سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

توکّل، دژ حکمت است . [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
یلدای تاریخ گذشته + پنج شنبه 97 آذر 29 - 5:0 صبح

اول سید احمد
بعد سیده مریم
هر کدام همین سؤال:
«فردا مدرسه جشن یلدا داریم، چی ببریم؟»

اول برای سید احمد
بعد هم برای مریم
هر کدام حدود نیم ساعت
توضیح دادم و حرف زدم

من یه سؤال دارم:
ما چرا جشن می‌گیریم؟
نه ما فقط
همه دنیا
مردم اصلاً
انسان‌ها
چرا جشن می‌گیرند
جشن برای چیست؟

خوش باشند؟!
اگر برای خوش‌گذرانی‌ست
خب چرا یک روز خاص
چرا هر وقت که دلشان می‌خواهد نه؟!

خوب گوش کن!
همه انسان‌ها
همه تمدن‌ها
همه جوامع
جشن می‌گیرند تا ارزش‌های خود را منتقل کنند
چیزهایی را که برای‌شان مهم است
یعنی چی؟!

فکر کن من کشاورز بودم
صدها سال پیش
قبل از این که تقویم باشد و محاسبات نجومی امروزی
می‌خواستم دانه بکارم
و باید در بهار این کار را می‌کردم
امسال چه بکارم؟
پنج تا کاسه بر می‌داشتم
در یکی عدس
در یکی نخود
در یکی لوبیا
در یکی گندم
مثلاً در آخری هم جو می‌ریختم
یکی دو هفته بماند
کدام بیشتر سبز شده و بهتر رشد کرده؟
آها، عدس
پس آب و هوای امسال با عدس سازگارتر است
امسال عدس می‌کارم



خب باید این امر مهم را به فرزندانم یاد دهم
که به موقع بکارند
که بهترین را بکارند
که بیشترین محصول را به دست آورند

تو اسم هم‌کلاسی‌های اول دبستانت یادت هست؟!
نیست
انسان فراموش می‌کند
بچه‌های من هم فراموش می‌کنند به موقع بکارند
وقت کاشت را
پس چه کنم؟
طعم زیبایی به آن می‌دهم
خاطره می‌سازم
خاطره‌هایی لذّت‌بخش
طعمی به یاد ماندنی

عید نوروز پدید آمد
پول می‌دهم تا حالش را ببری
لذّتی که یادت نمی‌رود
هر سال که می‌شود منتظری
کی نوروز می‌شود تا سبزی پلو و ماهی بخوری
عیدی بگیری
مهمانی بروی
آجیل و هزار جور شیرینی جذّاب
چرا؟!
از ذهنت نرود!

جشن، ابزار هدایت است
هدایت اجتماعی
جامعه این‌طور امتداد خود را مشخص می‌کند
مسیری که می‌خواهد برود را
روشن می‌کند و پیشاپیش ترسیم می‌نماید

جشن در همه اقوام و ملل بوده
حتی در تاریک‌ترین اعماق جنگل‌های آمازون
اما این را
این ابزار را
برای انتقال ارزش‌های مهم به کار می‌گرفتند
جایی که بقای‌شان به آن وابسته بوده

حالا
می‌بینی که هر سال
ما تولّد پیامبر (ص) را جشن می‌گیریم
کیک هم می‌خریم
چرا؟!
انسانی که 1400 سال پیش به دنیا آمده
63 سال بعد هم از دنیا رفته
امروز چرا؟!
زیرا به زندگی ما بسته است
به حیات و ممات‌مان
اگر یادمان برود گمراه می‌شویم
خدا را فراموش می‌کنیم
احکام هدایت و رستگاری را
بدبخت می‌شویم و پس از مرگ بیچاره
دست‌مان خالی
اگر یادمان باشد، امیدی هست
که ابدی در بهشت بمانیم
زیرا ما فانی نیستیم
ما جاودانه و ابدی خلق شده‌ایم

اما یلدا
ما بلندترین روز سال را جشن نگرفتیم
اول تیر
اول تابستان
بلایی هم سرمان نیامد
حالا بلندترین شب سال را بگیریم؟!
چه منفعتی برای‌مان دارد؟!

در گذشته داشته
پیرمردی بوده
بزرگ دهکده
کشاورز و دامدار
اول زمستان مهم است
پیغام فرستاده: همه روستا را جمع کنید
برای این‌که بیایند هم
حسابی دستور داده پذیرایی کنند
دور هم
تا جمع شوند:
ببینید فرزندان من!
امشب طولانی‌ترین شب سال است
سرما می‌آید
برف
بوران
دام‌ها در خطر هستند
از فردا صبح شروع کنید به پوشاندن طویله‌ها
اصطبل‌ها
سقف خانه‌ها را مرمّت کنید
لباس‌های گرم آماده کنید
لحاف و تشک‌های زمستانی را از گنجه‌ها
پستوها
انبارها را آماده کنید
وارد سخت‌ترین روزهای سال می‌شویم

تا یادشان نرود
تا فراموش نکنند
تا هر سال خودبه‌خود به یاد بیاورند
آن را جذّاب کرده
قصه‌هایی از گذشته گفته
از سال‌های سخت برفی قبل
آن روزها بخاری و گاز مثل امروز که نبوده
زمستان واقعاً می‌کشت
هر سال قربانی می‌گرفت
یلدا یک خاطره‌سازی بود
جشنی برای حفظ انسان‌ها
ناگهان وسط برف گیر نکنند!

