سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

انسان خطای آموزگارش را نشناسد، تا آنکه اختلاف [و دیگر نظرات] را بشناسد . [ایّوب علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
انقلاب در ساختارها 5 + سه شنبه 96 اسفند 15 - 8:0 عصر

انقلاب در ساختارها راه دارد
راهش با انقلاب نخست متفاوت
آن‌جا هدف بیرونی شاه بود
بیرونی آمریکا
این‌جا هدف عوض شده
انقلاب در ساختارها
قوانین اداره جامعه تغییر کند
روش مدیریت

ساختارها را نمی‌شود بی‌گدار تغییر داد
حضرت امیر (ع) هم نماز تراویح را برنداشت
نتوانست
چرا اجبار نکرد
صلاح ندید
جایی که خود می‌فرماید:
«والیان قبل از من اعمالی را مرتکب شدند، عمداً بر خلاف شیوه رسول خدا (ص) رفتار کردند، پیمان او را شکستند و سنتش را دگرگون کردند . اگر مردم را به ترک این اعمال مجبور کنم . . . لشگرم پراکنده می شوند تا آن که خود تنها بمانم یا با گروه اندکی از شیعیانم»
«قد عملت الولاة قبلی اعمالا خالفوا فیها رسول الله (ص) متعمدین خلافه ناقضین لعهده مغیرین لسنته ولو حملت الناس علی ترکها . . . لتفرق عنی جندی حتی ابقی وحدی او قلیل من شیعتی» (الکافی، ج8، ص59)

و اشاره به همین بدعت می‌نماید:
«به خدا سوگند به مردم فرمان دادم در ماه رمضان نمازی جز نماز واجب را به جماعت نخوانند و به آنان گفتم که نماز مستحبی را به جماعت گزاردن بدعت است، برخی از لشکریانم که در کنار من می جنگیدند، فریاد کشیدند: ای اهل اسلام، سنت عمر تغییر پیدا کرد، ما را از نماز خواندن در ماه رمضان باز می دارند، و می ترسیدم که در گوشه لشکرم علیه من بشورند و قیام کنند»

مشابه این از لسان هارون نیز نقل شده است
برادر حضرت موسی (ع)
در داستان سامری و گوساله طلایش
ماجرای شرک و بت‌پرستی‌اش

ساختارها در فرهنگ ریشه دارند
فرهنگ را تاریخ می‌سازد
تاریخ را نخبگان
تأثیرگذاران
آن‌ها که الگو هستند
اعتبارند
مردم به آن‌ها تمسّک می‌جویند
نه امروز
که در گذشته
امروز برای فردا
حرکت ِ فرهنگ آسان نیست
راحت جابه‌جا نمی‌شود
و ساختارها
نمی‌توانند بدون فرهنگ پابرجا بمانند
یک شبه بیایند
یک شب هم می‌روند

اما راه...
امروز مدار نخبگی تغییر کرده
ابزار متفاوت شده
غرب هم این را خوب فهمیده
یهود بر رسانه نشسته
رسانه را گرفته که دنیا را
از صد سال پیش
چند قرن است
با روزنامه شروع کرد
امروز ماهواره

راه تغییر فرهنگ این است
شروع از این‌جا
از رسانه
از خبرنگار
ژورنالیسم محور تغییر است
تغییر در ساختارها

مردم را باید تغییر داد
تفکر و اندیشه‌هایشان
عادت‌ها و رویکردها
این‌که نپذیرند چیزهایی را
و بپذیرند چیزهای دیگری را
«پسند» اجتماعی را باید هدف گرفت
«معروف» را اصلاح کرد
«منکر» را به جای خود نشاند
ارزش‌ها را که دگرگون سازی
مگر ج می‌تواند حقوق بیشتر مطالبه نماید
وقتی الف شد؟!

«خبرنگار» بازوی امر به معروف است
او «ماشه» تغییر نظام است
انجمنی از خبرنگاران باتقوا لازم است
خبرنگاران انقلابی
ژورنالیست‌های متدیّن
انجمنی که ماشه را بچکاند
گریبان مسئولین را بگیرد
با پرسش‌های پیاپی
جهت‌دار
و مردم را آگاه کند
حسّاس به حوادث
حسّاس به خرابی ساختارها
خوب نشان دهد
اشکالات را
نوافص را
دقیق و به دور از بی‌انصافی
خیانت نکند
صداقت در بیان نقص‌ها
ایرادات ساختار مدیریتی

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: اقتصاد 134 - فرهنگ 89 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
انقلاب در ساختارها 4 + دوشنبه 96 اسفند 14 - 9:0 صبح

دنیا هر جا که باشد
محفل دنیاپرستان می‌شود
مگس گرد شیرینی‌ست دیگر
اگر فساد نمی‌خواهیم
اگر مدیران فاسد
بساط قند و شکر را باید جمع کرد
ساختار ایراد دارد
نداشت که جمع نمی‌شدند

از همان زمان که اصل چهار ترومن در ایران اجرایی شد
دوران طاغوت
ستمشاهی
برنامه همین بود
نظام غرب این‌طور پیشرفت کرده است
ساختار طراحی کرده
مکانیزمی قدرتمند
دنیاپرست‌ترین‌ها را بالا می‌کشد
خود به خود
بدون نیاز به اعمال قدرت

قانون استخدامی ما را هم نوشتند
و عادتمان دادند
و عادت کردیم
و انقلاب هم که کردیم
مدت کوتاهی نگذشته
به عادت بازگشتیم
گفتیم مگر می‌شود حقوق مدیر و کارمند مساوی باشد؟!
نفهمیدیم چه مکری پشت آن است
و چه حیلتی
چه خیانتی به انسانیت
وقتی هر دو یک‌ساعت کار می‌کنند
چرا باید متفاوت حقوق دریافت دارند؟!

