سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

[ و در باره کسانى که از جنگ در کنار او کناره جستند ، فرمود : ] حق را خوار کردند و باطل را یار نشدند . [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
کافه پایان + شنبه 101 دی 17 - 5:13 صبح

میزها رو به دیوار
دیوار آجری
آجرهای تراش نخورده و زمخت
بند نزده
دیواری خام

میزهای کوچک و تنگ
صندلی‌ها پشت به هم
هر میز فقط یک نفر
بدون روبه‌رویی
آینه تنها روزنه
برای هم‌دید
به شکل قلب
اما کوچک
پشت سرش را فقط می‌بینی
چشم‌ها به هم نمی‌خورد
هم این و هم آن

اما مِنو
دیجیتال
چند گزینه بیشتر نیست
قیمت نوشته
فقط فشار دکمه
و کارت‌خوانی که کنار آن
اول باید پرداخت کنی
ممکن است پس از آن نمانی

یکی نه
دو تایی‌ست
چه بخواهی و چه نخواهی
هر سفارش برای دو نفر آورده می‌شود
این و آن
این میز و آن میز
پشت به پشت
این برای هر دو انتخاب می‌کند
آن هم برای هر دو
انتخاب ِ تکی ندارد
دیگری را مهمان خود کرده
شاید بدون این‌که بخواهد



وقتی به جدایی نزدیک
وقتی این‌طور به نظر می‌رسد
مکانی برای وداع
و شاید بازگشت
البته که امیدی هست
وقتی هم را نبینند
ولی در کنار هم
پشت ِ هم
حضور را که حسّ کنند
سر حرف که باز شود
فضا وقتی فضای پایان است
شاید آغازی نو باشد
در کافه «پایان»

نمی‌دانم از کجا این ایده در ذهنم شکل گرفت
شاید اگر یک روز قهوه‌خانه تأسیس کنم
یا چایخانه!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرهنگ 89 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
استعداد یا کارآیی + دوشنبه 101 دی 12 - 9:26 صبح

حرف ندارد
در طراحی بی‌نظیر
در خانه ما
از هیچ چه می‌سازد

دو سه کلاس طراحی البته رفت
تابستان‌ها
وقتی دیدم علاقه دارد



- ببین پسرم!
داوینچی هم طراح
نقاش اصلاً
در دوره خود بی‌نظیر
اما کدام کارش مفید؟
طرح‌هایی که از بدن انسان و اجزای آن کشید
در پزشکی

تو می‌توانی یک نقاش بزرگ باشی
بعدش چه؟
تابلوهایت را می‌خرند و به دیوار
چند مرفّه مستکبر
که چه؟
جز پول چه نصیب تو می‌شود؟
وقتی مُردی چه داری؟

طراحی وسیله است، نه هدف
ابزار
کاربرد در علوم دیگر
سایر فنون
تو موشک بساز
طراحی نیاز دارد
جامعه‌شناس باش
اقتصاددان حتی
طراحی کاربرد دارد
طراحی را به عنوان هدف زندگی انتخاب نکن
استعداد را در مسیر کارآ به کار گیر

انسان اختیار دارد
او هم
فرزند من است
اما انسانی‌ست مستقل
با آرا و نظراتی مختص
وظیفه من فقط آگاهی
تا ببینیم چه رشته‌ای را انتخاب خواهد کرد
دو سال آینده!

قال سید النجباء(ع): «فَعَلَیْکُمْ بِالتَّنَاصُحِ فِی ذَلِکَ وَ حُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَیْهِ» (نهج‌البلاغه، خ216)
بر شما لازم است یکدیگر را به اداى حقوق سفارش و نصیحت کنید و در انجام آن به هم کمک نمایید (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
درباره چند همسری + یکشنبه 101 آذر 27 - 4:0 صبح