اما امروز
تاریخ آن گذشته
کاربردی که ندارد
پس چرا هنوز جشن یلدا باقی مانده؟!

نمانده بود
کم‌رنگ شده بود
برای چند دهه
ما نوروز و یلدای کم‌رنگی داشتیم
چه شد که پررنگ شد؟!

دشمن
رسانه
آمریکا و انگلیس شبکه‌های رادیویی
و بعد ماهواره‌ای
که چه؟!
فکر کردند و دیدند اسلام قدرت گرفته
جمهوری اسلامی قوی شده
بررسی و تحقیق
جشن‌های دینی زیاد شده
ارزش‌های اسلامی را به نسل‌های بعد منتقل کرده
این‌طور که نمی‌شود
این‌طور نمی‌شود یک ملّت را گمراه کرد
باید کم‌رنگ شود
چه؟!
فرهنگ دینی
تا به نسل‌های بعد منتقل نشود
تا یادشان برود
تا تغییر کند

رادیوهای آمریکایی و ماهواره‌های انگلیسی
و رادیوهای انگلیسی و ماهواره‌های آمریکایی
رسماً
هر سال نوروز گرفتند و یلدا
تبلیغ کردند و تشویق
چطور؟!
سلبریتی‌های‌شان را آوردند
لخت جلوی دوربین
جذّاب کردند تا منحرف کنند
داخل چه شد؟!

صداوسیمای ما هم اشتباه کرد
فکر نادرست:
مردم‌مان دارند آن‌ها را می‌بینند
فقط به خاطر یلدا و نوروز
برهنگی و فساد و عرق‌خوری را
خب خودمان بگیریم
تا آن‌ها را نبینند
این شد که دستوری عمل کردند
نوروز و یلدا را تا توانستند پررنگ کردند
آب به آسیاب دشمن
هدفی که غرب تلاش می‌کرد با زحمت برسد
با هزینه
پول خرج کند
با پول بیت‌المال
خودمان به انجام رساندیم
امروز هم که می‌بینی
حتی در مدرسه هم یلدا و نوروز می‌گیریم!

چه خوب، نه؟!
غرب همیشه تلاش کرده همین‌طور پیش برود
آدم‌ها را با پول خودشان نابود کند
نیاز نباشد از جیب بدهد
مفت و رایگان نابود می‌سازد
بدون خرج و مخارج!

حالا به من بگو
خاطره‌ای که از تولد پیامبر (ص) داری
مقایسه‌ای
با خاطره‌ات از یلدا
من می‌گویم
تولّد پیامبر (ص) در ذهن تو
تا می‌شنوی
این را می‌آورد:
به زور برویم در نمازخانه
بوی گند جوراب‌های بدبو
یک ساعت باید تحمّل کنی
می‌خواهی بالا بیاوری
چند دانش‌آموز هم به زور تئاتر بازی می‌کنند
بی‌مزه و حوصله‌سربر
بعد هم سخنرانی
هر لحظه منتظری تمام شود و فرار کنی
حداقل از این گرمای دم‌کرده
شیرینی خشکی هم که می‌دهند
در گلویت گیر می‌کند
به زور پایین می‌دهی
با عطر پایی که همه نفست را فرا گرفته!

اما یلدا
هم‌کلاسی‌ها لباس‌های محلّی می‌پوشند
رنگ‌وارنگ
آجیل و شیرینی و انواع خوردنی‌ها
تزئین و سفره و دور هم
آن هم در کلاس خودمان
با معلّم
نه سخنرانی و نه برنامه‌های ملال‌آور
خوش هستیم و می‌خندیم

ببین فرزندم!
این دو خاطره را در ذهنت مرور کن
کدام می‌ماند
و کدام می‌رود؟
پنجاه سال بعد
به نظرت فرزندان تو و فرزندان آن‌ها
کدام ارزش‌ها را از ما به ارث می‌برند؟!



این‌ها را به هر دوی‌شان گفتم
جداجدا:
از من مخواه تو را به مسیر نادرست هدایت کنم
با همکاری در جشن نوروز و یلدا
هر دو به ظاهر پذیرفتند
اما اولی
رفت تخمه آفتابگردان خرید و برد مدرسه
دومی
چیزی با خود نبرد
به جای آن
یک انشا نوشت
نوشت تا ببرد در مدرسه بخواند
درباره یلدایی که تاریخ آن دیگر گذشته!

