سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   

دانش، چراغ خرد است . [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
چرا مریم؟ + پنج شنبه 89 آبان 6 - 5:28 صبح

دیروز اتفاقی صحبت شد
مادرم پرسید: «چرا مریم؟ چرا فاطمه نه؟!»
این شبهه زیاد طرح شده بود
گفتم شاید در ذهن خیلی‏ها هم باشد
حتی یک افطاری در مسجدی
چند سال پیش
دخترم روی پایم بود
کسی پرسید: «اسم دخترتون فاطمه است؟»
از پاسخ منفی تعجب کرد: «جالبه! همه طلبه‏ها اسم دخترشون فاطمه است، خصوصاً سادات!»

وقتی ازدواج با دخترش را پیشنهاد کرد
استخاره کردم
تمام جریان در همین استخاره است
آیه‏ای از سوره مریم
فرزند صالح از استخاره فهمیده می‏شد
همان‏جا نیت کردم که نامش را «مریم» بگذارم
از بابت عهدی که کردم با خدا
برای توجه ویژه به تربیت این فرزندی که وعده شده
اتفاقاً مادرزن نیز
اصرار داشت که خوابی دیده است و در آن
وعده به فرزند صالحی!

مادرم با تعجب پرسید: «حالا اگر سوره هود می‏آمد، نامش را هود می‏گذاشتی؟»
به سخره این را پرسیده بود
که کارم را نادرست نشانم دهد
پر بیراه هم  نمی‏گفت
خدا را شکر کردم که سوره «جن» نیامد! :)

اما «سید احمد» که تصاویر فوق او را نشان می‏دهد
دیگر چنان حکایتی نداشت
سرّ نام او در انتخاب امام (ره) قرار داشت
آسیدمصطفی فرصتی برای یاری امام در انقلاب نداشت
اگر چه در بُعد علمی شخصیتی والا بود
که حتی تفسیری فلسفی نوشتن آغازیده
که مقداری از آن موجود است
و باقی را مجال تکمیل نیافت
اما آسیداحمد چیز دیگری بود
فداکاری او برای انقلاب
و در راه امام (ره) و تلاش شگفتش
مرا به شگفتی آورده بود
به پاسداشت زحمات این مرد بزرگ
نام پسر اولم را «سید احمد» گذاشتم
انتخاب نام مناسب
حقی است که فرزند بر گردن پدر دارد
آن‏طور که در روایات وارد است
اگر می‏خواستم انتخاب نام را به مشارکت دیگران بگذارم
مثلاً مادرشان
نام دخترم «عارفه» یا «نرگس» می‏شد و نام پسرم «عرفان» یا «موسی»!

أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا حَقُّ ابْنِی هَذَا قَالَ تُحْسِنُ اسْمَهُ وَ أَدَبَهُ وَ ضَعْهُ مَوْضِعاً حَسَناً (الکافی، ج6، ص48)
رسول خدا (ص) در پاسخ مردی که از حق فرزندش پرسیده است می‏فرماید: نام و ادب او را نیکو کن و در جایگاهی نیک قرارش ده.
(از این دست روایات زیاد است، ولی این یکی سند قوی دارد و تمام راویان آن ثقه هستند و مورد تأیید کتب رجالی)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
حبیبتی مریم! + جمعه 89 مهر 30 - 1:52 عصر

فإنّکِ قرّة عَینی
و نورُ قلبی
و ثمرةُ فؤادی
و لحمُکِ لحمی
و دمُکِ دمی
بحبّکِ أصبحتُ الیوم
و بمحبّتکِ أمسِی کلَّ یوم
و لکِ أتحمّل المصائب
و بحضورکِ أقدِر بالصبر علی ما تؤذنی أمّکِ
أرجی مِن الله توفیقاتکِ
و کمالکِ و استکمالکِ
فی الدنیا و الأخرة
فدعاءُ الوالد للولدان قریبٌ بلإجابة
لِحَقّه العظیم علیهم...!
برحمته أرحم الراحمین!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
هایپراستار + سه شنبه 89 مهر 6 - 9:15 عصر

بچه‏ها رفته‏اند از فروشگاه خرید کنند، البته با یک وسیله نقلیه!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
عیدت مبارک! + جمعه 89 شهریور 19 - 9:0 صبح

روز عید است
چند تصویر از دخترم گرفته بودم
حس کردم خیلی هنری شده است
گفتم در وبلاگ بگذارم
اقوامی که خیلی وقت است
ندیده‌اند فرزندم را
سراغ می‌گیرند
این «سیده مریم موشّح» است!
دعا می‌کنم که از صلحا قرار دهد او را پروردگار عالم!

