سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

دوستى ورزیدن نیمى از خرد است . [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
چه نمایشگاهی! + چهارشنبه 97 بهمن 17 - 4:53 عصر

رفتیم نمایشگاه
چه نمایشگاهی
چه عالی
چقدر جالب
چقدر جذّاب
تا به حال این‌قدر ذوق نکرده بودند
این‌قدر
دچار هیجان

رادار دیدند
کاتیوشا
دوربین دیددرشب
از میان آن نگاه کردند
موشک‌های هدایت‌شونده
موشک‌انداز روی شانه
ماشین‌های هم آبی و هم خاکی
اتوبوس اورژانس؛ یک بیمارستان سیّار
پرینتر سه بعدی
سامانه سرعت‌سنج جاده‌ای
دستگاه رأی‌گیری در انتخابات ماشینی
سیستم یک‌پارچه هواشناسی
با افسر نیروی انتظامی مشورت کردند
برای پلیس شدن
با نخبگان یک هنرستان
برای در رشته مکاترونیک تحصیل کردن
تخم شترمرغ
جلیقه ضد گلوله
ماکت‌های بزرگ
و بسیاری دیگر
چیزهایی که جذب‌شان کرده بود



دو ساعت طول کشید
برای اولین بار بود
نمایشگاهی که این‌قدر وقت‌مان را بگیرد
بدون این‌که احساس خستگی کنیم

خدا خیرشان بدهد
عالی
آن‌قدر
که اصرار دارند یک‌بار دیگر هم دوباره برویم! :))

قال أمیرالمؤمنین (ع): «وَ اسْتَأْدَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْمَلَائِکَةَ وَدِیعَتَهُ لَدَیهِمْ وَ عَهْدَ وَصِیتِهِ إِلَیهِمْ فِی الْإِذْعَانِ بِالسُّجُودِ لَهُ وَ الْخُنُوعِ لِتَکْرِمَتِهِ، فَقَالَ سُبْحَانَهُ [لَهُمْ] اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ [وَ قَبِیلَهُ اعْتَرَتْهُمُ] اعْتَرَتْهُ الْحَمِیةُ وَ غَلَبَتْ [عَلَیهِمُ] عَلَیهِ الشِّقْوَةُ وَ [تَعَزَّزُوا] تَعَزَّزَ بِخِلْقَةِ النَّارِ وَ [اسْتَوْهَنُوا] اسْتَوْهَنَ خَلْقَ الصَّلْصَالِ» (نهج‌البلاغه، خ1)
خداوند سبحان از فرشتگان خواست تا ودیعه اى را که نزد آنها بود ادا کنند و پیمانى را که با او درباره سجود براى آدم و خضوع براى بزرگداشت او بسته بودند عمل نمایند و فرمود: براى آدم سجده کنید همه سجده کردند جز ابلیس که خشم و غضب و کبر و نخوت او را فرا گرفت و شقاوت و بدبخى بر وى غلبه کرد، به آفرینش خود افتخار نمود و خلقت آدم را از گِل خشکیده، سبک شمرد. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
حاصل ِ مدرسه + سه شنبه 97 بهمن 9 - 5:0 صبح

کتاب‌فروش بود
هنگام خرید
گفتگوی‌مان شد:
- دبیرستان ریاضی خواندم
چقدر برای مثلثات وقت گذاشتم
همه از یادم رفته
سینوس و کسینوس و تانژانت و کتانژانت
چقدر فرمول حفظ کردم!

و او:
«من هم لیسانس برق گرفتم
کلّی ریاضیات پیشرفته خواندم
همه از یادم رفته
از وقتی وارد کار کتاب شدم»

پس چرا؟!
چرا من باید چهار سال عمرم را در دبیرستان صرف می‌کردم
و سه سال را در راهنمایی
دبستان آیا کافی نبود؟!

و او
بیش از من
چهار سال دیگر هم اضافه کرد
در حالی‌که
نه برای من
و نه برای او
هیچ ثمری نداشته و ندارد و نخواهد داشت؟!

عمری که تلف شده است
آیا باید کودکان ما هم مثل خود ما
عمرشان را بی هوده کنند؟!