ساختار اسلامی باید متفاوت چیده شود
مدیر کمتر بگیرد
الگوی مصرف کمتری داشته باشد
مدیر مسئول باشد
مؤاخذه گردد
امروز اشتباه کارمند
به حساب کارمند است
ولی در دیدگاه ما
مدیر اشتباه کرده است
او کارمند را انتخاب کرده
اگر ناتوان بوده
انتخاب او شایسته بازخواست است

اگر مدیر مصرف کمتر داشته باشد
و گیر بیشتر
بازپرسی فراوان‌تر
ج دیگر هوس الف نمی‌کند
می‌گوید همین‌جا که هستم خوب است
اصلاً‌ معاونی بهتر از مدیری
حقوقم که بهتر
مصرفم بیشتر
مسئولیت هم کمتر
دنیاپرستان ترجیح می‌دهند کف حاکمیت باشند
اداری نباشند

اشکال می‌کنند که پست‌ها خالی می‌ماند
کارشناسان رفته
بی‌تخصصی
کشور را که اداره کند؟!
ب هست
همیشه ب‌هایی هستند
آن‌هایی که برای خدمت مدیر می‌شوند
فکر تکلیف‌اند
وقتی پست الف خالی شود
مدیر نداشته باشد
همیشه حداقل یک ب هست که احساس تکلیف کند
از دنیا بگذرد
حقوق کمتر
مسئولیت بیشتر
می‌آید و پست را تحویل می‌گیرد
می‌شود درست مثل اول انقلاب
وقتی که دانه‌درشت‌ها فرار کرده بودند
می‌شود درست مثل اوایل جنگ
دفاع مقدس
فرمانده لشکر وسط میدان
شب‌ها باید برود شناسایی
در چنین میدانی
چه کسی هوس می‌کند فرمانده شود؟!

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: اقتصاد 134 - فرهنگ 89 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
انقلاب در ساختارها 3 + شنبه 96 اسفند 12 - 6:0 صبح

سؤال پیش روی همه ما این است:
چرا امام ره واژه «جمهوری» را به «اسلام» اضافه کرد؟!
بی‌دلیل؟!
قطعاً محاسباتی در کار بوده
مصالحی دیده شده
اجتهاد و فقاهتی در بین

آن‌که زمان و مکان خود را نشناسد
و از کودک پنج‌ساله
دویدن بیست‌ساله بطلبد
جز شکستن دست و پا ثمری نبیند
حکومت اسلامی مورد نظر امام ره
در نجف
همان جمهوری اسلامی نوفل لوشاتو است
با یک تفاوت
ملاحظات رشد در آن دیده شده است
توجه شده است
مراحل تکامل اجتماعی
تکامل تمایلات مردم
خواسته‌ها
رشد آن‌ها را لحاظ نموده است
پیش افتادن آسیب‌هایی در پی دارد

اما راه چیست؟!
وقتی بزرگان راه نشان ندهند
طبیعتاً جوانان پیش می‌افتند
گله کردن سخت است
چطور می‌شود یقه‌شان را گرفت
وقتی کاهلی می‌بینند

راه پیش‌نهادی رئیس‌جمهور سابق ناپخته است
انتخابات را بر هم زدن
فردا روز هم دوباره لیاخوف روسی پیدا می‌شود
مجلس را به توپ می‌بندد
هواپیما در آسمان است
اوج گرفته
نمی‌شود به امید ساخت موتورهای جدید
موتورهای فعلی را دور انداخت

حالا آمدیم و آدم‌ها را عوض کردیم
مگر مشکل از آن‌هاست؟!
مگر آدم‌ها ایراد دارند؟
شما یک گروه دیگر را بگذارید
تا چند سال؟!
دوباره همان نمی‌شود؟!
مگر نشد؟!
ریشه را باید دید
بنیان‌ها را اصلاح کرد

الف مدیر است
دارد می‌رود
باید جای او کسی را نشاند
ب و ج نامزد هستند
معاونان وی
حقوق مدیر بیشتر است یا معاون؟!

مشکل دقیقاً در همین‌جاست
چرا حقوق مدیر بیشتر است؟!
چرا خدمات دریافتی او بیشتر
الگوی مصرف بالاتر
خرج و مخارجی افزون دارد؟!
دلیل‌تراشی را وانهیم
محصول را ببینیم
آن‌چه روی می‌دهد
وقتی حقوق مدیر از معاون بیشتر باشد
و حقوق معاون از کارمند
و کارمند از کارگر

ب و ج تلاش می‌کنند برای مدیر شدن
ب برای خدمت
و ج برای حقوق بیشتر
کدام برنده می‌شود؟!
پست الف را چه کسی به ارث می‌برد؟!
ب یا ج؟
شک نکنید ج
قطعاً ج
چرا؟!
زیرا او حاضر است چیزهای بیشتری را فدا کند
حتی ایمان خود را
او می‌تواند دروغ بگوید
او می‌تواند دزدی کند
او می‌تواند رشوه دهد
او می‌تواند...
بله
او می‌تواند مدیر شود
او جای الف را خواهد گرفت
زیرا ب
ب حاضر به چاپلوسی نیست
ب دین دارد
ب تقوا
او نمی‌تواند چیزی را فدا کند
او دین خود را به دنیا نمی‌دهد
پس او خانه‌نشین می‌شود
او حذف می‌شود
عرصه مدیریت به دست ج‌ها می‌افتد
به همین سادگی!

