سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

حکمت، گلشن خردمندان و بستان فاضلان است . [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
هویّت ِ بورس 35 + یکشنبه 98 اردیبهشت 8 - 5:0 صبح

گند این قضیه کی باید در بیاید؟
وقتی که یک کشور بخواهد از خارج خرید کند
یعنی مثلاً چون گندم لازم دارد
باید از برزیل مثلاً بخرد
فکر کن خود ما
در ایران
بانک‌های ما این عددها را جابه‌جا می‌کنند
ولی تا کجا؟
وقتی که بخواهند از خارج گندم بخرند
دیگر ناچارند عددها را واقعی کنند
به چه؟
به طلا؟
نه
کدام کشور است که امروز با طلا گندم بخرد؟
بله
با ارز
با دلار یعنی
پس ما نمی‌توانیم تورّم خود را صادر کنیم
زیرا ما در نهایت ناچاریم عددهای تورّمی و ساختگی و خیالی خود را
به چیزی واقعی‌تر تبدیل کنیم

اما آمریکا چطور؟
هاهاهاها...
کیف کردید
راز شعبده‌بازی جادوگر دقیقاً در این‌جاست
بانک‌های خصوصی آمریکا
دوازده‌تای فدرال رزرو
آن‌ها هیچ وقت به چیزی واقعی‌تر از دلار نمی‌رسند
دلار هم که...
عجب
دلار که همان عددهایی‌ست که خودشان خلق کردند
الکی در رایانه ثبت کردند
همین!

پس آمریکا هر چقدر که بدهکارتر شود
ثروتمندتر می‌شود
زیرا معنی آن این است که پول بیشتری برای خرید از دنیا دارد
و دولت آمریکا
پشتوانه این پول است
نه پشتوانه اقتصادی
که پشتوانه سیاسی
ما می‌دانیم که
نه دولت آمریکا
و نه بانک‌های خصوصی فدرال
این مقدار طلا ندارند
یعنی پشتوانه اقتصادی ندارد
ولی می‌دانیم که دلار در جهان رسمیّت دارد
در معاملات
پس همین کافیست به عنوان پشتوانه
تا ما اعتماد کنیم
و جهان

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 141 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
رسوایی ِ کاپیتالیزم + شنبه 98 اردیبهشت 7 - 5:0 صبح

بدون شرح
فقط ببینید
گزارش رسمی
از قول خودشان:



ترجمه عبارت در تصویر:
«گزارش نابرابری جهانی
ثروت 1% مردم بیش از 99% دیگر است»

این شعار آدام اسمیت نبود
پدر کاپیتالیزم
مخترع آن
مالتوس و ریکاردو هم
جان استوارت میل اصلاً این را نمی‌گفت
همه اقتصاددانان کلاسیک
نه
اصلاً همه مبدعین نظریه‌های اقتصاد سرمایه‌داری
همه‌شان
ادعا می‌‌کردند که رفاه عمومی می‌شود
وضعیت مردم بهتر
آن‌ها می‌گفتند جامعه ثروتمند می‌شود
اگر
اجازه دهیم ثروت‌ها انباشته گردد
اشتغال بیشتر
درآمد کارگر بیشتر



نشد
می‌بینیم که نشد
این سرانجام نظریه اقتصاد کاپیتالیزم است
این گزارشی که خودشان ارائه کرده‌اند!

برای ما هم همین
گرانی‌های پی‌درپی
تورّم بی‌پایان
چون اقتصاد ما هم کاپیتالیستی‌ست
هست
از ابتدا بود
از وقتی بانک آمد
وقتی انقلاب شد هم ماند
کاپیتالیزم
چون بانک ماند
بانک قطب نظام سرمایه‌داری‌ست!

«وَ سُئِلَ (علیه السلام) أَیُّهُمَا أَفْضَلُ، الْعَدْلُ أَوِ الْجُودُ؟ فَقَالَ (علیه السلام): الْعَدْلُ یَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا، وَ الْجُودُ یُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا؛ وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ، وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ؛ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا» (نهج‌البلاغه، ح437)
از حضرت [علی (ع)] سؤال شد: کدام برتر است عدل یا جود [بخشش]؟ آن حضرت فرمود: عدل امور را در جاى خود قرار مى دهد، و جود آنها را از جایگاه خود بیرون مى برد. عدل حافظ عموم است، و جود سود بخش به عده اى خاص. پس عدالت شریفتر و برتر است. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: اقتصاد 141 - فاصله طبقاتی 16 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
هویّت ِ بورس 34 + جمعه 98 اردیبهشت 6 - 5:0 صبح

