دانش، زندگانی اسلام و ستون ایمان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
یک همایش و 18 سخنران + یکشنبه 90 اردیبهشت 18 - 7:58 عصر

بله
بنده هم تعجب کردم
درست وقتی که از چهارراه شهدا می‌گذشتم
بیل‌بورد همایش را که دیدم
یعنی یک همایش
و هجده سخنران!؟
مگر می‌شود؟!

همان همایش خودمان است
دفتر فرهنگستان علوم اسلامی
همان که خیلی هم مهم است!
همین هفته برگزار می‌شود
در دانشگاه تهران

البته سخنرانان هم همگی از نوادر روزگار
از بزرگان و مهتران
نام‌داران و نام‌آوران
نیک‌گزینشی است البته
ولی تعداد یک کم...

امیدوارم تأثیرگذار باشد
در «تحول اسلامی علوم انسانی»
إن‌شاءالله!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: آقامنیر 118 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
بنفشه نارنجی + یکشنبه 90 اردیبهشت 18 - 7:52 عصر

گل بنفشه زیاد دیدم
ولی به رنگ نارنجی
نه تا به حال
رسم است بهار که می‌شود
باغبان‌ها گل می‌کارند
هم در شهر
و هم در خیلی مؤسسات و  مراکز شهر
در حیاط مؤسسه چند روز پیش
دیدم باغبان این گل‌ها را کاشته است
رنگ تند نارنجی آن‌ها توجهم را جلب کرد
خیلی زیبا بودند
خیلی
توقع نداشته باشید زیبایی آن‌ها را تصویری که با همراهم گرفته‌ام نشان دهد

خداوند چه آفریده‌هایی دارد!
اما برای چه؟
برای چه خداوند این زیبایی‌ها را آفریده است؟
ما که قرار نیست مدت زیادی در این دنیا بمانیم
برای همین چند روز هم
خداوند چه تدبیرها دارد
خداوند را بسیار سپاس می‌گویم
که نعمت را بر بندگانش تمام کرد
و چه سخت می‌شود تکلیف ما
تکلیف ما بندگان
وقتی خداوند چیزی فروگذار نکرده
و ما چه حجتی داریم از کوتاهی در عمل
و تنبلی در طاعت
و تساهل در تکلیف
خدا خودش به دادمان برسد از سبکی توشه
و اندکی زاد
که قیامت در پیش است و سختی‌های آن وصف‌ناپذیر!

«وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلاَّ لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الآخِرَةُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ» (انعام: 32)
زندگى دنیا جز بازى و سرگرمى نیست و قطعا سراى بازپسین براى کسانى که پرهیزگارى مى‏کنند بهتر است آیا نمى‏اندیشید؟!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
نمودار تشکیلاتی سازمان ملل + سه شنبه 90 اردیبهشت 13 - 7:44 عصر

سال‌ها پیش چارت تشکیلاتی سازمان ملل را به فارسی ترجمه کرده بودم
چند روز پیش که مراجعه‌ای داشتم
هنوز دیدم نسخه مشابهی در اینترنت به زبان فارسی یافت نمی‌شود
گفتم بگذارم روی اینترنت شاید مفید باشد

در ترجمه سعی شده که مشابه نمونه اصلی پیاده‌سازی شود:

در این نشانی می‌یابید.
اگر هم شاخص‌های جهانی توسعه را بخواهید
قبلاً از سایت بانک جهانی گرفته و عناوین را ترجمه کرده‌ام
در این نشانی هست!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
پردازش هوشمند متن + یکشنبه 90 اردیبهشت 4 - 1:8 عصر

خیلی مهم است
همین عملیات پردازش هوشمند روی متن
اگر رایانه بتواند متن را تحلیل کند
چه کارهایی که نمی‌شود کرد!

سال‌ها پیش که طرحی برای یک سایت احکام به روشی مبتکرانه نوشتم
برای پژوهشکده
چنین ایده‌ای در ذهن داشتم
نه این‌که رایانه سرخود بتواند متن را تحلیل و بازنگاری نماید
بلکه به دنبال روشی بودم
که بتوان متن را به روشی منطقی در یک بانک اطلاعات تجزیه کرد
روشی که پس از آن
نرم‌افزار بتواند متن را تحلیل و به نوعی «ادراک» نماید
و از این رهگذر، قادر به سنجش متون با یکدیگر شود
با تفکیک موضوع و محمول و حکم از یکدیگر و...

