سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   

[ و گفته‏اند که در روزگار خلافت عمر بن خطاب از زیور کعبه و فراوانى آن نزد وى سخن رفت ، گروهى گفتند اگر آن را به فروش رسانى و به بهایش سپاه مسلمانان را آماده گردانى ثوابش بیشتر است . کعبه را چه نیاز به زیور است ؟ عمر قصد چنین کار کرد و از امیر المؤمنین پرسید ، فرمود : ] [ قرآن بر پیامبر ( ص ) نازل گردید و مالها چهار قسم بود : مالهاى مسلمانان که آن را به سهم هر یک میان میراث بران قسمت نمود . و غنیمت جنگى که آن را بر مستحقانش توزیع فرمود . و خمس که آن را در جایى که باید نهاد . و صدقات که خدا آن را در مصرفهاى معین قرار داد . در آن روز کعبه زیور داشت و خدا آن را بدان حال که بود گذاشت . آن را از روى فراموشى رها ننمود و جایش بر خدا پوشیده نبود . تو نیز آن را در جایى بنه که خدا و پیامبر او مقرر فرمود . [ عمر گفت اگر تو نبودى رسوا مى‏شدیم و زیور را به حال خود گذارد . ] [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
پای + جمعه 98 مرداد 4 - 5:0 صبح

مگر پای دیگری هم هست
غیر از سیب؟
اگر نیست
پس
چرا همیشه قید آن را ضمیمه می‌کنند؟!

این فرق داشت
با قبلی
قبلی را با دستوری که من دادم ساخت
این یکی را
با دستوری که در کلاس کیک‌پزی آموخته بود
از استاد



خمیرش خیلی بهتر
خوشمزه‌تر هم
باید هم
کلاس نباید فرق ایجاد کند؟

این بار هم من نخوردم
بچه‌ها تقسیم کردند
بین خودشان
دوست داشتند
خیلی زیاد

قال علی (ع): «مَنْ تَرَکَ قَوْلَ لَا أَدْرِی، أُصِیبَتْ مَقَاتِلُهُ» (نهج‌البلاغه، ح85)
کسى که از گفتن «نمى دانم» روى گردان است، به هلاکت و نابودى مى رسد. (ترجمه دشتی)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
موزه دفاع مقدس + چهارشنبه 98 مرداد 2 - 5:0 صبح

اصل موزه این‌جا بود
تالارهای اصلی
مسیری که واقعاً دیدن داشت
در منطقه عباس‌آباد تهران



گام به گام
مرحله به مرحله
حوادث جنگ را نشان می‌داد
حوادث انقلاب را
همه را تصویری
صوتی و گرافیکی
واقعاً دیدنی!

بچه‌ها دیدند
چیزهایی را که آن زمان ندیدند
نبودند تا ببینند
مدرسه‌هایی که خراب شده
خانه‌هایی که ویران شده
بمب‌هایی که نابود کرده
آزادگانی که اسیر شده
و عزیزانی که شهید شده
سنگرهای داغ کویری
یا سرد و خشک کوهستانی
مجسمه‌هایی از سرداران جنگ
و در انتها
نمونه‌ای هم از حرم مطهر حضرت سیدالشهداء (ع)

خیلی جالب بود
و جالب‌تر این‌که
اشتباهی مرتکب شدم
نمی‌دانستم
گوشی را درآوردم و عکس گرفتم
از بخش‌های مختلف
و در انتها
وقتی به خانه بازگشتیم
روی بلیط را که خواندم
ریز نوشته بود
قانونی که گذاشته بودند
تصویربرداری ممنوع بوده است و من نمی‌دانستم!

قال علی (ع): «دَرَجَاتٌ مُتَفَاضِلاَتٌ، وَ مَنَازِلُ مُتَفَاوِتَاتٌ، لاَیَنْقَطِعُ نَعِیمُهَا، وَ لاَیَظْعَنُ مُقِیمُهَا، وَ لاَیَهْرَمُ خَالِدُهَا، وَ لاَیَبْأَسُ سَاکِنُهَا» (نهج‌البلاغه، خ85)
بهشت را درجاتى است که بر یکدیگر برترى دارند، و منازلى است که با هم تفاوت دارند، نعمتش قطع نمى شود، مقیم در آن بیرون نمى رود، ماندگار در آن پیر نمى شود، و ساکن آن تهیدست و نیازمند نمى گردد. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
ماهواره بر + یکشنبه 98 تیر 30 - 5:0 صبح

موزه انقلاب اسلامی
و دفاع مقدس
ما و موشک‌ها
همه نسل‌های آن
ماهواره‌برهای ایرانی!



افتخارانگیز
غرورآفرین
انسان حال عجیبی پیدا می‌کند
وقتی
این موشک‌های بزرگ را می‌بیند
بچه‌ها که به آن دست هم زدند
خیلی از نزدیک
دیدن دارد!

هویت همین است
این‌که انسان
تعلّق اجتماعی پیدا می‌کند
به محیط
به مجموعه‌ای که با آن‌ها زندگی می‌کند
هم‌زبان است
هم‌فرهنگ
هم‌دین و آئین

ما نساختیم
ما زحمتی برای آن نکشیدیم
ولی
به اندازه آدم‌هایی که آن را ساخته‌اند
ما هم
از دیدن ماهواره‌برها لذّت بردیم!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - خودم 11 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
نرم افزار پشتیبان گیری پیامک به صورت Word و Excel + شنبه 98 تیر 29 - 7:13 عصر

برای همه ما اتفاق می‌افتد
پیامک‌هایی در گوشی داریم
نمی‌خواهیم پاک کنیم
ولی
نگران از دست رفتن آن‌ها هم هستیم
می‌خواهیم روی لپ‌تاپ یا رایانه رومیزی ذخیره کنیم
در چه فرمتی؟
به صورتی که بتوانیم بخوانیم و استفاده کنیم
و شاید
اصلاً بتوانیم در متن‌های دیگر خود بگنجانیم

