفتم برای شماست
برای بچه‌ها
ترجمه‌ای دارد که می‌فهمید
هر وقت خواستید این را بخوانید

دیده‌ام دو سه باری رفته سراغش
اما فعلاً جویای فهمش نشده‌ام
نمی‌خواهم حسّاس شود
صبر می‌کنم ببینم چقدر با آن ارتباط برقرار می‌کند
نباید حسّ کند می‌خواهم مجبورش کنم
باید خودش انتخاب کند
انسان «مختار» آفریده شده
با اختیار خود عمل می‌نماید
عمل بدون اختیار
سودی نمی‌رساند
حتی اگر خیرترین ِ اعمال باشد!

امیر المؤمنین (ع): «وَ کُلُّ شَىْء مِنَ الدُّنْیا سَماعُهُ اَعْظَمُ مِنْ عِیانِهِ، وَ کُلُّ شَىْء مِنَ الاْخِرَةِ عِیانُهُ اَعْظَمُ مِنْ سَماعِهِ. فَلْیَکْفِکُمْ مِنَ الْعِیانِ السَّماعُ، وَ مِنَ الْغَیْبِ الْخَبَرُ. وَاعْلَمُوا اَنَّ ما نَقَصَ مِنَ الدُّنْیا وَ زادَ فِى الاْخِرَةِ خَیْرٌ مِمّا نَقَصَ مِنَ الاْخِرَةِ وَ زادَ فِى الدُّنْیا.» (نهج‌البلاغه، خ113)
شنیدن هر چیزى از دنیا بزرگتر است از دیدنش، و دیدن هر چیزى از آخرت عظیم تر است از شنیدنش. پس باید شنیدن و خبرگرفتن از غیب (به وسیله انبیاء) شما را از دیدن کفایت کند. بدانید آنچه از دنیاى شما کم شود و به آخرت اضافه گردد بهتر است از اینکه از آخرت شما کم شود و به دنیاتان اضافه گردد. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - آموزش 28 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
عشق ِ کار + چهارشنبه 97 مهر 11 - 5:0 صبح

کار را می‌شود بازی کرد
تا بازی‌شان کار شود
بازی کردن‌شان یعنی

تار عنکبوت‌ها را نشان‌شان دادم
درس و مشق‌شان تمام شده و بی‌کار
بچه که نباید ول باشد
انسان کلاً نباید
تنبلی مقدمه فساد است

شدند شکارچی
سیدمرتضی جاروبرقی را آورد
سیداحمد نشانه گرفت
تمام درزهای خانه را
کنج دیوارها
جاهایی که عنکبوت‌ها خانه‌های سست خود را می‌سازند



بازی کردند
لذّت بردند
خندیدند
شاد شدند
کیف کردند
بالا و پایین پریدند
دست‌شان را
سر کوچک جاروبرقی را
به تمام گوشه‌های خانه رساندند

کار نکردند
کاربازی کردند!

قال الأمیر (ع): «وَ کَذلِکَ الْمَرْءُ الْمُسْلِمُ الْبَرىءُ مِنَ الْخِیانَةِ یَنْتَظِرُ مِنَ اللّهِ اِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ: اِمّا داعِىَ اللّهِ، فَما عِنْدَ اللّهِ خَیْرٌ لَهُ، وَ اِمّا رِزْقَ اللّهِ، فَاِذا هُوَ ذُو اَهْل وَ مال، وَ مَعَهُ دینُهُ وَ حَسَبُهُ. اِنَّ الْمالَ وَ الْبَنِینَ حَرْثُ الدُّنْیا، وَ الْعَمَلَ الصّالِحَ حَرْثُ الاْخِرَةِ، وَ قَدْ یَجْمَعُهُمَا اللّهُ لاَِقْوام» (نهج‌البلاغه، خ23)
انسان مسلمانى که به دور از خیانت است به انتظار یکى از دو برنامه نیکو از سوى خداست: یا خداوند او را به جهان دیگر برد، که در آنجا آنچه نزد خدا دارد براى او بهتر است؛ یا رزق الهى در اهل و مال و همراه آن دین و شرف به او برِسد. همانا ثروت و فرزند بهره این جهان، و عمل صالح نصیب انسان در آخرت است، که گاه خداوند این دو را در گروهى جمع مى کند (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - کار 38 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
انتخاب ِ آموخته + دوشنبه 97 مهر 9 - 5:0 صبح