حالا آیا دولت بدهی بانک‌های فدرال رزرو را بازپرداخت می‌کند؟
نه!
چرا بکند؟!
اصلاً این خواست فدرال رزرو است که مدام به دولت وام بدهد
و پس نگیرد
زیرا واقعاً که پولی جابه‌جا نمی‌شود
فقط سند بدهی امضا می‌گردد
دولت آمریکا مدام به بانک‌های خصوصی بدهکارتر می‌شود
همین
و بانک‌دارها هم در مقابل
اولاً:
ثروت‌شان افزایش می‌یابد
زیرا تمام این طلب‌هایشان از دولت تبدیل به پول می‌شود
یعنی مانند پول کار می‌کند
چون اعتبار است
یعنی سندی‌ست که یک روز قرار است مثلاً الکی به پول بدل گردد
که البته هرگز نمی‌گردد
ولی بانک‌ها همین سندها را پشتوانه وام دادن به مردم قرار می‌دهند!
تعجب نکنید
این همان جادوگری رباست
که بانک‌ها امروزه انجام می‌دهند
یعنی وام دادن ِ وام!

ثانیاً:
وقتی دولت آمریکا به بانک‌های خصوصی بدهکار باشد
آن‌ها راحت‌تر تصمیمات خود را بر دولت تحمیل می‌کنند
از دو جهت برنده می‌شوند!

سخت شد
اجازه دهید بیشتر توضیح دهم
مثلاً دولت آمریکا می‌خواهد به مردم فقیر و بیکار پول بدهد
خب نیاز به پول دارد
ولی ندارد
چون مالیات به این اندازه نبوده
چرا؟
تولید مالیات وابسته به تولید است
و تولید به اندازه‌ای در آمریکا نیست که تأمین هزینه کند
آمریکا سال‌هاست که تولید خود را به خارج از کشور واگذار کرده
لباس‌هایشان در بنگلادش تولید می‌شود
قطعات الکترونیکی در چین و سنگاپور و مالزی
و...
پس دولت از بانک‌های فدرال رزرو که خصوصی هستند پول قرض می‌گیرد
البته پول که نه
فقط عدد
این عدد را می‌ریزد به حساب مثلاً بیمه بیکاری
من بیکار هستم
کارت ولفیر خود را می‌برم تا نان بخرم
من از نانوا نان می‌گیرم
عددهای بدهی دولت الآن به حساب نانوا منتقل شده
نانوا هم با این عدد خرید می‌کند
مثلاً آرد می‌خرد
حالا عددها به حساب شرکت آرد منتقل شده
این چرخه تا کجا ادامه دارد؟!
تا زمانی که داخل کشور آمریکا باشد که مشکلی نیست
چون همه فقط عددها را جابه‌جا می‌کنند
عددهایی که قبلاً نبود
ولی بانک خصوصی
برای این‌که به دولت وام بدهد
این عددها را اضافه کرد به سیستم

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 141 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
هویّت ِ بورس 33 + چهارشنبه 98 اردیبهشت 4 - 5:0 صبح

حالا برگردیم به بحث قبلی
یادتان اگر باشد
«بدهی» برای بانک حکم «ثروت» را دارد
یعنی
هر چه یک بانکی بتواند طلب‌های خود را افزایش دهد
یعنی «بیشتر بدهی ایجاد کند»
یعنی بیشتر بدهکار داشته باشد
او پول‌دارتر است
زیرا «پول» در بانک‌های امروز مساوی‌ست با «سند طلبکاری»
چون بانک‌ها از آینده می‌خورند
از طلب‌هایشان

یاد لطیفه‌ای افتادم
همین‌جا میان این سطور
هم شاد می‌کند
هم موضوع را روشن‌تر
زن و شوهری دعوایشان شده
قاضی رأی داد:
شوهر بیش از روزی یک سهم ندارد
فرداروز
شوهر نقشه‌ای کشید:
سهم امروز را گرفتم
حالا سهم فردا را هم بده
فردا خلاص باش و راحت
زن پذیرفت
اما فردا راحت نبود
زیرا سهم پس‌فردا را هم
شوهر هر روز سهم‌های روزهای بعد را مطالبه می‌کرد
این شد روال
هر روز سهم بخشی از تقویم آینده
با یک محاسبه ریاضی
مرد سهم دویست سال را مصرف کرده بود!
ولی
مگر این مرد بیش از 80 یا 90 سال قرار بود عمر کند؟!
یا بیش از 30 یا 40 سال زندگی مشترک داشته باشد؟!

