از آنچه نمی شود مپرس که آنچه شده است تو را بس است . [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
شیوه سیدجمال در جنگ نرم + یکشنبه 90 دی 11 - 11:18 صبح

یک متن تاریخی است
خلاصه کردم و کمی از حواشی زدم
روش مبارزه سیدجمال‌الدین اسدآبادی در مصر را توصیف می‌کند
در جنگ نرمی که علیه سلطه انگلیس به راه انداخت
در زمانی که «آفتاب در مستعمرات بریتانیای کبیر غروب نمی‌کرد»
کاری کرد که پایه‌های استعمرار در کمتر از 10 ماه به لرزه درآمد
سیدجمال یک شیوه ابداع کرد برای نبرد با استعمار
یک شیوه «مدرن» که «سنّت»‌ها را پاس می‌دارد
انجمنی که رفتار حسنه اعضای آن در «دفتر کل» ثبت می‌شود:

سید به‌ تأسیس‌ یک‌ انجمنی‌ موسوم‌ به‌ «محفل‌ وطنی‌» عزیمت‌ فرمود. نونهالان‌ تازه‌ مصری‌ که‌ از یُمن‌ فیوضات‌ خورشید آن‌ بزرگوار بجای‌ خار مغیلان ِ‌ جهل‌ و کسالت‌ درکانون‌ قلبشان‌ شاخه‌ طوبای‌ عشق‌ کلمه‌ مبارکه‌ توحید رویان‌ و در تمام‌ عروق‌ و شریانشان‌ شاخ‌ و برگ‌ و ریشه‌ دوانده‌ حیات‌ و ممات‌ ملت‌ اسلام‌ را بالحس‌ در امتثال‌ فرمان‌ سید دیده‌، دعوت‌ حقه‌اش‌ را اجابت‌ گفتند. محفل‌ وطنی‌ قاهره‌ مصر به‌ دستور و ریاست‌ سید افتتاح‌ گردید.
این‌ انجمن‌ انجمن‌ عجیبی‌ بوده‌، دزد درآنجا راه‌ نداشته‌، حب‌ شهرت‌، تخلق‌ به‌ اخلاق‌ خارجه‌، بافتن‌ رَطب‌ و یابس‌ در آن‌ انجمن‌ قدغن‌ فطری‌ بوده‌. این‌ انجمن‌ میدان‌ صرافی‌ یگانه‌ ممیز فرد اسلامیت‌ و انسانیت‌ سید استاد بوده‌، اعضایش‌ از خودخواهی‌ و خودپسندی‌ منزه‌ بوده‌اند و از برای‌ اقدام‌ هرگونه‌ فداکاری‌ نسبت‌ به‌ عالم‌ و مسلمین‌ بجان‌ حاضر بوده‌اند. عده‌ اعضا به‌ روایتی‌ 300 و به ‌قولی‌ کمتر بوده‌.

در جلسه‌ 15 انجمن‌ سید استاد به‌ کرسی‌ خطابه‌ رفت‌ و بیان‌ فرمود:
بارالها گفته‌ تو است‌: «و من‌ جاهد فینا لنهدینهم‌ سبلنا و ان‌الله لمع‌ المحسنین‌» و کلام‌ تو محض‌ حق‌ است‌. از آنجا که‌ دعوت ‌من‌ و اجابت‌ این‌ نفوس‌ ذکیه‌ خالصاً مخلصاً لوجهک‌ الکریم‌ بود، مرا به‌موجب‌ گفته‌ حق‌ خودت‌ بسبیل‌ هدایت‌ راهنمائی ‌فرمودی‌.
آقایان‌! مدینه‌ فاضله‌ انسانی‌ و صراط‌ المستقیم‌ سعادت‌ بشری‌ قرآن‌ است‌. گرامی‌ دستور مقدس‌ که‌ نتیجه‌ شرافت‌ کل‌ ادیان ‌حقه‌ عالم‌ و برهان‌ قاطع‌ خاتمیت‌ مطلقه‌ دین‌ اسلام‌ الی‌ یوم‌ القیامه‌ و ضامن‌ سعادت‌ دارین‌ و فوز نشأتین‌ است‌؛ آه‌، آه‌ چسان‌ ازفرط‌ غفلت‌ مهجور شده‌. گرامی‌ دستور مقدس‌ که‌ مختصر شراره‌ از قبسات‌ انوار مضیئه‌اش‌ عالم‌ قدیم‌ و دنیای‌ جدید را به‌ آن ‌حقارت‌ به‌ این‌ تمدن‌ رسانید. آها آها چسان‌ فوائد امروز آن‌ از فرط‌ جهل‌ و غفلت‌ منحصر در امور ذیل‌ شده‌ است‌: تلاوت ‌بالای‌ قبور شبهای‌ جمعه‌، مشغولیت‌ صائمین‌، زباله‌ مساجد، کفاره‌ گناه‌، بازیچه‌ مکتب‌ چشم‌ زخم‌، نظر قربانی‌، قسم‌ دروغ‌، مایه‌ گدائی‌، زینت‌ قنداق‌، سینه ‌بند عروس‌، بازوبند نانوا، گردن ‌بند بچه‌ها، حمایل‌ مسافرین‌، سلاح‌ جن‌زده‌ها، زینت‌ چراغانی‌،نمایش‌ طاق‌ نصرت‌، مقدمه‌ انتقال‌ اسباب‌، حرز زورخانه‌ کار، مال‌التجاره‌ روسیه‌ و هند، سرمایه‌ کتابفروشها، سرمایه‌ گدائی ‌زنان‌ بی‌تقوی‌ و مردان‌ بی ‌سروپا در معابر!
آه‌، وا اسفا، یک‌ سوره‌ والعصر فقط‌ که‌ سه‌ آیه‌ بیش‌ نیست‌، اساس‌ نهضت‌ یکدسته‌ اصحاب‌ صفه‌ گردید که‌ از فیض‌ مقدس‌ همین‌ مختصر سوره‌ مبارکه‌ شرک‌زار بتخانه‌ مکه‌ را قبل‌ از هجرت‌ بستان‌ وحدت‌ و یزدانخانه‌ بطحا نمودند.
آه‌ والهفاه‌! این‌ کتاب‌ مقدس‌ آسمانی‌، این‌ گرامی‌ تصنیف‌ حضرت‌ سبحانی‌، این‌ مایه‌ کل‌السعادات‌ انسانی‌، از دیوان‌ سعدی ‌و حافظ‌ و مثنوی‌ و ابن‌فارض‌ امروزه‌ کمتر محل‌ اعتناء و مورد اهتمام‌ است‌. در هر مواعظ‌ و معانی‌ عرشی‌ و فرشی‌ از اواستفاده‌ کنند. برعکس‌، جمعی‌ که‌ یکی‌ از منسوجات‌ شعریه‌ خوانده‌ می‌شود نفسها از ته‌ دل‌ کشیده‌ چشمها، گوشها و دهنهابرای‌ او باز مانده‌ و چه‌ اندازه‌ قرآن‌، برعکس‌ که‌ هرگز در هیچ‌جا با قیل‌ و قال‌ فکر و کار کسی‌ مزاحم‌ نخواهد بود. «ای‌ وحقک‌ سبحانک‌ اللهم‌ انت‌ القائل‌ و قولک‌ حق‌ ـ نسوالله فانسیهم‌ انفسهم‌ ـ » تو را فراموش‌ کردیم‌ تو هم‌ آئینه‌ قلوب‌ ما را ازانعکاس‌ توفیق‌ حقایق‌ ذکر مقدست‌ محروم‌ نمودی‌. «سبحانک‌ اللهم‌ و قولک‌ حق‌ ـ ان‌الله لایغیر ما بقوم‌ حتی‌ یغیروا مابانفسهم‌ ـ » وجه‌ نفوس‌ خودمان‌ را از اطاعت‌ مقدست‌ برگرداندیم‌ تو هم‌ سعادت‌ و شرافت‌ ما را بذلت‌ و نکبت‌ تبدیل‌فرمودی‌. «علیکم‌ بذکرالله الاعظم‌ و برهانه‌ الاقوم‌ فانه‌ نوره‌ المشرق‌ الذی‌ به‌ یخرج‌ من‌ ظلمات‌ الهواجس‌ و یتخلص‌ من‌ عتمه‌الوساوس‌ و هو مصباح‌ النجات‌ من‌ اهتدی‌ بها نجی‌ و من‌ تخلف‌ عنها هلک‌. و هو صراط‌الله القویم‌ من‌ سلکه‌ هدی‌ و اهمله‌غوی‌. علیکم‌ بالفوز مما انتثر من‌ لئالی‌ مقالات‌ صاحبه‌ علیه‌السلام‌. لقوله‌ صلوات‌ علی‌ قائله‌ اذا ارادالله بقوم‌ سوء قل‌ّ فیهم‌العمل‌و کثر فیهم‌ الجدل‌. و قوله‌ علیه‌السلام‌ ثلاث‌ لایقل‌ قلب‌ امرء مسلم‌: اخلاص‌ العمل‌ فیه‌، والنصیحه‌ لامراء المسلمین‌، و لزوم‌جماعاتهم‌. المسلمون‌ تکافوء دمائهم‌ ادناهم‌. یسعی‌ بذمتهم‌ من‌ والاهم‌. و هم‌ ید علی‌ من‌ سواهم‌. و قوله‌ علیه‌السلام‌ لایزال‌الامر فی‌ امتی‌ مالم‌ یتخلقوا باخلاق‌ الفرس‌. و اشباه‌ هذه‌الغرور الزاهره‌ التی‌ تضمن‌ واحده‌ منها سعاده‌ الامم‌ کلها. والسلام‌علیکم‌ و رحمه‌الله برکاته‌.»