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: اقتصاد 134 - فرهنگ 89 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
انقلاب در ساختارها 2 + پنج شنبه 96 اسفند 10 - 11:0 صبح

اشتباه رئیس جمهور سابق همین است
این‌که می‌خواهد دوباره انقلاب کند
مثل همان انقلاب نخست
دوباره می‌خواهد شن‌ها را با ماسه‌ها جابه‌جا کند
دانه‌درشت‌ها را فروبکشد
و دانه‌ریزها را برتری دهد
کاری درست
اما نه ماندگار
نه پایدار
اگر پس از چهل سال دوباره بالا آمده‌اند
باز هم خواهند آمد
خصوصاً با تجربه‌ای که یافته‌اند
هم سرمایه‌داران
و هم دشمنان

بله
ما دشمن داریم
بدترینش را هم
مکّارترین هم
با بیشترین فناوری هم
مجهز به علم مادّی هم
دشمن ما هزاران مراکز تحقیقاتی و پژوهشی دارد
در علوم انسانی
در جامعه‌شناسی و روانشناسی
اقتصاد و آمار و مدیریت
او در کمین ماست
او یک‌بار اشتباه کرد
محاسباتش غلط از آب در آمد
ژنرال‌هایش را درست توجیه نکرد
کودتاهایش به شکست خورد
و انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید
آیا این‌بار هم اشتباه خواهد کرد؟!

انقلاب‌های کشورهای عربی را ندیدیم؟!
آن‌چه بهار عربی‌اش خواندند
قیام‌های پی‌درپی
همه بر اساس پی و بنیان انقلاب اسلامی
در جنوب غرب آسیا
امید داشتیم که کار تمام است
پای آمریکا و عواملش بریده خواهد شد
ولی شد؟!
آیا بریده شد؟!
آیا مراکز پژوهشی امنیتی آمریکا و اسرائیل بیکار نشستند؟!
آیا انقلاب‌ها را مصادره نکردند؟!
همان خطری که مقام معظم رهبری به‌شان گوشزد کرده بود
نکرده بود؟!
گوش کردند؟!
نکردند
و این شد که امروز می‌بینیم
که امروز می‌بینند
آب دوباره به همان جوی سابق برگشت
و دوباره به جیب سرمایه‌داران آمریکایی
به آسیاب دنیاپرستان

رئیس جمهور سابق از این منظر اشتباه می‌کند
که می‌خواهد چیزی را تکرار نماید
که تکرارناپذیر است
بعضی پدیده‌های تاریخی این‌طورند
فقط یک‌بار فرصت روی دادن دارند
دو بار نمی‌شوند
لو می‌روند
تمام مکانیزم‌هایشان

ساختارها را می‌شود عوض کرد
راه هم دارد
راهش را تا ندانند
دچار افراط و تفریط می‌گردند

تفریط همین است که هست
روز به روز سقوط است
نزول
تنزّل
برای مستضعفین
برای صاحبان واقعی انقلاب
در این شکی نیست

اما افراط
تندروی
پیش افتادن از پیشوایان
جوانی کردن جوانان
و نپذیرفتن پند پیران
دشمن را ندیدن
تمایلات مردم را نشناختن
شکاف در جامعه انداختن
و آثار و نتایج آن را پیش‌پیش تلقّی نکردن
پیش‌بینی نکردن

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: اقتصاد 134 - فرهنگ 89 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
انقلاب در ساختارها 1 + چهارشنبه 96 اسفند 9 - 7:17 عصر

شکی نیست که آدم‌های بهتری آمدند
وقتی انقلاب شد
تمام کشور زیر و رو
بالایی‌ها پایین
پایینی‌ها بالا
مشابه آن‌چه حضرت امیر (ع) فرمود:
«همانا شما درهم آمیخته و غربال خواهید شد تا آن که پایین است به رو آید و آن که بالاست به زیر رود و آنان که وا پس مانده‌اند پیش برانند و آنان که پیش افتاده‌اند وا پس مانند»
«لَتُبَلْبَلُنّ بَلْبَلةً ، و لَتُغربَلُنّ غَرْبَلةً ، حتّى یعودَ أسفلُکُم أعلاکم ، و أعلاکم أسفلَکُم ، و لیَسبقنّ سَبّاقونَ کانوا قَصَّروا، و لیُقَصِّرَنَّ سبّاقونَ کانوا سَبَقوا» (نهج‌البلاغه، خطبه 16، بحارالأنوار، ج5، ص218)

ساعت شنی را مانَد
انقلاب همان لحظه نهایی‌ست
وقتی سر و ته می‌کنی
دوباره از اول

آدم‌های خوب مسئول شدند
دانه‌درشت‌ها پایین
اما اگر مخلوط شن و ماسه را روی ویبره بگذاریم
صفحه‌ای که بلرزاند...

