سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

از یکدیگر مَبُرید و به یکدیگر پشت مکنید و با یکدیگر دشمنی و کینه مَوَرزید و برادر هم باشید . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
چهل سال + دوشنبه 97 بهمن 22 - 2:53 عصر

یکی کمتر
وقتی چهل سالم می‌شود
که انقلاب چهل و یک ساله شود
بهانه‌ای
تا سنّم را به خاطر آورم
وقتی با انقلاب هم‌سن‌وسال باشی این‌طور می‌شود دیگر! :)

رفتیم
وظیفه‌مان بود
مثل هر سال!

پ.ن.
یک پیشنهاد
سال بعد
روی پلاکاردهایمان
زیر شعارها
تاریخ را هم بنویسیم
درشت
تا رسانه‌های دشمن
نتوانند مدام ادعا کنند تصاویر آرشیوی هستند!
د:


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
چه نمایشگاهی! + چهارشنبه 97 بهمن 17 - 4:53 عصر

رفتیم نمایشگاه
چه نمایشگاهی
چه عالی
چقدر جالب
چقدر جذّاب
تا به حال این‌قدر ذوق نکرده بودند
این‌قدر
دچار هیجان

رادار دیدند
کاتیوشا
دوربین دیددرشب
از میان آن نگاه کردند
موشک‌های هدایت‌شونده
موشک‌انداز روی شانه
ماشین‌های هم آبی و هم خاکی
اتوبوس اورژانس؛ یک بیمارستان سیّار
پرینتر سه بعدی
سامانه سرعت‌سنج جاده‌ای
دستگاه رأی‌گیری در انتخابات ماشینی
سیستم یک‌پارچه هواشناسی
با افسر نیروی انتظامی مشورت کردند
برای پلیس شدن
با نخبگان یک هنرستان
برای در رشته مکاترونیک تحصیل کردن
تخم شترمرغ
جلیقه ضد گلوله
ماکت‌های بزرگ
و بسیاری دیگر
چیزهایی که جذب‌شان کرده بود



دو ساعت طول کشید
برای اولین بار بود
نمایشگاهی که این‌قدر وقت‌مان را بگیرد
بدون این‌که احساس خستگی کنیم

خدا خیرشان بدهد
عالی
آن‌قدر
که اصرار دارند یک‌بار دیگر هم دوباره برویم! :))

قال أمیرالمؤمنین (ع): «وَ اسْتَأْدَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْمَلَائِکَةَ وَدِیعَتَهُ لَدَیهِمْ وَ عَهْدَ وَصِیتِهِ إِلَیهِمْ فِی الْإِذْعَانِ بِالسُّجُودِ لَهُ وَ الْخُنُوعِ لِتَکْرِمَتِهِ، فَقَالَ سُبْحَانَهُ [لَهُمْ] اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ [وَ قَبِیلَهُ اعْتَرَتْهُمُ] اعْتَرَتْهُ الْحَمِیةُ وَ غَلَبَتْ [عَلَیهِمُ] عَلَیهِ الشِّقْوَةُ وَ [تَعَزَّزُوا] تَعَزَّزَ بِخِلْقَةِ النَّارِ وَ [اسْتَوْهَنُوا] اسْتَوْهَنَ خَلْقَ الصَّلْصَالِ» (نهج‌البلاغه، خ1)
خداوند سبحان از فرشتگان خواست تا ودیعه اى را که نزد آنها بود ادا کنند و پیمانى را که با او درباره سجود براى آدم و خضوع براى بزرگداشت او بسته بودند عمل نمایند و فرمود: براى آدم سجده کنید همه سجده کردند جز ابلیس که خشم و غضب و کبر و نخوت او را فرا گرفت و شقاوت و بدبخى بر وى غلبه کرد، به آفرینش خود افتخار نمود و خلقت آدم را از گِل خشکیده، سبک شمرد. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
حاصل ِ مدرسه + سه شنبه 97 بهمن 9 - 5:0 صبح

کتاب‌فروش بود
هنگام خرید
گفتگوی‌مان شد:
- دبیرستان ریاضی خواندم
چقدر برای مثلثات وقت گذاشتم
همه از یادم رفته
سینوس و کسینوس و تانژانت و کتانژانت
چقدر فرمول حفظ کردم!

