سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

[ و فرمود : ] آنجا که گفتن باید خاموشى نشاید ، و آنجا که ندانند ، به که خاموش مانند . [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
من؛ مسئول 1 + چهارشنبه 97 آذر 7 - 5:0 صبح

آماده بودن برای جنگ مهم است. انسانی که برای امتحان به دنیا آمده، همیشه در حال جهاد است؛ روزی جهاد با دشمن و روزی جهاد با نفس. مبارز وقتی مسئولیتی هم ندارد، مبارزه را نباید از یاد ببرد. همیشه باید آماده باشد. این نوشته چنین منظوری دارد. نوعی آمادگی ذهنی را فراهم نماید، تا وقتی مسئولیتی در مبارزه فراهم شد، بی‌درنگ اقدام کرده و تعلّل نکند. انسان انقلابی نمی‌تواند بی‌خیال باشد، او دائم دغدغه جامعه اسلامی را دارد.

خواب
چشم‌هایت تازه گرم شده است. خواب به سراغت آمده. پس از روزی پرکار. اگر چه شغل مهمّی نداری، اما کار مهمی داری؛ به بهترین وجه انجام دادن کار! انسانی که اهلیّت داشته باشد، هر کاری را، حتی ساده‌ترین، تلاشش این‌که به درست‌ترین صورت انجامش دهد. این مهم‌ترین کار اوست. خسته است. آمده که بخوابد.

مزاحم
تلفن زنگ می‌زند، در همان لحظات اول. گوشی را با بی‌حوصلگی بر می‌دارد. انتظار خبر مهمی را ندارد. معمولاً تبلیغات است؛ چهار شماره آخر این سیم‌کارت مثل شماره شماست، می‌خواهید بخرید؟! دستگاه هشدار نشت گاز نمی‌خواهید؟! کپسول آتش‌نشانی برای خودروی خودتان؟! بیمه شما رو به اتمام است، نمی‌آیید بیمه کنید؟!

صاعقه
اما هیچکدام نیست، از این‌ها. یک فرد مهم پشت خط است. فردی مهم‌تر از از هر مهمّی. مهم‌ترینی که تصوّرش برایت ممکن است: «شما از این لحظه مسئولی!». برای همین تماس گرفته. شما را پیدا کرده، شایسته برای خدمت به نظام اسلامی؛ انقلاب. کار مهمی که بر دوش تو نهاده. کاری که اکنون «تو» باید انجامش دهی. آیا آماده‌ای؟!

عشق
دوست داریم، همه‌مان. همه ما عاشق مسئولیت هستیم. همه دوست داریم منصبی مهم در نظام اسلامی بر عهده داشته باشیم. آن‌هایی‌مان که دنیاپرستیم، برای جاه‌طلبی، تا ارضا شود، تمام نیازهای غیراساسی‌مان. و آن‌هایی از ما که خداپرستیم، برای خدمت، تا بیشتر به اسلام عزیز خدمت نماییم، به قاطبه مسلمانان، به جامعه اسلامی که خدا را عبادت کرده باشیم، تا در نظر او بیشتر جلوه کنیم، تا خدا از ما راضی‌تر شود.

ناممکن
اما می‌دانی نمی‌شود. تو آگاهی. نظام اداری کشور را. ساختاری که با آن مواجهی. پیچیدگی‌های غربی آن را. قوانینی که از اعصار گذشته باقی‌مانده، فرهنگی که اجازه کار به تو نمی‌دهد. فتیله‌پیچ تحویل بوروکراسی بی‌محصول. راندمان و بهره‌وری ندارد. می‌دانی نمی‌شود. نمی‌توانی یعنی. کاری که تو در نظر داری، با این سیستم نمی‏شود.

شرط
نه این‌که نشود، سخت است. تصمیمات تو پشتیبان می‌خواهد. انقلابی که بخواهی عمل کنی، بخشی از سازمان روبه‌روی توست، همان بخش قدرتمند آن. آن‌هایی که در مناصب قدرت و ثروت نشسته‌اند. تضمین می‌خواهی و از همین رو شرط می‌گذاری. شرطی که معمولاً نمی‌شود. قبول نمی‌کنند. اما می‌گویی. آن‌چه برای تحوّل سازمان نیاز داری.

[ادامه دارد...]

