بسا کس که با نیکویى بدو گرفتار گردیده است و بسا مغرور بدانکه گناهش پوشیده است ، و بسا کس که فریب خورد به سخن نیکویى که در باره او بر زبانها رود ، و خدا هیچ کس را نیازمود چون کسى که او را در زندگى مهلتى بود . [ و این گفتار پیش از این گذشت ، لیکن اینجا در آن زیادتى است سودمند . ] [نهج البلاغه]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  دین ِ دنیاپرستی - تفاوت قانون عرضه و تقاضا - ضرر واقعی در بورس - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
عشق و فقه 13 + پنج شنبه 97 بهمن 4 - 5:0 صبح

ارتباط با آدم‌ها سخت است
آن‌ها را باید شناخت
هر انسانی
پیچیدگی‌های شخصیتی خود را دارد
ولی علم
چارچوب‌های ساده‌ای دارد
وقتی یک دانشمند سخن می‌گوید
باید قلمرو بحثش را پیدا کرد:
آیا در حال بحث فقهی هستید؟
آیا نظر فقهی شما این است؟
آیا این فتوای شماست؟
آیا عمل به این کلام شما مجزی‌ست؟
آیا تخلف از این حکم را حرام می‌دانید؟
آیا این حکم شرعی‌ست؟
آیا خود و مقلّدین خود را مکلّف به این حکم می‌دانید؟

سؤال‌های فوق روشنگر است
گاهی فردی بحّاث است
پی‌درپی می‌گوید و سخن می‌راند
و ما
شنونده‌ای که در هم می‌ریزیم
از این همه مطالب پراکنده و گونه‌گون
سؤال کمک می‌کند
سؤال‌های فوق
توجهش را جلب کنیم
فوری
معمولاً
اگر فقیه باشد
به حصّه خود باز می‌گردد
پا پس می‌کشد:
خیر این بحث فقهی نیست!
خیر، فتوای من این نیست!

متأسفانه شیوه آموزش علم در نزد ما
در حوزه‌های علمیه
پیشرفت‌هایی لازم است
محقّق نشده
استاد به نظر حقیر
باید در ابتدای بحث
ابتدای جلسه
موضوع را مشخص کند
قلمرو موضوع را هم
منابع را هم
مستندات و مدارک را هم
همه را فهرست
کلاً مبادی علم را بی‌خیال می‌شوند بیشتر
در حالی‌که
مبادی علم را باید توسعه داد
برد تا سر هر مسأله
هر جلسه درس
باید مبادی آن درس را نشان داد
روشن کرد
تا این شبهات پیدا نشود
تا این تضادها
تناقض‌ها
چیزهایی که شما دیده‌اید
و حق هم می‌گویید

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  دین ِ دنیاپرستی - تفاوت قانون عرضه و تقاضا - ضرر واقعی در بورس - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
غذاهای بومی + چهارشنبه 97 بهمن 3 - 5:0 صبح

مطالعه می‌کنند
این خوب است
کتابخانه سبب شده
تشویق کرده
بهتر شده
از وقتی عضوشان کرده‌ام
در کتابخانه حضرت آیةالله خامنه‌ای
خیابان ساحلی
شهر مقدّس قم



هر هفته می‌رویم
پنجشنبه‌ها
کتاب جدید می‌گیرند
یک هفته فرصت تا بخوانند

این‌بار
سیداحمد آشپزی گرفت
بومی و ایرانی
تعجب کردم
و
پیشنهادی:
- با دقت بخون و غذاهایی رو که فکر می‌کنی خوبه انتخاب کن
اضافه کنیم به برنامه غذایی

فکر می‌کردم خوب است
برنامه غذایی‌مان را توسعه دهیم
با غذاهای بومی و ایرانی
یکی دو ساعت بعد آورد
عناوینی را که انتخاب کرده بود



دستور تهیه دو سه تایشان را خواندم
نه
امکان ندارد
سیداحمد هرگز این غذاها را نمی‌خورَد
من او را می‌شناسم
ذائقه‌اش را
اصلاً لب به ماست نمی‌زند
یا بادنجان
کشک هم کم
دوغ به سختی

این شد که خواندم
مواد اولیه
و طرز تهیه
بلند تا بشنود:
- پسرم! حالا تو این غذاها رو می‌خوری برات درست کنم؟!
«نه!»
- پس چرا نوشتی؟!
«من فقط اسم‌هاشونو خوندم و انتخاب کردم!»