و او:
«من هم لیسانس برق گرفتم
کلّی ریاضیات پیشرفته خواندم
همه از یادم رفته
از وقتی وارد کار کتاب شدم»

پس چرا؟!
چرا من باید چهار سال عمرم را در دبیرستان صرف می‌کردم
و سه سال را در راهنمایی
دبستان آیا کافی نبود؟!

و او
بیش از من
چهار سال دیگر هم اضافه کرد
در حالی‌که
نه برای من
و نه برای او
هیچ ثمری نداشته و ندارد و نخواهد داشت؟!

عمری که تلف شده است
آیا باید کودکان ما هم مثل خود ما
عمرشان را بی هوده کنند؟!

دختر گل من
این انشا را نوشت
در موضوعی که معلّمش گفت:



امیدوارم عمرش را تلف نکند
برای یاد گرفتن چیزهایی
که
فایده‌ای برای او ندارند
امیدوارم
بتواند
جلوی فشار جامعه مقاومت کند
فشاری فرهنگی
سنّتی
که
همه را وادار می‌کند مسیر واحدی را طیّ کنند
مسیری که مراحل آن
اصلاً
و ابداً
با مقصد هماهنگ نیست!

قال الأمیر (ع): «فَاللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ، فَإِنَّ الدُّنْیَا مَاضِیَةٌ بِکُمْ عَلَى سَنَنٍ وَ أَنْتُمْ وَ السَّاعَةُ [السَّاعَةَ] فِی قَرَنٍ، وَ کَأَنَّهَا قَدْ جَاءَتْ بِأَشْرَاطِهَا وَ أَزِفَتْ بِأَفْرَاطِهَا وَ وَقَفَتْ بِکُمْ عَلَى صِرَاطِهَا، وَ کَأَنَّهَا قَدْ أَشْرَفَتْ بِزَلَازِلِهَا وَ أَنَاخَتْ بِکَلَاکِلِهَا، وَ انْصَرَمَتِ [انْصَرَفَتِ] الدُّنْیَا بِأَهْلِهَا وَ أَخْرَجَتْهُمْ مِنْ حِضْنِهَا، فَکَانَتْ کَیَوْمٍ مَضَى أَوْ شَهْرٍ انْقَضَى، وَ صَارَ جَدِیدُهَا رَثّاً وَ سَمِینُهَا غَثّاً؛ فِی مَوْقِفٍ ضَنْکِ الْمَقَامِ وَ أُمُورٍ مُشْتَبِهَةٍ عِظَامٍ، وَ نَارٍ شَدِیدٍ کَلَبُهَا، عَالٍ لَجَبُهَا، سَاطِعٍ لَهَبُهَا، مُتَغَیِّظٍ زَفِیرُهَا، مُتَأَجِّجٍ سَعِیرُهَا، بَعِیدٍ خُمُودُهَا، ذَاکٍ وُقُودُهَا، مَخُوفٍ وَعِیدُهَا، عَمٍ قَرَارُهَا، مُظْلِمَةٍ أَقْطَارُهَا، حَامِیَةٍ قُدُورُهَا، فَظِیعَةٍ أُمُورُهَا.» (نهج‌البلاغه، خ190)
از خدا بترسید از خدا بترسید اى بندگان خدا! (و بدانید) که دنیا شما را به همان راه خود مى برد (که دیگران را برد و سرنوشتى چون سرنوشت آنها دارید) شما و قیامت را با یک رشته بسته اند (و کاملا به یکدیگر نزدیک هستید) گویى نشانه هاى آن فرا رسیده و علائم آن نزدیک شده و شما را در مسیر خود قرار داده است. گویا زلزله هایش در شرف وقوع است و مانند شتر سینه بر زمین نهاده است. دنیا از اهلش بریده و آنها را از آغوش گرم خویش خارج ساخته است; زندگى (براى آنها که رفتند) همچون روزى بود که گذشت یا ماهى که سپرى شد; تازه هایش کهنه و فربه هایش لاغر شده است (سپس هنگامى که) مردم به عرصه محشر مى آیند گنه کاران در برابر صحنه وحشتناکى قرار مى گیرند، در جایگاهى تنگ، در میان مشکلاتى بزرگ و آتشى پرسوز که فریادش بلند و زبانه هایش آشکار، غرّش آن پر هیجان، شعله هایش فروزان، خاموشى اش دور از انتظار، آتش گیره اش شعله ور، تهدیدش مخوف، قرارگاهش (بر اثر دودهاى متراکم) تاریک، جوانبش تیره و ظلمانى، دیگ هایش جوشان و امورش سخت و وحشتناک است. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - فرهنگ 89 - انشا 12 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
هَمدیسی! + جمعه 97 بهمن 5 - 5:0 صبح