بالاخره‌ سید می‌فرماید که‌ یگانه‌ راه‌ علاج‌ و نجات‌ منحصر به‌ این‌ است‌ که‌ هر فردی‌ از افراد مسلمانان‌ برطبق‌ قرآن‌ مجید طابق ‌النعل‌ بالنعل‌ باید عمل‌ نماید. و به‌اسلاف‌ خود در صدر اول‌ اسلام‌ اقتدا کند و از خلوص‌ نیت‌ و صفای‌ باطن‌ ونوع‌ خواهی‌، دوری‌ از حقد و بخل‌ و حسد، طمع‌، بساطت‌، عیش‌، التزام‌ بواجبات‌ و محرمات‌ که‌ مابه‌السعاده‌ و السیاده‌ اسلاف ‌ما بود به‌ بازار عمل‌ گذارد.
این‌ بود که‌ اول‌ قدمی‌ که‌ در میدان‌ جانبازی‌ به‌ عالم‌ اسلام‌ گذاشتند تجملات‌ صوری‌ و زینتهای ‌ظاهری‌ از لوازم‌ خورد و خواب‌ و پوشاک‌ و سواری‌ و پذیرائی‌ در بازار حراج‌ ریخته‌ وجه‌ آنرا  در صندوق‌ انجمن‌ برای ‌دستگیری‌ درماندگان‌ و قضاء حوائج‌ نوعیه‌ ملک‌ و ملت‌ اسلام‌ ذخیره‌ کردند، ثانیاً هریک‌ از اعضا ملتزم‌ شد که‌ خویشتن‌ را  درمقابل‌ قرآن‌ مجید مسئول‌ بداند و تلاوت‌ قرآن‌ را اقل‌ در 24 ساعت‌ یک‌ حزب‌ از روی‌ فکر و امعان‌ مواظبت‌ نموده‌  مواد ذیل‌ را عمل‌ نماید:
1. ادای‌ فرایض‌ و نوافل‌ با جماعت‌
2. امر به‌ معروف‌ و نهی‌ از منکر
3. دعوت‌ به‌ اسلام‌
4. بحث‌ با دعاه‌ نصاری‌ بالتی‌هی‌ احسن‌
5. احسان‌ با فقرا
6. اعانت‌ و قضاء حوائج‌ هر محتاجی‌ با تمکن
7. صله‌ رحم
8. عیادت‌ مرضی‌
9. تفقد ازحال‌ غائبین
10. زیارت‌ قـادمین
11. اداء حقـوق‌ مـالیه‌ الهیه
12. ارشـاد جـاهـل‌، تنبیـه‌ غافل
13. تنـزیه‌ و تقدیس‌ آئینه‌نفـس‌ از مطلـق‌ ملکات‌ خبیثه‌ خاصه‌ ملکه‌ رذیله‌ خودخواهی‌، خودبینی‌، خودپسندی‌
14. عفو و اغماض‌ از خطایای‌ شخصی‌
15. کظم‌ غیظ
16. اعراض‌ از لغو و سخن‌ بیهوده
17. اینکه‌ هریک‌ یک‌ دفتر در جیب‌ همیشه‌ داشته‌ باشد
که‌ هر کدام ‌یک‌ از مواد هفده‌گانه‌ مزبوره‌ را بجا آورده‌ مثل‌ اینکه‌ فقیریرا احسان‌، غریبی‌ را پرسش‌، قادمی‌ را  زیارت‌، غایبی‌ را تفقد، معروفی‌ را امر، منکری‌ را نهی‌، مریضی‌ را عیادت‌، رحیمی‌ را صله‌، جاهلی‌ را ارشاد، غافلی‌ را تنبیه‌، کشیشی‌ را مجاب‌، فاسقی ‌را توبه‌، رذیله‌ را زائل‌، خطائی‌ را عفو، غیظی‌ را کظم‌، کافری‌ را مسلمان‌، حقی‌ را ادا کرده‌ باشد در آن‌ دفتر برحسب‌ نمره‌ وتاریخ‌ ثبت‌ نمایند و هرشب‌ یاد این‌ دفتر بجزء دفتر کل‌ که‌ راجع‌ به‌همه‌ اعضاء است‌، مستقل‌ گردد تا عمل‌ کرد اعضا در جامعه‌حزب‌الوطنی‌ معلوم‌ و مشخص‌ گردد.

تقریباً ده‌ ماه‌ تمام‌ در کمال‌ حراست‌ به‌ وظایف‌ مزبوره‌ پرداختند و حاصل‌ عمل‌کرد انجمن‌ در مدت‌ مزبور و ذخیره‌ در صندوق‌ انجمن‌ برای‌ اصلاحات‌ نوعیه‌ از اینقرار می‌شود:
ذخیره‌ 90000 تومان‌ ایرانی‌، عمل‌کرد انجمن‌ حزب‌الوطنی‌ مصر در مدت‌ یک‌ ماه‌:
مرضی‌ عیادت‌ شده‌ 1500 نفر، غائب‌ تفقد می‌شود 500، حاجت‌ برآورده‌ 12000، شارب‌ الخمر و تارک‌ الصلوه‌ وفاحشه‌ تائب‌ می‌شوند 25000. مستخدمین‌ ادارات‌ انگلیس‌ تماماً تائب‌ و در سلک‌ اخیار داخل‌ و به‌ پروگرام‌ انجمن‌ عامل‌می‌گردند 80 نفر از اکابر و اعیان‌ که‌ به‌کلی‌ از تجملات‌ و تزیینات‌ اثاث‌البیت‌ و انواع‌ اطمعه‌ دست‌ شسته‌اند 500، ورشکسته‌را سرمایه‌ دادند 75، سائل‌ بکف‌ که‌ ابن‌السبیل‌ حقیقی‌ بود مؤنه‌ یک‌ سال‌ داده‌ شد 206، نصاری‌، یهود، بت‌پرست‌ بشرف‌اسلام‌ مشرف‌ شدند 120، مجلس‌ بحث‌ با دعاه‌ نصاری‌ 44، ایراد عقلی‌ و اجتماعی‌ بر آنها که‌ اظهار عجز از جواب‌ نمودند120.