ساختار این طور عمل می‌کند
وقتی این طور طراحی شده
کارش همین است
مدام جاها را عوض کند
اما این‌بار نه به سرعت
نه با انقلاب
به آهستگی
آرام و یواش
شبیخون‌وار

لرزشی که بر پیکره نظام وارد می‌شود
بسیار آرام است
اما در طول زمان
پیوسته و مرحله به مرحله
دوباره دانه‌درشت‌ها را به قدرت می‌رساند
و ریزها
مستضعفین
باز هم به زیر سازواره نظام فرومی‌ریزند
بدون این‌که متوجه شویم
بدون این‌که حساس شویم
همه چیز ناگهان دیده می‌شود
وقتی سال‌ها می‌گذرد
وقتی دوباره راهپیمایی می‌کنیم
و تکرار آرمان‌ها را بانگ می‌زنیم
ناهماهنگی را می‌بینیم
لحظه‌ای که همه درون خود می‌گویند:
«چه می‌خواستیم، چه شد!؟»

ثروت همین است
وقتی انباشته شود
همیشه دانه‌های درشتی پدید می‌آورد
در نظام اجتماعی
که جایشان بالاست
حتی اگر دیده نشوند
در پشت مسئولین
طوری که کار دست ثروت باشد
دست سرمایه
دست انسان‌ها نباشد
حتی مسئولین هم مقهور سرمایه‌دارها می‌شوند
وقتی کشور سرمایه‌محور اداره شود

پس چه کنیم؟!
این‌که مدام تکرار می‌شود
به دلیل لرزش آرام بنیان‌ها
این‌که دانه‌درشت‌ها قهراً بالا می‌روند
این‌که نمی‌شود
یعنی باید هر چهل سال یک انقلاب کنیم؟!
با تمام هزینه‌هایش؟!
مگر می‌شود؟!
مگر داریم؟!

[ادامه دارد...]

انقلاب در ساختارها 2
انقلاب در ساختارها 3
انقلاب در ساختارها 4
انقلاب در ساختارها 5
انقلاب در ساختارها 6


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: اقتصاد 134 - فرهنگ 89 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
اقتصاد کلان + سه شنبه 96 اسفند 1 - 10:13 صبح

وقتی کشور را یک خانه فرض کنیم
یک خانواده بزرگ
یک ملّت
بحث اقتصاد در آن
نگاهی کلان می‌یابد
گردش مالی
گردش کالاها
بازار کار و نیروی انسانی
سرمایه‌ها و زمین و ابزار

توّرم و رکود را
با چنین نگرش‌هایی بررسی می‌کنند
پیش‌بینی
و تلاش برای کنترل

در اینترنت هر چه گشتم
بیشترین تکرار با این نمودار بود
نموداری که بر اساس آخرین مدل بررسی
در اقتصاد کلان
گردش مالی را نشان می‌دهد



ترجمه فارسی از آن ندیدم
جز چند نمودار دست‌نویس
این شد که دوباره ساختم
به فارسی



[تصویر بزرگ]
محور آن دو بخش از اقتصاد است
خانواده
و شرکت
بنگاه‌ها جاهایی هستند که تولید صورت می‌گیرد
اگر کالا باشد
یا خدمات
یک مکانیکی هم بنگاه اقتصادی محسوب می‌گردد
زیرا خدماتی را ارائه می‌کند
که درآمد دارد



[تصویر بزرگ]
سپس دولت وارد نمودار می‌شود
آن هم یک بنگاه است
اما به دلیل تفاوت‌هایی که دارد
به خاطر گرفتن مالیات
و تزریق یارانه و کمک‌های مالی
تفکیک شده است

سه بازار شکل می‌گیرد
یک بازار قدیمی
همان بازار کالا و خدمات
هر چه که تولید می‌شود و خریداری می‌گردد
و بازار پول و سرمایه
بانک‌ها و بورس‌ها
یک بازار کار هم وجود دارد
عوامل تولید در آن عرضه می‌شود
نیروی کار جذب می‌گردد
و دستمزدها پرداخت
زمین و سرمایه را نیز در این بخش در نظر می‌گیرند
با عنوان عام «عوامل تولید»

گردش اقتصادی این‌طور سامان می‌یابد
بنگاه زمین را اجاره می‌کند
یا ابزاری را
و نیروی کار
سپس کالا یا خدماتی را عرضه می‌نماید
به چه کسی؟
به مردم
که در عنوان خانوار جای می‌گیرند
خانواده‌ها مصرف‌کننده هستند
کالا و خدمات را خریداری می‌کنند
در مقابل چه عرضه می‌نمایند؟
پول را به بنگاه می‌دهند
و عوامل تولید را
نیروی کار عرضه می‌نمایند
و زمین و سرمایه را تأمین

سپس بخش چهارم اضافه می‌گردد
به بنگاه و خانوار و دولت
بازار جهانی
کشورهای خارجی
صادارت و واردات نیز در گردش اقتصاد کلان اثر می‌گذارند
در حقیقت، تعامل کشور با بیرون
که اقتصاد را از بسته بودن رها می‌کند

پس چهار عامل مؤثر در گردش اقتصاد پیدا می‌شود
بازیگران اصلی
و سه بازار برای تعامل
برای برهم‌کنش‌های مالی و اقتصادی

