ثمره دانش، خلوص در عمل است . [امام علی علیه السلام]

تازه‌نوشته‌هاآخرین فعالیت‌هامجموعه‌نوشته‌هافرزندانم

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

[بیشتر]

در صفحه نخست می‌خوانید:  دین ِ دنیاپرستی - تفاوت قانون عرضه و تقاضا - ضرر واقعی در بورس - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
آموزش دفاع از حرم + سه شنبه 97 خرداد 15 - 5:0 صبح

با بچه‌ها رفتیم
قطعه مخصوص
جایی برای مدافعان حرم
چند قسمت
هر بخش پرچمی متفاوت
احتمالاً گردان‌های مختلفی بوده

فاتحه خواندیم
برای شهدای مدافع حرم
همه با هم

ارزش‌ها را نمی‌شود یاد داد
کودک باید فرا بگیرد
خودش
آموزشی نیست
آموختنی‌ست
چگونه؟!

کودک اولویت‌ها را فرا می‌گیرد
وقتی رفتار والدین را ببیند
چه چیز برایشان مهم است
چه چیز غیرمهم

برایشان گفتم:
«اگر می‌توانستم می‌رفتم!»
این‌که بدانند پدرشان هم مشتاق بوده
اگر نتوانسته
امکانش را نداشته
ایثار را یاد بگیرند
اصلاً زیارت قبور شهدا برای همین است
یا لیتنی کنتُ معهم را
تا فأفوز فوزاً عظیما*



دستشان درد نکند
کنار این قطعه
تانک و توپ و نفربر و ضدهوایی هم گذاشته‌اند
بچه‌ها خیلی دوست داشتند
ساعتی را صرف بازی با آن‌ها

آیا جنگ خوب است؟!
آموزش جنگ؟!
تحریک کودکان به آن؟!

قطعاً خیر
ما مسلمانیم
انسان
از جنگ بیزار
اما دشمن هست
دشمن تابع ابلیس است
همیشه دشمن وجود دارد
تا ابلیس هست

وقتی جنگ همیشگی‌ست
آمادگی نیز
نمی‌شود کودکان را جنگجو بار نیاوریم
ارزش‌های دفاعی را
مبارزه برای احقاق حق بشریّت
اگر نیاموزد
انسانیّت به خطر می‌افتد!

* «وَإِنَّ مِنکُمْ لَمَن لَّیُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْکُم مُّصِیبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّـهُ عَلَیَّ إِذْ لَمْ أَکُن مَّعَهُمْ شَهِیدًا، وَلَئِنْ أَصَابَکُمْ فَضْلٌ مِّنَ اللَّـهِ لَیَقُولَنَّ کَأَن لَّمْ تَکُن بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُ مَوَدَّةٌ یَا لَیْتَنِی کُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِیمًا» (نساء:72-73)
یقیناً از شما کسی است که [از رفتن به سوی جنگ] درنگ و کُندی می کند، پس اگر به شما [رزمندگانی که به جنگ رفته اید] آسیبی رسد، گوید: خدا بر من محبت و لطف داشت که با آنان [در میدان جنگ] حاضر نبودم. و اگر بخشش و فضلی از سوی خدا به شما رسد چنان که گویی میان شما و او هرگز دوستی و مودّتی نبوده، [و از جنگ شما با دشمن آگاهی نداشته، و برای اینکه از پیروزی و غنیمت سهمی نبرده، آه سردی می کشد و] می گوید: ای کاش من هم با آنان بودم، پس به کامیابی بزرگی دست می یافتم. (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - فرهنگ 90 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  دین ِ دنیاپرستی - تفاوت قانون عرضه و تقاضا - ضرر واقعی در بورس - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
خرق ِ عادت + دوشنبه 97 خرداد 14 - 5:0 صبح

خیلی مهربان است
رئوف یعنی
واقعاً
اصلاً حال و هوای خشن ندارد
زیاد می‌خندد
همیشه انگار
دوست‌داشتنی‌ست

معلّم همیشه کلیشه می‌نوشت
همه معلّم‌ها معمولاً
کارنامه توصیفی‌ست دیگر
یک الگو برای همه
تک‌تک بچه‌ها را ارزیابی کند؟!
چه کسی حالش را دارد
مگر می‌شود ویژگی‌های هر دانش‌آموز را مستقل نگاشت؟!