«لورد کرومر» مستشار مالیه‌ انگلیس‌ یکدفعه‌ ملتفت‌ گردید که‌ نفوذ انگلیس‌ در مصر درصد چهل‌ و پنج‌ (%45) کاسته‌ شده‌،تجارت‌ انگلیس‌ صدی‌ سی‌ و پنج‌ (35%) تنزل‌ نموده‌، مرکز دعات‌ نصاری‌ نسبت‌ عمل‌ کرد حزب‌الوطنی‌ را با حاصل‌ زحمات‌ سی‌ وپنج‌ ساله‌ تمام‌ دعاه‌ در تمام‌ قطر آفریقا سنجیده‌ دید که‌ نسبت‌ یک‌ به‌ شانزده‌ است‌. ناله‌ رؤسای‌ ادارات‌ انگلیس‌ از عدم‌ معاون ‌و مستخدم‌ به‌ کهکشان‌ فلک‌ بلند شد که‌ هشتاد نفر مستخدم‌ عالم‌ کارکرده‌ آنها از دست‌ رفته‌، دیگری‌ هم‌ از نو تکلیف‌خدمت‌ و معاونت‌ با خصم‌ قرآن‌ و اسلام‌ را قبول‌ نمی‌کند، فریاد وکلای‌ کمپانیهای‌ تجارت‌ انگلیس‌ و اروپائی‌ به‌ آسمان‌رسیده‌ که‌ ما دست‌ روی‌ دست‌ گذارده‌ از صبح‌ تا شام‌ به‌اندازه‌ مصارف‌ اجزاء فروش‌ نداریم‌، محصلین‌ مالیه‌ و شرابخانه‌ها وفواحش‌ و تیاترها استعفا تقدیم‌ نمودند که‌ چون‌ دخل‌ نیست‌ وجه‌ مقرری‌ عاید نمی‌شود.

«لورد کرومر» در راپورت‌ خود به‌ لندن‌ می‌گوید:
«درخصوص‌ پیش‌آمد این‌ اوضاع‌ ناگوار هیچ‌ خلاف‌ سیاست‌ و ضد پولتیک‌ اعمال‌ نشده‌ و بهیچوجه‌ هیچکس‌ را مقصر و مسئول‌ نمی‌توان‌ دانست‌ ولی‌ خاطر اولیای‌ متبوعه‌ام‌ را متذکرمی‌سازم‌ که‌ اگر انجمن‌ حزب ‌الوطنی‌ یک‌ سال‌ دیگر برقرار باشد و سلسله‌ جنبان‌ امروزه‌ آسیای‌ غربی‌ و مرکزی‌ و افریقای‌ شمالی‌ سید جمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ مرفه‌الحال‌ و آسوده‌خاطر در مصر زیست‌ کند؛ گذشته‌ از اینکه‌ تجارت‌ و سیاست‌ بریطانیا  در قاهره‌ افریقا بالمره‌ معدوم‌ گردد که‌ سهل‌ است‌ ترس‌ آن‌ است‌ که‌ سیادت‌ قاطبه‌ اروپا از هیمنه‌ این‌ انجمن‌ عجیب‌، وجود تاریخی‌ کسب‌ نماید و اثری‌ از او در صفحه‌ تمام‌ عالم‌ باقی‌ نماند».

در راپورت‌ دیگرش‌ نیز می‌گوید: «انجمن‌ حزب‌الوطنی‌ مصر بدتر و سخت‌تر عائقی‌ است‌ که‌ از برای‌ پیشرفت‌ ما تصور شود و باید با کمال‌ سرعت‌ و عجله‌ از برای‌ تفرق‌ آن‌ دستور سریع‌ لازم ‌الاجرا برسد».

در راپورت‌ دیگر می‌گوید: «انجمن ‌حزب‌الوطنی‌ مصر بهترین‌ برهانی‌ است‌ بر استیلای‌ محیرالعقول‌ اعراب‌ در 13 قرن‌ پیش‌ که‌ در کمتر از ربع‌ قرن‌ بر ثلث ‌معموره‌ استیلا و سلطنت‌ یافتند».

یکی‌ از دعاه‌ نصارای‌ قاهره‌ در راپورت‌ خود به‌ یکی‌ از اعضای‌ مجمع‌ کنیسه‌ ( سان‌ پول‌) که ‌بزرگترین‌ کنائس‌ دنیاست‌ در لندن‌ می‌گوید: «در دار خیال‌ هیچ‌ امری‌ از این‌ واقعه‌ عجیب‌تر رخ‌ نداده‌ که‌ هفتصد میلیون‌ اولاد انجیل‌ با کمال‌ علمیت‌ و اقتدار و غیرت‌ که‌ در خور طبیعت‌ بشر است‌ درمقابل‌ چهل‌ نفر که‌ حقیقت‌ روح‌ یک‌ سید درویش‌ ایرانی‌ بیش‌ نیست‌ مقهور گردند».

یکی‌ از دکترهای‌ مریضخانه‌ پورت‌ سعید که‌ اصلاً ایرلاندی‌ و کاتولیکی‌ مذهب‌ است‌ در کتاب‌ خود «فلسفه‌ مجامع‌»می‌گوید: «شنیده‌ بودم‌ که‌ مخترع‌ نقشه‌ شطرنج‌ خمس‌ مثقال‌ گندم‌ را از خانه‌ چهلمین‌ بر حسب‌ قانون‌ تضعیف‌ معمول‌ به‌ هفت‌ صد وبیست‌ و هفت‌ میلیون‌ و پنجاه‌ و نه‌ هزار و نهصد و هشت‌ خروار که‌ مزروع‌ تمام‌ کره‌ و محمول‌ تمام‌ کشتی‌های‌ دنیا و کلیه‌ راه‌های‌ آهن‌ خواهد بود می‌کشاند؛ اما ندیده‌ بودیم‌ که‌ در پیشرفت‌ نفوذ و اتحاد کلمه‌ و ترقی‌ هیئت‌ جامعه‌ یک‌ ملتی‌ شدیدتر و سخت‌تر از این‌ تصاعد در خارج‌ صورت‌ پذیرد. مجال‌ آن‌ تصاعد و ترقی‌ چون‌ در وادی‌ اعتبار و کوهستان‌ وهم‌ است ‌صعوبتی‌ چندان‌ ندارد. چه‌ آن‌ وادی‌ منزل‌گاه‌ ضدین‌ و ارتفاع‌ نقیضین‌ هم‌ تواند بود. ولی‌ در تنگنای‌ مضیقه‌دار، تحقق‌ این‌ سنخ‌تصاعد که‌ یک‌ سنخ‌ تصاعد محیرالاوهام‌ والعقولی‌ است‌ انجمن‌ حزب‌الوطنی‌ مصر اول‌ یک‌ تن‌ سید درویش‌ ایرانی‌ بیش‌ نبود بعد شیخ‌ محمد عبده‌ را جذب‌ نمود، رفته ‌رفته‌ به‌ چهل‌ نفر و الان‌ عملیات‌ آنها در مدت‌ نه‌ ماه‌ به‌ بیست‌ هزار و یکصد و هشتاد و یکنفر با سرمایه‌ یک‌ کمپانی‌ معتبری‌ از تجارت‌خانه‌های‌ اروپ‌ تصاعد نموده‌. بدیهی‌ است‌ که‌ اگر هرماهه‌ یک‌ نفر زایش‌ مثل‌ خود نماید به‌ بیست‌ سال‌ نخواهد کشید که‌ صفحه‌ پشت‌ و روی‌ کره‌ کمترین‌ جولان‌ آنها خواهد بود».

رئیس‌ بانک‌ انگلیس‌ به‌ یکی‌ از صرافهای‌ لندن‌ می‌نویسد: «برادر عزیز! از غرائب‌ روزگار اینکه‌ اروپای‌ امروزه‌ در مصر و فردا در تمام‌ دنیا مقهور معدودی‌ گردد که‌ سلاحشان‌ فقط‌ دیانت‌ و بساطت‌ عیش‌ و جدیت‌ در عمل‌ و نوع‌خواهی‌ است‌».

