سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   

کسى را که چهار چیز دادند از چهار چیز محروم نباشد : آن را که دعا دادند از پذیرفته‏شدن محروم نماند ، و آن را که توبه روزى کردند ، از قبول گردیدن ، و آن را که آمرزش خواستن نصیب شد ، از بخشوده گردیدن ، و آن را که سپاس عطا شد از فزوده گشتن . و گواه این جمله کتاب خداست که در باره دعاست « مرا بخوانید تا بپذیرم . » و در آمرزش خواستن گفته است : « آن که کارى زشت کند یا بر خود ستم کند سپس از خدا آمرزش خواهد ، خدا را بخشنده و مهربان مى‏یابد . » و در باره سپاس گفته است : « اگر سپاس گفتید براى شما مى‏افزاییم . » و در توبت گفته است : « بازگشت به خدا براى کسانى است که از نادانى کار زشت مى‏کنند ، سپس زود باز مى‏گردند ، خدا بر اینان مى‏بخشاید و خدا دانا و حکیم است . » [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
مسأله شناخت 23 + یکشنبه 99 دی 21 - 5:0 صبح

نظریه استاد حسینی (ره) پاسخ می‌دهد
فشار یعنی تأثیر
تأثیر یعنی ترکیب
دست من با شیء ترکیب می‌شود
با جرم آن
یعنی اجتماع ضدین اتفاق می‌افتد
چیزی که در فلسفه‌های دیگر محال است
این‌جا ممکن
اصلاً باید اتفاق بیافتد
ضرورت دارد
تا تأثیر معنا پیدا کند

بخشی از دست من
هنگام فشار
هنگامی که تأثیر شیء را احساس می‌کنم
با شیء ترکیب می‌شود
بخشی از اجزای بدن من
با بخشی از جرم شیء
نه این‌که فقط در هم فرو روند
بلکه
ترکیب شده
یک محصول جدید

مثلاً اگر آهنی در دست گرفته باشم
مرز مشخصی وجود ندارد
اگر
به اندازه کافی بزرگ کنیم
پیش برویم
با دقت نگاه کنیم
به ماده جدیدی می‌رسیم
چیزی که هم آهن است و هم پوست من
این چیز جدید
یک طیف از اثر دارد
هر چه که به سمت من نزدیک‌تر می‌شود
بیشتر پوست است
و کمتر آهن
و
هر چه که به سمت شیء برویم
بیشتر آهن است و کمتر پوست
اما
در تمام این طیف از ترکیب
هم آهن حضور دارد و هم پوست

اگر این طور نباشد
تأثیر رخ نمی‌دهد
فشار اتفاق نمی‌افتد
اگر مرز روشنی میان آهن و دست باشد
هیچ‌کدام دیگری را حس نمی‌کنند
درک نمی‌کنند
تأثیر نمی‌کنند
متباین به تمام ذات می‌شوند
مرز نباید باشد
این ادعای بزرگ استاد حسینی‌(ره) است

پس
نه فقط در رنگ
که قابل کمّی شدن است
مقدار دارد
طول موج دارد
که
در تمام اشیاء
در تمام واقعیات
ما
همیشه با طیف‌ها مواجه هستیم
هر چیزی را که تصوّر کنیم
هر چیزی را که لمس کنیم
ترکیب نباشد تأثیر نیست
حس کردنی هم در کار نیست
برخوردی هم نیست
اگر خورشید زمین را جذب می‌کند
حتماً باید برخوردی در کار باشد
بخشی از خورشید با زمین ترکیب شده است
اگر چه ما توجهی به آن نداشته‌ایم!

یاعلی

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
چرا ماسک نزدی؟ + پنج شنبه 99 دی 18 - 12:0 عصر

این نقاشی ِ پسر ِ من است
برای کرونا



توصیه‌کننده را می‌بینید
فحوای توصیه را هم
فضای ذهنی تصویرگر را
وقتی معلم خواست درباره کرونا نقاشی بکشند!