 

 


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فاصله طبقاتی 16 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
خواست ِ سرمایه + پنج شنبه 97 آبان 17 - 10:30 صبح

نمی‌دانم چرا این‌قدر دوست دارند
شاید با ژن‌هایشان گرفته‌اند
عشق به کله‌پاچه را
از پدرشان!

هر سه اصرار دارند بخرم
از اولین باری که خریدم:
- زیادش خوب نیست بچه‌ها
دو سه ماه یک‌بار
چربی زیادی دارد

امروز صبح که رفتم بخرم
دیروز قول داده بودم
از پس ِ خواست‌شان
قیمت‌ها گران‌تر
از دو سه ماه پیش
طوری که کله‌پز عذرخواهی کرد
خودش هم شرمنده قیمت بود!

چطور گران شد؟!
کله‌پاچه‌ای که غذای فقرا بود
برای بچه‌ها این‌طور توضیح دادم
وقتی داشتند می‌خوردند:



نظام سرمایه‌داری این‌طور است
قیمت را سرمایه تعیین می‌کند
آدم‌ها هیچ‌کاره‌اند

سرمایه‌دارها برگ می‌خوردند
یا چنجه
کله‌ی گوسفند مشتری نداشت
کسی هم به آن میل نداشت
کارگرها و بناها و هر که درآمدش کم بود
این‌ها شدند متقاضی کله‌پاچه
چون بخشی بود که خواستنی نبود
دور ریختنی
قیمت هم ارزان
سالیان سال غذای مردم مستضعف
بچه‌ها
بیست سال پیش که من به کله‌پزی می‌رفتم
فقط اقشار کم‌درآمد را می‌دیدم
خبری از ماشین‌های شاسی‌بلند جلوی کله‌پزی نبود

چه شد؟!
سرمایه اشباع می‌کند
تنوّع آدم‌ها را
چیزهای جدید طلب می‌کند
میل را افزایش می‌دهد
سرمایه دست گذاشت روی کله‌پاچه
و چه کرد؟

سرمایه دنبال بهترین‌هاست
پس اگر در شهر مثلاً ده کله‌پزی باشد
بهترین را پیدا می‌کند
با همان قیمتی که دیگران می‌خرند
فرض هزار تومان
سرمایه هم هزار تومان می‌پردازد
این اول کار است

مشتری‌های این کله‌پزی می‌شود ثروتمندان
آدم‌های شاسی‌بلند
و چه اتفاقی می‌افتد؟
مشتری‌ها آوردوز می‌کند
بیش از حجم تولید می‌شود
مغازه‌دار چه؟
قبلاً پنج تا کله می‌آورد و آخری نصفه می‌ماند
نمی‌بردند
حالا بیست تا هم می‌آورد ته دیگ را خالی می‌کنند
چرا؟
چون سرمایه زیاد مصرف می‌کند
کف جامعه به اندازه نیاز می‌خورد
سرمایه بیش از نیاز
چون او برای گرفتن انرژی نیامده
او برای لذّت مصرف آمده

صاحب دکّان با مشتری‌های ثروتمند که روبه‌رو می‌شود
حجم تولید را که به حداکثر می‌رساند
درآمدش که افزایش می‌یابد
به فکر حواشی می‌افتد
فروعی که تا به حال به فکرشان نبود
ظرف‌های جدید و گران
میزهای زیبا و درخشان
دیوارها را روکش می‌کند
تغییراتی هم در معماری بنا
حالا مغازه او لاکچری شده است
به فکر بازگشت این هزینه‌ها که می‌افتد
دیگر حجم تولید را که نمی‌تواند افزایش دهد
عرضه ثابت
تقاضا زیاد
قیمت را افزایش می‌دهد
قیمتی که در نظام سرمایه‌داری تابع نسبت عرضه و تقاضاست
دیگر از روی کار انجام شده که محاسبه نمی‌شود
نتیجه؟
قیمت کله‌پاچه در این مغازه می‌شود دو هزار تومان

مشتری کم می‌شود؟
خیر
سرمایه دنبال تظاهر است
او نیاز به مصرف بیشتر دارد
او از این‌که گران بخرد لذّت می‌برد
او به این گران‌خری تفاخر هم می‌کند:
خوب‌ترین‌شو خریدم، گرون‌ترین‌شو خریدم!