نظر شما درباره چند همسری چیست؟

سه نظر
سه جواب به این سؤال

پاسخ اول:
از نظر اجتماعی
وقتی به فکر صلاح و فساد جامعه باشیم
وقتی فرد به خودی خود هدف از خلقت نباشد
و جامعه باشد
هدف از خلقت بشر
این‌که جامعه‌ای دینی و خداپرست تولید شود
این‌جا پاسخ همان است که رسول خدا (ص) فرموده است
حکمی که شرع دارد
دلیل هم دارد
نیاز جامعه است
صلاح جامعه است
هدف که «عشق» و عشق‌ورزی نیست
هدف «حفظ جامعه» است
و جامعه
به نسل بعد می‌ماند
یک داستان مفصل می‌شود
دلایل قطعی و دقیق که چند همسری لازم است و مرحله‌ای از تعالی اجتماعی بشر

پاسخ دوم:
از نظر عرفی
امروز مناسب جامعه ما نیست
این را مفصل نوشته
قبل‌تر
وقتی یکی سؤال پرسیده
دو زن داشت
مشکل داشت
جواب دادم
در وبلاگ
چند بخش: اینجا

این‌که وقتی عرف با آن در جنگ
صلاح نیست دیگر
اگر چه جامعه آسیب ببیند
که می‌بیند
که خیلی بد هم
ولی شایسته نیست
چون «آبروی مؤمن» از خیلی چیزها مهم‌تر است
و چندهمسری آن را بر باد می‌دهد
همه را علیه او بسیج
به لجن می‌کشد

پاسخ سوم:
از نظر فردی

این پاسخ خودش دو بخش دارد
از طرف زن
معلوم است که عین «فساد» است
مرد عاشق زن شده
زن عاشق مرد شده
عشق تعدّد نمی‌پذیرد
اگر مرد به زن دیگر حتی فکر هم کند
برای زن «ننگ» است
نشانه‌ای از عدم علاقه است
«او دیگر عاشق من نیست»
چون عشق به «دو» نمی‌شود

از نظر مرد متفاوت
تماماً لذّت است
مرد بهره وافر و حظّ مدام می‌برد
به دو وجه:
اول از جهت جسمی
تنوّع دارد و هیجان را می‌افزاید
دوم از نظر استخدامی
وقتی دو زن داری
انگار که دو شرکت را صاحب شده‌ای
دو صنعت مختلف
دو کارخانه
مثل تفاوت کسی که یک ماشین دارد و دیگری که دو
پیش رفقایش فخر می‌فروشد و کیف می‌کند
زیاد داشتن به تنهایی لذت‌بخش است
مثل زنی که به جای یک دست قاشق و چنگان
دو دست داشته باشد

اما این شدنی نیست
در این دنیای محدود که پر از رقابت است
خشونت است
شاید بشود پول داد و چند نفر را
ولی کوتاه
طولانی نمی‌شود
زندگی نمی‌شود
با هم نمی‌سازند
چون رفتار افراد تابع امیال آن‌هاست
و فرهنگ جامعه بر این امیال سلطه دارد
این نمی‌شود
این رؤیا فقط در بهشت
پس از مرگ
اگر خدا بخواهد
آن‌طور که در کلام خویش وعده داده است!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خانواده 57 - فرهنگ 89 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
رهاسازی + جمعه 101 آذر 25 - 5:0 عصر

آرام
باید آرام باشد
سریع نمی‌شود

مثل قایقی که تازه ساخته شده
به آب انداختن
خیلی آرام
سریع نه

گام به گام است
رهاسازی
وقتی کودکان دیگر کودک نیستند
بزرگ شده
ورود به جامعه
روندی که دفعی نیست
تدریجی

تبدیل نقش لازم است
پدر و مادر
از عامل به آمر
از آمر به ناظر

قبلاً کارها را خودم انجام می‌دادم
حالا دستورش را می‌دهم
خودشان باید
سفره را پهن کنند
بخش‌هایی از غذا را آماده
جمع کردن و شستن
نظافت خانه
شستن لباس‌ها
آویزان
حتی اتو کردن نیز
تمام کارها
تبدیل به آمر می‌شوی
دستور می‌دهی که چه کنند

