سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

دانش، روشنی بخش اندیشه است . [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
نظم ِ ابزاری + شنبه 101 آذر 12 - 2:48 صبح

باشد می‌شود
ابزارش
گاهی این‌طور
اصلاً ابزار می‌تواند مسیر را تسهیل کند
انسان می‌رود
حرکت می‌کند
وقتی راه ساده شده باشد

نظم هم این‌طور
اگر ساعتی باشد که زنگ بزند
اگر برنامه‌ای که خبر بدهد
فرصتی که بشود منظم بود
این ابزار است
ابزاری که کارها را ساده می‌کند
ضعیف‌ترین انگیزه‌ها هم تبدیل به اراده می‌شوند

این برنامه را چاپ کردم
از همین رو
برای هر کدام یکی
هر کدام از فرزندانم



روکش با لمینیت
پس می‌شود با ماژیک نوشت
پاک کرد و دوباره نوشت
مثل تابلوی وایت‌بورد

منظّم بودند
بیشتر شدند
دقیق‌تر
با میل و اراده خودشان
بدون زور
بدون فشار

در غرفه‌مان هم گذاشتم
غرفه‌ای که برای فروش محصولات خانگی‌مان داریم
این‌جا:
https://basalam.com/movashah

فناوری این
ابزار
وقتی ساده شود
حرکت بیشتر
توقف کمتر

قَالَ سید المسلمین (ع): «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً؛ فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ، وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ» (نهج‌البلاغه، ح312)
دلها را نشاطى و ملالى است، اگر نشاط روى آورد آنها را به مستحبّات وادارید، و اگر ملالت دست داد به برگزارى واجبات اکتفا کنید. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
اغتشاش سیدمرتضی + چهارشنبه 101 آبان 25 - 4:40 عصر

معلم خواست
خودش نوشت
من نه
فقط در حدّ راهنمایی
با هم گفتگو
باقی قلمش
این انشا را:



مطلب خیلی ساده
خیلی عجیب که بعضی نمی‌فهمند
تغییر راه دارد
این نمی‌شود
عاقل می‌فهمد
لجباز نمی‌فهمد
کینه‌توزی می‌کنند
می‌فهمم
از نثرشان پیدا
جایی ضربه‌ای خورده‌اند که دردشان آمده
شاید مظلوم واقع شده
چه ربطی به امنیت مردم دارد؟!
هر چه هست هوای نفسشان است
آن‌ها هم می‌فهمند
اگر از شرّ آن خلاص شوند!

وَ قَالَ اَبو الرّیْحانَتَیْن (علیه السلام): أُوصِیکُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَیْهَا آبَاطَ الْإِبِلِ لَکَانَتْ لِذَلِکَ أَهْلًا: لَا یَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِلَّا رَبَّهُ؛ وَ لَا یَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ؛ وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَنْ یَقُولَ لَا أَعْلَمُ؛ وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ یَعْلَمِ الشَّیْءَ أَنْ یَتَعَلَّمَهُ؛ وَ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ، فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِیمَانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَ لَا خَیْرَ فِی جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ، وَ لَا [خَیْرَ] فِی إِیمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ. (نهج‌البلاغه، ح82)
شما را به پنج چیز سفارش مى کنم که اگر براى دسترسى بدان رنج سفر را بر خود هموار کنید، در خور است: هیچ یک از شما جز به پروردگار خود امید نبندد، و جز از گناه خود نترسد، و چون کسى را چیزى پرسند که نداند شرم نکند که گوید ندانم، و هیچ کس شرم نکند از آنکه چیزى را که نمى داند بیاموزد، و بر شما باد به شکیبایى که شکیبایى ایمان را چون سر است تن را، و سودى نیست تنى را که آن را سر نبود، و نه در ایمانى که با شکیبایى همبر نبود. (ترجمه شهیدی)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: انشا 12 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
کوکوسبزی پلو + چهارشنبه 101 آبان 4 - 2:28 عصر

نمی‌گم نیست
می‌گویم ندیدم
من ندیدم
تا به حال
به گوشم هم نخورده
غذایی که این‌طور باشد
ترکیبی از کوکوسبزی با پلو

این‌بار هم قصد داشتم کوکوسبزی درست کنم
مثل همیشه
ناگهان به سرم زد
فکر تازه‌ای:
چطور است کوکو ته پلو درست شود!

