سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

گدا فرستاده خداست ، کسى که او را محروم دارد خدا را محروم داشته ، و آن که بدو بخشد خدا را سپاس و حرمت گذاشته . [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  دروغ ِ تکثّرگرایی - حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
اُشتران + جمعه 99 مهر 18 - 9:33 صبح

امتحان خیاطی
بعد از شش‌ماه آموزش
روزی مهم
از ساعت 8 صبح
تا یک ادامه داشت
پنج ساعت متوالی
روزی که ثمره شش ماه تلاش را برداشت می‌کرد

رفتیم سازمان فنی و حرفه‌ای
مرکز اصلی
چرخ خیاطی و تمامی وسایل را
و بعد:
سیدمرتضی حالا کجا بریم؟
تا وقتی امتحان مریم تمام شود؟

خیابان سازمان را ادامه دادیم
تا جایی که می‌شد
تا انتهای مسیر
روستای قنوات
پیش رفتیم
جایی در نهایت
باغ‌های انار
وقتی همه چیز تمام می‌شد
در کنار سایه‌ای
دیوارکی
و زیراندازی



و در مسیر
جایی در بیابان‌های میانه
هرگز این همه شتر یکجا ندیده بودیم
گله‌های فراوان
نه فقط یکی
در نقاط مختلف
تا جایی‌که می‌شد نزدیک شدیم



چقدر بزرگ
چقدر ترسناک
چقدر انسان احساس ضعف می‌کند
وقتی مخلوقاتی چنین قدرتمند می‌بیند
نشانه‌ای از برتری الهی

پس چگونه است که حیواناتی با این عظمت رام بشر شده‌اند؟
چرا قیام نمی‌کنند؟
چرا در برابر چوبی که چوپان بر بدنشان فرود می‌آورد
چرا وحدت ندارند؟
یکپارچگی؟
حتی یکی‌شان هم برای نابودی او کافیست
چرا آرام هستند و به این همه ظلم رضایت
تحمل درد ضربه‌های صاحبشان

مریم قبول شد
مدرک فنی و حرفه‌ای نازک‌دوزی
ولی شترها
آن‌ها هنوز در آن بیابان می‌چرند

حیوان‌اند
انسان نیستند
و ما نیز
اگر بارکش ظالمان
اگر اجازه دهیم بدوشندمان
چه فرقی بین ما و آن‌ها؟

قال ساقی کوثر (ع): «کُنْ فِی الْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ، لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ» (نهج‌البلاغه، ح1)
در فتنه ها همچون شتر کم سن و سال باش; نه پشت او قوى شده که سوارش شوند نه پستانى دارد که بدوشند (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  دروغ ِ تکثّرگرایی - حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
مسأله شناخت 9 + یکشنبه 99 مهر 13 - 5:0 صبح

استاد حسینی
علم را نسبی می‌داند
زیرا
بشر را مطلق نمی‌داند
مخلوق نمی‌تواند مطلق باشد
عقل ما هم
درک و فهم ما
همه نسبی است
ولی
این نسبی بودن مانع نمی‌شود که نتوانیم حرکت کنیم
بشناسیم و تشخیص دهیم
شناخت نسبی
حرکت نسبی
رشد و تکامل نسبی

نسبی بودن علم
فقط آن‌هایی را ناراحت می‌کند
که
علم را به «یقین صددرصد» تعریف کرده‌اند
به
انطباق ادراک با واقع
اما
اگر دست از انطباق برداریم
و به کمتر از صددرصد راضی شویم
یعنی
در حقیقت راضی شویم که مخلوق هستیم
و توان ما محدود است
همه چیز ما محدود است
علم ما هم محدود است
اما
همین محدود برای رشد ما کافی‌ست
زیرا خداوند هر آن‌چه برای رشد نیاز داشته‌ایم در اختیار ما قرار داده است!

