سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

بهترینِ برادران، کسی است که هرگاه او را از دست بدهی، پس از او زندگی را دوست نداشته باشی . [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
مسأله شناخت 24 + یکشنبه 99 دی 28 - 5:0 صبح

ماه امتداد دارد
بخشی از ماه را می‌بینیم
بخشی را نمی‌بینیم
میدان هم بخشی از خود ماه است
که تا دریا کشیده شده
و از آن گذشته
بخشی از دریا بخشی از ماه است
ماه و آب با هم ترکیب شده
محصول جدیدی پدید آمده
آب در ارتفاعی جدید!
 
اگر بگوییم میدان ماه هم بخشی از خود ماه است،‌آنگاه باید بین میدان گرانشی زمین و ماه و خورشید و یا هر جسم دیگری تمایز قایل شویم. من در فاصله ای از زمین یک ذره ی آزمون قرار می دهم. میدان گرانشی را به صورت عملیاتی تعریف می کنند به این صورت: " نیرویی که به واجد جرم این ذره آزمون وارد می شود را مقدار میدان گرانشی در آن نقطه از فضا می گویند." در فیزیک تنها تمایز بین نیروی گرانشی زمین و ماه و خورشید بر یک ذره، به فاصله آن ذره تا آن ها و نیز جرم آن ها بر می گردد. خود خورشید یا ماه یا زمین بودن ملاک نیست. یعنی اگر به جای خورشید هر جرم آسمانی دیگر با همان جرم خورشید قرار داشت همان تاثیر را روی ذره بر جای می گذاشت. استاد حسینی"ره" که می فرمایند میدان ماه بخشی از خود ماه است بایست تاثیر خود ماه بودن نه چیز دیگر بودن  را بر ذره اثبات نمایند. چیزی که تاکنون در اندازه گیری ها مشاهده نشده است.
 
اما  اگر میدان گرانشی ماه معلول ماه است  و بفرمایید که" چطور می‌شود یک علت در جایی تأثیر بگذارد که خودش بر آن مسلط نیست و در آن حاضر نیست؟ فلاسفه می‌گویند که علت باید واجد تمامی کمالات معلول باشد"

پاسخ می دهیم که در اینجا صحبت از علت وجودی نیست که حاوی تمامی کمالات معلول باشد و در همه جا همراه معلول باشد. بلکه علت معده یا اعدادی منظور است. همانگونه که به توپی ضربه می زنیم و توپ به جسمی برخورد می کند من علت معده برای توپ هستم نه علت وجودی که نیاز به همراهی با توپ باشد.

اگر دو شیء از هم جدا باشند
اگر مرزی بین آن‌ها باشد
این دو
هرگز نمی‌توانند در هم اثر کنند
اثر
تأثیرگذاری
لازمه‌اش اتصال است
باید در هم داخل شوند
باید جزئی پیدا کنیم که هم از ماه باشد و هم  از دریا

در نسبیت عام تاثیر زمین بر روی یک جسم چگونه است؟ می گوییم جرم زمین،  فضازمان اطرافش را خم می کند و این فضازمان خمیده بر روی هر جسمی که بر روی آن قرار گرفته است تاثیر می گذارد و باعث می شود جسم در مسیرهای ژئودزیک(خطوط مستقیم) حرکت کند.  فضازمان همچون بستری است که اجسام بر روی آن قرار گرفته اند. آیا در توصیف نسبیت عام مشکلی می بینید؟ فضازمان در ذات جسم داخل می شود و این کار شدنی است زیرا بستر آن است. اجتماع ضدین نیز نیست. مثال پارچه ای که خم شده است و گلوله بر روی آن به دنبال خمیدگی سُر می خورد مثال خوبی است. 