هوسی می‌افتد به جان سایر کله‌پزها
من هزار، فلانی دو هزار؟!
یک شهر و دو هوا؟!
احساس ظلم که بیاید
حس عدالت برود
حرص ایجاد می‌شود
طمع فزونی می‌یابد
این اصلاً خاصیت فاصله طبقاتی‌ست
رضایت را می‌گیرد
حالا باقی هم فکر افزایش می‌افتند
اما سرمایه‌ی این کار را ندارند
چه می‌شود؟

سرمایه‌گذارانی هستند که دنبال ثروت‌اند
سرمایه می‌خواهد خود را تکثیر کند
پول می‌ریزند در دکان‌ها
می‌خرند و بنا را ارتقا می‌دهند و قیمت را بالا می‌برند
این‌جاست که کله‌پزها کارمند می‌شوند
کارگر سرمایه
سرمایه می‌آید و آن‌ها را اجیر می‌کند
مغازه‌ی خودشان را می‌خرد و به کارشان می‌گمارد
قیمت را هم دیگر سرمایه تعیین می‌کند
بازار را تغییر می‌دهد
نتیجه چه شد؟

حالا کله‌پزی که می‌روی
صاحب مغازه را نمی‌بینی
او شاسی‌بلندش را سوار است و بیکار نشسته
کارگران در دکانش کار می‌کنند
کالا هم لاکچری شده
از دست طبقه مستضعف خارج

هر وقت که از جلویشان رد می‌شوم
صف ماشین‌های گران‌قیمت را می‌بینم
حالا دیگر کله‌پاچه غذای فقرای جامعه نیست
ضعیف‌ترین قشر جامعه
می‌رود در سفره ثروتمندان
می‌شود خوراک سرمایه!

سرمایه این‌طور است
میل به افزایش فاصله طبقاتی
روی هر چه که دست بگذارد
از کف جامعه می‌گیرد
می‌برد و می‌چسباند به سقف جامعه
گوسفندی که قبلاً کله‌اش را دور می‌انداختند
ضعیف‌ترین‌ها به ثمن بخس از آن انرژی می‌گرفتند
حالا مخصوص مرفهین بی‌درد
آن‌هایی که بدون کار کردن پول‌دارتر می‌شوند
زیرا «سرمایه» برای آن‌ها کار می‌کند
در دنیایی که «پول» پول می‌آورد

در کدام دنیا؟!
در دنیایی که قرار بود پول پول نیاورد
فقط «کار» پول بیاورد
به همین جهت خداوند «ربا» را حرام کرد
و آن را جنگ با خودش نامید!

قال امیرالمؤمنین (ع): «فلا اَمْوالَ بَذَلْتُمُوها لِلَّذى رَزَقَها، وَلا اَنْفُسَ خاطَرْتُمْ بِها لِلَّذى خَلَقَها. تَکْرُمُونَ بِاللّهِ عَلى عِبادِهِ، وَلا تُکْرِمُونَ اللّهَ فى عِبادِهِ. فَاعْتَبِرُوا بِنُزُولِکُمْ مَنازِلَ مَنْ کانَ قَبْلَکُمْ، وَانْقِطاعِکُمْ عَنْ اَوْصَلِ اِخْوانِکُمْ.» (نهج‌البلاغه، خ116)
نه اموال خود را براى کسى که آن را روزى شما نمود بخشیدید، و نه جانها را براى خداوندى که آنها را آفرید به مخاطره انداختید. به سبب خدا بر بندگانش کرامت یافته اید، در حالى که خدا را (با نافرمانى از اوامرش) در میان بندگانش اکرام نمى کنید. از قرار گرفتن در منازل آنان که پیش از شما بودند و از دنیا رفتند، و از جدا شدن از نزدیکترین برادرانتان (به سبب مرگ) عبرت بگیرید. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - اقتصاد 141 - فاصله طبقاتی 16 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
خزندگی ِ تغییر + یکشنبه 96 بهمن 22 - 1:54 عصر

تغییرشان دیده نمی‌شود
حداقل برای من
منی که هر روز می‌بینم‌شان
لحظه به لحظه

اما تغییر یک‌جایی لو می‌رود
در نگاهی سالانه
وقتی به تصاویر راهپیمایی سال قبل می‌نگرم



و سال قبل‌تر



در مقایسه با امسال
با امروز صبح
با تصویری که سر پل حجتیه گرفتیم
چند ساعت پیش

تغییر دیده نمی‌شود
برای مایی که داخل آنیم
برای همه کسانی که روزبه‌روز می‌نگرند
این‌که بچه‌ها چقدر بزرگ شده‌اند
چه قدّی کشیده‌اند
چه پختگی در چهره‌شان پیدا شده
چه متانتی یافته‌اند
ولی در یک نگاه سالانه...