پس بانک‌ها کجا هستند؟
آن‌ها در پس ِ بازار مالی پنهان شده‌اند
نهادهایی که «نباید» بنگاه اقتصادی باشند
ولی در عمل
بیشترین سود اقتصادی را می‌برند
از گردش مالی در اقتصاد کلان

خب می‌رسیم به تحلیل
این‌که شکاف کجاست
جایی که بحران پدید می‌آورد
شکافت درآمد و هزینه
همان دخل و خرج خودمان
وقتی که به هم نمی‌خورند

چون اساس این اقتصاد «سرمایه» است
پول مبنای سنجش می‌شود
ابزار اندازه‌گیری
خط‌کش محاسبه
جایی که پول تزریق می‌شود به بنگاه‌ها
یعنی تولید کالا و خدمات صورت گرفته
این یعنی «ثروت»
در یک عنوان عام
فرض بر این است
هر چه ثروت یک ملّت افزایش یابد
اقتصاد توسعه یافته
و هر چه ثروت کاهش یابد
کاهش تولید
چه کالا باشد و چه خدمت
کشور فقیر شده
این‌جاست که نمودار زیر از کار در می‌آید



که به فارسی می‌شود این



[تصویر بزرگ]
بنگاه‌ها و خانوارها که کار خودشان را انجام می‌دهند
قبلاً هم می‌دادند
از گذشته‌های دور
در اقتصاد سنّتی
قبل از این‌که آدام اسمیت نظام جدید را پیشنهاد دهد
کاپیتالیسم را
نظام انباشت سرمایه
در کتاب «ثروت ملل»

اما افزوده شدن دولت
بانک‌ها و بورس‌ها
و تجارت خارجی در نظام نوین آن
سه بخش جدید در اقتصاد کلان پدید آورده است
که عدم توازن در آن‌ها
کمبود پدید می‌آورد
سبب بحران
سه شکاف پدید می‌آید
شکاف سرمایه‌گذاری و پس‌انداز
شکاف مالیات و هزینه‌های دولت
و شکافت صادرات و واردات

دخل و خرج ما در خانه
در یک مغازه یا حجره در بازار
چه زمانی به هم می‌خورد؟
وقتی ورودی و خروجی مساوی نباشد
به تعادل نرسد
به زبان ساده
بیش از درآمد، هزینه کنیم
خرج کنیم
بیشتر از آن‌چه که در آورده‌ایم
پول‌مان کم می‌شود
انگار که «نشت» کرده باشد
کیسه سکه‌هایمان
جیب لباسمان!

در اقتصاد کلان هم همین است
جیب یک ملّت سوراخ می‌شود
وقتی نشتی در یکی از این سه شکاف پدید آید
یا در همه‌شان
مانند این نمودار



اگر مردم پول‌شان را سرمایه‌گذاری نکنند
در اختیار بنگاه‌های تولیدی قرار ندهند
چطور؟!
مثلاً طلا بخرند و سکه
پول نقد در خانه نگه دارند
زمین بخرند و رها کنند
خانه بخرند و اجاره ندهند
ابزار تولید داشته باشند
در خانه بیکار افتاده باشد
هر مالی
هر چه که به درد تولید بخورد
اگر بی‌مصرف بماند و دست بنگاه‌ها نرسد
این‌ها می‌رود پشت شکاف پس‌انداز
از چرخه ثروت ملی خارج می‌گردد
نشتی در اقتصاد کلان است

شکاف دوم دولت است
دولت مالیات می‌گیرد
با این کار پول را از گردش خارج می‌سازد
طبیعتاً تولید را کاهش داده
حالا خرج می‌کند
هزینه می‌نماید
در سه قالب
یارانه می‌دهد به خانواده‌ها
خب آن‌ها کالا می‌خرند
یا خدمات
به گردش باز می‌گردانند
یارانه می‌دهد به بنگاه‌ها
آن‌ها هم بر تولید می‌افزایند
به گردش می‌آیند
یک خرج سوم هم دارد
حقوق کارمندانش را می‌دهد
خودش مصرف می‌کند
کالا می‌خرد و خدمات
این نیز به چرخه اقتصاد باز می‌گردد

اگر دولت مالیات بگیرد و خرج نکند
همان را به اقتصاد باز نگرداند
باز هم تولید ثروت کاهش می‌یابد
تراز دخل و خرج کشور به هم می‌خورد
این نیز نشتی محسوب می‌شود
جایی که پول می‌رود و باز نمی‌گردد

شکاف سوم صادرات و واردات است
برای وارد کردن کالا و خدمات
پول از کشور خارج می‌شود
ارز و طلا
این نشتی بزرگ است
و در مقابل
صادرات صورت می‌پذیرد
تا ثروت باز گردد
اگر تراز نباشد
کشور به سمت فقر پیش می‌رود

حالا وضع کشور ما چطور است؟!
دولت چه می‌کند؟!
مردم چه می‌کنند؟!
بنگاه‌های اقتصادی چه؟!