پروتون الکترون را جذب می‌کند
چهار نیروی اساسی فیزیک
نیرو جاذبه می‌سازد
میدان می‌سازد
میدان اثر
اما
تحلیل آن چیست؟

سعی می کنم تاثیر پروتون بر الکترون را توصیف کنم. ببینید اشکالی پیش می آید؟

پروتون میدان الکتریکی تولید می کند و این میدان روی الکترون تاثیر می گذارد.  در نظریه ی میدان کوانتومی،  این میدان را با نوعی فوتون ها به نام فوتون های مجازی توصیف می کنیم.

من سوال را به این شکل مطرح می کنم. زمانی که فوتون(خواه مجازی یا حقیقی) به الکترون می رسد چه گونه روی آن تاثیر می گذارد؟ خصوصا اگر قائل به مرزی بین آن ها باشیم.

در نظریه میدان کوانتومی، الکترون و فوتون را به صورت ذرات نقطه ای فرض می کنند. درنتیجه نگرانی در مورد مرز وجود ندارد. ولی در نظریه ریسمان که الکترون و فوتون به صورت ریسمان هایی مرتعش در نظر می گیرند چه می شود؟

در نظریه ریسمان می گویند همین که فوتون به الکترون می خورد و در جهتی دیگر بر می گردد در لحظه ی بر خورد ریسمان فوتون با ریسمان الکترون یکی می شود. به هم متصل شده و تبدیل به یک ریسمان می گردند. مثلا ریسمانی با ارتعاش بیشتر حاصل می شود و در لحظه ای بسیار کوتاه این ریسمان به دو ریسمان تجزیه می گردد. می شود دوباره  الکترون و فوتون. الکترون ثانوی با الکترون اولیه دیگر هم فرکانس و انرژی نیستند زیرا فوتون روی آن اثر گذاشته است.

ممکن است بپرسیم چگونه دو چیز با جنس متفاوت در لحظه ای با هم یکی می شوند؟ آیا الکترون و فوتون در لحظه ی برخورد دو ذات مستقل هستند که یک فضا را اشغال کرده اند؟ خیر در واقع نظریه ریسمان به ما می گوید که الکترون و فوتون هم جنس هستند ولی ارتعاش و شیوه ی چرخش آن ها با هم متفاوت است. در لحظه ی برخورد دو چیز هم جنس یکی می شوند و ارتعاش ها جمع می شود. این که اشکالی ندارد؟

تشبیه می کنم:

پارچه ای گسترده و پهن را در نظر بگیرید که قسمتی از آن پارچه با تار و پود ضخیم بافته شده است که در حال نوسال است. آن قسمت را نظیر الکترون در نظر بگیرید. بر روی پارچه یک موجی ایجاد می کنیم که مشابه فوتون است. زمانی که موج روی پارچه(فوتون) به قسمت ضخیم (الکترون) می رسد موج ها تداخل می کنند. اگر موج ورودی ضعیف باشد برمی گردد و اگر قوی باشد از آن عبور می کند.  در لحظه ی برخورد موج ها، دو موج تداخل می کنند که البته این به معنای اجتماع ضدین نیست.

 

فرمودید:
«باید بین میدان گرانشی زمین و ماه و خورشید و یا هر جسم دیگری تمایز قایل شویم»
مگر می‌شود نشویم
مگر تمایز ندارند؟
میدان گرانش زمین
اشیاء را به سمت زمین می‌کشد
میدان گرانش ماه
به سمت ماه
این‌ها تمایز نیست
تفاوت نیست
دو وجود شخصی متمایز و متفاوت از هم نیستند؟!

قطعاً هستند
من غیر از شما هستم
و شما غیر از من
بله
البته که من دو دست دارم
و در هر دست پنج انگشت
خب شما هم همین‌طور
آیا این به معنای این است که ما یکی هستیم؟!

