به دوستی آن که به عهد خود وفا نمی کند، اعتماد مکن . [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
پول در بانک 5 + جمعه 96 تیر 2 - 9:0 عصر

[پرسش حذف شد]

وقتی ما می‌گوییم:

منظور بنده از مشروط بودن حکم مراجع
این نبود که مشروط به شرعی بودن عقود باشد
آن را که بر روی کاغذ درست کرده اند


ظاهر کلام این است که قراردادهای بانکی از نظر شرعی اصلاح شده است
روی کاغذ
یعنی قرارداد آن‌ها قرارداد سالمی است
از نظر شرعی
و منطبق با قوانین موضوعه نظام اسلامی

وقتی می‌گوییم:

حالا سوال من این است
آیا سپرده گذار موظف نیست که بداند آیا بانک واقعا با آن فعالیت تجاری حلال انجام میدهد یا نه ؟
مرجع تقلید در مورد این قسمت که به مقلد اطمینان نداده است که حتما اینگونه است .
فقط  حکم شرع را گفته است


کلام‌مان ظهور در چه دارد؟!
در این‌که
اگر چه مرجع گفته که بر عهده مکلف نیست تا تحقیق نماید
ولی من تردید دارم
در این کلام ایشان
و نمی‌پذیرم
و معتقدم که باید سپرده‌گذار تحقیق نماید
نحوه پرسش
و علامت سؤالی که در پایان عبارت دیده می‌شود
این را به خواننده القاء نمود
وقتی فتاوایی وجود دارد که صراحت در همین دارد
در این‌که تحقیق بر عهده مکلف نیست
و قول مدیران و مسئولان کفایت می‌نماید

وقتی مرجع می‌گوید ظاهر در این است که اشکالی ندارد
و من بگویم:

 آنچه در عمل اتفاق می افتد قطعا فعالیت ربوی است

و بعد هم معترض باشم به مراجع:

 بالاخره مردم چه تکلیفی دارند  در برابر این غیرشفاف بودن فعالیت بانکها و اینگونه پاسخ هایی که مراجع میدهند


وقتی ما این‌طور مطالب را در کنار هم بچینیم
مخاطب احتمالاً این‌طور متوجه خواهد شد:

«مراجع دارند ضد و نقیض سخن می‌گویند
یا در پرده ابهام
یک‌طور، هم دارند به نعل می‌زنند و هم به میخ»


و این اعتراض در مخاطب شکل می‌گیرد:

«چرا مراجع با الفاظ بازی می‌کنند
چرا ما را می‌پیچانند
چرا صریح و روشن نمی‌گویند که چه کنیم؟
چرا فقط حکم شرعی را می‌گویند و مصداق را تعیین نمی‌کنند
چرا به مقلّد اطمینان نمی‌دهند
بالاخره یا رومی ِ روم یا زنگی ِ زنگ
هردوانه که نمی‌شود!»


وقتی ما بیاییم و بگوییم:

اینگونه پاسخهای مراجع به نظر بنده بهانه لازم را به این افراد میدهد
 و این شیوه را درست نمیدانم


روشن است که شیوه بیان مراجع را صحیح نمی‌دانیم
مراجع را دارای این مخاطب‌آگاهی نمی‌دانیم
که به شیوه‌ای حکم را بیان نمایند
تا بهانه دست وی ندهد

البته حقیر در مقام دفاع از مراجع محترم نیستم
ایشان خود باید از کلام خود دفاع نمایند
و از مخاطب‌شناسی خود
و از شیوه بیان احکام
قطعاً بنده نیز می‌پذیرم که سبک بیان فقهای ما
کاملاً فقهی‌ست
اصطلاحاتی که در پاسخ استفتائات بیان می‌نمایند
علمی‌ست
و مترجم می‌خواهد تا دست مردم را بگیرد
مردم عادی وقتی متن رساله را بخوانند طبیعی‌ست که گیج می‌شوند
وقتی تفاوت احتیاط بعد از فتوا و بدون فتوا را نمی‌دانند
احتیاط واجب و مستحب را
مردم طبیعی‌ست که کلام تخصصی مراجع را نفهمند
و مبلّغ لازم باشد تا تبیین کند
به زبان قوم ترجمه

وقتی ما در کلام‌مان این عبارت را به کار می‌بریم:

متاسفانه بحث هایی که در محافل حوزوی یا دانشگاهی میشود
مربوط به همان بخش روی کاغذ است
ولی مشکل اصلی در اجرای واقعی عملیات بانکی است .


چه برداشتی از آن منطقی‌ست؟!
یعنی ما به دانشگاه و حوزه معترضیم
که اگر حکم به حلیّت و اباحه می‌دهند
اگر قائل به قانونی بودن و صحیح بودن می‌شوند
چون به ظاهر امر توجه دارند
و آن بازی با الفاظی که در نوشته‌های کاغذی
در قراردادهای صوری بانک به کار بسته می‌شود
در حالی که ما
خود ِ ما
تحلیل کرده‌ایم و تجربه
و دانسته‌ایم که «واقعیت» جز این است
واقعیتی که حوزه و دانشگاه
و مراجع ما
توجهی به آن نداشته‌اند
و به آن‌چه روی کاغذ آمده بسنده نموده
یک جور فریب خورده‌اند انگار
فریب تزویر حقوقی حقوقدانان ِ کارکشته را

ما وقتی این همه عبارات روشن را در کلام خود به کار می‌بندیم
روشن است که از «نزد خود» چیزی بر نظر مراجع افزوده‌ایم
آن‌ها به «ظاهر امر این است» اکتفا می‌نمودند
و مکلّف را تکلیف نمی‌کردند تا در کُنه امر تحقیق و بررسی نماید
اما ما
با این استدلال که:

اگر وظیفه مرجع تقلید نیست و وظیفه سپرده گذار هم نیست ،
یا به قول شما توان تحقیق را ندارد پس چه کسی مسئول است ؟
اگر سازمان نظارتی که شما فرمودید وجود ندارد
و یا وجود دارد و درست کار نمیکند
آیا دیگر سپرده گذار تکلیفی ندارد و با خیال راحت باید سود بگیرد ؟
آیا در مضاربه عادی بین دو شخص حقیقی
سپرده گذار نباید بداند که طرف قرارداد پول او را در چه تجارتی به کار میبرد ؟


مخاطب را به این سو می‌کشیم
که پس خود سپرده‌گذار مکلّف است از نظر ما
یا از نظر خودش
که باید برود و عملیات بانکی را بررسی نماید
پیش از سپرده‌گذاری
و اگر «واقعاً» شرعی نبود
عقد نبندد با بانک!