حالا
دولت آمریکا یک نهاد مستقل است
از بانک
این در اقتصاد آمریکا خیلی مهم است
مدل تری‌گپس
سه شکاف را مشخص می‌کند
این‌جا را ببینید:



دولت یک بنگاه مستقل است
هزینه و راندمان آن هم مستقل
و تأثیرگذار
چون یکی از بزرگ‌ترین مشتریان بازار است
دولت اگر هزینه‌های خود را عمداً افزایش دهد
یعنی بدهی خود را به بانک‌ها افزایش داده
این یعنی افزایش ثروت بانک‌ها
دقت فرمودید؟!

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 141 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
هویّت ِ بورس 32 + دوشنبه 98 اردیبهشت 2 - 5:0 صبح

اما
یک اتفاق مهم‌تر هم افتاد
که خیلی از ماها از آن بی‌خبریم
اقتصاد آمریکا مستقل شد
از دولت
قبلاً اسکناس‌ها را «خزانه‌داری آمریکا» امضا می‌کرد
حالا دیگر نه
«فدرال رزرو» امضا می‌کند (قبلاً در این‌جا با تصویر اسکناس نشان داده‌ام)
چه اتفاقی افتاده است یعنی؟
این یعنی چه؟

ما در ایران بانک مرکزی داریم
بانک مرکزی نوکر دولت است
دولت بر تمام فعالیت‌های آن نظارت دارد
شورای پول و اعتبار مال ِ دولت است اصلاً
پس پول ما دولتی‌ست
البته این نبودها
اول که ناصرالدین شاه امتیاز بانک شاهنشاهی را به یک خارجی داد
آن روز نبود
بانک مرکزی در حقیقت خارجی بود
و مستقل از حاکمیت
بانکی که اسکناس چاپ می‌کرد و قوانین پولی و اعتباری را وضع
امروز ولی همه چیز دست دولت است

آمریکا این طور نیست
دولت آمریکا تمام حق خود را واگذار کرده
بانک مرکزی ندارد اصلاً
دوازده بانک خصوصی هستند
که مستقل از دولت می‌باشند:
«بر اساس قانون مصوب کنگره ایالات متحده آمریکا در سال 1913، "ذخیره فدرال " تأسیس شد. بر اساس این قانون سرتاسر ایالات متحده آمریکا به 12 منطقه? بانکی تقسیم می‌شود. کلیه فعالیت‌های بانکی این مناطق توسط هیئت مدیره سیستم ذخیره فدرال کنترل و هماهنگ می‌شود.»

دولت البته با آن‌ها ارتباط دارد
نماینده و ناظر
ولی
آن‌ها خصوصی هستند
و غیردولتی:
«بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا... این نهاد متشکل از 12 بانک مرکزی به عنوان حامیان فدرال رزرو و از نظر قانون ایالات متحده آمریکا، خصوصی و مستقل محسوب می‌شود اما بخشی از تصمیمات دولتی بر فعالیت آن‌ها دخالت دارد.»



این متن را ببینید:
اسکناس آمریکا
معرفی اسکناس‌های آمریکا تا صد سال پیش
حالا این را بخوانید:
اسکناس فدرال رزرو
اسکناس‌هایی که
بعد از تحوّل در اقتصاد آمریکا
منتشر می‌شوند

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 141 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
هویّت ِ بورس 31 + شنبه 98 فروردین 31 - 5:0 صبح

اجازه دهید کمی علمی‌تر عرض کنم
منطقی‌تر
با گزاره‌های قابل فهم‌تر
خلاصه‌تر:
1. پول کالا تولید نمی‌کند
2. پول پول می‌آورد (در نظام ربوی یا سرمایه‌داری)
3. پول کالا می‌آورد
4. نیروی کار افزایش نیافته است

دیدید چه شد؟
یعنی پول پول می‌آورد
پس پول کالا می‌آورد
چون با پول کالا می‌خریم
ولی در فرض 1
ما بدیهی می‌دانیم که پول کالا خلق نمی‌کند
پس پول کالایی را می‌آورد که خود خلق نکرده است
پس چه کسی این را خلق کرده است؟
نیروی کار هم که ثابت بوده
چون پول‌دار که کار نکرده
او با پول پول درست کرده
یعنی ما پولی داریم که معادل آن کار ِ تولیدی نکرده‌ایم
پس یک کسی باید کرده باشد
این کار تولیدی را
چه کسی؟
همان نیروی کاری که ثابت است
یعنی چه؟
یعنی نیروی کار باید بیشتر کار کرده باشد
تا بتواند هزینه کالاهای پول جدید را هم تأمین کند
به همین سادگی!

