سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

اگر می خواهید دوستان و برگزیدگان خدا باشید، به آن که به شما بدی می کند، نیکی کنید و از آن که به شما ستم می کند، درگذرید و بر آن که از شما روی می گرداند، سلام کنید . [عیسی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
نسخه تایپی + پنج شنبه 98 فروردین 15 - 11:16 صبح

خودش تایپ می‌کند
دستی روی کاغذ نمی‌نویسد
دستورهای آشپزی‌اش را

این خوب است
این‌که کاغذ حذف می‌شود
کم‌کم
عادت می‌کنیم
نسل‌های جدید
کودکان‌مان
تبدیل می‌کنیم
وجود کتبی را
به وجود الکترونیکی
روزی که هیچ‌کس کتاب خرید و فروش نکند
کتاب‌ها را فقط در موزه‌ها ببینیم
آن روز می‌رسد

همان‌طور
که یک‌روز
وجود حفظی را به وجود کتبی تبدیل کردیم
وقتی کتاب متولّد شد!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - آشپزی 93 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
هویّت ِ بورس 23 + پنج شنبه 98 فروردین 15 - 5:0 صبح

از بورس پرسیدید
و این‌که
آیا من خودم اگر امکانش را داشته باشم
در بورس سرمایه‌گذاری می‌کنم یا خیر
راستش
سال‌ها پیش
شاید ده یا دوازده
درگیر این مطلب شدم
همین پرسش
وقتی مکانیزم بانک را فاسد یافتم
مثل دیگران
به اسلامی بودن بورس فکر کردم:
خب!
بورس که دیگر پول نمی‌سازد
بورس خیلی سالم است
چون دقیقاً با کار مرتبط است
مضاربه حقیقی همین است اصلاً
نه آن چیزی که بانک‌ها تدلیس می‌کنند
من پول می‌دهم به شرکت‌های معتبر
آن‌ها کار می‌کنند و سود می‌دهند
ارزش تولیدات شرکت که بالا می‌رود
ارزش سهام من هم زیاد می‌شود
چه خوب!

درگیر مطالعه اولیه بودم که ضعف بورس را یافتم
با سؤالی که همیشه از خود می‌پرسم
وقتی با پیدایش یک ارزش و اعتبار مالی مواجه می‌شوم:
این پول دقیقاً از کجا آمده است؟!

من یک کبرای قطعی دارم
گزاره‌ای که به آن یقین دارم:
پول و اعتبار و ارزش مالی از صفر به دست نمی‌آید
یعنی از هیچ، چیزی درست نمی‌شود
یعنی اصل بقای ماده و انرژی دیگر
یعنی اگر من یک سیخ کباب خوردم
حتماً یک جای دنیا باید دویست گرم گوشت کم شده باشد!
به همین سادگی!

حالا سؤال همیشگی من در مواجه با کباب این است:
این دویست گرم دقیقاً از کجای عالم کم شده است؟
تا بفهمم حلال است خوردن آن یا حرام!

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 141 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
یک جعبه + چهارشنبه 98 فروردین 14 - 1:42 عصر

مریم
به تنهایی
تنهای تنها
بدون کمکی
نان خامه‌ای
یک جعبه
کاملاً متکی بر توانایی‌های خود
حتی خامه را هم خودش آماده کرد

او فقط 12 سال دارد
این مهم است
در جامعه مدرن امروز
کدام جامعه؟
جامعه‌ای که
کودکانش
نه
نوجوانانش
نه
جوانانش تا 20 سالگی
چیزی از کار و زندگی نمی‌آموزند
عرف بر این است
زیرا
فقط باید مدرسه بروند و درس بخوانند
و
هیچ مهارتی نیاموزند!