از توارد این‌ همه‌ راپورتهای‌ مدهش‌ و موحش‌ پی‌درپی‌ انگلیس‌ با کمال ‌جدیت‌ در اعدام‌ و تفرقه‌ انجمن‌ مذکور و رئیس‌ آن‌ همت‌ گماشتند. اداره‌ عرفیه‌ در مصر اعلان‌ و سیدمعظم‌ را روانه‌ اروپ‌ کرده‌ شیخ‌ مفتی‌ را سه ‌سال‌ محکوم‌ تبعید و بعضی‌ اعضا را گرفتار و برخی‌ را در ادارات‌ مستخدم‌ و معاش‌ کلی‌ درباره‌ آنها مقرر می‌دارند. انجمن‌حزب ‌الوطنی‌ سید یا مفتاح‌ سعادت‌ مصر به‌ روایتی‌ پس‌ از نه‌ ماه‌ و چند روز دار فانی‌ را وداع‌ گفت‌ و از این‌ تاریخ‌ به‌ بعد تمام‌ شش‌ جهت‌ اروپا چشم‌ شدند که‌ نگذارند در فضای‌ ملک‌ و ملت‌ اسلام‌ نسیم‌ صبح‌ سعادت‌ شروع‌ به‌ وزیدن‌ نماید.*

* نقل از سایت «مصلح شرق»

ما برای جنگ نرم چه شیوه‌ای باید ابداع کنیم؟


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: تاریخ 4 - روحانیت 23 - خواص 18 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
سیاحت ِ زمستانه + شنبه 90 دی 10 - 9:46 صبح

عجب هوایی
فوق‌العاده بود
مکانی که این دفعه رفتیم
محلی مرتفع نزدیک شهر قم

مدتی‌ست از شهر خارج می‌شویم
هر جمعه یا گاهی یک در میان
کوهی، دریاچه‌ای، سدّی، دره‌ای، باغی...
هر جا که بتوان با زیبایی طبیعت
اندکی خستگی شهر را از تن زدود

این تصاویر را آن‌جا گرفتم
هوا به شدّت مه گرفته بود که وارد شدیم
برگشتنی هم برف می‌بارید
درست در همان محل مرتفع
صد متر پایین‌تر خبری از برف و مه نبود!

گروهی شده‌ایم؛ دانشجو و طلبه
کارشناس حقوق داریم، پزشکی، جامعه‌شناسی و...
و چند طلبه
یک‌جا هشت نفر

جلسات گروه را «میتینگ» صدا می‌زنند
ولی نه این‌که همیشه بحث سیاسی باشد
که فرهنگی بیشتر
دوره غرب‌شناسی و تهاجم فرهنگی اخیر
بررسی و تحلیل فرهنگ غرب
خصوصاً آن‌چه بر اساس ژانر باشد!
آن دوست که «علم‌الاجتماع» خوانده
به شدت گرایش به نقد سینمای معناگرا دارد.

اعضای «میتینگ» حول موضوعات گوناگون به مباحثه می‌نشینند
یک برنامه هفتگی ِ سیاحت هم هست
اما به صورت آزاد
هر که بخواهد می‌آید، اجباری نیست.

خیلی چیزها یاد می‌گیرد آدم در چنین فضایی
اول از همه کار ِ گروهی (Team working)
غالباً دو گروه می‌شویم
یک گروه باید چوب جمع کند و آتش را برپا نماید
گروه دیگر برنامه غذایی را پی‌گیری نماید
نتیجه کار دو گروه به هم ملحق خواهد شد، در نهایت
و بحث شکل می‌گیرد و گفتگوها آغاز می‌شود.

دوم این‌که آستانه تحمّل را بالا می‌برد
هر انسان اخلاقی دارد
رفتاری مختصّ به خود
فارغ از این‌که صحیح باشد یا ناصحیح
این‌که بتوانی رفتارهای - به نظرت - نادرست دیگران را تحمّل کنی
و نظرات و دیدگاه‌هایشان
(مخصوصاً آن دوست ِ ما که به شدّت با پوزیتیویسم در ضدّیت است
و اندیشه من و استادم را پوزیتیویستی می‌داند!)
این‌که مجبوری صبر داشته باشی
قدرت تفاهم اجتماعی آدم  را هم تقویت می‌کند بدجور!

توجه خوانندگان را به روایتی جلب می‌کنم
که چند صباحی پیش
در این نوشته بدان اشارتی رفته
نیک مطلبی است!

امید که این فرحات، فرصتی باشد برای عبادات و مجالی که ذخیره آخرت افزون گردد!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: سفر 33 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
ضرورت اصول فقه حکومتی به روایت جوادی آملی + پنج شنبه 90 آذر 24 - 5:8 عصر

«ما تا اصول فقه حکومتی نداشته باشیم، فقه حکومتی نخواهیم داشت»
این جمله‌ای است که چند دقیقه پیش
آیةالله العظمی جوادی آملی (حفظه‌الله)
در کنگره بزرگداشت مرحوم آخوند خراسانی بیان کرد

حیفم آمد در وبلاگم ننویسم
که این حرف را سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی (أعلی‌الله مقامه الشریف)
بیست سال پیش مطرح کرد
و برای تولید اصول فقه احکام حکومتی
بیش از 200 جلسه بحث کرد
که نوارهای آن موجود است
و دو  سال طول کشید تمام جزوات آن را بخوانم و مباحثه کنم
دو دور بحث است
یک دور «مبادی» اصول فقه احکام حکومتی
و یک دور «مبانی» آن

خداوند رحمتش کناد
و به آقای جوادی آملی هم توفیقات کثیر عطا نماید!

الحمدلله الذی جعلنا من المتمسّکین بولایة علی بن ابی‌طالب


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خواص 18 - آقامنیر 118 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
گلهای بهاری ِ پاییزی + یکشنبه 90 آبان 29 - 10:22 صبح

صبح زود که از درس بر می‌گشتم
(چون صبح ِ زودتر به درس می‌روم :)
از نسیم خنک بارانی صبحگاهی در لذت بودم
که دفعتاً
چشمم به گل‌های زیبایی افتاد
گل‌هایی که تازه چشم به جهان گشوده بودند
اگر چه تصویرشان از پشت شیشه مه‌آلود عینکم چندان واضح به نظر نمی‌رسید
اما می‌توانستم طراوتشان را با تمام وجود حس کنم
شکوفه‌های بهاری به طرز شگفتی
همه با هم
به بار نشسته و شکفته بودند
توده‌ای انبوه

با خود اندیشیدم
همین‌طور پیاده که به سمت حجره حرکت می‌کردم
و خاطرات کودکی
وقتی در شهر انزلی زندگی می‌کردم را به خاطر می‌آوردم
(شهری بندری در استان گیلان)
از خود پرسیدم:
آیا این گل‌ها فریب حیله پاییز را خورده‌اند؟
نمی‌دانند این رطوبت هوا زودگذر است و دیری نخواهد پایید؟
غافل‌ند که در سرمای پاییزی یخ خواهند زد؟
قبل از آن‌که فرصت بهره بردن از زندگی کوتاه خود را بیابند؟

ما نیز بسیار به فریب نزدیکیم
به اندک محبتی
خود را در آغوش دنیا رها می‌کنیم
کوس آزادی می‌زنیم و از رفاهی که تصوّرش می‌کنیم
فقط تصوّر
لذت می‌بریم
و تا تشت رسوایی‌مان از بام نیافتاده
و سرمای نامردی و مکر دنیا
گرمای چشمان خواب‌آلودمان را نربوده
بیداری را نمی‌فهمیم و از حقیقت خبردار نمی‌شویم

از خود پرسیدم:
یعنی گل‌ها هم خطا می‌کنند؟!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
راز مکعب روبیک و نرم افزار حل آن + پنج شنبه 90 آبان 12 - 10:23 عصر

این بازی را همه می‌شناسند
یکی از سرگرمی‌های کودکی من بود

اما جذابیت آن وقتی بیشتر شد که به شکل استوانه‌ای در آمد
این بازی را برادرم برایم خرید
وقتی دوره دبستان را می‌گذراندم

ولی جذاب‌تر از همه و البته پیچیده‌تر
مدل سه‌بعدی آن بود
مکعب روبیک برایم بسیار شگفت‌آور بود
فکر کنم دوره راهنمایی را می‌گذراندم که برایم خریدند
اقرار می‌کنم هرگز نتوانستم آن را حل کنم
یعنی شش وجه را بسازم
حداکثر یک وجه یا فوقش دو
البته امروزه مدل‌های بزرگ‌تری هم ساخته شده