مودّت می‌آورد
نعمت را هم افزایش می‌دهد
وقتی
انسان‌ها بر سر یک سفره طعام می‌خورند
در این شکّی نیست!

تک‌خوری خوب نیست
هیچ‌وقت
انسان را بخیل می‌کند
در این هم شکّی نیست!

اما
بالاتر
والاتر
رفاقت و صداقت بیشتر
وقتی
هم‌سفرگی
ارتقا می‌یابد

هم‌کاسه‌ای
هم‌ظرفی
هم‌بشقابی
هم‌قابلمه‌ای

در مورد ما؛
هم‌دیسی!



از کودکی‌شان این برنامه را داشتم
همیشه که نه
هفته‌ای یک یا دو بار
غذا خوردن در یک ظرف

احترام به حقوق دیگران را یاد می‌گیرند
در کنار اخوّتی که حسّ می‌کنند
وقتی
دست‌شان به غذای دیگری می‌رسد
می‌آموزند
که به حق خود قانع باشند
به سهم خود
بیشتر بر ندارند
ملاحظه یکدیگر را
اخلاق را اصلاً اصلاح می‌کند
وقتی آدم‌ها با هم غذا می‌خورند
از یک دیس!

یادم هست
بیت رهبری که می‌رفتیم
حسینیه امام خمینی (ره)
ایام محرّم
سال‌ها پیش
در دیس
شام که می‌آوردند
با دیگران
با غریبه‌ها
غریبگی اصلاً رخت بر می‌بست
آدم‌ها مهربان‌تر می‌شدند
وقتی
همه از ظرف‌های مشترک روزی می‌خوردند!

قال علی (ع): «أَیُّهَاالنَّاسُ، الزَّهَادَةُ قِصَرُ الاَْمَلِ، وَالشُّکْرُ عِنْدَ النِّعَمِ، وَالتَّوَرُّعُ عِنْدَ الْـمَحَارِمِ، فَإِنْ عَزَبَ ذلِکَ عَنْکُمْ فَلاَ یَغْلِبِ الْحَرَامُ صَبْرَکُمْ، وَلاَ تَنْسَوْا عِنْدَالنِّعَمِ شُکْرَکُمْ، فَقَدْ أَعْذَرَ اللهُ إِلَیْکُمْ بِحُجَج مُسْفِرَة ظَاهِرَة، وَ کُتُب بَارِزَةِ الْعُذْرِ وَاضِحَة.» (نهج‌البلاغه، خ81)
اى مردم، زهد عبارت از کوتاهى آرزو، شکر نزد نعمت، و کناره گیرى از محرمات است. اگر (جمع) این سه واقعیت از شما دور شد، حد اقل اینکه حرام بر صبر شما غلبه نکند، و به فراموشى شکر نعمت دچار نشوید، زیرا خداوند به وسیله حجت‏هاى آشکار و روشن، و کتابهایى که عذر بیّن و واضح خدا بر بندگان است جاى عذرى براى شما باقى نگذارده است. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - فرهنگ 89 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
غذاهای بومی + چهارشنبه 97 بهمن 3 - 5:0 صبح