فلسفه استاد حسینی
پیوند زیادی با اعتقادات اسلامی دارد
یعنی
نسبی بودن علم را
با کمک دین و اعتقاد به خداوند
تعریف می‌کند
با مبانی اعتقادی خودمان
بنابراین
به شک‌گرایی نمی‌افتد
و تجربه‌گرای محض
و پوزیتیویست
و پراگماتیست
از این‌ها نمی‌شود

حرف راسل قطعاً نادرست است
آزمون اگر علمی باشد
ما را به علم می‌رساند
برهان خلف هم دارد
اگر
حرف راسل درست بود
این‌همه کشفیات علمی رخ نمی‌داد
همین رایانه‌ای که من و شما مشغول تایپ در آن هستیم
سرویس ایمیلی که از آن استفاده می‌کنیم
این‌ها با علم تولید شده‌اند
اگر
همه ما مثل بوقلمون راسل بودیم
بشریت
هرگز این فناوری‌ها ساخته نمی‌شد

علم نسبی‌ست
و
با همین نسبیت هم کارآمد است
چون قادر به شناخت از واقعیت است
با آزمایش
البته
آزمایش علمی!

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  دروغ ِ تکثّرگرایی - حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
مسأله شناخت 8 + یکشنبه 99 مهر 6 - 5:0 صبح

مثلاً
یک بوقلمون در همان‌جایی که هست باشد
یک بوقلمون دیگر را
می‌فرستیم به جنگل
یعنی متغیّر مکان را تغییر می‌دهیم
بوقلمون دیگر را
پیر انتخاب می‌کنیم
یعنی متغیّر سن را تغییر می‌دهیم
بوقلمون بعد را
مریض
یعنی متغیّر سلامت جسمی را تغییر می‌دهیم
و همین‌طور
پس از چند روز
گزارش تهیه می‌کنیم
و با نمونه سفید و دست نخورده مقایسه می‌کنیم
چه می‌بینیم؟

این یعنی مشاهده علمی
راسل این خطا را کرده
این مغالطه را
مشاهده علمی را با مشاهده غیرعلمی فرق نگذاشته
ما
در آزمون
متغیّرها را تغییر می‌دهیم
پس
تأثیر متغیّرها را مشاهده می‌کنیم
و
سپس قضاوت می‌کنیم

شهید صدر منظورش این است
این‌که
ما نسبت متغیّرها را در اطراف علم اجمالی بررسی می‌کنیم
وقتی
ده متغیّر داشته باشیم
و
همیشه فقط و فقط با آمدن یک متغیّر خاص
نتیجه حاصل شود
یعنی تابع
پس
حکم می‌دهیم که آن نتیجه تابع این متغیّر است
با کمک از نظریه احتمال
و محاسبات آن

نظریه احتمال می‌آید و اطراف علم اجمالی را
نابود می‌کند
به صفر می‌رساند
و
فقط یک احتمال باقی می‌ماند
برجسته و با ارزش بالا
و آن می‌شود علّت

اما
یک احتمال دیگر هست
این‌که
ما بعضی از متغیّر ها را که نمی‌شناسیم
شاید
آن‌ها مؤثر باشند
و ما ندانیم
خب
این در علم مهم نیست
چرا؟
زیرا متغیّرهایی که ما نمی‌شناسیم
دقیقاً آن‌هایی هستند
که
در طول زمان زندگی ما
و گذشتگان ما
و عمری که تاریخ بشر می‌شناسد
تغییر نکرده‌اند
یعنی
عملاً
آن‌ها دیگر برای ما ثوابت هستند نه متغیّر

مثلاً
یکی بگوید
چون ما در کهکشان راه شیری هستیم این اتفاقات می‌افتد
یا
مثلاً
چون در فاصله فلان هزار سال نوری ما چند سیاهچاله حضور دارند
خب
داشته باشند
این دیگر متغیّر نیست
هست
ولی نه در طول عمر ما
ما
در محاسبات علمی
از این نوع متغیّرها صرف نظر می‌کنیم
به همین دلیل است
که
علم ما صددرصد نیست
قطعی نیست
گاهی یکی پیدا می‌شود و از درون سنگ و کوه حیوان زنده بیرون می‌کشد
شتر حضرت صالح
یا
ماه را به دو نیم می‌کند
و
دوباره می‌چسباند
این‌ها هم علمی هستند
ولی
خارج از توان محاسباتی ما

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  دروغ ِ تکثّرگرایی - حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
جاقلمی + شنبه 99 مهر 5 - 4:5 عصر