همیشه برایم سؤال بود که چگونه این قطعات کنار هم می‌لغزند
بدون این‌که از هم بپاشند
تا این‌که چند وقت پیش دوباره به یاد گذشته یکی خریدم
این‌بار آن را گشودم و تکه‌تکه کردم

مکانیک بسیار ساده و البته هوشمندانه‌ای دارد
سه محور که به صورت z ،y ،x به هم متصل شده
هر کدام دو سر دارد و شش قطعه این‌گونه به هم متصل شده‌اند
سایر قطعات روی همین شش قطعه می‌لغزند و حرکت می‌کنند
با زوائدی که دارند به هم چفت می‌شوند

در اینترنت گشتم و چند نرم‌افزار پیدا کردم
کارشان ارائه راه‌حل برای دستیابی به پاسخ است

کافیست به وضعیت دو بعدی این نرم‌افزار بروید
رنگ‌ها را آن‌طور که روی روبیک خود دارید سِت کنید
حالا دگمه راه‌حل را بزنید
تمام مراحل کار را برای شما خواهد نوشت
و البته به صورت انیمیشن هم به شما نشان خواهد داد
تمام راه‌حل با فرمول‌های ریاضی قابل توصیف است
کافیست چند مرحله را ببینید
لِم و قلق کار دست‌تان خواهد آمد
این‌که همیشه حل کردن از «بعلاوه» وجه فوقانی شروع می‌شود
و به صورت مثلثی از چهار طرف پایین می‌آید
تا به لایه پایینی برسد.
خیلی جالب است، وقتی حل روبیک را می‌بینید!
آپلود کردم این‌جا نرم‌افزار را که بردارید.

اتفاقاً هفته پیش رفته بودم مؤسسه کودکان فردا
جلسه‌ای داشتیم با دوستان
یک روبیک جدید دیدم که توجهم را جلب کرد

سعی کردم به روش‌هایی که می‌دانم حل کنم
ولی اصلاً نمی‌شد
می‌گفتند 18 هزار تومان قیمت داشته که خریده‌اند
هیچ‌کدام از روش‌های مرسوم روی آن کار نمی‌کند
چون چهار وجهی است!
نمی‌توانی یک قطعه را گوشه کار نگهداری تا جایش را تغییر دهی
با هر حرکت تمام قطعاتی که کنار گذاشته‌ای داخل بازی می‌شوند!
شگفت‌آور بود!
خلاقیت انسان حد و مرزی ندارد، تا کجا پیش می‌تواند رفت؟!

اما دلیل حساس شدنم به روبیک چیز دیگری است
این‌که چند وقتی است در کنارم است و هر از گاهی ور می‌روم
دلیل خاصّی دارد،
این جدول را ببینید:

این جدول 27 خانه‌ای
مرسوم‌ترین جدولی است که استاد ما برای توصیف یک موضوع از آن استفاده می‌کرد
نمی‌خواهم این‌جا و در این فرصت کم
زیر و بم و سازوکار این جدول را تفسیر کنم
اما نکته جالب آن سه‌بعدی بودنش است
و ربط جالبی که به روبیک دارد
این تصویری است که در ذهنم نقش بست
همان اولین روزهایی که جدول را دیدم
همان سال 1380
این دیاگرام را ترسیم کردم:

مکعب روبیک دقیق‌ترین تطبیق جداول 27 وصفی استاد حسینی(ره) است
چون یک موضوع را از سه بُعد نگاه می‌کند
و هر بُعد سه رُکن دارد و هلمّ جرّاً.
تنها نکته مهم در ارزش‌گذاری منزلت‌ها روی مکعب است
استاذنا منزلت‌ها را به صورت کمّی تعیین کرده است
کم‌ترین ارزش را یک فرض کرده
نسبت‌ها را دوبرابر گرفته تا به عالی‌ترین منزلت در مکعب می‌رسد
منزلت آن 64 می‌شود
در حقیقت روبیک ِ منزلت‌ها به روی گوشه پایینی ایستاده است
که باارزش‌ترین وصف در بالا و کم‌ارزش‌ترین وصف در پایین قرار می‌گیرد:

به این ترتیب ما یک خانه با ارزش 64 خواهیم داشت
سه خانه با ارزش 32
شش خانه با ارزش 16
و هفت خانه با ارزش 8
به همین نسبت دوباره کم می‌شود و شش خانه با منزلت 4 داریم
سه خانه با منزلت 2
و یکی هم با منزلت یک
این شباهت است که مکعب روبیک را برای من رازدار کرده است!

در این‌جا کلکسیونی از انواع روبیک ببینید! :)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: آقامنیر 118 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
نمونه فرآیند خودتکثیری ویروس + دوشنبه 90 آبان 2 - 6:15 صبح

سال 79 اولین باری بود ویروس رایانه‌ای می‌دیدم
هنگامی که معاون فنی مؤسسه یک ویروس ضمیمه شده به ایمیل دریافت کرد
و آن را برای من فرستاد
از نوع ویروس‌های اسکریپتی بود که از طریق Shell ویندوز و با آبجکت WS c r i p t کار می‌کرد
خوبی این ویروس‌های اسکریپتی این است که تمام سورس آن قابل مشاهده و بررسی است
مدتی وقت صرف کردم و تمام کدها را پس از پرینت گرفتن خواندم
تصمیم گرفتم همان زمان
مفصل‌مطلبی بنویسم و نامش را بگذارم: «کالبدشکافی یک ویروس»
شاید به زیور طبع آراسته شود و به معرفی اجزای یک ویروس پردازد
اما این کار را هرگز نکردم
مهم‌ترین مانع وقت بود که نیافتم
و مانع دیگر؛
ترس از این‌که چیزی را ترویج کنم آسیب‌زا و مشکل‌ساز!

چند وقت پیش امّا
دوستی اطلاعاتی درباره ویروس‌ها خواست
پس از آن‌که سه ویژگی ذیل را برای ویروس ذکر کردم:
1. باید بتواند خود را پنهان نماید
2. بتواند به سرعت تکثیر شود
3. قادر باشد به برنامه‌های سالم متصل شود
ویژگی‌هایی که سبب شده نام یک موجود میکروبیولوژیک را برای چند خط کد رایانه‌ای بگذارند
اصرار کرد که بیشتر از این ببیند
یک خط کد برایش نوشتم
و در یک فایل کوچک
البته فقط برای این‌که ویژگی دوم ویروس را نشانش داده باشم
به نظرم آمد شاید کارگاه خوبی برای دوستان تازه‌کار باشد
این خط کد را ببینید:

اگر آن را در یک فایل نوشته و با نام virus.bat ذخیره نمایید
هنگام دوبل کلیک کردن فایل
می‌تواند خودش را در تمامی فولدرهای دستگاه تکثیر نماید
به همین سادگی!
البته می‌توانید cmd /q /c را هم ابتدای آن قرار دهید
تا تمیزتر عمل کند.
البته این یک ویروس نیست
یعنی هیچ عملیات شرارت‌آمیزی انجام نمی‌دهد
فقط نحوه «خودتکثیری» یک ویروس را نشان می‌دهد
هر وقت خواستید می‌توانید کار کردن آن را متوقف سازید
و بعد هم با جستجوی نام فایل
هر چه از آن در دستگاه خود یافتید پاک نمایید
پس نگران نباشید!
کد این‌جا هست، می‌توانید بردارید.