ماشاءالله
خدا را شکر
سپاس
منّت بر من گذاشت
و فرزندانی نیکو عطا فرمود
پرکار و پرتلاش :))

قال الأمیر (ع): «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا یُحْصِی نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا یُؤَدِّی حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ» (نهج‌البلاغه، خ1)
ستایش مخصوص خداوندى است که ستایشگران هرگز به مدح و ثناى او نمى رسند و حسابگران (زبردست) هرگز نعمتهایش را شماره نمى کنند و تلاشگران هرگز قادر به اداى حقّ او نیستند (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
هویّت ِ بورس 22 + سه شنبه 98 فروردین 13 - 5:0 صبح

از پاسخ کامل و دقیق شما سپاسگذارم.مشخص هست با صبر و حوصله پاسخ دادین.
اما چندتا سوال دیگه هم هست که لطف می کنید اگر پاسخ بدین.
هرچه به دنبال ابزاری به نام آیس برگ گشتم به مفهومی و یا ابزاری با این واژه نرسیدم اگر امکانش هست بیان کنید در کدام بازار استفاده  می شود.
بیان کردید که کشورهای لیبرال فشار ها و تورم هاشونو انتقال می دهند به دیگر کشور ها مثل کشور ما که البته حرف درستی است.اما سوال پیش می اید که چطور ایالات متحده تورم خود را انتقال می دهد اما با این اوصاف باز هم 18 تریلیون دلار بدهی دارد؟
که البته گفته می شود تا 2020 به 30 تریلیون دلار می رسد.
این حجم بدهی درواقع از کجا  می اید؟الان که دیگر در جنگ نیستند وچرا وقتی دارند تورم خود را انتقال می دهند بازهم گرفتار این همه بدهی رو به رشد افسار گسیخته هستند؟
وشاید با وجود این حجم از بدهی عملا از خودشون هیچی ندارند.
بورس ابزاری دارد که جلوی بورس بازی را بگیرد که به ان توقف نماد می گویند،در جواب این نماد جوابتان چیست؟
البته این درست  است و می توان عنوان کرد که تا بورس بخواهد متوجه اتفاقات بشود و جلوی نماد رو بگیره و توقف بزنه و حسابرسی کنه بورس بازهای اصلی کارشون رو انجام دادن.
اما ایا همیشه قابل فرار هست این ابزار؟
وایا با توجه به این که میدانیم بورس کم خالی از اشکال یا همه سازگار ان دارای اشکال است.ایا این درست است که سهام رو به قصد بلند مدت ومنتفع شدن از  سود خود سهام که بهره وری کارخانه است خرید کرد؟ یا باز هم دارای ایراداتی است؟
که البته باز این بحثی پیش می اید که سهام رو داری از بورس بازان خرید می کنی.
پاسخ شما چیست؟
و سوال دیگر این که با وجود به شناخت ساختار بورس  و نحوه عملکرد افراد در ان.ایا به خیل این افراد پیوستن و همین بازی کوئیستی رو انجام دادن دارای ایراد است؟
ایراد به مفهوم اینکه پول و درامد حاصله  کثیف است یا تمیز؟
راحت کنم مطلب رو شخص خودتان باشید انجام می دهید؟و اگر انجام نمی دهید استدلالتونو بیان کنید لطفا
می دانم که باتوجه به ان همه توضیحات شاید دیگر نیاز به پاسخی نباشد اما
در پاسخ این سوال جواب دهید که وقتی همه میدانند در چه چرخه ای قرار گرفته اند و با علم واگاهی هستند و شرع هم در ظاهر با وجود شرایط و قوانین می گویید حلال اما باز چرا انجام نمی دهید؟ یا می دهید؟
مطلب دیگر این که نظراتان در مورد فارکس چیست؟
بورسی است که جهانی است و شاید همان قاعده ای که بیان شد حتما دران هم انجام می شود اما صلاح هست ( با سرمایه کم شاید چند دلار وریسک کم و تجربه و اطمینان) وارد شد؟
و می توان با این استدلال وارد ان شد که با غیر مسلمان وارد این بازی کوئیستی می شوی وایراد ندارد؟ پول حاصله تمیز است یا کثیف؟لطفا استدلال خود را بیان کنید.
و سوال دیگر خارج از این بحث ایا میتوان از غیر مسلمان دزدی کرد؟
و ایا استثنایی هست؟مثلا از کافر و مشرک یا واهبی یا ..... موردی هست که دزدی از ان افراد حلال باشد؟
در شرایط کنونی که نرخ ارزها افزایش یافته و تورم هم بالا رفته و همه چیز گران شده ایا تولید کننده ای که مواد اولیه ان از قبل بوده و با قیمت پایین تر از الان اقلام مورد نیازشو تهیه کرده و الان میخواهد عرضه کند می تواند با نرخ جدید عرضه کند یا با نرخ گذشته باید عرضه کند،چون قیمت اقلام خریداری شده اش قیمت قبل بوده باید به قیمت قبل عرضه کند؟
همین تولید کننده اگر بخواهد همان مقدار اقلام مورد نیاز خودش را تهیه کند برای ادامه تولید و بقا خودش باید شاید چند برابر  گذشته بپردازو  در صورتی که ارز گران شد و طلا گران شد و ملک گران شد و قیمت قابل پذیرش شد یعنی هرکسی طلا خرید کرد ارز خرید کرد ملک خرید کرد یا سهام بورس خرید کرد ان سود را به صورت حلال منتفع شد اما تولید کننده چیکار باید کند؟
ایا این اجازه رو دارد که با نرخ جدید عرضه کند یا باید همچون گذشته با همان قیمت کار کند؟
سوال دیگر اینکه با توجه به همه توضیحات درست شما اما سوال پیش می اید که ایا تا زمانی که پول توسط بانک ها مدام در حال خلق شدن هست پس ما نیز قاعدتا باید همینطور دچار تورم باشیم اما این وسط عرضه و تقاضا چه می شود؟
وقتی مردم جیبشان خالی شده وقتی توان  خرید باقی نماند وقتی  قیمت ها نجومی شده  وبرای مردم متوسط هم نیز دیگر توان خرید و تقاضایی نمانده این تورم های آتی چطور میخواهند رشد کنند؟
تا یک جایی  می توان گفت تاوان سوددهی بانک ها و سیستم پونزی رو مردم پرداخت میکنند عام مردم اما وقتی دیگر جیبی نمانده که بخواهند از جیب مردم برداشت کنند برسر قیمتها و تورم چه می اید؟
ایا به رشد خود ادامه می دهد همچون یک گاو سرکش  و قیمت ها با تورم  های اتی بالا می رود و برگشت پذیر نیستند؟
یا وقتی عملا کسی برای خرید نمانده باشد قیمت ها سیر نزولی خواهند گرفت به خود؟
پیش بینی شما از اینده چیست؟
مشخصا چند ماه اینده و سال 98 ایا قیمت ها باز هم با توجه به مشکلات موجود و کارهای انجام نشده بالا می رود؟
بازهم تورم خواهیم داشت؟البته ان چیزی که طبیعی هست و سالی 20 درصد شاید نه ایا تورم بیش از این تورم های سالیانه درپیش خواهیم داشت؟
ایا بازهم طلا مسکن ارز  و سهام افزایش پیدا میکنند؟
ایا بازهم ارزش دارایی ها بالا می رود و ارزش پول کاسته میشود؟
ایا تغییرات محسوس خواهد بود؟


