سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

از لغزش جوانمردان در گذرید که کسى از آنان نلغزید ، جز که دست خدایش برفرازید . [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
هویّت ِ بورس 3 + سه شنبه 97 بهمن 23 - 5:0 صبح

البته یک گزینه دیگر هم دارد
برای سودآوری
ارزش سهام کارخانه بالا رود!

چه؟!
ارزش سهام بالا رود؟!
این یعنی چه؟!
چطور می‌شود که ارزش سهام کارخانه بالا رود
یا عجیب‌تر از آن
پایین بیاید؟!
مگر سهام در مقابل سرمایه نبود
مگر سرمایه کم و زیاد می‌شود؟!

این‌جاست که نیاز به تحقیق بیشتر پیدا می‌کنیم
بورس را بهتر بشناسیم
بورس هم مثل پول
در کلاه‌برداری افتاده است
دیگر معادل سرمایه نیست
این دروغی‌ست که به ما گفته می‌شود
یا شاید هم خود ما
به دیگران می‌گوییم
برای این‌که سود خود را از بورس ببریم!

اقتصاد سرمایه‌داری بیمار است
از ابتدا بیمار زاده شد
از همان روزی که در کتاب ثروت ملل
توسط آدام اسمیت پردازش شد
از همان روز مریض بود
زیربنایی نادرست داشت
آدام اسمیت خیلی خوش‌بین بود
می‌گفت زمین کشاورزی‌ای را تصوّر کنید
جاده‌هایی در آن لاجرم هست
نمی‌شود نباشد
برای جابه‌جایی و حمل و نقل
پس به اندازه همین جاده‌ها
نمی‌توانیم کشاورزی کنیم
جا کم می‌آوریم یعنی
حالا اگر جاده‌ها را بر آسمان رسم کنیم
اگر پل بزنیم یعنی
جاده‌ها روی زمین نباشد
سطح زیر کشت افزایش می‌یابد خب
چرا نمی‌فهمید؟!

یعنی چه؟!
می‌گفت در معاملات داخلی
داخل یک کشور
ما به بانک اعتماد می‌کنیم
بانک سکه‌های ارزشمند ما را می‌گیرد
سکه‌هایی فلزی که ارزش آن‌ها مال ِ خودشان است
ارزش ذاتی دارند مثلاً
طلا یا نقره یا مس یا هر چیز دیگر
این سکه‌ها ارزشمند هستند
چه دست ما باشند
چه دست بانک
اما بانک
به ما کاغذهایی می‌دهد به نام اسکناس
یا چک
یا مثل امروز
یک کارت اعتباری مغناطیسی
فلز چه شد؟!
آزاد شد
طلا و نقره و مس رها
افتاد دست بانک
با آن چه می‌کند؟!
در معاملات خارجی به کار می‌اندازد
و در معاملات داخلی
ما مردم
همه‌مان با کاغذ کار می‌کنیم
با پول
جایگزین سکه‌های حقیقی

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 141 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
هویّت ِ بورس 2 + یکشنبه 97 بهمن 21 - 5:0 صبح

بورس چیست واقعاً؟!
این سؤال مهمی‌ست

ما یک روز از بانک ناراضی شدیم
وقتی فهمیدیم پول چیست
این‌که پول را کالا کرده‌اند
در حالی که قرار بود وسیله مبادله باشد
وقتی تورّم
بالاجبار شد از لوازم پول
اساساً بانکداری، پونزی شد
مشابه همین شرکت‌های هرمی
خب چه گفتیم با خود؟
بورس بهتر است
بورس کالاست
بورس واقعی‌ست
بورس سهامی‌ست که تورّم ندارد
چون قابل چاپ توسط بانک مرکزی نیست
چون قابل اعتبار و خلق توسط سایر بانک‌ها
یک عدد نیست که با سند ِ بدهی تولید شود!