این نرم‌افزار است
آن‌چه لازم داریم



مزایای این نرم‌افزار:
1. تاریخ شمسی
2. روز هفته ارسال یا دریافت پیامک
3. تبدیل سریع و بدون تأخیر
4. تبدیل به Microsoft word
5. تبدیل به Microsoft excel
6. تبدیل به متن ساده قابل ویرایش در Notepad
7. تبدیل به فرمت گفتگو و چت با طرحی زیبا
8. امکان پرینت و چاپ پیامک‌ها

ساده است
ابتدا با نرم‌افزار SMS Backup & Restore Pro
یک خروجی از پیامک‌ها می‌گیریم
نرم‌افزار خوب و سریعی است
ساده هم
یک فایل به ما می‌دهد
نام آن معمولاً ترکیبی از تاریخ و ساعت است



اکنون این فایل را به رایانه منتقل می‌کنیم
نرم‌افزار را اجرا کرده
نرم‌افزار SMStoPC
خیلی ساده فایل را می‌کشیم و می‌اندازیم داخل مربعی که تعیین شده
تصویر پاکت نامه در آن است
پیامک‌ها خوانده می‌شود
و
آماده خروجی گرفتن
خروجی‌هایی شبیه به این:



فراموش نکنید که این نرم‌افزار روی ویندوز کار می‌کند و نیاز به آن دارد!

==== لینک دریافت نرم‌افزار ===========================
نرم‌افزار را از این نشانی دانلود کنید: دانلود

=============================================

...
[دانلود فیلم]

تگ‌های جستجو: نرم‌افزار آرشیو پیامک - نرم‌افزار بایگانی پیامک - نرم‌افزار ذخیره پیامک - تبدیل پیامک به word - تبدیل پیامک به excel - تبدیل پیامک به ویندوز - تبدیل پیامک به اکسل - انتقال پیامک از اندروید به ویندوز - ویرایش پیامک در word - تاریخ شمسی در پیامک - تبدیل پیامک به تاریخ شمسی - نرم‌افزار پیامک شمسی - پرینت پیامک - چاپ پیامک


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
کیک یا بستنی؟ + جمعه 98 تیر 28 - 5:0 صبح

خودش می‌گفت: «کیک‌بستنی»
با ساکنی روی دومین کاف!

در کلاس یاد گرفته
دوره کیک‌پزی که رفته
من نخوردم
فقط دیدم

کیکی مخصوص
چید
کف و اطراف قالب را
و بستنی ریخت
و گذاشت تا سفت شود
در فریزر



من نخوردم
بچه‌ها خوردند و دوست داشتند
این نوع جدید از
«بستنی نونی» را
من که این نام را ترجیح دادم!

ترکیب کلمات مهم است
ترتیب آن‌ها
وقتی اول «کیک» را می‌آوریم
کیک اصلی می‌شود
بستنی فرعی
یعنی
کیکی که در آن بستنی استفاده شده

اما
اگر «بستنی» را مقدّم کنیم
بستنی اصل می‌شود
کیک بودن
می‌شود نوعی از آن
نوعی از بستنی
نوعی بستنی که شبیه به کیک است
«بستنی‌ کیکی»

در مضاف و مضافٌ‌الیه
در موصوف و صفت
جای کلمات مهم است
در معنا تأثیر می‌گذارد
کیک‌بستنی غلط است
این که مریم پخت کیک‌بستنی نیست
از نظر فلسفی!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
نقد نقض طرح + پنج شنبه 98 تیر 27 - 5:0 صبح

گویا رهبر فرموده اند که برای اجرای سند تحول 1 ساعت هم دیر است. بعضی دوستان در این راستا، خواستار نوسازی محتوای کتب درسی در سطح خیلی اساسی بودند...
نظر شما چیست؟

بسیار عالی‌ست
اگر بنده نیز چنین فرصت و امکانی داشتم
قطعاً تأخیر نمی‌کردم
اقدام می‌کردم
إن‌شاءالله کار به خوبی انجام شود
باید بشود
باید شروع کرد
البته خوب است واقعاً از پتانسیل‌های کشور استفاده شود
نیروهای انسانی خوبی دور هم جمع شوند
از نظرات کارشناسان باتقوا و متدیّن که کم هم نیستند
قطعاً خداوند یاری خواهد کرد
کسی را که برای یاری دین او اقدام کند

چند سال پیش سند تحوّل آموزش و پرورش را خواندم و به صورت نمودار در آوردم
از این لینک می‌توان دانلود کرد:
http://www.movashah.ir/fa/index.php?w=work&x=848
شاید به کار شما بیاید

چند مسئله وجود داره:
- حجم کار بسیار زیاد است. تغییر محتوای این همه کتاب درسی از ابتدایی تا آخر متوسطه با مبانی اسلامی آن هم در طی دو سال، کار عجله ای و سرهم کاری می شود.
- فرض کنیم که انجام شد. تا معلمان همراهی نکنند و سبک و شیوه ی سنتی خود را کنار نگذارند چنین کاری اثربخش نخواهد بود. کما اینکه در کتب راهنمای معلم که برای هر کتاب درسی چاپ شده است تاکید زیاد بر روی امثال کار گروهی بچه ها و روشهای جدید تدریس شده است ولی بیش از 90درصد معلمان اصلا به کتاب راهنمای معلم توجهی نمی کنند. کلاس های ضمن خدمت هم که اجباری برای معلمان می گذارند تاثیری که باید داشته باشد ندارد.
- تحول در آموزش و پرورش نیاز به تحول در دیگر ساختار های کلان جامعه نیز دارد. چیزی نیست که به صورت تکی و جدا از دیگر نظام ها بتوان دید. مثلا اینکه بگوییم حالا فعلا تحول در آموزش و پرورش ایجاد شود، بعد از آن سراغ دیگر نهاد ها رفت ممکن نیست.
نظرتان چیست؟