مطالعه می‌کنند
این خوب است
کتابخانه سبب شده
تشویق کرده
بهتر شده
از وقتی عضوشان کرده‌ام
در کتابخانه حضرت آیةالله خامنه‌ای
خیابان ساحلی
شهر مقدّس قم



هر هفته می‌رویم
پنجشنبه‌ها
کتاب جدید می‌گیرند
یک هفته فرصت تا بخوانند

این‌بار
سیداحمد آشپزی گرفت
بومی و ایرانی
تعجب کردم
و
پیشنهادی:
- با دقت بخون و غذاهایی رو که فکر می‌کنی خوبه انتخاب کن
اضافه کنیم به برنامه غذایی

فکر می‌کردم خوب است
برنامه غذایی‌مان را توسعه دهیم
با غذاهای بومی و ایرانی
یکی دو ساعت بعد آورد
عناوینی را که انتخاب کرده بود



دستور تهیه دو سه تایشان را خواندم
نه
امکان ندارد
سیداحمد هرگز این غذاها را نمی‌خورَد
من او را می‌شناسم
ذائقه‌اش را
اصلاً لب به ماست نمی‌زند
یا بادنجان
کشک هم کم
دوغ به سختی

این شد که خواندم
مواد اولیه
و طرز تهیه
بلند تا بشنود:
- پسرم! حالا تو این غذاها رو می‌خوری برات درست کنم؟!
«نه!»
- پس چرا نوشتی؟!
«من فقط اسم‌هاشونو خوندم و انتخاب کردم!»

غذاهای بومی تحوّل می‌خواهند
مذاق ما عوض شده است
فرهنگ تغییر کرده
این هنر آشپزان هر عصر است
در هر مصر
تا سنّت را بازسازی کنند
متناسب با نیازها و ذائقه مردم زمان‌شان
نمی‌شود گذشته را خام حفظ کرد
همان‌طور که گذشتگان نیز آثار گذشته خود را برتری بخشیدند
وظیفه ما هم هست

اگر به روز نکنیم
خوراک‌های غربی سفره مردم‌مان را پر می‌کنند
و با خود
فرهنگ غیربومی‌شان را هم می‌آورند!

قال أمیرالمؤمنین (ع): «فَإِذَا تَفَکَّرْتُمْ فِی تَفَاوُتِ حَالَیْهِمْ فَالْزَمُوا کُلَّ أَمْرٍ لَزِمَتِ الْعِزَّةُ بِهِ شَأْنَهُمْ [حَالَهُمْ‏] وَ زَاحَتِ الْأَعْدَاءُ لَهُ عَنْهُمْ وَ مُدَّتِ الْعَافِیَةُ بِهِ عَلَیْهِمْ وَ انْقَادَتِ النِّعْمَةُ لَهُ مَعَهُمْ وَ وَصَلَتِ الْکَرَامَةُ عَلَیْهِ حَبْلَهُمْ، مِنَ الِاجْتِنَابِ لِلْفُرْقَةِ وَ اللُّزُومِ لِلْأُلْفَةِ وَ التَّحَاضِّ عَلَیْهَا وَ التَّوَاصِی بِهَا؛ وَ اجْتَنِبُوا کُلَّ أَمْرٍ کَسَرَ فِقْرَتَهُمْ وَ أَوْهَنَ مُنَّتَهُمْ، مِنْ تَضَاغُنِ الْقُلُوبِ وَ تَشَاحُنِ الصُّدُورِ وَ تَدَابُرِ النُّفُوسِ وَ تَخَاذُلِ الْأَیْدِی» (نهج‌البلاغه، خ192)
چون در تفاوت وضع امم گذشته در نیکى و بدى اعمالشان اندیشه کردید، آن کارى را اختیار نمایید که عزت آنان بدان سبب تأمین شد، و دشمنانشان از عرصه حیاتشان دور شدند، و زمان سلامتیشان طولانى گشت، و نعمت در اختیارشان قرار گرفت، و پیوند کرامت آنان استوار شد، به این معنى که از تفرقه اجتناب کردند، و بر الفت پایدارى نمودند، و یکدیگر را به آن تشویق و ترغیب کردند و سفارش نمودند. و از امورى که ستون فقراتشان را درهم شکست، و قدرتشان را قرین سستى کرد دورى نمایید: از کینه ورزى قلوب، و عداوت سینه ها، و ناموافق بودن نفوس، و دست از یارى یکدیگر کشیدن. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - کتاب 9 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
کنترل مردمی + دوشنبه 97 بهمن 1 - 5:0 صبح