قال الأمیر (ع): «بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً [صلی الله علیه وآله] رَسُولَ اللَّهِ لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ وَ إِتْمَامِ نُبُوَّتِهِ مَأْخُوذاً عَلَى النَّبِیِّینَ مِیثَاقُهُ، مَشْهُورَةً سِمَاتُهُ کَرِیماً مِیلَادُهُ، وَ أَهْلُ الْأَرْضِ یَوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ أَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ وَ طَرَائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ... فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَکَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ... خَلَّفَ فِیکُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِیَاءُ فِی أُمَمِهَا إِذْ لَمْ یَتْرُکُوهُمْ هَمَلًا بِغَیْرِ طَرِیقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ.» (نهج‌البلاغه، خ1)
خداوند محمّد رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله را براى به انجام رساندن وعده اش، و به پایان بردن مقام نبوت مبعوث کرد، در حالى که قبولى رسالت او را از تمام انبیا گرفته بود، نشانه هایش روشن، و میلادش با عزت و کرامت بود. در آن روزگار اهل زمین مللى پراکنده، داراى خواسته هایى متفاوت، و روشهایى مختلف بودند... چنین مردمى را به وسیله پیامبر از گمراهى به هدایت رساند... آن حضرت (به وقت انتقال به آخرت) هر آنچه را انبیاء گذشته در امت خود به ودیعت نهادند در میان شما به ودیعت نهاد، که پیامبران امتها را بدون راه روشن، و نشانه پا برجا، سر گردان و رها نگذاشتند. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - فرهنگ 89 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
می تو + یکشنبه 97 آبان 27 - 5:0 صبح

وحشتناک است
آمار مؤسسه گالوپ
اتفاقی دیدم
عجب نگران کننده:
36 درصد زنان آمریکایی نگران هستند
نگران تجاوز
یعنی احساس امنیّت ندارند
امنیّت اجتماعی
زیاد نیست؟!
یعنی از هر سه زن یکی‌شان احساس ناامنی می‌کند در جامعه ایالات متحده!



خبر را خودتان ببینید: اینجا

یک‌سال هم هست که جنبش افشاگری راه انداخته‌اند
هشتگی در شبکه‌های مجازی
هر کسی که مورد تجاوز واقع شده
پنهان بوده
بیاید لو بدهد
تا نگرانی‌ها کم شود مثلاً (!)
اما نشده
بیشتر هم شده تازه
گمان کرده‌اند با اشاعه‌اش کم می‌شود یعنی
چه انتظاری!؟

قال علی (ع): «وَ قَدْ عَلِمْتُمْ اَنَّهُ لایَنْبَغى اَنْ یَکُونَ الْوالِىَ عَلَى الْفُرُوجِ وَالدِّماءِ والْمَغانِمِ وَالاَْحْکامِ وَ اِمامَةِ الْمُسْلِمینَ الْبَخیلُ فَتَکُونَ فى اَمْوالِهِمْ نَهْمَتُهُ، وَ لاَ الْجاهِلُ فَیُضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ، وَ لاَ الْجافى فَیَقْطَعَهُمْ بِجَفائِهِ، وَ لاَ الْخائِفُ لِلدِّوَلِ فَیَتَّخِذَ قَوْماً دُونَ قَوْم، وَ لاَ الْمُرْتَشى فِى الْحُکْمِ فَیَذْهَبَ بِالْحُقُوقِ وَ یَقِفَ بِها دُونَ الْمَقاطِعِ، وَ لاَ الْمُعَطِّلُ لِلسُّنَّةِ فَیُهْلِکَ الاُْمَّةَ.» (نهج‌البلاغه، خ131)
شما مى دانید که حاکم بر نوامیس و جان و اموال و احکام نباید بخیل باشد تا در گردآورى مال مسلمانان به نفع خود حریص باشد، و نباید جاهل باشد تا با جهلش مردم را گمراه کند، و نباید ستمکار باشد تا آنان را به ستم خود از حقوقشان محروم نماید، و نباید در وحشت از دست به دست شدن دولتها باشد تا قومى را بر قوم دیگر ترجیح دهد، و نباید رشوه خوار در حکم و داورى باشد تا حقوق مردم را از بین ببرد و در رساندن حق به صاحبش توقف نماید، و نباید تعطیل کننده سنّت پیامبر باشد تا به این سبب امّت را دچار هلاکت کند. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: دشمن 13 - فرهنگ 89 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
حمایت ِ صنفی + چهارشنبه 97 تیر 20 - 5:0 صبح

نهی از منکر برای چیست؟
برای حذف منکر
که منکر نباشد
که ترک کند
که دیگر تکرار نکند
وگرنه اگر «تعمیق» منکر باشد
این‌که منکرهای بدتر روی دهد
که دیگر نهی از منکر نیست!