این فیلم را مشاهده بفرمایید:
How To Beat The Market Makers Using Iceberg Orders

این متن را هم در ویکی‌پدیا بخوانید:
https://en.wikipedia.org/wiki/Dark_pool#Iceberg_orders

این معرفی را هم که ببینید:
https://www.tradingview.com/chart/GBPJPY/OgCPaokO-HOW-BIG-BANKS-MANIPULATE-THE-MARKET-ICEBERG-ORDER

به این توضیح روشن درباره معاملات آیسبرگ در بورس می‌رسید:
This is a technique big banks use to hide large sizes orders they are trying to fill without the public seeing their smaller transactions and have price move against them.

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 141 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
رتبه امام + دوشنبه 98 فروردین 5 - 5:0 صبح

قبلاً گفته بودم
در عقل‌سنجی
نظرسنجی بچه‌ها از هم
درباره هم
درباره خودشان
درباره عقل و خِردشان
جواب‌ها را هم نشان دادم

این‌بار خودشان تقاضا کردند
خواستند یک بار دیگر بسنجیم



پاسخ‌ها را که دیدم نگران شدم
رتبه‌ام کاهش یافته بود
آیا کار اشتباهی کرده بودم؟!

مریم این‌طور پاسخ داد:
دفعه قبل حواسم نبود
رفتم فکر کردم
دیدم 10 رتبه پیامبر (ص) و امامان (ع) است!

یاد مدرسه افتادم
و معلّم‌های آن
وقتی کودک بودیم
وقتی به ما 20 نمی‌دادند
نمره‌ای که حق‌مان بود:
«بیست مال خداست!»
چه توجیه نادرست و کودکانه‌ای!