این‌بار متفاوت نوشت
تا دیدم شگفتیدم (واژه‌سازی دیرین‌دیرینی! :)
عکس گرفتم
که نگه دارم
معلّم هم از اخلاق سیداحمد سر ذوق آمده است
کارنامه را متفاوت توصیف کرده!



کتابخانه کوچکی در کلاس دارند
مسئولش
همیشه هم شاکی
از رفتارهای هم‌کلاسی‌ها
آن‌قدر صداقت و پاکی دارد
دروغ و دغل و بی‌امانتی را برنمی‌تابد

خدای را سپاس می‌گویم
و این‌بار نیز
چون همیشه
در برابر اِنعام فراوانش
سر تعظیم فرود می‌آورم!

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: «...البَنُونَ نِعْمَةٌ فَإِنَّمَا ... یُسْأَلُ عَنِ النِّعْمَةِ» (کافی، ج6، ص6)
امام صادق (ع): ... پسران نعمت هستند و (روز قیامت) ... از نعمت سؤال خواهد شد.


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - مدرسه 36 - سید احمد 274 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  دین ِ دنیاپرستی - تفاوت قانون عرضه و تقاضا - ضرر واقعی در بورس - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
میوه بازی + یکشنبه 97 خرداد 13 - 5:0 صبح

یکی از میوه‌ها را انتخاب کن
نه
اسمش را نگو
در ذهنت
حالا
در ستون‌ها بگرد
در هر ستون که بود
عدد بالای آن را بگو
چند؟
هشت؟
پس تو «لیمو» را انتخاب کرده‌ای!



اوج هیجان
خیال ِ جادوگری
شگفت‌زده اصلاً
نمی‌دانستند چطور
داد و هوارشان بلند شد:
از کجا فهمیدی بابا؟! :)

وسط‌های سال تحصیلی بود
یک روزی که بچه‌ها واقعاً بیکار شده بودند
یک پدر یا مادر خوب
باید این لحظه‌ها را حسّ‌ کند
وقتی مشق ندارند
حال بازی دیگری هم
می‌فهمی
وقتی هر روز با هم هستید
حال و هوای‌شان را حسّ می‌کنی
قبل از آن‌که بخواهی تحقیق کنی
یا سؤالی بپرسی

نمی‌دانم چطور یاد این بازی افتادم
بازی دوران کودکی خودمان
وقتی مدرسه می‌رفتیم

سریع درست کردم
از ذهن خودم
چند محاسبه ریاضی لازم داشت
روی هوا انجام دادم
وقتی شگفت‌زده شدند
جدول رمز را نشان‌شان دادم!



من با دست نوشته بودم
وقتی خوش‌شان آمد
سه چهار ساعتی که با هم بازی کردند
سر هم را گرم
تایپ کرده و چاپ
برای هر کدام
بردند مدرسه
یکی دو هفته‌ای هم آن‌جا
شگفتی برای هم‌کلاسی‌ها

در گذشته همیشه چیزی هست
چیزی که به کار امروز بیاید
اگر سر و کار ما با کودک است
ما خود بوده‌ایم
یک روز کودکی را تجربه کرده
امروز فراموش
به خاطر که بیاوریم
می‌فهمیم نیازهایشان را
سرگرمی‌هایشان را
علاقه‌ها و خواسته‌هایشان را
گرفتاری ما در ارتباط با جوانان نیز همین است
فراموشی ِ جوانی خودمان!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - بازی 21 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  دین ِ دنیاپرستی - تفاوت قانون عرضه و تقاضا - ضرر واقعی در بورس - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
غربال ِ دغل + شنبه 97 خرداد 12 - 5:0 صبح

چرا آخه؟!
پول‌پرستی تا به کجا؟!
حدّ ندارد؟!
نهایت؟!
دنیاپرستی بعضی دنیاپرستان!