مقاله‌ای که دکتر مینایی در نشریه «رهاورد نور» نوشته بودند را هنوز به خاطر دارم
ایشان تفصیلاً در باب یک سامانه هوشمند و خبره برای اجتهاد گمانه‌پردازی کردند
این مقاله ابتکاری جدید و حرف نویی در این زمینه بود

حالا هم که مرکز تحقیقات همایش جالبی برنامه‌ریزی کرده است

از دیدن این پوستر به شدت خوشحال شدم
اگر چه دانش اندکی در این خصوص دارم
ولی بسیار خرسند خواهم شد اگر بتوانم شرکت کنم
و چیزی یاد بگیرم
و شاید تجربه‌ای کسب کنم
اطلاعات بیشتر را از نشانی: http://textmining.noorsoft.org/fa/News/View/89367 دریافت نمایید.

خاطرم هست مهندس مخترع این سرویس وبلاگ هم خیلی به این موضوع توجه داشت
گاهی در این‌باره مطالبی می‌فرمودند :)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
چشم انداز فناوری اطلاعات + جمعه 90 اردیبهشت 2 - 8:57 عصر

خیلی چیزها تا به حال نوشته بودم
اما چشم‌انداز...
تا به حال پیش نیامده
اصلاً فکر هم نمی‌کردم که پیش آید
اما آمد :)
نه...
چشم‌انداز برای نظام نه
برای یکی از نهادهای درون نظام

چند روز مطالعه
کلی سند و مستندات و چشم‌اندازهای مختلف
چند سال پیش
همان زمان که سند چشم‌انداز بیست‌ساله نظام تصویب و اعلام شد
مدتی روی اسناد آن کار کرده
آشنا بودم؛ غریبه نه

نوشتمش
از اسناد زیادی سعی کردم کمک بگیرم
حتی چشم‌اندازی که معاونت فناوری اطلاعات وزارت ارتباطات نوشته است
سال 1386
ولی این سند تفاوت زیادی با آن دارد

چشم‌انداز را تا راهبردها پیش بردم
و بیست صفحه داکیومنت شد
همه در یک سند
می‌دانم چنین کاری باید جمعی باشد
الگوهای تولید گمانه مانند توفان فکری و مدل‌های گزینشی مانند دلفی می‌طلبد
خیلی خودمانی‌اش کنیم
حداقل ماتریس و جداول روشی و ارزشی، نظام اصطلاحات و تعاریف، کیفی و کمّی
اما این فقط یک پیشنهاد است
با چنین فهرستی:

مقدمه
   اصطلاحات و تعاریف
   چشم‏انداز
   اهداف آرمانی
   اصول راهبردی
   راهکارهای برنامه‏ریزی و بودجه‌گذاری
   اهداف میان‌مدت (برنامه)
   اهداف کوتاه‌مدت (بودجه)
   محورهای کیفی برنامه
   محورهای کمّی برنامه
   پروژه‌ها
طرح‌ریزی وضع مطلوب
   باورها
   امیدها
چشم‌انداز
اهداف آرمانی
تحلیل وضع موجود

   الزام‌ها
   امتیازها و محدودیت‌ها
اصول راهبردی
   قوت‌ها و ضعف‌ها
   فرصت‌ها و تهدیدها
راهکارهای برنامه‏ریزی و بودجه‌گذاری

این پیش‌نویس است
اگر کارشناسان کارفرما
شورایی برای این کار دارند
ببینند و با کمی تصرّف تصویب نمایند
معنایش این خواهد بود که
پس از حوادث اخیر (!)
پروردگار توانایی‌هایم را افزایش داده است، حمدش می‌کنم! د:


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
کله پاچه + چهارشنبه 90 فروردین 31 - 10:25 صبح

«چی شده برادر، آفتاب از کدوم ور در اومده؟
کله‌پاچه دعوتمون کردی!»