گام بعد دستور هم ندارد
باید بتوانند
یاد گرفته باشند
فقط نظارت
فقط نگاه می‌کنی و اشتباهات را تذکر
این‌بار این‌طور
وقتی بوستان غدیر رفته بودیم
دست به سیاه و سفید نزدم
فقط خودشان



توضیح داده‌ام
گفته‌ام مسیر را
این‌که دیگر عامل نیستم
آمر هم نباید
فقط ناظر
همه کار از خوشان بر می‌آید
باید که بیاید

نوجوان را اگر ناگهان رها کنی
جامعه است دیگر
می‌بلعد
دزد زیاد
دزد فکر و اندیشه هست
از مال و پول بدتر
دزد عقیده و اعتقاد
دزد سیاسی هم
باید اندیشه‌های باطل را بشناسند
روش‌های رواج باورها
بتوانند قضاوت کنند
کوتاه نیایند
راه و روش مقاومت را

قایق را باید آرام به آب انداخت
نم‌نم خیس شود
اگر نشتی داشت اصلاح شود
تعمیر
وگرنه تضمینی نیست که غرق نشود!

قال رُکْنُ الأولیاء (ع): «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَا یَسْتَغْنِی الرَّجُلُ وَ إِنْ کَانَ ذَا مَالٍ عَنْ عِتْرَتِهِ وَ دِفَاعِهِمْ عَنْهُ بِأَیْدِیهِمْ وَ أَلْسِنَتِهِمْ، وَ هُمْ أَعْظَمُ النَّاسِ حَیْطَةً مِنْ وَرَائِهِ وَ أَلَمُّهُمْ لِشَعَثِهِ وَ أَعْطَفُهُمْ عَلَیْهِ عِنْدَ نَازِلَةٍ إِذَا نَزَلَتْ بِهِ» (نهج‌البلاغه، خ23)
اى مردم! انسان، هر چند ثروتمند باشد، از اقوام و بستگان خود، بى نیاز نیست که از وى، با دست و زبان دفاع کنند. آنها در واقع، بزرگ ترین گروهى هستند که از او پشتیبانى مى کنند و پریشانى و مشکلات را از میان مى برند و به هنگام بروز حوادثِ سخت، نسبت به او، از همه، مهربان ترند. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
سلول ِ تمدن + پنج شنبه 101 آذر 24 - 2:26 صبح

با توجه به مطالب " فلسفه خانواده" واحد تمدن یا سلول تمدن از نظر شما چیست؟

سلول را می‌شناسیم
نمی‌تواند بخشی از اجزا باشد
مثلاً ژن
ژن نمی‌تواند سلول باشد
زیرا جزء است
بدون سایر اجزا کار نمی‌کند
مثلاً الکترون
سلول ِ ماده نیست
اتم ولی هست
اتم می‌تواند سلول ماده باشد
چون کوچک‌ترین «دستگاه» است
تکرار می‌شود
الکترون و پروتون و نوترون اجزای سلول ماده هستند
چند اتم کنار هم کار می‌کنند
چند سلول کنار هم
ولی چند ژن در کنار هم
چند الکترون در کنار هم
کاری از آن‌ها بر نمی‌آید

در انسان هم همین
میتوکندری را سلول انسان نمی‌دانیم
چون به تنهایی کارآ نیست
کنار هسته و واکوئل و سیتوپلاسم است
غشا باید دورش باشد
تا بشود یک «دستگاه» کامل
واجد تمام آن‌چه آن را «حیات» می‌نامیم

جامعه چطور؟
سلول جامعه «فرد» است
در دنیای معاصر
چطور؟
از کجا؟
از این‌که وقتی بخواهی گواهینامه رانندگی بگیری
آن را به «تو» می‌دهند
کارت ملی را به «تو» می‌دهند
بانک برای «تو» حساب باز می‌کند
سر کار که می‌روی
دنبال شغل که باشی
رزومه «تو» را بررسی می‌کنند
نمرات و مدارک تحصیلی «تو» را
پس
سلول جامعه «فرد» است
در دنیای امروز