احسنت
دقیقاً همین است
مثال:
کارخانه پژو مدل 405 تولید کرده است
30 سال پیش
بعد خواسته 408 تولید کند
چند سال بعد
سایز چرخ‌ها را می‌خواهد عوض کند
نوع دنده را تغییر بدهد
موتور را قدرتمندتر می‌کند
حالا
این وسط
آیا شاسی 405 تحمّل این همه تغییر را دارد؟
ندارد
به خاطر همین ناچار است شاسی را نیز دوباره طراحی کند

سیستم این طور است
نظریه سیستمی هم همین است
یک تغییر در یک نقطه
اگر بزرگ باشد
در بسیاری دیگر از زیرسیستم‌ها نیز تغییر می‌طلبد

معمولاً در روش سنّتی
ما دو مرحله برای تغییر داریم
نقد
طرح

مثلاً موس کامپیوتر ایراد دارد
سرعت کافی ندارد
خوب کار نمی‌کند
این می‌شود نقد
تصمیم می‌گیریم موس جدید طراحی کنیم
می‌رویم سراغ طرح
سیستم داخلی موس را تغییر می‌دهیم
موس جدیدی طراحی می‌کنیم

این در نظریه سیستمی غلط است
استاد حسینی (ره)
یک گزینه جدید اضافه کرده است
نقض

او می‌گوید که برای اصلاح هر زیرسیستم
به سه گام نیاز داریم
نه دو گام
نقد
نقض
طرح

در بخش نقد همان کار قبلی را انجام می‌دهیم
موس کارآمد نیست و باید تغییر کند
در بخش نقض
تمام زیرسیستم‌های مرتبط با موس را تحلیل می‌کنیم
این‌که
تغییر در موس
چه تغییری در آن‌ها الزام می‌کند
یعنی کدام بخش‌های مرتبط نقض می‌شود کارشان
وضعیت فعلی‌شان
و بعد
در آخرین مرحله
سراغ طرح می‌رویم
ولی
نه این‌که فقط موس جدید طراحی کنیم
هم موس را طراحی می‌کنیم
و هم طرح قطعاتی که با آن در ارتباط هستند
مثل درگاه جدیدی که باید بتواند موس جدید را بشناسد
به جای پورت یو اس بی

وقتی ما بخواهیم آموزش و پرورش را متحوّل کنیم
باید آموزش عالی را هم متحوّل کنیم
باید رسانه را هم متحوّل کنیم
باید فرهنگ خانواده‌ها را هم متحوّل کنیم
شیوه آموزش معلم‌ها و فرهنگ کاری آن‌ها را هم
و خیلی دیگر
حتی نحوه تخصیص بودجه در سازمان برنامه را
و گرنه بودجه کافی برای مدارس جدید فراهم نمی‌شود

فرمایش شما صحیح است
ولی
این‌ها نمی‌شود
امروز نمی‌شود
زیرا هیچ‌کسی به این حرکت جامع با این گستره اعتقاد ندارد
یا باید دست روی دست گذاشت و نابودی کودکان را مشاهده کرد
و یا
پارتیزانی و چریکی عمل کرد
همین کاری که دوستان شما می‌خواهند انجام دهند
کار خوب امروز
بهتر از کار بهتر فرداست
چون معلوم نیست فردا اصلاً وقتی برای کار کردن باقی مانده باشد!

ولی همین امروز
برای این‌که کار خوب باشد
باید آدم‌های خوب و کارشناس را جمع کرد
نظر همه را شنید
نوشت
خلاصه کرد
جمع‌بندی کرد
به بهترین راه‌حل‌های ضربتی رسید

در پناه خدا


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - آقامنیر 118 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
اف چهار + چهارشنبه 98 تیر 26 - 5:0 صبح

موزه که رفته بودیم
انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
نوروز در تهران
یکی از جذّابیت‌ها
دو فروند هواپیمای جنگنده
یک F4 این طرف مسیر
یک F5 هم آن طرف

این‌که از نزدیک می‌شد دید
می‌شد حتی دست زد به بال‌ها
خیلی نزدیک

چند روز پیش در قم هم نصب کردند
یک F4
موقع نصب آن‌جا بودیم
با بچه‌ها



اگر چه این یکی خیلی نزدیک نیست
کمی در ارتفاع
ولی...

چرا ما عاشق هواپیما هستیم؟
چرا خلبانی را دوست داریم؟
چرا تماشای وسایل پرنده برای ما دوست داشتنی‌ست؟
چرا بشر همیشه در آرزوی پرواز به سر برده؟
راز آسمان چیست؟
راز صعود؟
راز تصعید و بالا رفتن؟
چرا وقتی با خدا راز و نیاز می‌کنیم به آسمان می‌نگریم؟


قال امیرالمؤمنین (ع): «وَ نَظَمَ بِلَا تَعْلِیقٍ رَهَوَاتِ فُرَجِهَا وَ لَاحَمَ صُدُوعَ انْفِرَاجِهَا، وَ وَشَّجَ بَیْنَهَا وَ بَیْنَ أَزْوَاجِهَا وَ ذَلَّلَ لِلْهَابِطِینَ بِأَمْرِهِ وَ الصَّاعِدِینَ بِأَعْمَالِ خَلْقِهِ حُزُونَةَ مِعْرَاجِهَا» (نهج‌البلاغه، خ91)
(خداوند) فاصله هاى وسیع و گشوده (کرات آسمانى) را بى آنکه بر چیزى تکیه داشته باشند، تنظیم نمود و شکاف هاى میان (هر کدام از آنها) را پیوند داد، آنها و نظائر آنها را به یکدیگر مربوط ساخت، و مشکل فرود آمدن فرشتگان را براى ابلاغ فرمان او، و بالا بردن اعمال مخلوقات را به آسمان، آسان نمود. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
ساخت ِ پاراوان + جمعه 98 تیر 21 - 11:5 صبح