این‌که دیگران چه می‌گویند
خب شاید اشتباه می‌کنند
مگر من و شما ضامن حرفی هستیم که دیگران می‌گویند؟
میدان گرانش یک فرمول واحدی دارد
برای محاسبه
خب داشته باشد
ما همین فرمول را برای محاسبه گرانش ماه استفاده می‌کنیم
همین را هم
برای محاسبه گرانش زمین
ولی
گرانش ماه و زمین متمایز هستند
دو وجود هستند
غیر از این نمی‌شود
و گرنه تأثیر واحد داشتند
که ندارند
یکی به سمت ماه می‌کشد
یکی به سمت زمین

برای محاسبه اصطکاک لاستیک خودرو با زمین
همان فرمولی را استفاده می‌کنیم
که
برای محاسبه اصطکاک لاستیک تریلی
آیا لاستیک‌ آن‌ها یکی است؟!

فرمودید:
«اینجا صحبت از علت وجودی نیست که حاوی تمامی کمالات معلول باشد و در همه جا همراه معلول باشد. بلکه علت معده یا اعدادی منظور است»

علت وجودی
علت فاعلی
علت اعدادی
علت سببی
علت غایی
علت مادی
علت صوری
علت معدّه
علت ...
بسیار خب
ما واژگان زیادی در این‌جا داریم
ولی
آیا می‌توانید تفاوت آن‌ها را توضیح دهید؟

تفاوت علت وجودی با علت اعدادی؟
نگویید فلاسفه این‌طور گفته‌اند
فلاسفه شاید اشتباه کرده‌اند
مهم فهم من و شماست
باید بفهمیم؟
نباید؟!

علت وجودی وجود می‌دهد
علت اعدادی آماده می‌کند
یعنی چه که آماده می‌کند
من به توپ ضربه می‌زنم
من دقیقاً چه کاری انجام می‌دهم؟
این را توضیح دهید
رابطه من با توپ چیست؟
کجای من با کجای توپ ارتباط برقرار کرد؟
چگونه؟
اصلاً ضربه یعنی چه؟
این را تحلیل کنید
این مهم است

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
هدف ما از زندگی + دوشنبه 99 دی 22 - 10:0 صبح

همان هدف از خلقت
چرا آمدیم؟
پاسخ به این سؤال
انشایی از سیدمرتضی:



کدام را انتخاب می‌کنیم؟
دنیا یا آخرت؟

قال اسـمُ اللّه‌ِ‌ الرَضیّ‌ (ع): «الْعَجْزُ آفَةٌ، وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ، وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ، وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ، وَ نِعْمَ الْقَرِینُ الرِّضَى.» (نهج‌البلاغه، ح4)
ناتوانى آفت، پایدارى شجاعت، زهد در دنیا ثروت، و پاکدامنى سپر از بلاست. و رضا به قضا همنشینى نیکوست. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - انشا 12 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
مسأله شناخت 23 + یکشنبه 99 دی 21 - 5:0 صبح

نظریه استاد حسینی (ره) پاسخ می‌دهد
فشار یعنی تأثیر
تأثیر یعنی ترکیب
دست من با شیء ترکیب می‌شود
با جرم آن
یعنی اجتماع ضدین اتفاق می‌افتد
چیزی که در فلسفه‌های دیگر محال است
این‌جا ممکن
اصلاً باید اتفاق بیافتد
ضرورت دارد
تا تأثیر معنا پیدا کند

بخشی از دست من
هنگام فشار
هنگامی که تأثیر شیء را احساس می‌کنم
با شیء ترکیب می‌شود
بخشی از اجزای بدن من
با بخشی از جرم شیء
نه این‌که فقط در هم فرو روند
بلکه
ترکیب شده
یک محصول جدید

مثلاً اگر آهنی در دست گرفته باشم
مرز مشخصی وجود ندارد
اگر
به اندازه کافی بزرگ کنیم
پیش برویم
با دقت نگاه کنیم
به ماده جدیدی می‌رسیم
چیزی که هم آهن است و هم پوست من
این چیز جدید
یک طیف از اثر دارد
هر چه که به سمت من نزدیک‌تر می‌شود
بیشتر پوست است
و کمتر آهن
و
هر چه که به سمت شیء برویم
بیشتر آهن است و کمتر پوست
اما
در تمام این طیف از ترکیب
هم آهن حضور دارد و هم پوست