غذاهای بومی تحوّل می‌خواهند
مذاق ما عوض شده است
فرهنگ تغییر کرده
این هنر آشپزان هر عصر است
در هر مصر
تا سنّت را بازسازی کنند
متناسب با نیازها و ذائقه مردم زمان‌شان
نمی‌شود گذشته را خام حفظ کرد
همان‌طور که گذشتگان نیز آثار گذشته خود را برتری بخشیدند
وظیفه ما هم هست

اگر به روز نکنیم
خوراک‌های غربی سفره مردم‌مان را پر می‌کنند
و با خود
فرهنگ غیربومی‌شان را هم می‌آورند!

قال أمیرالمؤمنین (ع): «فَإِذَا تَفَکَّرْتُمْ فِی تَفَاوُتِ حَالَیْهِمْ فَالْزَمُوا کُلَّ أَمْرٍ لَزِمَتِ الْعِزَّةُ بِهِ شَأْنَهُمْ [حَالَهُمْ‏] وَ زَاحَتِ الْأَعْدَاءُ لَهُ عَنْهُمْ وَ مُدَّتِ الْعَافِیَةُ بِهِ عَلَیْهِمْ وَ انْقَادَتِ النِّعْمَةُ لَهُ مَعَهُمْ وَ وَصَلَتِ الْکَرَامَةُ عَلَیْهِ حَبْلَهُمْ، مِنَ الِاجْتِنَابِ لِلْفُرْقَةِ وَ اللُّزُومِ لِلْأُلْفَةِ وَ التَّحَاضِّ عَلَیْهَا وَ التَّوَاصِی بِهَا؛ وَ اجْتَنِبُوا کُلَّ أَمْرٍ کَسَرَ فِقْرَتَهُمْ وَ أَوْهَنَ مُنَّتَهُمْ، مِنْ تَضَاغُنِ الْقُلُوبِ وَ تَشَاحُنِ الصُّدُورِ وَ تَدَابُرِ النُّفُوسِ وَ تَخَاذُلِ الْأَیْدِی» (نهج‌البلاغه، خ192)
چون در تفاوت وضع امم گذشته در نیکى و بدى اعمالشان اندیشه کردید، آن کارى را اختیار نمایید که عزت آنان بدان سبب تأمین شد، و دشمنانشان از عرصه حیاتشان دور شدند، و زمان سلامتیشان طولانى گشت، و نعمت در اختیارشان قرار گرفت، و پیوند کرامت آنان استوار شد، به این معنى که از تفرقه اجتناب کردند، و بر الفت پایدارى نمودند، و یکدیگر را به آن تشویق و ترغیب کردند و سفارش نمودند. و از امورى که ستون فقراتشان را درهم شکست، و قدرتشان را قرین سستى کرد دورى نمایید: از کینه ورزى قلوب، و عداوت سینه ها، و ناموافق بودن نفوس، و دست از یارى یکدیگر کشیدن. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 - کتاب 10 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  دین ِ دنیاپرستی - تفاوت قانون عرضه و تقاضا - ضرر واقعی در بورس - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
عشق و فقه 12 + سه شنبه 97 بهمن 2 - 5:0 صبح

ولی گاهی هم
که بدتر هم هست
خودش نیز متوجه نیست
این را در کتاب‌ها هم می‌بینیم
اصول فقه بحث می‌کند
فلسفه درونش پیدا می‌شود
کلام هم
کلّی بحث جبر و اختیار
درست وسط بحث اصول فقه!

ما باید توجه داشته باشیم
هر علمی شاخص‌هایی دارد
نشانه‌هایی
تا شناخته شود
منبع در فقه کتاب و سنّت است
اگر فقیه بگوید فلان چیز حرام است
باید روایتش را بخواند
روایاتش را
کل باب را بحث کند
با هم بسنجد و مقایسه نماید
همین‌طور که نمی‌شود
حالا همان فقیه
اگر در خلال بحث
توصیه‌های اخلاقی نماید
نسخه برای هدایت فردی
مستحبات و مکروهات
در حالی‌که تنها به یک روایت استناد می‌کند
می‌بینیم
خیلی از فقها در ابتدای درس خارج خود
حدیثی اخلاقی می‌خوانند
دیگر رجال و درایه را بحث نمی‌کنند
کاری به روایات مشابه ندارند
آن روایت را در یک نظام از روایات و احکام مشاهده نمی‌کنند
به هیچ قول یا اقوالی هم اشاره
همین‌طور
یک روایت و یک استفاده اخلاقی
این‌جا او فقیه نیست
یعنی هست
ولی در حال تفقه نیست
او در حال تدریس اخلاق است