دختر گل من
این انشا را نوشت
در موضوعی که معلّمش گفت:



امیدوارم عمرش را تلف نکند
برای یاد گرفتن چیزهایی
که
فایده‌ای برای او ندارند
امیدوارم
بتواند
جلوی فشار جامعه مقاومت کند
فشاری فرهنگی
سنّتی
که
همه را وادار می‌کند مسیر واحدی را طیّ کنند
مسیری که مراحل آن
اصلاً
و ابداً
با مقصد هماهنگ نیست!

قال الأمیر (ع): «فَاللَّهَ اللَّهَ عِبَادَ اللَّهِ، فَإِنَّ الدُّنْیَا مَاضِیَةٌ بِکُمْ عَلَى سَنَنٍ وَ أَنْتُمْ وَ السَّاعَةُ [السَّاعَةَ] فِی قَرَنٍ، وَ کَأَنَّهَا قَدْ جَاءَتْ بِأَشْرَاطِهَا وَ أَزِفَتْ بِأَفْرَاطِهَا وَ وَقَفَتْ بِکُمْ عَلَى صِرَاطِهَا، وَ کَأَنَّهَا قَدْ أَشْرَفَتْ بِزَلَازِلِهَا وَ أَنَاخَتْ بِکَلَاکِلِهَا، وَ انْصَرَمَتِ [انْصَرَفَتِ] الدُّنْیَا بِأَهْلِهَا وَ أَخْرَجَتْهُمْ مِنْ حِضْنِهَا، فَکَانَتْ کَیَوْمٍ مَضَى أَوْ شَهْرٍ انْقَضَى، وَ صَارَ جَدِیدُهَا رَثّاً وَ سَمِینُهَا غَثّاً؛ فِی مَوْقِفٍ ضَنْکِ الْمَقَامِ وَ أُمُورٍ مُشْتَبِهَةٍ عِظَامٍ، وَ نَارٍ شَدِیدٍ کَلَبُهَا، عَالٍ لَجَبُهَا، سَاطِعٍ لَهَبُهَا، مُتَغَیِّظٍ زَفِیرُهَا، مُتَأَجِّجٍ سَعِیرُهَا، بَعِیدٍ خُمُودُهَا، ذَاکٍ وُقُودُهَا، مَخُوفٍ وَعِیدُهَا، عَمٍ قَرَارُهَا، مُظْلِمَةٍ أَقْطَارُهَا، حَامِیَةٍ قُدُورُهَا، فَظِیعَةٍ أُمُورُهَا.» (نهج‌البلاغه، خ190)
از خدا بترسید از خدا بترسید اى بندگان خدا! (و بدانید) که دنیا شما را به همان راه خود مى برد (که دیگران را برد و سرنوشتى چون سرنوشت آنها دارید) شما و قیامت را با یک رشته بسته اند (و کاملا به یکدیگر نزدیک هستید) گویى نشانه هاى آن فرا رسیده و علائم آن نزدیک شده و شما را در مسیر خود قرار داده است. گویا زلزله هایش در شرف وقوع است و مانند شتر سینه بر زمین نهاده است. دنیا از اهلش بریده و آنها را از آغوش گرم خویش خارج ساخته است; زندگى (براى آنها که رفتند) همچون روزى بود که گذشت یا ماهى که سپرى شد; تازه هایش کهنه و فربه هایش لاغر شده است (سپس هنگامى که) مردم به عرصه محشر مى آیند گنه کاران در برابر صحنه وحشتناکى قرار مى گیرند، در جایگاهى تنگ، در میان مشکلاتى بزرگ و آتشى پرسوز که فریادش بلند و زبانه هایش آشکار، غرّش آن پر هیجان، شعله هایش فروزان، خاموشى اش دور از انتظار، آتش گیره اش شعله ور، تهدیدش مخوف، قرارگاهش (بر اثر دودهاى متراکم) تاریک، جوانبش تیره و ظلمانى، دیگ هایش جوشان و امورش سخت و وحشتناک است. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - فرهنگ 89 - انشا 12 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
نمودار حدیث لوح + یکشنبه 97 بهمن 7 - 5:0 صبح