خانه وقتی یک اتاق داشته باشد
جمعیت زیاد
دشواری‌هایی دارد
مثل تعویض لباس

کوچک که بودند یک دیواره کوچک ساختم
قدّ خودشان
پشت آن لباس عوض کنند
مثلاً وقتی قرار است بیرون برویم
با همین طبقات مخصوص کتابخانه
قفسه‌های فلزی



چندی بعد ناممکن شد
قدّ کشیدند و پشت آن جا نشدند
این شد که
این‌بار
پرده‌هایی به کمدهایشان متصل کردم
پرده‌هایی که خودم دوختم
برای کمدهایی که خودمان ساخته بودیم
این‌جا درباره‌اش نوشتم



جا نشدند
بزرگ‌تر که شدند
دیگر فاصله کمد تا پرده کم‌شان شد
همین امسال
ابزار دیگری نیاز بود
وسیله‌ای برای پنهان شدن
پاراوان

جستجو کردم
دو جا در قم
فروشگاهی برای این نوع دیوارک
پارتیشن
صد الی صد و پنجاه هزار تومان
برای هر لنگه

نداشتند
مراجعه که کردم
به هر دو
این شد که تصمیم به ساخت گرفتم

مثل همیشه رفتم سراغ نرم‌افزار
اندازه‌ها را وارد کردم
در کات‌مستر
و باز هم مثل همیشه
رفتم سراغ چوب‌بری براتی

چرا؟!
از همه ارزان‌تر
قیمت گرفته بودم
mdf را مترمربعی 67 هزار تومان
نوار متری 2 هزار
هزینه برش هم 6 هزار تومان گرفت
برای کار من
برای پاراوان
در کل 215 هزار تومان هزینه شد
دو سه ساعته تحویل داد

وای که چقدر یراق گران شده
دفعات قبل این طور نبود
این‌بار اما
فقط 146 هزار تومان هزینه یراق‌آلات شد
هشت عدد لولا
24 عدد صفحه دوخت
برای اتصال لنگه‌ها
150 عدد پیچ
و 12 عدد پایه

چارچوب‌ها که آماده شد
باید فکری برای پرده می‌کردم
آن‌چه درون قاب‌ها را بپوشاند
این شد که
فتوشاپ را گشودم

در اینترنت گشتم و ارزان‌ترین چاپ بنر را یافتم
فکر فردا
کوچه 25 صفائیه
بنر 3 متر در 1.5 متر را 67 هزار تومان چاپ کرد
دو ساعته هم تحویل گرفتم

در خانه
همه را مونتاژ کردیم
سر هم یعنی
پاراوان خودمان را ساختیم
دو پاراوان سه لنگه
از قرار هر لنگه‌ای 71 هزار تومان!



بچه‌ها خوشحال شدند
حالا
جایی برای پنهان شدن دارند
برای تعویض لباس
وقتی که بخواهیم بیرون برویم
یا به خانه بازگشته باشیم

عکس‌ها هم برایشان جذاب
مدام نگاه می‌کنند
می‌خندند و گاهی هم را مسخره
به تصاویر کودکی‌شان
از دیروز که تولید تمام شده

دیگر مهمان هم که بیاید
هر زمان که بخواهیم
می‌توانیم خانه را تقسیم کنیم
حدّ و مرزها را
دیواره‌های موقتی
قابل جابه‌جایی

حفظ حریم شخصی مهم است
حتی اگر خانه
به تعداد افراد اتاق نداشته باشد
پاراوان این کار را انجام می‌دهد

ما می‌توانیم
ما در این محاصره اقتصادی
در این تحریم
خودمان می‌سازیم
هر چه که نیاز داشته باشیم
در حدّ توان‌مان!

ما می‌توانیم
پس می‌مانیم
آن‌هایی که ناتوان‌اند
نمی‌توانند
آن‌هایند که می‌روند کانادا
ما توانا هستیم
پس مقاومت می‌کنیم!

قَالَ (علیه السلام): «یَا ابْنَ آدَمَ، الرِّزْقُ رِزْقَانِ: رِزْقٌ تَطْلُبُهُ، وَ رِزْقٌ یَطْلُبُکَ، فَإِنْ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاکَ؛ فَلَا تَحْمِلْ هَمَّ سَنَتِکَ عَلَى هَمِّ یَوْمِکَ، کَفَاکَ کُلُّ یَوْمٍ عَلَى مَا فِیهِ؛ فَإِنْ تَکُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِکَ، فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى سَیُؤْتِیکَ فِی کُلِّ غَدٍ جَدِیدٍ مَا قَسَمَ لَکَ، وَ إِنْ لَمْ تَکُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِکَ، فَمَا تَصْنَعُ بِالْهَمِّ فِیمَا لَیْسَ لَکَ؛ وَ لَنْ یَسْبِقَکَ إِلَى رِزْقِکَ طَالِبٌ، وَ لَنْ یَغْلِبَکَ عَلَیْهِ غَالِبٌ، وَ لَنْ یُبْطِئَ عَنْکَ مَا قَدْ قُدِّرَ لَکَ.» (نهج‌البلاغه، ح379)
اى فرزند آدم! روزى دو گونه است یکى آن روزى که تو به دنبالش مى روى و دیگرى آن روزى که به دنبال تو مى آید و اگر به دنبالش نروى باز هم به سراغ تو خواهد آمد بنابراین غم و اندوه تمام سال را بر همّ و غمّ امروزت اضافه مکن. غم هر روز براى آن روز کافى است. اگر در تمام سال زنده بمانى و جزء عمر تو باشد خداوند هر روز آنچه از روزى براى تو معین کرده است به تو مى دهد و اگر تمام آن سال جزء عمر تو نباشد چرا غم و اندوه چیزى را بخورى که مربوط به تو نیست؟ (بدان) هیچ کس پیش از تو نمى تواند روزى تو را دریافت کند و یا آن را از دست تو بیرون ببرد و آنچه براى تو مقدر شده است بدون تأخیر به تو مى رسد. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 - ساخت 12 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
فقدان لوله گذار + چهارشنبه 98 تیر 19 - 5:0 صبح