اگر این طور نباشد
تأثیر رخ نمی‌دهد
فشار اتفاق نمی‌افتد
اگر مرز روشنی میان آهن و دست باشد
هیچ‌کدام دیگری را حس نمی‌کنند
درک نمی‌کنند
تأثیر نمی‌کنند
متباین به تمام ذات می‌شوند
مرز نباید باشد
این ادعای بزرگ استاد حسینی‌(ره) است

پس
نه فقط در رنگ
که قابل کمّی شدن است
مقدار دارد
طول موج دارد
که
در تمام اشیاء
در تمام واقعیات
ما
همیشه با طیف‌ها مواجه هستیم
هر چیزی را که تصوّر کنیم
هر چیزی را که لمس کنیم
ترکیب نباشد تأثیر نیست
حس کردنی هم در کار نیست
برخوردی هم نیست
اگر خورشید زمین را جذب می‌کند
حتماً باید برخوردی در کار باشد
بخشی از خورشید با زمین ترکیب شده است
اگر چه ما توجهی به آن نداشته‌ایم!

یاعلی

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
چرا ماسک نزدی؟ + پنج شنبه 99 دی 18 - 12:0 عصر

این نقاشی ِ پسر ِ من است
برای کرونا



توصیه‌کننده را می‌بینید
فحوای توصیه را هم
فضای ذهنی تصویرگر را
وقتی معلم خواست درباره کرونا نقاشی بکشند!

قال امام خلق الله (ع): «إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْیَا عَلَى أَحَدٍ، أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَیْرِهِ، وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ، سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِه.» (نهج‌البلاغه، ح9)
هنگامى که دنیا به کسى روى آورَد نیکى هاى دیگران را به او عاریت مى دهد و هنگامى که دنیا به کسى پشت کند نیکى هاى خودش را نیز از او مى گیرد. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - هنر 24 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
فانوس ِ رنگی ِ مدرن + دوشنبه 99 دی 15 - 11:0 صبح

دیگر نفت ِ سفید نیست
فتیله هم
مثل دوران کودکی‌مان
اما
لامپ‌های نیمه‌رسانا که هست
LED
نور خوبی هم دارند
ایام هم که کرونایی
مدرسه هم تعطیل

این را برای بچه‌ها ساختم
از پایه و بنیان



حدود 50 لامپ نیمه‌هادی
جعبه‌ای که از فیبر
ظاهری ساده ولی محکم
بندی برای آویز
بدون این‌که چیزی برای آن بخریم
فقط با آن‌چه داشتیم
گوشه‌موشه خانه
باقی‌مانده از پروژه‌های قبلی

چرا؟!
تا یاد بگیرند از هیچ هم می‌شود چیزی ساخت!

قال امام الحق (ع): «صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ، وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ، وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ.» (نهج‌البلاغه، ح6)
سینه عاقل مخزن راز اوست، گشاده رویى دام محبت، و تحمل آزار دیگران پوشاننده عیوب انسان است. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
مسأله شناخت 22 + یکشنبه 99 دی 14 - 5:0 صبح

ممنون، مثال رنگ بسیار روشنتر بود. ولی در ظاهر به نظر می رسد که صرفا در مورد مفاهیمی که آن را می توان درجه بندی کرد این کار قابل انجام است. همانطور که می دانیم رنگ نظیر طول موج می شود  و هر طول موج با یک عدد نظیر می شود. در واقع می شود بگوییم قرمز معادل فلان طول موج تا فلان طول موج است. هرچند مرز قرمز مشخص نیست ولی می توان دیگر قرارداد کرد.
در مورد جرم شما فرض کردید از تقاطع انرژی و میدان جرم حاصل می شود. درحالی که در تشبیه با عبارت بالا در آنجا رنگ نظیر طیف طول موج شد و در اینجا جرم نظیر طیفی ازجرمها، از بسیار سنگین گرفته تا بسیار سبک. در واقع اینجا نیز باید خود جرم را کمی کنیم و نظیر اعداد حقیقی بر حسب واحد گرم کنیم.
البته تشبیه شما نیز جالب بود. اینکه انرژی جرم را نظیر اوربیتال های الکترونی و میدان جرم را نظیر جاذبه ی بین آن دو کردید. در هر حال استاد حسینی می فرمایند که مثلا انرژی جرم 64 برابر میدان جرم درتغییرات جرم اثر دارد. چیزی که می فرماید برای همه ی اتم ها باید صادق باشد؟ در ظاهر به نظر می رسد برای اتم های مختلف این عدد فرق کند.