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  دین ِ دنیاپرستی - تفاوت قانون عرضه و تقاضا - ضرر واقعی در بورس - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
کنترل مردمی + دوشنبه 97 بهمن 1 - 5:0 صبح

پخت و پزمان زیاد است
شیرینی و کیک هم که مزید
هر هفته
به یک بهانه‌ای
موافقت می‌کنم تا دخترم توانمند شود
تمرین کند و یاد بگیرد
و گرنه برای سلامتی...



این‌بار شیرینی نخودچی درست کردیم فراوان
آرد نخودچی از ماه مبارک مانده
نگران از گذر زمان
گفتم تا تمام شود

خدا را شکر اما
اجازه نمی‌دهند بخورم
مریم کیک فنجانی شکلاتی پخته:
«بابا، تو نخور، برای سلامتیت خوب نیست!»

اگر چه می‌دانم از حبّ شیرینی‌ست
نه بغض بیماری
اما خوب است
خوشحالم
بچه‌ها مراقب‌اند
تا زیاد شیرینی و کیک نخورم
تا سالم‌تر بمانم! :)

جامعه هم این طور است
کنترل می‌خواهد
کنترل ِ مردمی
از کف میدان
پایین‌ترین سطح
باید باشند
آحاد ملّت
مراقب مسئولین
باید حواسشان باشد
حواسمان
همه
جلوی اشتباه را بگیریم
این به نفع خود مسئولان هم هست
به نفع همه‌مان!

چرا؟!
چون ما بهتر می‌بینیم
ما دید بهتری داریم
همیشه مستضعفین بیدارترند
آن‌هایی که با بیشترین مشکلات و مخاطرات درگیرند
آن‌ها کمتر دچار خواب غفلت می‌شوند
خواب غفلت محصول قدرت و ثروت است
نسبت مستقیم دارد!

قال أمیرنا (ع): «أَلَا فَالْحَذَرَ الْحَذَرَ مِنْ طَاعَةِ سَادَاتِکُمْ وَ کُبَرَائِکُمْ الَّذِینَ تَکَبَّرُوا عَنْ حَسَبِهِمْ وَ تَرَفَّعُوا فَوْقَ نَسَبِهِمْ وَ أَلْقَوُا الْهَجِینَةَ عَلَى رَبِّهِمْ‏ وَ جَاحَدُوا اللَّهَ عَلَى مَا صَنَعَ بِهِمْ مُکَابَرَةً لِقَضَائِهِ وَ مُغَالَبَةً لِآلَائِهِ، فَإِنَّهُمْ قَوَاعِدُ أَسَاسِ [آسَاسِ‏] الْعَصَبِیَّةِ وَ دَعَائِمُ أَرْکَانِ الْفِتْنَةِ وَ سُیُوفُ اعْتِزَاءِ الْجَاهِلِیَّةِ» (نهج‌البلاغه، خ192)
به هوش باشید، بترسید و بر حذر باشید از پیروى و اطاعت (کورکورانه) بزرگترها و رؤسایتان، همانها که به سبب موقعیت خود، تکبّر مى ورزند و خویش را بالاتر از نسب خود مى شمرند، اعمال نادرست خود را به خدا نسبت مى دهند و به انکار نعمتهاى او بر مى خیزند تا با قضایش ستیز کنند و بر نعمتهایش چیره شوند، زیرا آنها اساس و بنیان تعصب و ستون و ارکان فتنه و فساد و شمشیرهاى تکبّر جاهلیّت اند. (ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آشپزی 93 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  دین ِ دنیاپرستی - تفاوت قانون عرضه و تقاضا - ضرر واقعی در بورس - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
عشق و فقه 11 + یکشنبه 97 دی 30 - 5:0 صبح

در کتب فقهی مشاهده نکرده‌ام چراکه در مقطعی نیستم بخواهم به کتب فقهی رجوع کنم مطلبی که عرض کردم نقل قولی بود از یکی از اساتید که بحث از عشق و شرک خفی به میان آورد و به کل مخالفت داشت با عشق چه زمینی و چه حقیقی و عنوان می‌کرد از نوع زمینی شرک است و به خدا روا نیست نسبت معشوقی بدهیم.