مواد همان مواد
ریختم ته پلوپز
رویش پلو
دوباره یک لایه دیگر
کوکو شد ته‌دیگ
مثل ته‌دیگ سیب‌زمینی
این‌بار ته‌دیگ کوکوسبزی
یک‌جور ته‌چین در حقیقت



عالی
کیف کردند
طعم کم‌نظیر
پلو هم عطر و بو گرفته
کوکو هم واقعاً کوکو شده
بدون عیب و نقص :)



زیبایی خوب است
غذا باید دلپذیر باشد
دوست‌داشتنی
ظاهری جذاب بهتر
حتی اگر ساده
حتی اگر فقط نان و پنیر
ساده‌ترین‌ها
می‌تواند زیبا شود
با چیدن مناسب
انسان باید چیزی بخورد که بدان «میل» داشته باشد
خوردن بدظاهر «کراهت» دارد!

کتب مرتضی(ع): «... فَإِنَّمَا أَهْلُهَا کِلَابٌ عَاوِیَةٌ وَ سِبَاعٌ ضَارِیَةٌ، یَهِرُّ بَعْضُهَا عَلَى بَعْضٍ وَ یَأْکُلُ عَزِیزُهَا ذَلِیلَهَا وَ یَقْهَرُ کَبِیرُهَا صَغِیرَهَا ...» (نهج‌البلاغه، ن31)
...دنیا پرستان سگانى فریاد زننده، و درندگانى شکار کننده هستند، یکدیگر را مى گزند، زورمندش ضعیفش را مى خورد، و بزرگش به کوچکش به قهر و غلبه حمله مى کند... (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
نمایش واقعیت + چهارشنبه 101 مهر 27 - 5:0 عصر

همه همان بود
همان که تعریف کرده بودم
قصه واقعیت
داستانی که این‌جا نوشتم
اما تأثیرگذار
خیلی بیشتر
نور و صدا و حرکت

رایگان
دوستان رفته و تعریف کرده
ما هم رفتیم
ساعت 7 شب

شلوغ
جمعیت زیاد
هفت هزار نفر گفتند که آمده
انتهای شهرک قدس
فضای وسیعی در پایه کوه
کنار بلوار مرجعیت
نزدیک پل

نوشته بود عکس نگیرید
نگرفتم
این تصاویر را از سایت تسنیم برداشتم:



از خلقت حضرت آدم (ع)
دستور به سجده
استنکاف ابلیس
توطئه و وسوسه برای خوردن از درخت ممنوعه
حضرت نوح (ع) و کشتی
ابراهیم (ع) و آتش و گلستان و نبرد با بت‌پرستی
داستان مباهله
غدیر و ولایت علی (ع)
ماجرای شکستن در خانه حضرت زهرا (س)
تابوت و دفن پنهانی
تا ماجرای کربلا و قیام خونین

از همه جذاب‌تر نقل راوی داستان
بسیار قوی و محکم
با عباراتی متقن و مستحکم

زیبا بود
زیبا
بچه‌ها دوست داشتند
خدا قبول کند إن‌شاءالله
این همه زحمت که کشیده‌اند
پروژه‌ای عظیم و شایسته قدردانی
هر که ندیده برود ببیند، این را حتماً باید دید!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
به که ربطی نداره؟ + شنبه 101 مهر 23 - 12:30 صبح

«به تو هیچ ربطی نداره»
خیلی غلیظ
چه تأکیدی روی «چ» داشت
با اصرار و فشار
یکی از بچه‌ها
یکی از فرزندانم