البته به قول طلبه‌ها «مصنّف زنده است»
و تمام آن‌چه برداشت حقیر بوده
همه را به کناری می‌نهیم
وقتی می‌فرمایید از نزد خود چیزی بر نظر مراجع نمی‌افزایید
می‌پذیریم
شاید در فهم کلام شما اشتباه کرده باشم که آن طور قضاوت نموده‌ام
از این بابت پوزش می‌طلبم

اما این‌که مراجع می‌گویند سپرده‌گذاری در بانک‌ها مانعی ندارد
در مطالب قبلی متن فتوا را با نشانی آوردم
البته نه همه مراجع را
ولی نظر بعضی دیگر از مراجع هم در این سایت معتبر دیده می‌شود:
http://www.isna.ir/news/92121409189
و برای سایر نظرات
نیاز به تحقیق و بررسی بیشتر
ولی حقیر به حسب حشر و نشری که با دفاتر مراجع داشته‌ام
با آدم‌هایی که آن‌جا آمد و شد دارند
و حضور در کلاس درس اساتید
اگر چه سال‌هاست
حدود پنج شش سال
که به صورت فیزیکی از حضور معذورم
و محروم
و بیشتر نوار درس‌ها را گوش می‌کنم
فی‌الجمله می‌دانم که سایر مراجع نیز با مسامحه فتوا می‌دهند
بالجمله نه البته

اما در هر صورت مکلّف باید به فتوای صریح مرجع تقلید خود مراجعه نماید
و گمان می‌کنم نباید مکلّف را به چیزی ورای آن‌چه در متن فتوا آمده دعوت کنیم
به نحوی که
در اصل فتوا به شک افتد
و این خیال را در ذهن او بیاندازیم
این وهم را
که مرجع، نظر ظاهری‌اش با نظر واقعی‌اش فرق دارد
و مکلّف را به حرج اندازیم که حالا چطور نظر واقعی مرجع را از نظر ظاهری وی تشخیص دهد!
این سدّ می‌کند ارتباط مردم با مرجعیّت را
غیرقابل اعتماد
یا دشوار و پیچیده

به زعم حقیر البته
که بعید نیست در اشتباه باشم
که ما هیچ‌وقت از اشتباه و خطا مصون نیستیم
بلکه با تضارب آراء
و شنیدن نقدهای دوستان‌مان
آگاه شویم
و از اشتباه خلاصی یابیم

حالا از همه این بحث‌ها گذشته
که البته بحث بسیار نشاط‌آوری بود
و حظّ وافری بردم از این هم‌کلامی
این‌جا بحث مکلّف بود و وظیفه او
اما در اصل ماجرا
بنده با شما موافقم
در انحرافاتی که به واسطه بانک‌ها ایجاد می‌شود
و آثار وسیعی که در جامعه اسلامی دارد
بنده سخنرانی‌های آقای حسن عباسی را هم پیوسته پی‌گیری می‌کنم
تحت عنوان کلبه کرامت
مدام فیلم‌های ایشان را دانلود می‌کنم و می‌بینم
و ایشان را فرد دقیقی یافتم در تحلیل بانک و اقتصاد سرمایه‌داری
و کدهایی که از خود غربی‌ها می‌دهند
واقعاً روشنگر است
و حتی
بنده مقداری فراتر از شما
که معتقدید می‌شود «بانک خوب» داشت
جایی که فرمودید:

و این در حالی است که اعلام حرام بودن سود بانکی
و نگرفتن آن از فردا
به کار اصلی بانک که گردش نقدینگی است لطمه ای نمیزند که این موضوع  البته مفصل است و جای بحث دارد .


با شما اختلاف نظر دارم
سخت‌تر می‌اندیشم
و از وقتی کتاب ثروت ملل آدام اسمیت را خوانده‌ام
و کتاب سرمایه (کپتال) مارکس را
به شدّت معتقد شده‌ام که بانک قابل اصلاح نیست
و اصلاً بر پایه ربا طراحی شده
ربا نباشد بانک نیست
اگر چه ما می‌توانیم چیز دیگری طراحی کنیم
نوعی دیگر از نهاد اجتماعی
که بتواند انباشت سرمایه ایجاد کند
ولی آن دیگر بانک نیست
و معادلات بانک بر آن تطبیق نمی‌کند
آن دیگر اسکناس ندارد
حواله و چک و سفته و برات و تراول و این قبیل چیزها
آن باید طور دیگری باشد

و ما امروز شدیداً نیاز داریم به تأسیس
به جای خیلی از بحث‌های دیگر
که ثمری جز افزایش التهاب روانی
و نارضایتی اجتماعی ندارد
استاد حسینی (ره) بر ضرورت طراحی اقتصاد اسلامی تأکید داشت:
حوزویان و دانشگاهیان باید دنبال تأسیس علوم انسانی جدید باشند
البته تأسیس سخت است، ولی سرنوشت محتوم است!

[لینک فیلم]

...

اگر تأسیس نکرده باشیم
اگر راه جدید نساخته باشیم
اگر قادر نباشیم امروز نسخه‌ای برای اداره صحیح‌تر جامعه ارائه کنیم
به هم ریختن ساختار موجود معلوم نیست حجیّت داشته باشد
و مجوّز شرعی:
ما اگر نمی‌توانیم جامعه را ارگانیزه بکنیم
نباید متشتّت‌کننده باشیم
یا باید دست بکشید از کار جامعه
یا مدعی هستید که می‌توانید سعادت بشر را اداره کنید
اداره سعادت بشر که شوخی و بازی نیست

[لینک فیلم]

...

خدایش رحمت کناد

مرا از نقطه‌نظرات ارزشمند خود محروم نفرمایید
هر غلط و اشتباهی نیز در کلامم یافتید
بی‌دریغ بفرمایید
سپاسگزارتان خواهم بود دوچندان!