استحاله هم خزنده است
انقلاب هم تغییر می‌کند
دولت‌ها هم
مردم هم حتی
فرهنگ‌مان
از 22 بهمن 57 که انقلاب کردیم
تا 22 بهمن امسال
هر لحظه
هر روز
دیده نمی‌شود اما
تمام این تغییرات
از بس نرم است و آهسته
یواش و آرام

اما یک روز در سال
ما مایلستون داریم
علامت داریم
مقیاس اندازه‌گیری داریم
ابزاری برای فهمیدن
عکس گرفتن و مقایسه کردن
کافیست وضعیت جامعه را سالی یک‌بار ورانداز نماییم

22 بهمن زمان اندازه‌گیری نقطه به نقطه ماست
نقطه به نقطه انقلاب
تا تحریف نشود
منحرف نشویم
اگر ظلم بیشتر شده
نسبت به سال قبل
بی‌عدالتی
استضعاف
اگر ضریب جینی افزایش یافته
فاصله طبقاتی
اگر حقوق‌ها نجومی‌تر شده
دزدها بیشتر
اختلاس‌ها فراوان‌تر
دادگاه‌ها کم‌اعتمادتر
نمایندگان مردم دنیاپرست‌‌تر
سکوت‌شان بر انحرافات عمیق‌تر
محرومین نالان‌تر
اگر و اگر...
امروز معلوم می‌شود
تصویری که از امروز با سال قبل مقایسه می‌کنیم
تصویری از انقلاب را

چرا؟!
تا انقلاب به ضدانقلاب تبدیل نشود
نظام تحویل لیبرال‌ها نگردد
تا سکولارها حاکم نشوند
که بخواهند سر دنیا با دنیاپرستان کنار بیایند
تا تهاجم فرهنگی
ناتوی فرهنگی
شبیخون فرهنگی
تا تحولات فرهنگی مدیریت شده توسط غرب
توسط عوامل غرب
در داخل خودمان
به ثمر ننشیند
تا حواسمان جمع شود
تا انحراف از معیار را ببینیم
تا تغییر را ببینیم
تا تغییر را درک کنیم
22 بهمن این است
نقطه ثابتی از تاریخ
در هر سال
برای اندازه‌گیری
برای اصلاح
برای جلوگیری از سقوط...

در کنار شعار مرگ بر آمریکا
مرگ بر اسرائیل
باید دشمن داخلی را هم بشناسیم
دشمنی که دست در دست خارجی دارد
ربا را
اقتصاد کاپیتالیستی را
لیبرالیستی را
نظام انباشت‌محور و سرمایه‌محور را
باید نظام پرداخت حقوق نابرابر را بشناسیم
به عنوان ابزار نفوذ دشمن
باید سازمان برنامه و بودجه را بشناسیم
به عنوان دستگاه مدیریت غربی کشور
بودجه‌ریزی بر اساس مدل ربوی کینز
در تعادل اقتصاد کلان
22 بهمن فقط مرگ بر دشمن خارجی نباشد
آغازی بر مرگ دشمن داخلی هم!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - دشمن 13 - فرهنگ 89 - فاصله طبقاتی 16 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
نفر ِ بعد + یکشنبه 96 بهمن 15 - 6:17 صبح

حتما خبر عملکرد امام جمعه تبریز را شنیده اید
حرکت های مردمی من جمله استفاده از وسایل نقلیه عمومی ، یا برداشتن نرده های حایل و جایگاه ویژه در مصلی تبریز و..
و بازتاب های چنین رفتارهایی
جلب توجه جمع کثیری از مردم و انعکاس در خبر 20:30
و درپی آن نقد ماجرا
و امروز نیز خبرحذف کارت ویژه نماز جمعه و به عقب کشیدن حائل در نماز جمعه مشهد و...
نظر شما؟

رفتار انقلابی همان بود که در ابتدای انقلاب اتفاق می‌افتاد
همه بدون محافظ
لابه‌لای مردم
حقوق رجایی با کارمندش مساوی

به مرور زمان
از زمانی که آقای هاشمی تشخیص داد
فاصله طبقاتی برای توسعه مادی جامعه لازم است
حقوق مدیران را که زیاد کرد
به کرباسچی که قدرت داد
به مدیران که خودرو هدیه دادند
و پاداش‌های کلان
و حقوق‌های فراوان
طبیعتاً رفتار انقلابی نیز از میان رفت
امروزه دیگر نیست

