سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

اساس عقل، پس از ایمان به خداوند ـ عزّوجلّ ـ، دوستی با مردم است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - فقه هوش مصنوعی - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - فهرست فصوص و فتوحات - ما چند روح داریم؟ - 
قمار ِ پویا + چهارشنبه 94 تیر 17 - 1:0 عصر

«بچه‌ها بدویین مسابقه!»
مریم است که برادرانش را صدا می‌کند
و من متعجب
به تلویزیون نگاه می‌کنم
نقاشی‌نقاشی پویا را نشان می‌دهد
«کدام مسابقه؟!»
از خودم می‌پرسم
و چند لحظه بعد...

سیداحمد: من مثلاً دوازده سالمه
سیده‌مریم: منم سیزده سالمه
سیدمرتضی دیرتر می‌رسد: منم ده ساله

سیخ نشسته‌اند و نقاشی‌ها را نگاه می‌کنند
هر بار که یک نقاشی را نشان می‌دهد
نام کودک نقاش را که می‌خواند
بعد از آن، سنّش را می‌گوید...
ناگهان یکی از بچه‌ها هورا می‌کشد و می‌گوید: «من یه امتیاز گرفتم!»

مات و مبهوت شده‌ام
مانده‌ام چه می‌کنند

برنامه به پایان می‌رسد
وقت معرفی بهترین نقاشی‌ست
این‌بار سیداحمد فریاد می‌کشد: «من برنده شدم!»

به سن کودک نقاش می‌نگرم
چشمم به عدد دوازده می‌خورد
تازه ماجرا را می‌فهمم...
آن‌ها برای خود یک مسابقه خلق کرده‌اند...
مسابقه‌ای که بیشتر به قمار شبیه است!

یاد خاطره‌ای افتادم
سال‌ها پیش در روستایی شمالی
به قهوه‌خانه‌ای رفته بودیم
کشاورزان بی‌کار در فصلی که زراعت تعطیل
جمع شده
قوطی‌های کبریت را بالا می‌انداختند
یا عمود می‌ایستاد روی میز با افقی
و گاهی هم می‌افتاد

یکی برایم توضیح داد که با آن قمار می‌کنند
و در ادامه گفت:
یک موقعی خیلی جلوی قمار را می‌گرفتند
عده‌ای آمده بودند قمار با «قند» راه انداخته بودند
هر کدام یک دانه قند جلوی خود می‌گذاشتند
روی میز
و تکان نمی‌خوردند
مگس هم که همیشه در قهوه‌خانه‌ها فراوان
اولین نفری که مگس روی قندش می‌نشست
برنده بود!

گویا انسان را که رها کنند
از همه‌چیز بازی می‌سازد
همه چیز را به بازی می‌گیرد یعنی
بعضی از ما بزرگ‌ترها هم هر کدام به یک بازی مشغولیم!

«وَذَرِ الَّذِینَ اتَّخَذُوا دِینَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا...» (الأنعام: 70)
(و کسانى را که دین خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنیا آنان را فریفته است رها کن)

پ.ن.
چند وقتی هم هست که سنگ‌کاغذقیچی سه‌نفره اختراع کرده‌اند فرزندانم
سه تایی با هم هم‌زمان دست‌هایشان را پیش می‌آورند
و به شیوه‌ای عجیب
امتیازها را محاسبه می‌کنند
و خیلی زود هم یکی‌شان برنده می‌شود!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

سه شنبه 102 اسفند 29

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
قمار ِ پویا - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

X