سر ناهار
بلند شده کنترل تلویزیون را برداشته
تغییری ایجاد کند
دیگری معترض:
«دستت کثیفه نزن به کنترل»
توجه نکرده
برگشته که سر سفره
«حداقل به نون دست نزن حالا که به کنترل دست زدی، اول دستتو بشور»
این‌بار به صدا درآمده
نه فقط نپذیرفته
از این عبارت هم استفاده کرده:
«به تو هیچ ربطی نداره»

شنیدم
معمولاً می‌شنوم
اگر چه در کنارشان نباشم
حواسم که هست
توجه نکردم
چیزی نگفتم
ماند تا عصر

رفتیم نمایشگاه صنعت کشاورزی
نمایشگاه بین‌المللی قم
معمولاً می‌رویم
هر نمایشگاهی که با خبر شویم
اصرار بر این دارم
بچه‌ها ببینند
آخرین فناوری‌ها را
رشد و توسعه را
آشنا شوند
تأثیر روحی و روانی بالایی دارد
قبل‌تر روی خود من هم داشت



در راه به حرف آمدم:
- هر وقت
هر کسی
اگر بهت گفت به تو ربطی نداره
این پاسخ را به او بده:
به من ربط داره
چون در یک جامعه زندگی می‌کنیم
هر وقت رفتی توی غار زندگی کردی
اون وقت می‌تونی بگی به من ربط نداره
حتی اگر سر خودتو با سنگ بشکنی
باز هم به من ربط داره
چون منم که باید ببرمت بیمارستان
باید تا صبح بیدار باشم
سختی بکشم
حتی اونی‌که میاد تو یه شهر دیگه اغتشاش می‌کنه
اونم به من ربط داره
چون آرامش و امنیت روحی و روانی منو به هم میزنه
حتی در یک کشور دیگه
اگه مردم رو بکشن
نمی‌تونن بگن کشور خودمونه به تو چه ربطی داره
به من ربط داره
چون خبرش به من می‌رسه و ناراحتم می‌کنه
چون انسان هستم و نسبت به هم‌نوعم حساسم
فهمیدی
اینارو باید بهش بگی

داشت می‌شنید
من با قربانی حرف می‌زنم
و بلند البته
تا دیگری بشنود
پس پرسید:
«من کی به فلانی گفتم به تو ربطی نداره؟»

یا فراموش کرده
یا به فراموشی زده
گفتم:
- من با تو صحبت نمی‌کردم
با او بودم
اگر سؤالی داری از خودش بپرس
که پرسید
و او یادش انداخت کجا این حرف را زده
این شد که در نهایت گفت:
«ببخشید فلانی!»
عذرخواهی کرد و تمام

همه چیز این دنیا به همه ما ربط دارد
هر کاری که هر کسی هر جا بکند ربط دارد
به همه ما
بدون ربط نیست
چون ما انسان هستیم
و در جامعه زندگی می‌کنیم
سوار یک کشتی
جامعه‌ای به وسعت تمام این عالم
جامعه بشری!

قال قائدُ الغُرِّ المُحَجَّلین (ع): «خَذَلُوا الْحَقَّ، وَ لَمْ یَنْصُرُوا الْبَاطِلَ» (نهج‌البلاغه، ح18)
فرمود: (درباره آنان که از جنگ کناره گرفتند) حق را خوار کرده، باطل را نیز یارى نکردند. (ترجمه دشتی)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
تب بَر + جمعه 101 شهریور 11 - 4:28 عصر

تب را می‌بَریم
از بین
آیا کار درستی‌ست؟
وقتی دارو مصرف می‌کنیم
استامینوفن مثلاً
همه تب‌بُرها

تب یک درمان است
روش ِ درمانی
طبیعی
خود ِ بدن
میکروب‌ها را می‌کُشد
از بین می‌برد
پس تب چرا باید از بین برود؟

از قدیم پیشانی را خنک
تا آسیب نزند
به مغز
گرمایی که برای درمان لازم
برای مغز مضرّ
تشنّج
آسیب
فقط همین

اما روش‌ها
آیا هنوز همان روش همیشگی؟

دستمال ِ خیس
مرطوب
من هم چون دیگران
از کودکی فرزندان
همیشه همین روش
اما بعدتر
روش‌های بهتر

یک‌بار در داروخانه
چسبی ژلاتینی
سرما را حفظ
در یخچال
روی پیشانی می‌چسبید
به سرعت خنک

این ایده را همان به من داد:
چرا نشود روش‌ها را تغییر داد؟!

