سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   

دوستی، میوه فروتنی است . [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
مهاجرت معکوس + سه شنبه 04 فروردین 19 - 4:37 صبح

مهاجرت معکوس آغاز شده است
از اول هم معلوم بود به این‌جا می‌رسد
کار نظام سرمایه‌داری
راهی جز این نداشت
آخرش همین

اقتصاد کاپیتالیستی بر «وام» شکل گرفت
کاری که «بانک» انجام می‌دهد
«وام» هم فقط با «ربا»
بدون ربا نمی‌توانست درآمد بیافریند
پول خلق کند
ثروت تولید کند
ثروتی که واقعاً وجود نداشت

وام یعنی مصرف کردن چیزی که هنوز تولید نشده
خوردن از آینده
«آینده» را «حال» کردن
این «ته» دارد
نامتناهی نیست
یک‌جایی می‌رسد که دیگر نمی‌توان حباب را باد کرد
بیشتر از آن‌چه هست
ربا حباب است
مصرف بدون تولید است
وام ربوی یعنی
یک‌جایی ظرفیت اجتماعی پایان می‌یابد

هر بار جنگ
هر بار دزدی
این روش اقتصاد سرمایه‌محور است
باید تهاجم کند
و کرده
هر جا حباب بزرگ شده
فاصله حال واقعی و حال خیالی
فاصله پایه پول جهانی
با تولید ناخالص جهانی
دلار که در معرض ضربه
باید جنگی رخ می‌داده

جنگ درمان حباب رباست
مانند یافتن گنج است
ثروتی که ناگهان یافت می‌شود
تا بخشی از حباب پول خلق شده را پر کند
و می‌کند
می‌کنند یعنی
می‌ریزند و می‌برند
همه معادن را
همه منابع را
همه ثروت یک منطقه جنگ‌زده را

ویران می‌کنند
مردم باید دوباره بسازند
پس کار بیشتر
تولید ثروت بیشتر
افزایش سریع درآمد ناخالص کل
برای کل جهان
کل کره زمین
این دوباره می‌ریزد در چاه ثروتمندان عالم
در گاوصندوق آن‌ها
و بخشی از حباب پر می‌شود
مدتی نجات می‌یابد
از فروپاشی
نظام سرمایه‌داری

همه‌چیز با پول حساب می‌شود
ایمان و انصاف و تقوا و اخلاق که ملاک نیست
پس پول نباشد رفتنی‌ست
تمام تمدن غرب
و این دلیل آغاز مهاجرت معکوس

مهاجرت از کجا آغاز شد؟
وقتی شهرها مرفّه‌تر از روستا
کلان‌شهرها مرفّه‌تر از شهرها
برخورداری بیشتر از ثروت کل
پایتخت هم که مرفّه‌تر از کلان‌شهرها
همین می‌رود در سطح کشورها
توسعه‌یافته‌ها مرفّه‌تر از در حال توسعه
این‌ها جاذبه ایجاد می‌کرد
آدم‌ها را می‌کشید
اول ثروتمندها
پولدارها
بعد هم مردم عادی
به هر قیمتی
با هر وسیله‌ای
اشتیاق پایان‌ناپذیر برای مهاجرت به سمت مرکز سرمایه‌داری
مانند چراغی برای شب‌پره‌ها

«کرونا» توازن را بر هم زد
پس از آن تمام شد
هیمنه رفاه‌زدگی این نظام
سرمایه‌محوری به ته رسید
کرونا تمام ثروت‌شان را بلعید
خیلی ناگهانی
حباب دیگر قابل مهار نیست
حباب ربا خیلی بزرگ شده
وام دیگر به انتها نزدیک
آن‌قدر که نمی‌شود از آن کاست
«جنگ‌لازم» شده است غرب
یک جنگ بزرگ و خونین
ولی آن‌هم پاسخ نمی‌دهد
آن‌قدر که از ثروت جهان کاسته شده
سر به فلک کشیده
فاصله پایه پول جهانی
تا درآمد ناخالص کل کره زمین
مگر چقدر می‌شود انسان‌ها را وادار به بیگاری کرد

فرهنگ جهانی هم رشد بیشتر
الزام و اجبار به همبستگی هم سخت
برای تولید یک دلیل جدید
یک بهانه دوباره
برای تهاجم به چند کشور تازه