به نظر بنده می رسد که بایست برای شناخت جرم به شیوه ی انتزاع این مفهوم نیز توجه کنیم. زمانی که جسمی را دست می گیریم در واقع ما جرم جسم را احساس نمی کنیم!! تنها فشاری که به کف دست وارد می شود را می فهمیم. آیا می توان گفت که مفهوم فشار در واقع یک نوع ربط است. ربطی که بین دو جرم حاصل شده. جرم دست من و جرم جسمی که روی دست من است؟

شاید در رنگ
طیفی از تغییرات قابل تصوّر باشد
از یک نقطه تا نقطه دیگر

اما
این قاعده در همه‌جا جار‌ی‌ست
حتی در جرم‌ها

مثال شیء
ماه را تصوّر بفرمایید
ماه روی دریاها اثر می‌گذارد
جذب می‌کند
به سوی خود
می‌کِشد
آب بالا می‌آید
حالا سؤال:
ماه در دریاست؟
پس چطور در دریا اثر می‌گذارد؟

اگر دو شیء از هم جدا باشند
اگر مرزی بین آن‌ها باشد
این دو
هرگز نمی‌توانند در هم اثر کنند
اثر
تأثیرگذاری
لازمه‌اش اتصال است
باید در هم داخل شوند
باید جزئی پیدا کنیم که هم از ماه باشد و هم  از دریا

میدان؟
میدان چیست؟
میدان جاذبه ماه چیست؟
میدان آیا چیزی غیر از ماه است؟
اگر غیر از ماه است، چگونه با ماه ارتباط دارد؟

پاسخ این است
در دستگاه فلسفی استاد حسینی‌(ره)
ماه امتداد دارد
بخشی از ماه را می‌بینیم
بخشی را نمی‌بینیم
میدان هم بخشی از خود ماه است
که تا دریا کشیده شده
و از آن گذشته
بخشی از دریا بخشی از ماه است
ماه و آب با هم ترکیب شده
محصول جدیدی پدید آمده
آب در ارتفاعی جدید!

جرم به دست فشار می‌آورد؟
مثال خود شما
چطور؟
فشار یعنی چه؟
فیزیک نمی‌تواند فشار را توصیف کند
واقعاً نمی‌تواند
چون
جاذبه را قادر نیست تحلیل کند
امواج را توانسته
امواج الکترومغناطیس
اما
جاذبه چیست؟
حقیقت آن چیست؟
پروتون الکترون را جذب می‌کند
چهار نیروی اساسی فیزیک
نیرو جاذبه می‌سازد
میدان می‌سازد
میدان اثر
اما
تحلیل آن چیست؟
فشار در فیزیک معنا نشده است
فقط
استفاده شده است

جرم بر دست فشار می‌آورد
خب این یعنی چه؟
یعنی چه می‌کند؟
آیا الکترون‌های شیء هستند که الکترون‌های پوست دست را دفع می‌کنند؟
نیروی الکتریکی؟
بار الکتریکی‌ای که دارند؟
خب چطور؟
چرا؟
چرا بارهای الکتریکی هم را دفع می‌کنند؟
چطور؟
چطور این دفع اتفاق می‌افتد؟

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
به خاطر دیگران + جمعه 99 دی 12 - 12:17 عصر

تابستان برق کم می‌شود
هر سال
برق قطع
هفته‌ای چند بار

برای بچه‌ها توضیح می‌دادم
دلیل کم‌برقی‌های تابستانی را
وقتی خنک‌کننده‌های کولرهای اسپلیت را در ساختمان‌های همسایه می‌دیدیم
تعداد زیادشان را

و اثرش
امروز دیده می‌شود
در انشاهایشان
بیانگر نگرش‌هایشان

ارزش‌سازی برای انسانیت
به فکر دیگران بودن
فرا رفتن از خودخواهی‌ها



این خیلی خوب است!