وَ قَدْ رُئِىَ علی (ع) عَلَیْهِ اِزارٌ خَلَقٌ مَرْقُوعٌ، فَقیلَ لَهُ فى ذلِکَ فَقالَ: «یَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ، وَ تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ، وَ یَقْتَدى بِهِ الْمُؤْمِنُونَ. اِنَّ الدُّنْیا وَ الاْخِرَةَ عَدُوّانِ مُتَفاوِتانِ، وَ سَبیلانِ مُخْتَلِفانِ، فَمَنْ اَحَبَّ الدُّنْیا وَ تَوَلاّها اَبْغَضَ الاْخِرَةَ وَ عاداها. وَ هُما بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، وَ ماش بَیْنَهُما، کُلَّما قَرُبَ مِنْ واحِد بَعُدَ مِنَ الاْخَرِ، وَ هُما بَعْدُ ضَـرَّتــانِ» (نهج‌البلاغه، ح103)
جامه کهنه و وصله دارى بر تن حضرت دیده شد، سبب پرسیدند، فرمود: به خاطر آن دل خاشع مى شود، و نفس خوار مى گردد، و اهل ایمان به آن اقتدا مى کنند. دنیا و آخرت دو دشمن متفاوتند، و دو راه مختلف، پس کسى که دنیا را دوست داشت و مهرش را به دل جاى داد آخرت را دشمن داشت و با آن دشمنى نمود. دنیا و آخرت به منزله مشرق و مغربند، و رونده بین آن دو هرمقدار به یکى نزدیک شود از دیگرى دور مى شود، این دو در ناسازگارى باهم به مانند دو هوو مى باشند.  (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
تعادل ِ سه وجهی + شنبه 98 فروردین 3 - 5:0 صبح

با سه عدد سیب‌زمینی
و دو چنگال
یک مداد کوچک هم گذاشتم به عنوان تکیه‌گاه
وسیله‌ای که شگفت‌زده‌شان کرد!



نمی‌توانستند بفهمند چرا
در عجب
توجه‌شان را شدیداً جلب
خواستند حتماً به مدرسه ببرند

تمام مجموعه روی یک لبه مداد می‌ایستد
چیزی که عجیب به نظر می‌رسد
شاگردان مدرسه را هم به شگفتی واداشت
مجبور شدم توضیح دهم
مفصل درباره مرکز ثقل
تا یاد بگیرند و برای هم‌کلاسی‌ها تعریف کنند

حقیقت این‌که پرنده‌ای را دیده بودند
جایی
پلاستیکی
روی نوک خود قرار گرفته
با این‌که توقّع می‌رفت بیافتد
سرجایش متوقف مانده
این شد که این نمونه را در خانه ساختم
تا ببینند و یاد بگیرند

قالَ علی (ع) وَ قَدْ مَدَحَهُ قَوْمٌ فى وَجْهِهِ: «اللّهُمَّ اِنَّکَ اَعْلَمُ بِى مِنْ نَفْسى، وَ اَنَا اَعْلَمُ بِنَفْسى مِنْهُمْ. اللّهُمَّ اجْعَلْنا خَیْراً مِمّا یَظُنُّونَ، وَ اغْفِرْلَنا ما لایَعْلَمُونَ.» (نهج‌البلاغه، ح100)
گروهى در مقابلش او را ستودند، فرمود: پروردگارا، از من به من آگاه ترى، و من به خودم از آنها داناترم. خدایا، ما را بهتر از آنچه به ما گمان دارند قرار ده، و از ما آنچه را که خبر ندارند بیامرز. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - آموزش 28 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
انحراف در بهار + جمعه 98 فروردین 2 - 4:19 صبح

تا آمد، تحلیل کردم
با دقت تا بفهمم
نفهمم که نمی‌توانم نقد کنم
چیزی که نقد نشود
پذیرفتنی هم نیست
امکان خطا دارد
وقتی از جانب انسانی ارائه شده باشد



[نمودار کامل]

اول بحث اسم‌گذاری‌ست
این‌که
برای دعوت انبیاء
«بهار»
واژه‌سازی‌ست
بد نیست
ولی
آن‌جایی نگران‌کننده می‌شود
که ما
خودمان را
«بهار» بنامیم
همان
همان بهاری که دعوت انبیاء بوده
پس ما
مظهر دعوت انبیاء می‌شویم
و مخالفین ما
مخالف دعوت انبیاء