آری چنین است
چاه ویل
رفتن به قهقرا
عشق ِ ثروت
بر سرعت سقوط می‌افزاید
هر چه که پیش‌تر می‌رود

نامه‌ای از مدرسه
تحت عنوان غربال‌گری
گفتند پاهای کودکان شما را بررسی می‌کنیم
کج نباشد
دستگاهی
مشابه همان‌چه که یک روزی در خندوانه دیده بودم
ظاهری شبیه به ترازوی دیجیتال
صافی و درستی اسکلت بدن
رضایتنامه
همراه ده هزار تومان
نوشته بود: اگر بیرون ببرید 80 هزار تومان باید بدهید!

جواب را که آورد
برگه‌ای پرینت شده
اعلام خطر:
پاهای فرزند شما X است
یعنی زانوها به سمت داخل
برعکس زانوهای پرانتزی!

نگاه کردم
این‌جور به نظر نمی‌رسید
نگرانی‌ام زمانی برطرف شد
که کارت ویزیت را دیدم
نشانی دکتری در صفائیه
پیشنهاد:
در اولین فرصت به این مطب مراجعه کنید!

من می‌فهمم
ولی کودک چه
او که این تجربه را ندارد
از کلاّشی و حقه‌بازی بی‌خبر
او نمی‌داند
و توضیحش هم سخت
مریم اصرار کرد که برویم
او نگران شده بود
وقتی جواب آزمایش را خواند
برای ویزیت

چقدر وقت گرفت؟!
پیش دکتر که رفتیم؟!
نه بیش از سی ثانیه
پاهایش را جفت کرد
نگاهی از دور
گفت: هیچ موردی ندارد
نه در ستون فقرات
و نه در زانوها
کاملاً راست و درست
- پس گزارش دستگاه چه؟!
این‌طور جواب داد:
این دستگاه ما کمی ایراد دارد
گاهی جواب نادرست می‌دهد!



حرصش تمام شد؟!
به دنیا؟!
به پول؟!
خیر...
ادامه داد:
ایشان مقداری اضافه وزن دارد
ممکن است در بزرگسالی کف پایش صاف شود
کفی طبی بنویسم؟
همین‌جا می‌سازیم برایش!
پرسیدم: چند؟
- صدهزار تومان!
عجب...
نپذیرفتم
به جای آن
خواهشی کردم
مؤدبانه:
- حالا که خدمت شما رسیدیم
یک نگاهی هم به پاهای این دو پسرم بیاندازید
مشکلی نداشته باشند

چه شد؟!
چه می‌شد؟!
اگر یک نگاهی هم به پای آن دو می‌انداخت
نفری سی ثانیه زمان
همه کار ما دو دقیقه هم نمی‌شد

چه پاسخ داد؟
پذیرفت؟
قبول کرد آن‌ها هم پایشان را جفت کنند و یک نظر کارشناسانه بیاندازد؟!
ارتوپد است دیگر
تخصص دارد
نگاهش با نگاه ما متفاوت

حاشا و کلاّ
خداوند انسان را از حرص حفظ کند
خداوند ما را در امان بدارد
پناه بر خدا از دنیاپرستی
مِنّ و مِنّی کرد:
آن‌ها را در یک فرصت دیگر معاینه می‌کنم!

بله
درست است
دلش نمی‌آمد
می‌خواست برای هر کدام سی هزار تومان بگیرد
سی هزار تومانی که داده بودیم
فقط برای مریم بود
برای سی ثانیه
ثانیه‌های بیشتر
یعنی پول بیشتر!

هیچ نگفتم
خارج شدیم
آدمی که ده تومان در مدرسه
سی تومان در مطب
یک برگه هم جدا کرده بود از دفترچه
یعنی یک تعرفه‌ای هم از بیمه می‌گرفت
صد تومان هم برای کفی...
این آخری را زیر بار نرفتم البته

گفتم: دخترم!
نگران نباش
خودمان کفی خوب می‌خریم
رفتیم خیابان امام خمینی (ره)
روبه‌روی پمپ بنزین
آن‌جاها پر است از فروشگاه‌های لوازم پزشکی
دمپایی طبی خریدم
در خانه بپوشد
برای بیرون هم
کفی طبی
داخل کفش ورزشی
کفش رسمی‌اش را هم
امسال از کفش ملّی که خریدیم
طبی انتخاب کرد

این ماجرا گذشت
کف پای دختر من صاف نیست
پاهای او نیز
نه ایکس است و نه پرانتزی
از این بابت خدا را شاکرم
اما...
از بابت حرص پزشکان جامعه‌ام
به خدا پناه می‌برم
خدا نکند انسان بیمار شود و کارش به این طایفه بیافتد
خوب کم دارند
من که فعلاً خاطر ندارم دیده باشم
خوبش به تور ما نخورده است
هر چه دیده‌ام همین‌طور!