اما وقتی بروی خواستگاری
زن نمی‌دهند
به «تو»
اگر تنها باشی
در غرب شاید
در ایران خیر
باید پدر و مادر و عمه و خاله و مادر بزرگت هم باشند
پدر بزرگ هم اگر در قید حیات است
بدون آن‌ها «نیستی»
وجود نداری اصلاً
به حساب نمی‌آیی
پس «خانواده» می‌شود سلول
وقتی بحث از خواستگاری مطرح می‌شود

قدیم همه جا این‌طور بود
سر کار هم اگر می‌رفتی
استادکار از پدرت سراغ می‌گرفت:
«پسر کی هستی؟ بابات کیه؟ اهل کدام محلی؟ از کدام طایفه‌ای؟»
اگر اعتماد به پدرت نداشت
اگر پدرت خوشنام نبود
برای تو هم شغلی در کار نبود

در گذشته «خانواده» سلول بود
سلول «اقتصاد» بود
سلول «فرهنگ» بود
وقتی پدرت می‌بردت مکتبخانه
سلول حتی «سیاست» هم بود
تو حتماً شاه می‌شدی
اگر پدرت شاه بود
وزیر می‌شدی
اگر پدرت وزیر
آشپز دربار می‌شدی
اگر پدرت
شاعر ِ شاه بودی یا طبیب ِ شخصی وی
اگر پدرت
سیدحسن امامی امام جمعه تهران شد
از طرف شاه
چون فقط پدرش
با این‌که خودش فرانسه تحصیل کرده

در گذشته این‌طور
کسی با رأی‌گیری به قدرت نمی‌رسید
خانواده بود که حکومت می‌کرد
زن ِ شاه خودش شاه ِ زنان بود
مادر شاه هم یک شاه دیگر
فرزندان شاه هم شاه بودند
قدرت داشتند و قلدری می‌کردند
دستور می‌دادند و سروری
تمام فامیل و خویش و قوم شاه صاحب قدرت
چرا؟
چون «خانواده» سلول سیاست بود
خانواده پهلوی حکومت می‌کرد
نه شخص محمدرضا

حال درباره «تمدن»
سلول تمدن چیست؟
فرد است یا خانواده؟

اول باید بدانیم تمدن چیست
تمدن دیگر به معنای شهرنشینی نیست
مدنیّت
آن‌طور که لغت معنا می‌کند
تمدن معنای وسیع‌تری یافته
تمدن «موضوع» نیست
«وصف» شده
«جامعه» یک موضوع است
«فرد» یک موضوع است
تمدن «وصف» است
انسان متمدّن
جامعه متمدّن
فرهنگ متمدّن
سیاست متمدّن
منظور ما از «تمدّن» واقعاً چیست؟

ظاهراً درست اشاره می‌کند به «پیشرفت»
به توسعه
منظور از تمدن «نسبت توسعه‌یافتگی جامعه» است
جامعه در مسیر پیشرفت
در هر زمان
مرحله‌ای از تمدن
مفهومی «نسبی»
مفهومی «ربطی»
هدف ما نشان دادن «رتبه» است
یک جامعه نسبت به جامعه دیگر
ملتی به ملت دیگر

مفهوم وصفی دیگر «سلول» ندارد
اجزا دارد
چون خودش تک است
تعدّد ندارد
تمدن ایران‌زمین یکی بیشتر نیست
تمدن این مملکت است
این ملت و دولت
این تکرارپذیر نیست
خودش سلول خودش است
تمام خودش یک سلول واحد بزرگ

تمدن اجزا دارد
تمدن سیاست دارد
فرهنگ دارد
اقتصاد دارد
نظامیه دارد
قضائیه دارد
مقننه دارد
آموزش و پرورش دارد
بانک و بیمه دارد
تقسیمات شهری و روستایی دارد
برنامه دارد
بودجه دارد
ابزار دارد
صنعت
فناوری دارد
مراکزی برای پیشرفت دارد
همه این‌ها با هم
تمدن برآیند پیشرفت همه این نظامات در کنار هم است
در ارتباط با هم
ارتباطی تنگاتنگ
تأثیر و تأثّر