در پناه حق

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 144 - آقامنیر 118 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
پول در بانک 4 + پنج شنبه 96 تیر 1 - 11:0 عصر

[پرسش حذف شد]

پاسخ سؤال اول:
من از بیست سالگی شاغل بودم
یعنی حقوق‌بگیر
و بارها نیز محل کارم تغییر کرده
هر جا که استخدام شدم
بلافاصله حساب بانکی برایم گشودند
از همین رو
در بانک‌های متعدّدی حساب دارم
که تقریباً هیچ‌کدام را
می‌شود که بگویم به اختیار خودم نگشودم
همه به اجبار کارفرما
که مثلاً باید در فلان بانک فلان نوع حساب باز کنی
تا دستمزد را به حسابت واریز کنیم
[فهرست حساب‌های بانکی]

بله
حساب سرمایه‌گذاری دارم
ولی سود قابل توجهی ندارد
مثلاً ماهی پنج یا شش هزار تومان
چرا؟!
زیرا هیچ وقت در هیچ حساب بانکی
پولی ندارم
وقتی دستمزدی واریز می‌شود
اطلاع که می‌یابم
فوری برداشت می‌کنم
در بانک باقی نمی‌ماند که سود روی آن بیاید
نه این‌که چون سود بانک را شرعی نمی‌دانم
زیرا
اهل پس‌انداز اساساً‌ نیستم
و آینده‌نگری ندارم
اگر امروز باشد با بچه‌ها می‌خوریم
اگر نباشد
به خدا توکّل می‌کنیم

اما وام
خیر
هرگز وامی نگرفتم
و قسطی پرداخت نکردم
ولی یک‌بار ضامن وام دیگری شدم
در مرکز خدمات حوزه علمیه
طلبه‌ای پانصد هزار تومان کالا خریداری کرد
البته با وام قرض‌الحسنه
مرا ضامن معرفی کرد
قسطش عقب افتاد
بدجور افتادم به زحمت
دیگر عهد کردم که ضامن هم نگردم
و گرنه اصلاً اعتقادی به وام ندارم
زیرا گمانم این است
که وام یعنی خوردن از آینده
انگار انسان یقین داشته باشد که حالاحالاها زنده است
و سهم فردا را
روزی آتی را
رزقی که معلوم نیست خداوند چه مقدار مقرّر کرده باشد
در ایامی که هنوز نیامده
پیش‌پیش
بخواهد امروز مصرف نماید
از این رو هرگز وام نگرفتم
و قصد گرفتنش را هم ندارم

امیدوارم این دو پاسخ از سردرگمی شما بکاهد

اما یک نکته
بنده تلاشم این بوده که از سوی خودم پاسخی عرض ننمایم
و آن‌چه بیان شد
مطالبی‌ست که از اساتید مختلف فرا گرفته‌ام
بخشی از آن‌ها ریشه در مباحث کلامی دارد
و بخشی نیز فقهی
بخشی نیز متأثر از سیره امام راحل (ره) است
شما کتاب «کشف‌الاسرار» ایشان را مطالعه بفرمایید
ببینید دیدگاه‌های ایشان سال‌ها قبل از انقلاب چه بوده است
و سپس سیره ایشان را در انقلاب
در اصل نهضت
و پس از آن
تا تغییرات را دریابید
متوجه نکاتی می‌گردید
این‌که چگونه احکام را اصل و فرع نمودند
و به دلایلی کاملاً مستند
هر جا ناگزیر شدند
فروع را قربانی اصول کردند
تا اصل دین بماند
جوهره آن نیز در این عبارت ایشان گنجانده شده:
«این الآن یک تکلیف بسیار بزرگی است که از همه تکالیف بالاتر است، حفظ اسلام در ایران» (صحیفه امام، ج17، ص383)
اگر این مطلب را به درستی درک نکنیم
چه بسا پاره‌ای از مواضع مقام معظّم رهبری نیز برای ما ایجاد شبهه نماید
و من دیده‌ام
بعضی بچه‌های حزب‌اللهی و انقلابی را
که چگونه گاهی دیدگاه‌های ایشان را ناآگاهانه نقد می‌کنند

اداره «کلان» یک نظام
با نگاه «جزئی» و خُرد همیشه سازگار نیست
و آنان‌که «بخشی» به جامعه می‌نگرند
معمولاً نمی‌توانند نظم کل سامانه اجتماعی را درک نمایند
و گاهی به الف و گاهی به ب گیر می‌دهند
و متوجه نمی‌شوند
که الآن نه الف موضوع اصلی نظام است و نه ب
اسلام دارد از نقطه جیم آسیب می‌بیند
همین است که همیشه به «رهبر» احتیاج داریم
فقیهی مدیر و مدبّر
آگاه به زمان
که تمام عرصه‌های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی را ببیند
و سپس نقاط آسیب «فعلی» را مشخص نماید
و همان‌ها را مطالبه کند
تا انرژی‌ها و نیروی‌های انقلاب هدر نرود
همسو شود و همگرا
و خرج مناطقی نشود که اولویت اصلی نظام نیستند!

موفق باشید

[هنوز ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 144 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
پول در بانک 3 + پنج شنبه 96 تیر 1 - 5:24 صبح

[پرسش حذف شد]  

خیر
سپرده‌گذار موظف نیست که بداند بانک چه می‌کند
خصوصاً این‌که بانک در بلد اسلامی تأسیس شده
این فتوای مقام معظم رهبری‌ست:

اگر سپرده‌گذاری در بانک به این صورت باشد که سپرده‌گذار همه اختیارات را به بانک داده باشد، حتّی انتخاب نوع فعالیت و تعیین سهم سپرده‌گذار از سود هم به عنوان وکالت در اختیار بانک باشد، این سپرده‌گذاری و سود حاصل از به کارگیری پول در معامله حلال شرعی، اشکال ندارد و جهل صاحب مال به سهم خود در زمان سپرده‌گذاری ضرری به صحت آن نمی‌زند (اجوبة الاستفتائات، سؤال 1925)


و این هم فتوای آقای مکارم:

چنانچه آیین‌نامه بانکی مربوط به عقود شرعیه، عمل بشود، حلال است و اگر مسئولان بگویند عمل می‌کنیم و دلیلی بر خلاف آن نباشد، کافی است (استفتائات، ج 1، سؤال 1379)