 

مانتویی که به تن دارد، عمه‌اش برایش دوخته است
دستش درد نکند!
این بار هم بهانه‌ام
همان بهانه کپتالی‌هاست
که در یک پستی یک روزی نوشته بودم!
سه سال و نیمه شده است دیگر.


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
این هم راه افتاد + دوشنبه 89 شهریور 1 - 11:4 صبح

تابستان است، درس تعطیل، ماه صیام، روزه‌داری و تمام‌وقت در منزل
با فرزندانم بیش‌تر دم‌خورم و قاطی
بزرگ‏شدنشان را به طرز عجیبی «می‌بینم»!

هر کودکی وقت خاصی برای بلند شدن انتخاب می‌کند
همه‌شان میل به صعود دارند
می‌خواهند از هر چیزی بالاتر باشند
این است که بغل را همه‌شان ترجیح می‌دهند
هر کدام زمانی خاص
اشیاء را گرفته و روی دو پا می‌ایستند
و از ظاهر حیوانی به انسانی راه‌رونده بدل می‌شوند
فرزندان من تقریباً هفت‌ماهگی بلند شدند
و نزدیک ده ماهگی راه افتادند
بعضی زودتر و بعضی دیرتر
چند وقت است سیدمرتضی هم راه افتاده
خیال آدم راحت می‌شود!
بچه سه مرحله بحرانی دارد
که هر کدام باری از دوش برمی‌دارد
راه بیافتد، به حرف بیاید و از پوشک خارج شود
هر کدامش یک نفس راحت است برای ولی
اولین نفس راحت از سیدمرتضی را کشیدم!

اما بعد؛
تجربه این بوده که هر کدام راه افتاده، بعدی منعقد شده
حیف که امکانات نیست
و گرنه از خدا طلب کرده‌ام فرزند سالم دیگری عطایم کند
در همین ایام که میهمان خدا هستم
نامش را هم برگزیده‌ام؛ سیده سـ... موشح
نه... تا خدا نداده لو نمی‌دهم د:

هر نوزادی خصوصیات اخلاقی خود را با خود دارد
وقتی متولد می‏شود
این را به یقین رسیده‏ام
یکی حرص به خوردن دارد، یکی کیش شخصیت، دیگری وسواس تمیزی و آن یک در گِل هم بیافتد ابایی ندارد!
تنها کاری که ما می‏کنیم؛ خصلتی را تضعیف کنیم و دیگری را تقویت، همین!
می‏خواهم بار دیگر اقبالم را بیازمایم
این‏بار خدا چه خصائصی به فرزندم هنگام تولد می‏دهد؟!
دوست دارم در این حدیث شریک شوم:
«قیل [فی تفسیر الکوثر] هو کثرة النسل و الذریة و قد ظهرت الکثرة فی نسله [نسل النبی(ص)] من ولد فاطمة(ع) حتى لا یحصى عددهم و اتصل إلى یوم القیامة مددهم»
(بحارالأنوار،ج8، ص17 و مجمع‌البیان فی تفسیرالقرآن، ج10، ص836)
تا خدا چه خواهد و او چه پسندد.


 


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
مدل موهای مریم + پنج شنبه 89 تیر 24 - 8:48 عصر

شانه و قیچی را برداشتم
هوا گرم شده است و خواستم کمی سرش را خلوت کنم
منظم‌تر هم
ده دقیقه بیشتر طول نکشید
الحمدلله دو سه ماهی است از تمام شدن سه سالگی‌اش گذشته
صبر و تحمل بی‌حرکت نگهداشتن سرش را پیدا کرده
به نظر خودم که خوب شد
اما...
کارشناسی از دوستان دید و گفت: «مدل کوپ را از کجا یاد گرفته‌ای؟»
من که این واژه برایم غریبه بود (حتی مطمئن نیستم که درست نوشته باشم!)
متحیّر ماندم که... چه؟!
مادرم البته شکایت داشت که چتری‌اش زیاد بالا رفته است
شاید، ولی فقط یک سانت و نیم از ابروانش، آن‌هم برای این‌که کم‌تر احساس گرما کند!

سیداحمد کارش ساده‌تر بود
ساده‌ترین مدل موی پسرانه...
سرش را ماشین کردم، با شماره شش!
سیدمرتضی هم که هنوز کوچک‌تر از اصلاح سر است
فردا ده ماهش تمام می‌شود و حالاحالاها وقت دارد تا به اصلاح سر برسد!

خیلی لذت‌بخش است با فرزندان خودت سرگرم باشی
گاهی هنگام نگاه کردن به کودکانم بدجوری دلم غنج می‌رود
یعنی یه جورایی قند ته دلم آب می‌شود،
این‌که فرمود: «المال و البنون زینة الحیوة الدنیا» (کهف:46) را تا حدّی می‌فهمم!
و البته: «إنما أموالکم و أولادکم فتنة» (تغابن:15) را خوب...!

