سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

ـ در آنچه به علیّ سفارش کرده است ـ : ای علی! خواب دانشمند برتر ازعبادت عابد است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
سفر پارکی + جمعه 97 تیر 1 - 5:0 صبح

نه این‌که در شهر ما پارک نباشد
یا کم باشد
هست
زیاد هم
همه‌شان را رفتیم تقریباً
شاید

اما طیّ طریق
طول مسافت
یک جای تازه
شهری دیگر
انسان اساساً محیط جدید را دوست دارد
گردشگری را
سیاحت



رفتیم کهک
پارکی یافتیم
بچه‌ها تفریح کردند
همان تفریحی که در شهر خودمان می‌کنند
ولی
لذّت بیشتری بردند
عجیب نیست؟!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
صبحانه پارکی + چهارشنبه 97 خرداد 30 - 5:15 عصر

صبح زود بیدارشان کردم
خیلی زود
تا هوا خنک بود

تابستان است
هوا گرم
بچه‌ها در خانه
نیاز به فعالیت

چای دم کردم و در فلاسک
پنیر و نان
گوجه و خیار
همین کافیست
مگر برای یک صبحانه خوشمزه در پارک بیشتر از این لازم است؟!



امروز رفتیم
تا 9 هم برگشتیم
دو ساعتی بازی کردند
راضی بودند
خوشحال

با کمترین هزینه
می‌توان کودکان را شاد کرد
فقط وقت لازم است
وقت نیاز
وقتی که متأسفانه خیلی از والدین ندارند
آن‌قدر که خود را مشغول امور بی‌فایده می‌کنند

سرگرمی در شبکه‌های مجازی
فرصت با بچه‌ها بودن را می‌گیرد
کودکان نیاز به توجه دارند
و توجه
خرج زیادی ندارد!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
اول ِ صف + جمعه 97 خرداد 18 - 2:57 عصر

یک کمی زودتر رسیدیم
در مسیر
افتادیم اول راهپیمایی
از پل آهنچی رفتیم سمت میدان مطهری
ناگهان سیل جمعیت به سمت ما راه افتاد
چند نظامی اول صف طبل می‌زدند
پشت سر آن‌ها راه افتادیم
و هزاران نفر
بلکه میلیون
پشت سر ِ ما...

اولین بار بود که این‌طور اول راهپیمایی قرار می‌گرفتیم
بچه‌ها خیلی خوش‌شان آمد

اول بودن همیشه جذّاب است
در خیرات و مبرّات
سبقت باید
آخر بودن در خوبی‌ها جالب نیست!

«وَلَوْ شَاءَ اللَّـهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَـکِن لِّیَبْلُوَکُمْ فِی مَا آتَاکُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرَاتِ إِلَى اللَّـهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ» (مائده:48)
و اگر خدا می خواست همه شما را امت واحدی قرار می داد، ولی می خواهد شما را در آنچه به شما داده امتحان کند؛ پس به سوی کارهای نیک بر یکدیگر پیشی گیرید. بازگشت همه شما به سوی خداست؛ پس شما را به آنچه همواره درباره آن اختلاف می کردید، آگاه می کند. (ترجمه انصاریان)

پ.ن
سال‌های قبل‌مان
مروری بر گذشته + و +



برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
ورزانِش + جمعه 97 خرداد 18 - 5:0 صبح

ورزش خوب است
ولی تنبلی گاهی
کاهلی می‌آورد و مانع می‌شود

این‌جور مواقع
ورزاندن لازم است
وظیفه والدین به نظرم
اسمش را گذاشتم «ورزانش»



زمان‌سنج در دست
موانعی در مسیر
بدوند و بپرند
رقابت
هر که سریع‌تر
برای انگیزه
از کودکی‌شان
و هنوز هم

دو سه سالشان بود که آغاز کردم
هر وقت کم‌کار می‌شدند
کم‌فعالیت یعنی

اوایل کشتی‌شان می‌انداختم
پتویی پهن
با احتیاط
اجازه می‌دادم زوربیازمایند
آن موقع که زورشان زیاد نبود
خطری برای هم نبودند



گاهی تختی در وسط
بدوند و بپرند



و یا از زیر تخت
کلاغ‌پر هم خوب است
برای بچه‌ها جذّاب
می‌خنداندشان



این ماه بیشتر
هوا گرم است و اگر بخواهیم زیاد پارک برویم
نمی‌شود
مریم گرمازده شود سخت می‌شود
روزه است دیگر

خدا را شکر
سه سال است جا نیانداخته
همه را گرفته
آفتاب و گرما و پارک مناسب نیست
مناسب این ماه
اما پسرها چطور؟!

«ورزش» خوب است
اما اگر خودش انگیزه نداشت
«ورزانش» لازم می‌آید
بیشتر دوست دارند بچه‌ها
این‌که ورزیده شوند
به کمک یک بزرگ‌تر؛
1. هم مصرف انرژی‌ست
2. هم بی‌حالی و کسلی‌شان از میان می‌رود
3. هم قوی می‌شوند و ماهیچه می‌زایند!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - ورزش 2 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
آموزش دفاع از حرم + سه شنبه 97 خرداد 15 - 5:0 صبح

با بچه‌ها رفتیم
قطعه مخصوص
جایی برای مدافعان حرم
چند قسمت
هر بخش پرچمی متفاوت
احتمالاً گردان‌های مختلفی بوده

فاتحه خواندیم
برای شهدای مدافع حرم
همه با هم

ارزش‌ها را نمی‌شود یاد داد
کودک باید فرا بگیرد
خودش
آموزشی نیست
آموختنی‌ست
چگونه؟!