چند ساعتی مشغول بود
از وقتی معلم خواست
دبیر هنر
کلاس هشتم
یک کاردستی خانگی
یک وسیله مفید



وقتی عکس گرفتم
یکی گفت شاید معلّم باور نکند اصلاً
که مریم درست کرده است
از بس زیبا و درخشان

قال أشجع المتین (ع): «فَوْتُ الْحَاجَةِ، أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَى غَیْرِ أَهْلِهَا» (نهج‌البلاغه، ح66)
از دست رفتن حاجت بهتر از طلب کردن آن از نااهلان است (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - هنر 24 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  دروغ ِ تکثّرگرایی - حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
لوگوی من + یکشنبه 99 شهریور 30 - 9:17 صبح

گفتم لوگو طراحی کن
برای وبلاگم
بیکار بود
سرکارش گذاشتم
مشغول شود
سرگرم

جدی گرفت
طراحی کرد
و نشانم داد
این را



جالب بود
خیلی! :)

خصوصاً این بخشش:



قال باب حکمة الله (ع): «وَ اسْتَأْدَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْمَلَائِکَةَ وَدِیعَتَهُ لَدَیهِمْ وَ عَهْدَ وَصِیتِهِ إِلَیهِمْ فِی الْإِذْعَانِ بِالسُّجُودِ لَهُ وَ الْخُنُوعِ لِتَکْرِمَتِهِ، فَقَالَ سُبْحَانَهُ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ ... فَأَعْطَاهُ اللَّهُ النَّظِرَةَ اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ وَ اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِیةِ وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ» (نهج‌البلاغه، خ1)
از فرشتگان خواست به اداى امانتى که نزد آنان داشت، و وفا به عهدى که به آنان سفارش کرده بود در انجام سجده بر آدم و فروتنى براى اکرام به او اقدام نمایند، در آن وقت به فرشتگان گفت: «بر آدم سجده کنید. همگان سجده کردند جز ابلیس» ... خداوند هم او را براى مستحق شدنش به خشم حق، و به کمال رساندن آزمایش و به انجام رسیدن وعده اش مهلت داد. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - هنر 24 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  دروغ ِ تکثّرگرایی - حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
مسأله شناخت 7 + یکشنبه 99 شهریور 30 - 5:0 صبح

اما
استاد حسینی
راهی در این میانه نشان می‌دهد
می‌گوید
بحث از صحیح و خطا غلط است
بحث اصلاً درباره انطباق علم و معلوم نیست
تطابق معنا ندارد
بلکه
واقعیت چیزی نیست جز نسبت‌ها
آن‌چه آب را آب می‌کند
ذات آب نیست
حقیقت آب نیست
بلکه
نسبتی میان اکسیژن و ئیدروژن است
آن‌چه اکسیژن را اکسیژن می‌کند
ذات آن نیست
حقیقت آن نیست
ماهیت آن نیست
بلکه
نسبتی میان پروتون‌ها و الکترون‌هاست
آن‌چه پروتون را پروتون کرده
ذات آن نیست
بلکه
نسبتی میان سه کوارک آن است
ذرات بنیادی

بله
در این نگاه
وقتی واقعیت چیزی جز نسبت‌ها نیست
و در ذهن هم
ما
نسبت‌ها را بین مفاهیم درک می‌کنیم
حالا
این نسبت‌های ذهنی
با آن نسبت‌های خارجی تناسب دارند
این تناسب را چطور می‌فهمیم؟
با آزمون
با مشاهده علمی
آزمایش کردن یعنی

اما نظریه شهید صدر
که با احتمال
استقراء را علمی کرد
یقین‌آور
متفاوت از بوقلمون راسل است

راسل حرف دیگری دارد
او می‌گوید
اتفاقاتی که در خارج می‌افتد
هر چقدر هم تکرار شود
دلیل نمی‌شود که رابطه علیّت بین آن‌ها برقرار باشد!