در هر صورت
این رفتارها آخر و عاقبت ندارد
بهشت و جهنم وجود دارد
این را باید باور کنیم!

قال امیرالمؤمنین (ع): «حُبُّ المالِ یُوهِنُ الدِّینَ و یُفْسِدُ الیَقینَ» (غررالحکم، ح4876)
مال دوستى، دین را سست و یقین را تباه مى‌کند.

پ.ن.
این قصه تمام
ولی مدتی پیش رفته بودم بیمارستان امام رضا (ع)
یکی از مسئولین پذیرش صحبت‌مان شد
کمی که نقد کردم
قفل زبانش گشود:
با طرح تحوّل ... زده‌اند
دکتر متخصص قبلاً ماهی 20 میلیون تومان درآمد داشت
حالا به 200 میلیون تومان رسیده!
- ماهی؟!
بله!
او این‌طور می‌گفت
و فردی که کارش با متخصصین است
به نظر نمی‌رسد ناآگاه باشد
و حرف ناروا...


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - فرهنگ 90 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  دین ِ دنیاپرستی - تفاوت قانون عرضه و تقاضا - ضرر واقعی در بورس - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
خاطره نگاری سحری + جمعه 97 خرداد 11 - 5:0 صبح

خیلی مشتاق‌اند
کلاً بچه‌ها اینطورند
شاید همه‌شان
این‌که سحری بخورند

بحث خوردن نیست
بحث حضور است
می‌خواهند در این رویداد خانوادگی حاضر باشند
غایب نباشند
عضوی از آن بودن را

تمام که شد
اذان که گفتند
از این کارشان تعجب کردم



سریع سراغ دفترهای خاطراتشان
مشغول ثبت رویداد
گویا حادثه‌ای بوده مهم
مهم‌تر از چیزی که می‌پنداشتم! :)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظر دهید!

در صفحه نخست می‌خوانید:  دین ِ دنیاپرستی - تفاوت قانون عرضه و تقاضا - ضرر واقعی در بورس - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
اعتماد ِ مُدَلّل + پنج شنبه 97 خرداد 10 - 5:0 صبح

ساده نیست
تنها گذاشتن کودکان در آشپزخانه
با آن‌همه وسایل خطرناک

اجازه خواست بامیه بپزد
کودک 11 ساله
خدا خیر بدهد بروبچه‌های تبیان را
یک بخش مفصل آشپزی
فیلم‌های خوبی هم
چند تا گرفتم و ریختم در کول‌دیسک
تحویلش دادم
چند ساعت بعد...



از پسرها هم البته کمک گرفت
دستیاری‌اش را کردند
و از خود من
تنها برای استفاده از روغن داغ
مرحله‌ای که نیاز بود شخصاً حاضر باشم
اما سایر مراحل
از اندازه‌گیری مواد اولیه
تا همزن و مخلوط کردن و تهیه خمیر مربوطه

اعتمادم را کسب کرده
اما نه الکی
زحمت کشیده
بارها شیرینی تهیه کرده
اوایل البته نمونه‌های ساده



به او فرصت دادم
بالای سرش نشستم و کارش را دیدم
دقتش را آزمودم
یادش دادم
نکات امنیتی را
و امروز
دیگر نگران نیستم
بالای سرش هم نمی‌ایستم
آزاد است که استفاده کند
از تمام وسایلی که در آشپزخانه هست
با توجه به این نکته
که این اعتماد بدون دلیل نیست

کودکان را برای فردا اگر تربیت می‌کنیم
امروز باید فرصت اعتمادسازی بهشان بدهیم
فرصت که توانایی خود را نشان‌مان دهند
قدرت‌شان را
وقتی بزرگ شوند و بخواهند مستقل باشند
تجربه‌های مستقل یعنی
نترسیم و نگرانشان نباشیم
نه فقط در آشپزی
که در تمامی مهارت‌های اجتماعی
دوست‌یابی
خرید
سخن گفتن
کار گروهی
اردو رفتن
هر چه برای یک زندگی سالم بدان نیاز دارند