رایانه گرم می‌شود
قطعات الکترونیکی
فن
هیتسینک
آلومینیوم
رسانای عالی گرما
چرا پیشانی را خنک نکند
وقتی CPU را می‌کند؟!

ابتدا همراه با فن
امتحان کردم و جواب داد
دیدم زیاده‌روی‌ست
خود ِ هیتسینک به تنهایی هم کافی‌ست



جواب داد
جواب می‌دهد
سال‌هاست
شاید شش الی هفت
ما دیگر از روش‌های قدیمی استفاده نمی‌کنیم
هنگام تب
فقط همین هیتسینک
با کش متصل
خیس هم نمی‌شود
لازم هم نیست مدام در تشت آب خنکش کنی
فقط کافیست نصب کنی
روی پیشانی
پیوسته خنک
تب را کنترل
مغز را نجات
حرارت را کاهش

می‌شود
تغییر ممکن است
بهتر شدن
همیشه راه‌هایی برای ارتقا هست
به شرط این‌که فکر خود را محبوس نکنیم
اصل تحوّل را بپذیریم!

کتب وجه‌الله (ع): «فَإِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْیَا مَثَلُ الْحَیَّةِ، لَیِّنٌ مَسُّهَا قَاتِلٌ سَمُّهَا؛ فَأَعْرِضْ عَمَّا یُعْجِبُکَ فِیهَا لِقِلَّةِ مَا یَصْحَبُکَ مِنْهَا، وَ ضَعْ عَنْکَ هُمُومَهَا لِمَا أَیْقَنْتَ بِهِ مِنْ فِرَاقِهَا وَ تَصَرُّفِ حَالاتِهَا؛ وَ کُنْ آنَسَ مَا تَکُونُ بِهَا أَحْذَرَ مَا تَکُونُ مِنْهَا، فَإِنَّ صَاحِبَهَا کُلَّمَا اطْمَأَنَّ فِیهَا إِلَى سُرُورٍ أَشْخَصَتْهُ عَنْهُ إِلَى مَحْذُورٍ، أَوْ إِلَى إِینَاسٍ أَزَالَتْهُ عَنْهُ إِلَى إِیحَاشٍ» (نهج‌البلاغه، ن68)
دنیا همچون مار است، بپسودن آن نرم و هموار و زهر آن جانشکار. پس، از آنچه تو را در دنیا شادمان مى دارد، روى برگردان چه اندک زمانى با تو مى ماند. و اندیشه دنیا را از سر بنه چه یقین دارى که از تو روى بگرداند، و آن گاه که بدان خو گرفته اى بیشتر از آن بترس، که دنیا دار چون در دنیا به خوشى اطمینان کرد او را به تلخکامى در آورد، یا اگر به انس گرفتن آرمید او را دچار وحشت کرد (ترجمه شهیدی)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
آسیب ِ موفقیّت + یکشنبه 101 مرداد 23 - 1:56 عصر

خیلی عالی
بسیار
نمرات درخشان
معدل‌ها بالای 19
نه فقط یکی
هر سه‌تاشان:

سیده مریم: 19.95
سید احمد: 19.74
سید مرتضی: 19.69



حرف‌هایی نقل کردند
چیزهایی که شنیده
دیدم باید بگویم
حرف‌هایی که نزده‌ام
چیزهایی که مانده:

ببینید بچه‌ها
ما در جامعه زندگی می‌کنیم
جامعه ابزارهایی دارد
برای کنترل
کنترل افراد خودش
آدم‌هایش

جامعه یک میانگین دارد
جایی که همه هستند
این می‌شود فرهنگ
می‌شود نُرم
می‌شود عرف
این وضعیت میانگین را می‌پسندند
مردم
جایگاه اغلبی را
جایی که بیشتر هستند
از نظر مالی
از نظر اعتقادی
از نظر رفتاری و عملی
از نظر علم و دانش و فهم حتی

خارج از این حدّ وسط چه می‌کنند؟
جلوگیری
ممانعت
برخورد
جامعه ابزارهایی برای مقابله با خارج از این محدوده دارد
با آن‌ها مبارزه می‌کند
درست یا غلط
این چیزی‌ست که هست

ماژیک را برداشتم و رفتم سراغ تخته‌وایت‌بورد
سال‌هاست این تخته را داریم
قبل از آن خودم ساخته بودم
با تکه‌ای پلاستیک
به دیوار پونز کرده
جایی که بشود راحت نوشت

ببینید بچه‌ها
این حدّ وسط است
منطقه امن در جامعه
این خط زرد پایین
وقتی مثلاً درس کم بخوانی
از باقی ضعیف‌تر
جامعه تو را تحقیر می‌کند
آحاد جامعه
تک‌تک افراد آن
تا برگردی
تا اصلاح شوی
تا رفتارت را تغییر دهی
تحقیر برای اعمال فشار است
تا کجا؟
تا جایی که به خط قرمز برسی
از آن به بعد
از آن پایین‌تر
«اختیار»ت را سلب می‌کنند
منطقه سلب اختیار است
مدرسه وارد می‌شود
پدر و مادر دخالت می‌کنند
آموزش و پرورش حکم صادر می‌کند
دستور از بالا می‌آید
می‌گویند «تجدید» شده
کلاس «جبرانی» اجباری می‌شود
باید دوباره درس بخوانی
از تفریح و بازی و تلویزیون محروم می‌شوی
مدام بالای سرت
مدام مراقب
تا سر از روی کتاب و دفتر برنداری

این البته برای بچه‌ها
برای بزرگ‌ها دادگاه
پلیس
جرایم مالی و کیفری
دستگیر می‌کند و محاکمه
زندان هست و ابزارهای دیگر کنترلی

اما بچه‌ها
هدف من از این بحث متفاوت
می‌خواستم بخش بالای آن را بگویم
یک بخش بالا هم دارد این نمودار اجتماعی



جامعه فقط پایین ندارد که
بالا هم دارد
خط زرد و قرمز
کوتاه هم نمی‌آید
آن‌جا هم کنترل

اگر از حدّ متوسط بالاتر بروی
«حسادت»ها شکل می‌گیرد
برخی تشویق می‌کنند
برخی برخورد
حالت را می‌گیرند
زیرآبت را می‌زنند به اصطلاح
در هر جا که باشی
مدرسه
محیط کار
محله و دوستان

این‌جا نیز دو مرحله دارد
یک بخشی «با اختیار»
از خط زرد که بگذری
از دیگران که برتر باشی
در درس مثلاً
موفقیت‌ها کسب کنی
حسادت می‌آید
رفیق به چیزهای دیگر دعوت می‌کند
سیگار و الکل و مواد مخدّر پیدا می‌شود
اتلاف وقت و سینما و تئاتر و پارک و بوستان هم
جوج زدن و چای زغالی و منقل
همکلاسی
همکارت
طوری که غفلت کنی
دوباره به جای نخست بازگردی
منطقه امن اجتماعی

اما اگر از خط قرمز گذشتی
زیادی باهوش‌بازی درآوردی
افتخارات کسب کردی
توانایی‌هایت را بروز دادی
استعدادهایت را
همه قوایت را به کار گرفتی
به «شهرت» می‌رسی
امروزه می‌گویند سلبریتی
این‌جا هجمه سنگین می‌شود
وارد محدوده «سلب اختیار» می‌شوی