این
برای نفی اصالت علیّت است
رکن مهمی
در دستگاه فلسفی اصالت وجود و اصالت ماهیت
علیّت ِ مطلق
علیّتی که قابل تخلّف نیست
جبری‌ست
و دائمی

بله
بوقلمون اشتباه کرده است
این‌که گمان کرده
میان ساعت 9 شب و آمدن غذا رابطه علیّت هست
زیرا
بوقلمون آزمایش نکرده
دقت بفرمایید
بوقلمون مشاهده علمی انجام نداده
بوقلمون
ففط قضاوت کرده
قضاوتی ناشی از آن‌چه درک کرده
ولی
آزمون علمی متفاوت است

فرض کنیم ما جای آن بوقلمون باشیم
دانشمند باشیم
نه یک حیوان ابله و سفیه
ما ابتدا نمونه آزمون تهیه می‌کنیم
یک موردی که تغییری در آن ندهیم
نمونه‌ای که متغیّرهایش دست نخورده باشند
سپس
نمونه‌های دیگری بر می‌داریم
و
در هر کدام
یکی از متغیّرها را تغییر می‌دهیم

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  دروغ ِ تکثّرگرایی - حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
نظریه تِنِت + سه شنبه 99 شهریور 25 - 9:41 صبح

جدید بود
جالب
نظریه‌ای که تا به حال طرح نشده
یا من نشنیده بودم
اگر هم شده

این‌ها فیلم‌ساز نیستند
امثال کریستوفر نولان
فیلسوف‌اند
فیلسوفانی که فیلم می‌سازند
به جای این‌که کتاب بنویسند
به قول آقای عباسی
حسن عباسی

اصلاً هم فیلم پیچیده‌ای نیست
اصلاً هم گنگ
فیلم تنت

خیلی هم مرسوم
داستانی تکراری
خیلی مشابه دارد
فیلم‌هایی که در زمان به عقب باز می‌گردند
در این بخش ِ داستان نوآوری نیست
حرف تازه‌ای هم
مثل همه‌شان
حادثه‌ای در آینده روی می‌دهد
خواهد داد
بعضی باز می‌گردند که نگذارند
تغییر دهند یعنی
گذشته را به نفع آینده
این که دیگر سوژه‌ای نخ‌نماست
اما تفاوت این‌جا نیست



سه حالت بیشتر نداشتند
سه نظریه یعنی
گاهی بازگشت به گذشته کاملاً پسیو بود
منفعل
بدون تأثیر و تغییر
مانند حضور در یک فیلم سه بعدی
فقط می‌دید
فقط مشاهده‌گر

اما بیشتر ِ فیلم‌های این‌چنینی
تغییر را ترجیح می‌دهند
خب
نتیجه چه می‌شود؟
وقتی چیزی در گذشته عوض شود؟

فیزیکدان‌ها گیر این موضوع هستند
پارادوکس مرگ پدربزرگ را هم برای همین طرح کرده
اگر برود و اجدادش را بکشد
پس به دنیا نمی‌آمده
پس چطور بازگشته و جدّ را کشته؟!

مثلاً در یک فیلمی
خیلی وقت پیشترها
قطاری منفجر شده
فردی نصف و نیمه باقی مانده
مغز را متصل به رایانه
با او مرتبطند
تلاش تا بمب‌گذار را بیابند
بارها و بارها به گذشته می‌رود
هر بار مسیر حرکت را تغییر می‌دهد
تا بالاخره بمب را می‌یابد
در آخرین تلاش
موفق می‌شود
و قطار را از انفجار می‌رهاند
اما نتیجه؟
آینده هیچ تغییری نمی‌کند
از نظر پلیس‌ها
همه چیز همانی‌ست که بوده
از نظر خود او اما
داستان متفاوت می‌شود
قطار می‌ایستد
او پیاده می‌شود
به زندگی خود ادامه می‌دهد
در یک جهان موازی
جهانی که هم‌زمان با جهان اول وجود دارد
حتی تلفنی هم با هم صحبت می‌کنند!

بعضی راه دوم را ترجیح می‌دهند
جهان یکی بیشتر نباشد
مثال آن هری‌پاتر
لحظه‌ای که مرگ را می‌بیند
هیولایی که او را می‌کشد
ناگهان خود را پیشاپیش دیده
که خود را نجات می‌دهد
راز این ماجرا را بعدتر می‌فهمد
ساعتی بعد که مدیر مدرسه طلسمی در اختیارش می‌گذارد
ابزاری تا به گذشته برگردد و خود را نجات دهد!