این جمله را وقتی به او گفتم
که چند نفر از رفقا را دعوت کرده بود
خیلی خوشحال
ابتهاج در بشره صورتش موج می‌زد
از «طلاق» می‌گفت...
- تمام شد! خلاص!
یعنی طلاق ِ محضری و قطعی جاری شد؟!

امروز بالاخره مدارکش کامل شده
رأی دادگاه را داشته
گواهی عدم بارداری
و تمام آن‌چه برای اجرای صیغه طلاق لازم است
حتی همان دو و هشتصد را...!

- پزشکی قانونی که می‌رفتیم با زوجه
برای گرفتن گواهی عدم بارداری
صحبتی هم با هم کردید؟
- من کم، اصلاً سفت خودم را نگه داشته بودم
که حرف نامربوطی از دهانم در نیاید
سعی که این لحظات آخر را بالمعروف عمل کنم
اما او سخن آغاز کرد...
زوجه گفت: «تو نبوغ زیادی داری، این طوری حیف می‌شوی
من می‌دانم تو به چطور زنی نیاز داری
زنی که توقعاتش کم باشد و مزاحم کار علمی تو نشود»
منظورش چه بود؟
- ادامه نداد تا حرفش را کامل کند
ولی فکر کنم خودم بدانم تکمیل سخنش را
منظورش این بود که بهترین زن برای من فقط اوست!
این جمله را که گفت، خنده‌اش بالا گرفت :)
گفتم برادر آرام‌تر، خوب نیست این‌جا بلند می‌خندی
تو چه جوابی دادی؟
- خواستم خاطره خوشی بماند
کنایه‌ها را بی‌پاسخ گذاشتم
و سعی بر ملاطفت داشتم
که این نیز بگذرد و به مرحله بعدی زندگی خود وارد شوم
حتی گفت: «امروز عرش خدا را لرزاندی»
باز هم پاسخی ندادی؟
سکوت کردم و در دل سخن گفتم
با خود گفتم: آن روز که می‌رفت و خانه را ترک
آن روز که بچه‌ها را رها کرد و یک‌سال تنها با بچه‌هایم
آن روز که  در دادگاه به سادگی آب خوردن دروغ می‌بست و باکی نداشت از تهمت
آن روزها که به هر مناسبتی با مأمور کلانتری به در خانه می‌آمد
آن روزها عرش خدا نمی‌لرزید
امروز از این طلاق بلرزد؟!
آن افعال حرام بود و این، در حدّ نهایت، أبغض حلال نزد خداوند باشد
ارتکاب حرام کردی و باکی نداشتی، از این حلال ِ مبغوض نگران ِ عرش خدایی؟!
حاشا و کلا از این انصاف و مروّت

مشکل چه بود؟ می‌خواست بازگردد؟!
- به شدّت! رفتارهای عجیبی کرد، خیلی عجیب، اما...
عذرش را نپذیرفتی تا بازگردد؟
- کدام عذر، مگر کوتاه آمد
طوری رفتار می‌کرد حق به جانب
که برای ترحّم به زوج حاضر به بازگشت است
سخت گرفتی، ساده‌تر خب یک کمی، شاید...
- محکش زدم؛
گفتم: بعد از آن که شما از منزل رفتید...
هنوز حرفم را کامل نکرده بودم
کلامم را نصفه قطع کرد
«تو مرا از خانه بیرون کردی، من نرفتم»
دیدم هنوز بیمار است
بیمار ِ تکبّر ِ خویش
هنوز صواب و خطا نمی‌داند
هنوز هم خودشیفتگی‌اش کاستی نیافته
خیری در این زندگی ندیدم
بازگردد که چه؟
استخوان در گلویم باشد چند سال...!
این شد که نپذیرفتم
امتحانش را رد شد، قبول می‌شد اگر، حرفی نبود!

گفتم: پس حالا دیگر مجردی رسماً؟!
نفس عمیقی کشید
سرش را رو به آسمان
نگاهی عمیق به ابرهایی که از پهنه‌ای سفید می‌گذشتند
چشم‌هایش را بر هم زد
به آرامی
با صدایی که از اعماق وجودش بر می‌خواست
مرا خطاب کرد و گفت:
«آزاد شدم، و همیشه آزاد خواهم ماند!»
گفتم برادر ولی رسم این است که مرد، زن را طلاق دهد
به معنای این‌که آزاد نماید
لبخند تلخی به کنایه از خطایی که در کلامم دیده،
- این رسم قدیم بود، رسم جدید این است، برادر!