پس قول مسئولین نظام یا مسئولین بانک کفایت می‌کند
و نیازی به تحقیق بیشتر نیست

اصلاً موضوعات تخصصی این‌طور است
مثالی عرض می‌کنم
دکتر می‌گوید:
روزی یک عدد قرص کلسیم بخور
به شرط این‌که حاوی منیزیم نباشد
منظور دکتر از این عبارت چیست؟
آیا منظورش این است که شما بروید و قرص کلسیم را وارسی کنید
آزمایش
و شخصاً یقین کنید در آن منیزیم وجود ندارد؟
یا وقتی به داروخانه مراجعه می‌کنید
می‌پرسید از متصدّی
راه دیگری هم ندارید
و او می‌گوید این یکی ندارد
و شما چاره‌ای جز اعتماد دارید؟
که البته می‌دانید معمولاً مسئول داروخانه دروغ نمی‌گوید
و ما در جامه اسلامی مأمور به حُسن‌ظن در امور عرفی هستیم
و زندگی اصلاً به بن‌بست می‌رسد اگر مردم را دعوت به بی‌اعتمادی نماییم
که همه‌ چیز را شخصاً تحقیق کنند
گوشت را که ذبح شرعی باشد
مرغ را که هورمونی نباشد
پنیر را که مایه آن از معده خوک نباشد
آدامس را که روغن آن از خارج نیامده باشد
روغن مایع را که پالم نداشته باشد
شیر و ماست را که فلان ماده مصنوعی شیرخشک در آن داخل نشده باشد
چه و چه
آیا مردم عادی
در این شرایط می‌توانند زندگی نمایند؟
یا تمام این بررسی‌ها بر عهده نظام اسلامی‌ست
و اگر نظام اعلام کرد بررسی کرده
و مسائل شرعی رعایت شده
مردم اعتماد می‌کنند
بانک هم در همین مقوله است
نظام اسلامی همچنان اعلام می‌نماید که عقود بانک‌ها شرعی‌ست
و از مجتهدین در شورای پول و اعتبار حضور دارند
و این برای مردم کافیست
که تکلیف شرعی آن‌ها درست شود

اما نسبت به خواص
البته که آنان باید طراحی نمایند
بانکی که در عمق آن ربا نباشد
تا مردم را از وضعیت «اکل میته» خارج نمایند!

مراقب باشیم بحث‌ها با هم مخلوط نشوند
حضرت امیر (ع) بحث اموال عمومی و بیت‌المال را طرح کردند
جایی که اختلاس بوده
و از بیت‌المال به صورت عدوانی دزدی شده
بر اساس قومیّت و نسبت خانوادگی با خلیفه تقسیم شده
ضمن این‌که باید فهم روایات را
و استخراج حکم از آن‌ها را
به مجتهد واگذاریم
زیرا اوست که عام و خاص را
مطلق و مقید را
ناسخ و منسوخ را
اصول تعادل و تراجیح را
می‌داند و در کشف حکم به کار می‌گیرد
او حتماً این روایت را هم دیده
که به چنان فتوایی رسیده

مراجع اگر می‌گویند «ظاهر این است»
قبلاً خودشان به حجیّت ظواهر معتقد شده‌اند
همین ظاهر را حجّت می‌دانند
و حکم شرعی را همین حکم ظاهری
نه واقعی

حالا ببینید کدامیک «من عِندی» مطلب اضافه کرده است
بنده که عرض می‌کنم مراجع می‌گویند مانعی ندارد
پس ندارد
یا شما
که می‌فرمایید اگر چه مراجع می‌گویند بلامانع
چون خودم شبهه دارم
پس حکم می‌کنم به احتیاط!

البته احتیاط خوب است
احتیاط برای که کسی که بتواند
چنین فردی اصلاً نیازی به تقلید هم ندارد
مرجع هم نمی‌خواهد
می‌دانید که ما سراغ تقلید رفته‌ایم که از احتیاط خلاص شویم
و گرنه تکلیف شرعی هر انسانی از سه وضعیت خارج نیست:
اجتهاد، احتیاط، تقلید
کسی که احتیاط بتواند، تقلید نمی‌کند
اما احتیاط دشوار است
و محال عادی‌ست
مردم نمی‌توانند یعنی
عموم آن‌ها
مردم سراغ تقلید رفته‌اند که احتیاط نکنند
وقتی مرجع می‌گوید حلال
مردم حلال فرض می‌کنند
و این درست است

با خبر کردن مردم جریان‌سازی کردن آیا خوب است؟
این را باید بیشتر بررسی کرد
آیا ایجاد هول و ولا در بین افرادی
که تأثیری در اتفاق بعدی ندارند
یعنی آن‌ها نیستند که قرار است بانک را اصلاح نمایند
نمی‌دانم
شاید از این بابت که ایجاد مطالبه کند خوب باشد
فشار بیاورد به مسئولین امر
اما اگر فشار بیاورد به زندگی آحاد افراد
و مردم را نسبت به دین سرخورده نماید
این را نمی‌دانم صحیح باشد یا خیر
طوری شود که طرف
از حداقل‌های زیست شرعی باز بماند
که بعدش دست بردارد
بگوید اگر دین با اساس نفس کشیدن من هم مشکل دارد
اصلاً نخواستم
بی‌دینی که منطقی‌تر و عاقلانه‌تر است
آن‌هم جایی که متوّلیان دینش می‌گویند مشکلی ندارد
ولی مبلّغانش می‌گویند: ما می‌فهمیم که دارد!

نیاز به بررسی بیشتر دارد به گمانم
در حقیقت یک نقشه راه است
که برای رسیدن به بانکداری اسلامی
آیا باید مردم را به خیابان بکشیم و راهپیمایی راه بیاندازیم
یا می‌شود دوستانه ماجرا را حل کرد
به طریقی علمی‌تر و وزین‌تر
نهادهای پژوهشی را درگیر کرد، نه مردم را

اما همه این گفت‌وگوها
نافی وظیفه نخبگان و خواصّ عرض کردم که نیست
و بانک‌داری ِ تماماً اسلامی باید طراحی شود
و اگر در این مسأله کوتاهی نمایند
بزرگان ما
مسئول هستند و باید جواب بدهند!

محتاج دعای خیر حضرتعالی هستم
در پناه خدا

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 144 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
پول در بانک 2 + چهارشنبه 96 خرداد 31 - 4:37 صبح

[پرسش حذف شد]

از این که حقیر را شایسته دانستید
تا دیدگاه ارزشمند خود را بیان
و او را از دستاوردهای خویش بهره‌مند فرمایید
جداً سپاسگزارم

بنده نیز با شما موافق هستم
در این‌که
عقودی که در بانک‌ها صورت می‌گیرد
«در حقیقت» رباست
سه اتفاق جالب نیز در زندگی‌ام افتاده
که در حاشیه مطلب عرض می‌نمایم

نخست آن‌چه از دانشمندی شنیدم؛
استاد حسینی (ره) می‌فرمود
دکتر عضدی که از شهدای حزب بود
پیش‌نویس بانکداری اسلامی را به ایشان ارائه کرد
استاد نگرفت و پرسید:
اگر مدل آن کینز است غیر اسلامی‌ست
نیاز به بررسی هم ندارد
دکتر عضدی ناراحت می‌شود و می‌گوید:
چند ماه وقت صرف کردم و با تحریرالوسیله امام (ره) تطبیق نمودم
استاد پاسخ داد:
مدل گزینش شما از تحریرالوسیله مدل کینز بوده است
یعنی با یک مدل نادرست سراغ گزینش احکام رفته‌اید!