در این نظریه
هر تغییری که از آینده در گذشته پدید آید
صورت پذیرد
صورت پذیرفته
قبلاً روی داده
و ما آن را دیده‌ایم
اگر قرار بوده یک دیکتاتور کشته شود
بله
کشته شده
اگر چه از آینده آمده باشند
این اتفاق در گذشته روی داده
منقضی شده و جزئی از تاریخ

این نظریه است که با «اختیار» تضاد پیدا می‌کند
کریستوفر نولان هم در تنت به آن اشاره می‌کند
این‌که پس تکلیف «فری‌ویل» چه می‌شود؟!

نولان طرح دوم را پیش گرفته
همین نظریه جهان واحد
این چیز تازه‌ای نیست
تازگی در مکانیسم عمل بازگشت به گذشته است
در چگونگی انتقال در زمان



شگفتی نگاه او همین

همیشه و همه‌جا
در هر فیلمی که می‌دیدم
و هر کتابی که خوانده
از استفان هاوکینگ مثلاً
سفر در زمان با کرم‌چاله‌ها ممکن می‌شد
و آن‌ها
«تِقّی» آدم را می‌انداختند در یک عصر دیگر
ناگهان
درست مانند یک پرش
یک جهش
لحظه‌ای این‌جا
لحظه دیگر آن‌جا
حرکت تدریجی نبود اصلاً

نولان این را تغییر داد
این نگاه را
در نمودار دیدید
حرکت در زمان را تدریجی ترسیم کرد
در فیلم درخشانی که ساخته
بله
تنها تفاوت در همین است
حالا
دو طرف حرکت هم را معکوس می‌بینند
خیلی هم روشن و واضح
این‌جا می‌بینید
به این دلیل:



حرف جدید این است
چیزی که همه را به تعجب واداشته
باقی تفاوتی ندارد
نظریه او مبتنی بر تدریجی بودن حرکت در زمان است
نه دفعی بودن
نه از درون کرم‌چاله‌ها
نه از حیاط خلوت عالم
از مسیر آشکار
از همان مسیری که زمان به پیش می‌رود
بازگشت از همان مسیر روی می‌دهد
رجعت از همان مسیری‌ست که زمان حرکت می‌کند
این چیزی‌ست که فیلم او را متفاوت ساخته
این چیزی که تا به حال نبوده
یک نظریه فلسفی - فیزیکی تازه!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فیلم 16 - فلسفه 62 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  دروغ ِ تکثّرگرایی - حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
مسأله شناخت 6 + یکشنبه 99 شهریور 23 - 5:0 صبح

1-  آیا علامه حسینی(ره ) بر خلاف دیدگاه شهید مطهری می گویند که حس خطا می کند؟ حتی در علم تجربی  این که حس خطا می کند را از لحاظی بیشتر ناظر به دقت می دانند.مثلا وقتی در آزمایشگاه می خواهیم با زمان سنج  همین لحظه که توپ به زمین افتاد را کلید بزنیم و زمانش را بخوانیم دستمان خطا می کند در نتیجه چندین بار آزمایش انجام می دهیم و میانگین می گیریم تا خطا به حداقل برسد. البته  از لحاظ دیگر،  آنجا هم که مثلا دست سردم را در آب ولرم فرو ببرم و احساس گرما می کنم حس خطا نکرده است. زیرا حس لامسه میزان دمای جسم را اندازه گیری نمی کند تا بگوییم که در اینجا حس من آب ولرم را گرم احساس کرده پس خطا کرده. بلکه  حس لامسه آهنگ شارش گرما یعنی میزان گرمایی که در واحد زمان از دستم به آن جسم و یا بر عکس منتقل می شود را اندازه می گیرد. در اینجا شارش گرما از آب ولرم به دستم می باشد و از این رو گرمی را احساس می کنم.