در اختتام کلام روایتی از امام موسی بن جعفر(ع) ذکر می‌کنم که سند آن صحیح و رواتش همگی موثق می‌باشند:

مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ الْأَحْمَرِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ خَطَّابِ بْنِ سَلَمَةَ قَالَ کَانَتْ عِنْدِی امْرَأَةٌ تَصِفُ هَذَا الْأَمْرَ وَ کَانَ أَبُوهَا کَذَلِکَ وَ کَانَتْ سَیِّئَةَ الْخُلُقِ فَکُنْتُ أَکْرَهُ طَلَاقَهَا لِمَعْرِفَتِی بِإِیمَانِهَا وَ إِیمَانِ أَبِیهَا فَلَقِیتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى ع وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَهُ عَنْ طَلَاقِهَا فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ لِی إِلَیْکَ حَاجَةً فَتَأْذَنُ لِی أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْهَا فَقَالَ ائْتِنِی غَداً صَلَاةَ الظُّهْرِ قَالَ فَلَمَّا صَلَّیْتُ الظُّهْرَ أَتَیْتُهُ فَوَجَدْتُهُ قَدْ صَلَّى وَ جَلَسَ فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ وَ جَلَسْتُ بَیْنَ یَدَیْهِ فَابْتَدَأَنِی فَقَالَ یَا خَطَّابُ کَانَ أَبِی زَوَّجَنِی ابْنَةَ عَمٍّ لِی وَ کَانَتْ سَیِّئَةَ الْخُلُقِ وَ کَانَ أَبِی رُبَّمَا أَغْلَقَ عَلَیَّ وَ عَلَیْهَا الْبَابَ رَجَاءَ أَنْ أَلْقَاهَا فَأَتَسَلَّقُ الْحَائِطَ وَ أَهْرُبُ مِنْهَا فَلَمَّا مَاتَ أَبِی طَلَّقْتُهَا فَقُلْتُ اللَّهُ أَکْبَرُ أَجَابَنِی وَ اللَّهِ عَنْ حَاجَتِی مِنْ غَیْرِ مَسْأَلَةٍ
خطاب بن سلمه [یکی از یاران امام موسی کاظم(ع)] گفت: زنی داشتم با صفتی که پدرش نیز همان خصلت را داشت، بد اخلاق بود، اما مایل نبودم طلاقش دهم، زیرا از ایمان او و ایمان پدرش آگاهی داشتم، امام موسی کاظم(ع) را ملاقات کردم و قصد داشتم درباره طلاق آن زن از او بپرسم، گفتم: فدای شما شوم، نیازی به شما دارم، اجازه می‌دهید از شما بپرسم؟ فرمود: «فردا هنگام نماز ظهر بیا!» نماز ظهر را که خواندم، آمدم و او را در یافتم که نماز خواند و نشست، به نزدش رفتم و در برابرش نشستم، پس با من سخن آغاز کرد و فرمود: «ای خطاب! پدرم دختر عمویم را به عقد من درآورد که بد اخلاق بود، به حدّی که چه بسا اگر پدرم در را بر روی من و او می‌بست به امید این‌که با آن زن وصلت نمایم، از دیوار بالا می‌رفتم و از آن زن می‌گریختم! هنگامی که پدرم فوت کرد، آن زن را طلاق دادم!» گفتم: الله اکبر! به خدا قسم بدون این‏که سؤالم را بپرسم به من پاسخ داد!
 منابع:  -الکافی، ج6، ص55، ح2     -وسائل‏الشیعة، ج22، ص10، ح27885
ارزیابی سند:  صحیح، مسند


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
ابزاری برای یافتن IPهای ایرانی + جمعه 90 فروردین 26 - 10:12 عصر