قال امیرالمؤمنین (ع): «لَا یَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى، وَ کَیْفَ یَقِلُّ مَا یُتَقَبَّلُ.» (نهج‌البلاغه، ح95)
عملى که توأم با تقوا است کم نیست (هرچند ظاهراً کم باشد)، چگونه عملى که مقبول درگاه خداست کم است؟! (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - انشا 12 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
نمودار سند تحوّل قضایی + یکشنبه 99 دی 7 - 5:10 عصر

مهم است
کلید حل مشکلات
ناظر بر تمامی نهادها
اگر درست شود، نادرستی ناممکن می‌شود

سند را خواندم
به نمودار در آوردم
برای فهم بهتر ساختار



بخشی از کل نمودار:



[تصویر کامل]
[نسخه xmind]
[به صورت PDF]

خیلی خوب تنظیم شده
دقیق
کامل
مسائل و چالش‌ها را فهرست کرده
راه‌حل‌ها نیز عالی
فقط می‌ماند اجرا
مشکلی که معمولاً در نهادهای کشور هست
امید که این‌جا پیش نیاید!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: سند 31 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
مسأله شناخت 21 + یکشنبه 99 دی 7 - 5:0 صبح

پس
وقتی می‌گوییم: جرم ِ جرم
منظور این است
یعنی در حال شناسایی اجزای واقعی جرم هستیم
بخشی از آن منظورمان است
که انرژی و میدان کمتر در آن هست
کمتر در آن ترکیب شده
تا یک مرحله از دقت
قطعاً در مراحل بعدی به «جرم ِ جرم ِ جرم» هم می‌رسیم
اما نام آن چیست؟
این دیگر نیاز به آزمون دارد
حدس بزنیم و بررسی کنیم
حدس می‌زنیم مثلاً نام آن «هسته اتم» باشد
که
میدان و انرژی کمتر در آن حضور دارد
اوربیتال‌های الکترونی پیرامونی هم
شاید «انرژی ِ جرم» باشد
و نسبت میان هسته و الکترون
جاذبه‌ای که میان آن‌هاست
شاید همان «میدان ِ جرم»

من نمی‌دانم
در حال مثال زدن هستم

غرض این‌که
اگر بنده گفتم انرژی پتانسیل
حدس بوده
برای تفکیک از امواج الکترومغناطیس مثلاً
که آن را شاید انرژی در حال انتقال بدانیم
در حال حرکت
به جای انرژی جنبشی شاید

آن‌چه عرض شد
در مقام توصیف روش است
این روش که صرفاً ذهنی نیست
یک روشی واقعی‌ست
برای شناسایی اشیا واقعی
و
بدون آزمون نمی‌شود
فرضیه و آزمون
فرضیه را با این‌گونه مدل‌سازی طراحی می‌کنیم
با این مدل‌سازی «سه‌گانه»
روشی که استاد حسینی (ره) طراحی فرموده‌اند
بر پایه‌های مبنایی فلسفی
فلسفه‌ای
که ذهنی نباشد
به واقعیت مرتبط باشد
سعی دارد واقعیت را توصیف کند
واقعیت نه بر پایه «ماهیات مطلق و بسیط»
مقولات عشر یعنی
و نه واقعیتی بر پایه «وجود مطلق و بسیط»
واقعیتی مبتنی بر «ترکیب»
آن‌چه واقعاً در خارج هست

امیدوارم توانسته باشم توضیح دهم
اگر نتوانستم
بفرمایید تا بیشتر تلاش کنم

یاعلی

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
مسأله شناخت 20 + یکشنبه 99 آذر 30 - 5:0 صبح