سه‌شنبه‌بازار
با بچه‌ها
در حال خرید میوه
صدای بلندی آمد
مردی سر شیخی فریاد می‌کشید
حرف‌های ناروا
شیخ هم
روحانی محترم هم داد می‌زد
قضیه روشن شد
آخوند می‌گفت: چرا زنت را این‌طور بیرون آورده‌ای
مرد: من اصلاً به خدایی که تو می‌گی اعتقاد ندارم!
و هزار حرف ناروای دیگر
و بی‌ادبی به اهل بیت (ع)
نزدیک دعوا بود
ولی فیزیکی نشد
در حدّ فحاشی
به تمام مقدّسات
و ما از دور
فاصله صد متری شاید
فریاد را شنیدیم

تمام شد
سریع رفت
آن‌که فحاشی می‌کرد
و پیرمردی
سمت من آمد:
- شما چرا حمایت نکردی؟ از هم‌لباسی خودت؟! من خودم طلبه سال 62 هستم!

عذرخواستم و رفت
و با خود فکر کردم
آیا باید به خاطر هم‌صنف بودن مداخله می‌کردم؟!
از کاری که آن را نادرست می‌دانم؟!

من بارها برخورد کرده‌ام
نهی از منکر هم
بارها در همین صفائیه
و خیابان ارم هم
ولی نه در جلوی همسرش
در خلوت
مرد را صدا می‌کنم:
آقا یک لحظه تشریف بیاورید!
وقتی از زنش جدا شد
آرام در گوشش:
وضعیت خانم شما مناسب نیست، لطفاً اصلاح بفرمایید.
و تمام
و خداحافظ
و دست هم می‌دهم با بنده خدا
که واقعاً او را بنده‌ای از بندگان خدا می‌دانم
اشتباه کرده
بله
قطعاً
ولی نباید که تشجیعش کنم
به غیرت نمی‌آید
هر مردی که جلوی زنش بی‌غیرتش بخوانی؟!
مرد این طور است
می‌خواهد جلوی زن و فرزند قوی باشد
ضعیف نمی‌خواهد
وقتی جلوی همسرش نهی از منکر کنی
احساس تکلیف می‌کند
تکلیفی غریزی
تا زمینت نزند ول نمی‌کند
تا تحقیر نشود
انسان این است
ضعیف

من این روش را مؤثر نیافتم
روش نهی از منکر مقابل چشم دیگران
به لج‌بازی می‌افکند
اثر نمی‌گذارد
و مگر در نهی از منکر «احتمال اثر» شرط نیست؟!

تجربه دوران دبیرستان است
وقتی در بسیج بودم
آن‌چه دیدم
حرف و سخن بسیار
ولی یک چیز را مطمئن هستم:
من به خاطر هم‌لباس بودن از کسی حمایت نمی‌کنم
حمایت باید از حق باشد
نه از صنف
اشتباه اشتباه است
از هر کسی که سر بزند!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: روحانیت 20 - فرهنگ 89 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
مراعات ِ پیک + پنج شنبه 97 تیر 14 - 5:0 صبح

چند بار اعلام کرده‌اند
مصرف برق نگران‌کننده شده
ما هم مشارکت می‌کنیم

ساعات پیک را نوشته‌ام
دوازده ظهر تا پنج عصر
هشت شب تا یازده
در این ساعات تمام چراغ‌ها را خاموش می‌کنیم
تلویزیون را هم از ساعت دو عصر به بعد
کولر را هم خاموش می‌کنیم و بعد دوباره روشن
یعنی نصف زمان کار کند
کمی تاریکی را تحمّل می‌کنیم
و کمی گرما
تا وظیفه اجتماعی خود را عمل کرده باشیم
تا بقیه انسان‌ها به رنج نیافتند

بچه‌ها پذیرفته‌اند
توجیه شده‌اند
هم نسبت به آب
هم برق
قرار گذاشتیم حسّاس باشیم
نگران هم‌وطنان‌مان

ما سهم داریم
همه ما
در صرفه‌جویی
وقتی کشور گرفتار بحران برق و آب باشد
ما هم باید سهم خود را ادا کنیم

از آن فراتر فرهنگ است
کودکان‌مان باید یاد بگیرند
نسل ما اگر اسراف‌کار بار آمد
نسل بعد نیاید
متفاوت از ما

اگر همه خانواده‌ها جدی بگیرند
مسأله حل می‌شود
بحران برطرف
مهم این است که «انسان» باشیم
بخواهیم
همین کافیست!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - فرهنگ 89 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
آموزش دفاع از حرم + سه شنبه 97 خرداد 15 - 5:0 صبح

با بچه‌ها رفتیم
قطعه مخصوص
جایی برای مدافعان حرم
چند قسمت
هر بخش پرچمی متفاوت
احتمالاً گردان‌های مختلفی بوده

فاتحه خواندیم
برای شهدای مدافع حرم
همه با هم

ارزش‌ها را نمی‌شود یاد داد
کودک باید فرا بگیرد
خودش
آموزشی نیست
آموختنی‌ست
چگونه؟!