این‌که یک امام جمعه این طور رفتار کرده
آغاز خوبی‌ست
آغازی برای بازگشت
آغازی بر یک پایان
پایان عصر سرمایه‌داری در ایران
فاصله دولت و ملت
فاصله‌ای که با هاشمی آغاز شد
شاید ده‌ها سال بعد تمام شود
امروز اما
همین رفتار یک شروع خوب است
خوب است همه یاد بگیرند
که می‌گیرند
تمیز می‌شود إن‌شاءالله
فضای تنفس مسئولین
آقای شمخانی هم فرموده بودند
عدم نیاز به محافظ شخصی برای مسئولین را

مردم قیام می‌کنند
امروز نه، فردا
یک روزی اتفاق می‌افتد
مردم انقلابی هستند
رفتار انقلابی را می‌شناسند
مسئولین غیرانقلابی را تشخیص می‌دهند
از امام جمعه و وزیر و استاندار
سکوت کردند
جواب نداد
قیام آغاز شده است
انقلاب ادامه خواهد یافت
به دست مردم
مردمی که امام علی ع را الگوی خود می‌شناسند
امام خمینی ره را
مقام معظم رهبری را
این مردم مسئولین را سی سال تحمّل کردند
به امید اصلاح
خاتمی را آوردند تا از خفقان هاشمی خلاص شوند
خفقان سیاسی و اقتصادی
از تبعیض
آقازاده‌هایی که دکترا گرفتند
می‌گرفتند
بانک تأسیس می‌کردند
تجارت می‌کردند
قاچاق کالا را قانونی انجام می‌دادند
مردم می‌دیدند
می‌شنیدند
می‌بینند و می‌شنوند هنوز
خاتمی «نه» به «روش هاشمی» بود
ولی خودش فریب خورد
فریب هوای نفس خود را
آن را «نه» به انقلاب تلقی کرد
روبه‌روی رهبری ایستاد
حذف شد
مردم حذفش کردند
چون فهمیدند حرفشان را اشتباه فهمیده است
احمدی‌نژاد را آوردند
به خاطر شعارهای انقلابی
فهمیدند به بد کسی اعتماد کرده بودند
سید بود
روحانی بود
اما معنوی نبود
دینی نبود
احمدی‌نژاد اما نه سید بود و نه روحانی
ولی شعارهای معنوی داشت
معنوی بود واقعاً
احمدی‌نژاد یک روح تازه بود
مردم را آرام کرد
مردم صبر کردند
به امید اصلاح
می‌دانستند همه چیز درست می‌شود
عدالت اقتصادی برقرار
اما نشد
احمدی‌نژاد هم «نه» را عوضی تلقّی کرد
خیال کرد «نه» به هاشمی بوده است
هاشمی را دشمن گرفت
توطئه‌مبنا پیش رفت
نوک پیکان سوی آدم‌ها
دور اول اتفاقی نیافتاد
دور دوم را با بی‌ادبی آغاز کرد
فریب هوای نفس را خورد
از نوع خنّاسش را

می‌گویند ابلیس از فریب عابدی ناامید شد
بانگ برآورد و اعوانش طلبید
خناس گفت می‌دانم
رفت و چند وجب بالاتر از سطح زمین به عبادت ایستاد
عابد زهد او در چشمش بزرگ آمد
از کرامتش پرسید:
چه شد که به این مقام رسیدید
فراتر از سطح زمین
بر آسمان عبادت می‌کنید؟!...

خناس این‌گونه فریب می‌دهد
انقلابی‌تر از انقلابیون
اما در حقیقت هوای نفس
علم را می‌خواست برای عبادت
حالا علم را می‌خواهد برای خود
عبادت را می‌خواست برای خدا
حالا می‌خواهد برای خود
رأی را می‌خواست برای خدمت
حالا خدمت را منحصر می‌داند در خود
خیال این‌که من رسیده‌ام و دیگران نرسیده‌اند
این چاه ویلی‌ست که خناس در آن می‌اندازد
تا به ذهن خطور کند
باید استغفار کرد
نکردنش فناست
موسی هم سگ را نیاورد
وقتی خداوند امر کرد پست‌ترین مخلوق را بیاورد
خود را آورد
او در نظر خودش از سگ...
این شد که در نظر مردم عزیز شد
و در نظر پروردگار عزت یافت