در یک نگاه سنّتی
در یک نگاه بدوی و ابتدایی
بورس خیلی هم اسلامی‌ست
اسلامی‌تر از هر بانکی
بانک مال ِ مرا قرض می‌گیرد
تا کار کند و در سود شریک باشد
یا وکیل باشد
تا پول را وام دهد و در سود وام‌گیرنده شریک
این‌جا بحث ربا داغ است
محلّ دقّت
این‌که سود قطعی باشد یا نباشد
تمام این نکات فنّی داخل می‌گردد

اما بورس
خیلی ساده
من در سرمایه‌های یک کارخانه شریکم
سرمایه‌های منقول و غیرمنقول
سهم خریده‌ام
مشارکت کرده‌ام
سود هم که قطعی نیست
کاملاً نوسان دارد
کارخانه خوب اگر کار کند
سود بیشتری نصیبش می‌شود
مجمع عمومی تشکیل
گاهی این سود اضافه را بدل به سرمایه بیشتر می‌کنند
سرمایه کارخانه افزایش می‌یابد
آن مقدار هم که سرمایه نشد
به عنوان سود تقسیم می‌شود
سود سهام‌داران
این که خیلی شرعی‌ست

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 141 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
هویّت ِ بورس 1 + جمعه 97 بهمن 19 - 5:0 صبح

مطالبی از وبلاگتون رو خواندم در مورد بانک مطلب نوشته بودید اما در مورد بورس اشاره ای نشده بود.
در مورد بورس میشه مطالبی رو توضیح بدین؟
ایا سازگار بورس سازگاری هست مشابه با وضعیت بانکها؟
یعنی از نظر قانون وشرع  باتوجه به شرایط و قوانین حلال ولی در کل همان رباست؟
مدل کلی بورس سالم است یا دچار مشکل؟یا بخشیهای از این مدل دچار ایراد می باشد؟
مثلا خرید و فروش های که روزانه صورت می گیرد مشکل دارد یا نه؟
امروز سهامی خرید داری می شود و فردا فروخته.این مدل ایا ایراد دارد یا ندارد؟

ایا جنسی که موجود نیست امکان مبادله دارد؟یعنی اشکال دارد یا ندارد خرید و فروش شود؟
مثلا معاملات سکه و اتی سکه در بورس ایراد دارد یا ندارد؟
ایا قاعده ای که می گویید پول نباید کار کند،در مورد بورس مصداق دارد؟
بورس های  خارجی  کار کردن چطور، ایراد دارد یا ندارد؟
مثلا فارکس؟
وایا می توان به این قاعده اکتفا کرد که می گویید پول را از دست کفار در اورید. و وارد بورس خارجی و فارکس شد؟
حجم نقدینگی بالاست و زیر ساخت های تولید ضعیف و در موارد برای افراد امکان وارد شدن در تولید نیست  راه کار در شرایط کنونی چیست؟


ممنون از سؤال‌تان
و عذر
از بابت این‌که نتوانستم تلفنی پاسخ دهم

شروع با یک مثال:
به دندان‌پزشک مراجعه می‌کنید
ظاهر دندان سالم است
بررسی می‌کند
چیزی نمی‌بیند
ولی درد دارید
مسکن می‌دهد:
روزی یک عدد از این قرص مصرف کنید!

مدتی بعد
در یک مقاله پژوهشی
نشریه‌ای تخصصی
با مطالعاتی روبه‌رو می‌شوید
اگر اهل تحقیق باشید
فلان مرکز در فلان کشور
روشی پیشرفته در دست بررسی
با استفاده از اشعه ایکس
عکس برداری از بافت درون دندان

بله
با این روش می‌توان درد دندان شما را درمان کرد
به روشی بهتر
اما این متد هنوز به بازار نیامده
تست خود را به پایان نرسانده
مجوّزهای لازم را دریافت نکرده
شما باید به درمان‌های رسمی بسنده کنید!

فقه هم علم است
گاهی بحث‌ها پژوهشی می‌شود
فراتر از آن‌چه در عمل هست
آن‌چه مراجع فتوا می‌دهند
فقه هم رشد دارد
متوقّف که نیست

از این زاویه که بنگریم
ما در عمل به فتوای مرجع خود عمل می‌کنیم
چه بانک باشد و چه بورس
تقلید می‌کنیم و مانعی هم نیست
به آن‌چه به حجیّت رسیده
اما در بحث
وقتی در حال مطالعه‌ایم
تحقیق
به فراتر از آن‌چه هست می‌نگریم
توجه داریم
در تلاش برای نوآوری
درک بهتری از شرایط
برای ارتقاء مرزهای دانش

بورس چیست واقعاً؟!
این سؤال مهمی‌ست

[ادامه دارد...]