کودک اولویت‌ها را فرا می‌گیرد
وقتی رفتار والدین را ببیند
چه چیز برایشان مهم است
چه چیز غیرمهم

برایشان گفتم:
«اگر می‌توانستم می‌رفتم!»
این‌که بدانند پدرشان هم مشتاق بوده
اگر نتوانسته
امکانش را نداشته
ایثار را یاد بگیرند
اصلاً زیارت قبور شهدا برای همین است
یا لیتنی کنتُ معهم را
تا فأفوز فوزاً عظیما*



دستشان درد نکند
کنار این قطعه
تانک و توپ و نفربر و ضدهوایی هم گذاشته‌اند
بچه‌ها خیلی دوست داشتند
ساعتی را صرف بازی با آن‌ها

آیا جنگ خوب است؟!
آموزش جنگ؟!
تحریک کودکان به آن؟!

قطعاً خیر
ما مسلمانیم
انسان
از جنگ بیزار
اما دشمن هست
دشمن تابع ابلیس است
همیشه دشمن وجود دارد
تا ابلیس هست

وقتی جنگ همیشگی‌ست
آمادگی نیز
نمی‌شود کودکان را جنگجو بار نیاوریم
ارزش‌های دفاعی را
مبارزه برای احقاق حق بشریّت
اگر نیاموزد
انسانیّت به خطر می‌افتد!

* «وَإِنَّ مِنکُمْ لَمَن لَّیُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْکُم مُّصِیبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّـهُ عَلَیَّ إِذْ لَمْ أَکُن مَّعَهُمْ شَهِیدًا، وَلَئِنْ أَصَابَکُمْ فَضْلٌ مِّنَ اللَّـهِ لَیَقُولَنَّ کَأَن لَّمْ تَکُن بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُ مَوَدَّةٌ یَا لَیْتَنِی کُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِیمًا» (نساء:72-73)
یقیناً از شما کسی است که [از رفتن به سوی جنگ] درنگ و کُندی می کند، پس اگر به شما [رزمندگانی که به جنگ رفته اید] آسیبی رسد، گوید: خدا بر من محبت و لطف داشت که با آنان [در میدان جنگ] حاضر نبودم. و اگر بخشش و فضلی از سوی خدا به شما رسد چنان که گویی میان شما و او هرگز دوستی و مودّتی نبوده، [و از جنگ شما با دشمن آگاهی نداشته، و برای اینکه از پیروزی و غنیمت سهمی نبرده، آه سردی می کشد و] می گوید: ای کاش من هم با آنان بودم، پس به کامیابی بزرگی دست می یافتم. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - فرهنگ 89 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
غربال ِ دغل + شنبه 97 خرداد 12 - 5:0 صبح

چرا آخه؟!
پول‌پرستی تا به کجا؟!
حدّ ندارد؟!
نهایت؟!
دنیاپرستی بعضی دنیاپرستان!

آری چنین است
چاه ویل
رفتن به قهقرا
عشق ِ ثروت
بر سرعت سقوط می‌افزاید
هر چه که پیش‌تر می‌رود

نامه‌ای از مدرسه
تحت عنوان غربال‌گری
گفتند پاهای کودکان شما را بررسی می‌کنیم
کج نباشد
دستگاهی
مشابه همان‌چه که یک روزی در خندوانه دیده بودم
ظاهری شبیه به ترازوی دیجیتال
صافی و درستی اسکلت بدن
رضایتنامه
همراه ده هزار تومان
نوشته بود: اگر بیرون ببرید 80 هزار تومان باید بدهید!

جواب را که آورد
برگه‌ای پرینت شده
اعلام خطر:
پاهای فرزند شما X است
یعنی زانوها به سمت داخل
برعکس زانوهای پرانتزی!

نگاه کردم
این‌جور به نظر نمی‌رسید
نگرانی‌ام زمانی برطرف شد
که کارت ویزیت را دیدم
نشانی دکتری در صفائیه
پیشنهاد:
در اولین فرصت به این مطب مراجعه کنید!

من می‌فهمم
ولی کودک چه
او که این تجربه را ندارد
از کلاّشی و حقه‌بازی بی‌خبر
او نمی‌داند
و توضیحش هم سخت
مریم اصرار کرد که برویم
او نگران شده بود
وقتی جواب آزمایش را خواند
برای ویزیت

چقدر وقت گرفت؟!
پیش دکتر که رفتیم؟!
نه بیش از سی ثانیه
پاهایش را جفت کرد
نگاهی از دور
گفت: هیچ موردی ندارد
نه در ستون فقرات
و نه در زانوها
کاملاً راست و درست
- پس گزارش دستگاه چه؟!
این‌طور جواب داد:
این دستگاه ما کمی ایراد دارد
گاهی جواب نادرست می‌دهد!