قال امام خلق الله (ع): «إِذَا أَقْبَلَتِ الدُّنْیَا عَلَى أَحَدٍ، أَعَارَتْهُ مَحَاسِنَ غَیْرِهِ، وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنْهُ، سَلَبَتْهُ مَحَاسِنَ نَفْسِه.» (نهج‌البلاغه، ح9)
هنگامى که دنیا به کسى روى آورَد نیکى هاى دیگران را به او عاریت مى دهد و هنگامى که دنیا به کسى پشت کند نیکى هاى خودش را نیز از او مى گیرد. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - هنر 24 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
فانوس ِ رنگی ِ مدرن + دوشنبه 99 دی 15 - 11:0 صبح

دیگر نفت ِ سفید نیست
فتیله هم
مثل دوران کودکی‌مان
اما
لامپ‌های نیمه‌رسانا که هست
LED
نور خوبی هم دارند
ایام هم که کرونایی
مدرسه هم تعطیل

این را برای بچه‌ها ساختم
از پایه و بنیان



حدود 50 لامپ نیمه‌هادی
جعبه‌ای که از فیبر
ظاهری ساده ولی محکم
بندی برای آویز
بدون این‌که چیزی برای آن بخریم
فقط با آن‌چه داشتیم
گوشه‌موشه خانه
باقی‌مانده از پروژه‌های قبلی

چرا؟!
تا یاد بگیرند از هیچ هم می‌شود چیزی ساخت!

قال امام الحق (ع): «صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ، وَ الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ، وَ الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ.» (نهج‌البلاغه، ح6)
سینه عاقل مخزن راز اوست، گشاده رویى دام محبت، و تحمل آزار دیگران پوشاننده عیوب انسان است. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
مسأله شناخت 22 + یکشنبه 99 دی 14 - 5:0 صبح

ممنون، مثال رنگ بسیار روشنتر بود. ولی در ظاهر به نظر می رسد که صرفا در مورد مفاهیمی که آن را می توان درجه بندی کرد این کار قابل انجام است. همانطور که می دانیم رنگ نظیر طول موج می شود  و هر طول موج با یک عدد نظیر می شود. در واقع می شود بگوییم قرمز معادل فلان طول موج تا فلان طول موج است. هرچند مرز قرمز مشخص نیست ولی می توان دیگر قرارداد کرد.
در مورد جرم شما فرض کردید از تقاطع انرژی و میدان جرم حاصل می شود. درحالی که در تشبیه با عبارت بالا در آنجا رنگ نظیر طیف طول موج شد و در اینجا جرم نظیر طیفی ازجرمها، از بسیار سنگین گرفته تا بسیار سبک. در واقع اینجا نیز باید خود جرم را کمی کنیم و نظیر اعداد حقیقی بر حسب واحد گرم کنیم.
البته تشبیه شما نیز جالب بود. اینکه انرژی جرم را نظیر اوربیتال های الکترونی و میدان جرم را نظیر جاذبه ی بین آن دو کردید. در هر حال استاد حسینی می فرمایند که مثلا انرژی جرم 64 برابر میدان جرم درتغییرات جرم اثر دارد. چیزی که می فرماید برای همه ی اتم ها باید صادق باشد؟ در ظاهر به نظر می رسد برای اتم های مختلف این عدد فرق کند.

به نظر بنده می رسد که بایست برای شناخت جرم به شیوه ی انتزاع این مفهوم نیز توجه کنیم. زمانی که جسمی را دست می گیریم در واقع ما جرم جسم را احساس نمی کنیم!! تنها فشاری که به کف دست وارد می شود را می فهمیم. آیا می توان گفت که مفهوم فشار در واقع یک نوع ربط است. ربطی که بین دو جرم حاصل شده. جرم دست من و جرم جسمی که روی دست من است؟

شاید در رنگ
طیفی از تغییرات قابل تصوّر باشد
از یک نقطه تا نقطه دیگر

اما
این قاعده در همه‌جا جار‌ی‌ست
حتی در جرم‌ها

مثال شیء
ماه را تصوّر بفرمایید
ماه روی دریاها اثر می‌گذارد
جذب می‌کند
به سوی خود
می‌کِشد
آب بالا می‌آید
حالا سؤال:
ماه در دریاست؟
پس چطور در دریا اثر می‌گذارد؟

اگر دو شیء از هم جدا باشند
اگر مرزی بین آن‌ها باشد
این دو
هرگز نمی‌توانند در هم اثر کنند
اثر
تأثیرگذاری
لازمه‌اش اتصال است
باید در هم داخل شوند
باید جزئی پیدا کنیم که هم از ماه باشد و هم  از دریا