پخت و پزمان زیاد است
شیرینی و کیک هم که مزید
هر هفته
به یک بهانه‌ای
موافقت می‌کنم تا دخترم توانمند شود
تمرین کند و یاد بگیرد
و گرنه برای سلامتی...



این‌بار شیرینی نخودچی درست کردیم فراوان
آرد نخودچی از ماه مبارک مانده
نگران از گذر زمان
گفتم تا تمام شود

خدا را شکر اما
اجازه نمی‌دهند بخورم
مریم کیک فنجانی شکلاتی پخته:
«بابا، تو نخور، برای سلامتیت خوب نیست!»

اگر چه می‌دانم از حبّ شیرینی‌ست
نه بغض بیماری
اما خوب است
خوشحالم
بچه‌ها مراقب‌اند
تا زیاد شیرینی و کیک نخورم
تا سالم‌تر بمانم! :)

جامعه هم این طور است
کنترل می‌خواهد
کنترل ِ مردمی
از کف میدان
پایین‌ترین سطح
باید باشند
آحاد ملّت
مراقب مسئولین
باید حواسشان باشد
حواسمان
همه
جلوی اشتباه را بگیریم
این به نفع خود مسئولان هم هست
به نفع همه‌مان!

چرا؟!
چون ما بهتر می‌بینیم
ما دید بهتری داریم
همیشه مستضعفین بیدارترند
آن‌هایی که با بیشترین مشکلات و مخاطرات درگیرند
آن‌ها کمتر دچار خواب غفلت می‌شوند
خواب غفلت محصول قدرت و ثروت است
نسبت مستقیم دارد!

قال أمیرنا (ع): «أَلَا فَالْحَذَرَ الْحَذَرَ مِنْ طَاعَةِ سَادَاتِکُمْ وَ کُبَرَائِکُمْ الَّذِینَ تَکَبَّرُوا عَنْ حَسَبِهِمْ وَ تَرَفَّعُوا فَوْقَ نَسَبِهِمْ وَ أَلْقَوُا الْهَجِینَةَ عَلَى رَبِّهِمْ‏ وَ جَاحَدُوا اللَّهَ عَلَى مَا صَنَعَ بِهِمْ مُکَابَرَةً لِقَضَائِهِ وَ مُغَالَبَةً لِآلَائِهِ، فَإِنَّهُمْ قَوَاعِدُ أَسَاسِ [آسَاسِ‏] الْعَصَبِیَّةِ وَ دَعَائِمُ أَرْکَانِ الْفِتْنَةِ وَ سُیُوفُ اعْتِزَاءِ الْجَاهِلِیَّةِ» (نهج‌البلاغه، خ192)
به هوش باشید، بترسید و بر حذر باشید از پیروى و اطاعت (کورکورانه) بزرگترها و رؤسایتان، همانها که به سبب موقعیت خود، تکبّر مى ورزند و خویش را بالاتر از نسب خود مى شمرند، اعمال نادرست خود را به خدا نسبت مى دهند و به انکار نعمتهاى او بر مى خیزند تا با قضایش ستیز کنند و بر نعمتهایش چیره شوند، زیرا آنها اساس و بنیان تعصب و ستون و ارکان فتنه و فساد و شمشیرهاى تکبّر جاهلیّت اند. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
نمایشگاه کتاب کودک + شنبه 97 دی 29 - 2:5 عصر

عالی بود
دل هر انسانی می‌خواهد
وقتی
آن همه کتاب را می‌بیند!