اما این‌که چرا آمریکا با این‌که بدهکار است
باز هم ثروتمندترین کشور جهان است
خیلی جالب است
سؤال مهمی‌ست
و پاسخ روشنی هم دارد
اقتصاد آمریکا خیلی ویژه است
متفاوت از بسیاری کشورهای جهان

زمان نیکسون
یکی از رئیس‌جمهوران نامرد آمریکا
چند اتفاق شگفت افتاد
اولی این بود که معاوضه اسکناس با سکه نقره برچیده شد
قطع شد یعنی
دزدی‌ای آشکار
تا روز قبل مردم سکه نقره را می‌دادند و اسکناس یک دلاری می‌گرفتند
روی آن هم نوشته بود قابل بازپرداخت به سکه نقره
روز بعد اما
بعد از تصمیم و سخنرانی نیکسون
دیگر اسکناس می‌بردی به تو سکه نقره نمی‌دادند
یعنی از وعده نوشته شده روی Note تخلّف کردند
این روال تا امروز در آمریکا ادامه دارد

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 141 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
میز ِ تنیس + جمعه 98 فروردین 30 - 5:0 صبح

از پارسال در فکر ساختش بودم
برای سرگرمی بچه‌ها
برای بازی در خانه
فکر خوبی‌ست
داشتن یک میز پینگ‌پونگ

قیمت گرفتم
زیر 500 هزار تومان نبود
این شد که طراحی کردم
برای ساخت در خانه



طرح کامل شد
با نئوپان روکش‌دار
ملامینه یعنی
بخرم و با بچه‌ها بسازم
مثل کمدهایی که با هم ساختیم
این‌جا

ولی نشد
نیاز نشد
چون شهرداری ساخت
زیاد هم
در خیلی از پارک‌ها نصب کردند
چند وقت پیش
خیلی هم بهتر



دیگر عادت کرده‌اند
هر هفته می‌رویم
عصرهای پنجشنبه
تنیس روی میز بازی می‌کنند
رایگان
فقط راکت و توپ از خودمان!

اصلاً پارک خوب است
خیلی خوب
بهتر از گذشته
خصوص این‌که وسایل ورزشی خوبی هم دارد
در همه‌شان تقریباً



تابستان که می‌شود
هر شب پارک می‌رویم
هر غروب یعنی
یک ساعت بازی می‌کنند
یک ساعت مطالعه می‌کنم
به همه‌مان خوش می‌گذرد

چقدر خوب است انسان وقت آزاد زیاد داشته باشد
از وقتی ساعتی کار نمی‌کنم
در این ده سال
احساس می‌کنم چقدر وقتم آزادتر است
چقدر روحیه‌ام بهتر
بیچاره کارمندانی که هر روز ساعت می‌زنند
دلم برای عمری که از دست می‌دهند می‌سوزد
درست مثل روزهایی که ساعت می‌زدم!

قَالَ (علیه السلام): «أَهْلُ الدُّنْیَا کَرَکْبٍ یُسَارُ بِهِمْ، وَ هُمْ نِیَامٌ» (نهج‌البلاغه، ح64)
اهل دنیا چون کاروانى هستند که آنان را مى برند در حالى که در خوابند (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
رفاقت ِ خانوادگی + پنج شنبه 98 فروردین 29 - 5:5 عصر

تا مجری آمد
مریم که دید
این جمله را به من گفت:
«حیف که قدش کوتاست، وگرنه اینو برات انتخاب کرده بودم!»
خیلی مادرانه حرف زد
این شد که تعجب کردم!

ماجرای ازدواج است
بچه‌ها گاهی پیشنهاد می‌دهند
بیشتر مریم
از خیلی سال پیش
پیشنهاد ِ همسر برای پدر!

شبکه را عوض که کردم
خانم مجری که آمد
از مریم پرسیدم:
«این قدش بلنده، اینو پسند نکردی؟!»
قصد شوخی داشتم
و گرنه که پسند خودم نبود
و مریم با بی‌تمایلی پاسخ داد:
«خب... این شاید ازدواج کرده باشه!»