می‌خواهد پیراهن بخرد
دستش را باز گذاشتم
انتخاب با خودش
رفتیم مغازه‌ای
بازارچه الغدیر
انواع پیراهن
رنگ‌های متنوّع
طرح ساده‌ای را انتخاب کرد



نه هیچ‌کدام از آن‌هایی که نوشته داشتند
نه آن‌هایی که مرسوم
نه لباسی که دوستانش معمولاً انتخاب می‌کنند

به خانه که آمد
دیدم بشکاف برداشته
سخت درگیر
«چه می‌کنی پسرم؟!»
آرم کوچک فلزی بالای جیب لباس را جدا کرد
تا ساده‌تر باشد
تا نمادهای خارجی روی آن نباشد
چرا؟!

تربیت اتفاقی نیست
خود به خود نمی‌شود
مکانیزم دارد
روندی
فرآیندی
رفتار را می‌بینند
اعتماد می‌کنند
اگر دروغ نگویی و خطا نکنی
اگر ظلم نکنی و تبعیض قائل نشوی
معتمد که باشی الگو می‌شوی
رفتار الگو را می‌آموزند
یاد می‌گیرند و تکرار می‌کنند
این می‌شود که شده
انتخاب‌هایی که آموخته!

قال امیرالمؤمنین (ع): «تَکْرُمُونَ بِاللّهِ عَلى عِبادِهِ، وَلا تُکْرِمُونَ اللّهَ فى عِبادِهِ. فَاعْتَبِرُوا بِنُزُولِکُمْ مَنازِلَ مَنْ کانَ قَبْلَکُمْ، وَانْقِطاعِکُمْ عَنْ اَوْصَلِ اِخْوانِکُمْ» (نهج‌البلاغه، خ116)
به سبب خدا بر بندگانش کرامت یافته اید، در حالى که خدا را (با نافرمانى از اوامرش) در میان بندگانش اکرام نمى کنید. از قرار گرفتن در منازل آنان که پیش از شما بودند و از دنیا رفتند، و از جدا شدن از نزدیکترین برادرانتان (به سبب مرگ) عبرت بگیرید (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - آموزش 28 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
ذوق ِ مدرسه + یکشنبه 97 مهر 1 - 3:33 عصر

ذوق دارند
کتاب ِ نو
لباس ِ نو
روزهای فراموش‌شده
جز خاطره باقی نمانده
سختی‌ها از یاد رفته
زیبایی‌ها در یاد مانده
این است وضع و حال کودکان
اول ِ هر مهر

قال الأمیر (ع): «حُمِّلَ کُلُّ امْرِىء مِنْکُمْ مَجْهُودَهُ، وَ خُفِّفَ عَنِ الْجَهَلَةِ» (نهج‌البلاغه،خ149)
به هر یک از شما به اندازه قدرتش تکلیف شده، و به نادانان تخفیف داده شده است. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - مدرسه 36 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
هشیارم و بیدارم + یکشنبه 97 مرداد 21 - 5:0 صبح

به تازگی در تلویزیون نشان داد
خیلی وقت بود که نبود
از این وسیله‌ها



سیدمرتضی خواست
گفت از این‌ها کاش داشتیم
گفتم: کاری ندارد، بخواهی برایت می‌سازم!
گرفت
افتاد دنبالش
بدجور هم دلش خواست

شب که رفتیم پارک خریدم
یک متر و نیم لوله گاز
از همین‌ها که به روشنایی وصل می‌کنند
به خانه که برگشتیم
اسکلت اصلی ساخته شد
فردا صبحش
چند ساعت بیشتر وقت نگرفت



به سیداحمد گفتم:
ببین چقدر ساده است
چقدر زود آماده شد
فکرش را بکن
اگر یادتان می‌دادم
صدتا درست می‌کردید و می‌فروختیم
تولیدکننده می‌شدیم
نه؟!
خوشش آمد:
«آره، درست کنیم بفروشیم»