[لینک فیلم]

...

خودم هم یک‌بار که با پدرم برای خواستگاری رفته بودم
دختر یکی از اساتید خارج
از اساتید به نام
پرسیدند: چه می‌کنی؟
گفتم: در فلان مؤسسه هستم
پرسیدند: استاد حسینی (ره) هنوز همان حرف‌های سابق را می‌زنند؟!
در جواب ایشان
شمّه‌ای از ربا بودن معاملات در بانک گفتم
این‌که وام را تبدیل به دو عقد مستقل می‌کنند
جعاله و بیع
که ربای آن را توجیه نمایند
ایشان مخالفت کرد
و بحث به درازا کشید
و درگیری بالا گرفت
ایشان می‌فرمود: حلّل بکلمة حرّم بکلمة
به یک کلمه حلال می‌شود و به یک کلمه حرام
شما درست فقه نخوانده‌ای که این‌طور می‌گویی
پدرم هم مدام برای رفع درگیری
می‌گفت: آقازاده منظورش این نیست، منظورش آن نیست...
در نهایت صاحب‌خانه عصبانی
گفت: هندوانه بخورید!
خوردیم و رفتیم و دختر هم ندادند!

خاطره سوم این‌که یکی از دوستان معروف
امروز مؤسسه‌ای برای خود دارد و آمد و شدی و گاهی در تلویزیون
تماس گرفت و گفت از دفتر آیت‌الله نوری همدانی وقت گرفته
گفت: بیا برویم و با ایشان درباره بانک بحث کنیم
دو نفری رفتیم
مستقیم هم خدمت خود آقای نوری همدانی رسیدیم
درباره ربا در بانک‌ها انتقادهایی مطرح کردیم
و حضرت ایشان
بدتر از آن‌چه که ما گفته بودیم
محکم و راسخ فرمودند:
من چند سال پیش آقای نوربخش را خواستم
با ایشان صحبت کردم و از وضع بانک‌ها شکایت کردم
ایشان هم یکی از کارشناسان را فرستاد و ما صندلی گذاشتیم
مدتی در درس فقه ما شرکت می‌کرد و پاسخ سؤالات ما را جلوی طلاب می‌داد
که نتوانست پاسخ قانع‌کننده بدهد
آیت‌الله نوری همدانی هم به شدّت اعتقاد به ربوی بودن معاملات داشت
ولی در مقام فتوا
ایشان اگر چه یک کتابچه کوچک نوشته بود و به ما هدیه کرد
در موضوع ربا
ولی فتوایی که به مکلفین می‌داد این‌طور محکم نبود
به قول شما مشروط بود به نوع عقد شرعی
و قراردادی که منعقد می‌گردد

خلاصه فرمایش شما درست است
صحیح و مورد قبول
این بحث‌ها وقتی‌ست که در قلمرو پژوهش
با بزرگان به سخن درآییم
اما وقتی مکلف تلفن می‌کند به دفتر مرجع
که همین تلفن کردن در دسترس‌ترین نوع استفتاء است
که تکلیف خود را بپرسد
وقتی شما رادیو معارف را روشن می‌کنید
نزدیک به ظهر
که احکام شرعی را بیان می‌نماید
سؤالات را که می‌شنوید
و پاسخ‌ها را
آن‌جا مردم به چه پاسخی می‌رسند؟!

این را ببینید، استفتاء از مقام معظم رهبری‌ست:

- آیا بهره ای که بانکهای جمهوری اسلامی از مردم در برابر وامهایی که به آنان برای اموری مانند خرید مسکن و دامداری و کشاورزی و غیره می دهند، مطالبه می کنند، حلال است؟

اگر این مطلب صحیح باشد که آنچه که بانکها برای ساخت یا خرید مسکن و امور دیگر به مردم می دهند به عنوان قرض است، شکی نیست که گرفتن بهره در برابر آن شرعا ً حرام است و بانک حق مطالبه آن را ندارد، ولی ظاهر این است که بانکها آن را به عنوان قرض نمی دهند بلکه عملیات بانکی از باب معامله تحت عنوان یکی از عقود معاملی حلال مثل مضاربه یا شرکت یا جعاله یا اجاره و مانند آن است. بطور مثال بانک با پرداخت قسمتی از هزینه ساخت خانه در ملک آن شریک می شود و سپس سهم خود را با اقساط مثلا ً 20 ماهه به شریک خود می فروشد و یا آن را برای مدت معینی و به مبلغ خاصی به او اجاره می دهد در نتیجه این کار و سودی که بانک از این قبیل معاملات بدست می آورد، اشکال ندارد و این نوع معاملات ارتباطی با قرض و بهره آن ندارند.

- بانک مسکن جمهوری اسلامی وامهایی را برای خرید یا ساخت و یا تعمیر خانه به مردم می دهد و بعد از پایان خرید یا ساخت یا تعمیر خانه، وام را به صورت اقساط پس می گیرد، ولی مجموع قسطهای دریافتی بیشتر از مبلغی است که به وام گیرنده داده شده است، آیا این مبلغ اضافی وجه شرعی دارد یا خیر؟ 

پولهایی که بانک مسکن به منظور خرید یا ساخت خانه می دهد، عنوان قرض ندارد بلکه آن را طبق یکی از عقود صحیح شرعی مانند شرکت یا جعاله یا اجاره و امثال آن پرداخت می کنند که اگر شرایط شرعی آن عقود را رعایت نمایند، اشکالی در صحت آن نیست.

- سپرده های دراز مدت که درصدی سود به آنها تعلق می گیرد چه حکمی دارند؟ 

سپرده گذاری نزد بانکها به قصد بکارگیری آن در یکی از معاملات حلال و همچنین سود حاصل از آن اشکال ندارد.