البته اگر آنتی‌ویروس خوبی داشته باشید
فوراً به شما پیغام خواهد داد
آنتی‌ویروس‌های هوشمند به فرایند «خودتکثیری» حساسیت دارند!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
شهید صدر: اصل واقعیت بدیهی نیست! + چهارشنبه 90 مهر 27 - 9:18 صبح

در این یک‌سال و اندی که به مباحثه کتاب «الأ ُسس المنطقیّة للإستقراء»
کتاب شهید صدر در منطق
اشتغال دارم
عجایبی در کلام ایشان یافته‌ام
که یکی از آن‌ها همین ادعای «بدیهی نبودن اصل واقعیت» است!
برای من که به اندیشه‌های مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی(ره) باور دارم
و فلسفه ایشان را سال‌ها تحصیل کرده‌ام و سالی است تدریس می‌نمایم
بسیار جالب و شگفت‌انگیز است که امروز شهید صدر را خیلی
بسیار و بسیار
نزدیک به استاد حسینی می‌یابم!
نه فقط در مخالفت با فلسفه و منطق ارسطویی
با حکمت مشائی و صدرایی
که حتی در پاره‌ای مباحت اثباتی و ایجابی و ادعایی
که در مخالفت
خیلی‌ها با ما اشتراک دارند
از مکتب تفکیک ِ حکیمی
ادعاهای مهدی نصیری و نوشتارهای آوینی
تا آن‌چه به احمد فردید نسبت داده می‌شود و از هایدگر...

سید صدر می‌گوید: «وفی ضوء ما تقدّم نعرف: أنّ اعتقادنا بوجود الواقع الموضوعی للعالَم یعبّر عن معرفة استقرائیة؛ لأنّ کلمة «الواقع الموضوعی للعالم» تعنی: أنّ لدینا قضایا محسوسة لها واقع موضوعی مستقلّ عن إدراکنا و تصوّرنا. و قدعرفنا قبل لحظات أن التصدیق بالواقع الموضوعی للقضیة المحسوسة - أی قضیة محسوسة - مستدلّ استقرائیاً. و هذا یعنی: أنّ التصدیق بالواقع الموضوعی للعالم معرفة استقرائیة.» (ص527)
(در پرتو آن‌چه بیان شد دانستیم که باور ما به وجود واقعیت خارجی از یک شناخت استقرایی حاصل شده است. زیرا عبارت «عالَم واقعیت خارجی دارد» به این معناست که ما قضایای محسوسه‌ای در نزد خود داریم، با واقعیتی مستقل از ادراک و تصورمان...)

و جایی دیگر نظریه «بداهت اصل واقعیت» را رد می‌کند: «کما نردّ أیضاً علی بعض المناقشین للمثالیة الذین ادّعوا أنّ القضیة القائلة بوجود واقع موضوعی للعالم قضیة أولیّة بدیهیة یصدّق بها الإنسان تصدیقاً مباشراً. و ردّنا علی هؤلاء: أنّ هذه القضیة لاتعنی إلا أنّ بعض القضایا المحسوسة علی الأقلّ صادقة، فقیمتها مستمدّة من جمع قیم هذه القضایا المحسوسة، وهذا هو الذی یفسّر لنا أنّها أکثر وضوحاً من أیّ قضیة محسوسة بمفردها.» (ص528)

پس تطابق ادراک ما با واقعیت چه می‌شود؟
شهید صدر این تطابق را با تشابه تبیین می‌نماید: «إنّنا نعتقد عادة بوجود تشابه - بدرجة ٍ ما - بین الصورة المحسوسة التی ندرکها و الواقع الموضوعی لها الذی أثبتناه فی التطبیقات السابقة. و هذا الاعتقاد استقرائی مستدلّ ولیس علماً أوّلیاً مباشراً، لأنّنا فی إدراکنا الحسّی لانواجه الواقع الموضوعی مباشرة و إنّما نواجه الصورة المحسوسة.» (ص530)
(... این یقین استقرایی است و بدیهی نیست ...)

البته سیدنا الاستاذ، حسینی الهاشمی، این تشابه را به تناسب تعبیر می‌کند
و طرفین تناسب را هم نسبت خارجی و نسبت ذهنی می‌داند
نسبتی که بین موضوعات خارجی و بین موضوعات ذهنی وجود دارد
زیرا ایشان اساساً قائل به اصالت ذات نیست و ربط بین موضوعات را
بیانگر هویّت اصلی آن‌ها می‌داند
(بماند که در تحلیل ربط و نسبت بین موضوعات نیز از تعلّق و فاعلیت مدد می‌گیرد)

اما آیا نشانه‌هایی از این اندیشه در کلام فلاسفه صدرایی یافت می‌شود؟
آری
ردّ پاهای واضحی در کلام علامه طباطبایی(ره) وجود دارد
با این‌که برخی (استاد فیاضی) برداشت علامه از کلام صدرالمتألهین را
قرائتی مخالف با اندیشه صاحب مکتب حکمت متعالیه می‌دانند
اما در نهایت، علامه هر دو کتاب فلسفی معروف خود را
بدایةالحکمة و نهایةالحکمة
با استقرائی از قضایای محسوسه آغاز می‌کند:
«إنا معاشر الناس أشیاء موجودة جدا ومعنا أشیاء أخر موجودة ربما فعلت فینا أو انفعلت منا کما أنا نفعل فیها أو ننفعل منها. هناک هواء نستنشقه وغذاء نتغذى به ومساکن نسکنها وأرض نتقلب علیها وشمس نستضیء بضیائها وکواکب نهتدی بها وحیوان ونبات وغیرهما. وهناک أمور نبصرها وأخرى نسمعها وأخرى نشمها وأخرى نذوقها وأخرى وأخرى. وهناک أمور نقصدها أو نهرب منها وأشیاء نحبها أو نبغضها وأشیاء نرجوها أو نخافها وأشیاء تشتهیها طباعنا أو تتنفر منها وأشیاء نریدها لغرض الاستقرار فی مکان أو الانتقال من مکان أو إلى مکان أو الحصول على لذة أو الاتقاء من ألم أو التخلص من مکروه أو لمآرب أخرى.» (نهایه، ص3)

البته علامه بلافاصله تمام این‌ها را تنها شواهدی می‌داند
بر «بداهت اصل واقعیت»
اما این‌که این بداهت را با این امور محسوسه بیان می‌کند جای تأمل دارد!

با توجه به این‌که اصل واقعیت ریشه، بنیان و اساس فلسفه صدرایی است
که در کلام شهید مطهری این‌طور تبیین می‌شود:
«محققین حکما باین نکته بر خورده‏اند که یگانه اصلى که صلاحیت دارد مبدا و نقطه شروع فلسفه قرار گیرد همان «اصل واقعیتى هست» مى‏باشد که سر حد فلسفه و سفسطه یا رئالیسم و ایده آلبسم محسوب مى‏شود و اصلى است‏یقینى و فطرى و مورد تصدیق تمام اذهان بشرى» (اصول فلسفه، ج3)

اما او نیز نمی‌تواند خود را از بیّنه قرار دادن محسوسات خلاص کند:
«ما در نخستین لحظه‏اى که گریبان خویش را از چنگال مغالطات سفسطى خلاص مى‏کنیم و از فطرت واقع بین خود استفاده مى‏کنیم خود را با واقعیت اشیاء مواجه مى‏بینیم ... در نخستین گامى که مى‏خواهیم پس از خاموش کردن ترانه سفسطه برداریم با واقعیت اشیاء مواجه شده و سر و کار ما با واقعیت ِ هستى خواهد بود یعنى اصل واقعیت را اثبات نموده و با غریزه ...» (همان)

تغییر مبنا در آن
تحوّل کوچکی در فلسفه نخواهد بود
یک انفجار بزرگ را نوید می‌دهد
و ساخت و سازی جدید و بنیانی!