اگر یک واجب کفایی روی زمین مانده باشه، بر هر فرد مسلمان واجب است آن را انجام دهد. حال در مسئله ی به این مهمی همچون ربا در  نظام اقتصادی،  بر همگان تکلیف وارد است.
ولی حد آن را چگونه تشخیص دهم. آیا صرف آگاه سازی اطرافیان کفایت می کند، یا اینکه کار پژوهشی عمیق و آگاه سازی سطح  نخبگان اقتصادی جامعه در دانشگاه های کشور نیز بر امثال بنده واجب است؟

سؤال خوبی‌ست
تکلیف چیست؟

قبل‌ترها که با نظریه سیستمی آشنا نبودم
تصوّرم این بود
که اصل انجام تکلیف کافی‌ست
کاری هم به دیگران ندارد
مثلاً
من موظفم مردم را نسبت به مطلب الف آگاه کنم
شخص دیگری هم
وظیفه دارد برای مردم امکان عمل به الف را فراهم کند
حالا
شخص دیگر عمل به تکلیف نمی‌کند
به من چه؟
من
تکلیف خود را عمل می‌کنم
مگر اسلام جز این است؟

این اسلام فردی‌ست
این را بعد فهمیدم
این چنین اسلامی اجتماعی نمی‌شود
اسلام اجتماعی نظام‌مند است
سیستم دارد
روابط اجزاء مهم است
همکاری و همراهی آن‌ها
در چنین اسلامی
اگر فرد دیگر عمل به تکلیف نکرد
نه تنها تکلیف از من ساقط است
که اصلاً چه بسا گاهی «نباید» آن کار را انجام دهم

مثال معروف
دو نفر مشغول کار بودند
یکی می‌کَند و دیگری پُر می‌کرد
پرسیدند، گفتند:
ما سه نفر بودیم، یکی هم لوله می‌گذاشت
امروز نیامده
ما مشغول انجام تکلیف خود هستیم!

فرض بفرمایید که حضرت امیر (ع) وظیفه به قیام داشت
مقابل غاصبین خلافت
به چهل نفر اعلام کرد و خبر داد
آن‌ها نیامدند
فرض که بدون حضور آن‌ها قیام می‌کرد
آیا این عمل ایشان عمل به تکلیف بوده
یا خروج از تکلیف
و خیانت به اسلام و مسلمین؟

بعضی احکام در نظام این طورند
در حقیقت تمام احکام اجتماعی

فرض بفرمایید من وظیفه دارم مردم را آگاه کنم
نسبت به ربای در بانک
به نحوی که
دیگر در بانک سرمایه‌گذاری نکنند و پول خود را نگذارند
خب
اصل اسکناس که خودش سرمایه‌گذاری در بانک مرکزی‌ست
پس
باید اصل اسکناس را رها کنند
با چه معامله کنند
با طلا و نقره؟
آیا سازوکار آن در نظام دیده شده است؟

این می‌شود مردم‌آزاری
مانند این طب سنتی‌هایی که اخیراً باب شده
مدام مردم را از این خوردنی و آن خوردنی می‌ترسانند
اما بعد
جامعه پر است از کارخانه‌ها و محصولات این‌چنینی
مردم باید زجر بکشند یعنی؟
سابقاً نان جو ارزان بود و نان گندم گران
حالا برعکس شده
با تبلیغ این‌ها
نان جو گران‌تر از نان گندم
این می‌شود؟
این خودش مکیدن پول مردم توسط فرصت‌طلبان گیاه‌فروش است!

ما یک مجموعه هستیم
من و شما و دولت اسلامی
باید با هم همکاری کنیم
تا به یک هدف برسیم
اگر دولت تخلف می‌کند
نمی‌فهمد یا نمی‌خواهد که بفهمد
نمی‌شود که من بکَنَم و شما پُر کنی
دولت هم لوله نگذارد!

بحث ربا در نظام اسلامی با دولت اسلامی حل می‌شود
حالا اگر دولت نکرد
راه چیست؟
آیا راه این است که مردم را به خیابان بکشیم؟
تحت فشار تبلیغی قرار دهیم
زندگی آن‌ها را مختل کنیم؟
بگوییم از فردا خرید و فروش نکنید
زیرا پولی که در دست دارید پیوسته در حال رباست؟!
اصلاً اسکناس یک ابزار ربوی‌ست؟!
این را به مردم بگوییم چه می‌شود؟
مردمی که تا دیروز ناآگاهانه درگیر ربا بودند
امروز که نمی‌توانند درگیر ربا نباشند
پس
از امروز آگاهانه درگیر ربا خواهند بود!

آقای نصیری مصاحبه‌ای کرده بود
مهدی نصیری
همو که ماهنامه صبح را داشت
وقتی ما نوجوان بودیم
فساد دستگاه‌های دولتی را درج می‌کرد
پخش می‌کرد و در جامعه موج می‌ساخت
پرسیدند: چرا متوقف کردی؟
پاسخ داد:
دیدم هر چه فسادها را لو می‌‌دهم
هیچ دستگاهی اقدام نمی‌کند
وزارتخانه علیه من شکایت کرده
دادگاه رأی داده که حق با من است
خب که چه؟
یعنی وزارتخانه واقعاً دزدی کرده
ولی
برای مقابله با این دزدی کاری نمی‌کند
ایشان با خود اندیشیده
خود ِ این، اشاعه فحشا و ظلم است
دست برداشته
این‌که دزدی‌ها را لو بدهد و بعد مردم ببینند که دستگاه قضا با دزدی مقابله نمی‌کند!