دیگر خودت نیستی
حق و حقوقت از دست می‌رود
نمی‌توانی مثل بقیه فلافل گاز بزنی
کنار خیابان و در مغازه‌ای کوچک
نمی‌توانی هر جایی بروی
بدون محافظ و همراه مثلاً
عده‌ای می‌خواهند سر به تنت نباشد
عده‌ای می‌خواهند در کنارت
بعضی از روی اشتیاق نَفَسَت را می‌برند
بعضی از روی کینه
در چشمی
دیده می‌شوی
دیگر از خودت نیستی
اختیار زندگی خودت را نداری

اگر دیروز می‌توانستی هر رنگی بپوشی
امروز نمی‌توانی
دیگران رنگ لباست را انتخاب می‌کنند
نوع خودروی تو را
خانه‌ات را
این‌که کجا باشد و به چه شکلی

فرقی نمی‌کند خوب باشی یا بد
باتقوا یا بی‌تقوا
مؤمن یا فاسق
اختیارت را از تو می‌گیرند
و تو «باید» این اختیار را واگذار کنی
تا تو را پس نزند
جامعه‌ای که در آن نفس می‌کشی

فلان مقام رسمی مثلاً
بخواهد برود حرم حضرت معصومه (س) زیارت
اختیار ندارد به تنهایی
سرتیم حفاظت باید اجازت دهد
دفتر و بیت باید هماهنگ کنند
مردم را دور کنند تا آسیب نبیند
از دوست و دشمن
دوست از حبّ دیدار فشار می‌آورد
خفه‌ات می‌کند و زیر پا له
دشمن از بغض و کینه
مترصّد است برای ترورت

پس بهترین جا کجاست؟
وسط
بهترین نباشید
بدترین هم
معدّل بالای 19 هم زیاد خوب نیست
یک کمی معمولی‌تر
مگر آدم در دبیرستان بالای 19 می‌گیرد؟!
چند تا از هم‌کلاسی‌هایتان؟
مراقب باشید «تک» نباشید
نه در بالای نمودار
نه در پایین آن

اما اگر روزی تصمیم گرفتید
علاقه و استعداد داشتید
آماده هم باشید
آماده هزاران مشکلی که در کمین است
در کمین آن‌هایی که زیاد بالا می‌روند
حتی سازمان‌ها و نهادهای اطلاعاتی و امنیتی هم هشیار می‌شوند
آن‌ها هم نسبت به آدم‌های «زیاد موفق» حساس‌اند
چون تأثیرات بزرگ دارند
و مخاطرات

بیشتر باید مراقب اطراف خود باشید
اگر از نُرم جامعه زیاد بالاتر رفتید
زیر ذرّه‌بین
از طرف خیلی
«عادی» باشید راحت‌تر!

قال رسول الله (ص): «کفى بالمرء إثما أن یشار إلیه بالأصابع إن کان خیرا فهى مزلّة إلّا من رحم اللَّه تعالى و إن کان شرّا فهو شرّ.» (نهج‌الفصاحه، ص608، ح2141)
براى انسان همین گناه بس که انگشت‌نما باشد. اگر به خیر باشد، در معرض لغزش است (مگر آنکه خدایش رحم کند) و اگر به شرّ باشد، پس شرّ است.

سِبْطُ الشَّیْخِ الطَّبْرِسِیِّ فِی مِشْکَاةِ الْأَنْوَارِ عَنِ النَّبِیِّ (ص) قَالَ: «کَفَى بِالرَّجُلِ بَلَاءً أَنْ یُشَارَ إِلَیْهِ بِالْأَصَابِعِ فِی دِینٍ أَوْ دُنْیَا» (مستدرک الوسائل، ج1، ص120، ح145)
رسول خدا (ص) فرمود: از نظر بلا (امتحان) همین برای انسان کافیست که او را با انگشت نشان دهند (مشهور باشد)، چه در امر دین و چه در امر دنیا.