البته شهید مطهری تلاش می‌کند محسوسات را متأخر از «ادراک اصل واقعیت» بنمایاند:
«پس از قبول این اصل یعنى پس از اذعان و تصدیق به اینکه واقعیتى هست در مرحله دوم سیر عقلانى خویش بدنبال این مطلب مى‏رویم که مظاهر این واقعیت چیست و بعبارت دیگر چه چیز هست و چه چیز نیست در این مرحله است که مظاهرى مى‏یابیم و مى‏رسیم به اینکه من هستم، زمین هست‏، ستارگان هست، ماده هست، قوه هست، روح هست، همانطورى که در متن بیان شده مى‏دانیم واقعیتى هست و سپس به تولید و تکثیر این حقیقت که حقیقتهاى دیگرى را بوجود مى‏آورد خواهیم پرداخت» (همان)

ما شهید صدر را بیشتر با کتاب‌های اصولی او همچون «حلقات»
یا تقریرات خارج اصول
که دور اول تدریس ایشان را آیةالله سیدکاظم حائری تحریر فرموده
و دور دوم را آیةالله سیدمحمود هاشمی شاهرودی
یا «فلسفتنا» و «اقتصادنا» می‌شناسیم
اما به عنوان یک نظریه‌پرداز در منطق
کم‌تر مورد توجه بوده است

کسانی که درس‌های خارج حوزه علمیه قم را تجربه کرده باشند
قوّت نظریات شهید صدر در اصول را
در کلام آنان‌که پیرو مکتب اویند
هضم کرده
و از ابداعات، نوآوری‌ها و شگفتی‌های تفکر او لذت وافر برده‌اند
اما در منطق و فلسفه
این اواخر ایشان نظریات جدیدی داشته است
اگر چه نوشتن «الأسس المنطقیة» از گرفتاری کیفیت اثبات یقین برای تواتر در روایات آغاز شده است
و مباحثه‌ای است میان استاد و شاگرد (آسیدکاظم حائری)
که در نهایت به قلم شهید نگارش یافته
اما مملوّ است از نوآوری در نگرش فلسفی و منطقی اسلامی
شهید صدر کتاب خود را این‌گونه معرفی کرده است:
«دراسة جدیدة للإستقراء تستهدف اکتشاف الأساس المنطقی المشترک للعلوم الطبیعیة و للإیمان بالله تعالی»
شاهکار است نه؟!
دقیقاً همان هدفی را در نظر داشته که استاد حسینی(ره) به دنبال آن بود
شهید صدر به دنبال کشف یک اساس منطقی مشترک بین علوم تجربی و ایمان به خداوند است!

سید صدر در این کتاب حتی برهان نظم را بازتعریف می‌نماید
اشکالات فلسفی آن بر مبنای حکمت صدرایی را بیان کرده
و آن را بر اساس استقراء دوباره به یقین می‌رساند
از طریق پنج بدیهی جدید که به نظریه احتمال اضافه نموده
و مصادره‌ای که با آن توانسته استقراء را در دو شکل منطقی به اثبات یقینی برساند
باورتان می‌شود که «استقراء ناقص مفید یقین باشد؟!»
شهید صدر این کار را انجام داده
و همان‌طور که قیاس در منطق صوری دارای چهار شکل استدلالی است
برای استقراء ناقص دو شکل برهانی بیان کرده است
و با بیان «قاعده عدم تماثل» توانسته بسیاری از بن‌بست‌های فلسفی را حل نماید.

توقع نداشته باشید که تمامی استدلال‌های ایشان را در وبلاگ بنگارم
قصد این کار را هم ندارم
غرض فقط اِشعار به این منبع علمی عجیب بود
که بدجوری میان اهل فنّ و تخصّص غریب واقع شده

این کتاب نیز همچون اقتصادنا نظمی سه‌گانه دارد
اگر اقتصادنا
(که مطالعه آن را سال گذشته تمام کردم)
ابتدا دو مکتب سوسیالیسم و کاپیتالیسم را نقد می‌کند
و در فصل سوم به اقتصاد اسلامی
به عنوان نظریه اثباتی می‌پردازند
در این کتاب نیز ابتدا نظریه ارسطو را بیان و نقد کرده است
سپس به اندیشه‌های غربی پرداخته
نظریه جان استوارت میل، راسل و هیوم را
و در نهایت هم درگیری با تئوری‌های لاپلاس و کینز
تا در بخش سوم کتاب بتواند نظریه «توالد ذاتی» خود را تبیین کند
البته یک بخش چهارم هم برای این کتاب در نظر گرفته است
تا کاربردهای این نظریه را در پاره‌ای مباحث فلسفی نشان دهد

شاگرد شهید صدر می‌گوید: ایشان این اواخر در حال نگارش کتابی در فلسفه بوده است
که نظریات جدید خود را طرح نماید
دست‌نوشته‌هایی هم داشته
که در تعرّض بعثی‌های ستمکار مفقود شده
و اطلاعی از آن در دست نیست

حیف... که اگر می‌نگاشت تا انتها و به دست می‌رسید...

آنان‌که به نوآوری‌‌های سیدمنیر ایراد می‌گیرند
در برابر کلام صدر که شهرت اندیشه‌اش قابل اغماض نیست چه می‌گویند
وقتی که این هر دو
جهت واحدی در فلسفه انگاشته‌اند؟!

ابتهاج عجیبی بر روح و جسمم مستولی گشته
و شادی وصف‌ناپذیری احساس می‌کنم

از آن سنخ هیجان‌هایی که ارشمیدس را از حمام به خیابان می‌کشد [...] :)

پ.ن. ممکن است اشکال شهید مطهری به دکارت که وقتی می‌گویی:
«من فکر می‌کنم، پس هستم»
پیش از اعتراف به فکر کردن، همین‌که اذعان به «من» داری
و موضوع قضیه را بیان می‌کنی
اقرار به بودن خود نموده‌ای
را
بعضی گمان نمایند به صدر هم وارد است
در حالی که چنین نیست
اندکی توضیح: درست است که اصل واقعیت ادعایی فلاسفه صدرایی
به صرف تصور واقعیت خارجی برای «خود»
مصداق پیدا می‌کند و اثبات می‌شود
اما اصل واقعیت در کلام شهید صدر
وجود واقع خارجی ورای ادراک ماست
در حقیقت فلاسفه صدرایی تعریفی از اصل واقعیت ارائه می‌نمایند
که پس از اثبات آن
چیزی أخس از مدعای خود را بیان نموده‌اند
اگر اصل واقعیت را با بداهت ادراکی که از وجود واقعی خود داریم اثبات کنیم
سپس در واقع داشتن سایر ادراکات خود که از سنخ محسوسات ظاهری هستند (و نه باطنی)
دچار مشکل شده و احتمال بود و نبود واقع آن‌ها مساوی خواهد بود
چیزی که فلسفه شناخت (معرفت‌شناسی) درصدد اثبات آن است
واقع داشتن ادراکات نظری ورای ادراک است
این تنها با بیان اصل واقعیت به «ورای ادراک ما واقعی هست» قابل توصیف می‌باشد
لذا شهید صدر این را موضوع بحث قرار داده و از طریق استقراء اثبات یقینی می‌نماید.
اما اصل واقعیتی که تنها وجود «خود مدرِک» را اثبات کند
قادر نیست واقع داشتن «مدرَک» را اثبات نماید! فتأمّل!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: آقامنیر 118 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
اعتبار هم در حکم پول است! + سه شنبه 90 مهر 5 - 11:37 صبح

دو روز پیش یکی از دوستان آمد گوگل‌تاک و سلام کرد
احوال پرسی و گفت عازم قطر است
هفته بعد هم لبنان خواهد بود
هیجان خود را با چند اسم صوت که نشان دادم گفت: «بعد از آن هم مصر خواهم رفت!»
گفتم: این‌ها را که گفتی حسادتم برانگیخته شد
اما سعی می‌کنم به غبطه تبدیلش کنم
تلاش کنم تا ...
تیر خلاص زد که: «در خیلی چیزها من به تو حسادت دارم، این یکی به اونا در»

امروز صبح هم اتفاقی افتاد
اتفاقی که بارها و بارها افتاده است
اما خیالی در ذهنم شکل داد
و فکرم را به نقاطی کشاند
که ترس بر بدن انسان می‌نشاند

رفته بودم به یکی از این مؤسسات بزرگ
نهادی مشهور و معروف و بسیار هم قدرتمند
دعوت کرده بودند برای سفری به یزد
امروز اما برای کاری دیگر
یکی ناگهان گفت: «آقا سید، ای کاش من هم روحیه شما رو داشتم!»
از این‌که نفهمیدم منظورش چیست
شاید هم چون از حرفش خوشم آمده بود، پرسیدم: «کدام روحیه؟»
- «این‌که پول برای‌تان مهم نیست و برای رضای خدا کار می‌کنید!»
خیلی جدّی این حرف را زد انگار
متفاوت از دفعات بسیار زیادی که تا به حال از آدم‌های دیگر شنیده بودم
که خیلی‌ها فقط برای تعارف می‌گفتند
و شاید هم در دل‌شان مسخره می‌کردند
همین جدّیت تحت تأثیرم قرار داد
بیرون که آمدم
در کوچه قدم که می‌زدم
چیزی در ذهنم خلجان کرد
می‌خواهم این را بنویسم

وبلاگ جای بیان اندیشه‌هاست؟
وبلاگ جای گفتن خاطرات است؟
وبلاگ برای إخبار و اطلاع‌رسانی است؟
نمی‌دانم، ولی امروز که هر کاری با آن دارند می‌کنند

من هم فکرم را می‌نویسم
فکری که فکر می‌کنم
اگر مرا ترسانده
می‌تواند دیگران را هم بترساند
از آن ترس‌هایی که خیلی خوب است!

