سفارش تبلیغ
صبا ویژن
این آگهی ارتباطی با نویسنده وبلاگ ندارد!
   

هرکس راهی را در جستجوی دانش بپیماید، خداوند راهی را به سوی بهشت برایش هموار گرداند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
حمایت ِ صنفی + چهارشنبه 97 تیر 20 - 5:0 صبح

نهی از منکر برای چیست؟
برای حذف منکر
که منکر نباشد
که ترک کند
که دیگر تکرار نکند
وگرنه اگر «تعمیق» منکر باشد
این‌که منکرهای بدتر روی دهد
که دیگر نهی از منکر نیست!

سه‌شنبه‌بازار
با بچه‌ها
در حال خرید میوه
صدای بلندی آمد
مردی سر شیخی فریاد می‌کشید
حرف‌های ناروا
شیخ هم
روحانی محترم هم داد می‌زد
قضیه روشن شد
آخوند می‌گفت: چرا زنت را این‌طور بیرون آورده‌ای
مرد: من اصلاً به خدایی که تو می‌گی اعتقاد ندارم!
و هزار حرف ناروای دیگر
و بی‌ادبی به اهل بیت (ع)
نزدیک دعوا بود
ولی فیزیکی نشد
در حدّ فحاشی
به تمام مقدّسات
و ما از دور
فاصله صد متری شاید
فریاد را شنیدیم

تمام شد
سریع رفت
آن‌که فحاشی می‌کرد
و پیرمردی
سمت من آمد:
- شما چرا حمایت نکردی؟ از هم‌لباسی خودت؟! من خودم طلبه سال 62 هستم!

عذرخواستم و رفت
و با خود فکر کردم
آیا باید به خاطر هم‌صنف بودن مداخله می‌کردم؟!
از کاری که آن را نادرست می‌دانم؟!

من بارها برخورد کرده‌ام
نهی از منکر هم
بارها در همین صفائیه
و خیابان ارم هم
ولی نه در جلوی همسرش
در خلوت
مرد را صدا می‌کنم:
آقا یک لحظه تشریف بیاورید!
وقتی از زنش جدا شد
آرام در گوشش:
وضعیت خانم شما مناسب نیست، لطفاً اصلاح بفرمایید.
و تمام
و خداحافظ
و دست هم می‌دهم با بنده خدا
که واقعاً او را بنده‌ای از بندگان خدا می‌دانم
اشتباه کرده
بله
قطعاً
ولی نباید که تشجیعش کنم
به غیرت نمی‌آید
هر مردی که جلوی زنش بی‌غیرتش بخوانی؟!
مرد این طور است
می‌خواهد جلوی زن و فرزند قوی باشد
ضعیف نمی‌خواهد
وقتی جلوی همسرش نهی از منکر کنی
احساس تکلیف می‌کند
تکلیفی غریزی
تا زمینت نزند ول نمی‌کند
تا تحقیر نشود
انسان این است
ضعیف

من این روش را مؤثر نیافتم
روش نهی از منکر مقابل چشم دیگران
به لج‌بازی می‌افکند
اثر نمی‌گذارد
و مگر در نهی از منکر «احتمال اثر» شرط نیست؟!

تجربه دوران دبیرستان است
وقتی در بسیج بودم
آن‌چه دیدم
حرف و سخن بسیار
ولی یک چیز را مطمئن هستم:
من به خاطر هم‌لباس بودن از کسی حمایت نمی‌کنم
حمایت باید از حق باشد
نه از صنف
اشتباه اشتباه است
از هر کسی که سر بزند!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: روحانیت 20 - فرهنگ 89 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
علاقه به هنر + یکشنبه 97 تیر 17 - 5:0 صبح

فرزندان فرق می‌کنند
مثل هم نیستند
این را هر پدر و مادری حس می‌کند
اگر با آن‌ها دم‌خور باشد
اگر به رفتارشان توجه
کارهایشان را خوب نگاه کند

عاشق هنر است این یکی
چه کارش می‌شود کرد
من اگر چه خودم مفید نمی‌دانم
چنین آتیه‌ای را
ولی باید راه بروی
با کسی که می‌خواهی راهش را عوض کنی