این بماند
انحراف این‌جا خود را بیشتر نشان می‌دهد
جایی‌که
«آزادی» تقدیس می‌شود
و «مطلق» می‌گردد
مطلق؟!
آری
نمودار را خوب ببینید
تحلیلی که کرده‌ام
کاملاً همان واژه‌های متن است
بدون کم و کاست تقریباً

مقدمه هیچ
بگذاریم کنار
بیاییم سراغ بند سوم
حتی از بند دوم هم می‌گذریم
جایی که از «انحصار» سخن به میان رفته
از «دست‌اندازی»
که مخالفین را انحصارگر معرفی کند
اما بند سوم
عمق انحراف را می‌شود در آن دید
این‌که
«حقیقت انسانی صرفاً در آزادی کامل شکوفا می‌شود»
در دنیا؟!
خب بحثش در دنیاست دیگر
آخرت را که نمی‌گوید
اما آیا چنین است؟!
وقتی آزادی مطلق شود
آیا دینی باقی می‌ماند؟!

با اعتقادات اسلامی نمی‌سازد
وقتی خداوند آدم را از خوردن میوه‌ای خاص نهی می‌کند
وقتی
ابلیس را مأمور به سجده می‌کند
آزادی‌ها را محدود کرده
اصلاً دنیا را برای همین خلق کرده
برای محدود کردن آزادی‌ها
تا
مطیع از غیرمطیع مشخص شود
البته که اختیار داده
ولی
آزادی مطلق خیر!

پیامبران الهی برای همین ارسال شده‌اند
تا خبر را برسانند
و احکام را بیان کنند
احکام چیست؟
محدودیت‌هایی که صلاح انسان است
سلب آزادی‌هایی
که بشر را به تعالی می‌رساند
خود ِ آزادی
خیر
سلب ِ آزادی!

چرا؟!
جامعه چون کشتی‌ست
زیباترین تعبیر رسول مکرّم اسلام (ص)
آزادی اگر مطلق باشد
یکی نشیمن‌گاه خود را سوراخ کند
همه را غرق کرده
آزادی هرگز نمی‌تواند مطلق باشد
و البته
هرگز نمی‌تواند غایت باشد
فلسفه خلقت قرار بگیرد

و مگر انقلاب اسلامی جز این است؟!
جمهوری اسلامی یعنی
نظام مبتنی بر ولایت فقیه چه می‌خواهد؟
چیزی جز بسط فقه در جامعه
فقه مگر چیست؟
چیزی جز دستیابی به امر و نهی‌های خداوند متعال
همو
فقط همو که حق تشریع دارد
شارع مقدّس
همو که حق دارد آزادی‌ها را محدود کند
نظام اسلامی که ادعایی جز این ندارد
اصلاً فقیه که حق تشریع و جعل حکم ندارد
دارد؟!

وقتی آزادی را با اختیار قاطی کنیم
محصول همین است
برای فریب البته
تا ذهن مخاطب مشوّه شود
سره را از ناسره تشخیص ندهد
اختیار البته که به معنای عدم جبر در اراده است
اراده آزاد است
اما
این غیر از آزادی اجتماعی‌ست
و آزادی البته فردی
فردفرد انسان‌ها به هم گره خورده‌اند
این آزادی نمی‌تواند مطلق باشد
و نباید هم!

وقتی محدودیت را به شیطان نسبت می‌دهیم
بازی با کلمات است
شبیه به متصوّفه
عبارات شعری‌ست
مخلوط کردن «باطن» با «ظاهر»
شیطان علی‌الظاهر به آزادی دعوت می‌کند
در باطن امر محدودیت است
وقتی این باطن را با ظاهر یکی کنیم
در عبارات خود
مخاطب گمراه می‌شود
راه انحراف باز:
«پس هر کسی که آزادی را محدود کند شیطانی عمل کرده»
و مخاطب چه می‌بیند؟
این که فقها یک‌سره مشغول محدود کردن آزادی‌اند!