امروز «مهاجرت معکوس» آغاز شده
کم‌کم از توسعه‌یافته به سمت در حال توسعه
چون فرصت‌های رشد بیشتر
رفاه بیشتر
آرامش و امنیت بیشتر
از پایتخت‌ها به سمت کلان‌شهرها
از کلان‌شهرها به سمت شهرها
از شهرها هم در نهایت به روستا خواهند رفت
اول هم ثروتمندان عالم

شیب آن در ابتدا ملایم
لگاریتمی‌ست
ناگهان سرعت می‌گیرد
با شتابی غیرقابل توصیف

امروز کشورهای غربی نمی‌توانند تأمین کنند
اولیات مورد نیاز را
برای مردم خود
بهداشت و سلامت
درمان و دارو
آب و انرژی و غذا
به ته رسیده‌اند
چوب جادوی آدام اسمیت کار نمی‌کند دیگر
دست نامرئی از کار افتاده
دیگر نمی‌تواند آینده را حال کند
جاده‌ها را روی آسمان بنا
با تمثیل‌ها و خیالاتی که رقم می‌زد
وقتی کتاب «ثروت ملل» را می‌نوشت
دیگر زورش نمی‌رسد
نمی‌تواند وام تولید کند
نمی‌تواند از آینده بکَند و به امروز آورَد
دیگر نمی‌تواند پایه پولی جهان را
نمی‌تواند حجم پول را بیشتر کند
حباب را بزرگ‌تر
دیگر خلق پول سخت شده
در باطن نظام سرمایه‌داری

در کشورهای در حال توسعه اما هنوز جواب می‌دهد
هنوز می‌شود با ربا فریب داد
هنوز می‌شود با وام مردم را گول زد
جامعه را مست مصرف کرد
پس سرمایه‌دارها مهاجرت می‌کنند
به سمت کشورهایی مثل ایران
سرای ایرانی درست می‌شود
شهر فرش
شهر کالا
شهر فلان و فلان
سرای این و آن
همه با ربا
همه با وام
همه با خلق پول
همه با افزایش پول مجازی و فیات
بدون پشتوانه
ما را هم به ته می‌کشانند
می‌خواهند
خواسته
چون ما هنوز به ته نرسیده‌ایم
ما را هم به ته می‌رسانند
اگر نجنبیم!

قَالَ [رسول الله (ص)] یَا عَلِیُّ إِنَّ الْقَوْمَ سَیُفْتَنُونَ بِأَمْوَالِهِمْ ... فَیَسْتَحِلُّونَ ... الرِّبَا بِالْبَیْعِ. قُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَبِأَیِّ الْمَنَازِلِ أُنْزِلُهُمْ عِنْدَ ذَلِکَ، أَبِمَنْزِلَةِ رِدَّةٍ أَمْ بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةٍ؟ فَقَالَ بِمَنْزِلَةِ فِتْنَةٍ. (نهج‌البلاغه، خ156)
پیامبر خدا (ص) فرمود: اى على! همانا این مردم به زودى با اموالشان دچار فتنه و آزمایش مى‌شوند و ربا را با این بهانه که «نوعى معامله» است حلال مى‌شمارند. گفتم: اى رسول خدا در آن زمان مردم را در چه پایه‌اى بدانم؟ در پایه ارتداد یا آزمایش؟ پاسخ فرمود: در پایه آزمایش.


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: اقتصاد 143 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
فارسی نویسی در فوکاسکی + چهارشنبه 03 اسفند 29 - 7:50 صبح

هنوز هم نمی‌شود
فارسی نوشتن
در برخی نرم‌افزارهای خارجی
حتی فارسی‌سازهای آنلاین هم کاری ازشان بر نیامد
وقتی خواستم در فوکاسکی فارسی بنویسم

فوکاسکی برنامه قدرتمندی‌ست
کارآیی بالایی هم
در عین سادگی و سهولت
ولی فارسی
هیچ راهی در سامانه‌های ایرانی نجستم
بنابراین نوشتم

این یک سامانه فارسی‌ساز است
http://movashah.id.ir/mb/FarsiSaaz.htm
فارسی‌نویس یعنی
اسکریپیتی



سه نوع خروجی می‌دهد
هر کدام برای نوع خاصی از نرم‌افزارها
برخی از چپ به راست
برخی مشکل در اتصال حروف
بی‌نیاز از نصب فونت
امتحان کنید
خیلی‌جاها کار راه می‌اندازد!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فارسی 3 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
چرا لباس متفاوت؟ + جمعه 03 اسفند 24 - 10:9 صبح