حرصش تمام شد؟!
به دنیا؟!
به پول؟!
خیر...
ادامه داد:
ایشان مقداری اضافه وزن دارد
ممکن است در بزرگسالی کف پایش صاف شود
کفی طبی بنویسم؟
همین‌جا می‌سازیم برایش!
پرسیدم: چند؟
- صدهزار تومان!
عجب...
نپذیرفتم
به جای آن
خواهشی کردم
مؤدبانه:
- حالا که خدمت شما رسیدیم
یک نگاهی هم به پاهای این دو پسرم بیاندازید
مشکلی نداشته باشند

چه شد؟!
چه می‌شد؟!
اگر یک نگاهی هم به پای آن دو می‌انداخت
نفری سی ثانیه زمان
همه کار ما دو دقیقه هم نمی‌شد

چه پاسخ داد؟
پذیرفت؟
قبول کرد آن‌ها هم پایشان را جفت کنند و یک نظر کارشناسانه بیاندازد؟!
ارتوپد است دیگر
تخصص دارد
نگاهش با نگاه ما متفاوت

حاشا و کلاّ
خداوند انسان را از حرص حفظ کند
خداوند ما را در امان بدارد
پناه بر خدا از دنیاپرستی
مِنّ و مِنّی کرد:
آن‌ها را در یک فرصت دیگر معاینه می‌کنم!

بله
درست است
دلش نمی‌آمد
می‌خواست برای هر کدام سی هزار تومان بگیرد
سی هزار تومانی که داده بودیم
فقط برای مریم بود
برای سی ثانیه
ثانیه‌های بیشتر
یعنی پول بیشتر!

هیچ نگفتم
خارج شدیم
آدمی که ده تومان در مدرسه
سی تومان در مطب
یک برگه هم جدا کرده بود از دفترچه
یعنی یک تعرفه‌ای هم از بیمه می‌گرفت
صد تومان هم برای کفی...
این آخری را زیر بار نرفتم البته

گفتم: دخترم!
نگران نباش
خودمان کفی خوب می‌خریم
رفتیم خیابان امام خمینی (ره)
روبه‌روی پمپ بنزین
آن‌جاها پر است از فروشگاه‌های لوازم پزشکی
دمپایی طبی خریدم
در خانه بپوشد
برای بیرون هم
کفی طبی
داخل کفش ورزشی
کفش رسمی‌اش را هم
امسال از کفش ملّی که خریدیم
طبی انتخاب کرد

این ماجرا گذشت
کف پای دختر من صاف نیست
پاهای او نیز
نه ایکس است و نه پرانتزی
از این بابت خدا را شاکرم
اما...
از بابت حرص پزشکان جامعه‌ام
به خدا پناه می‌برم
خدا نکند انسان بیمار شود و کارش به این طایفه بیافتد
خوب کم دارند
من که فعلاً خاطر ندارم دیده باشم
خوبش به تور ما نخورده است
هر چه دیده‌ام همین‌طور!

در هر صورت
این رفتارها آخر و عاقبت ندارد
بهشت و جهنم وجود دارد
این را باید باور کنیم!

قال امیرالمؤمنین (ع): «حُبُّ المالِ یُوهِنُ الدِّینَ و یُفْسِدُ الیَقینَ» (غررالحکم، ح4876)
مال دوستى، دین را سست و یقین را تباه مى‌کند.

پ.ن.
این قصه تمام
ولی مدتی پیش رفته بودم بیمارستان امام رضا (ع)
یکی از مسئولین پذیرش صحبت‌مان شد
کمی که نقد کردم
قفل زبانش گشود:
با طرح تحوّل ... زده‌اند
دکتر متخصص قبلاً ماهی 20 میلیون تومان درآمد داشت
حالا به 200 میلیون تومان رسیده!
- ماهی؟!
بله!
او این‌طور می‌گفت
و فردی که کارش با متخصصین است
به نظر نمی‌رسد ناآگاه باشد
و حرف ناروا...


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - فرهنگ 89 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
زندان ِ تلگرامی + سه شنبه 97 خرداد 8 - 5:0 عصر

یکی از دوستان نوشته است
در روزنامه صبح نو
و در وبلاگ خود
عالی
حرف دل خودمان
عیناً نقل می‌کنم
فقط با کمی اینتر ِ اضافه!



شما هم کانال تلگرام دارید؟
درست مثل خیلی دیگر از کسانی که حرفی برای گفتن دارند
من
شما
و حتی خانواده‌های ما نیز
حالا
یک کانال اختصاصی تلگرام دارند
و می‌توانند
همه‌ی حرف‌های خود
و خبرهای مهم خانوادگی و اجتماعی خود را
در کانال‌های تلگرام نشر دهند

بعضی از این کانال‌ها حتی
به بیش از یک میلیون مخاطب هم رسیده‌اند
چه جالب
می‌توانی برای یک میلیون نفر حرف بزنی
و عکس و فیلم برایشان بگذاری
می‌توانی کارهای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی کنی
با این حجم مخاطب می‌شود حتی حزب هم تشکیل داد

جالب‌تر این‌که تلگرام یک ابزار بین‌المللی نیست
ابزاری است که در کشور روسیه و ایران کاربرد وسیع‌تر یافته
و به‌سرعت ابزارهای اطلاع‌رسانی دیگر را نیز زیر چتر خود گرفته
و حتی بعضی را نیز
خفه کرده است