برای مثال
در یافتن عناصر درونی
به دو جزء «آبی» و «قرمز»‌ می‌رسیم
در آزمایش
متوجه می‌شویم که با ترکیب این دو عنصر
به بنفش دست پیدا کردیم
حالا برای شناخت تمامی اجزای پدید آورنده بنفش
باید این اجزای درونی را تحلیل کنیم

می‌دانیم که سه جزء اصلی درون بنفش باید باشد
تا «باشد»
یعنی حقیقت پیدا کند
چون وجود یعنی این
بودن یعنی
به دو جزء نمی‌شود
طبق مبنای فلسفی
آن‌چه از نظریه تغایر و ربط به آن رسیدیم

فرض می‌کنیم یک جزء اصلی آبی است
یک جزء اصلی هم قرمز
پس
یک جزء اصلی دیگر می‌تواند «ربط بین آبی و قرمز» باشد
که فعلاً اسمی برای آن جزء نداریم
حالا
ترکیبات را مرور می‌کنیم:
«قرمز ِ خالص»
«ترکیب قرمز و آبی»
«آبی ِ خالص»

اما می‌دانیم
چیزی به نام «خالص» وجود ندارد
مطلق نداریم
قرمز مطلق نداریم
همه ترکیب است
بدون ترکیب چیزی نیست
چیزی که ما بتوانیم بشناسیم
پس اگر این سر ِ طیف قرمز باشد
و آن سر ِ طیف آبی
از ابتدا تا انتها در هم فرو رفته‌اند
قرمز و آبی
حالا در تبیین
این طور دسته‌بندی می‌کنیم:
«قرمز ِ قرمز»
«آبی ِ آبی»
و بخشی که در وسط است
«قرمز و آبی»
که خودش بر سه قسمت است
بخشی که به آبی نزدیک‌تر است:
«قرمز ِ آبی»
و بخشی که به قرمز نزدیک‌تر:
«آبی ِ قرمز»
یعنی بخشی از قرمز که آبی‌‌تر شده

آن وسط هم «بنفش» است
«بنفش ِ بنفش»

این‌که اوصاف را به هم اضافه می‌کنیم
و می‌گوییم:
قرمز ِ قرمز
زیرا درون قرمز را طبقه‌بندی کرده‌ایم
گویا قرمز یک کشیدگی از راست تا چپ باشد
روی یک نوار کاغذ مثلاً
خودش شامل دو بخش می‌شود:
قرمزی که کمتر آبی دارد
مقداری که قابل صرف‌نظر است
و بخشی
که آبی در آن بیشتر داخل شده
بخش دوم را وقتی می‌گوییم:
آبی ِ قرمز
یعنی آن بخش از قرمز که آبی ِ آن محسوب می‌شود
پس
بخش اول را هم
برای این‌که از کلّ طیف قرمز متمایز شود
مثل عدد اعشار که در محاسبات فیزیک استفاده می‌شود
عدد اعشاری صفر
که بیانگر دقت در محاسبات است
می‌گوییم:
قرمز ِ قرمز
یعنی یک مرحله دقیق‌تر از قرمز

البته که همین قرمز ِ قرمز هم درونش آبی هست
پس
اگر یک مرحله دیگر دقت مشاهده را بالا ببریم
خودش به دو قسمت تقسیم می‌شود:
آبی ِ قرمز ِ قرمز
که سمت چپ
سمت آبی قرار می‌گیرد
و بخش سمت راست
قرمز ِ قرمز ِ قرمز

این‌ها در محاسبات اولیه است
ولی می‌خواهیم
واقعیت بنفش را بشناسیم
ولی وقتی اجزا را پیدا کردیم
باید دنبال نام واقعی آن‌ها بگردیم
شاید مثلاً پس از بررسی
بفهمیم که
آبی ِ قرمز همان یاسی است
و قرمز ِ آبی همان گل‌بهی

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

شنبه 103 آذر 3

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مهدی موشَّح - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X