در حال مطالعه
برای این‌که بهتر بفهمم
برای خودم
مفاهیم را مرتّب کردم
در Xmind
به نتیجه جالبی رسیدم:



[تصویر بزرگ]

از احادیث بسیار مهم
ارزشمند
دقیق
وقتی نمودار شد
دقیق‌تر هم
بهتر می‌شود فهمید اصلاً



[تصویر بزرگ]

قال علی بن أبی‌طالب (علیهما السلام): «هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ وَ لَجَأُ أَمْرِهِ وَ عَیْبَةُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُکْمِهِ وَ کُهُوفُ کُتُبِهِ وَ جِبَالُ دِینِهِ، بِهِمْ أَقَامَ انْحِنَاءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ ارْتِعَادَ فَرَائِصِهِ» (نهج‌البلاغه، خ2)
اهل بیت رسول جایگاه راز حق، و پناهگاه امر یزدان، و ظرف علم رحمان، و مرجع دستور خدا، و مخازن کتاب‌هاى پروردگار، و کوه‌هاى پشتوانه دین الهى ‏اند. به وسیله آنان کژی‌هاى دین را راست، و لرزش بدنه آیین را آرام نمود. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته:
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
عشق و فقه 14 + شنبه 97 بهمن 6 - 5:0 صبح

بحث را عوض کنم
سعی کردم کلّی
حالا جزئی
مصداقی که فرمودید
عشق
در قلمرو علم کلام عرض می‌کنم
جبر و اختیار
انسان مکلّف به چیزی‌ست
که در آن اختیار داشته باشد
در غیراختیار
تکلیف نیست

انسان دو خصلت مهم دارد
به دو چیز توصیف؛
حالات
رفتار

رفتار را ما می‌سازیم
اگر اختیاری باشد
رعشه دست اختیاری نیست
خوردن دست به لیوان و افتادن و شکستن
مستی که آدم می‌کشد
این‌ها را به مقدمه عقاب می‌کنند
این‌که
چرا آن کار را کردی تا به این مرحله از ناتوانی برسی
پس رفتار
اگر غیراختیاری باشد
عقاب ندارد

اما حالات
حال اساساً غیراختیاری‌ست
هیچ انسانی
حال و هوایش دست خودش که نیست
مرگ عزیزی می‌بیند و بی‌هوش می‌شود
اشک می‌ریزد و از درون منهدم
این حال که دست خودش نیست
حال اصلاً تأثر است
از جنس پذیرش و مطاوعه
پس
به حال نمی‌شود عقاب کرد
به حس درونی انسان‌ها

البته
رفتار قابل عقاب است
عصبانی‌ست و کتک می‌زند
عصبانی هیچ
کتک عقاب دارد
کیفر دارد و حرام می‌شود
ناراحت است و به صورت لطمه می‌زند
ناراحت بود هیچ
لطمه را نباید می‌زد
فعل حرام انجام داده و معاقب است
دیده است
عاشق شده
خیره شده
عشقش هیچ
دست خودش نبوده
اما چشم‌چرانی‌اش چه؟

اعتقادات دینی ما این است
جایی که اختیار نیست
تکلیف نیست
حلال و حرام و مستحب و مکروه هم
احکام خمسه تکلیفیه یعنی
حالات انسان این‌طور است
به همین دلیل است که دعا می‌کنیم
فلسفه دعا شاید همین
از خدا تغییر می‌خواهیم
در حالاتمان
می‌خواهیم تغییرمان دهد
روحیاتمان را
حس و حالمان را
برای نماز سنگینیم
حالش را نداریم
کسالت
التماس می‌کنیم
تا حالمان را تغییر دهد
عاشق نماز شویم
شخصی را دوست داریم که نباید
دین ندارد و باتقوا نیست
ازدواج او نیز با ما به صلاح نیست
شاید اصلاً غیرممکن
حلال حتی
از خدا می‌خواهیم
تا تغییرمان دهد
عشق را از ما دور کند
عشق او را
تا حالمان عوض شود

اما رفتار
آن‌‌جایی که اختیاری باشد
آن‌جا قلمرو فقه است
به همین جهت است که عرض می‌کنم بحث استاد شما فقهی نبوده است
او
وقتی درباره عشق سخن می‌رانده
آیا درباره یک فعل اختیاری صحبت می‌کرده است؟!