برای تمدن نمی‌شود سلول نام برد
چون وصف است
موضوع نیست
یک است
دو نیست
هر تمدنی برای خودش یک واحد است
به نظر این‌طور می‌رسد

اگر نظر متفاوتی دارید بفرمایید
اگر نقدی
اگر اشکالی در این بیان به نظر مبارک می‌رسد

تشکر


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - فرهنگ 89 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
نظم ِ ابزاری + شنبه 101 آذر 12 - 2:48 صبح

باشد می‌شود
ابزارش
گاهی این‌طور
اصلاً ابزار می‌تواند مسیر را تسهیل کند
انسان می‌رود
حرکت می‌کند
وقتی راه ساده شده باشد

نظم هم این‌طور
اگر ساعتی باشد که زنگ بزند
اگر برنامه‌ای که خبر بدهد
فرصتی که بشود منظم بود
این ابزار است
ابزاری که کارها را ساده می‌کند
ضعیف‌ترین انگیزه‌ها هم تبدیل به اراده می‌شوند

این برنامه را چاپ کردم
از همین رو
برای هر کدام یکی
هر کدام از فرزندانم



روکش با لمینیت
پس می‌شود با ماژیک نوشت
پاک کرد و دوباره نوشت
مثل تابلوی وایت‌بورد

منظّم بودند
بیشتر شدند
دقیق‌تر
با میل و اراده خودشان
بدون زور
بدون فشار

در غرفه‌مان هم گذاشتم
غرفه‌ای که برای فروش محصولات خانگی‌مان داریم
این‌جا:
https://basalam.com/movashah

فناوری این
ابزار
وقتی ساده شود
حرکت بیشتر
توقف کمتر

قَالَ سید المسلمین (ع): «إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً؛ فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ، وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ» (نهج‌البلاغه، ح312)
دلها را نشاطى و ملالى است، اگر نشاط روى آورد آنها را به مستحبّات وادارید، و اگر ملالت دست داد به برگزارى واجبات اکتفا کنید. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
اغتشاش سیدمرتضی + چهارشنبه 101 آبان 25 - 4:40 عصر

معلم خواست
خودش نوشت
من نه
فقط در حدّ راهنمایی
با هم گفتگو
باقی قلمش
این انشا را:



مطلب خیلی ساده
خیلی عجیب که بعضی نمی‌فهمند
تغییر راه دارد
این نمی‌شود
عاقل می‌فهمد
لجباز نمی‌فهمد
کینه‌توزی می‌کنند
می‌فهمم
از نثرشان پیدا
جایی ضربه‌ای خورده‌اند که دردشان آمده
شاید مظلوم واقع شده
چه ربطی به امنیت مردم دارد؟!
هر چه هست هوای نفسشان است
آن‌ها هم می‌فهمند
اگر از شرّ آن خلاص شوند!

وَ قَالَ اَبو الرّیْحانَتَیْن (علیه السلام): أُوصِیکُمْ بِخَمْسٍ لَوْ ضَرَبْتُمْ إِلَیْهَا آبَاطَ الْإِبِلِ لَکَانَتْ لِذَلِکَ أَهْلًا: لَا یَرْجُوَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِلَّا رَبَّهُ؛ وَ لَا یَخَافَنَّ إِلَّا ذَنْبَهُ؛ وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ مِنْکُمْ إِذَا سُئِلَ عَمَّا لَا یَعْلَمُ أَنْ یَقُولَ لَا أَعْلَمُ؛ وَ لَا یَسْتَحِیَنَّ أَحَدٌ إِذَا لَمْ یَعْلَمِ الشَّیْءَ أَنْ یَتَعَلَّمَهُ؛ وَ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ، فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِیمَانِ کَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ، وَ لَا خَیْرَ فِی جَسَدٍ لَا رَأْسَ مَعَهُ، وَ لَا [خَیْرَ] فِی إِیمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ. (نهج‌البلاغه، ح82)
شما را به پنج چیز سفارش مى کنم که اگر براى دسترسى بدان رنج سفر را بر خود هموار کنید، در خور است: هیچ یک از شما جز به پروردگار خود امید نبندد، و جز از گناه خود نترسد، و چون کسى را چیزى پرسند که نداند شرم نکند که گوید ندانم، و هیچ کس شرم نکند از آنکه چیزى را که نمى داند بیاموزد، و بر شما باد به شکیبایى که شکیبایى ایمان را چون سر است تن را، و سودى نیست تنى را که آن را سر نبود، و نه در ایمانى که با شکیبایى همبر نبود. (ترجمه شهیدی)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: انشا 12 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
کوکوسبزی پلو + چهارشنبه 101 آبان 4 - 2:28 عصر