رنگ دستش دادم
گفتم: برو حیاط
هر جا را خواستی رنگ کن
کوچک‌تر که بود



فوم‌بر را داده‌ام دستش
گفتم: اختیارش با تو
هر چه می‌خواهی بساز

اعتماد باید
باید بداند که مخالفش نیستم
مخالف علاقه‌اش
باید چند قدم ِ مهم با او بردارم
در کنارش
تا وقتش که شد
هدایتش کنم
نشانش دهم که هنر، «دنیایی»ست
و او «اخروی»
هنر، انسان را جذب دنیا می‌کند
مگر این‌که هدف داشته باشد
هدفی متعالی
هنر به خودی خود دنیاپرستی‌ست
مال ِ انسان‌هایی که آخرت را فراموش کرده
به زیبایی‌های موقتی چشم دوخته
دلبسته

مؤمن نمی‌تواند هنرمند باشد
البته هنر به معنای امروزی آن
همین هفت شاخه معروف

مثالی برایش خواهم زد:
چند کماندو را مأمور عملیات می‌کنند
هواپیما
چتر نجات
فرود در منطقه
باید مسیری را طی‌ّ کرده
کاری را به انجام رسانده
به نقطه مشخصی برسند
برای خروج
هلیکوپتری سر وقت دنبال‌شان خواهد آمد

در این میانه
از گلزاری می‌گذرند
لاله‌زاری
دشتی زیبا
مسیر مأموریت است
باید بروند
نباید بمانند
اما
بعضی فریفته زیبایی شده
گردنبندها و دستبندها از گل می‌سازند
این‌ها جا می‌مانند
به عملیات نمی‌رسند
به کاری که برای آن آمده بودند

انسان کماندو است
تکاور یعنی
مأمور
مأموریت دارد
آمده است تا برود
نیامده است که بماند
که جمع کند
که بسازد
که هنرمند شود
هنر انسان مؤمن «انجام بهتر مأموریت» است

هنر کودکانم را جهت می‌دهم سمت هدف
باید بدهم
هنر برای هنر
هنر برای تشویق
هنر برای هنرمند بودن
قطعاً خسران مبین است
ماندگاری ندارد
وقتی که دنیا فانی می‌شود
محصولات هنری هم

هنر باید تبدیل به محصول اخروی شود
تا بماند
باید در مسیر مأموریت قرار بگیرد!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - آموزش 28 - هنر 24 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
پیراشکی + جمعه 97 تیر 15 - 5:0 صبح

او می‌گوید: دونات
من می‌گویم: پیراشکی
چند بار است که درست کرده
خیلی خوب هم
دیگر حرفه‌ای شده
کاربلد
حرف ندارد
عالی
چه طعم و مزّه‌ای
چه پفی هم کرده است



گفتم: کار دست ما می‌دهی
چاق می‌شویم
اضافه وزن
چقدر شیرینی بخوریم؟! :)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - آشپزی 93 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
مراعات ِ پیک + پنج شنبه 97 تیر 14 - 5:0 صبح

چند بار اعلام کرده‌اند
مصرف برق نگران‌کننده شده
ما هم مشارکت می‌کنیم

ساعات پیک را نوشته‌ام
دوازده ظهر تا پنج عصر
هشت شب تا یازده
در این ساعات تمام چراغ‌ها را خاموش می‌کنیم
تلویزیون را هم از ساعت دو عصر به بعد
کولر را هم خاموش می‌کنیم و بعد دوباره روشن
یعنی نصف زمان کار کند
کمی تاریکی را تحمّل می‌کنیم
و کمی گرما
تا وظیفه اجتماعی خود را عمل کرده باشیم
تا بقیه انسان‌ها به رنج نیافتند

بچه‌ها پذیرفته‌اند
توجیه شده‌اند
هم نسبت به آب
هم برق
قرار گذاشتیم حسّاس باشیم
نگران هم‌وطنان‌مان

ما سهم داریم
همه ما
در صرفه‌جویی
وقتی کشور گرفتار بحران برق و آب باشد
ما هم باید سهم خود را ادا کنیم

از آن فراتر فرهنگ است
کودکان‌مان باید یاد بگیرند
نسل ما اگر اسراف‌کار بار آمد
نسل بعد نیاید
متفاوت از ما

اگر همه خانواده‌ها جدی بگیرند
مسأله حل می‌شود
بحران برطرف
مهم این است که «انسان» باشیم
بخواهیم
همین کافیست!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - فرهنگ 89 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
کمک سیب زمینی + چهارشنبه 97 تیر 13 - 5:0 صبح

می‌خواهم کمک کنند
به هر بهانه‌ای
هر وقت که حال داشته باشند
وقتی که معلوم است بیکارند
ول یعنی
مشق تمام شده
تفریح‌شان به سر آمده
تلویزیون برنامه‌ای ندارد
نمی‌دانند چه کنند