پایدار باشید


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
هَمدیسی! + جمعه 97 بهمن 5 - 5:0 صبح

مودّت می‌آورد
نعمت را هم افزایش می‌دهد
وقتی
انسان‌ها بر سر یک سفره طعام می‌خورند
در این شکّی نیست!

تک‌خوری خوب نیست
هیچ‌وقت
انسان را بخیل می‌کند
در این هم شکّی نیست!

اما
بالاتر
والاتر
رفاقت و صداقت بیشتر
وقتی
هم‌سفرگی
ارتقا می‌یابد

هم‌کاسه‌ای
هم‌ظرفی
هم‌بشقابی
هم‌قابلمه‌ای

در مورد ما؛
هم‌دیسی!



از کودکی‌شان این برنامه را داشتم
همیشه که نه
هفته‌ای یک یا دو بار
غذا خوردن در یک ظرف

احترام به حقوق دیگران را یاد می‌گیرند
در کنار اخوّتی که حسّ می‌کنند
وقتی
دست‌شان به غذای دیگری می‌رسد
می‌آموزند
که به حق خود قانع باشند
به سهم خود
بیشتر بر ندارند
ملاحظه یکدیگر را
اخلاق را اصلاً اصلاح می‌کند
وقتی آدم‌ها با هم غذا می‌خورند
از یک دیس!

یادم هست
بیت رهبری که می‌رفتیم
حسینیه امام خمینی (ره)
ایام محرّم
سال‌ها پیش
در دیس
شام که می‌آوردند
با دیگران
با غریبه‌ها
غریبگی اصلاً رخت بر می‌بست
آدم‌ها مهربان‌تر می‌شدند
وقتی
همه از ظرف‌های مشترک روزی می‌خوردند!

قال علی (ع): «أَیُّهَاالنَّاسُ، الزَّهَادَةُ قِصَرُ الاَْمَلِ، وَالشُّکْرُ عِنْدَ النِّعَمِ، وَالتَّوَرُّعُ عِنْدَ الْـمَحَارِمِ، فَإِنْ عَزَبَ ذلِکَ عَنْکُمْ فَلاَ یَغْلِبِ الْحَرَامُ صَبْرَکُمْ، وَلاَ تَنْسَوْا عِنْدَالنِّعَمِ شُکْرَکُمْ، فَقَدْ أَعْذَرَ اللهُ إِلَیْکُمْ بِحُجَج مُسْفِرَة ظَاهِرَة، وَ کُتُب بَارِزَةِ الْعُذْرِ وَاضِحَة.» (نهج‌البلاغه، خ81)
اى مردم، زهد عبارت از کوتاهى آرزو، شکر نزد نعمت، و کناره گیرى از محرمات است. اگر (جمع) این سه واقعیت از شما دور شد، حد اقل اینکه حرام بر صبر شما غلبه نکند، و به فراموشى شکر نعمت دچار نشوید، زیرا خداوند به وسیله حجت‏هاى آشکار و روشن، و کتابهایى که عذر بیّن و واضح خدا بر بندگان است جاى عذرى براى شما باقى نگذارده است. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - فرهنگ 89 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
عشق و فقه 13 + پنج شنبه 97 بهمن 4 - 5:0 صبح

ارتباط با آدم‌ها سخت است
آن‌ها را باید شناخت
هر انسانی
پیچیدگی‌های شخصیتی خود را دارد
ولی علم
چارچوب‌های ساده‌ای دارد
وقتی یک دانشمند سخن می‌گوید
باید قلمرو بحثش را پیدا کرد:
آیا در حال بحث فقهی هستید؟
آیا نظر فقهی شما این است؟
آیا این فتوای شماست؟
آیا عمل به این کلام شما مجزی‌ست؟
آیا تخلف از این حکم را حرام می‌دانید؟
آیا این حکم شرعی‌ست؟
آیا خود و مقلّدین خود را مکلّف به این حکم می‌دانید؟

سؤال‌های فوق روشنگر است
گاهی فردی بحّاث است
پی‌درپی می‌گوید و سخن می‌راند
و ما
شنونده‌ای که در هم می‌ریزیم
از این همه مطالب پراکنده و گونه‌گون
سؤال کمک می‌کند
سؤال‌های فوق
توجهش را جلب کنیم
فوری
معمولاً
اگر فقیه باشد
به حصّه خود باز می‌گردد
پا پس می‌کشد:
خیر این بحث فقهی نیست!
خیر، فتوای من این نیست!