هنگامی که درباره علم صحبت می‌کنیم
بحث روشن است
منبع مشخص
روش معیّن
اما
درباره عالم
دانشمند
یک فرد سخنران
یک استاد
او یک انسان است
او صاحب چندین علم مختلف
ممکن است فقیه باشد
فیلسوف هم باشد
عارف هم حتی
استاد اخلاق
متکلّم
او
منابع مختلفی دارد
و روش‌های متفاوت
در هر علمی که وارد می‌شود

اما
آیا همگان
همه دانشمندان ما
همه علما
هنگامی که سخن می‌گویند
ساحت و قلمرو بحث خود را مشخص می‌کنند؟
متأسفانه خیر
بیشتر اوقات خیر
بارها مشاهده شده
دیده‌ام که عرض می‌کنم

استادی مشغول بحث فلسفی
لابه‌لایش عرفان داخل می‌شود
یا بحث فقهی
وسطش می‌شود فلسفی
به دو شکل؛
گاهی استاد خود توجه دارد
بیان نمی‌کند
دارد بحث فلسفی می‌کند
اما نمی‌گوید
مشخص نمی‌کند برای دانشجو
یا طلبه

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  دین ِ دنیاپرستی - تفاوت قانون عرضه و تقاضا - ضرر واقعی در بورس - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
نمایشگاه کتاب کودک + شنبه 97 دی 29 - 2:5 عصر

عالی بود
دل هر انسانی می‌خواهد
وقتی
آن همه کتاب را می‌بیند!



یک بخش بازی هم
فوتبال‌دستی و مانند آن
پنجاه شصت غرفه‌ای داشت
با چه تنوّع شگفتی!



اما حیف
وقت کم شده است

زمان کودکی من
کتاب ِ کودک کم بود
زیاد نبود
نمایشگاه هم
اما وقت
تا دلت بخواهد
نه رایانه بود
نه کنسول بازی
نه تبلت و تلفن همراه
تلویزیون هم برنامه نداشت
فقط دو سه ساعت در روز
باقی برفک

امروز وقت نیست
کودکان وقت ندارند
فرصت اصلاً
تا کتاب بخوانند
تا مطالعه کنند

دل آدم می‌سوزد
امروز کتاب ِ کودک هست
این همه
ولی وقت نیست
وقتی وقت بود
این همه کتاب ِ کودک کجا بود؟!

قال الأمیر (ع): «لَمْ یَخْلُقِ الْأَشْیَاءَ مِنْ أُصُولٍ أَزَلِیَّةٍ وَ لَا مِنْ أَوَائِلَ أَبَدِیَّةٍ، بَلْ خَلَقَ مَا خَلَقَ فَأَقَامَ حَدَّهُ، وَ صَوَّرَ فَأَحْسَنَ صُورَتَهُ. لَیْسَ لِشَیْءٍ مِنْهُ امْتِنَاعٌ، وَ لَا لَهُ بِطَاعَةِ شَیْءٍ انْتِفَاعٌ. عِلْمُهُ بِالْأَمْوَاتِ الْمَاضِینَ کَعِلْمِهِ بِالْأَحْیَاءِ الْبَاقِینَ، وَ عِلْمُهُ بِمَا فِی السَّمَاوَاتِ الْعُلَى کَعِلْمِهِ بِمَا فِی الْأَرَضِینَ السُّفْلَى» (نهج‌البلاغه، خ163)
اشیاء را از موادّى که ازلى و داراى پیشینه باشند نیافرید، بلکه آنچه را به وجود آورد خودش حدّش را معین نمود، و آنچه را صورت داد نیکو صورت داد. چیزى از فرمانش امتناع نورزد، و او را از طاعت چیزى سودى نرسد. آگاهیش به مردگان گذشته همچون آگاهیش به زندگان باقى است، و دانش او به آنچه در آسمانهاست همچون دانش اوست به آنچه در طبقات پایین زمین است. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - کتاب 10 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  دین ِ دنیاپرستی - تفاوت قانون عرضه و تقاضا - ضرر واقعی در بورس - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
عشق و فقه 10 + جمعه 97 دی 28 - 5:0 صبح