بسیاری از بلاگ‌سرویس‌ها و همچنین ارائه‌دهندگان آمار ِ بازدیدکننده‌های سایت‌ها
IPهایی را در اختیار کاربران قرار می‌دهند.
اطلاعات IPهای ایرانی را در اختیار داشتم
ابزاری سبک و کوچک و دم‌دستی ایجاد کردم
که به سرعت بتوان به این اطلاعات دسترسی پیدا کرد.
البته هنوز IPهای داخل ایران ساماندهی نشده است
اگر چه طرح آن تصویب شده
و در مسیر اجراست ظاهراً
فعلاً نمی‌توان مکان IP را به طور دقیق مشخص کرد
ولی گاهی با نام سرویس‌دهنده می‌توان چیزهایی فهمید
چون بعضی سرویس‌دهنده‌ها تنها در استان‌های خاصی خدمات می‌دهند.

اکنون این ابزار را برای استفاده دیگران این‌جا می‌گذارم
نسخه غیرفشرده هم از این نشانی قابل دریافت است.
کافیست IP را کپی کرده و در این برنامه بچسبانید،
بلافاصله نام ثبت شده مالک آن را مشاهده خواهید کرد! البته فقط IPهای ایرانی :)

پ.ن. این ابزار برای سهولت دسترسی و اجرا شدن روی تمامی دستگاه‌ها
با ویژوال بیسیک 6 نوشته شده است که نیازی به فریم‌ورک دات‌نت نداشته باشد
اما اگر سیستم عامل شما امکان اجرای آن را نداشت
می‌توانید فایل  msvbvm60.dll را دانلود کنید و در کنار برنامه اجرایی قرار دهید
و یا بسته کمکی vbrun60sp6.exe را دانلود و نصب فرمایید.

پ.ن. اطلاعات این نرم‌افزار را در تاریخ 1/3/1390 به روز کردم
اکنون نگارش 2 آن در دسترس است با 15348 محدوده IP که تا سه بایت بررسی شده است.


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
نوشته های جدید برای دانلود + جمعه 90 فروردین 26 - 5:54 عصر

دو سال از راه‌اندازی سایت شخصی می‌گذشت، در این مدت اما نوشته‌های جدید را نگذاشته بودم روی اینترنت. دنبال فرصتی که بشود. فرصت حاصل شد و اکنون قریب به 240 مطلب با متن کامل برای استفاده آماده است.

آمارها را بازبینی کردم و بعد از حذف روبوت‌ها، نشان می‌دهد قریب به 1200 مورد دانلود صورت گرفته است. امید است مورد استفاده دانلودکنندگان قرار گرفته باشد. بیشترین دانلود مربوط به «ساختار مدیریت فن‌آوری اطلاعات» است با 260 بار دانلود. روشن است که نیاز به طراحی ساختاری جدید و منسجم برای مدیریت‌های فن‌آوری اطلاعات که مدتی است جای «انفورماتیک» و «فنی» را در سازمان‌های دولتی و خصوصی گرفته، به شدت احساس می‌شود.

مطالبی که مربوط به سه ماه اخیر است، فعلاً در سایت قرار نمی‌گیرد، به دلیل زمانی که برای تایم‌اوت در نظر گرفته‌ام، تا اختلالی در فعالیت مخاطبین نوشته‌ها پدید نیاید.

برای دانلود نوشته‌ها این‌بار شرط جدیدی در نظر گرفته‌ام؛ تضمین ارائه خدمات رایگان، در مقابل دریافت این تجربیات به صورت رایگان!
خدا همه ما را در خدمت به دین خود موفق گرداند، إن‌شاءالله.


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
طرحی برای جهاد اقتصادی + جمعه 90 فروردین 19 - 10:57 عصر

چند شب پیش
گزارشگری در یکی از شبکه‌ها
به انتشار یک کتاب با عنوان «جهاد اقتصادی» طعنه زد
که چرا به این سرعت؟!
نکوهشش زخم ِ دلم شد
که چرا نادانسته و غیر منصفانه؟
نوشته را باید به متن محاکمه کرد
سرعت که بنفسه مطلوبیت دارد ذاتاً
شاید بزرگی از پیش چیزی نوشته
در چنته داشته
جهاد اقتصادی چون شعار شده
به زیور طبع آراسته
یا بزرگانی هستند
دانش‌بنیان و ستبراندیشه
اینان به تلنگری قادر به نوشتن‌اند
بهانه می‌خواهند و انگیزه
حرف آقا برشان انگیخته
این چه قضاوت و خُرده‌گرفتنی است
که به سرعت ِ زیاد در تولید محتوا نکوهش کند!