میدان؟
میدان چیست؟
میدان جاذبه ماه چیست؟
میدان آیا چیزی غیر از ماه است؟
اگر غیر از ماه است، چگونه با ماه ارتباط دارد؟

پاسخ این است
در دستگاه فلسفی استاد حسینی‌(ره)
ماه امتداد دارد
بخشی از ماه را می‌بینیم
بخشی را نمی‌بینیم
میدان هم بخشی از خود ماه است
که تا دریا کشیده شده
و از آن گذشته
بخشی از دریا بخشی از ماه است
ماه و آب با هم ترکیب شده
محصول جدیدی پدید آمده
آب در ارتفاعی جدید!

جرم به دست فشار می‌آورد؟
مثال خود شما
چطور؟
فشار یعنی چه؟
فیزیک نمی‌تواند فشار را توصیف کند
واقعاً نمی‌تواند
چون
جاذبه را قادر نیست تحلیل کند
امواج را توانسته
امواج الکترومغناطیس
اما
جاذبه چیست؟
حقیقت آن چیست؟
پروتون الکترون را جذب می‌کند
چهار نیروی اساسی فیزیک
نیرو جاذبه می‌سازد
میدان می‌سازد
میدان اثر
اما
تحلیل آن چیست؟
فشار در فیزیک معنا نشده است
فقط
استفاده شده است

جرم بر دست فشار می‌آورد
خب این یعنی چه؟
یعنی چه می‌کند؟
آیا الکترون‌های شیء هستند که الکترون‌های پوست دست را دفع می‌کنند؟
نیروی الکتریکی؟
بار الکتریکی‌ای که دارند؟
خب چطور؟
چرا؟
چرا بارهای الکتریکی هم را دفع می‌کنند؟
چطور؟
چطور این دفع اتفاق می‌افتد؟

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
به خاطر دیگران + جمعه 99 دی 12 - 12:17 عصر

تابستان برق کم می‌شود
هر سال
برق قطع
هفته‌ای چند بار

برای بچه‌ها توضیح می‌دادم
دلیل کم‌برقی‌های تابستانی را
وقتی خنک‌کننده‌های کولرهای اسپلیت را در ساختمان‌های همسایه می‌دیدیم
تعداد زیادشان را

و اثرش
امروز دیده می‌شود
در انشاهایشان
بیانگر نگرش‌هایشان

ارزش‌سازی برای انسانیت
به فکر دیگران بودن
فرا رفتن از خودخواهی‌ها



این خیلی خوب است!

قال امیرالمؤمنین (ع): «لَا یَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوَى، وَ کَیْفَ یَقِلُّ مَا یُتَقَبَّلُ.» (نهج‌البلاغه، ح95)
عملى که توأم با تقوا است کم نیست (هرچند ظاهراً کم باشد)، چگونه عملى که مقبول درگاه خداست کم است؟! (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - انشا 12 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
نمودار سند تحوّل قضایی + یکشنبه 99 دی 7 - 5:10 عصر

مهم است
کلید حل مشکلات
ناظر بر تمامی نهادها
اگر درست شود، نادرستی ناممکن می‌شود

سند را خواندم
به نمودار در آوردم
برای فهم بهتر ساختار



بخشی از کل نمودار:



[تصویر کامل]
[نسخه xmind]
[به صورت PDF]

خیلی خوب تنظیم شده
دقیق
کامل
مسائل و چالش‌ها را فهرست کرده
راه‌حل‌ها نیز عالی
فقط می‌ماند اجرا
مشکلی که معمولاً در نهادهای کشور هست
امید که این‌جا پیش نیاید!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: سند 32 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
مسأله شناخت 21 + یکشنبه 99 دی 7 - 5:0 صبح

پس
وقتی می‌گوییم: جرم ِ جرم
منظور این است
یعنی در حال شناسایی اجزای واقعی جرم هستیم
بخشی از آن منظورمان است
که انرژی و میدان کمتر در آن هست
کمتر در آن ترکیب شده
تا یک مرحله از دقت
قطعاً در مراحل بعدی به «جرم ِ جرم ِ جرم» هم می‌رسیم
اما نام آن چیست؟
این دیگر نیاز به آزمون دارد
حدس بزنیم و بررسی کنیم
حدس می‌زنیم مثلاً نام آن «هسته اتم» باشد
که
میدان و انرژی کمتر در آن حضور دارد
اوربیتال‌های الکترونی پیرامونی هم
شاید «انرژی ِ جرم» باشد
و نسبت میان هسته و الکترون
جاذبه‌ای که میان آن‌هاست
شاید همان «میدان ِ جرم»