 [مطالعه استفتائات در سایت مقام معظّم رهبری]

دقت بفرمایید که گفته شده: «ظاهر این است»
واقعاً هم همین‌طور است
بنده شخصاً تا کنون هر بار قراردادی بانکی را دیده‌ام
این ظهور در آن بوده
یعنی طوری قرارداد را می‌نویسند
که با قوانین مصوّب مجلس سازگار باشد
بانک با آن همه حقوقدانی که در اختیار دارد
می‌داند چطور قرارداد را بنویسد که خلاف قانون در نیاید

ضمن این‌که
شناختن این موضوع آیا آن‌قدر ساده هست
که به مکلّف واگذار شود؟!
یعنی با توجه به تخصصی بودن موضوع
مردم عادی چطور می‌توانند خودشان تشخیص دهند
که مثلاً فلان بانک آیا قرادادش سازگار با قوانین مجلس هست یا خیر
در سوق مسلمین
در کشور اسلامی
فرض اولیه این است که تمامی نهادهای دارای مجوّز
که بانک هم جزئی از آن‌هاست
طبق قوانین عمل می‌نمایند
و این را نمی‌شود بر عهده مکلّف گذاشت
که برود و این را در تک‌تک معاملات خود بررسی نماید
بله
باید نهادی برای بازرسی وجود داشته باشد
که اگر بانکی قرارداد بر خلاف قوانین نوشت
متوقّف و رسوا گردد
که البته چنین نهادهایی هم وجود دارد
و اگر چه ممکن است من و شما معتقد باشیم صوری هستند
و درست عمل نمی‌کنند
ولی وجاهت قانونی دارند
و تکلیف ظاهری مکلّف را مشخص می‌نمایند

حقیر قطعاً مجتهد نمی‌باشم
و هر چه می‌دانم از اساتید فرا گرفته
شخصاً حق دادن فتوا ندارم
در میانه تحصیل بودم که متوقف شده
و به نتیجه نرسیده
این‌که فرمودید در فتوا دقّت شود
متوجّه مجتهدین است
و آن‌چه عرض کردم مطالبی بوده
که اساتید ما بیان فرموده‌اند

این را فراموش نکنیم
اگر قرار است بانک اصلاح شود
بر عهده بزرگان حوزه است که راه حل دهند
و بر عهده مسئولین تا اصلاح نمایند
نمی‌شود مردم را در هول و ولا انداخت
زندگی‌شان را بی‌ثبات نمود
اولیات امنیت و آرامش را از آن‌ها گرفت
که چه؟!
که حکم واقعی عقود بانکی در حال حاضر چیست
مردم مکلّف به احکام ظاهریه هستند
و در جامعه اسلامی
تا زمانی‌که بانک مورد تأیید نهادهای نظام است
اسلامی محسوب می‌گردد ظاهراً

همین مناط در اقلام خوراکی هم مطرح می‌شود
«این» گوشتی که الآن من و شما از «این» قصابی می‌خریم
محکوم به حلیّت است
اگر چه به صورت قطعی نمی‌دانیم ذبح شرعی داشته یا خیر
زیرا سوق مسلمین است
و نهادهایی متولّی نظارت بر کشتارگاه‌ها هستند!

اگر ایرادی در عرایض بنده هست
لطفاً مثل گذشته با صراحت بفرمایید
سپاسگزار شما خواهم بود
بیش از پیش.

در پناه حق

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 144 - آقامنیر 118 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
تحوّلات ِ غذایی + چهارشنبه 96 خرداد 24 - 8:25 عصر

تأثیر گرسنگی‌ست*
می‌دانم
می‌گویند حتی خرید هم نرود
آدم گرسنه
چه برسد به تنظیم برنامه غذایی!

این برنامه را سال 1393 اولین بار رایانه‌ای کردم:



قبل از آن هم برنامه بود
همین برنامه تقریباً
ولی نه روی کاغذ
ذهنی حساب می‌کردم
یک روز هم که مریم روی میزکار رایانه‌ام دید
ناگزیر پرینت گرفتم و زدم به دیوار آشپزخانه
این‌جا خاطره‌اش هست

ولی همین‌طور نماند و تغییر کرد
هر از چند گاهی
چیزهایی اضافه کردم
و روی تجربه
جابه‌جایی‌هایی صورت دادم:



و بعدتر:



و سپس:



و اما امروز
عصرهنگام
وقتی گرسنگی غلبه کرده
رنگ و رو سفید شده
حال و احوال متغیّر
به سرم زد باز هم تحوّلی بنا نهم
و برنامه غذایی را توسعه...
غذاهای ایرانی بیشتری در آن گنجاندم
غذاهایی که به ترتیب معمولاً پخته می‌شوند
هر هفته یکی از برنامه‌های آن روز:



بچه‌ها هم خوشحال بودند
و امروز که برنامه را دیدند خوشحال‌تر:



مریم فوری گرفت و برد و گفت خودم می‌چسبانم
زد جای برنامه قبلی
روی دیوار
و پرسش‌هایش آغاز شد
خیلی از غذاها را تا به حال نخورده
حتی اسمشان را نشنیده
قرار است بعد از ماه مبارک
کم‌کم با آن‌ها آشنا شود!

و من بلافاصله احساس کردم نباید هنگام گرسنگی تحوّلی در برنامه غذایی ایجاد می‌کردم! :)

یاد حرفی از استاد حسینی (ره) افتادم
وقتی بدحجابی و فحشا را تحلیل می‌کرد
با این مضمون:
وقتی متدیّنین سیر نباشند
دست و دلشان نمی‌رود که نهی از منکر کنند
سکوت می‌کنند
و در دلشان رضایت دارند از وضعی که پیش آمده
این می‌شود که می‌بینید
بنیان ازدواج موقّت و دائم باید
درست شود تا این وضع اصلاح شود!

[صحیح، مسند] مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ کَانَ عَلِیٌّ ع یَقُولُ: «لَوْ لَا مَا سَبَقَنِی بِهِ بُنَیّ الْخَطَّابِ مَا زَنَى إِلَّا شَقِی‏» (کافی، ج5، ص448)
از امام باقر (علیه السلام) شنیدم که می‌فرمود: حضرت علی (علیه السلام) فرمود: اگر پسرک خطاب، متعه را حرام نکرده بود، هیچ‌کس زنا نمی‌کرد، مگر انسان شقی!

[توضیح بیشتر]

*این مطلب در ماه مبارک رمضان نوشته شده است
لحظات آخر روزه
دقایقی تا افطار باقی مانده!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خانواده 57 - سند 32 - آقامنیر 118 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
قداست ِ نام + چهارشنبه 96 خرداد 24 - 7:23 عصر

تا آماده شد
در کاسه که ریختم
دارچین را که آوردم
پرسیدم: چه بنویسم؟
مریم حرف جالبی زد:
«مادری روی شله‌زرد می‌نویسه الله
اونوقت ما باید الله رو بخوریم
خیلی بده، نه؟!»