آری مغالطه‌ای در کار بوده قطعاً
این‌که آثار سریع‌الانتشار را ضعیف می‌یابیم غالباً
اما کلیّت ندارد
و در عصر فن‌آوری‌های نوین
این سرعت چندان هم بی‌ربط نباید پنداشته شود
در هر صورت غرض این‌که
متن را به متن باید ستود
یا نکوهید
أعنی به اَعراض نمی‌شود، به ذات باید!

اکنون هم بنده خبری دارم برای انقلاب
فرخنده و نیک‌فال...
دوستی اول سال
پیامکی برایم فرستاد به استشاره:
«به نظرت چه کار فرهنگی میشه کرد که جهاد اقتصادی به حساب بیاد»
توجهی نکردم
گمانم به این‌که درصدد توجیه است
توجیه فعالیت‌های فرهنگی خود
که به اسم «جهاد اقتصادی» قالب‌پذیر باشد
اما چیزی در ذهنم خلجان کرد
آیا امثال من ِ آخوند
در این جهاد اقتصادی سهمی داریم؟
خُب کار ما از اساس فرهنگی است
هر چه فکر کردم
به نظرم آمد که در پیام رهبری چیزی برای من نبود
این‌که همان روال سابق را ادامه می‌دهیم
فرمایش آقا را متوجه دولت احساس کردم و توسعه اقتصادی سریع
یکی از دوستان پیشنهاد «اقتصاد اسلامی» داد
عرض کردم این هم در تحول علوم انسانی جای دارد
نه در «جهاد اقتصادی» به نظرم!
تا چند روز پیش...

همکاری قدیمی
بسیار بسیار قدیمی
تماسی و ملاقاتی و پیشنهادی:
بزرگان ِ از علما در گذشته‌های دور
و گاهی هم نچندان دور
فعالیت‌های اقتصادی‌ای می‌کردند
که ماهیتی فرهنگی هم داشته
یا فعالیت‌هایی که موقوفه‌های فرهنگی می‌ساخته
این شد که نوشتم
دست به قلم... که نه
صفحه کلید ِ وایرلسم را در دست گرفتم و انگشت چرخاندم
و طرحی در 9 صفحه گرد آمد
تحت این عنوان:

طرحی که عناوین مندرجات آن چنین است:
1. ضرورت فعالیت‌های فرهنگی
2. ضرورت استقلال اقتصادی عرصه فرهنگ
3. امکان سودآوری فعالیت‌های فرهنگی
4. سابقه رویکرد اقتصادی در نهادهای فرهنگی سنّتی
5. در جستجوی ایده‌های فرهنگی سودآور
6. مکانیزم پردازش ایده‌های فرهنگی
7. ایده‌های آماده تبدیل به پروژه
8. سازوکار مدیریت پروژه‌های فرهنگی- اقتصادی
9. ساختار تشکیلاتی نهاد فرهنگی مستقل

در بخشی از مقدمه طرح آمده:
«هنگامی که فرهنگ به فراگیری ارزش‌ها تعریف شود و به استیعاب پذیرش رفتارهای فرامادی، اگر در چارچوبی وابسته به فرآیندهای اقتصادی جامعه تعریف گردد، سیاست‌های اقتصادی، تأثیری در فرهنگ خواهند گذارد که آن را از ارزش‌های راستین دور خواهد کرد. طبیعی است که اقتصاد به دلیل نگاه مادی به زندگی دنیایی سعی در افزایش سودآوری خویش دارد و تلاش می‌کند تمامی متغیّرهای تابع خود را در همین جهت راهبری نماید. اگر فرهنگ بخواهد نگاه خود به ارزش‌های فرامادی را حفظ و تقویت کند، نمی‌تواند از تصمیمات اقتصادی تبعیّت کند»