این دروغ بستن به خداوند متعال است
این‌که
عبودیت خدا معادل آزادی گرفته شود
و در کنار آن
پذیرش ِ هر نوع محدودیتی در آزادی انسان‌ها
دیکتاتوری و استبداد تلقّی گردد
که چه شود؟!
کل «شرع مقدّس» معادل دیکتاتوری
و مخالف عبودیت!

جایی‌که هدف از تشکیل نظامات اجتماعی
مقابله با عوامل محدودکننده آزادی ذکر شود
مخاطب
کدام معنا از آزادی را درک می‌کند؟!
معنای صوفیانه و عرفانی
یا اجتماعی و معهود در میان مردم را؟!

البته که اگر بپرسیم
از نگارندگان و معتقدان
آن را باطنی معنا می‌کنند
همان آزادی که انسان را به معراج می‌برد
آزادی از زنجیرهای گناه و فسق و معصیت
که بر روح انسانی بسته می‌شود
اما این آن‌چیزی نیست که مخاطب می‌فهمد
تدلیس دقیقاً یعنی همین!

آنارشیسم را می‌شناسیم
آیا تعریف آن جز این است:
«وقتی همه به طور کامل آزاد باشند»
نتیجه‌اش را این‌طور ادعا کرده‌اند:
«فرصتی برای تجاوز و تبعیض باقی نمی‌ماند»
آیا چنین است؟!
در دنیا چنین است؟!
دنیا با آزادی کامل برقرار می‌ماند؟!
انسان در دنیا با آزادی کامل به رشد و تعالی می‌رسد؟!
حاشا و کلا
من در شگفتم
از این فریب
از این انحراف
و متأسفم
بسیار زیاد
از این‌که چطور آدم‌های دوست‌داشتنی‌مان این‌طور متحوّل می‌گردند
فریب می‌خورند و فریب می‌دهند!

تک‌تک انسان‌ها شایسته احترامند؟!
من در عجب
آیا واقعاً؟!
بله
البته که بالفطره هستند
بالذات یعنی
در بدو تولّد
اما
انسان‌هایی چون فرعون
ظالم چون نمرود
هیتلر مثلاً
آیا شایسته احترام است؟!
چرا چیزهایی بگوییم که با عقاید دینی‌مان نسازد؟!
وقتی اسلام خون محاربین و ارهابیون را هدر اعلام می‌کند!

هدف خلقت را نباید عوضی بگیریم
اگر اسلام توصیه به آبادانی زمین می‌کند
آیا
آیا آن را هدف خلقت می‌انگارد؟
راه رسیدن به کمال مطلوب، آبادانی زمین نیست
اگر چه آبادانی زمین هم تکلیف باشد
کمال مطلوب در آن نیست
آباد کردن زمین که برای خداوند متعال کاری ندارد
او خود وعده رزق داده
سنّتی همیشگی
جنّت اولیه این‌گونه بود
کاملاً آباد
آدم و حوا را ابتدا آن‌جا مستقر کرد
اما
شرایط امتحان
نیاز به محدودیت بیشتر را ایجاب نمود
آبادانی تکلیف است
اما هدف نیست

مغالطه این‌طور شکل می‌گیرد
وقتی «باز» با «باز» مترادف گرفته می‌شود
«در باز است و باز پرنده است!»
نهضت بهار به این دوستان شناخته می‌شود
و آن‌هایی که محدودشان می‌کنند
البته که قضات همین کشور هستند
در متن
عنوان «شیطان» برای آن‌ها به کار می‌رود
تا نگاه مغرضانه به هدف خود برسد
و این خوب نیست
این بازی با الفاظ و عبارات است
این پسندیده و شایسته این عزیزان نیست

مشارکت جهانی نیز
قطعاً امر مطلوبی‌ست
ولی
در وُسع غیر معصوم نیست
می‌دانیم این را
در اخبار و روایات‌مان هم هست
معهود و مشهور میان مؤمنان نیز
در کلام رهبر انقلاب هم
تحقق تمدن اسلامی در قطعه‌ای از عالم

خلاصه
منصفانه ننوشته‌اند
غلط اعتقادی و کلامی در آن هست
و بدتر از آن
کدورت و ناراحتی هم
می‌توان عدم صدق نیّت را نیز از آن استشمام کرد
وقتی این‌طور آشکار مغالطه می‌کند!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: سند 31 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
دروغ ِ مخلصانه + پنج شنبه 98 فروردین 1 - 5:0 صبح