- ولی پسرم
به این سادگی نیست
قوانین اجازه نمی‌دهند
«چه قوانینی؟»
- دولت قوانین سختگیرانه‌ای دارد
انگار که اصلاً‌ تولید نشود کرد
تا بخواهیم بسازیم
می‌گویند باید مجوّز داشته باشید
مجوّز بخواهیم بگیریم
فلان قدر پول می‌خواهد و کلّی استعلام از این‌ور و آن‌ور
بعد چند تا مدرک معتبر دانشگاهی
بعد دارایی و مالیات و ثبت اظهارنامه
استاندارد می‌آید وسط و به جنس سیم مصرفی‌مان گیر می‌دهد
که خطرناک است و احتمالاً به کودکان آسیب می‌زند
قیمت مواد اولیه و هزینه تولید را که بالا بردند
آن‌وقت می‌گویند آدرس محل تولید
منزل مسکونی اجازه نمی‌دهند که
نباید داخل شهر باشد
برود شهرک صنعتی
تا مکان بخواهیم اجاره کنیم
اداره کار پیش می‌آید:
چی؟! کودک کار؟!
دیگر نمی‌گذارند شما کار کنید که
می‌گویند بالای هجده سال باشد
کارگر که بگیریم
حداقل حقوق تعیین می‌کنند و زیر آن نمی‌توانیم بپردازیم
ماهی فلان قدر هم باید بدهیم برای بیمه‌شان
ندهیم جریمه می‌کنند
حتی اگر خود ِ کارگر حقوق کم بخواهد
بیمه هم نخواهد

خلاصه
آن‌قدر موانع سر راه تولید هست
که نمی‌شود
نمی‌گذارند که بشود!

«چرا این قوانین را گذاشته‌اند؟!»
- به نظر من کار آمریکایی‌هاست
که تولید در کشور بخوابد
این قوانین مربوط به قبل از انقلاب است
همان زمان که شاه را مجبور کردند انقلاب سفید کند
اصلاحات اداری و استخدامی
اصل چهار ترومن
وقتی برنامه و بودجه درست کردند در کشور
قوانین تجارت و استخدامی و مالیاتی و کار را آن‌وقت طراحی کردند
مستشاران آمریکایی
طوری طراحی کردند که کشور ما وابسته شود
تولیدکننده نباشد
مصرف‌کننده
به گمان من!

«چرا عوض نمی‌کنند؟!»
می‌ترسند
اعتماد به نفس ندارند
احساس ضعف می‌کنند نسبت به این قوانین
علوم انسانی آن‌ها را به خشوع و خضوع وادار کرده
سر تسلیم پایین آورده‌اند
کسی جرأت ندارد تغییری در قوانین ایجاد کند!

تا جرأت نکنیم
پیشرفت معنا ندارد
این قوانین آمریکایی هستند
ساختار قوانین ما پیش از انقلاب چیده شده
یک انقلاب دیگر لازم است
انقلاب در قوانین حقوقی!

قال امیرالمؤمنین (ع): «وَ اِنَّما اَنْتُمْ اِخْوانٌ عَلى دینِ اللّهِ، ما فَرَّقَ بَیْنَکُمْ اِلاّ خُبْثُ السَّرائِرِ، وَ سُوءُ الضَّمائِرِ، فَلاتَوازَرُونَ وَ لا تَناصَحُونَ، وَ لاتَباذَلُونَ وَ لاتَوادُّونَ» (نهج‌البلاغه، خ112)
شما بر مبناى دین خدا برادر هستید، چیزى جز آلودگى درونها، و بدى نیّت ها شما را از هم جدا نکرده، به این لحاظ یکدیگر را یارى نمى دهید، و خیرخواهى نمى کنید، و به هم بذل و بخشش ندارید و با یکدیگر دوستى نمى کنید. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - بازی 21 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
به کی؟ + دوشنبه 97 مرداد 15 - 5:0 صبح

چشم‌پزشکی
هر سال می‌رویم
تابستان که فرصت بیشتر
یک معاینه ساده
امسال هم
و این‌بار:
«چرا فقط چشم من آستیگمات نیست؟!»