اما اگر بشود چه:
«اگر فرهنگ وابسته به اقتصاد تعریف شود، از دو رویکرد گریزی نخواهد داشت؛ یا برای جذب سرمایه ناگزیر به تغییر ارزش‌ها به سوی ماده‌پرستی خواهد بود و یا با حفظ ارزش‌های معنوی، توان خود را برای ترویج و زایش از دست خواهد داد. فرهنگِ سترون پایداری و استقامت ندارد و گستره زمانی و مکانی خود را در بازه‌ای کوتاه از دست می‌دهد»

مشکل در یک کلام این است:
«ابتناء اقتصاد بر بازار آزاد که نرخ رایج نظام سرمایه‌داری حاکم بر فرآیند‌های اقتصادی موجود است، ایده آدام اسمیت در کتاب «ثروت ملل»، دست نامرئی و پنهانی که به کمک رقابت، نظام عرضه و تقاضا را در تعادل نسبی نگه می‌دارد، به سرمایه‌گذار اجازه نمی‌دهد تا بتواند از سود خود استفاده دلخواه را ببرد. او برای جا نماندن از رقابت تنگاتنگی که به طرفةالعینی می‌تواند از او یک ورشکسته اقتصادی بسازد، ناگزیر به استفاده از فرصت‌های بازار آزاد است و نمی‌تواند به سادگی بخشی از سرمایه را وقف فعالیتی فرهنگی نماید که به بازپس‌آوری اصل سرمایه در آن امیدی نیست. از این رو، ورود به ساحت وقف و نذر برای بسیاری نگران‌کننده و پراضطراب گشته و مانع سرمایه‌گذاری‌های وسیع در این زمینه می‏شود. کسانی که در این عرصه ورود پیدا می‌کنند نیز به صرف درصد کمی از سرمایه خود بسنده می‌نمایند»

و این طرح درصدد است راه‌حلی برای این مشکل بیابد!

پ.ن.
متن کامل در نشانی زیر قرار داده شد:
http://movashah.ir/fa/index.php?w=work&x=310


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  ضرر واقعی در بورس - یازده منهای یازده - جنگ ناگزیر - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
اجرت المثل! + دوشنبه 90 فروردین 15 - 9:37 عصر

این‌جا چه می‌کنی برادر؟ تو...، دادگستری کل؟
هر جای دیگه‌ای توقع داشتم ببینمت جز این‌جا.

- دادگاه تجدیدنظر، برای اجرت المثل.
مگر حکم طلاق چند ماه پیش نیامد؟
- اعتراض زده، اجرت المثل می‌خواهد، نفقه و حتی یارانه‌ها را.
بنده خدا هنوز گرفتار بود
یک‌سال و نیم تقریباً می‌شود که زنش رفته
هر چه بلا هم بوده، سرش آورده
قصه‌ای که سر دراز دارد
چقدر اجرت المثل شد؟
- اجرت المثل  ثابت نشد، نحله را زیاد کردم.
می‌گفت قاضی از خانم خواسته دو چیز را ثابت کند؛
اولاً این که برای کار کردن در خانه قصد دستمزد داشته است
واقعاً داشت؟
- چی می‌گی؟! در دادگاه، جلوی قاضی، با داد و هوار گفت:
«در تمام کارهای خانه قصد گرفتن اجرت المثل داشتم، ولی به شوهرم نگفتم»
ثانیاً این که زوج دستور کار به شما داده است.
چه گفت؟ تو دستور دادی؟
- خانم مدعی شد: «مرا مجبور به کار در خانه می‌کرد، تحت فشار بودم»
قاضی استفسار کرد: «یعنی مثلاً زوج هر روز دستور می‌داد چای دم کنید؟»

خانم چه گفت؟
- «اگر کار نمی‌کردم مرا توبیخ می‌کرد، من تحت فشار بودم، باید کار می‌کردم»
یعنی این قدر نامرد بودی و من خبر نداشتم، اخوی؟
- به خدایی که هر دومون اعتقاد داریم، نه!
اصلاً صبح که من از خانه بیرون می‌رفتم، خانم خواب بود
تا یازده تقریباً، هر روز.
مادرش  هم حتی بهش تذکر داده بود که این چه وضع زندگی است
تا ظهر خوابی، پاشو حداقل یه چیزی درست کن خودت بخوری!
کار منزل را هم که هر ماه کارگر می‌آمد
من هم کارهای شخصی خودم را خود انجام می‌دادم؛ شستن لباس و اتو و ...