چند وقت پیش هم فروشگاهی رفته بودیم
خانمی چادری متصدّی بود
کمی که دور شدیم
مریم زیرگوشی پرسید:
«ببین حلقه نداره؟»
- یه انگشتر داره، شاید به جای حلقه استفاده کرده باشه. چطور؟
«خیلی خانم خوبی به نظر می‌رسه آخه!»
- از چه نظر؟
«رفتارش خوبه، می‌خنده، مهربونه»
- دختر گلم!
نباید زود قضاوت کرد
بیشتر آدم‌ها در محیط کار مجبور هستند خوش‌رفتار باشند
باید در محیط خانه دید چه رفتاری دارند
از روی ظاهر نمی‌شود فهمید!

چقدر خوب است
این‌که
جرأت دارند این‌طور صحبت کنند
با بزرگ‌تر خود
من این جرأت را به آن‌ها دادم
فرصت
از کودکی
اجازه دادم نظر خود را بگویند
محترمانه
نقد کنند
پیشنهاد بدهند
اصلاً سؤال می‌کردم و می‌کنم
مدام نظرشان را
می‌خواهم تا بگویند
اصرار دارم تا نقد کنند

مسئولین باید این‌طور باشند
جرأت بدهند
فضا ایجاد کنند
بخواهند

ما هم
باید بتوانیم با بزرگان خود این‌طور راحت باشیم
تا
بتوانیم دوستشان باشیم
دوست باشیم با آن‌ها
دوست بداریم‌شان
کمک‌شان کنیم
پیشنهاد و انتقاد

و گرنه
فاصله می‌افتد
بین ما و بزرگان‌مان
فاصله‌های زیاد
شکاف‌های پُرنشدنی
اگر
ناگزیر باشیم با هزار پیشوند و پسوند صدایشان کنیم!
«حضرت مستطاب»، «آیت الأرض و السماء»، «حجت خداوند بر مسلمانان»، «مقام عالی»...

قال مولانا أمیرالمؤمنین (ع): «إِنَّ مِنْ أَسْخَفِ حَالاتِ الْوُلَاةِ عِنْدَ صَالِحِ النَّاسِ أَنْ یُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الْفَخْرِ وَ یُوضَعَ أَمْرُهُمْ عَلَى الْکِبْرِ، وَ قَدْ کَرِهْتُ أَنْ یَکُونَ جَالَ فِی ظَنِّکُمْ أَنِّی أُحِبُّ الْإِطْرَاءَ وَ اسْتِمَاعَ الثَّنَاءِ وَ لَسْتُ بِحَمْدِ اللَّهِ کَذَلِکَ، وَ لَوْ کُنْتُ أُحِبُّ أَنْ یُقَالَ ذَلِکَ لَتَرَکْتُهُ انْحِطَاطاً لِلَّهِ سُبْحَانَهُ عَنْ تَنَاوُلِ مَا هُوَ أَحَقُّ بِهِ مِنَ الْعَظَمَةِ وَ الْکِبْرِیَاءِ» (نهج‌البلاغه، خ216)
از بدترین و سخیف ترین حالات زمامداران نزد مردم صالح این است که گمان برده شود آنها دوست دار تفاخرند و کار آنها را بر نوعى برترى جویى حمل کنند، من خوش ندارم که این فکر در ذهن شما جولان کند که مدح و ستایش را دوست دارم و از شنیدن آن لذت مى برم. من بحمدالله چنین نیستم و به فرض که من (به مقتضاى طبیعت بشرى) مدح و ثنا را دوست مى داشتم، آن را به سبب خضوع و تواضع در برابر خداوند سبحان ترک مى کردم. خداوندى که با عظمت و کبریاییش از همه سزاوارتر براى ثنا و ستایش است. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - خودم 11 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
هویّت ِ بورس 30 + پنج شنبه 98 فروردین 29 - 5:0 صبح

بورس هم همین است
شکست در بورس باید هر روز باشد
اما چقدر؟
نه به اندازه‌ای که همه خرده‌سرمایه‌دارها ورشکست شوند
و گرنه دیگر از کار می‌افتند
از بورس خارج می‌شوند
یا از چرخه بانک بیرون می‌روند
نظام سرمایه‌داری مانند نظام برده‌داری‌ست
هیچوقت مال خود را ضایع نمی‌کند که
برده خود را نمی‌کشد
ممکن است او را گوش‌مالی بدهد
به کار بیشتر وادار کند
ولی اگر ببیند به مرحله مرگ نزدیک شده
برایش پزشک خبر می‌کند
دوا و درمان راه می‌اندازد