تشخیص دکتر بود
من و سیدمرتضی که عینکی هستیم
آستیگماتیم
دکتر این‌بار
چشم مریم را هم آستیگمات تشخیص داد
اما اندک
نه آن‌قدری که عینک بخواهد
به سیداحمد که رسید
گفت نیست
آستیگمات
فقط دوربین
کمی
او هم نه به اندازه‌ای که نیاز به عینک داشته باشد
و مسأله در همین‌جا بود که آغاز شد
در ذهن سیداحمد



«یعنی من با مریم و مرتضی فرق دارم؟! من به کی رفتم؟!»
پرسش ساده‌ای‌ست
دو فرزند و یک پدر
هر سه آستیگمات
اگر چه نمی‌فهمد یعنی چه
ولی برایش معنا دارد
نوعی تفاوت
فرزند دیگر غیرآستیگمات
این چه پیامی برای او دارد؟!

«نکنه من به اون زنه رفتم؟!»

لقبی که به زن سابق داده‌ام
از کودکی واژه «مادر» را استفاده نکردم
تا اشتباه نشود
ذهن کودکان دچار خطا نگردد
آن‌چه نیست
نباشد
آن‌ها هم هرگز «مادر» نمی‌گویند
عادت اصلاً ندارند
در خانه ما او همیشه «اون زنه» است!

- پسرم نگران نباش
جسم انسان مهم نیست به کی رفته باشد
مهم اخلاق انسان است
رفتار ما

باید کمکش می‌کردم
نگران شده بود
این‌که چرا برادر و خواهر من مانند پدرم
همه‌شان چشم‌های آستیگمات
ولی من دوربین

همه بچه‌ها جمع
برای همه توضیح دادم

- ببین سیداحمد
مریم قدش به اندازه تو بلند نشده است
از تو دو سانتی‌متر کوتاه‌تر است
چرا؟!
چون احتمالاً قدش به اون زنه رفته است
سیدمرتضی چه؟!
او نیز شاید بعضی از ویژگی‌های جسمی‌اش
این که دست ما نیست
من هم بعضی خصوصیات مادرم را دارم و بعضی از پدرم
این دست ما نیست
این مربوط به ژنتیک است
ما اختیاری در آن نداریم
پس مهم نیست
چیزی که دست ما نیست به ما ربطی ندارد
آن‌چه برای ما مهم است اخلاق ماست
اخلاقی که دست خود ماست
پس مهم است
خدا کند اخلاقت به او نرفته باشد
نگران این باش
نه آن!

مفصل شد
نه کوتاه
بحث درباره اخلاق
و تمام

یک ماهی می‌شود که گذشته
مسأله انگار حل شده
نگرانی دیگر در رفتارش نبوده
هیچ اشاره یا توجهی
نگرانی از آستیگمات نبودن!

قال امیرالمؤمنین (ع): «وَ لَوْ اَنَّ النّاسَ حینَ تَنْزِلُ بِهِمُ النِّقَمُ، وَ تَزُولُ عَنْهُمُ النِّعَمُ فَزِعُوا اِلى رَبِّهِمْ بِصِدْق مِنْ نِیّاتِهِمْ، وَ وَلَه مِنْ قُلُوبِهِمْ، لَرَدَّ عَلَیْهِمْ کُلَّ شارِد، وَ اَصْلَحَ لَهُمْ کُلَّ فاسِد.» (نهج‌البلاغه، خ177)
و اگر مردم به وقتى که بلاها بر آنان فرود آید، و نعمتها از دستشان برود، با نیّت هاى صادقانه و دلهاى مشتاق به پروردگار پناه ببرند آنچه را از دستشان رفته به آنان بازمى گرداند، و هر فسادى را برایشان اصلاح مى کند.(ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آموزش 28 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
کروکوندیل + جمعه 97 مرداد 5 - 5:0 صبح

این یک کروکوندیل است
او دست سیدمرتضی را در حال خوردن است
سیدمرتضی خوشحال است
سیداحمد کروکوندیل را در آغوش گرفته است
آن‌ها برادران دوست دار کروکوندیل هستند!