چرا لباس روحانی‌ها باید با مردم فرق کند؟

این سؤال به سراغ من هم آمد
خیلی قدیم‌ترها
اولی که طلبه شدم
سال 1376

از همان‌روزها دوست داشتم
هم این لباس را
هم پوشیدن آن را
امام (ره) را دیده بودم
عظمت و هیبت و ایمان و قدرت روحی و شجاعت را
بدجور شیفته
می‌خواستم مثل او
در لباس هم

سال دوم خواستیم ملبّس شویم
شنیده بودیم قدیم می‌شد
همان سال اول بعضی قبا می‌پوشیدند
عمامه می‌گذاشتند
در دوران‌های گذشته
یکی گفت: نه!
اجازه نمی‌دهند
اول بروید مشورت کنید
با پرورشی مدرسه

با یکی از همکلاسی‌ها رفتیم
دوتایی
معاون پرورشی توضیح داد
قوانین اجازه نمی‌داد
تا سال چهارم حوزه تمام نشود
پایه چهارم یعنی
در حقیقت خواندن شرح لمعه لازم بود
معروف به کتاب فقه نیمه‌استدلالی

سال چهارم شد
دیگر مایل نبودم
تردید پیدا
آدم‌هایی را دیدم که مقبول
رحیم‌پور، قنبری، بهرام‌پور، شجاعی
افرادی را دیدم که مکلّا
کلاهی یعنی
غرض این‌که عمامه نداشته
بسیار هم پذیرفته‌تر
این شبهه در ذهنم آمد:
وقتی لباس مانع ارتباطم با مخاطب شود؟

سال‌ها بعد شبهه‌اندازهای دیگری هم پیدا شدند
کسانی که این‌طور گفتند:

پیامبر (ص) را که کسی نمی‌شناخت
وقتی داخل مسجد می‌شد
از بس لباس ایشان مانند سایر مردم
آخوند باید لباسش فرق کند؟

مگر لباس شهرت در اسلام حرام نیست
لباسی که تمایز ایجاد کند
چشم‌ها را بگرداند و توجه‌ها را جلب
خب این لباس این‌طور است دیگر
می‌شود لباس شهرت

من اما ملبّس شدم
وقتی استدلال آقاسیدمنیرالدین حسینی الهاشمی (ره) را دیدم
مضمون کلام ایشان ساده بود:

روحانیت فقط پاسخگوی احکام شرعی نیست
قرار نیست بنشیند یک‌جا و فقط حرف بزند
قرار نیست بنشیند و پاسخ سؤالات را بدهد
سخن گفتن تنها راه تبلیغ دین نیست
اصلاً قوی‌ترین راه هم نیست
روحانی الگوی جامعه است
می‌شود یعنی
باید بشود
مردم قرار است غذا خوردن او را ببینند
راه رفتن او را ببینند
رفتارش با همسر و فرزندان را ببینند
قرار است شیوه رانندگی او را تماشا کنند
قرار است خرید رفتن و خرید کردنش را
پارک رفتن و تفریح کردنش را
آب خوردن و بسم‌الله گفتنش را
قرار است نماز و روزه او را ببینند
ورود و خروجش به مسجد را
عبور از خیابانش را
صحبت با مردم و معاشرت با ثروتمندان و مستمندانش را
این‌ها را می‌خواهند

مردم یک استدلال ساده در ذهن دارند:
او به احادیث پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) علم دارد
رفتار او مطابق دانش او از حدیث است
پس: رفتار او تکرار رفتار و منش رسول خدا (ص) و خاندان (ع) اوست
پس: اگر من مثل روحانی رفتار کنم، مثل رسول خدا (ص) رفتار کرده‌ام

او تصویر است
تصویر امروز از دیروز
او نماد است
خلق و خویش
رفتار و کردارش
مردم به این تصویر نیاز دارند
روحانی مثل یک فیلم سه‌بعدی در جلوی چشم مردم زندگی می‌کند
و مردم زندگی پیامبر (ص) را می‌بینند
مگر ما اگر امروز یک فیلم از زندگی رسول اکرم (ص) بسازیم
علامتی برای تمایز او با سایر مردم نمی‌سازیم؟
قطعاً متمایز می‌کنیم
تا مخاطب بداند کدام رسول خداست (ص)
زیرا قرار است زندگی او را نشانشان دهیم