کودک اولویت‌ها را فرا می‌گیرد
وقتی رفتار والدین را ببیند
چه چیز برایشان مهم است
چه چیز غیرمهم

برایشان گفتم:
«اگر می‌توانستم می‌رفتم!»
این‌که بدانند پدرشان هم مشتاق بوده
اگر نتوانسته
امکانش را نداشته
ایثار را یاد بگیرند
اصلاً زیارت قبور شهدا برای همین است
یا لیتنی کنتُ معهم را
تا فأفوز فوزاً عظیما*



دستشان درد نکند
کنار این قطعه
تانک و توپ و نفربر و ضدهوایی هم گذاشته‌اند
بچه‌ها خیلی دوست داشتند
ساعتی را صرف بازی با آن‌ها

آیا جنگ خوب است؟!
آموزش جنگ؟!
تحریک کودکان به آن؟!

قطعاً خیر
ما مسلمانیم
انسان
از جنگ بیزار
اما دشمن هست
دشمن تابع ابلیس است
همیشه دشمن وجود دارد
تا ابلیس هست

وقتی جنگ همیشگی‌ست
آمادگی نیز
نمی‌شود کودکان را جنگجو بار نیاوریم
ارزش‌های دفاعی را
مبارزه برای احقاق حق بشریّت
اگر نیاموزد
انسانیّت به خطر می‌افتد!

* «وَإِنَّ مِنکُمْ لَمَن لَّیُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْکُم مُّصِیبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّـهُ عَلَیَّ إِذْ لَمْ أَکُن مَّعَهُمْ شَهِیدًا، وَلَئِنْ أَصَابَکُمْ فَضْلٌ مِّنَ اللَّـهِ لَیَقُولَنَّ کَأَن لَّمْ تَکُن بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُ مَوَدَّةٌ یَا لَیْتَنِی کُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِیمًا» (نساء:72-73)
یقیناً از شما کسی است که [از رفتن به سوی جنگ] درنگ و کُندی می کند، پس اگر به شما [رزمندگانی که به جنگ رفته اید] آسیبی رسد، گوید: خدا بر من محبت و لطف داشت که با آنان [در میدان جنگ] حاضر نبودم. و اگر بخشش و فضلی از سوی خدا به شما رسد چنان که گویی میان شما و او هرگز دوستی و مودّتی نبوده، [و از جنگ شما با دشمن آگاهی نداشته، و برای اینکه از پیروزی و غنیمت سهمی نبرده، آه سردی می کشد و] می گوید: ای کاش من هم با آنان بودم، پس به کامیابی بزرگی دست می یافتم. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - فرهنگ 89 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
خاطره نگاری سحری + جمعه 97 خرداد 11 - 5:0 صبح

خیلی مشتاق‌اند
کلاً بچه‌ها اینطورند
شاید همه‌شان
این‌که سحری بخورند

بحث خوردن نیست
بحث حضور است
می‌خواهند در این رویداد خانوادگی حاضر باشند
غایب نباشند
عضوی از آن بودن را

تمام که شد
اذان که گفتند
از این کارشان تعجب کردم



سریع سراغ دفترهای خاطراتشان
مشغول ثبت رویداد
گویا حادثه‌ای بوده مهم
مهم‌تر از چیزی که می‌پنداشتم! :)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
نقاشی در جلسه + چهارشنبه 97 خرداد 9 - 5:0 عصر

جلسه است دیگر
اداری
برای بچه‌ها نباید جذّاب باشد
ولی هست
خیلی دوست دارند
و اصرار
با خود می‌برمشان



درس می‌خوانند
مشق می‌نویسند
و بیشتر اوقات
نقاشی هم می‌کشند



سیدمرتضی کشیده است
اخیراً
در یک جلسه علمی
وقتی که ما مشغول مباحثه سختی بودیم
بحثی پژوهشی

خوشم آمد
طرح زیبایی داشت
قالب‌بندی جالبی
بعدتر پرسیدم
گفت جایی دیده است
ایده اصلی از خودش نبود
ولی خوب طراحی کرد
لذّت بردم
و عکس گرفتم
و تشویقش کردم

بچه‌ها دوست دارند کنار بزرگ‌ترها باشند
در کارهای بزرگ
احساس بزرگ بودن می‌کنند
وقتی در محیط اداری حضور می‌یابند
شاید زودتر هم بزرگ شوند
از نظر عقلی و درکی و اجتماعی!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
مناسک رمضان + یکشنبه 97 اردیبهشت 2 - 8:0 عصر

«خیلی دوست دارم دوباره ماه رمضون بیاد!»
این را مریم گفت
غیرمترقبه
در خودرو
وقتی در حال رانندگی بودم
- چرا دخترم؟
«آخه فقط تو ماه رمضون چایی کاکائو برامون درست می‌کنی!»