ابتدا بابت زحمت زیادی که متحمل شدید و متن طویلی را مکتوب نمودید متشکر و سپاسگزارم.
اما همین فقهی که برگرفته از قرآن و روایات است عشق را مذموم نمی‌داند.
درقرآن درآیات بسیاری حب و ود داریم که همان دوست داشتن بیش از حد می‌باشد همچنین در روایات.
اما وقتی که پای فقه میان می‌آید عشق به محاق می‌رود در صورتیکه همان منبعی که فرمودید یکی‌ست.
اگر از فقیهان بپرسید عاشق شدن حلال است یا حرام،با توجه به در اختیار داشتن منابع مشترک پاسخ‌های متفاوتی خواهند داد‌.
گاهی هم عشق حرام می‌شود حتی نسبت به خدا.
در مقاله‌ای می‌خواندم که نسبت عشق به خدا دادن روا نیست.
مگر نه این است که در قرآن هم از دوست داشتن مومنان صحبت به میان آمده که هم خدا آنان را دوست می‌دارد و هم مومنان خدا را.
در دوجای دیگر نیز علنا از عشق زلیخا به حضرت یوسف صحبت به میان آمده و دختر شعیب به حضرت موسی.
یکی عشق مذموم ولی دیگری که منجر به ازدواج شد قطعا ممدوح چراکه ازدواج از سنت پیامبر است و این عشق نمی‌تواند مذموم باشد.
واقعا اگر اصالت منبع ابتدا با قرآن است و روایات پس چرا فقیه این عشق را مذموم می‌دارد؟
حتی در جایی که ممدوح است.
پرسیدم عشق به همسر چگونه است؟
اگر در کتب فقهی بنگریم عشق به همسر منتهی می‌شود به شرک البته از نوع خفی.
اما پیامبر(ص)می‌فرماید:
من از دنیا سه چیز را دوست دارم،زن و عطر و نماز را.
پس نعوذبالله پیامبر شرک خفی داشته است؟
پیامبر پس از وفات حضرت خدیجه محزون می‌شود پس،از دیدگاه فقهی همان می‌شود که که در بالا عرض کردم و قصد تکرارش را ندارم.
خداوند وقتی در قرآن می‌فرماید ما زن و فرزند و....برای شما زینت دادیم چطور می‌توانیم این قرارداد الهی را که در نهاد انسان قرار داده مذموم بشماریم؟
به قول مولوی:
زُینَ لِناس حق آراسته است
آنچه او آراست کِی توانند رست
وقتی که شخص این عشق خداداد را در طول عشق به خدا بداند دیگر چه مذمومیتی دارد؟
باتوجه به فرمایش شما که فقیه را در هر برهه‌ای که بوده نجات بخش ظاهر شده پس چرا نمی‌تواند برخی از این پارادوکس‌ها را که از منبع واحد به دست آورده حل کند؟


آن‌چه فرمودید را بنده ندیده‌ام
این‌که
فقها عشق را حرام گفته باشند
حتی بعضی
یا ذمّ کرده باشند
نه به عنوان یک استاد اخلاق
نه بعنوان یک عارف
یا فیلسوف
یا کلامی
بله
از نظر اصول اعتقادات
جایی که از توحید و شرک بحث می‌شود
آن‌جا بحث از عشق هم هست
ولی در فقه
من خاطرم نمی‌آید
اگر لطف بفرمایید
بفرمایید کدام فقیه
در کدام کتاب
یا در کدام جلسه بحث فقهی
یا در کدام رساله عملیه
نظر فقهی خود را
مبتنی بر کراهت یا حرمت عشق بیان فرموده است

بنده در خدمت هستم

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  دین ِ دنیاپرستی - تفاوت قانون عرضه و تقاضا - ضرر واقعی در بورس - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
فلسفه هرزنگاری + پنج شنبه 97 دی 27 - 5:7 صبح

وقتی به ما دو خبر می‌دهند
در تعارض با هم:
فلانی تصادف کرده و به طرز فجیعی مُرده
فلانی تصادف مختصری داشته و چیزی نشده

دو وضعیت روی می‌دهد
فلانی از بستگان‌مان باشد
یا نباشد
اگر باشد
تماس می‌گیریم
پی‌گیری می‌کنیم
بیمارستان‌ها را می‌گردیم
ادارات پلیس
تا خبر صحیح را بیابیم
رها نمی‌کنیم
تا به قطعیّت نرسیم
چون برای‌مان مهم است

اما اگر نباشد
مهم نباشد
فامیل و آشنا نباشد
موضوع عوض خواهد شد
این‌بار آن‌چه مهم است
فحوای خبر است
هیجانی که بر می‌انگیزد:
«به طرز فجیعی مُرده است!»