روشن است که واردات ما بیش از صادرات است
این شکاف را با فروش نفت خام پر می‌کنیم
تا فقیر نشویم
تورّم هم در کشور نهادینه است
در سالیان متمادی
تورّمی که دیگر «انتظاری» شده است
همه‌مان پذیرفته‌ایم
شب عید که می‌شود منتظرش هستیم
انگار مهمانی‌ست
که هر سال به ما سر می‌زند
یک ماه مانده به شب عید
همین روزها یعنی

چند روز پیش داخل مغازه‌ای بودم
در میدان مطهری قم
بودیم یعنی
با بچه‌ها
پیرمرد گفت 64هزار تومان
پسرش گوشی موبایل در دست
فوری صدا زد
«سه تومان رفت روی قیمت»
تماس با تهران داشت
بازار تهران
گفت همین الآن رفت بالا
خندیدم
پرسیدم از بعد ِ من یا قبل ِ من؟!
گفت شما 64 بده
از بعد ِ شما 67
نپرسیدم
بحث را ادامه ندادم
ولی مگر شما این کالا را از قبل نداشتی؟!
مگر نباید به قیمت قبل معامله کنی؟!
شما که امروز نخریدی تا قیمت روز را محاسبه کنی؟!

این تورّم انتظاری بی‌اعتمادی می‌آورد
نتیجه آن چه می‌شود؟!
شکاف در پس‌انداز و سرمایه‌گذاری
می‌ترسند
و از بابت این ترس
طلا و ارز مخفی می‌کنند
کنز می‌کنند و پول را از چرخه خارج می‌سازند
کسانی که دست‌شان به دهان‌شان می‌رسد

این شکاف را چگونه پر می‌کنند؟
بانک‌ها بهره پول را افزایش می‌دهند
تعدادشان را زیاد می‌کنند
مدام بانک درست می‌شود
مؤسسات پولی و اعتباری
مردم را تشویق
با جوایز
که بیاورند و سرمایه‌گذاری نمایند
دولت به بورس دامن می‌زند
شاخص را مثبت نگه می‌دارد
که خانه‌ها از کنزها خالی گردد

اما شکاف دولت
مالیات و هزینه‌ها
این شکاف در کشور ما ظاهراً معکوس است
دولت آن‌قدر خرج دارد
عائله وسیع
هزینه‌های مصرفی
بیش از درآمد خرج می‌کند
تزریق به بازار
چگونه؟!
مگر می‌شود؟!

البته که می‌شود
وقتی چاپ اسکناس دست دولت باشد
وقتی بانک مرکزی تسلیم
البته که می‌شود
کاغذ است دیگر
کمی جوهر هم می‌خواهد
اگر چه جوهر و کاغذ ِ مخصوص
ولی دولت در اختیار دارد
چاپ می‌کند
و هزینه‌ها را پرداخت

این مال ِ گذشته بود
امروزه حتی نیازی به چاپ هم نیست
امروز بانک‌ها هم پول بدون پشتوانه منتشر می‌سازند
چطور؟!
با اعتبار
چند «عدد» است دیگر
وقتی مردم با «کارت اعتباری» کار می‌کنند
این یک فرصت بزرگ است
هم برای دولت
و هم بانک‌ها
مهم بانک مرکزی‌ست
که جواز بدهد
اجازه‌اش کافیست
یک عدد را زیاد می‌کنی
درآمد دولت افزایش می‌یابد
و درآمد بانک
می‌تواند از «هیچ» خرج نماید
بادکنکی یعنی

کشور مانند یک خانه است
و همه ما
اعضای یک خانواده
ما با هم ورشکست می‌شویم
و با هم ثروتمند
یک جای کشتی‌مان نشتی داشته باشد
همه با هم غرق می‌گردیم
همه باید از این گردش اقتصاد کلان با خبر باشیم
همه‌مان درگیریم
همه‌مان نقش داریم
همه چیز باید شفاف باشد
حتی نشر پول
زیاد شدن اعداد در بانک‌ها
پدیده‌ای که از آن با عنوان «خلق پول»‌ یاد می‌شود!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
جاشارژری + یکشنبه 96 دی 17 - 12:5 عصر

زیاد شده
در هر خانه‌ای فراوان
جا ندارند هم
معمولاً ولو
روی میز
عسلی
اوپن آشپزخانه
گاهی هم پیوسته متصل به پریز
به عنوان بدترین گزینه
می‌گویند برق را می‌دزدند شارژرها
وقتی بیهوده متصل باشند

به فکر افتادیم جا برایشان بسازیم
آویزان بهتر
اول چیزی به دیوار متصل کردیم
برای این‌که خراب نشود
گچ‌ها نریزد و رنگ و رویش نرود

طناب
بندهای نخی
از آن‌هایی که معمولاً دور کلاه کاپشن می‌کنند
با منگوله‌هایش
و چفت‌های فنری
ارزان
من و سیداحمد رفتیم بازار قم خریدیم
سه راه بازار
پشت مسجد امام حسن عسگری (ع)

نمی‌دانست چطور خواهد شد
وقتی به هم بستم
به دیوار که آویزان شد...



به شگفتی واداشت‌شان! :)

شارژرها و سیم‌های ما دیگر جا دارند
آویزان می‌شوند
هر کدام به تنهایی یک بند مستقل دارند
می‌توان با بندش از جا برداشت
یا دوباره گذاشت
گیره‌های فنری راحت شارژر را در بر می‌گیرند
ولی در کنار همه این فناوری‌ها
بچه‌های من
فرزندانم
آن‌ها هم چیزهایی یاد گرفتند
علاوه بر دانشی درباره با طناب و گره و اتصالات
بیشتر از آن
یاد گرفتند که «می‌شود»
که «می‌توانیم»
خودمان خیلی از نیازهایمان را تولید کنیم
در خانه خودمان
بی‌نیاز از کشورهای خارجی
مستقل باشیم

نرویم ابزارهای آماده بیگانگان را بخریم
ابزار بسازیم!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - کار 38 - اقتصاد 134 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
کارخانه فرفره + جمعه 96 آذر 10 - 8:6 عصر

اصلاً قابل تصوّر نبود برایم
چنین عکس‌العمل جالبی!