این‌که سرور تلگرام در انگلیس است یا جای دیگر
این‌که اطلاعات کجا ذخیره می‌شوند و در اختیار چه کسانی قرار می‌گیرد
نه که اهمیتی ندارد
تلگرام نباشد
ده‌ها وسیله و برنامه‌ی ارتباطی دیگر هست که به جای تلگرام از آن استفاده کنیم
و کارمان را پیش ببریم؛
واتساپ
وی‌چت
وایبر
اینستاگرام و فیسبوک و...
از این دسته‌اند
که هر یک
ابزارهایی هستند برای ردیابی و گرفتن اطلاعات انبوه
دسته‌بندی و فروش اطلاعات این ابزارها نیز موضوعی نیست
که چندان پوشیده مانده باشد

تلگرام اما چیز دیگری است
با ویژگی‌های جذاب و خواستنی‌تر
می‌توانی گروه‌های بزرگ چندین هزار نفری تشکیل دهی
و کانال‌های اطلاع‌رسانی با مخاطبان انبوه ایجاد کنی
این امتیازی نیست که بتوان به راحتی از آن گذشت
آن مخاطبان انبوه و انتقال و ارسال مطالب آسان
و ایجاد یک کانال فقط در کمتر از یک دقیقه

اما با این امکان فوق‌العاده و تاریخی
چرا این وسیله فقط در ایران این‌قدر پرکاربرد است؟
چرا مترقیان امریکایی و اروپایی از آن استفاده نمی‌کنند؟

پاسخ به این پرسش ساده است
اشتباه نکنید
نمی‌خواهم بگویم تلگرام یک ابزار جاسوسی از ایرانیان است
بله هست
دیکشنری این نرم‌افزار به بیش از ده‌میلیون واژه خاص در سراسر دنیا مجهز شده
تا به محض تایپ از سوی کاربر
آن کاربر را به کاربران ستاره‌دار تبدیل کند
اما امکاناتی که این برنامه به دست داده است
خیلی خطرناک‌تر از یک وسیله‌ی جاسوسی است؛
تلگرام ابزاری است برای محصور کردن مردم
در یک حصار رسانه‌ای
تا فقط خودشان برای خودشان حرف بزنند
و صدایشان بیرون نرود
یک چیزی مثل عایق صوتی
و این در این‌جا خیلی خطرناک است
شما مطلب می‌نویسی تا دنیا متوجه تفکر و حرفت بشوند
اما در کانال‌های رنگارنگ تلگرام
بر اساس استانداردهای جهانی حفظ حریم خصوصی
فقط آنانی متوجه می‌شوند که عضو کانال یا گروه‌اند
و این یعنی به اندازه‌ی جمعیت زمین
دایره‌ی مخاطبانت کاهش می‌یابند

اطلاعات و کانال‌های تلگرام در موتورهای جستجو قابل بازیابی نیست
در سال‌های اخیر وبلاگ‌هایمان را تعطیل کردیم
و به کانال‌های تلگرامی کوچیدیم
و این یکی از
بزرگ‌ترین اشتباهاتی بود که فقط ما گرفتارش شدیم
و نه غربی‌ها و حتی عرب‌ها

اطلاعاتی که در صفحات وب منتشر می‌شود
می‌تواند در همان گوگل و موتورهای جستجوی دیگر
ترجمه شود
به فرهنگ‌های مختلف راه یابد و دیده شود
آیا دانش و یا حتی حرفی که در تلگرام می‌زنیم
در خود کانال‌های تلگرامی قابل بازیابی و استفاده است؟
تمام اهمیت نکته در همین است
برنامه‌ریزی سازمان‌های امنیتی دنیا
در حال زندانی کردن اندیشه‌ی ماست؛
در حال
به زنجیر کردن حرف‌ها و ایده‌های ماست
که قبل‌تر از این
در وبلاگمان می‌نوشتیم
نوشته‌های وبلاگ ما در موتورهای جستجو
با کلیدواژه‌های بی‌شمار قابل دستیابی بود
اما حالا
با این پدیده‌ی خطرناک
گمان می‌کنیم که با مخاطبی انبوه سروکار داریم؛
ولی
به واقع
این‌گونه است که داریم خودمان برای خودمان در زندانی مجازی سخنرانی می‌کنیم

با این اوصاف
آیا نمی‌توان تلگرام را ابزاری برای به زنجیر کشیدن اندیشه‌های ایرانی دانست؟


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرهنگ 89 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
آقامَنِشی + دوشنبه 97 خرداد 7 - 5:0 عصر

«مَنِش» یعنی عادت
ملکه
اخلاق
رفتاری که همیشگی باشد

آقامنش کیست؟
غربی‌ها می‌گویند: جنتلمن
ما می‌گوییم: داش‌مشدی
انسانی که همیشه مانند یک «آقا» رفتار می‌کند
آقا نه به معنای تحت اللفظی
نه به معنای دقیقاً «مرد»
که به معنای «بزرگوار»
انسانی که می‌بخشد
و رحم می‌کند
و کمک می‌نماید
و صبر می‌کند
بر خطاهای دیگران
و بر ضعف‌هایشان