این‌بار دست به انتخاب می‌زنیم
بدون تحقیق
نیازی به بررسی هم نمی‌بینیم
اصلاً به قطعیّت نیازی نداریم
ما باید یکی از دو خبر را انتخاب کنیم
همانی‌که ما را به هیجان آورده
زیرا
می‌دانیم دیگران را نیز مسحور خواهد کرد
وقتی با تعجب می‌گویند:
واااای، جدّی؟! نه...

از کودکی یاد گرفته‌ایم
عادت کرده‌ایم اصلاً
این‌که اگر نسبت به کاری تشویق شدیم
آن را تکرار کنیم
و اگر تنبیه
ترک
وقتی مخاطب لایک‌مان می‌کند
ما را تشویق کرده
وقتی هیجان‌زده می‌شود
یعنی تشویق کرده
وقتی سکوت می‌کند و نه بازنشر و نه هیچ بازخوردی
تنبیه شده‌ایم
نتیجه چه می‌شود؟!

از اخباری که به ما می‌رسد
در شبکه مجازی
99 درصد آن ربط مستقیمی به ما ندارد
بستگی اجتماعی یعنی
پس حسّاس نسبت به افراد درون آن خبر نمی‌شویم
پس
بررسی و تحقیق نمی‌کنیم
اما
در 90 درصد
اگر نگوییم 100
آن‌چه انتخاب می‌کنیم تا نقل کنیم
تا بازنشر نماییم
تا به دیگران برسانیم
کدام موارد است؟!
روشن و واضح
آن‌چه که به تشویق ما منتهی شود
چیزی که از کودکی فرا گرفته‌ایم
پس ما
فقط چیزهایی را منتشر می‌کنیم که هیجان داشته باشند:
فلانی هزار هزار میلیارد دزدی کرده
به فلانی تهمت دزدی زده‌اند و هیچ گناهی نکرده
ما
همه ما
همه مردمی که در شبکه مجازی زندگی می‌کنند
اکثریت
گزینه اول را برمی‌گزینند
بدون تحقیق
بدون بررسی
فقط بر اساس یک انتخاب طبیعی
زیرا فقط گزینه اول است که مخاطب را به هیجان می‌آورد
درست مثل خودمان!

ما دست به انتخاب‌های طبیعی می‌زنیم
مثل یک روبات
هرزنگاری می‌کنیم
[هرزنگاری، نه هرزه‌نگاری]
وقتی در شبکه مجازی هستیم
پیوسته مواردی را
اخباری را
که فارغ از صحّت یا خطا
هیجان بیشتری برانگیزند



محصول چه خواهد بود؟!
کدام خبرها بالا می‌آیند
بولد می‌شوند و به گوش مردم می‌رسند؟!
حجم زیادی از اخبار دروغ که فقط به خاطر هیجان‌شان دست به دست شده‌اند
و امنیت روانی جامعه را بر هم زده‌اند!