نمی‌گم نیست
می‌گویم ندیدم
من ندیدم
تا به حال
به گوشم هم نخورده
غذایی که این‌طور باشد
ترکیبی از کوکوسبزی با پلو

این‌بار هم قصد داشتم کوکوسبزی درست کنم
مثل همیشه
ناگهان به سرم زد
فکر تازه‌ای:
چطور است کوکو ته پلو درست شود!

مواد همان مواد
ریختم ته پلوپز
رویش پلو
دوباره یک لایه دیگر
کوکو شد ته‌دیگ
مثل ته‌دیگ سیب‌زمینی
این‌بار ته‌دیگ کوکوسبزی
یک‌جور ته‌چین در حقیقت



عالی
کیف کردند
طعم کم‌نظیر
پلو هم عطر و بو گرفته
کوکو هم واقعاً کوکو شده
بدون عیب و نقص :)



زیبایی خوب است
غذا باید دلپذیر باشد
دوست‌داشتنی
ظاهری جذاب بهتر
حتی اگر ساده
حتی اگر فقط نان و پنیر
ساده‌ترین‌ها
می‌تواند زیبا شود
با چیدن مناسب
انسان باید چیزی بخورد که بدان «میل» داشته باشد
خوردن بدظاهر «کراهت» دارد!

کتب مرتضی(ع): «... فَإِنَّمَا أَهْلُهَا کِلَابٌ عَاوِیَةٌ وَ سِبَاعٌ ضَارِیَةٌ، یَهِرُّ بَعْضُهَا عَلَى بَعْضٍ وَ یَأْکُلُ عَزِیزُهَا ذَلِیلَهَا وَ یَقْهَرُ کَبِیرُهَا صَغِیرَهَا ...» (نهج‌البلاغه، ن31)
...دنیا پرستان سگانى فریاد زننده، و درندگانى شکار کننده هستند، یکدیگر را مى گزند، زورمندش ضعیفش را مى خورد، و بزرگش به کوچکش به قهر و غلبه حمله مى کند... (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
گزارش فروش + شنبه 101 مهر 30 - 6:0 صبح

سال 99 بود
ایده‌ای رسید
کارت بازی خودرو
این‌جا ماجرایش را نوشتم
رفتیم و چاپ کردیم و برای فروش
با بچه‌ها

از ابتدا قرار بود که سودش مال خودشان
سرمایه از من
این نتیجه کار
پس از دو سال:



قرار بود هزار نسخه چاپ شود
تعدادی خب پـــِـرتی داشت
خراب یعنی
از چاپ رو که به چاپ پشت رفت
بعضی نابود
در مسیر تست‌های اولیه
باقی را که فروختیم
945 عدد شد

ابتدا قیمت را 10 هزار تومان گذاشتیم
بعد کمی بیشتر
بعضی را دسته کردیم
پنج‌تا اگر با هم بخرد دانه‌ای 7 حساب شود
تخفیف‌های مختلف

همه فروش‌ها را ثبت کرده
تا «امین» باشم
برای سودی که قرار بوده به آن‌ها برسد
به فرزندانم
و گزارش را به آن‌ها ارائه کردم
بسیار دقیق
چیزی شبیه به این:



اعتماد مهم است
با گزارش کامل به دست می‌آید
صاحب کار
کارفرما
کسی که حقی از او در بین است
«باید» بداند
کامل هم
این در همه جا هست
در «جامعه»‌ بیشتر

مشکل ما همین
خیلی از امور نمی‌دانیم
ما مردم یعنی
باید بدانیم و مطلع باشیم

من نگران اعتماد فرزندانم بودم
در فروش همین کارت‌های بازی خودرو
پس همه‌چیز را نوشتم
جزء به جزء
و در اختیارشان
تا حرف و حدیثی نباشد
حتی به ذهن‌شان هم خطور نکند
اعتماد مهم‌ترین رکن در روابط اجتماعی‌ست!