دیر می‌شود
و روزی که می‌خواهند مستقل بشوند
مدام پدر و مادر مضطرب
چون قبلاً نیازموده‌اند که فرزندشان چقدر قدرت مدیریت شرایط را دارد
اگر کودکی طولانی‌ست
برای همین
تا فرصت آموزش برای خانواده فراهم گردد
این فرصت را باید قدر بدانیم
بچه را تحویل مدرسه بدهیم چیزی از آن در نمی‌آید
آموزش اصلی در خانه است
دست والدین!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - آشپزی 93 - آموزش 28 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  دین ِ دنیاپرستی - تفاوت قانون عرضه و تقاضا - ضرر واقعی در بورس - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
نقاشی در جلسه + چهارشنبه 97 خرداد 9 - 5:0 عصر

جلسه است دیگر
اداری
برای بچه‌ها نباید جذّاب باشد
ولی هست
خیلی دوست دارند
و اصرار
با خود می‌برمشان



درس می‌خوانند
مشق می‌نویسند
و بیشتر اوقات
نقاشی هم می‌کشند



سیدمرتضی کشیده است
اخیراً
در یک جلسه علمی
وقتی که ما مشغول مباحثه سختی بودیم
بحثی پژوهشی

خوشم آمد
طرح زیبایی داشت
قالب‌بندی جالبی
بعدتر پرسیدم
گفت جایی دیده است
ایده اصلی از خودش نبود
ولی خوب طراحی کرد
لذّت بردم
و عکس گرفتم
و تشویقش کردم

بچه‌ها دوست دارند کنار بزرگ‌ترها باشند
در کارهای بزرگ
احساس بزرگ بودن می‌کنند
وقتی در محیط اداری حضور می‌یابند
شاید زودتر هم بزرگ شوند
از نظر عقلی و درکی و اجتماعی!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: عکس 362 - فرزند 535 - سیده مریم 281 - سید احمد 274 - سید مرتضی 271 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  دین ِ دنیاپرستی - تفاوت قانون عرضه و تقاضا - ضرر واقعی در بورس - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
زندان ِ تلگرامی + سه شنبه 97 خرداد 8 - 5:0 عصر

یکی از دوستان نوشته است
در روزنامه صبح نو
و در وبلاگ خود
عالی
حرف دل خودمان
عیناً نقل می‌کنم
فقط با کمی اینتر ِ اضافه!



شما هم کانال تلگرام دارید؟
درست مثل خیلی دیگر از کسانی که حرفی برای گفتن دارند
من
شما
و حتی خانواده‌های ما نیز
حالا
یک کانال اختصاصی تلگرام دارند
و می‌توانند
همه‌ی حرف‌های خود
و خبرهای مهم خانوادگی و اجتماعی خود را
در کانال‌های تلگرام نشر دهند

بعضی از این کانال‌ها حتی
به بیش از یک میلیون مخاطب هم رسیده‌اند
چه جالب
می‌توانی برای یک میلیون نفر حرف بزنی
و عکس و فیلم برایشان بگذاری
می‌توانی کارهای اقتصادی و فرهنگی و سیاسی کنی
با این حجم مخاطب می‌شود حتی حزب هم تشکیل داد

جالب‌تر این‌که تلگرام یک ابزار بین‌المللی نیست
ابزاری است که در کشور روسیه و ایران کاربرد وسیع‌تر یافته
و به‌سرعت ابزارهای اطلاع‌رسانی دیگر را نیز زیر چتر خود گرفته
و حتی بعضی را نیز
خفه کرده است

این‌که سرور تلگرام در انگلیس است یا جای دیگر
این‌که اطلاعات کجا ذخیره می‌شوند و در اختیار چه کسانی قرار می‌گیرد
نه که اهمیتی ندارد
تلگرام نباشد
ده‌ها وسیله و برنامه‌ی ارتباطی دیگر هست که به جای تلگرام از آن استفاده کنیم
و کارمان را پیش ببریم؛
واتساپ
وی‌چت
وایبر
اینستاگرام و فیسبوک و...
از این دسته‌اند
که هر یک
ابزارهایی هستند برای ردیابی و گرفتن اطلاعات انبوه
دسته‌بندی و فروش اطلاعات این ابزارها نیز موضوعی نیست
که چندان پوشیده مانده باشد