برای شام می‌خواستم
سیب‌زمینی ِ پوست‌کنده
دو نفری مشغول شدند
اگر چه اندکی اسراف
زیادی گرفتند
ولی ارزشش را دارد
یاد می‌گیرند
صبوری باید
همکاری خودش یک تجربه است
در کارهای خانه
کودک باید «عضو» خانواده باشد
و این را حس کند
باید جدّی گرفته شود
برای او لذّت‌بخش!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - کار 38 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
کودکستان حرم + دوشنبه 97 تیر 11 - 5:0 صبح

جایی را برای کودکان فراهم کرده‌اند
در حرم
پارکینگ طبقاتی راحت شده
هر وقت که بخواهیم برویم حرم
مستقیم منفی پنج
گاهی منفی چهار
آسانسور تا بالا
سریع می‌رسیم
بی‌دردسر

تزئینات جالبی درست کرده
در دو رده سنی
دختر و پسر جدا
پدر و مادر را حیف که راه نمی‌دهند



زیارت
دیدن صحن‌ها
خوردن آب از سقاخانه حیاط
بچه‌ها خیلی خوش‌شان می‌آید
از شیر آبی که بدون دستگیره باز می‌شود
با چشم الکترونیکی فقط!



وقت صرف کردن با کودکان هزینه نیست
فرصت است
خرج ندارد
درآمد است
زمانی برای القا کردن
اندیشه‌های خود را
من تمام تعالیمم را در این موقعیت‌ها تقدیم‌شان می‌کنم
با دیدنی‌های جامعه
با تفریح
حرف می‌زنم برایشان
چیزهایی را که می‌خواهم یاد بگیرند
برای آینده‌شان
تا از من بهتر شوند
که اگر نشوند
ضرر کرده‌اند
ضرر کرده‌ایم!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
دوچرخه نو + شنبه 97 تیر 9 - 5:0 صبح

نو شد
خودمان نو کردیم
بازار که رفته بودیم
برای آرد نخودچی
به لوازم دوچرخه فروشی بر خوردیم
نوارپیچ خریدیم
حلقه‌ای هفتصد تومان
سیدمرتضی آبی‌پسند است
باقی موافق
یک سبد هم خریدیم
و یک روکش برای صندلی

دو ساعتی طول کشید
سخت بود
تمام دوچرخه را نوارپیچ کردم
صندلی را هم تا می‌شد بالا آوردم
و فرمان را



ذوق کردند
استقبال هم

مدتی کمتر سوار می‌شدند
قد کشیده
به دیده تحقیر می‌نگریستند
دوچرخه‌شان در نظرشان کوچک می‌آمد
بی‌ارزش



زیبا شد
انگار که نو
با هزینه‌ای اندک
و البته وقتی فراوان
چیز جالبی از آب در آمد
توجه‌شان جلب

کهنه‌ها را می‌شود تعمیر کرد
تازه کرد
و تازه شدن
انگیزه جدید می‌دهد برای ادامه
زندگی این‌طور است
خستگی را باید زدود
تا حرکت پدید آید
انسان در سکون می‌میرد
روحش
کودکان بیشتر!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
وارونه + پنج شنبه 97 تیر 7 - 5:0 صبح

خودم گفتم پشت و رو شوند
خواستم تا تجربه کنند
تجربه کودکی خودم را
درک نسبیّت را

بچه که بودم خیلی دوست داشتم
از تخت یا مبل خود را آویزان کرده
همه چیز را وارونه می‌دیدم
مدتی که می‌گذشت
احساس می‌کردم واقعی‌ست
این وارونگی



به آن‌ها هم توجه دادم
تا ببینند
سیم‌هایی که از زمین بیرون آمده
مانند گیاه
و در انتهایشان
لامپ مانند یک گل روییده است
صندلی‌هایی که بر سقف چسبیده
فرش‌هایی
که بلندی‌ها را پوشانده
و آدم‌هایی
که سر و ته راه می‌روند!

دنیا را همان‌طور می‌بینیم
که می‌بینیم
از جایی که هستیم
و از موضعی که هستیم
در وضعیتی که هستیم یعنی
آدم باشی
دنیا را‌ آدم‌وار
نباشی
غیر آدم‌وار می‌بینی
نگاه ما در دیدن تأثیر دارد
این امر قابل انکار نیست

نتیجه:
مؤمن دنیا را متفاوت از کافر می‌بیند
او برای خوشی قبل از مرگ
این برای خوشی پس از مرگ
اولی موقتی
دومی جاودان و همیشگی
وقتی مرگ برسد می‌فهمیم کدام‌مان بازنده‌ایم
کدام برنده!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - آموزش 28 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
فنچ + سه شنبه 97 تیر 5 - 5:0 صبح