من نمی‌دانم تکلیف شما چیست
ولی
یقین دارم که فردی نیست
تنهایی یعنی
باید گروه شوید
جمع شوید
با کسانی که ارتباطات ییشتری دارند
جمع نخبگانی می‌خواهد
افراد تأثیرگذار
مثلاً آقای [...] در این زمینه فعال است
سایت و گروهی هم دارند
برای مقابله با ربا
شاید اگر با آن‌ها مرتبط شوید
با هم به نقشه‌ای برسید
که بشود خواص جامعه را بیدار کرد
خواص اهل حق را
این شاید جواب بدهد
باید بررسی کرد و آزمود

موفق باشید و در پناه خدا
این دغدغه شما خیلی مبارک و مهم است
خداوند پشت و پناهتان باشد

در دو روز اخیر تمامی پست های "چه کنیم" از شما را خواندم. برای بنده بسیار مفید بود. از اینکه آن ها را در وبلاگ قرار داده بودید سپاسگزارم.
اگر امکان جواب گویی به این سوال دارید ممنون می شوم بفرمایید که شما تکلیف خود را به طور کلی(اعم از حوزه اقتصادی و اندیشه های علامه حسینی و غیره) چه چیزی تشخیص داده اید؟ اگر چه تکلیف هر شخصی متناسب با خود اوست،‌ ولی پاسخ شما ممکن است به بنده نیز کمک کند.   

حقیر نیز روی موضوع تکلیف خیلی فکر کرده‌ام
جامعه یک امر سازمانی است
گروهی اتفاق‌ها می‌افتد
فردی نیست
مثال معروف:
یکی زمین را می‌کَند و دیگری پُر می‌کرد
چه می‌کنید؟
ما سه نفر بودیم
یکی می‌کِند و دیگری لوله می‌گذاشت و آخری پُر می‌کرد
نفر وسط امروز نیامده است!

جامعه این‌طور است
اولی اگر حرکت کند
دومی اگر نباشد
اولی کار عبثی کرده است
نه فقط عبث
که اشتباه
چون قاعده بازی را بر هم زده
و فرصت را از دیگران گرفته
در زمان‌های بعد یعنی

من حقیقت این است که منتظرم
منتظر حوادثی
اتفاقاتی که می‌افتد
و بن‌بست‌هایی که فشار می‌آورد
مدعی‌هایی که کنار می‌کشند
وقتی ادعایشان به دیوار می‌خورد
و ناکارآمدی‌اش جلوه‌گر می‌شود
فتنه‌هایی که جامعه ما امروز آبستن آن است
شاید کمی دردناک
ولی
تا تشنگی نباشد کسی آب نمی‌نوشد
کسی به دنبال راه می‌گردد که قصد حرکت داشته باشد
امروز
نخبگان ما
دچار روزمرگی‌اند
غیر از اندکی
من شخصاً در حال مطالعه هستم تا شرایط مناسبی را ببینم
وقتی که یک بزرگی پرچمی را بلند کند
قیامی را آغاز کند
مثل حضرت امام (ره) در انقلاب سیاسی
تا من هم بروم زیر آن پرچم
همراهی کنم إن‌شاءالله

شما راه دیگری در نظرتان هست؟
بفرمایید استفاده می‌کنم

قبول دارم که فتنه 88 در نهایت به نفع نظام تمام شد، ولی اگر بخواهیم صبر کنیم تا فتنه ای آغاز شود تا خواص بیدار شوند،‌ چه بسا ممکن است به خاطر فتنه ها  وضعیت آنقدر وخیم شود که تا خواص بخواهند بیدار شوند و دنبال راهکار بگردند،‌ به جامعه ضربات سهمگین و جبران ناپذیری وارد آید.
چنین تشبیهی به نظرم می رسد: اگر بدن انسان را مشابه با جامعه در نظر بگیریم فتنه مشابه با واکسن می ماند که بدن را وادار به تولید پادتن برای مقابله با آن می کند و سیستم ایمنی را تقویت می کند. ولی کسی که مریض شده است، واکسن چه سودی برای او دارد؟ حال او را بدتر نمی کند؟  واکسن را به بدن سالم می زنند نه مریض. جامعه ی ما نیز مریض اقتصادی و فرهنگی و .... است. بیم آن دارم که اگر خواص هرچه زودتر بیدار نشوند و نسخه های علوم اسلامی تولید نگردد، فتنه ها جامعه ی مان را در چاهی بیندازد که بیرون آمدن آن بسیار سخت باشد.
در مورد فیزیک اسلامی، بنده بدین باورم که اگر پایه های اولیه ی آن ریخته شود، در تبیین پدیده ها و رفع مشکلات زیاد موجود در نظریات فعلی، زیبایی آن به قدری زیاد است که بسیاری از اساتید فیزیک(خواص) جامعه را جذب خود می کند، مگر اساتیدی که واقعا معاند باشند. حتی نمود عینی آن نیز با ساخت وسایلی که نتوان با فیزیک فعلی توضیحشان  داد بروز می کند. (مثلا ابزاری که در ساخت آن، نوع جدیدی از نیرو به کار رفته باشد.)   
آن زمان است که با بیداری این خواص، حرکت در جهت تولید فیزیک اسلامی توسط آن ها شکل خواهد گرفت. چه بسا علوم انسانی نیز به خاطر پایه های فلسفی فیزیک اسلامی تاثیر زیاد خواهند پذیرفت.
اما در مورد علوم اقتصادی به نظرتان چنین چیزی ممکن است؟ واقعا اگر مبانی اقتصاد، اسلامی شود بحث های پایه ای اقتصاد نظیر مالکیت، کار، ارزش و ... اسلامی گردد، ولو در حد اولیه،‌ در حدی که فطرت ها را بیدار سازد. آنگاه زیبایی اقتصاد اصیل برای خواص جامعه حیرت انگیز نخواهد بود؟ آن ها را به حرکت در جهت تولید اقتصاد اسلامی وا نمی دارد؟