احمدی‌نژاد خیال منجی به سرش زد
خود را آرمان مردم دید
هاشمی را هدف گرفت
و هر کسی را که با او همراه نمی‌شد
و آدم‌ها را ترور کرد
ترور شخصیت
و مردم فهمیدند
مردم همیشه این‌طور رفتارها را خوب می‌فهمند
مردم بوی هوای نفس را از چند فرسخی استشمام  می‌کنند
سقوط کرد
و مردم را ناامید ساخت
قشر مذهی را
ناامید از مکتبی‌ها
از این‌که یک مؤمن رئیس دولت شود
اگر چه غیر روحانی
اگر چه سواد حوزوی نداشته باشد
مؤمنین خُرد شدند
در نظر فاسقین
احساس ذلت کردند
ذلیل شدند
براهینشان مسخره شد
روش‌شان تحقیر
آدم‌هایشان وقتی سیبل جوک‌ها شدند
سر به لاک خود بردند

احمدی‌نژاد سمبل یک فرد بی‌سابقه بود
ناکاربلد
ریسکی بود که مردم کردند
که از روش هاشمی خلاص شوند
خواستند هوا را عوض کنند
نو روی کار آوردند
شکست اما پندشان داد
عبرت شد
دود از کنده بلند می‌شود
آن‌ها که با امام ره بوده‌اند و در کنارش
آنان که در انقلاب
آنان که سابقه دارند
مردم به رویکرد اعتماد به بزرگان باز گشتند
به کسانی که امتحان خود را پس داده‌اند
این شد که دیگران بالا نیامدند
آنان که سابقه اجرایی نداشتند
مردم یک‌بار عدالت را روی بی‌سابقه‌ها قمار کرده بودند
این‌بار نکردند
به روحانی رأی دادند
برای رفع بی‌عدالتی
رفع ظلم
بالاخره هم آخوند است
فقه می‌داند
دین دارد و متدیّن
هم سابقه درخشان
از پیش از انقلاب
منبرهای عظیم و مبارزات فراوان

روحانی رأی آورد
و این رأی را «نه» به معنویت تلقّی کرد
خیال کرد مردم دنیاپرست شده‌اند
و چاره را در بستن با آمریکا دید
گمان کرد مردم به انقلاب «نه» گفته‌اند
خسته شده‌اند
می‌خواهند سر دنیا با دنیاداران کنار بیایند
خواست کنار بیاید
صدای مردم در آمد
متحیّر شد
تصوّر کرد این حرف مردم نیست
رسانه‌ها را دروغین پنداشت
و همه را دروغگو خواند
زیرا باور نمی‌کرد همان‌کسانی که به او رأی داده‌اند
امروز از توافق با آمریکا نگرانند
سر در لاک کرد
در زیر برف
دروغ فراوان گفت
زیرا واقعیت را ندید

و اما امروز...
هاشمی استمراری بود که مردم در انقلاب می‌دیدند
رئیس مجلس
رئیس جمهور می‌شود
خاتمی «نه» به روش اداره هاشمی
روشی که هاشمی در پیش گرفته بود
سرمایه‌داری و کاپیتالیسم
به فرهنگ که گند زد
مردم «نه» گفتند
نه به خاتمی
به روش بی‌حیایی در اداره نظام
و به ظلمی که دو چندان شد
بی‌عدالتی
احمدی‌نژاد آدم‌ها را نشانه رفت
زیرا توهّم زد که مردم با آدم‌ها دشمنی دارند
سقوط کرد
غیبت کرد و تهمت زد و بی‌دینی نشان داد
در ظاهر دین‌داری
و مردم گناهان را می‌شناسند
روحانی «نه» به «تازه‌کارها» بود
و بازگشت به ارکان انقلاب
عناصر انقلابی
روحانی و حوزوی
جمع کارآمدی و دین‌شناسی
دکترا و اجتهاد
شکست روی داد

و امروز...
دولت بعدی هم «نه» خواهد بود
«نه» به...