قول داده بودم
پارسال
وقتی که تابستان تمام شد و مجبور شدیم جوجه‌ها را بفروشیم
نگهداری نمی‌توانستیم
مدرسه‌ها باز

قول داده بودم:
«تابستان بعد ده تا می‌خریم»
راست هم گفته بودم
همیشه راست می‌گویم
قصد تخلّف نداشتم

بار اول چهار تا خریدیم
جوجه یک روزه
محلّی
دانه‌ای دو هزار تومان
این‌جا نوشتم

به یک ماه نکشید
دیدم کم است
دوباره خریدیم
این‌بار پنج‌تا
در این‌جا

و مِهر فروختیم
همه‌شان را

این بار که تابستان شد
نمی‌شد به قولم عمل نکنم
رفتیم که بخریم...

گفتم که موقتی‌ست
سه ماه بیشتر نمی‌توانید
می‌دانید که نمی‌شود
در خانه که نمی‌مانند
بزرگ می‌شوند
جا نمی‌شوند
باید که به حیاط بیاندازیم
پارسال خودشان دیدند که چقدر گربه‌های محل به حیاط ما چشم طمع داشتند

پیشنهاد کردم چیز کوچک‌تری بگیریم
پرنده‌ای که حیاط نخواهد
در خانه بماند

قناری گران
زودمرگ هم
نگهداری‌اش اطلاعات فراوان می‌خواهد
مرغ عشق نیز
ولی...
پیشنهاد فروشنده فنچ بود



بالغ
گفت که دیگر رشد نخواهند کرد
همین‌قدر کوچک که هستند
اولین بار بود از نزدیک می‌دیدم

روز اول صدایشان در نمی‌آمد
شب اول
تنها ماده داخل لانه رفت
نر بیرون ماند

هر کدام را هشت هزار تومان می‌فروخت
پنج هزار تومان می‌خرید
گفت: «جفت باید ببرید، تخم هم می‌گذارند»
بچه‌ها خوشحال از تکثیر
این‌که زیاد خواهند شد
ولی
تا دو روز قهوه‌ای داخل لانه نمی‌رفت!



بالاخره با هم دوست شدند
یا ازدواج کردند
- به قول بچه‌ها -
چند روز است همدیگر را تحمّل می‌کنند
در لانه
روی پنبه‌ها می‌خوابند

روزها هم ورجه وورجه
از این طرف به آن طرف
و مدام سر و صدا
آرام ندارند
یکسره می‌خوانند

اما هنوز...
هنوز تخم نگذاشته‌اند
و بچه‌ها همچنان منتظر!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - جوجه 8 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  نامه مرحوم سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی به امام ره - موانع طراحی ساختار حکومت دینی 11 - داستان ِ بانکدار 6 - فلسفه حجاب - 
یک کیلو نخودچی + یکشنبه 97 تیر 3 - 5:0 صبح

گفت آرد لازم است
برای شیرینی
آرد نخودچی
رفتیم مغازه محل
صدگرم دو هزار تومان
گفتم زیاد است
صبر کن برویم بازار

البته که ارزان‌تر
وقتی کیلویی حساب کنند
به جای گرمی
یک کیلو خریدم
برگشتیم
همه با هم

عصر که شد
چهار ساعت در آشپزخانه
هر چه گفتم: «روزه‌ای، خسته می‌شوی!»
مگر قبول کرد؟!



سخت هم بود به گمانم
پهن کردن و قالب زدن بیشتر
وقتی که حجم زیاد باشد
به خودش رحم نکرد
تمام یک کیلو را درست کرد!



الآن یکی دو هفته است شیرینی نخودچی می‌خوریم
خیلی خوشمزه
مهمان هم که داشتیم
تعریف کردند
واقعاً عالی
تمام نشده هنوز
از بس که زیاد پخته

عشق و علاقه است دیگر
خستگی‌بردار که نیست! :)

امام صادق (ع): «اِنَّ اللّهَ لَیَرحَمُ العَبدَ لِشِدَّةِ حُبِّهِ لِوَلَدِهِ» (کافی، ج6، ص50)
بدون تردید، خداوند بر بنده خود به خاطر شدّت محبّت به فرزندش، رحم مى‏ کند.


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - آشپزی 93 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

<   <<   61   62   63   64   65   >>   >

یکشنبه 103 آذر 4

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش هنر بازی روحانیت خواص فیلم فاصله طبقاتی دشمن ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مهدی موشَّح - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X