راست می‌گفت
به خاطر او بود
از اولین سالی که روزه را شروع کرد
افطار را مفصّل کردم
با آب و تاب

قبل‌تر بی سر و صدا افطار می‌کردم
تنهایی
وقتی آن‌ها مشغول شام خوردن بودند
ولی برای مریم
برای این‌که روزه به مذاقش خوش آید
و قوّت اتمام ماه را به دست آورد

حلوا درست می‌کردم
شامی
رنگینک
فرنی
شله زرد
غیر از این‌هایی که نوبتی بود
هر شب چیزهای ثابتی
پنیر و خرما و سبزی
و از همه جذّاب‌تر برای بچه‌ها
چای ابداعی خودم؛
پودرکاکائو و گلاب و شکر
و گاهی اندکی زعفران
طعم خوبی پیدا می‌کرد
و عطر عجیبی
هر افطار



مناسک برای همین است
مناسک سنّت‌ها را به نسل‌های بعد انتقال می‌دهد
در قلبشان فرو
پیش از آن‌که عقلاً باور کنند
بفهمند و درک
مناسک برای همین است
نذری دادن‌های محرّم و صفر
شمع روشن کردن شام غریبان
پرچم و طبل و سنج و علم و کتل
حتی سقاخانه‌های قدیمی
به این دلیل مهم‌اند
کار مناسک همین است
کودکان را جذب می‌نماید
دلشان را می‌بَرَد
روح‌شان را یعنی
باور و اعتقاد می‌سازد
آداب و رسوم این‌طور منتقل می‌شود
هم آداب خوب
و هم البته رسوم بد

این شیوه انتقال فرهنگ جامعه از نسلی به نسل دیگر است!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - فرهنگ 89 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
تک فرزند + چهارشنبه 97 فروردین 29 - 11:0 صبح

خیلی بد است
چه می‌کشند
هم خودشان
هم پدر و مادرشان
البته اگر پدر و مادر اهمیت بدهند
بخواهند افسرده نباشد
ناراحت و غمناک یعنی
و گرنه
پدر و مادری که برایشان مهم نیست
بچه هم می‌شود همین که می‌بینیم
در خیلی از کودکان این دوره
تنهایی
اخلاقی نامتناسب با روابط اجتماعی



سیداحمد امسال تجربه کرد
تک فرزندی را
نه تمام روز
پنج ساعت فقط
ساعاتی که مریم و سیدمرتضی مدرسه هستند

مدرسه در پردیسان کم است
کم نیست
جمیعت زیاد است
دو شیفت شده
تا سوم
و از چهارم تا ششم
امسال سید احمد چهارمی شد
و تنها
تک فرزند
چطور؟!
یعنی چرا با مریم هم‌شیفت نشد؟!
زیرا شیفت مدرسه دخترانه برعکس پسرانه است!
هاهاها...
می‌خندم؟
زیرا دلیل خنده‌دار است
مضحک
چرا؟!
خیلی ساده
شاید ساده‌لوحانه
قبلاً یک ابتدایی بود
صبح دخترانه و عصر پسرانه
بعد که دو تا شد
همان شیفت قبلی ادامه یافت
اول تا سوم دخترانه صبح
اول تا سوم پسرانه عصر
شیفت مقابلشان هم در مدرسه خودشان
اگر چه در دو دبستان متفاوت!

طولانی می‌شود
باقی را فردا می‌نویسم
بروم سیب‌زمینی‌ها نسوزد
هم بزنم!
دورچین ِ قیمه است دیگر
قیمه بادنجان البته! :)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
شن بازی + سه شنبه 97 فروردین 28 - 8:0 صبح

نمایشگاه
پیامک زده بودند
چند بار هم
شمیم ایمان
گروه‌های تبلیغی
شیوه‌هایی برای تربیت کودکان
مربّیان کودک

با بچه‌ها رفتیم
دو سه تا از دوستان قدیم را دیدم
همکاران سابق
به بچه‌ها هم خوش گذشت
وقتی داشتند با شن‌ها نقاشی می‌کشیدند
روی میز نور



خیلی زیاد
آن‌قدر که وقتی برگشتیم
مریم پرسید: دفعه بعد کی برگزار میشه؟!

این دست نمایشگاه‌ها خوب است
آشنا شدن گروه‌ها با هم
افراد
کسانی که در زمینه تربیت کودکان فعال‌اند
باید هم را بشناسند
روش‌های هم را
دستاوردهای هم را
این فرصت‌ها باید بیشتر باشد
کودکان آیندگان‌اند
ملّت را تشکیل خواهند داد
و دولت ما را اداره خواهند کرد
کودکان را تغییر دهیم
آینده را تغییر داده‌ایم
و این مطلب مهمی‌ست

نمایشگاه خوب بود
و شروع خوبی
دست‌ دست‌اندرکارانش درد نکند!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آموزش 28 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

<   <<   21   22   23   24   25   >>   >

شنبه 103 آذر 3

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
عکس - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X