مردم به «هاشمی» «نه» نگفتند
به «خاتمی» «نه» نگفتند
به «احمدی‌نژاد» «نه» نگفتند
امروز هم به «روحانی» «نه» نمی‌گویند
مردم به «روش» هاشمی «نه» گفتند
به روش خاتمی
به روش احمدی‌نژاد
و اکنون به روش روحانی
مردم با روش‌ها مشکل دارند
روش بی‌عدالتی در اداره کشور
این چیزی‌ست که آن امام جمعه فهمیده است
روش را عوض کرده است
شمخانی هم فهمیده است
ولی خیلی از انقلابیون نفهمیده‌اند
رئیس جمهور آینده نیز همین‌طور انتخاب خواهد شد
شخصی که روش‌ها را تغییر دهد
شعارش را حداقل بدهد
راهش این است
من به کسی رأی می‌دهم که شعارش تغییر نظام بانکداری باشد
نظام پرداخت حقوق و دستمزد
نظام رفت و آمد شخصیت‌ها میان مردم
و...

کار این امام جمعه یک انقلاب دوم است
از این نظر
اگر چه کوچک به نظر می‌آید
ولی بزرگ است
چون قیام است
خلاف جهت رود حرکت کردن همیشه سخت است
و این آدم
با این‌که من نمی‌شناسم
یقیناً مرد انتخاب‌های دشوار است
خدا حفظش کند
روح امید در دل مردم دمید

یاعلی


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - فاصله طبقاتی 16 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
انقلاب ربایی + یکشنبه 96 آذر 26 - 11:21 صبح

شکایت دارند
حق هم دارند
مردم:
«آن وقت که نداشتیم
همه نداشتیم
حالا مسئولین دارند و ما نه»


مصرف مسئول که بیشتر از رعیت باشد
رعیّت به چه صبر کند؟!
عدالت را که نبیند

شهید رجایی حقوق وزرا را کاهش داد
در حدّ کارمند
مساوات کامل
وقتی رئیس دولت شد*

مدرس را وقتی گفتند عده‌ای از نمایندگان
حقوق‌مان را افزایش دهیم که کم است و نمی‌رسد
پاسخی منطقی داد:
«شما را با این حقوق وکیل خود کردند
مردم
استعفا بدهید
بگویید با حقوق بیشتر وکیل نمایند»**



خیلی‌جاها با بچه‌ها
بیرون که می‌رویم
مردم که اعتراض می‌کنند
بعضی که می‌گویند: انقلابیون چرا؟!
این‌ها را پاسخ می‌دهم
و در انتها:

- انقلاب را «هایجک» کرده‌اند
انقلاب‌ربایان
انقلاب مال ِ مردم است
مال ِ ماست
انقلاب مال ِ مستضفین بوده و هست
هنوز هم هست
هنوز هم انقلاب مال ِ ماست
همه آن‌هایی که زیر خط فقرند
همه کارتن‌خواب‌ها
همه روستایی‌ها
همه دست‌فروشانی که تن به گدایی نمی‌دهند
حتی خود ِ گدایان
متکدّیان چه بسا
انقلاب مال ِ همه کسانی‌ست که به استضعاف کشیده شده‌اند
با زور مستکبران
زرداران
بانک‌داران و بانک‌بازان
قماربازان ِ فریبکار بازار بورس
آنان‌که با پول، دانش خریدند
و به زور ِ آن بر دیگران غلبه یافتند
حتی آن معتادی که از فرط بیکاری بیمار شده
اختیار ِ نادرست کرده و راه غلط رفته
محیط آموزشی و تربیتی مناسب نداشته

انقلاب قطعاً مال ِ اختلاس‌گران نیست که بگوییم انقلاب از دست رفت
انقلاب هست
چون مستضعفین هستند***
چون ما هستیم
مردم

انقلاب را عده‌ای ربوده‌اند
شاید روزی انقلابی بوده‌اند
آنان‌که دیگر نیستند
کسانی که ما آن‌ها را این‌گونه می‌شناسیم
با این اصطلاح:
«انقلاب‌ربایان»!****

وقت آن است #انقلاب_ربایی را بکنیم هشتگ
کمپین و پویش راه بیاندازیم
مردم را بسیج کنیم
مستضعفین را
تا انقلاب را پس بگیرند
از دست احزاب و گروه‌هایی که آن را ربوده‌اند
با هر عنوانی که سر کار باشند
اصلاح‌طلب یا اصول‌گرا
هر کسی که به فاصله طبقاتی دامن می‌زند
اختلاف پدید می‌آورد
و با تفرقه فرصت به دشمن می‌دهد
چگونه؟!
این‌که فرا بگیریم چگونه مسئولین را انتخاب کنیم و به آن‌ها رأی بدهیم
مِن‌بعد به هر کسی رأی ندهیم!