چند روز پیش
دوستی و تماسی
درخواستی
نمایشگاهی
بیست تا کار که مرد می‌تواند در منزل انجام دهد
کمک همسر باشد
اجابت کردم



گرافیک را خودشان زدند
متن‌ها فقط از من

انسان می‌تواند
همیاری و همکاری
تا برسد به همدلی
توضیحی که چنین نگارش یافت:

کار منزل آسان شده است. خانه‌داری کلاً. مثل گذشته نیست. نه از دستاس خبری است و نه جاروی دستی. چین آمده و قیمت کالاهای اساسی را پایین آورده، لوازم منزل. برای هر جنس گرانی، ارزانی هم هست. جاروبرقی و فریزر دیگر در تمام خانه‌ها تقریباً. زندگی روستایی هم شبیه شهری شده. در این میان، اوقات زن‌ها خلوت، کار کمتر، سرعت افزایش که بیابد، غذا هم سریع‌تر حاضر می‌شود. مواد اولیه آماده زیاد شده. سبزی را هم دیگر نیاز نیست پاک کنند و خُرد. خُردکرده می‌شود خرید، با قیمتی نه چندان نامناسب. پس همکاری شوهر در خانه عملاً ضرورتی نمی‌یابد. اما… مطلبی دیگر در بین است. همکاری، ارتباط می‌افزاید و خاطرات مشترک. هر موفقیتی که با هم به دست بیاید، امتیازی برای همدلی‌ست. حتی اگر در حدّ یک آشپزی مشترک باشد. مرد چه کارهایی می‌تواند در خانه انجام دهد؟!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خانواده 57 - فرهنگ 89 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
درمان ِ سازمان ِ تنبل 11 + چهارشنبه 97 خرداد 2 - 6:0 عصر

برای نهادینه شدن «نوآوری سازمانی»
و دستیابی به «دانش سازمانی»
و حفظ «تجربه سازمانی»
در انتخاب مدیران و ارتقاء شغلی
مبتکرین و افرادی که امتیاز بیشتری از ثبت نوآوری گرفته‌اند
آنان‌که حق ابتکار بیشتری در فیش حقوق‌شان ثبت است
اولویت خواهند داشت

اگر مدیر واحدی باید عوض شود
از بین کارمندانش
فردی که بیشتر نوآوری داشته
امتیاز بیشتری برای مدیریت واحد دارد
و این انتخاب
باید به صورتی واضح و محسوس
اتفاق بیافتد
که تمامی پرسنل
آن را درک نمایند

به این ترتیب
ما از تأسیس واحد «جذب و پردازش ایده» بی‌نیاز می‌گردیم
نه هزینه اضافی به سازمان تحمیل می‌نماییم
و نه بدبینی پرسنل را نسبت به ساختار سازمان تشدید

با این شیوه
وظیفه ارتقاء هر واحد
به همان واحد
و ارتقاء هر سمت شغلی
و پست سازمانی
دقیقاً به همان پست و سمت
واگذار می‌گردد
بهترین نوع توسعه سازمان
و کارآمدترین روش برای پیشرفت فعالیت‌ها

دیگر کاری نداریم
جز این‌که بنشینیم و منتظر باشیم
تا بیشترین تحوّلات مثبت
با کمترین هزینه
در سازمان ما
رخ دهد
و به صورت ارگانیک و خودکار
سازمان
به سوی تعالی حرکت نماید
و هر روز بهتر از دیروز
عمل کند.

متن کامل این نوشته را
به صورت یک‌جا
از این نشانی می‌توانید دریافت کنید!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرهنگ 89 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
درمان ِ سازمان ِ تنبل 10 + سه شنبه 97 خرداد 1 - 6:0 عصر

با این تدبیر
پرسنل
نه تنها تلاش می‌نمایند فکر خود را به کار انداخته
راه‌هایی را
برای ارتقاء فعالیت‌های حوزه کاری خود
در سازمان
بیابند
به جذب ایده از دیگران نیز حریص می‌شوند

وقتی انتقادی یا پیشنهادی
از سوی مراجعه‌کنندگان یا مشتریان سازمان
ارائه شود
با تمام وجود
توجه می‌نمایند
به سرعت آن را پردازش کرده
پروار نموده
بال و پر داده
در قالب نوآوری پیشنهاد می‌کنند

با توجه به نزدیک بودن کارمند به محل کار
و حوزه عملیاتی و اجرایی مرتبط با ایده و نوآوری
بسیار بهتر می‌تواند
ایده‌های مناسب را از نامناسب تشخیص داده
آن‌ها را غربال نماید
پیشنهادات و انتقادات طرح شده
از سوی مشتریان را
بهتر تحلیل می‌کند
و بهترین‌ها را
گزینش می‌نماید

[ادامه دارد]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرهنگ 89 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

<      1   2   3   4   5   >>   >

جمعه 103 آذر 2

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
فرهنگ - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X