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
انتظار + سه شنبه 101 خرداد 24 - 5:0 صبح

«ریشات داره سفید میشه!»
- موهامم سفید میشه
صورتم چروک میشه
لاغر میشم
خمیده
چشمام ضعیف میشه
گوشام
همه این اتفاقا برام میافته
پیر میشم
قراره که بشم!

پاسخ کودکان را باید داد
درست و صحیح
آگاه شوند

ببین پسرم
دخترم
آماده پیر شدن باش
از همین امروز
انتظار بکش
چرا؟!
تا تعجب نکنی
یک روز که اولین چروک را در صورت خود دیدی
جلوی آینه
ناراحت نشو
نترس
نمی‌ترسی
چون از قبل انتظار آن را داشتی

ما انسان هستیم بچه‌ها
ما تغییر می‌کنیم
ما کودک
بعد جوان
بعد هم پیر می‌شویم
از ابتدا قرار بر همین بوده
تا آماده رفتن شویم
انتقال به دنیای جاودان



از پیر شدن نترسید
از همین الآن
به آن فکر کنید
بازنده کسی نیست که پیر می‌شود
چروک می‌شود
زشت می‌شود
لاغر و قوزی می‌شود
کر و کور می‌شود
بازنده او نیست
بازنده کسی است که برای این اتفاقات آماده نباشد
توشه نداشته باشد
عمل صالح آماده نکرده باشد
قبل از آن‌که دیر شود
پیر شود
ضعیف شود
ناتوان شود

از الآن به فکر پیری باشید
تا امروز تلاش کنید
آن روز شاید نتوانید
کاری که امروز به سادگی می‌توانید!

هر سؤال یک فرصت است
هر پرسشی
هر ابهامی که کودکان دارند
یک فضا برای آموزش
تربیت
چرا خداوند مادر را مسئول تربیت فرزند قرار داد
تمام‌وقت
روز تا شب
شب تا روز
فقط تا شکم او را سیر کند؟!
غذا بپزد و لباس بشوید؟!

مادر در کنار فرزند است
تا از فرصت‌ها بهره ببرد
از لحظات با هم بودن
هنگام تلویزیون دیدن
درس خواندن
غذا خوردن
بازی کردن
خانواده همواره در حال تربیت نسل آینده است
باید باشد یعنی!

قال زَیْنُ المُوَحِّدینَ(ع): «الْعَفَافُ زِینَةُ الْفَقْرِ، وَ الشُّکْرُ زِینَةُ الْغِنَى.» (نهج‌البلاغه، ح68)
پاکدامنى زینت تهیدستى، و شکر زینت توانگرى است. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
کانسکوئنسز + پنج شنبه 101 خرداد 19 - 5:0 صبح

پیامدها
عواقب
چیست واقعاً؟

دیر کرده است
باید تا به حال می‌رسید
مدرسه مگر چقدر؟
امتحان چقدر طول می‌کشد؟

نگران شده‌ایم
از وقت گذشته
به دنبالش
من و یکی از بچه‌ها
نزدیک مدرسه که می‌شویم
دیگر کسی باقی نمانده
همه خارج شده
آخرین‌ها هم
خلوت
کجاست؟
دل‌ها نگران
قلب‌هایمان می‌تپد
حالا چه کنیم؟

از دور سه نفر را می‌بینیم
- به نظرت اون نیست؟
= نه فکر نکنم!
دور می‌زنیم
طوری که بتوانیم از روبه‌رو ببینیم
توقف می‌کنم
خودش است
کیم در دست
با دوستانش
هر کدام یک بستنی کیم را لیس می‌زنند

ما را می‌بیند
هر چند از دور
دور می‌زند تا بستنی‌اش را نبینیم
مثلاً ما را ندیده است

راه می‌افتم
نمی‌ایستم
به سمت خانه
قرار نیست بایستیم تا سوارش کنیم که!