متأسفانه شیوه آموزش علم در نزد ما
در حوزه‌های علمیه
پیشرفت‌هایی لازم است
محقّق نشده
استاد به نظر حقیر
باید در ابتدای بحث
ابتدای جلسه
موضوع را مشخص کند
قلمرو موضوع را هم
منابع را هم
مستندات و مدارک را هم
همه را فهرست
کلاً مبادی علم را بی‌خیال می‌شوند بیشتر
در حالی‌که
مبادی علم را باید توسعه داد
برد تا سر هر مسأله
هر جلسه درس
باید مبادی آن درس را نشان داد
روشن کرد
تا این شبهات پیدا نشود
تا این تضادها
تناقض‌ها
چیزهایی که شما دیده‌اید
و حق هم می‌گویید

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
غذاهای بومی + چهارشنبه 97 بهمن 3 - 5:0 صبح

مطالعه می‌کنند
این خوب است
کتابخانه سبب شده
تشویق کرده
بهتر شده
از وقتی عضوشان کرده‌ام
در کتابخانه حضرت آیةالله خامنه‌ای
خیابان ساحلی
شهر مقدّس قم



هر هفته می‌رویم
پنجشنبه‌ها
کتاب جدید می‌گیرند
یک هفته فرصت تا بخوانند

این‌بار
سیداحمد آشپزی گرفت
بومی و ایرانی
تعجب کردم
و
پیشنهادی:
- با دقت بخون و غذاهایی رو که فکر می‌کنی خوبه انتخاب کن
اضافه کنیم به برنامه غذایی

فکر می‌کردم خوب است
برنامه غذایی‌مان را توسعه دهیم
با غذاهای بومی و ایرانی
یکی دو ساعت بعد آورد
عناوینی را که انتخاب کرده بود



دستور تهیه دو سه تایشان را خواندم
نه
امکان ندارد
سیداحمد هرگز این غذاها را نمی‌خورَد
من او را می‌شناسم
ذائقه‌اش را
اصلاً لب به ماست نمی‌زند
یا بادنجان
کشک هم کم
دوغ به سختی

این شد که خواندم
مواد اولیه
و طرز تهیه
بلند تا بشنود:
- پسرم! حالا تو این غذاها رو می‌خوری برات درست کنم؟!
«نه!»
- پس چرا نوشتی؟!
«من فقط اسم‌هاشونو خوندم و انتخاب کردم!»

غذاهای بومی تحوّل می‌خواهند
مذاق ما عوض شده است
فرهنگ تغییر کرده
این هنر آشپزان هر عصر است
در هر مصر
تا سنّت را بازسازی کنند
متناسب با نیازها و ذائقه مردم زمان‌شان
نمی‌شود گذشته را خام حفظ کرد
همان‌طور که گذشتگان نیز آثار گذشته خود را برتری بخشیدند
وظیفه ما هم هست

اگر به روز نکنیم
خوراک‌های غربی سفره مردم‌مان را پر می‌کنند
و با خود
فرهنگ غیربومی‌شان را هم می‌آورند!