کودکان زمان زیادی هل دادن نمی‌خواهند
خودرو را مانند
روشن که بشود راهش را می‌رود
آموزش و پرورش زمان زیادی نمی‌طلبد

پارک رفته بودیم چند وقت پیش
نوجوانی با چند فرفره آمد
گفت دو تا پانصد
دانه‌ای دویست و پنجاه تومان یعنی
نخریدم
ارزش خریدن نداشت راستش
ولی وقتی اصرار کرد
از باب این‌که «فروشندگی» بهتر از «تکدّی‌گری»ست
چهارتا خریدم
برای عمل به تکلیف
و پسر رفت

بچه‌ها که دیدند
تا آمدند بازی کنند
پاره شد و مضمحل
زیادی برش قطری مربع را ادامه داده بود
به سوراخ سوزن نزدیک
دوامی نداشت
مریم ناراحت شد
به زود از بین رفتن آن
گفتم ناراحت نباش
کاری ندارد
رفتیم خانه خودت بساز
الگوی کار او را نگاه کن
اندازه با خط‌کش بگیر
و مثل همان!



واقعاً فکرش را نمی‌کردم
فوقش می‌گفتم دو تا درست می‌کنند
تا جابر خرابی باشد
نه این‌که...

چشم باز کردم دیدم خط تولید راه انداخته‌اند
کاغذرنگی در منزل بود
و چوب کباب تابه‌ای
سوزن ته‌گرد هم
درست یک مسیر طراحی کرده
مریم اندازه می‌گرفت و برش می‌زد
سیدمرتضی تا می‌کرد و سوزن
سیداحمد چوب را آماده کرده و اتصال نهایی
فرو می‌کرد در جعبه‌هایی که گوشه کنار خانه پیدا کرده بودند!

چشم بر هم زدنی
به یکساعت نکشیده
سی چهل فرفره ساختند
و وقتی با شگفتی پرسیدم: این همه برای چه؟!
- می‌خواهیم هر کدام را بفروشیم پانصد تومان
چون محصولی بهتر تولید کرده‌ایم! :)

تربیت زیاد زمان نمی‌خواهد
چند سال نخست زحمت دارد
کودکان وقتی چارچوب‌های زندگی را فرا بگیرند
مثل مقاومت در اقتصاد
تولید به جای مصرف‌محوری
زود راه می‌افتند
مراحل بعدی را بالاستقلال پیش می‌روند
نیاز نیست تا ته مسیر کنارشان باشی!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - اقتصاد 134 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
کارآگاه فوم بر + شنبه 96 آذر 4 - 7:28 عصر

تلویزیون است دیگر
خرج دارد
همه هزینه‌ها که دولتی نیست!

برنامه کارآگاه نجار را چند وقتی‌ست پخش می‌کند
کاملاً تبلیغاتی
می‌گوید این بسته را بخر و این‌طور از آن استفاده کن
این‌بار ابزاری برای بریدن فوم داشت
همان یونولیت‌های زمان خودمان
بچه‌ها خوششان آمد
این‌که به سادگی می‌برید
می‌شد کاردستی‌های حجمی و زیبا ساخت

قبلاً ساخته بودم
البته نوع رومیزی آن را
دبیرستان
برای پایگاه بسیج خودمان
گفتم: کاری ندارد، برای شما هم می‌سازم!



نمی‌توان بر صداوسیما خُرده گرفت
چرخ‌های جامعه‌مان بر مبنای سرمایه‌داری می‌گردد
کاپیتالیسم
وقتی بانک داریم
خب سود داریم
فاصله طبقاتی داریم
سودای ثروت و پول و رشد مالی داریم
طبیعی‌ست که قیمت را دیگر «کار» تعیین نمی‌کند
«نسبت عرضه و تقاضا» معیّن می‌کند
جامعه که سرمایه‌داری باشد
تبلیغ هم بخشی از چرخه «تولید، توزیع، مصرف» است
جایی که توزیع باید به مصرف منجر شود

اما این را اقرار می‌کنم
این تأثیرگذارترین نوع تبلیغ است
وقتی یک برنامه آموزشی باشد
وقتی در کنار آموزش یک فن و هنر
ابزاری را توصیه می‌کند
أوقع فی‌النفس است
ما اما این بار هم تسلیم تبلیغ نشدیم
فوم‌بر خودمان را ساختیم و بچه‌ها
امروز چند قطعه کشیدم و بریدند!