2- مثال راسل را احتمالا شنیده اید که جوجه ای هر روز می دید که صاحبش می آید و به او غذا می دهد و او نتیجه گرفت که میان آمدن صاحبش و غذا دادن او رابطه ای است. ولی یک روز صاحبش آمد و سر او را برید!سوالم این است که اگر صد روز هم این عمل تکرار شود آیا احتمال سر بریدن جوجه کاهش می یابد؟؟! حتی ممکن است بر عکس افزایش هم بیابد. یعنی صاحب جوجه منتظر است که جوجه چاق شود پس هر چه بیشتر به اوغذا دهد احتمال افزایش می یابد.  درواقع تا قصد و هدف صاحبش را ندانیم تکرار آزمایش هیچ تاثیری در کاهش احتمال ندارد.

می گوییم با اعمال نیرو جسم شتاب می گیرد.  ما این رابطه را در شرایط مختلف آزموده ایم. در هنگامی که ناظر در حال حرکت باشد. در گرما، در سرما در محیط  آب و غیره ...  حتی اگر 99 بار هم این آزمایش را تحت شرایط مختلف انجام داده باشیم،‌ بازهم ممکن است در همه ی این شرایط، نیرو همراه چیز دیگری بوده باشد که علت اصلی شتاب است و ما را به خطا انداخته باشد. در بار صدم ممکن است نیرو همراه آن چیز(علت اصلی شتاب) نباشد و در نتیجه جسم شتاب نگیرد. حتی خودمان هم ممکن است نبود آن چیز را متوجه نشویم زیرا اصلا دنبال آن نبودیم. بنابرین تکرار آزمایش احتمال را کاهش نمی دهد. درست متوجه شدم؟   


خیر
ایشان نمی‌فرمایند که حس خطا می‌کند
بلکه
بحث از خطا و صحیح را نادرست می‌دانند
چون موضوعاً
خارج از موضوع بحث است

چطور؟!
حس چیست؟
حواس ما چگونه کار می‌کند؟
آیا حسّ از خارج متأثر می‌شود؟
خارج چگونه در حسّ ما تأثیر می‌گذارد؟

استاد حسینی از ابتدا بحث را در فلسفه طور دیگری می‌چیند
من
اجمالاً عرض می‌کنم
ما با واقعیت در ارتباط هستیم
این ارتباط از نوع «ترکیب» است
بدون ترکیب
هیچ ارتباطی برقرار نمی‌شود
و آن‌چه در نتیجه پدید می‌آید
اثری مرکّب است
از مشاهده‌گر و مشاهده‌شونده

البته من این واژه مشاهده‌گر را
از فیزیک‌دانان قرض گرفته‌ام
کوانتومی‌ها
استاد حسینی
عبارات و واژگان‌شان متفاوت است

وقتی من چیزی را حسّ می‌کنم
یعنی
دستگاه حسّی من
مثلاً لامسه
با شیء خارجی ترکیب شده
بخشی از دستگاه حسّی من
بنابراین
آن‌چه من درک می‌کنم
چیز جدیدی‌ست
نه خود شیء‌ خارجی‌ست
و نه صرف دستگاه حسی
محصول تعامل و ارتباط این دوست

حالا
یک مطلبی را بنده اضافه کنم
ما شخص ثالثی در اختیار نداریم
داوری کند
خودمان
در مقام اول شخصیم
نه سوم شخص
من اول
شیء دوم
با هم مرتبط می‌شویم
اگر شخصی در مقام سوم
خارج از من و شیء بود
می‌توانست «درک» مرا با «حقیقت شیء» مقایسه کند
و از این رهاورد
حکم صادر نماید:
منطبق است یا منطبق نیست
صحیح است یا غلط

پس
ما فقط آن‌چیزی را می‌بینیم که «درک» کرده‌ایم
و نه شیء را
شیء هم که فقط از خودش خبر دارد
نه «درک» ما
بنابراین
هیچ شخصی نیست که بتواند حکم به تطابق درک با واقع کند!
دقت فرمودید

حالا
راه حل چیست؟
این همان بن‌بستی‌ست که شک‌گرایان غربی به آن رسیدند
و
توقف کردند
کسانی مثل راسل
وقتی دیدند علیّت قابل اعتماد نیست
دست از هر چه علم است شستند
با همان مثال بوقلمون شب کریسمسی که به آن اشاره فرمودید