تلگرام اما چیز دیگری است
با ویژگی‌های جذاب و خواستنی‌تر
می‌توانی گروه‌های بزرگ چندین هزار نفری تشکیل دهی
و کانال‌های اطلاع‌رسانی با مخاطبان انبوه ایجاد کنی
این امتیازی نیست که بتوان به راحتی از آن گذشت
آن مخاطبان انبوه و انتقال و ارسال مطالب آسان
و ایجاد یک کانال فقط در کمتر از یک دقیقه

اما با این امکان فوق‌العاده و تاریخی
چرا این وسیله فقط در ایران این‌قدر پرکاربرد است؟
چرا مترقیان امریکایی و اروپایی از آن استفاده نمی‌کنند؟

پاسخ به این پرسش ساده است
اشتباه نکنید
نمی‌خواهم بگویم تلگرام یک ابزار جاسوسی از ایرانیان است
بله هست
دیکشنری این نرم‌افزار به بیش از ده‌میلیون واژه خاص در سراسر دنیا مجهز شده
تا به محض تایپ از سوی کاربر
آن کاربر را به کاربران ستاره‌دار تبدیل کند
اما امکاناتی که این برنامه به دست داده است
خیلی خطرناک‌تر از یک وسیله‌ی جاسوسی است؛
تلگرام ابزاری است برای محصور کردن مردم
در یک حصار رسانه‌ای
تا فقط خودشان برای خودشان حرف بزنند
و صدایشان بیرون نرود
یک چیزی مثل عایق صوتی
و این در این‌جا خیلی خطرناک است
شما مطلب می‌نویسی تا دنیا متوجه تفکر و حرفت بشوند
اما در کانال‌های رنگارنگ تلگرام
بر اساس استانداردهای جهانی حفظ حریم خصوصی
فقط آنانی متوجه می‌شوند که عضو کانال یا گروه‌اند
و این یعنی به اندازه‌ی جمعیت زمین
دایره‌ی مخاطبانت کاهش می‌یابند

اطلاعات و کانال‌های تلگرام در موتورهای جستجو قابل بازیابی نیست
در سال‌های اخیر وبلاگ‌هایمان را تعطیل کردیم
و به کانال‌های تلگرامی کوچیدیم
و این یکی از
بزرگ‌ترین اشتباهاتی بود که فقط ما گرفتارش شدیم
و نه غربی‌ها و حتی عرب‌ها

اطلاعاتی که در صفحات وب منتشر می‌شود
می‌تواند در همان گوگل و موتورهای جستجوی دیگر
ترجمه شود
به فرهنگ‌های مختلف راه یابد و دیده شود
آیا دانش و یا حتی حرفی که در تلگرام می‌زنیم
در خود کانال‌های تلگرامی قابل بازیابی و استفاده است؟
تمام اهمیت نکته در همین است
برنامه‌ریزی سازمان‌های امنیتی دنیا
در حال زندانی کردن اندیشه‌ی ماست؛
در حال
به زنجیر کردن حرف‌ها و ایده‌های ماست
که قبل‌تر از این
در وبلاگمان می‌نوشتیم
نوشته‌های وبلاگ ما در موتورهای جستجو
با کلیدواژه‌های بی‌شمار قابل دستیابی بود
اما حالا
با این پدیده‌ی خطرناک
گمان می‌کنیم که با مخاطبی انبوه سروکار داریم؛
ولی
به واقع
این‌گونه است که داریم خودمان برای خودمان در زندانی مجازی سخنرانی می‌کنیم

با این اوصاف
آیا نمی‌توان تلگرام را ابزاری برای به زنجیر کشیدن اندیشه‌های ایرانی دانست؟


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرهنگ 90 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  دین ِ دنیاپرستی - تفاوت قانون عرضه و تقاضا - ضرر واقعی در بورس - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
آقامَنِشی + دوشنبه 97 خرداد 7 - 5:0 عصر

