صبح روز سوّم قبل از نماز صبح در حرم بودیم، یعنی صبح چهارشنبه، خیمهگاه را دیدیم و به سمت نجف حرکت کردیم. یک ساعت در راه بودیم. با تاکسی، عصر به نجف رسیدیم. عراقیها خودشان کربلا را بیشتر از نجف دوست دارند. میگویند نجف دلگیر است.
اولین ورودم به حرم با لباس رفتم، ولی بقیه اماکن را به جهت امنیت و راحت بودن با همان دشتاشه بودم. یک دو نفر از شیعیان دلسوز عراقی به من گفتند: لباست تو را وهابی نشان میدهد! پرسیدم، گفتند: دشتاشه شیعیان عراق چهار انگشت بلندتر است! عجب! فرهنگ قومی را اگر بلد نباشی از این خطاها هم گریزی نداری.
خلاصه به نجف که وارد شدیم مانند شهر مردگان بود. تمام شهر خالی از سکنه به نظر میرسید. هوا گرم بود و هنگام عصر کسی در خیابان نبود. هتلها هم بسیاری پر بودند. گشتیم تا این هتل فائز را پیدا کردیم و برای ما جا داشت. به جهت ایام ولادت سید الشهدا (ع) گویا همه به عتبات آمدهاند. اندکی استراحت کردیم و غروب که با لباس برای نماز خارج میشدم، مسئول هتل از دیدنم شگفتزده شده بود، با لباس مرا نشناخته بود!
حرم حضرت امیر (ع) خیلی شلوغ بود، خیلی هم کوچکتر از حرم سیدالشهدا (ع) است. طلبه و روحانی هم زیاد دارد. نجف است دیگر! اما درسها تعطیل است. تابستان است و تا اول ماه مبارک درس نیست. همین ابتدای خیابان کوچههایی است که به خانه آیةالله سیستانی منتهی میشود. همه نگهبان دارد، تمام وقت. شب کنسرو لوبیا خوردیم و خوابیدیم.
امروز صبح که پنجشنبه بود به سمت کوفه رفتیم، با اتوبوس. میثم تمّار جدا و بعد مسجد کوفه بود. مسجد بزرگی است این مسجد کوفه. هانی و مسلم و مختار را زیارت کردیم. محل قبول شدن توبه حضرت آدم و حضور جبرائیل، حتی محلی که پیامبر در سفر معراج آنجا نماز خواند، کشتی نوح و… خیلی تاریخ دارد این مسجد.
رفتیم به خانه حضرت امیر (ع). در کنار مسجد کوفه است. اتاقی دارد محل غسل و کفن حضرت بوده است و چاهی که از آن آب برمیداشتند. اتاق امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و چند اتاق که خانواده حضرت در آن زندگی میکردند، امالبنین و فرزندانش! خانه نسبتاً بزرگی است، ولی اتاقها کوچک هستند، حدود 2*3.
به مسجد سهله رفتیم و آنجا هم نماز خواندیم. تمام انبیاء در این دو مسجد رفته و نماز خواندهاند. از سهله به نجف آمدیم و استراحت کردیم و نهار خوردیم. مسجد حنانه در مسیر راه بود، مسجدی که وقتی بدن حضرت امیر (ع) را از آنجا میگذراندند صدای آه و ناله شنیده میشد، ولی از خیر آن گذشتیم، هوا خیلی گرم بود. مسجد صعصعه نیز نرفتیم. نماز کوفه را نماینده آیةالله سیستانی خواند. بعد از نماز هم زنهای عرب صف میکشیدند و نامهای نشان داده و مبلغی کمک از ایشان دریافت میکردند، ظاهراً ماهانهای نزد ایشان داشتند.
چقدر مقتدا طرفدار دارد. فردا جمعه مقتدا صدر در کوفه نماز میخواند، شاید رفتیم! برچسبهای مرتبط با این نوشته: سفر 33 -
|