یک بخش بازی هم
فوتبال‌دستی و مانند آن
پنجاه شصت غرفه‌ای داشت
با چه تنوّع شگفتی!



اما حیف
وقت کم شده است

زمان کودکی من
کتاب ِ کودک کم بود
زیاد نبود
نمایشگاه هم
اما وقت
تا دلت بخواهد
نه رایانه بود
نه کنسول بازی
نه تبلت و تلفن همراه
تلویزیون هم برنامه نداشت
فقط دو سه ساعت در روز
باقی برفک

امروز وقت نیست
کودکان وقت ندارند
فرصت اصلاً
تا کتاب بخوانند
تا مطالعه کنند

دل آدم می‌سوزد
امروز کتاب ِ کودک هست
این همه
ولی وقت نیست
وقتی وقت بود
این همه کتاب ِ کودک کجا بود؟!

قال الأمیر (ع): «لَمْ یَخْلُقِ الْأَشْیَاءَ مِنْ أُصُولٍ أَزَلِیَّةٍ وَ لَا مِنْ أَوَائِلَ أَبَدِیَّةٍ، بَلْ خَلَقَ مَا خَلَقَ فَأَقَامَ حَدَّهُ، وَ صَوَّرَ فَأَحْسَنَ صُورَتَهُ. لَیْسَ لِشَیْءٍ مِنْهُ امْتِنَاعٌ، وَ لَا لَهُ بِطَاعَةِ شَیْءٍ انْتِفَاعٌ. عِلْمُهُ بِالْأَمْوَاتِ الْمَاضِینَ کَعِلْمِهِ بِالْأَحْیَاءِ الْبَاقِینَ، وَ عِلْمُهُ بِمَا فِی السَّمَاوَاتِ الْعُلَى کَعِلْمِهِ بِمَا فِی الْأَرَضِینَ السُّفْلَى» (نهج‌البلاغه، خ163)
اشیاء را از موادّى که ازلى و داراى پیشینه باشند نیافرید، بلکه آنچه را به وجود آورد خودش حدّش را معین نمود، و آنچه را صورت داد نیکو صورت داد. چیزى از فرمانش امتناع نورزد، و او را از طاعت چیزى سودى نرسد. آگاهیش به مردگان گذشته همچون آگاهیش به زندگان باقى است، و دانش او به آنچه در آسمانهاست همچون دانش اوست به آنچه در طبقات پایین زمین است. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - کتاب 9 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
خودپیتزاسازی + دوشنبه 97 دی 24 - 11:48 صبح

هر هفته که نه
دو سه هفته یک‌بار
شاید ماهی یک‌بار حتی
در برنامه روزهای جمعه هست
پیتزا
از بیرون؟
نه
معمولاً خودمان می‌پزیم
پیتزاهای خانگی



گاهی بر عهده خودشان می‌گذارم
چینش آن را
چینش مواد پیتزا را
خیلی دوست دارند
برایشان جذّاب است
وقتی غذایشان را خودشان نظم می‌دهند
به سلیقه خود خُرد می‌کنند و مخلوط



خمیرمایه را خودم ساختم
یک فرآیند پنج روزه است
از ترکیب مساوی آب و آرد
آرد از نانوایی می‌خرم معمولاً
سبوس دارد بیشتر
خمیر آماده و پهن شده در اختیارشان گذاشتم
هر کدام هم سهمیه مساوی از مواد داخل پیتزا





زودتر از همه سیدمرتضی
بعد مریم
در نهایت سیداحمد آماده کرد
اضافه پنیر دو نفر دیگر را هم ریخت روی پیتزایش!