هنوز هم باورم نمی‌شود موهای دخترم را «کوپ» زده باشم ؛)

 
 

البته دردسرهایی هم دارند،
یک لحظه غفلت کردم و سیده مریم خودکار برداشت و روی بالش این نقاشی را کشید:


خدایا این یک رحمت و دو نعمت را از من مگیر
و از صالحان روزگارشان قرار ده!
آمین، بحق حبیبک یا أرحم الراحمین.


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
علاقه به فرزند + چهارشنبه 88 اسفند 19 - 6:56 صبح

علاقه‏ام به کودکان را نزدیکان می‏دانند
چه که پیش از تأهل نیز تجربه نگهداری فرزند داشته‏ام
وقتی تک‏خواهرم به دانشگاه می‏رفت
فرزند خردسالش نزدم می‏ماند
بعضی می‏گفتند علاقه‏اش به تو بیشتر است تا مادرش
این را نمی‏توانم گفت،‍ ولی می‏دانم بیشتر از آن‏که «مامان» بگوید «دایی متی» می‏گفت!
(البته الأن بزرگ شده و برای خود یک وبلاگ هم دارد :)

امروز خدای را نمی‏دانم چگونه باید شاکر باشم
که فرزندانی سالم و پاک عطایم کرده‏است
به هر چه تصور می‏کنم، سپاس نتوانم
که نعمتش فوق لیاقت است و شکرش فوق طاقت
دخترم به زودی سه ساله می‏شود
پسر اولم دو ساله
و پسر کوچکم هنوز شش‏ماه دیگر دارد که یک‏ساله شود 

هر سه فرزندم

 همه‏شان فدای یک تار موی نوادگان پیغمبر(ص) که تشنه در صحرای کربلا به دشنه کین کشته شدند!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
سیدمرتضی آمد! + پنج شنبه 88 شهریور 26 - 10:10 عصر

نعمت خداست، من را چه؟
که لیاقتِ مخلوق اگر شرطِ اعطا می‌شد
که در این میانه نعمتی صاحب می‌شد؟
لطف است و در لطف آن‌چه شرط است بخشندگی مولاست
و عبد را در این میانه چیزی نیست که به شمار آید
نه از تناسب با شایستگی گذشته
و نه شکر آتی
که هر دو کم‌تر از آنند که همچو نعمتی را طلب نمایند.

سیدمرتضی چهارمین فرزند من است
امروز پای به جهان گذاشت
تصویری از او منتشر کردم در این وبلاگ
مر تمام اقوامی را که دستمان کوتاه است از صله رحم
که امروز دیجتالی‌اش آمده است؛
صله رحم سایبری!

 سیدمرتضی

       سیدمرتضی

             سیدمرتضی

امر پدری بر ما دشوار شد
که هم شکر نعمت کرده باشیم
و هم تربیت فرزند
بلکه خدای به فریاد رسد!
شما هم دعا کنید!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
آخرین تصویر از سیده مریم و سید احمد + چهارشنبه 88 تیر 17 - 8:27 عصر

وقتی پدر می‌شوی
احساس می‌کنی یک انسان را به تو سپرده‌اند
تا روحش را بسازی و تربیت کنی
زیرا جسم او را که خدا می‌سازد و
غذایی که خود می‌خورد و
طبیعت کار خود را به درستی انجام می‌دهد
اما آن چه از طبیعت برنمی‌آید را به تو سپرده‌اند
روح او را
روان او را
اندیشه و تفکر او را
تمامی اعتقادات و باورهای او را
خدا را به تو می‌شناسد
و تعبد را از تو فرامی‌گیرد
نام پیغمبر را از زبان تو می‌شنود
و با تو نماز خواندن را یاد می‌گیرد
واقعاً خلیفه خدا هستی
یک نفر
دو نفر
سه نفر
چند نفر را تو باید امامت کنی
وقتی به این مسئولیت می‌اندیشی چه سختت می‌آید!

دخترم: سیده مریم

دخترم: سیده مریم

و پسرم: سید احمد

پسرم: سید احمد

خدایا در این امامت یاری‌ام کن!
آمین


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
السلام علیک یا فاطمةالزهراء ... + چهارشنبه 88 خرداد 6 - 8:13 صبح

سلام و درود خدا بر تو ای سیده زنان هر دو عالم

و شهادت این بزرگورار را به بشریت، بل عالم کون و مکان تسلیت عرض می‏کنم

که وجود وامدار حضرت ایشان است.

 

تصویر یکی از نوادگان حضرت:
سیده مریم موشح

 ای کاش تصویر خود ایشان را در اختیار داشتم.


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

<   <<   36   37      >

شنبه 04 فروردین 30

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
عکس - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X