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  دروغ ِ تکثّرگرایی - حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
بی نظیر + شنبه 99 شهریور 22 - 5:0 عصر

این نمونه اول



و بعد هم
نمونه‌ای دیگر
نمونه‌هایی دیگر
زیاد و زیادتر



بیشتر است
خیلی بیشتر

استاد شده
تلاش کرده و یاد گرفته
مهارت
بسیار فراتر از آن‌چه می‌پنداشتم
شگفتی‌آفرین

کودکان بی‌نظیرند
تقصیر گردن بزرگان
چرا جامعه حاضر نیست فرصت فراهم کند؟
چرا این‌قدر اصرار دارد
اصرار بر چه؟
اصراری کور
بر این‌که کودک باید بازی کند و تفریح
در حالی‌که خودشان این را نمی‌خواهند
کودکان عاشق بزرگی‌کردنند
پاکردن در کفش بزرگ‌ترها

هر کلاسی که ثبت نامش می‌کردم می‌خندیدند
هنوز هم
هم استاد و هم سایر شاگردان
هم مسئول ثبت‌نام حتی
قبول نمی‌کنند کودکی مهارت بیاموزد
نظیر ندارد انگار
از بس که کودکان را از مهارت‌آموزی دور داشته‌اند
بس نیست؟
کودکی مگر بهترین فرصت یادگیری نیست؟!

قال مولانا حجّةالأبرار (ع): «سَیِّئَةٌ تَسُوءُکَ، خَیْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُکَ» (نهج‌البلاغه، ح46)
کار بدى که تو را ناراحت (و پشیمان) مى سازد نزد خدا بهتر است از کار نیکى که تو را مغرور مى کند. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - آموزش 28 - هنر 24 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  دروغ ِ تکثّرگرایی - حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
تأثیر ِ ساختارها + چهارشنبه 99 شهریور 19 - 10:0 صبح

اصفهان که رفته بودم
خیلی سال پیش
کاسه بزرگ سنگی پرآبی جایی بود
در لابی هتلی
وسط آن لیوانی
ته آب
چقدر مردم سکه انداخته بودند
چرا؟
فقط چون لیوانی برای دریافت سکه می‌دیدند؟!

گاهی این‌طور است
نه
همیشه شاید
ساختار این است
تأثیر می‌گذارد
وقتی فضایی برای کاری در نظر گرفته می‌شود
باشگاه والیبال که باشد
خودبه‌خود ثبت نام می‌کنند
بشود باشگاه رزمی
حالا رزمی اسم می‌نویسند
پل باشد رد می‌شوند
نباشد شنا می‌کنند
ساختارها به رفتار انسان‌ها جهت می‌دهند
مدیریت می‌کنند

رفته بودیم امام‌زاده‌ای
امام‌زاده سیدعلی
در همین شهر قم
خلوت بود
شکاف شیشه را که دیدند
خواستند تا نذری کنند
پولی دادم و هر کدام در ضریح انداختند
خدا قبول کند إن‌شاءالله



اما داعی‌شان
نه شاید نذر و صدقه و هدیه
بیشتر تبعیت از ساختار
بیشتر به‌کارگیری فرم‌ها
ابزارهایی که طراحی شده است

انسان این‌طور است
رفتارش تابع طراحی محیط
معمولاً
شاید در 99 و 9 دهم درصد موارد
این یعنی %99/9*

قال حَلیفُ الِمحراب (ع): «شَرُّ الْإِخْوَانِ، مَنْ تُکُلِّفَ لَهُ» (نهج‌البلاغه، ح479)
بدترینِ برادران (دوستان) کسى است که براى پذیرایى از او (ناچار باشى) خود را به زحمت افکنى. (ترجمه مکارم)


*قرار شده دیگر درصد را سمت راست عدد بنویسم
قرار گذاشته‌اند یعنی
آموزش و پرورش الآن این‌طور یاد می‌دهد
نه مثل قبل که سمت چپ قرار می‌دادیم!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - فرهنگ 89 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

یکشنبه 103 اردیبهشت 30

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مهدی موشَّح - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X