«مَنِش» یعنی عادت
ملکه
اخلاق
رفتاری که همیشگی باشد

آقامنش کیست؟
غربی‌ها می‌گویند: جنتلمن
ما می‌گوییم: داش‌مشدی
انسانی که همیشه مانند یک «آقا» رفتار می‌کند
آقا نه به معنای تحت اللفظی
نه به معنای دقیقاً «مرد»
که به معنای «بزرگوار»
انسانی که می‌بخشد
و رحم می‌کند
و کمک می‌نماید
و صبر می‌کند
بر خطاهای دیگران
و بر ضعف‌هایشان

چند روز پیش
دوستی و تماسی
درخواستی
نمایشگاهی
بیست تا کار که مرد می‌تواند در منزل انجام دهد
کمک همسر باشد
اجابت کردم



گرافیک را خودشان زدند
متن‌ها فقط از من

انسان می‌تواند
همیاری و همکاری
تا برسد به همدلی
توضیحی که چنین نگارش یافت:

کار منزل آسان شده است. خانه‌داری کلاً. مثل گذشته نیست. نه از دستاس خبری است و نه جاروی دستی. چین آمده و قیمت کالاهای اساسی را پایین آورده، لوازم منزل. برای هر جنس گرانی، ارزانی هم هست. جاروبرقی و فریزر دیگر در تمام خانه‌ها تقریباً. زندگی روستایی هم شبیه شهری شده. در این میان، اوقات زن‌ها خلوت، کار کمتر، سرعت افزایش که بیابد، غذا هم سریع‌تر حاضر می‌شود. مواد اولیه آماده زیاد شده. سبزی را هم دیگر نیاز نیست پاک کنند و خُرد. خُردکرده می‌شود خرید، با قیمتی نه چندان نامناسب. پس همکاری شوهر در خانه عملاً ضرورتی نمی‌یابد. اما… مطلبی دیگر در بین است. همکاری، ارتباط می‌افزاید و خاطرات مشترک. هر موفقیتی که با هم به دست بیاید، امتیازی برای همدلی‌ست. حتی اگر در حدّ یک آشپزی مشترک باشد. مرد چه کارهایی می‌تواند در خانه انجام دهد؟!


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: خانواده 57 - فرهنگ 90 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

در صفحه نخست می‌خوانید:  دین ِ دنیاپرستی - تفاوت قانون عرضه و تقاضا - ضرر واقعی در بورس - فونت علائم دعایی ترکیب با فونت فارسی - 
پیوند ِ خوب + یکشنبه 97 خرداد 6 - 5:0 عصر

«پیوند خوب است یا بد؟!»
مریم پرسید
تحت تأثیر پایتخت
فصل دوم
همین‌که این روزها پخش می‌کند
شبکه آی‌فیلم
- خوب است!

تمام نشد
انگار چالشی در ذهنش بود
سؤالش را این‌طور ادامه داد:
«پس چرا مادری می‌گوید بد است؟!»
مادرم را می‌گفت
مادر بزرگ خودش



باید توضیح می‌دادم:
- این مثال رو دقت کن
یه نفر داره می‌ره زیر ماشین
تو می‌بینی
اگر ماشین بهش بزنه می‌میره
ولی اگر تو بپری سمتش
دیگه نمی‌میره
تو هم نمی‌میری
فقط زخمی می‌شید
شاید دست و پات بشکنه
حالا کدوم کار رو خدا بیشتر دوست داره؟!
عقلت چی بهت می‌گه؟
اجازه بدی بمیره
یا دست و پای تو بشکنه و اون زنده بمونه؟

جوابش از قبل معلوم بود
با قطعیّت گزینه دوم را انتخاب کرد

- پیوند اعضای بدن هم همین‌طور است
دو تا کلیه داری
البته که خداوند حکیم است و هر دو را که به تو داده
یعنی به هر دو نیاز داری
ولی
اگر با یکی هم بتوانی زنده بمانی
اما دیگری
فردی که هر دو کلیه را از دست داده
یکی را به او بدهی
هر دو با یک کلیه زندگی کنید
آیا خداوند این را بیشتر دوست ندارد؟!