* شهید رجایی حقوق خود و وزرا را 4 هزار و 600 تومان تعیین کرد
* از اولین مصوبات دولت شهید رجایی این بود که حقوق وزرا برابر متوسط حقوق کارکنان دولت باشد

** یک بار یکی از نمایندگان مجلس پیش مدرس آمد وگفت: حقوق هر نماینده صد تومان است که برای اداره زندگی بسیار کم است. ترتیبی دهید مجلس این مبلغ را به دویست تومان افزایش دهد. مدرس جواب داد:” روزی که شما انتخاب شدید مشخص بود حقوق تان صد تومان است و با رضایت وکالت را انتخاب کردید. اگر حالا ناراضی هستید باید استعفا دهید و اعلام کنید ما با حقوق دویست تومان نمایندگی را قبول می کنیم. اگر مردم باز به شما رأی دادند، حق دارید دویست تومان بگیرید

*** بقای انقلاب دست مستضعفین و محرومان است
بخشی از وصیت‌نامه امام ره: «به مجلس و دولت و دست اندرکاران توصیه می نمایم که قدر این ملت رابدانید و در خدمتگزاری به آنان خصوصا مستضعفان و محرومان و ستمدیدگان که نور چشمان ما و اولیای نعم همه هستند و جمهوری اسلامی رهاورد آنان و بافداکاریهای آنان تحقق پیدا کرد و بقای آن نیز مرهون خدمات آنان است ،فروگذار نکنید و خود را از مردم و آنان را از خود بدانید»

**** انقلاب ربایی: از مشروطه اسلامی تا اصلاحات انگلیسی


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: دشمن 13 - فاصله طبقاتی 16 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
نظافت ژاپنی + پنج شنبه 96 آبان 18 - 8:0 صبح

قبل‌ترها دیده بودم
فیلمی را از مدرسه‌ای در ژاپن
برنامه نظافت و تمیزی کلاس‌ها
دانش‌آموزان با کمک معلّمان

یکی از معلّم‌های خوب ما هم چنین برنامه‌ای گذاشت
برای پنجشنبه
البته نه اجباری
هر دانش‌آموزی که بخواهد
دوست داشته باشد
و سیداحمد داشت
اصرار فراوان که برویم و در این فعالیت شرکت کنیم
ولی اصلاً نیازی به اصرار نبود
خودم بیشتر از او رغبت داشتم
این شد که دسته‌جمعی رفتیم
چهارتایی



تمام نیمکت‌ها را خارج کردند
کف و دیوارها را تمیز کردند
و دوباره همه چیز به جای خود
یک ساعتی به طول انجامید
معلّم در کنار دانش‌آموزان
همه با هم
صحنه جالبی بود
ولی من...
اجازه ندادند همکاری کنم
گفتند نقش‌های مهم‌تری دارند برایم
رفتم دفتر مدرسه و پشت رایانه
کارهایی که بیشتر جنبه فنی داشت

خوشحال بودم
خوشحال بودند
همه‌مان احساس رضایت می‌کردیم
اصلاً عجیب است که انسان از کار احساس رضایت نماید
چه زمانی؟
وقتی که بزرگ و کوچک مساوی باشند
مسئول و رعیت
ارباب و کارمند
فاصله طبقاتی نباشد
دوشادوش
اسلام این است
اگر نیست از اسلام که نیست
فساد سرمایه‌داری‌ست
اسلام مخالف فاصله‌هاست
اگر کارمند راضی نیست
اگر کارگر
اگر مستضعف
این‌ها مربوط به فاصله‌هاست
دهک‌ها
ضریب جینی
که اصلاً نباید باشد
چه برسد به مقدارش!

انسان ذاتاً تنبل نیست
ظلم است که تنبل می‌کند
اگر می‌گویند ساعت کار واقعی در ادارات ما فلان مقدار
ببینند چه فاصله طبقاتی در کار بوده
تفاوت درآمدی
تفاوت در بهره‌مندی از نعمت‌ها
بودجه‌ها
قدرت
این‌هاست
عدالت باشد همه با عشق کار می‌کنند
انسان از کار در کنار بزرگان لذّت می‌برد
تفاوت دفاع مقدّس با سایر جنگ‌ها در همین بود
آن اوایلش یعنی
وقتی که فرمانده لشکر کنار سرباز
بلکه جلوتر!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آموزش 28 - فاصله طبقاتی 16 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

<      1   2      

جمعه 103 آذر 2

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
فاصله طبقاتی - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X