مشکل تحوّل در علوم این است
که
تا به عمل نرسند
زیبایی خود را نشان نمی‌دهند
طبق فرمایش شما
تا
فیزیک نظری نیروهای جدید را در عمل به کار نگیرد
آن را توهّم می‌پندارند
نمی‌پذیرند
صرف چند معادله خیالی

در اقتصاد هم همین است
شهید صدر نظریات جدید دارد
در کتاب اقتصادنا
فصل آخر را که بخوانید
درباره ملکیت زمین حرف تازه دارد
خیلی هم خوب است
اما
چهل سال است به آن توجه نشده
هیچ توجهی
چرا؟
زیرا به عمل نرسیده
و کسی باور نمی‌کند
باور نمی‌کنند که عملی باشد
از سوی دیگر هم
تا باور نکنند
قبول نمی‌کنند که در جامعه پیاده شود

صبر کنید
به یک دور باطل می‌رسیم
تا باور نکنند اجازه نمی‌دهند اجرا شود
تا اجرا هم نشود
باور پدید نمی‌آید که عملی‌ست
این‌جاست که کار سخت می‌شود

مسائلی از این دست هم
مسائل حکومتی
«بخشی» که نمی‌شود عمل کرد
نمی‌شود مثلاً فقط در یک شهر اتفاق بیافتد
بحث پول است
بحث رباست
باید بانک مرکزی متحوّل شود
تمام بانک‌ها تغییر کنند
روال اجرایی‌شان متحوّل شود
این‌ها که با یک تصمیم ساده ممکن نیست

یعنی
اقتصاد، اسلامی نمی‌شود
مگر همه‌اش بشود
یا همه یا هیچ است
نمی‌شود اسکناس که اساس آن بر رباست وجود داشته باشد
ولی مثلاً در کنارش ما صندوق قرض‌الحسنه بزنیم
آن هم با پول کار می‌کند
پول وقتی ربوی شد
از اساس...

یعنی جایگزینی طلا و نقره با پول از ابتدا ربوی بوده
معادلات بانک مرکزی برای نشر اسکناس ربوی بوده
بانک‌ها با خلق پول اختراع شده
نمی‌شود بخشی عمل کرد که
نمی‌شود یواش‌یواش اسلامی کرد
یا همه یا هیچ است
یا همه کشور باید اقتصاد جدید را بپذیرد
یا همچنان کاپیتالیزم بتازد

پس
آن دور باطل مشکل‌ساز می‌شود
حتی در مسئولین متدین ما
انسان‌های خوب ما هم
قبول نمی‌کنند
خواص اهل حق یعنی
می‌ترسند به نسخه جدید عمل کنند
زیرا آن را باور ندارند
زیرا کارآمدی آن را که ندیده‌اند
خب چه کنیم که ببینند؟
باید عمل کنیم دیگر
عمل هم که معلّق است به باور آن‌ها

شما چه راهی را پیشنهاد می‌کنید
برای خروج از این لوپ
از این حلقه باطل
از این دوران امری که پایان ندارد؟
چطور آن را بشکنیم؟

نیروهای جدید(در سطح کوانتوم)  را به عنوان مثالی عرض نمودم. فیزیک اسلامی چارچوب های رایج را می شکند. حتی در همان سطح فیزیک نیوتونی که نمود عملی آن خیلی خیلی مشهود تر است.
 اگر به خواص فیزیک بگوییم که مثلا انرژی جنبشی به تعریفی که رایج کرده اند اصلا قادر نخواهد بود فلان و فلان پدیده ها را توضیح دهد! و یا اصلا اگر به درستی بیندیشیم با تعاریف رایج از فلان و فلان مفهوم فیزیک در تعارض است و سازگاری درونی ندارد. آنگاه به اندیشه فرو نمی روند؟ آیا بت فیزیک نیوتونی برایشان شکسته نمی شود؟ خصوصا اگر تک تک مفاهیم فیزیک نیوتونی به چالش کشیده شود و در موضع راهکار، بگوییم که اگر مفاهیم را این گونه ی جدید تعریف کنیم نه تنها این مشکلاتی که بر شمردیم ندارد بلکه چقدر تصویر روشن تری ارائه می دهد. به نظرتان در این صورت خواص بیدار نمی شوند؟
پذیرش اینکه باید دست روی دست گذاشت و منتظر بحران های اقتصادی برای بیداری خواص بود، برایم سخت است.
پاسخی که از از گروه [...] دریافت کردم چنین است:
سلام رویکرد ما رویکرد امام خمینی هست. ایشون با توده مردم انقلاب کردن. امیدی به خواص جامعه خصوصا اقتصاددانهانیست
اونها سیستم بانکی کشور رو صرفا بهش نقد دارن
اونها هژمونی بانک رو قبول دارن و به دنبال حذف بانک و الگوی جایگزین نیستن
لذا امیدی خیلی به اقتصاددانها نیست. ما باید کار رو با عموم مردم جلو ببریم

نمی‌دانم
یعنی مطلب برای خود من هم چندان مشخص نیست
این‌که
باید دست روی دست بگذاریم؟
یا اقدامی کنیم؟
چه اقدامی؟
مسأله این است
ما چه اقدامی باید انجام دهیم؟
چه در فیزیک
چه در اقتصاد
چه در خیلی از علوم دیگر
واقعاً چکار می‌توانیم بکنیم؟
این سؤالی‌ست که من هنوز هم درگیر آن هستم
شاید به همین خاطر است
که منتظرم
تا یک کسی یک کاری بکند
من هم بیافتم دنبالش
چه کسی؟
نمی‌دانم... :(