نیروی مولّد در جامعه
در حکم برده برای سرمایه‌دار است
بازار بورس و بانک
قوانین یعنی این‌طور طراحی شده
تا جایی که نیروی کار از کار نیافتد او را وادار می‌کند
وقتی در حال سقوط است
دستش را می‌گیرد
آن قوانینی که فرمودید برای همین است
مثلاً قانون ورشکستگی
برای حمایت است
وقتی نابود شد
تمام بدهی‌هایش را صفر کند
ولی نه برای همه
نه همیشه
نه همه سهام
بازار سهام برای خود سهم ممتاز هم دارد
سهمی که همیشه باید سودش پرداخت شود
حتی پس از ورشکستگی
همیشه اولویت دارد
این را ببینید

فارغ از این‌که مارکس با چه معادلاتی این را ثابت کرده
ما خودمان
با یک نگاه کلّی
در جامعه‌مان می‌بینیم
در شهرهای بزرگ‌تر
هر چه که رفاه بیشتر می‌شود
شاهد بیگاری بیشتر هستیم
مثلاً برادر من
در تهران
او قطعاً زندگی مرفه‌تری نسبت به من دارد
اما
میزان کار او
بسیار بیشتر است
بسیار بیشتر از میزان رفاهی که دارد
یعنی چه؟
یعنی من اگر در همین شهر قم
نصف کاری را که او هر روز انجام می‌دهد انجام دهم
می‌توانم همان میزان رفاه که او دارد را داشته باشم
ولی او در تهران
به خاطر هزینه‌های بالا
برای هر چیزی که در اختیار دارد
دو برابر کار می‌کند
این در همه‌جای دنیا هست
عین همین ماجرا
نظام سرمایه‌داری مردم را وادار به کار بیشتر می‌کند
زیرا این خیلی واضح است که «پول کالا تولید نمی‌کند»

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 141 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
هویّت ِ بورس 29 + سه شنبه 98 فروردین 27 - 5:0 صبح

دقت کردید
نظام سرمایه‌داری ناگزیر به افزایش کار مولّد است
زیرا پول که نمی‌تواند کالا تولید کند
پس وقتی پول پول آورد
یعنی تولیدکننده را تولیدکننده‌تر کرد
یعنی ده ساعت کار کارگر را
تبدیل به صد ساعت کار کرد

در ابتدا خیال می‌کردیم این افزایش تولید از طریق توسعه صنعت است
شعار این بود
این‌که سرمایه وقتی انباشته شود
می‌تواند هزینه‌های تولید را کاهش دهد
بنابراین
اضافه تولید، ناشی از سرمایه است
نه افزایش کار کارگر
پس به کارگر فشاری نیامده
محصول هم بیشتر شده
سودآوری هم

ولی مارکس در کتاب سرمایه
با بیان مثال‌های فراوان
و نشان دادن آن‌ها با معادلات ریاضی
ثابت می‌کند که این طور نیست
سرمایه پیوسته در تلاش است تا نیروی مولّد را به کار بیشتر وادار کند
برده‌داری نوین
از گرده همه آدم‌ها بیشتر کار می‌کشد

تورّم هم همین است
تورّم کارش همین است
تورّم تا کجا ادامه پیدا می‌کند
تا زمانی که پیوسته حجم کار مردم را افزایش دهد
دیروز اگر یک ساعت کار می‌کرد پنج تا نان می‌خرید
امروز اما
با یک ساعت کار فقط چهار نان می‌تواند بخرد
چرا؟
آیا حقوقش کم شده؟
نه
ولی نان گران شده
ولی در واقع نان نیست که گران شده
بلکه ارزش پول کم شده
یعنی در حقیقت همان اولی درست بود
حقوق او کم شده است
چون حقوق او با پول پرداخت می‌شود
و بانک‌ها
ارزش پول را شناور می‌کنند
و این تخلّف از وعده‌شان است
روزی که طلا و نقره را از ما گرفتند و جایش سکه دادند
پول فیات درست شد
بدون پشتوانه!

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 - اقتصاد 141 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

<   <<   46   47   48   49   50   >>   >

یکشنبه 103 آذر 4

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مهدی موشَّح - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X