 

 


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 141 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
عشق و فقه 14 + شنبه 97 بهمن 6 - 5:0 صبح

بحث را عوض کنم
سعی کردم کلّی
حالا جزئی
مصداقی که فرمودید
عشق
در قلمرو علم کلام عرض می‌کنم
جبر و اختیار
انسان مکلّف به چیزی‌ست
که در آن اختیار داشته باشد
در غیراختیار
تکلیف نیست

انسان دو خصلت مهم دارد
به دو چیز توصیف؛
حالات
رفتار

رفتار را ما می‌سازیم
اگر اختیاری باشد
رعشه دست اختیاری نیست
خوردن دست به لیوان و افتادن و شکستن
مستی که آدم می‌کشد
این‌ها را به مقدمه عقاب می‌کنند
این‌که
چرا آن کار را کردی تا به این مرحله از ناتوانی برسی
پس رفتار
اگر غیراختیاری باشد
عقاب ندارد

اما حالات
حال اساساً غیراختیاری‌ست
هیچ انسانی
حال و هوایش دست خودش که نیست
مرگ عزیزی می‌بیند و بی‌هوش می‌شود
اشک می‌ریزد و از درون منهدم
این حال که دست خودش نیست
حال اصلاً تأثر است
از جنس پذیرش و مطاوعه
پس
به حال نمی‌شود عقاب کرد
به حس درونی انسان‌ها

البته
رفتار قابل عقاب است
عصبانی‌ست و کتک می‌زند
عصبانی هیچ
کتک عقاب دارد
کیفر دارد و حرام می‌شود
ناراحت است و به صورت لطمه می‌زند
ناراحت بود هیچ
لطمه را نباید می‌زد
فعل حرام انجام داده و معاقب است
دیده است
عاشق شده
خیره شده
عشقش هیچ
دست خودش نبوده
اما چشم‌چرانی‌اش چه؟

اعتقادات دینی ما این است
جایی که اختیار نیست
تکلیف نیست
حلال و حرام و مستحب و مکروه هم
احکام خمسه تکلیفیه یعنی
حالات انسان این‌طور است
به همین دلیل است که دعا می‌کنیم
فلسفه دعا شاید همین
از خدا تغییر می‌خواهیم
در حالاتمان
می‌خواهیم تغییرمان دهد
روحیاتمان را
حس و حالمان را
برای نماز سنگینیم
حالش را نداریم
کسالت
التماس می‌کنیم
تا حالمان را تغییر دهد
عاشق نماز شویم
شخصی را دوست داریم که نباید
دین ندارد و باتقوا نیست
ازدواج او نیز با ما به صلاح نیست
شاید اصلاً غیرممکن
حلال حتی
از خدا می‌خواهیم
تا تغییرمان دهد
عشق را از ما دور کند
عشق او را
تا حالمان عوض شود

اما رفتار
آن‌‌جایی که اختیاری باشد
آن‌جا قلمرو فقه است
به همین جهت است که عرض می‌کنم بحث استاد شما فقهی نبوده است
او
وقتی درباره عشق سخن می‌رانده
آیا درباره یک فعل اختیاری صحبت می‌کرده است؟!

پایدار باشید


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
عشق و فقه 13 + پنج شنبه 97 بهمن 4 - 5:0 صبح

ارتباط با آدم‌ها سخت است
آن‌ها را باید شناخت
هر انسانی
پیچیدگی‌های شخصیتی خود را دارد
ولی علم
چارچوب‌های ساده‌ای دارد
وقتی یک دانشمند سخن می‌گوید
باید قلمرو بحثش را پیدا کرد:
آیا در حال بحث فقهی هستید؟
آیا نظر فقهی شما این است؟
آیا این فتوای شماست؟
آیا عمل به این کلام شما مجزی‌ست؟
آیا تخلف از این حکم را حرام می‌دانید؟
آیا این حکم شرعی‌ست؟
آیا خود و مقلّدین خود را مکلّف به این حکم می‌دانید؟

سؤال‌های فوق روشنگر است
گاهی فردی بحّاث است
پی‌درپی می‌گوید و سخن می‌راند
و ما
شنونده‌ای که در هم می‌ریزیم
از این همه مطالب پراکنده و گونه‌گون
سؤال کمک می‌کند
سؤال‌های فوق
توجهش را جلب کنیم
فوری
معمولاً
اگر فقیه باشد
به حصّه خود باز می‌گردد
پا پس می‌کشد:
خیر این بحث فقهی نیست!
خیر، فتوای من این نیست!