خوشم آمد
بله، خوشم آمد
کیف کردم یعنی
از این فهم و درک
از این شجاعت در مخالفت با رسوم نادرست
هنجارهای ناهنجار

فوری جواب دادم:
بله دخترم
من هم با تو موافقم

خب می‌خواهیم تزیین کنیم
چرا خود را با چنین شبهه‌ای مواجه سازیم
وهن اسماء مقدّس

یاد رسم ناروای مسیحیّت افتادم
نان و نوشیدنی در عشاء ربّانی
که نیّت می‌کنند به جای «گوشت» و «خون» مسیح می‌خورند! :(
یعنی چه حسّی به آنان دست می‌دهد
وقتی با چنین تجرّی و با چنین نیّت بدی...
پناه بر خدا از این انحرافات!

انسان به دلش که مراجعه کند حسّ می‌کند
که نوشتن نام‌های مبارک
روی خوردنی‌ها...
اصلاً به دل انسان نمی‌چسبد
بدیهی‌ست این مطلب
آن‌قدر بدیهی که یک کودک هم می‌فهمد
یک خُردسال
پس چرا بزرگ‌ترهای ما این فهم را نداشتند و ندارند؟!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
پول در بانک + دوشنبه 96 خرداد 22 - 5:41 عصر

«من الآن چقدر پول تو حسابم دارم؟»
- دقیقشو نمی‌دونم.
«خب اگه اونا از پولام بردارند چطوری متوجه بشیم؟»
- باشه، می‌رم ببینم چقدر تو حسابت هست، روی کاغذ می‌نویسیم از این به بعد، تا بدونیم چقدر داری.
«نه، من همه پولامو همین فردا از بانک برمی‌دارم»
- چرا؟
«آخه اگه دزد بزنه پولامو می‌بره»
- مگه ندیدی چقدر دوربین مداربسته توی بانک بود؟ فوری دزد رو پیدا می‌کنن و پولارو پس می‌گیرن.
«نه دیگه، دزده فوری پولارو می‌بره طلا و این‌جور چیزا می‌خره»
- خب، طلاها رو می‌فروشن و پول تو رو پس می‌دن.
«نمیشه، چون طلاها رو موقع فروش ارزون‌تر می‌خرن، پس همه پولمو پس نمی‌دن»



من دیگه کم آوردم
گفتم: باشه، حالا تا فردا صبر کن یه فکری می‌کنیم!
به این امید که تا فردا فراموش کند
این‌که چقدر به بانک بی‌اعتماد است!

کیف پول دیواری بچه‌ها را یادتان هست
این‌جا درباره‌اش نوشته بودم قبلاً
تمام عیدی‌هایشان را در آن می‌گذاشتند
جمع می‌کردند و کم‌کم خرج
امسال هم دوباره برایشان جاپولی سه‌تایی درست کردم
این‌بار با باقی‌مانده جعبه شکلات
نمای بسیار زیبایی پیدا کرد



ولی پول کمی را برایشان در آن قرار دادم
باقی پول‌هایشان را
که مقداری جمع شده بود و ارزش پس‌انداز داشت
با رضایت خودشان به بانک سپردم
و سه تا کارت اعتباری برایشان گرفتم



از داشتن کارت‌ها خیلی خوشحال شدند
احساس بزرگی دست‌شان داد
اما گفتم اجازه ندارید پول برداشت کنید
فقط هر چه عیدی و هدیه و جایزه گرفتید
می‌توانید به موجودی این کارت‌ها اضافه کنید!

سیدمرتضی تنها فردی بود که نسبت به بانک ابراز بی‌اعتمادی کرد
و فرض اختلاس و دزدی را طرح نمود
این توجّه برایم جالب بود!

راستی، واقعاً اگر بانک از پول‌هایمان بردارد
متوجه خواهیم شد؟!
با توجه به این‌که دیگر دفترچه حسابی هم نداریم تا هر تراکنشی در آن ثبت شود و ما امضایش کنیم
بانک بدون امضای ما می‌تواند از حسابمان بردارد
ما هم فقط اعداد را می‌بینیم
آیا همیشه به خاطرمان می‌ماند که مثلاً فلان 15 هزار تومان را کجا خرج کرده‌ایم
و در کدام فروشگاه کارت کشیده‌ایم؟!
من که هر بار صورت‌حساب می‌گیرم با فوجی از تراکنش‌هایی مواجه می‌شوم که اصلاً خاطرم نیست انجام‌شان داده باشم
نکند حرف سیدمرتضی درست در بیاید و واقعاً بانک یک روزی... الله أعلم! :)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - اقتصاد 144 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
همه، به جای من + یکشنبه 96 خرداد 21 - 3:23 عصر

از ابتدا این شیوه را در پیش گرفتم
در تربیت کودکان
این‌که نگویم «من»
وقتی ظلمی در حال بروز است
ظلمی معمولاً از نوع اسراف!

- ببین پسرم با این کار به محیط زیست آسیب زدی
با همین یک کاغذ سفیدی که پاره کردی
می‌دونی درخت‌ها را قطع کردند تا این کاغذ تهیه شده...

- آخ آخ... می‌دونی با خراب کردن این اسباب‌بازی چه ظلمی مرتکب شدی؟
به برادر و خواهرت
آن‌ها هم در این اسباب‌بازی سهم داشتند
حق آن‌ها را ضایع کردی...

- چراغ رو روشن گذاشتی؟
می‌دونی به همه خانواده بد کردی؟
چون قبض برق بیشتر میاد
و پول بیشتری از خانواده ما خرج میشه
و برای کارهای مهم دیگه پول کم میاریم

- می‌خواهی زنگ بزنی به عموپورنگ؟
به دایی حمید؟
به هشت ستاره؟
به...
گوش کن به اولش که میگه هزار تومان...
خب اگر با هر دقیقه تماس این‌همه پول بدیم
پول دو تا بستنی
با این‌کار به همه ظلم می‌کنی
اونوقت خیلی چیزها که نیاز داریم نمی‌تونیم تهیه کنیم
اگه می‌خوای قصه بشنوی بیا خودم برات قصه می‌گم...

یادمان نرفته
قبل‌ترها این‌طور از بزرگ‌ترها می‌شنیدیم مثلاً:
«من این‌قدر پول برق دادم، برق رو اسراف نکن!»
یعنی ابتدا از «خود» می‌گفتند
و سپس از اسراف
و همیشه این تصوّر برای ما پیدا می‌شد
که بزرگ‌تر به خاطر هوای نفس خودش است که از اسراف نهی می‌کند!

تأثیر کدام بیشتر است؟!
این‌که مدام بگوییم «من»
یا مخاطب را به جای «حق خودمان» با «حق دیگران» دراندازیم؟!