جامعه هر چقدر که بخواهد عربده‌کشان سرمایه‌داری را بانگ بزند
اختیار را که نمی‌تواند از ما بستاند
ما مقاومت می‌کنیم
تسلیم نمی‌شویم
به حول و قوّه الهی!
اقتصاد باید مقاومتی بشود، این سرنوشت محتوم ماست! :)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - اقتصاد 134 - هنر 24 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  حلقه میانی چیست؟ - دبیرستان سرای ایرانی - ایده پرتقالی - 
پول در بانک 8 + یکشنبه 96 تیر 4 - 5:0 عصر

البته
یادمان نرود ما «جمهوری اسلامی» داریم
این هم نکته مهمی‌ست
این را من می‌خواهم از شما که توضیح بفرمایید
چه شد که نظام ما «جمهوری» شد
در حالی‌که می‌دانیم
و می‌دانید
آن‌چه در اسلام می‌شناسیم
در فقه آن
«حکومت اسلامی» بوده است
وقتی نظام شد جمهوری
یعنی قوانین را وکلایی از سوی مردم تعیین می‌کنند
همین‌طور قانون بانک را
و تعدادی از فقهای مورد تأیید رهبر
رهبری که آن را نیز خبرگان منتخب مردم
به وکالت از آن‌ها
معیّن نموده‌اند
حداقل ما هم اگر مدعی شویم منصوب است و نه منتخب
به نصب عامّ
ظاهر ِ جمهوریّت آن که دلالت دارد بر انتخاب
روندی که صورت می‌پذیرد
این فقها و آن حقوق‌دان‌ها
دوازده‌نفری مصوّبه وکلای مردم را بررسی می‌کنند
اگر این‌ها گفتند مخالف شرع
و آن‌ها مخالف قانون اساسی
که آن را نیز مردم در رفراندوم رأی داده‌اند
اگر گفتند که نیست
می‌شود قانون معتبر
یعنی هم اعتبار شرعی و هم اعتبار قانونی

دقت فرمودید چقدر رأی مردم حاضر شد
در تصمیمات نظام اسلامی
این شد جمهوریّت
حالا این جمهوری اسلامی با این ساختار
اگر آمد و قانون گذراند که این بانک صحیح است
خودش و تمام عقودش
حالا ما به مردم چه می‌توانیم بگوییم؟!
اگر بگوییم باطل است
آیا نباید پاسخ بدهیم به نقد آن‌ها به بطلان تمام ساختار حاکمیت؟!
آیا نزده‌ایم زیر میزی که خودمان چیده‌ایم؟!
آیا جامعه را دچار تحیّر و سرگشتگی نکرده‌ایم؟!
همه معادلات را بر هم نزده‌ایم؟!
قید جمهوری قید ساده‌ای نیست
به نظر شما چرا ما این قید را در ابتدای انقلاب ضمیمه اسلام کردیم؟

اگر چه بنده طلبه حوزه امام زمان (عج) هستم
و هیچ تعهّدی نسبت به منتسکیو ندارم
اتفاقاً از استادی شنیدم که به جای قوای سه‌گانه
ما پنج قوّه باید برای نظام اسلامی در نظر بگیریم
اما در هر صورت
امروز سه قوّه داریم
رئیس جمهور هم داریم
پس لازم است به نکته‌ای که عرض کردم توجه کنیم

استاد حسینی (ره) معتقد است مشکل ما
در تأثیر منطق ارسطویی
بر مطالعات فقهی ماست
روزی که فقهای ما تلاش کردند بر استدلالی بودن تفقه بیافزایند
از منطق مرسوم در عصر خود بهره بردند
و نفوذ آن را در علم اصول و فقه افزایش دادند
طوری که سالیان سال
خواندن منطق یکی از مقدّمات ورود به حوزه علمیه بود
ببینید در جامع‌المقدمات
که جامع تمامی دانش‌های لازم برای ورود به اولیّات فقه و اصول است
پنجمین کتاب آن
الکبری فی المنطق
و هنوز هست
و البته امروزه
چند دهه است که این را کافی نمی‌دانند
دو منطق خوانده می‌شود
نخست آشنایی با منطق که فارسی‌ست
و دیگری منطق مظفّر یا همان «المنطق» به زبان عربی

این منطق جزئی‌نگر است
در مواجهه با موضوعات پیچیده
آن را به حیثیاتی تجزیه می‌کند
و سپس
تلاش می‌نماید حکم هر حیثیت را علی‌حدّه
و به صورت مستقل تعیین کند
نمی‌تواند این منطق
یعنی قادر نیست اصلاً
که یک کلّ واحد را تحلیل نموده
سهم اجزاء در منتجّه و محصول را سنجیده
ارزیابی نماید
و حکم واحدی را برای آن کلّ صادر کند

یک روز ما فلسفه و علم و دین را از هم تفکیک کردیم
و مستقل از هم:
عده زیادی می‌گفتند
حوزه فلسفه علی‌حدّه
و حوزه علم علی‌حدّه
و حوزه دین علی‌حدّه
کاری به هم ندارند
بخش علم را بسپارید به کارشناس موضوع‌شناس
آن‌ها ضرورت‌ها را معیّن می‌کنند
ما فقها هم بر حسب وجود ضرورت امضاء می‌کنیم
علم هم با ارزش کاری ندارد
ما ارزش را معیّن می‌کنیم
عواقب این نگرش را اکنون مشاهده می‌کنید!

[لینک فیلم]

...

موفق باشید

منبع استفتائات مضاربه این‌جاست: http://farsi.khamenei.ir/treatise-content?id=166


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 134 - آقامنیر 105 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

<   <<   11   12   13   14      >

شنبه 103 اردیبهشت 15

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
اقتصاد - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X