من نمی‌دانم
در حال مثال زدن هستم

غرض این‌که
اگر بنده گفتم انرژی پتانسیل
حدس بوده
برای تفکیک از امواج الکترومغناطیس مثلاً
که آن را شاید انرژی در حال انتقال بدانیم
در حال حرکت
به جای انرژی جنبشی شاید

آن‌چه عرض شد
در مقام توصیف روش است
این روش که صرفاً ذهنی نیست
یک روشی واقعی‌ست
برای شناسایی اشیا واقعی
و
بدون آزمون نمی‌شود
فرضیه و آزمون
فرضیه را با این‌گونه مدل‌سازی طراحی می‌کنیم
با این مدل‌سازی «سه‌گانه»
روشی که استاد حسینی (ره) طراحی فرموده‌اند
بر پایه‌های مبنایی فلسفی
فلسفه‌ای
که ذهنی نباشد
به واقعیت مرتبط باشد
سعی دارد واقعیت را توصیف کند
واقعیت نه بر پایه «ماهیات مطلق و بسیط»
مقولات عشر یعنی
و نه واقعیتی بر پایه «وجود مطلق و بسیط»
واقعیتی مبتنی بر «ترکیب»
آن‌چه واقعاً در خارج هست

امیدوارم توانسته باشم توضیح دهم
اگر نتوانستم
بفرمایید تا بیشتر تلاش کنم

یاعلی

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
مسأله شناخت 20 + یکشنبه 99 آذر 30 - 5:0 صبح

برای مثال
در یافتن عناصر درونی
به دو جزء «آبی» و «قرمز»‌ می‌رسیم
در آزمایش
متوجه می‌شویم که با ترکیب این دو عنصر
به بنفش دست پیدا کردیم
حالا برای شناخت تمامی اجزای پدید آورنده بنفش
باید این اجزای درونی را تحلیل کنیم

می‌دانیم که سه جزء اصلی درون بنفش باید باشد
تا «باشد»
یعنی حقیقت پیدا کند
چون وجود یعنی این
بودن یعنی
به دو جزء نمی‌شود
طبق مبنای فلسفی
آن‌چه از نظریه تغایر و ربط به آن رسیدیم

فرض می‌کنیم یک جزء اصلی آبی است
یک جزء اصلی هم قرمز
پس
یک جزء اصلی دیگر می‌تواند «ربط بین آبی و قرمز» باشد
که فعلاً اسمی برای آن جزء نداریم
حالا
ترکیبات را مرور می‌کنیم:
«قرمز ِ خالص»
«ترکیب قرمز و آبی»
«آبی ِ خالص»

اما می‌دانیم
چیزی به نام «خالص» وجود ندارد
مطلق نداریم
قرمز مطلق نداریم
همه ترکیب است
بدون ترکیب چیزی نیست
چیزی که ما بتوانیم بشناسیم
پس اگر این سر ِ طیف قرمز باشد
و آن سر ِ طیف آبی
از ابتدا تا انتها در هم فرو رفته‌اند
قرمز و آبی
حالا در تبیین
این طور دسته‌بندی می‌کنیم:
«قرمز ِ قرمز»
«آبی ِ آبی»
و بخشی که در وسط است
«قرمز و آبی»
که خودش بر سه قسمت است
بخشی که به آبی نزدیک‌تر است:
«قرمز ِ آبی»
و بخشی که به قرمز نزدیک‌تر:
«آبی ِ قرمز»
یعنی بخشی از قرمز که آبی‌‌تر شده

آن وسط هم «بنفش» است
«بنفش ِ بنفش»