متأسفانه شیوه آموزش علم در نزد ما
در حوزه‌های علمیه
پیشرفت‌هایی لازم است
محقّق نشده
استاد به نظر حقیر
باید در ابتدای بحث
ابتدای جلسه
موضوع را مشخص کند
قلمرو موضوع را هم
منابع را هم
مستندات و مدارک را هم
همه را فهرست
کلاً مبادی علم را بی‌خیال می‌شوند بیشتر
در حالی‌که
مبادی علم را باید توسعه داد
برد تا سر هر مسأله
هر جلسه درس
باید مبادی آن درس را نشان داد
روشن کرد
تا این شبهات پیدا نشود
تا این تضادها
تناقض‌ها
چیزهایی که شما دیده‌اید
و حق هم می‌گویید

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
عشق و فقه 12 + سه شنبه 97 بهمن 2 - 5:0 صبح

ولی گاهی هم
که بدتر هم هست
خودش نیز متوجه نیست
این را در کتاب‌ها هم می‌بینیم
اصول فقه بحث می‌کند
فلسفه درونش پیدا می‌شود
کلام هم
کلّی بحث جبر و اختیار
درست وسط بحث اصول فقه!

ما باید توجه داشته باشیم
هر علمی شاخص‌هایی دارد
نشانه‌هایی
تا شناخته شود
منبع در فقه کتاب و سنّت است
اگر فقیه بگوید فلان چیز حرام است
باید روایتش را بخواند
روایاتش را
کل باب را بحث کند
با هم بسنجد و مقایسه نماید
همین‌طور که نمی‌شود
حالا همان فقیه
اگر در خلال بحث
توصیه‌های اخلاقی نماید
نسخه برای هدایت فردی
مستحبات و مکروهات
در حالی‌که تنها به یک روایت استناد می‌کند
می‌بینیم
خیلی از فقها در ابتدای درس خارج خود
حدیثی اخلاقی می‌خوانند
دیگر رجال و درایه را بحث نمی‌کنند
کاری به روایات مشابه ندارند
آن روایت را در یک نظام از روایات و احکام مشاهده نمی‌کنند
به هیچ قول یا اقوالی هم اشاره
همین‌طور
یک روایت و یک استفاده اخلاقی
این‌جا او فقیه نیست
یعنی هست
ولی در حال تفقه نیست
او در حال تدریس اخلاق است

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
عشق و فقه 11 + یکشنبه 97 دی 30 - 5:0 صبح

در کتب فقهی مشاهده نکرده‌ام چراکه در مقطعی نیستم بخواهم به کتب فقهی رجوع کنم مطلبی که عرض کردم نقل قولی بود از یکی از اساتید که بحث از عشق و شرک خفی به میان آورد و به کل مخالفت داشت با عشق چه زمینی و چه حقیقی و عنوان می‌کرد از نوع زمینی شرک است و به خدا روا نیست نسبت معشوقی بدهیم.

هنگامی که درباره علم صحبت می‌کنیم
بحث روشن است
منبع مشخص
روش معیّن
اما
درباره عالم
دانشمند
یک فرد سخنران
یک استاد
او یک انسان است
او صاحب چندین علم مختلف
ممکن است فقیه باشد
فیلسوف هم باشد
عارف هم حتی
استاد اخلاق
متکلّم
او
منابع مختلفی دارد
و روش‌های متفاوت
در هر علمی که وارد می‌شود

اما
آیا همگان
همه دانشمندان ما
همه علما
هنگامی که سخن می‌گویند
ساحت و قلمرو بحث خود را مشخص می‌کنند؟
متأسفانه خیر
بیشتر اوقات خیر
بارها مشاهده شده
دیده‌ام که عرض می‌کنم

استادی مشغول بحث فلسفی
لابه‌لایش عرفان داخل می‌شود
یا بحث فقهی
وسطش می‌شود فلسفی
به دو شکل؛
گاهی استاد خود توجه دارد
بیان نمی‌کند
دارد بحث فلسفی می‌کند
اما نمی‌گوید
مشخص نمی‌کند برای دانشجو
یا طلبه