روحانی باید علامت‌دار باشد
تا تبلیغ دین شود
تمام زندگی او
مردم اخلاق او را اخلاق پیامبر (ص) بدانند
رفتار او را کردار او (ص)
مثل دیگران لباس بپوشد که معلوم نمی‌شود

این استدلال را پذیرفتم
البته که این محذوریت می‌آورد
محدودیت هم
دیگر باید مراقب رفتار خود باشد
از روی حدیث عمل کند و از روی روایت راه برود
هر حرکتی را منطبق بر سیره رسول خدا (ص) گرداند
سبک زندگی‌اش را
دیگر نه هر تلویزیونی
دیگر نه هر مبلی
دیگر نه هر ماشینی
دیگر نه هر خانه‌ای در هر محله‌ای
دیگر نمی‌شود بهترین میوه را بخرد
دیگر نمی‌تواند بهترین پارچه را لباس بدوزد
دیگر خیلی دیگرها
او یک نماد است
و به‌سختی باید خود در این چارچوب حفظ نماید

البته این لباس که لباس عرب نیست
این قبا و عبا و لباده که برخی می‌پوشند
این‌ها لباس ایرانی‌ست
با بچه‌ها یک‌بار رفته بودیم موزه نگارستان بهارستان
در تهران
موزه‌ای که نقاشی‌های کمال‌الملک را دارد
خیلی سال پیش
گزارشش را این‌جا نوشته بودم
بخشی مختصّ به عکس‌های دوره قاجار
از مردم کوچه و بازار
همه آخوند انگار
قبا و عبا
بعضی لباده هم
بیشتر نجبا و اشراف
روحانی فقط کلاهش فرق می‌کرد
مردم بیشتر کلاه نمدی
آخوند پارچه‌ای پیچیده به سبک عربی



[تصویر بزرگ]

رضاشاه که لباس ایرانی را تعطیل کرد
روحانی‌ها حافظ این لباس شدند
لباس ایرانی را با عمامه حفظ کردند
عمامه‌ای که نشان از درس اسلام خواندنشان بود
شدند «آقای درس خوانده»؛ آخوند

فقط همین عمامه نمادی از پیامبر (ص) بود
لباس‌شان که لباس مردم عادی
تا پیش از خیانت کشف حجاب و انگلیسی شدن اجباری لباس

اگر گروهی نباشند که لباس متمایز داشته باشند
به عنوان علامتی که روایت و حدیث خوانده‌اند
«تصویری» از زندگی رسول خدا (ص) باقی نخواهند ماند
فقط می‌ماند «متن»
متنی که در کتابخانه‌ها باید سراغ آن را گرفت
نه دیگر در کوچه و خیابان و در منظر و مرئی
سبک زندگی اسلامی تمام می‌شود!

الإمامُ الجوادُ (ع): و کُلُّ اُمّةٍ قد رَفَعَ اللّه ُ عَنهُم عِلمَ الکتابِ حِینَ نَبَذُوهُ و وَلاّهُم عَدُوَّهُم حینَ تَوَلَّوهُ ، و کانَ مِن نَبذِهِمُ الکتابَ أن أقاموا حُروفَهُ و حَرَّفُوا حُدودَهُ ، فهُم یَروُونَهُ و لا یَرعُونَهُ ، و الجُهّالُ یُعجِبُهُم حِفظُهُم للرِّوایَةِ ، و العُلَماءُ یَحزُنُهُم تَرکُهُم للرِّعایَةِ. (کافی، ج8، ص52)
هر امّتى، آن گاه که کتاب آسمانى خود را رها کرد و کنار افکند، خداوند علم آن را از آنان گرفت و آن گاه که دشمنان خود را به دوستى و سرپرستى گرفتند، خداوند آن دشمنان را بر ایشان ولایت و حکومت داد. از جمله به کنار افکندن کتاب، این بود که حروف و کلمات آن را بر پا داشتند و معانى اش را تحریف کردند؛ کتاب را مى خوانند و روایت مى کنند اما آن را رعایت نمى کنند و به کار نمى بندند. نادانان از این که آن را خوب مى خوانند و حفظ مى کنند، خوشحالند و دانایان از این که آن را رعایت نمى کنند و به کار نمى بندند، اندوهناکند.


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: روحانیت 21 - آقامنیر 118 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

   1   2   3   4   5   >>   >

جمعه 04 اردیبهشت 19

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مهدی موشَّح - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X