این‌که اوصاف را به هم اضافه می‌کنیم
و می‌گوییم:
قرمز ِ قرمز
زیرا درون قرمز را طبقه‌بندی کرده‌ایم
گویا قرمز یک کشیدگی از راست تا چپ باشد
روی یک نوار کاغذ مثلاً
خودش شامل دو بخش می‌شود:
قرمزی که کمتر آبی دارد
مقداری که قابل صرف‌نظر است
و بخشی
که آبی در آن بیشتر داخل شده
بخش دوم را وقتی می‌گوییم:
آبی ِ قرمز
یعنی آن بخش از قرمز که آبی ِ آن محسوب می‌شود
پس
بخش اول را هم
برای این‌که از کلّ طیف قرمز متمایز شود
مثل عدد اعشار که در محاسبات فیزیک استفاده می‌شود
عدد اعشاری صفر
که بیانگر دقت در محاسبات است
می‌گوییم:
قرمز ِ قرمز
یعنی یک مرحله دقیق‌تر از قرمز

البته که همین قرمز ِ قرمز هم درونش آبی هست
پس
اگر یک مرحله دیگر دقت مشاهده را بالا ببریم
خودش به دو قسمت تقسیم می‌شود:
آبی ِ قرمز ِ قرمز
که سمت چپ
سمت آبی قرار می‌گیرد
و بخش سمت راست
قرمز ِ قرمز ِ قرمز

این‌ها در محاسبات اولیه است
ولی می‌خواهیم
واقعیت بنفش را بشناسیم
ولی وقتی اجزا را پیدا کردیم
باید دنبال نام واقعی آن‌ها بگردیم
شاید مثلاً پس از بررسی
بفهمیم که
آبی ِ قرمز همان یاسی است
و قرمز ِ آبی همان گل‌بهی

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
صحنه ترور + یکشنبه 99 آذر 23 - 8:13 صبح

خواست ِ معلّم
نقاشی بکشند
دانش‌آموزان کلاس ششم ابتدایی

وقتی دیدم متحیّر مانده است:
- سیدمرتضی! تو که خوب بلدی داستان نقاشی کنی
ماجرای ترور را بکش خب!

انگار جرقه زده باشد
برق گرفته
دوید و رفت
یکی دو ساعت بعد این را آورد تا عکس بگیرم و برای معلّم ارسال کنم



[تصویر بزرگ]

دیدنی بود
جالب
تماشایی واقعاً
ماجرا همان است که آن روزها در اخبار می‌گفت!

قال امام الاُمة(ع): «وَ کَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلًا أَلَّا یَعْرِفَ قَدْرَهُ» (نهج‌البلاغه، خ16)
و در جهالت انسان همین بس که اندازه خود را نشناسد. (ترجمه انصاریان)
و در نادانى انسان همین بس که قدر خویش را نشناسد. (ترجمه مکارم)
و در نادانى مرد این بس است که نداند چه کس است. (ترجمه شهیدی)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - هنر 24 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  مهاجرت معکوس - فارسی نویسی در فوکاسکی - چرا لباس متفاوت؟ - 
مسأله شناخت 19 + یکشنبه 99 آذر 23 - 5:0 صبح

قبلا در مورد روش استاد حسینی(ره) از شما پرسیده بودم:
ممنون میشم مثلا برای تعریف کمیتی مثل نیرو یا جرم یا یک کمیت فیزیکی دیگر چند مورد از آن 81 نسبت را نام ببرید.
نام بردن نسبت‌ها برای موضوعی مانند نیرو یا جرم کار دشواری‌ست. ولی من اجمالاً روش را برای شما توضیح می‌دهم. شاید شما بتوانید بهتر آن را به کار بگیرید. ایشان در مباحث فلسفی خود به این نتیجه می‌رسند که هر جا نسبتی برقرار باشد، طرفین نسبت تنها نیستند، بلکه چیزی در بین آن‌ها واقعاً وجود دارد. مثلاً مولکول اکسیژن با دو مولکول ئیدروژن نمی‌توانند با هم ترکیب شوند، مگر این‌که یک امر واقعی میان آن‌ها پدید آید به نام «نسبت بین اکسیژن و ئیدروژن». بنابراین ما در هر ترکیبی با سه جزء مواجه می‌شویم. سپس در بحث معرفت‌شناسی چون معتقد می‌شوند که ما فقط قادر به درک نسبت‌ها هستیم، پس همیشه با درک سه‌تایی هر موضوع مواجه می‌شویم. ضمناً چون خود ِ علم ما نیز «علمی»ست، پس نسبت‌هایی‌ست سه‌تایی. این می‌شود که برای شناخت هر موضوع، سه مرحله درک روی سه بُعد از موضوع خارجی که هر کدام به سه جزء درونی خود تعریف می‌شوند متمرکز می‌گردد. از این رو هیچ موضوعی تعریف نمی‌شود مگر این‌که 27 موضوع مرتبط با هم در آن دیده شود. و چون هر موضوع به تنهایی سه وصف دارد تا توصیف شود، در تحلیل، با سه 27 تا یعنی 81 «وصف» مواجه می‌گردیم. اوصافی که با یکدیگر با نسبت‌های متفاوت ترکیب شده‌اند تا توانسته‌اند یک موضوع خارجی را پدید آورند. مثلاً اگر بخواهیم «جرم» را تعریف کنیم، ابتدا باید نسبت‌های بیرونی آن را بیابیم. یعنی این جرم لاجرم با هزاران موضوع دیگر در ارتباط است که توانسته یک موضوع باشد. اما ما به دلیل روش شناخت‌مان، صرفاً در گام اول می‌توانیم یک نسبت را ببینیم که شامل سه موضوع است. از این رو به دنبال دو موضوع هم‌عرض جرم می‌گردیم. من حدس می‌زنم آن دو «انرژی» و «میدان» باشند. در این مرحله همان‌طور که قبلاً عرض کرده بودم، ما با مشاهدات پیشینی خود، در حال ساخت یک فرضیه هستیم. بنابراین نمی‌توانیم فعلاً بگوییم قطعاً درست پیدا کرده‌ایم...