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
عشق و فقه 10 + جمعه 97 دی 28 - 5:0 صبح

ابتدا بابت زحمت زیادی که متحمل شدید و متن طویلی را مکتوب نمودید متشکر و سپاسگزارم.
اما همین فقهی که برگرفته از قرآن و روایات است عشق را مذموم نمی‌داند.
درقرآن درآیات بسیاری حب و ود داریم که همان دوست داشتن بیش از حد می‌باشد همچنین در روایات.
اما وقتی که پای فقه میان می‌آید عشق به محاق می‌رود در صورتیکه همان منبعی که فرمودید یکی‌ست.
اگر از فقیهان بپرسید عاشق شدن حلال است یا حرام،با توجه به در اختیار داشتن منابع مشترک پاسخ‌های متفاوتی خواهند داد‌.
گاهی هم عشق حرام می‌شود حتی نسبت به خدا.
در مقاله‌ای می‌خواندم که نسبت عشق به خدا دادن روا نیست.
مگر نه این است که در قرآن هم از دوست داشتن مومنان صحبت به میان آمده که هم خدا آنان را دوست می‌دارد و هم مومنان خدا را.
در دوجای دیگر نیز علنا از عشق زلیخا به حضرت یوسف صحبت به میان آمده و دختر شعیب به حضرت موسی.
یکی عشق مذموم ولی دیگری که منجر به ازدواج شد قطعا ممدوح چراکه ازدواج از سنت پیامبر است و این عشق نمی‌تواند مذموم باشد.
واقعا اگر اصالت منبع ابتدا با قرآن است و روایات پس چرا فقیه این عشق را مذموم می‌دارد؟
حتی در جایی که ممدوح است.
پرسیدم عشق به همسر چگونه است؟
اگر در کتب فقهی بنگریم عشق به همسر منتهی می‌شود به شرک البته از نوع خفی.
اما پیامبر(ص)می‌فرماید:
من از دنیا سه چیز را دوست دارم،زن و عطر و نماز را.
پس نعوذبالله پیامبر شرک خفی داشته است؟
پیامبر پس از وفات حضرت خدیجه محزون می‌شود پس،از دیدگاه فقهی همان می‌شود که که در بالا عرض کردم و قصد تکرارش را ندارم.
خداوند وقتی در قرآن می‌فرماید ما زن و فرزند و....برای شما زینت دادیم چطور می‌توانیم این قرارداد الهی را که در نهاد انسان قرار داده مذموم بشماریم؟
به قول مولوی:
زُینَ لِناس حق آراسته است
آنچه او آراست کِی توانند رست
وقتی که شخص این عشق خداداد را در طول عشق به خدا بداند دیگر چه مذمومیتی دارد؟
باتوجه به فرمایش شما که فقیه را در هر برهه‌ای که بوده نجات بخش ظاهر شده پس چرا نمی‌تواند برخی از این پارادوکس‌ها را که از منبع واحد به دست آورده حل کند؟


آن‌چه فرمودید را بنده ندیده‌ام
این‌که
فقها عشق را حرام گفته باشند
حتی بعضی
یا ذمّ کرده باشند
نه به عنوان یک استاد اخلاق
نه بعنوان یک عارف
یا فیلسوف
یا کلامی
بله
از نظر اصول اعتقادات
جایی که از توحید و شرک بحث می‌شود
آن‌جا بحث از عشق هم هست
ولی در فقه
من خاطرم نمی‌آید
اگر لطف بفرمایید
بفرمایید کدام فقیه
در کدام کتاب
یا در کدام جلسه بحث فقهی
یا در کدام رساله عملیه
نظر فقهی خود را
مبتنی بر کراهت یا حرمت عشق بیان فرموده است

بنده در خدمت هستم

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
عشق و فقه 9 + چهارشنبه 97 دی 26 - 5:0 صبح