گفتم: پیوند خوب است
ولی از خودگذشتگی می‌خواهد
از هر انسانی بر نمی‌آید
و ادامه دادم:
تازه این فقط مربوط به زنده‌ها نیست
انسان مرده هم گاهی می‌تواند

تعجب کرده بود
باز هم مثال زدم:
با ماشین خودت می‌روی تا فرودگاه
با هواپیما به مسافرت می‌روی
ماشین را چه می‌کنی؟
در پارکینگ فرودگاه
تا کی؟!
اگر قرار باشد دیگر باز نگردی
اگر بگویند در مقصد ماشین و خانه و همه‌چیز داری
حالا چه؟!
ماشین را می‌گذاری تا بپوسد و خراب و ضایع شود در باد و باران؟!
آدم عاقل
سوئیچ را می‌دهد دست رفیقش:
ماشین را ببر استفاده کن
نخواستی بده به کسی که لازمش داره
به یه آدم خوب!

رفتم سراغ قبا و از جیبش این کارت را بیرون آوردم
دادم دستش
کارتی که همیشه همراه دارم



برایش توضیح دادم:
انسان اگر بتواند به دیگران زندگی ببخشد
به «مؤمنین»
به انسان‌هایی که خداوند را عبادت می‌کنند
این محبوب خداوند متعال نیست؟!
انسان در عبادت آن‌ها سهیم و شریک نمی‌شود؟!

کودکان مثال را بهتر می‌فهمند
ما هم
ما هم با مثال بهتر می‌فهمیم
خداوند هم پیوسته برای ما مثال می‌زند:
«إِنَّ اللَّـهَ لَا یَسْتَحْیِی أَن یَضْرِبَ مَثَلًا مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا» (بقره:26)
بی تردید خدا [برای فهماندن مطلبی به مردم] از اینکه به پشه و فراتر از آن [در کوچکی] مَثَل بزند، شرم نمی کند (ترجمه انصاریان)


برچسب‌های مرتبط با این نوشته: فرزند 535 - سیده مریم 281 -
نوشته شده توسط: سید مهدی موشَّح نظرات شما ^

<   <<   66   67   68   69   70   >>   >

دوشنبه 04 شهریور 3

امروز:  بازدید

دیروز:  بازدید

کل:  بازدید

برچسب‌های نوشته‌ها
فرزند عکس سیده مریم سید احمد سید مرتضی مباحثه اقتصاد آقامنیر آشپزی فرهنگ فلسفه خانواده کار مدرسه سفر سند آموزش روحانیت هنر بازی خواص فاصله طبقاتی دشمن فیلم ساخت انشا خودم خیاطی کتاب جوجه نهج‌البلاغه تاریخ فارسی ورزش طلاق
آشنایی
سید مهدی موشَّح - شاید سخن حق
السلام علیک
یا أباعبدالله
سید مهدی موشَّح
آینده را بسیار روشن می‌بینم. شور انقلابی عجیبی در جوانان این دوران احساس می‌کنم. دیدگاه‌های انتقادی نسل سوم را سازگار با تعالی مورد انتظار اسلام تصوّر می‌نمایم. به حضور خود در این عصر افتخار کرده و از این بابت به تمام گذشتگان خود فخر می‌فروشم!
فهرست

[خـانه]

 RSS     Atom 

[پیام‌رسان]

[شناسـنامه]

[سایت شخصی]

[نشانی الکترونیکی]

 

شناسنامه
نام: سید مهدی موشَّح
نام مستعار: موسوی
جنسیت: مرد
استان محل سکونت: قم
زبان: فارسی
سن: 44
تاریخ تولد: 14 بهمن 1358
تاریخ عضویت: 20/5/1383
وضعیت تاهل: طلاق
شغل: خانه‌کار (فریلنسر)
تحصیلات: کارشناسی ارشد
وزن: 125
قد: 182
آرشیو
بیشترین نظرات
بیشترین دانلود
طراح قالب
خودم
آری! طراح این قالب خودم هستم... زمانی که گرافیک و Html و جاوااسکریپت‌های پارسی‌بلاگ را می‌نوشتم، این قالب را طراحی کردم و پیش‌فرض تمام وبلاگ‌های پارسی‌بلاگ قرار دادم.
البته استفاده از تصویر سرستون‌های تخته‌جمشید و نمایی از مسجد امام اصفهان و مجسمه فردوسی در لوگو به سفارش مدیر بود.

در سال 1383

تعداد بازدید

Xکارت بازی ماشین پویا X