طاقت نداشتند
این‌پا و آن‌پا می‌کردند
جلوی فر
این‌که کی آماده می‌شود
انتظار...
لحظه به لحظه
تا نتیجه زحماتشان از فر در آید
این‌که ببینند چه کرده‌اند! :)



انسان اهل کار است
فطرتاً هست
کار کردن را دوست دارد
اگر منفعت آن مستقیم به خودش برسد
چرا؟!
زیرا انسان هَلوع است
حریص و خودخواه
اگر کار
تنها راه دستیابی به منفعت باشد
حتماً کار می‌کند
مشکل انسان‌های تنبل دقیقاً همین است
این‌که راه‌های کسب سود
بدون کار کردن
وجود دارد
اگر راه‌های میان‌بر را ببندیم
همه با جان و دل کار خواهند کرد!

«إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا، إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا، وَإِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا، إِلَّا الْمُصَلِّینَ» (معارج:19-22)
همانا انسان حریص و بی تاب آفریده شده است؛ چون آسیبی به او رسد، بی تاب است، و هنگامی که خیر و خوشی [و مال و رفاهی] به او رسد، بسیار بخیل و بازدارنده است، مگر نماز گزاران. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - کار 38 - آشپزی 93 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
عقل سنجی + چهارشنبه 97 دی 19 - 1:54 عصر

یک تابلوی سفید
سال‌هاست
از اولین روزی که اولین‌شان مدرسه رفت
آن‌وقت‌ها واقعی نبود
یک مقوای بزرگ سفید فقط
لمینیت شده
بعد از مدتی کارتن‌پلاست
رنگ سفید
به دیوار میخ شده

الآن سه سال است این یکی را داریم
یک تابلوی سفید واقعی!

اوایل فقط معلّم‌بازی می‌کردند
یکی برای آموزش به دیگری
بعدتر برای حل مسأله
گاهی یادداشت نکات فراموش نشدنی
چند وقت پیش هم...

سیدمرتضی دو تا مغز کشید
یکی به نام خودش
یکی به نام سیداحمد
برای او در اندازه‌ای کوچک‌تر

سیداحمد این را فحش تلقّی کرد
مغز خودش را پاک کرد
بزرگ‌تر کشید

فکری به نظرم رسید
وقتی این صحنه را دیدم:
نظرسنجی برای عقل‌سنجی!

جدول را کشیدم
اسم‌ها را نوشتم
گفتم از یک تا ده امتیاز بدهید
به عقل خودتان
و دیگران
اما به طور مخفی

مریم که رأی می‌داد
دو تای دیگر دور رفتند
با کاغذ پوشاندم
تا نبینند
سیداحمد هم رأی داد
آن را نیز پوشاندم
و سیدمرتضی در نهایت



هر سه که نشستند
روبه‌روی تابلو
کاغذها را برداشتم
تا رأی هم به هم را ببینند
تا
من هم
احساسات و حالاتی که بروز می‌دهند را

خیلی تجربه جالبی بود
اول این‌که نظرشان را نسبت به هم فهمیدم
بعد نسبت به خودشان
این‌که خودشان را چقدر برتر می‌بینند
و بعد
عکس‌العمل‌شان نسبت به نظر دیگری

هیجان زیادی داشتند
شور و شوق فراوان
محیطی پر سر و صدا
وقتی رأی می‌دادند
و آراء هم را می‌دیدند!

منفعت دیگرش همین
این‌که
فهمیدند در نظر هم چطور هستند
خودشان
تا
بتوانند رفتار خود را بهتر کنند
تا بار بعد
امتیاز بیشتری بگیرند
بار بعدی که نظرسنجی کردیم!