قال أمیرالمؤمنین (ع): «فَإِذَا تَفَکَّرْتُمْ فِی تَفَاوُتِ حَالَیْهِمْ فَالْزَمُوا کُلَّ أَمْرٍ لَزِمَتِ الْعِزَّةُ بِهِ شَأْنَهُمْ [حَالَهُمْ‏] وَ زَاحَتِ الْأَعْدَاءُ لَهُ عَنْهُمْ وَ مُدَّتِ الْعَافِیَةُ بِهِ عَلَیْهِمْ وَ انْقَادَتِ النِّعْمَةُ لَهُ مَعَهُمْ وَ وَصَلَتِ الْکَرَامَةُ عَلَیْهِ حَبْلَهُمْ، مِنَ الِاجْتِنَابِ لِلْفُرْقَةِ وَ اللُّزُومِ لِلْأُلْفَةِ وَ التَّحَاضِّ عَلَیْهَا وَ التَّوَاصِی بِهَا؛ وَ اجْتَنِبُوا کُلَّ أَمْرٍ کَسَرَ فِقْرَتَهُمْ وَ أَوْهَنَ مُنَّتَهُمْ، مِنْ تَضَاغُنِ الْقُلُوبِ وَ تَشَاحُنِ الصُّدُورِ وَ تَدَابُرِ النُّفُوسِ وَ تَخَاذُلِ الْأَیْدِی» (نهج‌البلاغه، خ192)
چون در تفاوت وضع امم گذشته در نیکى و بدى اعمالشان اندیشه کردید، آن کارى را اختیار نمایید که عزت آنان بدان سبب تأمین شد، و دشمنانشان از عرصه حیاتشان دور شدند، و زمان سلامتیشان طولانى گشت، و نعمت در اختیارشان قرار گرفت، و پیوند کرامت آنان استوار شد، به این معنى که از تفرقه اجتناب کردند، و بر الفت پایدارى نمودند، و یکدیگر را به آن تشویق و ترغیب کردند و سفارش نمودند. و از امورى که ستون فقراتشان را درهم شکست، و قدرتشان را قرین سستى کرد دورى نمایید: از کینه ورزى قلوب، و عداوت سینه ها، و ناموافق بودن نفوس، و دست از یارى یکدیگر کشیدن. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - کتاب 9 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
عشق و فقه 12 + سه شنبه 97 بهمن 2 - 5:0 صبح

ولی گاهی هم
که بدتر هم هست
خودش نیز متوجه نیست
این را در کتاب‌ها هم می‌بینیم
اصول فقه بحث می‌کند
فلسفه درونش پیدا می‌شود
کلام هم
کلّی بحث جبر و اختیار
درست وسط بحث اصول فقه!

ما باید توجه داشته باشیم
هر علمی شاخص‌هایی دارد
نشانه‌هایی
تا شناخته شود
منبع در فقه کتاب و سنّت است
اگر فقیه بگوید فلان چیز حرام است
باید روایتش را بخواند
روایاتش را
کل باب را بحث کند
با هم بسنجد و مقایسه نماید
همین‌طور که نمی‌شود
حالا همان فقیه
اگر در خلال بحث
توصیه‌های اخلاقی نماید
نسخه برای هدایت فردی
مستحبات و مکروهات
در حالی‌که تنها به یک روایت استناد می‌کند
می‌بینیم
خیلی از فقها در ابتدای درس خارج خود
حدیثی اخلاقی می‌خوانند
دیگر رجال و درایه را بحث نمی‌کنند
کاری به روایات مشابه ندارند
آن روایت را در یک نظام از روایات و احکام مشاهده نمی‌کنند
به هیچ قول یا اقوالی هم اشاره
همین‌طور
یک روایت و یک استفاده اخلاقی
این‌جا او فقیه نیست
یعنی هست
ولی در حال تفقه نیست
او در حال تدریس اخلاق است

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
کنترل مردمی + دوشنبه 97 بهمن 1 - 5:0 صبح

پخت و پزمان زیاد است
شیرینی و کیک هم که مزید
هر هفته
به یک بهانه‌ای
موافقت می‌کنم تا دخترم توانمند شود
تمرین کند و یاد بگیرد
و گرنه برای سلامتی...



این‌بار شیرینی نخودچی درست کردیم فراوان
آرد نخودچی از ماه مبارک مانده
نگران از گذر زمان
گفتم تا تمام شود

خدا را شکر اما
اجازه نمی‌دهند بخورم
مریم کیک فنجانی شکلاتی پخته:
«بابا، تو نخور، برای سلامتیت خوب نیست!»

اگر چه می‌دانم از حبّ شیرینی‌ست
نه بغض بیماری
اما خوب است
خوشحالم
بچه‌ها مراقب‌اند
تا زیاد شیرینی و کیک نخورم
تا سالم‌تر بمانم! :)

جامعه هم این طور است
کنترل می‌خواهد
کنترل ِ مردمی
از کف میدان
پایین‌ترین سطح
باید باشند
آحاد ملّت
مراقب مسئولین
باید حواسشان باشد
حواسمان
همه
جلوی اشتباه را بگیریم
این به نفع خود مسئولان هم هست
به نفع همه‌مان!