انشاالله که خداوند ما را در یافتن صراط مستقیم راهنمایی نماید.
در اقتصاد شاید تکلیف این باشد که ما نیز جزئی از خواص شویم تا هم دولت و هم دیگر خواص، حرف ما را بشنوند و خریدار داشته باشد.
به خاطر دارم که طبق فرمایش شما زمانی که استاد زنده بود سعی داشتید که بین ایشان و استاد مصباح مباحثه صورت گیرد. حال که این امر صورت نگرفت، به طور خاص در زمینه ی اصالت ربط، آیا تاکنون شده است که با یکی از اصالت وجودی ها مباحثه کنید و با دلایل استاد حسینی دیدگاهشان را نقد کنید؟ در هر حال در زمینه های فلسفه ی اسلامی خواص اهل حق کم نیستند و بیداریشان نسبت به مباحث استاد حسینی راحت تر.

بله
در زمینه فلسفه بحث کردم
اصالت ربط را ارائه کردم
با اصالت وجودی‌ها چند دوره بحث داشتم
آخرین دوره همین یک ماه پیش
پیش از ماه مبارک رمضان
با یکی از اساتید مؤسسات قم
بحثی را شروع کردیم
قرار شد بعد از ماه مبارک ادامه پیدا کند

متأسفانه نمی‌توانم نتیجه این بحث‌ها را مثبت تلقی کنم
البته که برای خود حقیر تجربه خوبی بود
ولی
این‌که توانسته باشم طرف مقابل را متقاعد سازم
این اتفاق نیافتاد
که قطعاً و بی‌تردید
ناشی از ضعف و کاستی‌های حقیر است
و نیاز به مطالعه و تحقیق و دقت بیشتر دارم

آن روزی که تلاش کردم جلسه مناظره‌ای بین دو استاد برگزار کنم
استاد مصباح و استاد حسینی
زیرا
گمان می‌کردم آقای مصباح بی‌اطلاع است
از آن چه آن سید می‌گوید
ولی بعدتر
خبردار شدم که آقای میرباقری جلسه داشته است
و به عرض آقای مصباح رسیده
مباحث استاد حسینی (ره)
و حتی در مراسم ختم استاد حسینی
در مسجد محمدیه
خودم بودم
خودم دیدم
آقای مصباح هم تشریف آوردند
یعنی
به عنوان یک حوزوی احترام قائل بودند برای مرحوم آسیدمنیرالدین
ولی
از نظر مباحث علمی
نپذیرفته بودند

در پناه خدا


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - آقامنیر 118 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
توانایی ِ حلّ + سه شنبه 98 تیر 18 - 5:0 صبح

استفاده از رایانه محدود است
در خانه ما
از کودکی‌شان
چون بیشتر برای بازی‌ست
نباید که افراط کنند

رایانه زمان‌سنج داشت
دو سه ساعت در روز روشن می‌شد
محدودیت
اساس تنازع
دعوا گاهی اتفاق می‌افتاد:
«نوبت منه»
«نه، نوبت منه»

شکایت
به نزد من می‌آمدند
گاهی فراموش کرده دفعه قبل که بازی کرده
داد و هوار راه می‌انداختند

- خب بچه‌ها
من رایانه را خاموش می‌کنم
هر وقت که توانستید مسأله را «حل» کنید
روشن می‌شود!

اعتراض اگر می‌کردند
- ببینید!
اگر شما سر بازی با رایانه دعوا کنید
معنایش این است
آن‌قدر وابسته به بازی شده‌اید
که
توان توافق با هم را از دست داده‌اید
این یعنی خطر
این یعنی بازی دارد روی شما اثر می‌گذارد
بازی نباید منشأ دعوا باشد
بازی برای شادی و خوشحالی‌ست
اگر غیر از این شد
ناگزیر می‌شوم حذفش کنم!

چه شد؟
نتیجه این سخت‌گیری
مدت‌ها گذشته
«توانایی حلّ مسأله» پیدا شده
حالا
سر هر چیزی که دعوایشان می‌شود
مثلاً همان رایانه:
سیدمرتضی: «نوبت منه، اول من اومدم»
سیداحمد: «نه، نوبت من بود، دفعه قبل تو بازی کردی»
+ «بابا، سیداحمد نمی‌ذاره بازی کنم»
= «صبر کن! بیا خودمون حلّش کنیم، بابا بیاد کامپیوترو خاموش می‌کنه»
+ «خب پس نوبت منه»
= «قرعه‌کشی می‌کنیم»
+ «باشه»
= «هر کی مث مریم بیـــــــــــــــــاره...»



توانایی حلّ مسأله تمرین می‌خواهد
یک مهارت است
هر انسانی لازم دارد
برای
ورود به جامعه
کودکان ما باید یاد بگیرند مشکلات خود را حل کنند
بدون نیاز به واسطه!

کتب أمیرالمؤمنین (ع): «أَمْسِکْ عَنْ طَرِیقٍ إِذَا خِفْتَ ضَلَالَتَهُ، فَإِنَّ الْکَفَّ عِنْدَ حَیْرَةِ الضَّلَالِ خَیْرٌ مِنْ رُکُوبِ الْأَهْوَالِ» (نهج‌البلاغه، ن31)
در راهى که از گمراهى در آن بترسى قدم منه، زیرا حفظ خویش به هنگام سرگردانى بهتر از این است که آدمى خود را در امور خطرناک اندازد. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

<   <<   41   42   43   44   45   >>   >

دوشنبه 04 اردیبهشت 22

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مهدی موشَّح - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X