قال أمیرالمؤمنین (ع): «فَلْیَنْتَفِعِ امْرُؤٌ بِنَفْسِهِ، فَإِنَّمَا الْبَصِیرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَکَّرَ وَ نَظَرَ فَأَبْصَرَ وَ انْتَفَعَ بِالْعِبَرِ، ثُمَّ سَلَکَ جَدَداً وَاضِحاً، یَتَجَنَّبُ فِیهِ الصَّرْعَةَ فِی الْمَهَاوِی وَ الضَّلَالَ فِی الْمَغَاوِی، وَ لَا یُعِینُ عَلَى نَفْسِهِ الْغُوَاةَ بِتَعَسُّفٍ فِی حَقٍّ، أَوْ تَحْرِیفٍ فِی نُطْقٍ، أَوْ تَخَوُّفٍ مِنْ صِدْقٍ.» (نهج‌البلاغه، خ153)
باید هر انسانى از وجود خود بهره مند گردد، که بینا کسى است که شنید و اندیشه کرد، و نظر کرد و بصیر شد، و از عبرتها پند گرفت، سپس در راه روشن حرکت کرد، او در آن راه از افتادن در مواضع تباهى، و قرار گرفتن در مراحل گمراهى اجتناب مى کند، و گمراهان را به زیان خود با بیراهه رفتن نسبت به حق، و تحریف در گفتار، یا ترس از راستگویى یارى نمى نماید. (ترجمه انصاریان)

پ.ن.
درباره با تصاویر سؤال شد
تصویر بزرگ گذاشتم تا نوع چاپ عکس‌ها مشخص باشد:



برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
زورخوری + پنج شنبه 97 دی 13 - 4:56 عصر

آخ دلم!
این را در دلم گفتم
بعد از این‌که...

از دوستش یاد گرفت
اسمش را
خامه پاستیلی
روش تولید را از من خواست
از اینترنت یعنی
گشتم
یک دستور بیشتر پیدا نکردم

پخت
کیک را
خامه را نیز ساخت
عسل و گلوکز مایع
رنگ خوراکی و ژلاتین
و نمی‌دانم دیگر چه
همه را با خامه هم زد

خودش را گرفت
یکی دو ساعت که در یخچال ماند
بُرید تا بخوریم
ولی...



خودش نخورد
سیداحمد و سیدمرتضی هم خیلی خوششان نیامد
کیک را خوردند
ولی بدون خامه
بدون خامه پاستیلی
خامه‌ها جمع شد
فقط هشت هزار تومان پول خامه داده بودیم!

آخ دلم!
این را کی گفتم؟!
وقتی دلم نیامد
از کیک نخوردم
همه را تقسیم کردم بین بچه‌ها
ولی
خامه‌های پاستیلی را دور می‌ریختم؟!
واقعاً؟!
دلم نیامد خب!
خامه‌ها را خوردم
خیلی هم بد نبود
ولی
نیم‌ساعت بعد...
آخ دلم! :(

گاهی چیزهای «زیبا» چقدر «بد» در می‌آیند!

قال الأمیر (ع): «فَإِنِّی أُحَذِّرُکُمُ الدُّنْیَا فَإِنَّهَا حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ، حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ وَ تَحَبَّبَتْ بِالْعَاجِلَةِ وَ رَاقَتْ بِالْقَلِیلِ وَ تَحَلَّتْ بِالْآمَالِ وَ تَزَیَّنَتْ بِالْغُرُورِ، لَا تَدُومُ حَبْرَتُهَا وَ لَا تُؤْمَنُ فَجْعَتُهَا، غَرَّارَةٌ ضَرَّارَةٌ حَائِلَةٌ زَائِلَةٌ نَافِدَةٌ بَائِدَةٌ أَکَّالَةٌ غَوَّالَةٌ» (نهج‌البلاغه، خ111)
شما را از دنیا بر حذر مى دارم چرا که ظاهرش شیرین وبا طراوت، و در لابه لاى شهوات پیچیده شده است، به خاطر نقد بودنش جلب توجه مى کند و با این که مواهب آن ناچیز است دل ها را به سوى خود مى کشاند، آمال و آرزوهاى دنیاپرستان را در خود جمع کرده و خود را به آن آراسته و زیور فریب به خود پوشانده است، شادمانى و نعمت آن پایدار نیست و از دردها و مشکلاتش کسى در امان نمى باشد، سخت، مغرورکننده و زیانبار است و متغیّر و زوال پذیر، پایان گیرنده و نابودشدنى است و (سرانجام) ساکنان خود را مى خورد و هلاک مى کند (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - آشپزی 93 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

<   <<   26   27   28   29   30   >>   >

شنبه 103 آذر 3

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
فرزند - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X