اما با غمض عین
وقتی به سرشت جامعه شیعه می‌نگریم
جامعه اسلامی
تحوّلاتی که در طول تاریخ داشته
آن‌چه در نهایت همیشه ملازم و همراه بوده
آن‌چه مسیر را ترسیم کرده و از حرکت باز نایستاده
آن‌چه مردم را در زندگی یاری رسانده
در کوچک‌ترین مسائل
دست‌شان را گرفته
حتی اگر اخلاق و فلسفه و کلام و عرفان بوده
که حتماً هم بوده
دست فقیه بوده
فقیهی که اخلاقی بوده
یا گاهی فیلسوف بوده
گاهی متکلّم هم
و عارف
اما بدون فقه
بروید تاریخ را ببینید
گذشته را مرور کنید
تاریکی
ظلمات
مسیرهای عجیب و غریب و نامتعارف
بن‌بست‌ها
انحرافاتی که ناگهان امتی را به هلاکت رسانده
جمعی را به گمراهی کشیده
این بوده
زیاد هم بوده
فقط فقه بوده که اتصال خود را محکم نگه داشته
حبل متین الهی را
سفت
گاهی سر خورده
نه این‌که نه
ولی استقامت نموده
به انقلاب اسلامی رسیده
فقه را ولایت بخشیده
حکومت فقه را رسمی کرده
برای اولین بار در تاریخ
فرد حاکم نشده
فقه است که حاکم شده
با تمام ضعف‌ها
با تمام کاستی‌ها
امروز ولی فقیه اگر بالاترین قدرت را به دست دارد
نه به عنوان شخص
که به عنوان ولایت فقهی
یعنی از باب این‌که فقیه است
یعنی عنوان فقه است که در حقیقت حاکم شده است
و این خیلی مهم است
این پیروزی فقه
در تشخیص درست منبع و روش است
در طول تاریخ

فلسفه اسلامی و عرفان اسلامی و اخلاق اسلامی و کلام اسلامی
همگی در حاشیه فقه اسلامی پر و بال گرفته‌اند
و گرنه اگر به خودشان بود
معلوم نبود سرانجام‌شان چه می‌شد
زندگی فلاسفه و عرفا و متکلمین و اخلاقی‌های مسلمان را بخوانید
متوجه می‌شود!

در پناه خدا باشید

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
عشق و فقه 8 + دوشنبه 97 دی 24 - 5:0 صبح

فلسفه و کلام هم ذوقی
زیرا بنیان‌های عقلی‌ای که بر آن اتکا دارند
کاملاً صوری‌ست
قدرت بررسی موادّ را ندارد
موادّ را از علوم دیگر می‌گیرند
و قادر به تشخیص صحّت جزئیات نیستند
لذا
چون فقط با صورت قضایا کار می‌کنند
ذوقی می‌شوند
زیرا هر فیلسوف و متکلّمی
حسب علاقه شخصی خود
موادّ مختلفی را ترکیب می‌کند
و معجونی متفاوت می‌سازد
و نتیجه‌ای دیگرگون می‌گیرد
و تو میان چند فیلسوف
هرگز نمی‌توانی به قضاوت نهایی برسی
مگر ذوق و سلیقه شخصی خودت را ضمیمه کنی!

اما فقه
و ما ادراک الفقه
فقه منبع را کلام خدا قرار می‌دهد
و آن‌چه معصوم (ع) در تفسیر آن بیان فرموده
ثقلین را
و روش
تمام تلاشش این‌که روش را هم از معصوم (ع) اخذ کند
حالا البته بگذریم از اشتباهات پاره‌ای بزرگان
فقها
به دلیل تطوّرات تاریخی بوده
گاهی عقل را بیشتر دخیل کرده
مستقلاتی را داخل کرده
کبراهایی که به فهم فقهی آسیب زده
گاهی هم تخطئه کرده
زیاد به ظنّ عام بها داده
اخباری‌گری راه انداخته
فارغ از این اشکالات
ریشه کار درست بوده
یک طیف از فقها همیشه بوده
یک سر آن چسبندگی زیاد به حروف و کلمات
سر دیگر
اعتماد بیش از اندازه به عقل مستقل
به عنوان منبع مستقل در فهم یا منبع مستقل در روش
فقها همیشه در این میانه بوده‌اند
گاهی نزدیک به آن سر
اخباری‌تر
استرآبادی
گاهی به آن سر دیگر
عقلانی‌تر
انصاری

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

دوشنبه 103 آذر 5

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
مباحثه - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X