آنجا که می فرمایید در هر نسبتی طرفین نسبت تنها نیستند بلکه چیزی واقعی بین آن ها وجود دارد، امکانش هست به غیر از مثال آب و یا فرضیه ی جرمی خودتان، مثال دیگری بزنید؟ مثالی که نسبت ها ملموس تر باشند.

در مثال فرضیه ی جرمی خودتان،‌ در ادامه ی کامنت نوشتید که سه تایی (انرژی- جرم- میدان) نسبت های بیرونی و (پتانسیل- جرمِ جرم- چگالی) نسبت های درونی هستند. 

ایده ی جالبی است. برای فهم بهتر از فرضیه ی شما ، چند سوال داشتم:
1- "جرمِ جرم" را چه چیزی فرض می گیرید؟ این را ننوشته بودید.
2- انرژی بر دو نوع است جنبشی و پتانسیل.  چرا انرژی جرم را انرژی پتانسیل گرفته اید نه جنبشی؟



ما به دنبال درک واقعیت هستیم
نه خیال‌بافی
در این روشی که استاد حسینی (ره) ابداع کرده است

فرض بفرمایید رنگ بنفش را می‌بینید
نمی‌دانید
در ابتدا
که از چه موادی ترکیب شده
البته که قطعاً مرکّب است
چون واقعیت است
و
با پیش‌فرض‌های فلسفی
معتقدیم که هر وجودی در خارج
حتماً‌ مرکّب است

اما بنفش از چه ترکیب شده؟

بنفش یک اجزای درونی دارد
یک همسایه‌هایی هم در بیرون
بنفش تنها از رابطه اجزای درونی خود پدید نیامده
عناصر بیرونی هم مؤثرند
و گرنه
ارتباط آن با بیرون از خودش قطع می‌شد
و ماهم
اصلاً قادر به درک بنفش نبودیم

پس
بنفش تشکیل شده از اجزایی در درون خود
و
عناصری در بیرون از خود
و
قطعاً بین این اجزای درونی و آن عناصر بیرونی ارتباطی واقعی وجود دارد
ارتباط ِ واقعی؟!
بله
پس واقعی‌ست
یعنی در خارج هست
یعنی این ارتباط هم یک حقیقتی‌ست در خارج
یک واقعیت
مثل خود بنفش
مثل همان اجزای درونی و بیرونی
نام آن را بگذاریم مثلاً «ربط»
می‌شود سه تا
«بیرون، درون، ربط»

یعنی ما برای شناخت موضوعی به نام «بنفش»
باید این سه را بشناسیم

در گام بعد
عناصر بیرونی را باید پیدا کنیم
و سپس
اجزا و عناصر درونی را
و در نهایت
تک‌تک این عناصر بیرونی با عناصر درونی ارتباط دارند
این ربط‌ها را پیدا کنیم

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

شنبه 04 فروردین 30

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مهدی موشَّح - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X