آخر چه شد؟
- از قاضی خواهش کردم
تضرّع و التماس
آقا تمامش کنید
زود این طلاق اتفاق بیافتد و آرامش به زندگی من بازگردد
هر روز نگرانم دوباره از کلانتری نیایند منزل
این‌قدر که این خانم با مأمور در خانه ما آمده است
قاضی گفت مصالحه کنید، تمام شود
من هم یک میلیون تومان گذاشتم روی نحله، شد دو میلیون

داشتی مگر؟
- چه می‌گویی برادر، هیچ کس نداند تو که می‌دانی!
به قاضی گفتم: برای یک میلیون نحله هم باید قرض بگیرم
این قدر آبرو دارم که یک میلیون هم روی آن بگذارم و بیشتر مقروض شوم
از عزّتی که خدا داده استفاده می‌کنم

تمام شد؟
- نه، خانم مدعی بود که نفقه مدتی که خانه پدرش بوده را هم می‌خواهد
مگه حکم تمکین نداشتی؟
- داشتم، ولی خانم همچنان مدعی بود که من بیرونش کرده‌ام
من هم پرسیدم چقدر می‌شود؟
قاضی حساب  کرد و گفت هشتصد تومان
من هم آخرین کلام را گفتم:
آقای قاضی، نحله را بکنید دو میلیون و هشتصد تمامش کنیم

تمام شد اون‌وقت؟
- به همین سادگی که نه،
خانم کمی چانه زد با قاضی
قاضی هم گفت: این آقا که این‌قدر دارد کوتاه می‌آید
شما اگر می‌خواستی اجرت یا نفقه را هم بگیری، کلی شهادت و قسم و این‌ها نیاز داشت
ایشان که همه را پذیرفت
این شد که امضاء کردیم و حکم قطعی شد

طلاق هم دادی؟
- نه هنوز، رأی تا ده روز دیگر باید برسد
یعنی قاضی که نوشت رأی را
ولی تا برود دفتر شعبه و تایپ شود
دبیرخانه شماره شود
به شبکه وارد و در سامانه ثبت شود
به پیک و یا به اداره پست تحویل شود
تا به در منزل برسد و بگیرم
خُب خیلی طول می‌کشد خُب!

بنده خدا عجب رنجی کشیده در این یک سال و نیم
ولی روزهای آخر ِ گرفتاری است
گفتم: نگران نباش، آینده روشن‌تر است، مگر به یاد نداری که خدا گفت:
«بسم الله الرحمن الرحیم، ألم نشرح لک صدرک، و وضعنا عنک وزرک،
ألذی أنقض ظهرک، و رفعنا لک ذکرک، فإنّ مع العسر یسرا،
إنّ مع العسر یسرا، فإذا فرغت فانصب، و إلی ربک فارغب»
(سورة الشرح)
برو که رها شدی، کارت را بپرداز و به سوی پروردگارت بشتاب!

پ.ن. شگفتا...! با این واژه کلامش را آغازید و گفت:
من که هنوز برای قرض گرفتن دست خود دراز نکرده‌ام
آبروی خدادادی را وسیله نکردم
من که هنوز به کسی رو نیانداخته‌ام
این دیگر چیست؟!

مبلغ گردش شرح واریز کننده /ذینفع
+28,000,000 واریزح.ا بابت قرض الحسنه آزاد سازی دل سید حسابداری اداره کل خدمات نوین

حساب اینترنتی را باز کرده
به سایت بانک که رفته امروز
می‌گفت: بنده خدایی آمده و مبلغ را قرض داده است
پیش از آن‌که...
خدا حفظ کند اصدقاء را...!
خواست در وبلاگم بنویسم و رسماً از این دوستش تشکر کنم
گفت اولین فرصت که پس‌اندازهایش به این حد برسد
قرض را بازپس خواهد داد.
گفتم: «برادر، نگفتم خدا بزرگ است، نترس و توکل کن!»


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

<   <<   126   127   128   129   130   >>   >

شنبه 04 تیر 21

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر روحانیت بازی خواص فاصله طبقاتی دشمن فیلم ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مهدی موشَّح - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X