چند دقیقه بعد خانه است
چند توضیح کوتاه:
- نگران شده بودیم
مهم نیست می‌خواهی با دوستانت بستنی بخوری
ولی
مهم است که دیگران را آگاه کنی
مضطرب نشوند
ما باید بدانیم چه زمانی باید با پلیس تماس بگیریم
و گم شدنت را گزارش کنیم!



بچه‌ای که همراهم بود متعجب
= فکر می‌کردم سرش کلّی داد بزنی
شاید هم کتکش
فکر می‌کردم خیلی عصبانی باشی
- خودت فکر کن
می‌شد مرده باشد
تصادف کرده
زیر شده
له شده
یا در بیمارستان
کدام بهتر است؟!
حالا که سالم
باید خدا را شکر کنیم
این‌که زنده است که نباید ما را ناراحت کند
این‌که سالم است
پس عصبانی نیستم
و نشدم
فقط خودش باید بفهمد
ما را ناراحت کرده
به زحمت انداخته
حق ما افتاده گردنش



عذرخواهی کرد
و دیگر تکرار نخواهد کرد
مطمئنم
بدون این‌که خشونتی لازم باشد
انسانی
چرا که او هم انسان است

برای بچه‌ها خاطره گفتم
بعد از این ماجرا
از کودکی خودم
زمانی که دیر کرده
تهدیدهای عجیب
کمربند پدر
و کفگیر مادر
چه ترس عجیبی
گریه‌ها و جیغ‌ها
دوم دبستان شاید
خاطره آن باقی
در جان و روح

به عواقب رفتار باید فکر کرد
نتایجی که به بار می‌آورد
آثاری که بر جای می‌ماند
هدف از فریاد چیست؟
خودمان را خالی کنیم و راحت؟
یا فرزند را تربیت؟
مگر با داد زدن می‌شود؟!

من حتی صدایم را هم بلند نکردم
ولی او رفتار درست را فرا گرفت
مگر هدف، اصلاح رفتار نیست
با عفو و صبوری هم که می‌شود
البته که می‌شود
خدای را سپاس!

قال الغالب الکرار(ع): «إِذَا تَمَّ العَقلُ، نَقَصَ الکَلَامُ» (نهج‌البلاغه، ح71)
هنگامى که عقل کامل گردد سخن کم مى شود (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
شطرنج ِ نظامی + سه شنبه 101 خرداد 3 - 8:5 عصر

هنرمند است
و هنر را
به طرز عجیبی دوست دارد
خلاقانه یعنی





گاهی می‌سازد
گاهی رنگ می‌کند
گاهی می‌کشد
نقاشی
طراحی
و از همه بیشتر همین



بدون سفارش
همین‌طوری یعنی
امضا هم می‌کند
اصرار دارد بر آن :)





تعجب‌آور بعضی
این‌طور تعجبی



این‌بار
همراه با برادرش



فکر را ببین
خلاقیت به خرج
یک شطرنج جدید اختراع
مهره‌ها هم کاغذی
داستان هم دارد
سناریو



برای هر مهره مأموریتی
اندازه و حرکتی
مجاز و غیرمجازی
نحوه زدن
نحوه نابود کردن
برای هر مهره از این نوع جدید شطرنج



می‌شود تولید کرد اصلاً
به بازار فرستاد
از بس جالب و مبتکرانه



مرزها را شکسته
اندازه مهره‌ها را تغییر داده
بعضی از مهره‌ها چهارخانه‌ای هستند!

کتب عَلَم الهادی(ع): «حِفْظُ مَا فِی یَدَیْکَ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنْ طَلَبِ مَا فِی یَدَیْ غَیْرِکَ» (نهج‌البلاغه، ن31)
حفظ آنچه در اختیار توست نزد من محبوبتر است از طلب آنچه در دست غیر توست. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

<      1   2   3   4   5   >>   >

جمعه 103 آذر 2

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مرتضی - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X