کتب أمیرالمؤمنین (ع): «فَإِنَّ النَّاسَ قَدْ تَغَیَّرَ کَثِیرٌ مِنْهُمْ عَنْ کَثِیرٍ مِنْ حَظِّهِمْ، فَمَالُوا مَعَ الدُّنْیَا وَ نَطَقُوا بِالْهَوَى، وَ إِنِّی نَزَلْتُ مِنْ هَذَا الْأَمْرِ مَنْزِلًا مُعْجِباً اجْتَمَعَ بِهِ أَقْوَامٌ أَعْجَبَتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ، وَ أَنَا أُدَاوِی مِنْهُمْ قَرْحاً أَخَافُ أَنْ [یَعُودَ عَلَقاً یَعُودُ] یَکُونَ عَلَقاً. وَ لَیْسَ رَجُلٌ -فَاعْلَمْ- أَحْرَصَ [النَّاسِ] عَلَى جَمَاعَةِ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) وَ أُلْفَتِهَا مِنِّی؛ أَبْتَغِی بِذَلِکَ حُسْنَ الثَّوَابِ وَ کَرَمَ الْمَآبِ؛ وَ سَأَفِی بِالَّذِی وَأَیْتُ عَلَى نَفْسِی وَ إِنْ تَغَیَّرْتَ عَنْ صَالِحِ مَا فَارَقْتَنِی عَلَیْهِ، فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ نَفْعَ مَا أُوتِیَ مِنَ الْعَقْلِ وَ التَّجْرِبَةِ. وَ إِنِّی لَأَعْبَدُ أَنْ یَقُولَ قَائِلٌ بِبَاطِلٍ وَ أَنْ أُفْسِدَ أَمْراً قَدْ أَصْلَحَهُ اللَّهُ؛ فَدَعْ [عَنْکَ] مَا لَا تَعْرِفُ، فَإِنَّ شِرَارَ النَّاسِ طَائِرُونَ إِلَیْکَ بِأَقَاوِیلِ السُّوءِ؛ وَ السَّلَامُ.» (نهج‌البلاغه، ن78)
(آگاه باش) گروه زیادى از مردم از بسیارى از بهره هاى خود (که بر اثر اعمال صالح در آخرت نصیب آنها مى گردد) باز مانده اند; به دنیا روى آورده و با هواى نفس سخن گفته اند و این کار مرا به تعجب وا داشت که اقوامى خودپسند در آن گرد آمدند (چگونه ممکن است افرادى که دم از ایمان و اسلام مى زنند این گونه به دنبال هوا و هوس حرکت کنند) من مى خواهم زخم درون آنها را مداوا کنم، زیرا مى ترسم مزمن و غیر قابل علاج گردد (ولى مع الأسف آنها از معالجه مى گریزند)
بدان هیچ کس بر اتحاد و الفت امت محمّد(صلى الله علیه وآله) از من حریص تر و کوشاتر نیست. در این کار پاداش نیک و سرانجام شایسته را از خدا مى طلبم.
من به آنچه با خود تعهد کرده ام وفادارم (و اگر بر طبق کتاب و سنّت داورى کنى از تو پشتیبانى خواهم کرد) و اگر تو از آن شایستگى که به هنگام رفتن از نزد من داشتى تغییر پیدا کنى (و بر خلاف حق و عدالت و کتاب و سنّت حکم نمایى راه شقاوت پوییده اى) زیرا شقى و بدبخت کسى است که از عقل و تجربه اى که نصیب او شده محروم بماند و من از اینکه کسى سخن بیهوده بگوید متنفر و از اینکه کارى را که خدا اصلاح کرده بر هم زنم بیزارم (من خواهان وحدت امت اسلام و خاموشى آتش فتنه ام)
آنچه را نمى دانى رها کن (و به شایعات و سخنان اشرار گوش فرا مده) زیرا مردم شرور سخنان نادرستى را به تو مى گویند (تا تو را از راه حق منحرف سازند). والسلام.
(ترجمه مکارم)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرهنگ 90 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  دین ِ دنیاپرستی - تفاوت قانون عرضه و تقاضا - ضرر واقعی در بورس - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
عشق و فقه 9 + چهارشنبه 97 دی 26 - 5:0 صبح