دیروز مشابه همین اتفاق افتاد
در این ماه مبارکی مشغول کاردستی هستند هر روز*
یکی صبح و یکی عصر
هر کدامشان



سیدمرتضی چسب زیادی مصرف کرد
یک تیوپ کامل برای یک کاردستی
از همین شیوه استفاده کردم:
«برو از سیداحمد و مریم عذرخواهی کن
تو سهم اون‌ها از چسب رو مصرف کردی
با این کارِت به همه ظلم کردی»

انسان ذاتاً دنبال استقلال است
زیر بار دیگران نرفتن
از خودخواهی و تکبّر هم بیزار
وقتی مخاطب از خودش حرف بزند
تأثیر بسیار کمتری دارد
تا برای احقاق حقوق دیگران سخن بگوید

چه خوب است وکیل مدافع بقیه بچه‌ها باشم
وقتی می‌خواهم به اشتباه یکی از بچه‌ها خُرده‌گیری کنم!
تأثیر آن هزاربرابر است، بلکه هم بیشتر...
اصلاً قابل مقایسه نیست

می‌رود از بقیه عذرخواهی می‌کند
و تلاش که دیگر تکرار ننماید
از «من» هم دلگیر نمی‌شود
احساس نمی‌کند که حرف «من» از سر منیّت و خودخواهی است
وقتی «من» را در «کلام من» نمی‌بیند
سخنم در این حال «نقش تربیتی» بیشتر پیدا می‌کند
به جای این‌که «نقش گرفتن حق خودم» را بیابد
حتی وقتی که واقعاً حق خودم در حال ضایع شدن باشد! :)

* این کاردستی‌ها را در یک سایت اینترنتی یافتم
cubeecraft.com
شخصیت‌های مکعّبی
ساختن آن‌ها خیلی جذّاب است
همه شبیه به هم
ولی با تفاوت‌هایی اندک
آسان هم هستند.
بدون کمک می‌توانند بسازند!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - کار 38 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
فتوای سحری + سه شنبه 96 خرداد 9 - 4:59 صبح

«وقتی من بزرگ بشم و تو بمیری، اگه برات نماز بخونم که درجه‌ات تو بهشت بالا بره، خوشحال می‌شی؟»
تازه از سفره افطار بلند شده است
جلوی ظرفشویی
مشغول شستن ظرف‌های افطارم
توپ خورده است
حسابی یعنی
امروز به اصرار خودش
برای اولین بار روزه گرفته
سحری خودش بیدار شده
چون گفته بودم بیدارش نمی‌کنم
چون هنوز روزه برایش واجب نشده



- بله، خوشحال می‌شم
«مثل همین نماز معمولی می‌مونه؟»
- بله
«فرقی نداره؟»
- نه
«ثوابش تو بهشت بهت می‌رسه؟»
- بله

یک ساعت قبل از افطار مشغول آماده‌سازی غذا و چیدن میز
افطار هم سنگین
حالا هم که شستن آن همه ظرف
حال این که زیاد صحبت کنم نداشتم
این بود که بله/خیر جواب می‌دادم

او هم که ول‌کن نبود
این‌بار پرسید:
«می‌دونی چرا برات می‌خوام نماز بخونم؟»
- چرا؟
«چون خیلی برام زحمت می‌کشی»

وقتی تشکر کردم
آخرین جمله را گفت و رفت:
«وقتی مُردی برات نماز می‌خونم تا تو بهشت حالشو ببری!»

«اللَّـهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ» (روم:40)
خداست که شما را آفرید، آن گاه به شما روزی داد، سپس شما را می میراند، و پس از آن شما را زنده می کند (ترجمه انصاریان)

* درباره مرگ
طوری برای‌شان صحبت کرده‌ام
که کاملاً‌ نسبت به آن خوش‌بین هستند
از سال‌ها پیش
توضیح داده‌ام که از کجا آمده‌ایم
و به کجا قرار است برویم
گفته‌ام که برزخ چیست
و مرگ چه انتقال خوبی‌ست
از دنیای امتحان
به دنیای پس از آن
جایی که محل خوشحالی ماست
اگر از عهده امتحان به خوبی برآمده باشیم!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
نماز برای میّت + دوشنبه 96 خرداد 8 - 10:11 عصر

«وقتی من بزرگ بشم و تو بمیری، اگه برات نماز بخونم که درجه‌ات تو بهشت بالا بره، خوشحال می‌شی؟»
تازه از سفره افطار بلند شده است
جلوی ظرفشویی
مشغول شستن ظرف‌های افطارم
توپ خورده است
حسابی یعنی
امروز به اصرار خودش
برای اولین بار روزه گرفته
سحری خودش بیدار شده
چون گفته بودم بیدارش نمی‌کنم
چون هنوز روزه برایش واجب نشده



- بله، خوشحال می‌شم
«مثل همین نماز معمولی می‌مونه؟»
- بله
«فرقی نداره؟»
- نه
«ثوابش تو بهشت بهت می‌رسه؟»
- بله

یک ساعت قبل از افطار مشغول آماده‌سازی غذا و چیدن میز
افطار هم سنگین
حالا هم که شستن آن همه ظرف
حال این که زیاد صحبت کنم نداشتم
این بود که بله/خیر جواب می‌دادم

او هم که ول‌کن نبود
این‌بار پرسید:
«می‌دونی چرا برات می‌خوام نماز بخونم؟»
- چرا؟
«چون خیلی برام زحمت می‌کشی»

وقتی تشکر کردم
آخرین جمله را گفت و رفت:
«وقتی مُردی برات نماز می‌خونم تا تو بهشت حالشو ببری!»

«اللَّـهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ» (روم:40)
خداست که شما را آفرید، آن گاه به شما روزی داد، سپس شما را می میراند، و پس از آن شما را زنده می کند (ترجمه انصاریان)

* درباره مرگ
طوری برای‌شان صحبت کرده‌ام
که کاملاً‌ نسبت به آن خوش‌بین هستند
از سال‌ها پیش
توضیح داده‌ام که از کجا آمده‌ایم
و به کجا قرار است برویم
گفته‌ام که برزخ چیست
و مرگ چه انتقال خوبی‌ست
از دنیای امتحان
به دنیای پس از آن
جایی که محل خوشحالی ماست
اگر از عهده امتحان به خوبی برآمده باشیم!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - کار 38 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

<   <<   81   82   83   84   85   >>   >

چهارشنبه 04 تیر 18

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر روحانیت بازی خواص فاصله طبقاتی دشمن فیلم ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مهدی موشَّح - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X