«چرا بعضیا کار خوب که می‌کنن می‌گن یکی دیگه کرد؟!»
سیداحمد پرسید
- ببین پسرم!
خدا گفته که کارهای با اخلاص رو قبول می‌کنه
و اگر اخلاص نباشه
نمی‌پذیره
می‌دونی اخلاص یعنی چی؟
«نه، یعنی چی؟»

- وقتی کاری رو برای این‌که پیش خدا عزیز بشیم انجام بدیم
می‌شه با اخلاص
اما
اگه برای عزیز شدن پیش مردم باشه
خدا می‌گه برو پاداشش رو هم از همون مردم بگیر!

حالا
یک شاخص و علامت وجود داره
برای اخلاص
این‌که اگر کار خوبی انجام بدی
و مردم
خیال کنن یکی دیگه اون کار رو انجام داده
اگه
ناراحت بشی
یعنی با اخلاص نبوده
برای ریا بوده
برای خوشامد مردم بوده
اما اگه برات فرقی نکنه
این علامت اخلاصه

خب
حالا
بعضیا برای این‌که خودشونو امتحان کنن
یا
برای این‌که به خدا نشون بدن کارشون با اخلاص بوده
کار خیر که می‌کنن
خودشون می‌گن که یکی دیگه انجام داده
مثلاً:
«این پول رو یک بنده خدایی به من داد که بدم به شما»
این‌طوری دیگه هیچ ریایی در کارشون نیست
کاملاً مخلصانه می‌شه

خوب برایش توضیح دادم
در حالی که رانندگی می‌کردم
که خوب بفهمد
مفهوم اخلاص و ریا را
و فهمید
و بعدش
اما
یک سؤالی پرسید
شگفت:
«این‌که دروغه، نیست؟!»

آه!
راست می‌گفت
اصلاً حواسم نبود
خب دروغ که گناه است
بزرگ‌ترین گناه
حالا این را چگونه توجیه کنم؟!

ولی
من همیشه حرف حق را می‌پذیرم
باید صادقانه صحبت کنم:
- آفرین سیداحمد!
احسنت به تو!
درست فهمیدی
به نکته دقیق و خوبی اشاره کردی
دقیقاً
این دروغ است
یعنی این بندگان خدا
برای این‌که از ریا فرار کنند
خود را به دامن یک گناه دیگر می‌اندازند
دروغ!

«خب پس باید چکار کنند؟!»
- دروغ نگویند
بلکه اصلاً پاسخ ندهند
نگویند چه کسی داده
چه کسی نداده
این‌طور مثلاً:
«آقا نپرس از کجا اومده یا کی داده، این پول مال ِ شماست!»



پذیرفت
پاسخش را گرفت
و من
یاد خاطره‌ای افتادم
که از حضرت امام راحل (ره) جایی خوانده بودم
با این مضمون:
شخصی خدمت ایشان رسیده
وقتی دعوت فرمودند به صرف غذا
شخص تعارف کرده:
صرف شده، میل ندارم!
امام (ره) پاسخ داده‌اند:
برای امر به این کوچکی دروغ نگویید آقا
شما غذا میل نکردید، الآن هم میل دارید!
چرا برای این امور بی‌ارزش خود را به گناه می‌اندازید؟!

راست می‌گوید
خب بگوید: الآن غذا نمی‌خورم!

یک نگاهی به زندگی خود بیاندازیم
به سنّت‌هایمان
خصوصاً حالا که نوروز نزدیک است
دید و بازدید فراوان
چقدر...
کافیست کمی تأمل کنیم و دقت
چقدر به هم دروغ می‌گوییم
در موضوعات بی‌ارزش زندگی
به خیال خودمان هم کار درستی می‌کنیم
این‌که
احترام میهمان یا میزبان را نگه داشته‌ایم!