اما یک سؤال:
چرا انسان‌ها این حیوانات را به کشتن داده‌اند؟!
مسئول موزه گفت یازده تا بودند
کروکدیل‌ها
ولی ما
فقط سه تا را دیدیم
چند تا مُرده‌اند؟!
پیدا کنید مقصّر اصلی را
گفت: سرما
اما آیا سرما قاتل واقعی این حیوانات بوده است؟
یا کسانی که آن‌ها را کیلومترها از خانه طبیعی خود دور ساخته‌اند؟!



بله
بچه‌ها خوشحال می‌شوند
تجربه ندارند
بی‌اطلاع
همان‌ها را هم وقتی برایشان توضیح می‌دهی...



حیوانات زیبا هستند
خلقت خدا زیباست
من تا به حال فلامینگوها را این‌قدر از نزدیک ندیده بودم
خصوصاً غذاخوردنشان را
ولی خود آن‌ها چه حسّی دارند؟!
آیا از این‌که اسیر شده‌اند راضی‌اند؟!

یک نوع افسردگی خاصّی در چشمان این حیوانات دیدم
شاید توهّم است
شاید نه
ولی به گمانم منصفانه نیست!

امیرالمؤمنین (ع): فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ الدُّنْیَا لِمَا بَعْدَهَا وَ ابْتَلَى فِیهَا أَهْلَهَا لِیَعْلَمَ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَ لَسْنَا لِلدُّنْیَا خُلِقْنَا وَ لَا بِالسَّعْیِ فِیهَا أُمِرْنَا وَ إِنَّمَا وُضِعْنَا فِیهَا لِنُبْتَلَی بِهَا (نهج‌البلاغه:ن55)
حضرت امیر (ع) نوشت: خداوند سبحان دنیا را براى آخرت قرار داده، و مردم دنیا را در آن به آزمایش نهاده تا معلوم دارد کدام یک نیکوکارتر است. ما را براى دنیا نیافریده اند، و نه ما را به کوشش در آن [امر] فرموده اند. ما را به دنیا آوردند تا در آن آزموده شویم.


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - سفر 33 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
کمک سیب زمینی + چهارشنبه 97 تیر 13 - 5:0 صبح

می‌خواهم کمک کنند
به هر بهانه‌ای
هر وقت که حال داشته باشند
وقتی که معلوم است بیکارند
ول یعنی
مشق تمام شده
تفریح‌شان به سر آمده
تلویزیون برنامه‌ای ندارد
نمی‌دانند چه کنند



برای شام می‌خواستم
سیب‌زمینی ِ پوست‌کنده
دو نفری مشغول شدند
اگر چه اندکی اسراف
زیادی گرفتند
ولی ارزشش را دارد
یاد می‌گیرند
صبوری باید
همکاری خودش یک تجربه است
در کارهای خانه
کودک باید «عضو» خانواده باشد
و این را حس کند
باید جدّی گرفته شود
برای او لذّت‌بخش!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - کار 38 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
کودکستان حرم + دوشنبه 97 تیر 11 - 5:0 صبح

جایی را برای کودکان فراهم کرده‌اند
در حرم
پارکینگ طبقاتی راحت شده
هر وقت که بخواهیم برویم حرم
مستقیم منفی پنج
گاهی منفی چهار
آسانسور تا بالا
سریع می‌رسیم
بی‌دردسر

تزئینات جالبی درست کرده
در دو رده سنی
دختر و پسر جدا
پدر و مادر را حیف که راه نمی‌دهند



زیارت
دیدن صحن‌ها
خوردن آب از سقاخانه حیاط
بچه‌ها خیلی خوش‌شان می‌آید
از شیر آبی که بدون دستگیره باز می‌شود
با چشم الکترونیکی فقط!



وقت صرف کردن با کودکان هزینه نیست
فرصت است
خرج ندارد
درآمد است
زمانی برای القا کردن
اندیشه‌های خود را
من تمام تعالیمم را در این موقعیت‌ها تقدیم‌شان می‌کنم
با دیدنی‌های جامعه
با تفریح
حرف می‌زنم برایشان
چیزهایی را که می‌خواهم یاد بگیرند
برای آینده‌شان
تا از من بهتر شوند
که اگر نشوند
ضرر کرده‌اند
ضرر کرده‌ایم!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

شنبه 103 آذر 3

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید احمد - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X