قال مُنْجِز الْوَعْدِ (ع): «أَلَا وَ إِنَّ إِعْطَاءَ الْمَالِ فِی غَیْرِ حَقِّهِ تَبْذِیرٌ وَ إِسْرَافٌ وَ هُوَ یَرْفَعُ صَاحِبَهُ فِی الدُّنْیَا وَ یَضَعُهُ فِی الْآخِرَةِ، وَ یُکْرِمُهُ فِی النَّاسِ وَ یُهِینُهُ عِنْدَ اللَّهِ؛ وَ لَمْ یَضَعِ امْرُؤٌ مَالَهُ فِی غَیْرِ حَقِّهِ وَ لَا عِنْدَ غَیْرِ أَهْلِهِ، إِلَّا حَرَمَهُ اللَّهُ شُکْرَهُمْ وَ کَانَ لِغَیْرِهِ وُدُّهُمْ، فَإِنْ زَلَّتْ بِهِ النَّعْلُ یَوْماً فَاحْتَاجَ إِلَى مَعُونَتِهِمْ، فَشَرُّ خَلِیلٍ وَ أَلْأَمُ خَدِین.» (نهج‌البلاغه، خ126)
بدانید که پرداخت مال در غیر موردش تبذیر و اسراف است، و این کار شخص را در دنیا سر بلندى مى دهد ولى در آخرت موجب سر شکستگى است، او را در دیده مردم با ارزش اما نزد خداوند خوار مى کند. کسى مالش را در برنامه غیر حق و نزد غیر مستحق صرف نکرد مگر اینکه خداوند او را از سپاسگزارى همان مردم محروم کرد، و محبّتشان متوجه غیر او گشت، و اگر روزى قدمش بلغزد و به یارى آنان نیازمند شود همان مردم بدترین دوست و پست ترین رفیق خواهند بود. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - اقتصاد 141 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
نمایش واقعیت + چهارشنبه 101 مهر 27 - 5:0 عصر

همه همان بود
همان که تعریف کرده بودم
قصه واقعیت
داستانی که این‌جا نوشتم
اما تأثیرگذار
خیلی بیشتر
نور و صدا و حرکت

رایگان
دوستان رفته و تعریف کرده
ما هم رفتیم
ساعت 7 شب

شلوغ
جمعیت زیاد
هفت هزار نفر گفتند که آمده
انتهای شهرک قدس
فضای وسیعی در پایه کوه
کنار بلوار مرجعیت
نزدیک پل

نوشته بود عکس نگیرید
نگرفتم
این تصاویر را از سایت تسنیم برداشتم:



از خلقت حضرت آدم (ع)
دستور به سجده
استنکاف ابلیس
توطئه و وسوسه برای خوردن از درخت ممنوعه
حضرت نوح (ع) و کشتی
ابراهیم (ع) و آتش و گلستان و نبرد با بت‌پرستی
داستان مباهله
غدیر و ولایت علی (ع)
ماجرای شکستن در خانه حضرت زهرا (س)
تابوت و دفن پنهانی
تا ماجرای کربلا و قیام خونین

از همه جذاب‌تر نقل راوی داستان
بسیار قوی و محکم
با عباراتی متقن و مستحکم

زیبا بود
زیبا
بچه‌ها دوست داشتند
خدا قبول کند إن‌شاءالله
این همه زحمت که کشیده‌اند
پروژه‌ای عظیم و شایسته قدردانی
هر که ندیده برود ببیند، این را حتماً باید دید!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

جمعه 103 آذر 2

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مهدی موشَّح - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X