قال علی (ع): «وَ اِیّاکَ وَ مَصَادَقَةَ الْکَذّابِ، فَاِنَّهُ کَالسَّرابِ، یُقَرِّبُ عَلَیْکَ الْبَعیدَ، وَ یُبَعِّدُ عَلَیْکَ الْقَریبَ» (نهج‌البلاغه، ح38)
و از رفاقت با دروغگو حذر کن، چرا که مانند سراب است، دور را در نظرت نزدیک و نزدیک را دور مى کند. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
دستور قوّه + چهارشنبه 97 اسفند 29 - 6:47 صبح

این‌ها باید انجام شود
این‌ها توقّع ماست
انتظارات مردم
دستوری که مقام معظّم رهبری ابلاغ فرموده‌اند:



[نمودار در اندازه بزرگ]

قوّه قضائیه خیلی مهم است
خیلی
خیلی بیشتر از دولت
خیلی بیشتر از مجلس حتی
به گمانم
زیرا
قال الصادق (ع): «لیت السیاط على رؤوس أصحابی حتى یتفقهوا فی الحلال والحرام» (بحار، ج1، ص213)

اگر سیاط نباشد
خطا زیاد می‌شود
مسئول است دیگر
قدرت در دست
فرعون هم که در درونش
نفس اماره
وسوسه می‌کند
خطا می‌کند
حتی اگر خیانت نکرده باشد

قوّه قضائیه باید مقتدر باشد
سخت و محکم
همه‌چیز درست می‌شود
إن‌شاءالله!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: سند 31 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
هویّت ِ بورس 21 + چهارشنبه 97 اسفند 29 - 5:0 صبح

یک جاهایی هم تورّم را صادر می‌کنند
به عنوان پایان کلام عرض می‌کنم
این‌که بانک و بورس در آمریکا تورّم کمتری ایجاد می‌کند
و در کشور ما زیاد
به خاطر صدور است
کشورهای توسعه‌یافته کلونی‌ها را دارند
مستعمراتی برای صادرات تورّم
ما نداریم
و البته نباید هم داشته باشیم
جنگ‌های آمریکا هم در دهه‌های اخیر برای همین
باید بخشی از جهان نابود شود
تا سرمایه برای احیای آن به گردش بیافتد
هر کشور توسعه‌یافته‌ای را که مطالعه کنید
چند کشور فقیر را تحت قیمومیّت دارد
وام می‌دهند برای حمایت
ولی در حقیقت
تورّم خود را به آن‌جا صادر می‌کنند
زیرا برای بازپرداخت وام
منابع آن کشور را مفت و ارزان به چنگ می‌آورند
و با پولی که این وسط بهره می‌برند
خرید ارزان و فروش گران
تورّم خود را صفر که نه
کاهش می‌دهند
یعنی ضرر پونزی خود را کم می‌کنند

که چه؟
تا کسی نفهمد که آدام اسمیت غلط گفته
و نظام سرمایه‌داری از اساس ویران است
ثروت را که نمی‌افزاید هیچ
آن را کاهش هم می‌دهد
مثلاً آمریکایی که باید از تولید کالا ثروتمند می‌شد
امروز از تولید خدمات پول در می‌آورد
تولیدی که در تئوری آدام اسمیت اصلاً مولّد محسوب نمی‌شود
یعنی در حقیقت آمریکا
تولیدش کاهش یافته
اگر با مقیاسی که آدام اسمیت ارائه می‌دهد نگاه کنیم
و چون ثروت در حقیقت همان حجم تولید است
آمریکا فقیرتر شده
ولی چون بدهی‌ها و سندهای آن نقد به حساب می‌آیند
از طریق بانک و بورس
این کشورها به نظر ثروتمند نشان داده می‌شوند
آن‌ها با کاری که در کشورهای فقیر می‌شود برپا مانده‌اند
تقسیم کار جهانی به قول خودشان
لباسشان در بنگلادش دوخته می‌شود
لوازم برقی‌شان در چین
سیمان‌شان از فلان کشور آفریقایی
و...

بورس واقعاً مشارکت در سرمایه‌گذاری نیست
می‌توانست باشد
و اگر بود خیلی خوب
ولی نیست
بورس با تفکیک ارزش سهام از ارزش سرمایه
خدمت بزرگی کرده است
به نظام سرمایه‌داری
برای انباشت سرمایه
برای افزایش فاصله طبقاتی
یعنی افزایش فقر در جامعه
کاهش تولید
متزلزل کردن اقتصاد
این‌ها آثار بورس است
بورس از اساس پلید متولّد شده!

موفق باشید

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 141 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

<   <<   46   47   48   49   50   >>   >

یکشنبه 103 آذر 4

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مهدی موشَّح - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X