چرا؟!
چون ما بهتر می‌بینیم
ما دید بهتری داریم
همیشه مستضعفین بیدارترند
آن‌هایی که با بیشترین مشکلات و مخاطرات درگیرند
آن‌ها کمتر دچار خواب غفلت می‌شوند
خواب غفلت محصول قدرت و ثروت است
نسبت مستقیم دارد!

قال أمیرنا (ع): «أَلَا فَالْحَذَرَ الْحَذَرَ مِنْ طَاعَةِ سَادَاتِکُمْ وَ کُبَرَائِکُمْ الَّذِینَ تَکَبَّرُوا عَنْ حَسَبِهِمْ وَ تَرَفَّعُوا فَوْقَ نَسَبِهِمْ وَ أَلْقَوُا الْهَجِینَةَ عَلَى رَبِّهِمْ‏ وَ جَاحَدُوا اللَّهَ عَلَى مَا صَنَعَ بِهِمْ مُکَابَرَةً لِقَضَائِهِ وَ مُغَالَبَةً لِآلَائِهِ، فَإِنَّهُمْ قَوَاعِدُ أَسَاسِ [آسَاسِ‏] الْعَصَبِیَّةِ وَ دَعَائِمُ أَرْکَانِ الْفِتْنَةِ وَ سُیُوفُ اعْتِزَاءِ الْجَاهِلِیَّةِ» (نهج‌البلاغه، خ192)
به هوش باشید، بترسید و بر حذر باشید از پیروى و اطاعت (کورکورانه) بزرگترها و رؤسایتان، همانها که به سبب موقعیت خود، تکبّر مى ورزند و خویش را بالاتر از نسب خود مى شمرند، اعمال نادرست خود را به خدا نسبت مى دهند و به انکار نعمتهاى او بر مى خیزند تا با قضایش ستیز کنند و بر نعمتهایش چیره شوند، زیرا آنها اساس و بنیان تعصب و ستون و ارکان فتنه و فساد و شمشیرهاى تکبّر جاهلیّت اند. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
عشق و فقه 11 + یکشنبه 97 دی 30 - 5:0 صبح

در کتب فقهی مشاهده نکرده‌ام چراکه در مقطعی نیستم بخواهم به کتب فقهی رجوع کنم مطلبی که عرض کردم نقل قولی بود از یکی از اساتید که بحث از عشق و شرک خفی به میان آورد و به کل مخالفت داشت با عشق چه زمینی و چه حقیقی و عنوان می‌کرد از نوع زمینی شرک است و به خدا روا نیست نسبت معشوقی بدهیم.

هنگامی که درباره علم صحبت می‌کنیم
بحث روشن است
منبع مشخص
روش معیّن
اما
درباره عالم
دانشمند
یک فرد سخنران
یک استاد
او یک انسان است
او صاحب چندین علم مختلف
ممکن است فقیه باشد
فیلسوف هم باشد
عارف هم حتی
استاد اخلاق
متکلّم
او
منابع مختلفی دارد
و روش‌های متفاوت
در هر علمی که وارد می‌شود

اما
آیا همگان
همه دانشمندان ما
همه علما
هنگامی که سخن می‌گویند
ساحت و قلمرو بحث خود را مشخص می‌کنند؟
متأسفانه خیر
بیشتر اوقات خیر
بارها مشاهده شده
دیده‌ام که عرض می‌کنم

استادی مشغول بحث فلسفی
لابه‌لایش عرفان داخل می‌شود
یا بحث فقهی
وسطش می‌شود فلسفی
به دو شکل؛
گاهی استاد خود توجه دارد
بیان نمی‌کند
دارد بحث فلسفی می‌کند
اما نمی‌گوید
مشخص نمی‌کند برای دانشجو
یا طلبه

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

<   <<   51   52   53   54   55   >>   >

یکشنبه 103 آذر 4

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مهدی موشَّح - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X