[... و من مُردم!]
نکیر: خب بخون اون لیستو ببینیم چی داره این بنده خدا
منکر: یه سایت طراحی کرده برای مؤسسه فلان
نکیر: چقدر گیرش اومده؟
منکر: هفتاد میلیون نقد حساب کرده، یه سی‌تا هم خُرد خُرد
نکیر: خب این‌که تسویه شده، کار خیر دیگه چی داره؟
منکر: شش‌تا پژوهش داشته واسه نهاد فلان
نکیر: چی گیرش اومده؟
منکر: صد و ده میلیون تومان نقد، یه پنجاه میلیون تومنی هم خُرد خُرد
نکیر: این خیر هم تسویه شده

[همین‌طور منکر می‌خوانَد
و نکیر می‌گوید: تسویه شده]

[میّت رنگش پریده
هاج و واج نگاه می‌کند
تاب نمی‌آورد و عربده می‌کشد]

موشح: آقا به خداوندی خدا سوگند
به همونیکه من و شما رو خلق کرده
من یه قرون هم پول نگرفتم از اینا
بعضیاشونم اگه یه خورده پول دادند
من به رسم هدیه برداشتم
طی که نکرده بودم
همه این کارا رو هم برای خدا کردم
برای امام زمان کردم
برای اسلام کردم
برای رضای خدا کردم به خدا...

[صدای میّت قطع می‌شود
نای سخن گفتن ندارد دیگر
شاید هم به اشاره نکیر زبانش از حرکت افتاده]

نکیر: پول نگرفتی که نگرفتی
برای ما تسویه کردن مهمه
عموم مردم کارای خیرشونو با پول تسویه می‌کنن
تو با «اعتبار» تسویه کردی
تموم شد رفت
این‌جا «اعتبار هم در حکم پوله»

و منکر ادامه می‌دهد: نگاه کن مسلمان!
شصت و چهار تا جلسه رفتی، همه جلوی پات بلند شدن
گفتن: «به‌به، آقا سید تشریف آوردن»
و کلّی هم تحویلت گرفتن
توی چهل و شش‌تاشم رفتی بالای مجلس نشستی
منکر رو به نکیر: این می‌شه چقدر؟
[چیک چوک، تق... صدای -مثلاً- حرکت مهره‌های چرتکه]
نکیر: این می‌کنه به عبارتی صد و هجده میلیون
منکر: خب، در صد و هشتاد و چهار نقطه هم ازت تعریف کردن
هی نشستن و پا شدن گفتن: فلانی چقدر مخلصه! چقدر آدم خوبیه!
تو هم خوشت اومد، ته ِ دلت حال اومد
گاهی هم لبخند زدی...
رو به نکیر: چقدر شد؟
[چیک چوک]
نکیر: هشتاد و دو میلیون هم این‌جا
...
[نکیر و منکر همین‌طور مشغول محاسبه هستند]

و من با خود وقتی این فکرها را می‌کردم [...]

خیلی بد است انسان نه دنیا داشته باشد و نه آخرت، که خدا برایش بگوید:

«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةَ ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ» (حج:11)
و از مردم کسى است که خدا را فقط بر یک حال [و بدون عمل] مى‏پرستد، پس اگر خیرى به او برسد بدان اطمینان یابد و چون بلایى بدو رسد روى برتابد. [چنین شخصی] در دنیا و آخرت زیان دیده است، این است همان زیان آشکار.

پ.ن. یکی از دوستان این آیات را تذکر دادند که بسیار تأمل‌برانگیزتر است:

«قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالًا، الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعًا، أُولَئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَزْنًا، ذَلِکَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا کَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آیَاتِی وَرُسُلِی هُزُوًا» (کهف:103-106)
بگو آیا شما را از زیانکارترین مردم آگاه گردانم، [آنان] کسانى‏اند که کوشش‏شان در زندگى دنیا به هدر رفته و خود مى‏پندارند که کار خوب انجام مى‏دهند، [آرى] آنان کسانى‏اند که آیات پروردگارشان و لقاى او را انکار کردند در نتیجه اعمالشان تباه گردید و روز قیامت براى آنها [قدر و] ارزشى نخواهیم نهاد، این جهنم سزاى آنان است چرا که کافر شدند و آیات من و پیامبرانم را به ریشخند گرفتند.


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
پیام رهبری برای نهضت بیداری اسلامی + چهارشنبه 90 شهریور 30 - 10:5 صبح

بسیار تکان‌دهنده بود
فرمایشات رهبری در این پیامی که در اجلاسیه قرائت فرمودند
داشتم مطالعه می‌کردم و مشغول درس
که از رادیو شنیدم
با صدای خودشان
شگفتا...! بسیار منظم، دقیق و...
گویا کاملاً در حال تدریس هستند
و تجربه انقلاب اسلامی را کپسوله کرده
بسیار خلاصه و موجز
در اختیار آزادگان جهان قرار می‌دهند.
الحمدلله!

یکی از نهادهای حوزوی این پنجشنبه برنامه‌ای دارد
خواست تا فهرست دقیقی از این پیام رهبری تنظیم کنم.
امروز صبح که کارم تمام شد
به نظرم آمد نموداری نیز از آن بسازم
اگر چه می‌دانم دوستانم در بخش محتوایی سایت Khamenei.ir
این کار را بسیار بهتر از بنده انجام خواهند داد
(پ.ن. که البته انجام داده‌اند و از این نشانی قابل دریافت است)

فایل pdf را اگر خواستید از اینجا بردارید!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: سند 32 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
باز هم دادگاه + چهارشنبه 90 شهریور 23 - 10:1 صبح

- نه بابا،‌ باز هم شروع شد؟
بله شروع کرده‌اند
دادگاه که پول بیشتر می‌خواهم!
- حرف‌شان چیست؟
تماس گرفته‌اند که دادگاه می‌‌رویم و شکایت
گفته‌اند می‌دانیم طلبه است و پول ندارد
ولی پدرش که پول دارد
دادگاه شکایت می‌کنم که پدرش پول بدهد!
- مگر پدرت بازنشسته نیست؟
چشمشان به همین حقوق بازنشستگی‌ست خُب!

- حالا چه می‌کنی؟
نمی‌دانم
نمی‌گذارند آب خوش از گلومان پایین رود که
دو روز آمدیم درس بخوانیم
دوباره شروع کردند به دادگاه‌‌کشی
حالا از فردا دوباره هر روز دادگاه
- سکه که گران شده
دردشان چیست؟
ششصد و خورده‌ای سکه
تازه گفته‌اند به هفتصد تومان می‌رسد
ماهی هم 120 تومان نفقه
چون سه ماه یک سکه است
یعنی ماهی 320 تومان دارد می‌گیرد
دیگر چه ادعایی؟

بیماری است اخوی
می‌خواهند اذیت‌مان کنند
قصه همان قصه چزاندن است
باید تحمل کرد
دوباره می‌رویم دادگاه
روز از نو، روزی از نو

برایش دعا کردم
هم باید پول بدهد
و هم دوباره دادگاه رفتنش را آغاز کند
خدا به یاری‌ات برسد برادر
باز هم باید با دادگاه مخصوص چانه بزنی!

یاعلی، برو!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

<   <<   126   127   128   129   130   >>   >

شنبه 04 تیر 21

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر روحانیت بازی خواص فاصله طبقاتی دشمن فیلم ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مهدی موشَّح - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X