اما با غمض عین
وقتی به سرشت جامعه شیعه می‌نگریم
جامعه اسلامی
تحوّلاتی که در طول تاریخ داشته
آن‌چه در نهایت همیشه ملازم و همراه بوده
آن‌چه مسیر را ترسیم کرده و از حرکت باز نایستاده
آن‌چه مردم را در زندگی یاری رسانده
در کوچک‌ترین مسائل
دست‌شان را گرفته
حتی اگر اخلاق و فلسفه و کلام و عرفان بوده
که حتماً هم بوده
دست فقیه بوده
فقیهی که اخلاقی بوده
یا گاهی فیلسوف بوده
گاهی متکلّم هم
و عارف
اما بدون فقه
بروید تاریخ را ببینید
گذشته را مرور کنید
تاریکی
ظلمات
مسیرهای عجیب و غریب و نامتعارف
بن‌بست‌ها
انحرافاتی که ناگهان امتی را به هلاکت رسانده
جمعی را به گمراهی کشیده
این بوده
زیاد هم بوده
فقط فقه بوده که اتصال خود را محکم نگه داشته
حبل متین الهی را
سفت
گاهی سر خورده
نه این‌که نه
ولی استقامت نموده
به انقلاب اسلامی رسیده
فقه را ولایت بخشیده
حکومت فقه را رسمی کرده
برای اولین بار در تاریخ
فرد حاکم نشده
فقه است که حاکم شده
با تمام ضعف‌ها
با تمام کاستی‌ها
امروز ولی فقیه اگر بالاترین قدرت را به دست دارد
نه به عنوان شخص
که به عنوان ولایت فقهی
یعنی از باب این‌که فقیه است
یعنی عنوان فقه است که در حقیقت حاکم شده است
و این خیلی مهم است
این پیروزی فقه
در تشخیص درست منبع و روش است
در طول تاریخ

فلسفه اسلامی و عرفان اسلامی و اخلاق اسلامی و کلام اسلامی
همگی در حاشیه فقه اسلامی پر و بال گرفته‌اند
و گرنه اگر به خودشان بود
معلوم نبود سرانجام‌شان چه می‌شد
زندگی فلاسفه و عرفا و متکلمین و اخلاقی‌های مسلمان را بخوانید
متوجه می‌شود!

در پناه خدا باشید

[ادامه دارد...]


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: مباحثه 267 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  دین ِ دنیاپرستی - تفاوت قانون عرضه و تقاضا - ضرر واقعی در بورس - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
خودپیتزاسازی + دوشنبه 97 دی 24 - 11:48 صبح

هر هفته که نه
دو سه هفته یک‌بار
شاید ماهی یک‌بار حتی
در برنامه روزهای جمعه هست
پیتزا
از بیرون؟
نه
معمولاً خودمان می‌پزیم
پیتزاهای خانگی



گاهی بر عهده خودشان می‌گذارم
چینش آن را
چینش مواد پیتزا را
خیلی دوست دارند
برایشان جذّاب است
وقتی غذایشان را خودشان نظم می‌دهند
به سلیقه خود خُرد می‌کنند و مخلوط



خمیرمایه را خودم ساختم
یک فرآیند پنج روزه است
از ترکیب مساوی آب و آرد
آرد از نانوایی می‌خرم معمولاً
سبوس دارد بیشتر
خمیر آماده و پهن شده در اختیارشان گذاشتم
هر کدام هم سهمیه مساوی از مواد داخل پیتزا





زودتر از همه سیدمرتضی
بعد مریم
در نهایت سیداحمد آماده کرد
اضافه پنیر دو نفر دیگر را هم ریخت روی پیتزایش!



طاقت نداشتند
این‌پا و آن‌پا می‌کردند
جلوی فر
این‌که کی آماده می‌شود
انتظار...
لحظه به لحظه
تا نتیجه زحماتشان از فر در آید
این‌که ببینند چه کرده‌اند! :)



انسان اهل کار است
فطرتاً هست
کار کردن را دوست دارد
اگر منفعت آن مستقیم به خودش برسد
چرا؟!
زیرا انسان هَلوع است
حریص و خودخواه
اگر کار
تنها راه دستیابی به منفعت باشد
حتماً کار می‌کند
مشکل انسان‌های تنبل دقیقاً همین است
این‌که راه‌های کسب سود
بدون کار کردن
وجود دارد
اگر راه‌های میان‌بر را ببندیم
همه با جان و دل کار خواهند کرد!

«إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا، إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا، وَإِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا، إِلَّا الْمُصَلِّینَ» (معارج:19-22)
همانا انسان حریص و بی تاب آفریده شده است؛ چون آسیبی به او رسد، بی تاب است، و هنگامی که خیر و خوشی [و مال و رفاهی] به او رسد، بسیار بخیل و بازدارنده است، مگر نماز گزاران. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - کار 38 - آشپزی 93 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

<   <<   56   57   58   59   60   >>   >

دوشنبه 04 شهریور 3

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش روحانیت هنر بازی خواص فاصله طبقاتی دشمن فیلم ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مهدی موشَّح - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X